0

نیم وجبی‌ها هم فراموش می‌کنند

 
hojat20
hojat20
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 42154
محل سکونت : بوشهر

نیم وجبی‌ها هم فراموش می‌کنند

نیم وجبی‌ها هم فراموش می‌کنند

احمد پسری ۱۰ ساله است که معلم و مسوولان مدرسه در مورد مشکل یادگیری او نظرشان این است که مطالب را بدرستی یاد نمی‌گیرد یا آنها را فراموش می‌کند. در بررسی‌های دقیقی که به عمل آمد، متوجه شدیم فراموشی این کودک در مورد همه موضوعات و مطالب درسی و غیر درسی نیست، بلکه فقط بعضی از مطالب را به یاد نمی‌آورد. معلوم شد در حالی که کودک همه نمرات خوب خود را بدرستی و به آسانی به یاد می‌آورد ولی هیچ یک از نمرات بد را به خاطر نمی‌آورد.


فکر می‌کنید مشکل احمد در چیست؟ بله مشکل او فراموشی است. اما فراموشی چیست و چرا بسیاری از کودکان مطالبی را که به خاطرمی‌سپارند، فراموش می‌کند؟


در این مقاله به بهانه ادامه مطلبی که با موضوع دلایل ضعف کودکان در یادگیری در همین روزنامه به تاریخ ۱۷ فروردین ارائه کرده بودیم، به بیان علل فراموشی مطالب در کودکان پرداخته‌ایم که امیدواریم مفید واقع شود.


در روان‌شناسی، حافظه از نظر مدت نگهداری اطلاعات به ۳ مرحله اصلی یعنی حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه درازمدت تقسیم شده است. ابتدا محرک‌های محیطی به وسیله گیرنده‌های حسی دریافت و وارد حافظه حسی می‌شوند.


بعد اطلاعاتی که به حافظه حسی وارد شده‌اند اگر مورد دقت یا توجه قرار بگیرد وارد حافظه کوتاه مدت می‌شوند، سپس اطلاعات قبلی موجود در حافظه درازمدت، رمزگردانی (یعنی سپردن اطلاعات به حافظه) شده، به این حافظه وارد می‌شوند و جزو ‌آموخته‌های فرد در می آیند.


گنجایش حافظه حسی تقریبا نامحدود است، اما مدت زمان ذخیره‌سازی اطلاعات در این حافظه بسیار کوتاه است (۱ تا ۳ ثانیه) در حافظه کوتاه مدت یا حافظه فعال، اطلاعات معمولا به شکل صوتی یا شنیداری رمزگردانی می‌شوند. مدت زمان ذخیره‌سازی اطلاعات در حافظه کوتاه مدت ۱۵ تا ۳۰ ثانیه است.


گنجایش این حافظه محدود است و با ارقام حداقل ۵ و حداکثر ۹ ماده یا قطعه مشخص شده است. وقتی این گنجایش پر می‌شود، یک ماده یا اطلاع جدید تنها زمانی می‌تواند وارد حافظه کوتاه مدت شود که جانشین یک ماده پیشین گردد. حافظه کوتاه مدت، اطلاعات را فقط تا زمانی که ما نیاز داریم حفظ می‌کند.


پس از آن اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت به سرعت محو می‌شوند. وقتی مطلبی سازمان‌دهی و تکرار شد، به حافظه درازمدت انتقال می‌یابد، وقتی مطلبی از حافظه کوتاه مدت وارد حافظه دراز مدت شد، گفته می‌شود که آن مطلب یاد گرفته شده است.


هم گنجایش حافظه درازمدت و هم مدت زمان حفظ اطلاعات در این حافظه نامحدود است. براین اساس منظور از فراموشی عبارت است از ناتوانی ما در به یادآوری اطلاعات از حافظه دراز مدت است، زیرا بسیاری از اطلاعاتی را که ما فکر می‌کنیم فراموش کرده‌ایم، هرگز به حافظه درازمدت وارد نکرده‌ایم؛ یعنی آنها را بدرستی نیاموخته‌ایم، پس یادگیری واقعی به اندوزش اطلاعات در حافظه دراز مدت و فراموشی واقعی به از میان رفتن اطلاعات از این حافظه گفته می‌شود. علت‌های مختلف برای فراموشی اطلاعات از حافظه دراز مدت ذکر شده که به مواردی از آنها در زیر اشاره می‌شود.


● علل عمده فراموشی:


▪ یاد گرفتن ناقص:


بسیاری از مواقع، ناتوانی در به یاد آوردن بدین علت است که مطلب یا موضوع مورد نظر بخوبی یاد گرفته نشده، یعنی اشکال در یاد گرفتن مطالب است. در واقع، مطالب به یاد آورده نمی‌شوند چون بدرستی فرا گرفته نشده‌اند.


▪ نبودن محرک مناسب:


گاهی اشخاص مطلب یا موضوعی را که بخوبی یاد گرفته‌اند به یاد نمی‌آورند، زیرا محرک مناسبی برای به یادآوری آن وجود ندارد؛ مثلا کودکی که ناظر آتش‌سوزی در محل خاصی بوده، ممکن است در مواقع عادی آن حادثه را به یاد نیاورد، ولی با گذشتن از محل حادثه (که با خود حادثه ارتباط ذهنی و عاطفی پیدا کرده آتش‌سوزی را به یاد می‌آورد) سپس می‌بینیم که یک محرک مناسب در به یاد آوردن موثر است.


▪ سرکوب کردن اطلاعات:


بسیار دیده‌ایم که افراد مطلب یا موضوعی را که برای آنها با اضطراب و ناراحتی همراه بوده به طور موقت به یاد نمی‌آورند؛ مثلا کودکی که به درس حساب علاقه ندارد، فراموش می‌کند که تکالیفش را انجام دهد. بسیاری معتقدند هرگاه تجربه‌ای در ما احساس شدید اضطراب و گناه به طور کلی احساس نامطبوع به وجود آورد، بدون این که خود بر این مساله آگاهی داشته باشیم، به طور غیرعمد آن را از ذهن خودآگاه خود دور می‌کنیم. بیرون راندن خاطره‌ها یا مطالب اضطراب‌آور را سرکوب کردن یا سرکوبی می‌نامند. ظاهرا در سرکوبی، اطلاعات به طور دایمی نگهداری می‌شوند، ولی به دلایلی که گفتیم، در شرایط و موقعیت‌های خاص، فرد آنها را به یاد نمی‌آورد.


▪ گذشت زمان:


به کار نبردن آموخته‌ها می‌تواند به عنوان عامل مهمی در فراموشی مورد توجه قرار گیرد. گر چه ممکن است که استفاده نکردن از آموخته‌ها و یادگیری‌ها خیلی باعث فراموشی کامل نشود، اما از میزان یادآوری آن به طور جدی می‌کاهد؛ بنابر این تکرار یک موضوع یا به کار بستن آن از قوانین مهم یادگیری است. تکرار نکردن آموخته‌های قبلی نیز می‌تواند عامل مهم فراموشی باشد.


آن دسته از آموخته‌های قبلی که کاربردی است و یاد گیرنده و همواره به گونه‌ای از آنها استفاده می‌شود، نه تنها فراموش نمی‌شود، بلکه با گسترش معلومات و تجارب فرد، غنی‌تر و پردوام‌تر می‌شود.


▪ اضطراب:


انسان زمانی که دچار اضطراب و هیجان‌زدگی شدید باشد، ممکن است در یادآوری مطالب و موضوعات ذهنی دچار مشکل شود. هیجان، ترس و اضطراب نه تنها برحافظه انسان تاثیر سوء می‌گذارد و موجب می‌شود که بعضا انسان مطالبی را که می‌خواهد بازگو کند یا بنویسد فراموش کند، بلکه موجبات اختلال جدی در قدرت استدلال، توجه و ادراک صحیح را نیز فراهم می‌آورد. اضطراب می‌تواند غدد درون‌ریز و برون‌ریز، آهنگ تنفس و تعادل حرکتی و عضلانی انسان را دچار اختلال کند. اضطراب قدرت ادارک را کاهش می‌دهد و نظم حافظه را بر هم می‌ریزد. برای این که انسان بتواند از آموخته‌های قبلی و اکتساب‌های آموزشگاهی هنگام نیاز و اراده بخوبی استفاده کند، نیازمند آرامش و انبساط روانی و عضلانی است.


گاهی اضطراب غیرعادی قدرت تیزبینی، دقت بینایی، توان ادراکی و حافظه آنها را به طور موقت دچار اختلال جدی می‌کند. در هر حال، آشنا کردن دانش‌آموزان به برخی روش‌های آرام‌سازی و حفظ آرامش روانی عضلانی پیش از شرکت در امتحانات موضوعی بسیار لازم و ضروری است.


▪ فراموشی در اثر تداخل:


تداخل می‌تواند به ۲ صورت باشد. در تداخل پس گستر، اطلاعاتی که هم اکنون یاد گرفته می‌شود با اطلاعات از پیش موجود در حافظه تداخل می‌کند. اگر یادگیری قوانین جدید بازی شطرنج باعث شود قوانین این بازی را که پارسال یاد گرفتید، فراموش کنید، دچار تداخل پس‌گستر شده‌اید. تداخل پیش‌گستر در مقابل، هنگامی رخ می‌دهد که اطلاعات آموخته شده قبلی با اطلاعاتی که هم اینک آن را فرا می‌گیرید، تداخل کند. اگر اطلاعاتی که درباره کار کردن با یک رایانه یاد گرفته‌اید، با توانایی شما در کار کردن با رایانه جدیدی که کنترل بسیار متفاوتی دارد، تداخل کند، اثر تداخل پیش گستر را تجربه می‌کنید. شواهد زیادی از این نظر که تداخل در فراموشی حافظه نقش دارد، حمایت کرده‌اند.


▪ عدم دستیابی به مطالب:


طبق این نظریه، مطالبی که به حافظه سپرده شده‌اند از میان نمی‌روند، بلکه به دلایلی مانند طبقه‌بندی کردن آنها در طبقه‌ای نامناسب یا دادن قرینه‌های اشتباه برای یادآوری، ما امکان دستیابی به آنها را پیدا نمی‌کنیم. این قضیه را می‌توان به قرار دادن نامه‌ای در یک فایل (کمد چند کشویی) تشبیه کرد که نامه‌ای را چون در پوشه‌ای نامناسب جا داده‌ایم یا به علت این که پوشه را در کشوی غلط گذاشته‌ایم، هر قدر می‌گردیم نمی‌توانیم آن نامه را پیدا کنیم، هر چند صددرصد اطمینان داریم که نامه در آن فایل گذاشته شده است.


▪ سوءتغذیه و رژیم‌های سخت غذایی:


گر چه نسبت هوش با تغذیه هنوز روشن نشده است، ولی مواردی از مختل شدن فکر و اعصاب بر اثر بدی تغذیه دیده شده است. در این واقعیت نباید تردید داشت که بیشتر بیماری‌های جسمی و روانی از عدم تعادل در تغذیه سرچشمه می‌گیرند، همچنین باید دانست که بسیاری از عقب ماندگی‌های فکری و ... به عدم تعادل در برنامه غذایی وابسته است و برخوردار نبودن از مواد غذایی مورد نیاز بدن است که این عیوب را موجب می‌شود. فراموشکاری و عدم احساس مسوولیت یکی از علایم بدی و کمی تغذیه است. فقدان ویتامین ۱۲ B، موجب فراموشی می‌شود.


▪ نگرش سطحی:


ممکن است هنگام یادگیری به علت کم ارزش قائل بودن یا توجه کم ما به مطالب، فراموشی موجب شود. برای این که بسرعت محفوظات خود را از دست ندهیم باید از سطحی بودن جدا برحذر باشیم و در هر موضوع فکر کنیم. در مطالعه کتاب‌های پر مغز شتاب نکنیم، بلکه معنی این نوع کتاب‌ها را جمله به جمله، بلکه کلمه به کلمه بفهمیم تا افکار عالی آن در لوح خاطر ما نقش بندد.


▪ ضعف دقت:


دقت، با استعداد حفظ کردن مطالب آموخته قبلی و یادآوری آنها ارتباط کامل دارد. ناتوانی از یادآوری یک تجربه، همیشه دلیل ضعف قدرت حفظ کردن نیست، بلکه فراموشی علت‌های مختلفی دارد. درسی که دانش‌آموز نمی‌تواند دقت خود را روی آن متمرکز کند یادآوری آن هنگام لزوم برایش دشوار خواهد بود؛ بنابر این می‌توان گفت که قسمت عمده ضعف قدرت حفظ کردن دانش‌آموزان به ضعف قدرت دقت آنها بستگی دارد.

آنروز .. تازه فهمیدم .. 

 در چه بلندایی آشیانه داشتم...  وقتی از چشمهایت افتادم...

شنبه 24 مهر 1389  6:10 AM
تشکرات از این پست
hajyan
دسترسی سریع به انجمن ها