بچه ها را «بیخودی» نترسانید
بچه ها را «بیخودی» نترسانید
|
ترس هیجانی است که هنگام احساس خطر در شخص به وجود می آید و او را به فرار از آن موقعیت ترس آور وامی دارد. فردی که بشدت ترسیده باشد، از ارضای نیازهایش باز می ماند، تعادل روانی اش به هم می خورد و نمی تواند از فرصت ها و توانایی هایش به طور مناسب استفاده کند. مقدار معینی از ترس نه تنها برای کودکان، بلکه برای بزرگسالان نیز شرط بقا و ادامه زندگی و حیات و دور داشتن انسان از حوادث و خطرهاست، اما در صورتی که ترس از حد معینی تجاوز کند، فرد را از انجام امور روزمره بازمی دارد و باید به درمان آن اقدام شود.
ترس های نابجا بر خیال و توهم استوار است و آسیب های فراوانی بجا می گذارد. ترس های طبیعی پایه و اساس عقلانی دارند و در صورت نبود آن، فرد در معرض خطر قرار می گیرد. نخستین ترس در کودکان، صداهای ناگهانی، بلند، فریاد تند و قوی و احساس افتادن از جای بلند است. این انگیزه ها به تدریج برحسب مراحل رشد دگرگون می شود. کودک در دوره طفولیت، از اشخاص بیگانه و جاهای ناآشنا و احساس از دست دادن شخص معین، مثلاً مادر، می ترسد. او در دوره نوجوانی و بلوغ به مفهوم مرگ پی می برد و از آن می ترسد. نوع و میزان ترس کودک از پدیده های مختلف، به عواملی چون سن، جنس، تجارب گذشته، میزان رشد ذهنی، ارزش های اجتماعی و فرهنگی که کودک از والدین و همسالان خویش آموخته و بالاخره درجه امنیتی که کودک از آن برخوردار است، بستگی دارد.میزان و شدت ترس در سه سالگی به اوج خود می رسد. در سه سالگی ترس جنبه موقعیتی دارد. یعنی افراد، اشیا و حیوانات موجود در محیط و تاریکی، موارد ترس بچه را تشکیل می دهند. تا سال های نوجوانی، ترس بیشتر جنبه تعمیمی دارد. یعنی کودک زمانی از چیزی ترسیده است و از آن به بعد آن را تعمیم می دهد. این نوع ترس غالباً با اضطراب و نگرانی همراه است. گفته شده است ترس هایی که بیش از دو سال دوام یابد، از نظر بالینی نیاز به توجه دارد.
● انواع ترس در کودکان
مطالعات نشان می دهد که کودکان دو تا شش سال به طور متوسط دچار چهار تا پنج نوع ترس مختلف هستند و به طور میانگین هر چهار و نیم روز یک بار واکنش های ناشی از ترس در آنان مشاهده می شود. همچنین پژوهش های مختلف مشخص می کند که ترس در دختران بیشتر از پسران وجود دارد و نوع ترس دختران بیشتر از حیواناتی مانند مار، موش و سوسک است، در حالی که پسران بیشتر از این که مورد سرزنش و انتقاد دیگران واقع شوند، می ترسند. همچنین میزان و شدت ترس در دختران بیشتر از پسران است. معمولاً با افزایش سن، میزان و شدت ترس ها کاهش می یابد، اما بعضی از ترس ها در سنین خاصی تظاهر می کند. با این حال، امکان دارد ترس های دوران کودکی پیامدهای درازمدت داشته باشد. به نظر می رسد با افزایش سن، به جای از بین رفتن ترس، سبک ابراز آن تغییر می کند.
● اثرات منفی ترس بر کودکان
ترس موجب بعضی رفتارهای نامناسب می شود، مانند: لکنت و گرفتگی زبان، ادرار غیرارادی، خواب پریشان و با حرکات عصبی، حسودی و کمرویی.
● علل ترس در کودکان
۱) به طفل آموخته می شود که محتاط و بیمناک باشد. زیرا ناچاریم در موارد مختلف طفل را با ترس آشنا سازیم. برای مثال او باید از آتش یا از حرکت اتومبیل ها بترسد. اما برخی از مادران اطفال را از اشیا یا اشخاصی که نباید بترسند، بر حذر می دارند. این مادران ممکن است به خاطر آسودگی خویش و انصراف بچه از خیره سری او را از پلیس یا دکتر بترسانند یا مادری ممکن است به طفل بگوید: باشد تا وقتی که مدرسه بروی و ببینی که اگر حرف بزرگتران را نشنوی، چه بلایی به سرت می آورند. به این طریق است که اطفال غالباً از مردم یا مکان هایی می ترسند که باید مورد محبت و علاقه آنان باشد و در حقیقت یک نوع ترس بیهوده به آنان تلقین می شود.
۲) طفل بر اثر تجربیات خود با ترس آشنا می شود. اگر طفل در موقعیت خاصی ترسیده یا صدمه دیده باشد، احتمالاً در آینده نیز از همان موقعیت و وضع دچار ترس و دلهره خواهد شد. اگر طفلی در حالی که سوار اتومبیل بوده تصادف کرده باشد، ممکن است از سوار شدن مجدد به اتومبیل بترسد. اگر بخاری داغی دستش را سوزانده باشد، ممکن است دیگر نگذارد که او را نزدیک بخاری ببرند.
۳) ترس طفل ممکن است در نتیجه تقلید از چیزی باشد. کودک کم سن برای اطفال بزرگتر و افراد بالغ اهمیتی زیاد قائل است و آنان را بسیار دانا و قوی تصور می کند. بنابراین، اگر یکی از آنان از چیزی بترسد، کودک کم سن تر فکر می کند که آن چیز باید خیلی وحشتناک باشد و به ناچار او نیز دچار ترس می شود. به این علت است که افراد بالغ هرگز نباید حتی به عنوان شوخی خود را ترسان نشان دهند. ترس های بی شماری وجود دارد که به این روش آموخته می شود. کودکان معمولاً از سگ، رعد و برق یا بیگانگان می ترسند، زیرا پدر و مادرشان این ترس را به آنان تلقین کرده اند.
۴) گاهی ترس طفل به علت شرایط خاصی است که در زمان معین برای او به وجود آمده است. برای مثال می توان از ترسی که به اطفال از دیدن اشخاص سفیدپوش عارض می شود، یاد کرد، زیرا خاطره دردآور آمپولی که به وسیله طبیب سفیدپوشی به او تزریق شده، این ترس را به وجود آورده است یا اگر طفل از رفتن به خیابان معینی می ترسد، برای آن است که در آنجا صدمه ای دیده است. این ترسی است که بر اثر تجربه در طفل رشد یافته است، اما این ترس خود را به چیزی وابسته می کند که به هیچ عنوان علت اصلی ترس نیست. بسیاری از ترس های برطرف نشدنی و تغییرناپذیر اطفال به این ترتیب رشد می کند و ادامه می یابد.
۵) خیال و تصور طفل کم سن مستعد ترسیدن از اشیایی بخصوص است که حرکت یا تولید صدا می کنند؛ زیرا طفل تصور می کند که آنها زنده اند و ممکن است او را اذیت کنند.
● پیشگیری آسان تر است
پیشگیری از ترس به مراتب آسان تر و عملی تر از درمان آن است، بنابراین تا حد ممکن با حذف علل از بروز ترس جلوگیری کنید. همچنین برای درمان ترس باید علل آن شناخته شود و درمان، با توجه به علل بروز آن انجام گیرد. برای درمان ترس کودکان باید به والدین و اطرافیان کودک کمک شود، از طریق استدلال و عمل به کودک نشان داده شود که ترس او بی مورد و بیجاست، به کودک جرأت و مهارت مبارزه با ترس آموخته شود و تا حد ممکن با موقعیت های ترس آور عملاً آشنا شود. از ترساندن کودکان از چیزهایی نظیر تاریکی، دیو و لولو به طور جدی خودداری کنید. با کودکان با نهایت محبت و مهربانی رفتار و در زمینه افزایش اعتماد به نفس آنان به طور جدی اقدام کنید. باید از قدرت و نیروی محرک ترس آور کاسته و آن محرک را با یک محرک نشاط آور توأم کنید. از مشاهده فیلم های ترسناک و گوش دادن به داستان های ترس آور جلوگیری کنید.
● نکاتی درباره ترس ها
▪ در کمک به کودکی که سعی دارد بر ترس خود غلبه کند، شتاب زده عمل نکنید. اگر فشار وارده بیش از حد باشد، نه تنها ترس اولیه را حفظ می کند، بلکه از جانب پدر و مادر هم که او را بی محابا به کار خطرناک وادار می کنند، ترس جدیدی به وجود می آید.
▪ تحسین و تشویق در کمک به کودک برای غلبه بر ترس هایش، بسیار مؤثر است و باید مورد استفاده قرار گیرد. او باید بیاموزد که شکست ها و عدم موفقیت ها را به عنوان حقیقت زندگی و بدون ناامیدی و یأس بپذیرد.
▪ یکی از آسان ترین شیوه هایی که کودکان با استفاده از آن، نگرش ها و طرز فکرهای خود را می آموزند، تقلید از والدین یا بزرگسالان دیگر است. وقتی کودکی با ترس و هراس واکنش نشان می دهد، در واقع درس هایی را که از جامعه خود آموخته است، جواب می دهد. والدین و معلمان باید تا آنجا که می توانند الگوی مناسبی برای کودکان باشند.
▪ غلبه بر ترس از شکست و به دست نیاوردن موفقیت، باید در مدارس بیشتر مورد توجه قرار گیرد. بحث و گفت وگو سر کلاس، سخنرانی های از پیش تهیه شده و بیان تجارب شخصی، در سرکوب این تصور دانش آموزان که شکست یا موفق نبودن یک مصیبت یا فاجعه است، نقش بسیار مهمی ایفا می کند.
▪ درباره آن دسته از کودکانی که از تمسخر و طرد شدن می ترسند، این نکته بسیار مهم است که مشاور، در همان ابتدا، افراد طردکننده را برای کودک زیر سؤال ببرد.
اگر شخص طردکننده برای کودک ارزش زیادی داشته باشد، او احساس پستی و حقارت می کند، بنابراین مشاور باید این احترام بیش از حد را تضعیف کند.
▪ استدلال و منطق، اسلحه نیرومندی برای مقابله با تمامی ترس هاست، به شرط آن که واضح و روشن و مطابق با سطح درک و فهم کودک باشد.
▪ برای آرام کردن کودکان مان هیچ وقت آنها را از موقعیت ها، اشخاص و حیوانات نترسانیم.
▪ با ایجاد امنیت خاطر در محیط خانواده، کودکان خود را آرامش دهیم، تا آنان از درون دچار اضطراب و ترس نشوند.
▪ با محبت کافی، نیاز به محبت آنها را ارضا کنیم و مدت طولانی از آنها دور نشویم.
▪ کودکان را از مشاهده، شنیدن و خواندن داستان های ترس آور منع کنیم.
▪ به هیچ وجه کودکان مان را نترسانیم.
▪ وقتی کودک از چیزی می ترسد، با توضیح و استدلال که آن چیز به او آسیبی نمی رساند، ترس او را برطرف کنیم.
▪ ترسو نباشیم یا اگر از موقعیت یا چیزی ترس داریم، پیش کودکان مان آشکار نکنیم.
▪ زمانی که کودک خود را از بعضی چیزها بر حذر می کنیم، طوری عمل کنیم که آنها برای همیشه از آن ترس نداشته باشند.
▪ اگر کودک شما از چیزی ترسید، به هیچ وجه این موضوع را به استهزا نگیرید و به او نخندید. |
آنروز .. تازه فهمیدم ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم... وقتی از چشمهایت افتادم...
جمعه 23 مهر 1389 11:41 AM
تشکرات از این پست