0

وقتی از چیزی می ترسید بعضی ها خیلی

 
hojat20
hojat20
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 42154
محل سکونت : بوشهر

وقتی از چیزی می ترسید بعضی ها خیلی

وقتی از چیزی می ترسید

بعضی ها خیلی ترسو هستند و از هر چیزی خیلی زود می ترسند. امیدوارم شما از آن دسته از بچه ها نباشید. اما با همه این ها ممکن است بعضی وقت ها از بعضی چیزها بترسید. مثلا از تاریکی اتاقتان. یا از یک جانور کوچولو یا از بچه ای که از شما خیلی بزرگ تر است. خوب به نظر من ترسیدن در این جور وقت ها فایده ای ندارد بهتر است راه حلی برای این مشکلات پیدا کنید. من چند راه حل پیشنهاد می کنم. مثلا وقتی توی یک اتاق تاریک هستید و مجبورید همه شب را تنهایی آن جا بخوابید ممکن است از هر صدا و چیزی بترسید. توی اتاق غیر از شما کسی نیست پس از چی می ترسید. راه اول می توانید چند بار پشت سر هم لامپ را روشن کنید تا مطمئن شوید چیزی توی اتاق نیست. راه دوم سرتان را زیر پتو ببرید و آن قدر همان جا بمانید تا خوابتان ببرد. راه سوم: به چیزهای خوب و قشنگ مثل روز تولدتان و... فکر کنید تا ترس را فراموش کنید و بخوابید اصلا می توانید از بزرگ ترها بخواهید یک چراغ خواب برایتان بخرند.


این جوری توی نور چراغ خواب همه چیز را می بینید و ترستان کم می شود. اما اگر به یک روستا رفتید و همین که از ماشین پیاده شدید چند تا سگ و گوسفند دیدید و شروع کردید به جیغ کشیدن و حسابی ترسیدید، راه اول این که: در این جور وقت ها نفس راحتی بکشید و کمی منطقی فکر کنید. گوسفند قشنگ که با شما کاری ندارد تازه سگ هم ترس ندارد البته تا وقتی اذیتش نکنید. راه دوم: اصلا به سر و صدای سگ و گوسفندها توجه نکنید و بی توجه از کنارشان رد شوید. اما اگر حیوان ها با دیدن شما به طرفتان آمدند راه سوم: مطمئن باشید شما را دوست دارند یا غذا می خواهند. می توانید با کمک بزرگ ترها کمی غذا به آن ها بدهید این جوری می فهمید که آن ها اصلا ترس ندارند. بعضی وقت ها شما از بچه های بزرگ تر از خودتان می ترسید. ممکن است یک بچه بزرگ تر توی مدرسه شما را اذیت کرده باشد و از او بترسید.


▪ راه اول: هر وقت او را دیدید سعی کنید خیلی مودبانه سلام کنید و از کنارش رد شوید. این جوری شاید خجالت بکشد و دست از اذیت کردن شما بردارد. اگر فایده نداشت


▪ راه دوم: می توانید همیشه با چند تا از دوست هایتان راه بروید یا اصلا می توانید یک دوست بزرگ تر از خودتان توی مدرسه پیدا کنید تا او با دیدن او آن ها جرات نکنند شما را اذیت کنند. اما اگر باز هم فایده نداشت


▪ راه سوم: می توانید موضوع را به خانواده یا معلمتان بگویید تا او را ادب کنند. چیزهای دیگری هم وجود دارد که ممکن است شما را بترساند اما دیگر راه حل آن ها را خودتان پیدا کنید. امیدوارم با این راه ها دیگر از چیزی نترسید.

آنروز .. تازه فهمیدم .. 

 در چه بلندایی آشیانه داشتم...  وقتی از چشمهایت افتادم...

شنبه 24 مهر 1389  6:06 AM
تشکرات از این پست
hajyan
دسترسی سریع به انجمن ها