عليرضا افتخاري
استقبال مردم از آلبوم «صياد» با صداي «عليرضا افتخاري» در اوج رونق كانال هاي ماهواره اي نكات زيادي را به ما يادآوري مي كند. شنيده ها از فروش چهارصد هزار نسخه اي «صياد» از سال گذشته تا امروز حكايت مي كند.
همواره مرور و حتي گمانه زني درباره دلايل اقبال مردم از آثار هنري مي تواند دورنمايي از شرايط عمومي، فرهنگي و اجتماعي زمان توليد و پخش هر اثر را ترسيم كند. ويژگي مهم دوران گذار، ايجاد شكاف هاي بزرگ و كوچك ذهني و ترديد نسبت به بسياري از ذهنيت هاي قبلي در افراد است. در چنين شرايطي هر كس مي كوشد ترديد هايش را براي خويش محفوظ نگه دارد و در عرصه عمل به هنجار هاي گروه هاي دو نفره به بالا در نظام هاي دوستانه، خانوادگي، زناشويي، شغلي، قبيله اي و... دست كم از نظر ظاهري احترام بگذارد.
اما آثار هنري و به ويژه موسيقايي به شكل سر راست و مستقيم با مخاطب رودررو مي شوند. بي ترديد هنگام پخش شدن يك قطعه موسيقي، هر كس در هر شرايط و جايگاهي كه باشد مجذوب «آن» و ويژگي قطعه در حال پخش مي شود. در واقع موسيقي هنري است كه در هر ساعت از شبانه روز، بي واسطه با ورود به حريم شخصي افراد حوزه خصوصياحساسات آنها را هدف مي گيرد و بر آنها اثر مي گذارد، چرا كه يك قطعه موسيقي معمولا در اكثر شرايط قابل پخش است. در حالي كه براي استفاده از هنر هاي ديگر نظير سينما و تئاتر شرايط خاصي لازم است. موسيقي را از لحاظ تاثير و سرعت برانگيختن احساسات مي توان به عطر تشبيه كرد كه بلافاصله شامه افراد را تحريك مي كند. به همين دليل آلبوم هاي پرفروش، همواره بازتاب دهنده بخشي از نياز هاي مخاطبان خود هستند. چرا كه اصولا هيچ كسي نمي تواند مردم را مجبور كند تا از تمام يا بخشي از يك آلبوم خوششان بيايد و آنها خود به شكل داوطلبانه به سمت آن اثر هنري جذب مي شوند. اين موضوع از ديرباز خود يكي از دلايل پيش بيني ناپذير بودن بازار هنر هاي مختلف بوده است. همواره هنرمندان ايده آليست و داراي عنوان هاي دانشگاهي، در مقابل استقبال مردم از آثار به ظاهر معمولي و سطحي انگشت حيرت به دهان گزيده اند، غافل از آن كه مردم همواره اگر نه بهترين كه كامل ترين داوران درخصوص گزينش آثار هنري براي استفاده خويش هستند. آنها در يك كلام اثري را برمي گزينند كه تلنگري به ايشان بزند و دست كم به يكي از نياز هاي روز آنها پاسخ دهد.
عليرضا افتخاري را با كمي احتياط مي توان تنها ستاره آواز ايراني در سال هاي بعد از انقلاب ناميد. هيچ خواننده سنتي اي در اين نزديك به سه دهه به اندازه او آلبوم به بازار ارائه نكرده و از كمتر كسي اينچنين در بازار استقبال شده است. آثار او به همراه دو خواننده ديگر يعني محمدرضا شجريان و شهرام ناظري همواره جزء پرفروش هاي هر سال بوده اند. اما در برهه هايي افتخاري گوي موفقيت را حتي از اين دو رقيب پيشكسوت هم ربوده و بيشترين ارتباط را با توده مردم برقرار كرده است. افتخاري از نيمه دهه شصت در اوج جواني كار حرفه اي و جدي خود را آغاز كرد.
حضور مداوم افتخاري در صحنه آواز باعث شد تا ده سال بعد با آلبوم «نيلوفرانه» تمامي ركوردهاي قبلي فروش را بشكند و تنها ستاره اي نام گيرد كه عامه مردم در هر سطح فرهنگي و سواد با ديدن تصوير او بر جلد يك آلبوم به سراغ آن مي روند. موقعيتي كه در دوره هايي از سال هاي پيش از انقلاب ايرج وگلپايگاني در گونه اي از موسيقي سنتي از آن بهره مند بودند و در سال هاي بعد از انقلاب شجريان از اين امتياز تنها در نزد طيف هايي از جامعه برخوردار بود و كماكان نيز هست. مشابه اين موقعيت در دوره هايي به صورتي متفاوت براي شهرام ناظري نيز وجود داشته است كه بايد در جاي خود به آن پرداخت.
ستاره ها همواره به بخش هايي از ناخودآگاه جمعي جامعه پاسخ مي دهند و همزمان بر دل جمع كثيري از مردم مي نشينند. ستاره ها معمولا بي آن كه خود بخواهند و تلاشي بكنند، داراي يك يا چند ويژگي هستند كه ايشان را در نظر مردم به آدم هايي ويژه تبديل مي كند.
طبيعي است كه با كم رنگ شدن آن نياز ها در ناخودآگاه جمعي و تبديل آن به ضرورت هايي جديد تر، به تدريج ستاره ها افول مي كنند و جاي خود را به چهره هاي ديگري مي دهند.
جنس صداي عليرضا افتخاري نه تنها در ميان خوانندگان پس از انقلاب، كه در بين تمامي خوانندگان ايراني يكصد سال تاريخ ضبط موسيقي كشور ما ممتاز و كم نظير بوده است. قدرت و انعطاف توامان، حجم مناسب، گرما، وسعت زياد، وضوح و شفافيت و قابليت دادن تحرير ها و غلت هاي پي درپي و سرعت بخشيدن به آنها افتخاري را صاحب صدايي كرده كه بر دل همگان مي نشيند، به طوري كه مجموعه اين ويژگي ها را در خوانندگان معدودي در قرن اخير در ايران ديده ايم. ديگر صفت بارز صداي افتخاري وحدت تناليته صدايي او در نقاط مختلف بم، مياني و اوج است. در سده اخير و هرچه به امروز نزديك تر مي شويم كمتر خوانندگاني را مي شناسيم كه با تغيير صدا از بم به مياني يا اوج، رنگ صدايشان تغيير نكند. ويژگي كميابي كه زبانزد آن در بين تمام خوانندگان ما استاد غلامحسين بنان بوده و از اين نظر نام او چون نگيني درخشان بر تارك همه صداهاي اين قرن مي درخشد. نام افتخاري نيز به جز معدود دفعاتي كه در موقع دو بيتي خواني تناليته صدايش تغيير كرده، در اين سياهه مي گنجد.
ديگر ويژگي صداي افتخاري گرماي آن است. او تمام مصوت ها را به شكل آوازي و به تعبير استاد نورعلي خان برومند متمايل به «ا» اجرا مي كند. تنها زماني كه به شدت در قالب صداي «ايرج» قرار مي گيرد فتحه هايش تابع همان رنگي است كه اين خواننده خوش صدا و صاحب يكي ديگر از آواهاي فاخر قرن در اجراي اين مصوت دارد. افتخاري همچنين كلمات شعر را به وضوح بيان مي كند و با فونتيكي كه لازمه كار خوانندگي است، اين تك تك حروف كلمات شعر را به خوبي ادا مي كند. به بيان كامل تر صداي او داراي قدرت و شفافيت صداي ايرج، رنگ آميزي و گرماي صداي بنان به ويژه در نقطه بم، بي پروايي و قلدري صداي تاج و گاه در تركيب تحريرها و ادوات آن متاثر از شجريان است. اما صاحبنظران و اهالي كم شمار نقد موسيقي در ايران با انتقاداتي كه بر كارنامه افتخاري وارد مي دانند، همواره ويژگي هاي مثبت صداي او را ناديده مي گيرند بر طبق يك سنت قديمي، ما در ايران به آن صورت نقد مكتوب در زمينه موسيقي نداريم، در مقابل تا دلتان بخواهد متاسفانه حاشيه و فضاي موسيقي ما پر است از نقد شفاهي و محفلي و بيشتر آميخته با حرف هاي خاله زنكي. از اين رو نگارنده اهل نقد موسيقي را كم شمار توصيف كرده است.
در اين زمينه مرور و دسته بندي دوره هاي زندگي و جنس آثار ارائه شده توسط افتخاري مي تواند ما را ياري كند:
افتخاري متولد دهم فروردين ۱۳۳۸ اصفهان است. او در عنفوان جواني از محضر استاد جلال تاج اصفهاني بهره برده و در سال ۱۳۵۵ رتبه اول آزمون باربد را كسب كرده است. تا پيش از سال ۱۳۶۴ يكي دو اثر از اين خواننده جوان پخشي محدود داشتند. سپس با ارائه دو آلبوم آتش دل و مهرورزان و خواندن در سريال تلويزيوني اميركبير در اين سال و سال بعد، نام او به تدريج بر سر زبان ها افتاد. گفتني است هر يك از اين اجراها رنگ و بوي خاص خود را داشتند. مثلا آتش دل تحت تاثير تاج، اميركبير كاملا با الهام از ايرج و مهرورزان به نوعي در سبك و سياق خود افتخاري عرضه شدند. اين روند تا ده سال بعد با اجراي آثاري چون راز و نياز آهنگساز: حسين عليزاده، مقام صبر پرويز مشكاتيان و راز گل محمد آذري ادامه يافت. در نيمه دهه هفتاد دو آلبوم نيلوفرانه و سرمستان حاوي اجراهاي جديدي از ترانه هاي سنتي پيش از انقلاب اجرا شده توسط خوانندگان قديمي بودند كه توسط افتخاري بازخواني شد. با انتشار «نيلوفرانه» آن اتفاق جادويي كه هر هنرمندي منتظر آن است براي افتخاري افتاد و او تبديل به ستاره بازار موسيقي آوازي شد. نيلوفرانه تعداد آلبوم هاي افتخاري در سال هاي بعد را گاه تا حد ۶۵ اثر در سال ارتقا داد. «ياد استاد»، «امان از جدايي»، «صدايم كن»، «پاييز»، «مستانه» و «هنگامه» آثاري بودند كه افتخاري همچنان در آنها از ترانه هاي قديمي تعدادي را انتخاب و بازخواني مي كرد و البته هنوز هم به اين كار ادامه مي دهد.
در سال ۱۳۸۰ و سه سال پس از آزادي كامل موسيقي پاپ، افتخاري راه ديگري را برگزيد. او با كنار زدن بسياري از ويژگي هايي كه موجب ستاره شدنش گرديده بودند، به ارائه نوعي موسيقي پاپ تلفيقي روي آورد. «نسيما»، «قصه شمع» و آلبوم «صياد» محصول اين دوره هستند. در اين پنج سال اگرچه افتخاري نتوانسته آن دوره طلايي سال هاي ۸۰۱۳۷۵ را تكرار كند اما با آلبوم هايي مانند «صياد» خود را بر بازار آشفته موسيقي ايران تحميل كرده است.
«صياد» هنوز خوب مي فروشد و اين موفقيت معلول چندين چيز است مثلا مدت ها بود كه ستاره، اثري دندان گير براي دوستدارانش رو نكرده بود و صياد با پخش كننده قوي خود «شركت سروش» و تاكيد بر ترانه «صياد» كه آلبوم نام خود را از آن يافته در صدا و سيما، مردم يك باره با هنرمند باسابقه و قديمي خود تجديد ديدار كردند. وقتي از تعدادي از دوستداران اين آلبوم علت موفقيت آن را جويا شدم آنها نيز بيشينه اقبال مردم به اين اثر را ناشي از همين ترانه مي دانستند.
در «صياد» هشت ترانه اجرا شده كه از اين ميان ۶ آهنگ قديمي و ساخته زنده ياد اكبر محسني و دو آهنگ نيز ساخته محمدرضا چراغعلي است.
بهنام خدارحمي تنظيم كننده ۶ اثر زنده ياد محسني در آلبوم «صياد» و يكي از نوازندگان اين اثر مي گويد: «دو سال قبل از طريق احسان فدايي و مهدي عابديني با اين پروژه آشنا شدم. ابتدا قرار بود در بزرگداشت مرحوم محسني ۸ ترانه از او با صداي افتخاري بازخواني شود، از جمله ۶ آهنگي كه حالا در آلبوم موجود است به اضافه دو ترانه «الهه ناز» و «دختر فال بين»، اما به دليل اينكه امتياز دو ترانه اخير پيشتر به شركتي ديگر واگذار شده بود اين دو ترانه با وجود ضبط و انجام مراحل در نهايت از مجموعه حذف شدند. البته قصد ما اين بود كه دو آهنگ ديگر از مرحوم محسني به مجموعه اضافه كنيم اما در نهايت بدون هماهنگي با ما دو آهنگ از شخصي ديگر به «صياد» اضافه شد. در اين آلبوم حتي اسم چند تن از دوستان از قلم افتاده است از جمله امير جاويدان صدابردار، احسان فدايي مدير تهيه، اميد مصطفي پور نوازنده سنتور و ناديا ايران نژاد نوازنده پيانو.»
از سوي ديگر محمدرضا چراغعلي مي گويد: «من قراردادي با مهدي عابديني تهيه كننده آلبوم و شاعر دو ترانه از آثار موجود در «صياد» كه بر طبق آن مي بايست تعداد ۸ ترانه با صداي افتخاري اجرا مي كرديم. پس از گذشت ۷ ماه از انجام پروژه قبلي عابديني با خدارحمي و افتخاري و به دليل هزينه هاي سنگيني كه او متحمل شده بود تنها آن دو آهنگ ساخته خودم را آماده به اين آلبوم اضافه كردم . من به جز افزودن اين دو ترانه هيچ دخالت ديگري در ساخت اين اثر نكردم.
عابديني نيز در پايان هدف خود را صرفا ارائه آلبومي در بزرگداشت محسني نمي داند و مي گويد: «در طول راه وقتي ديديم كه نمي شود امتياز آن دو ترانه را خريد براي پركردن جاي دو تراك حذف شده آثار چراغعلي را جايگزين كرديم.»
خدارحمي دوست دارد «صياد» را آلبومي در ژانر موسيقي پاپ تلفيقي بنامد. اين نوع موسيقي بيشتر به گونه اي اطلاق مي شود كه در گذشته نام كوچه و بازاري را بر خود داشت و امروز با حال و هوا و دستگاه هاي جديد ضبط و اجرا مي شود.
همواره افزودن سازها و ملودي هاي عربي، تركي استانبولي، آذربايجاني، هندي و افغاني به همراه گرته برداري هايي از لحن خوانندگان اين موسيقي ها در اين گونه موسيقي و آواز مشهود بوده است.
اما برشمردن اين ويژگي ها نيز معيار و محك دقيقي براي ارزيابي صياد به شمار نمي آيد مثلا چنانچه «صياد» به شكلي كه از ابتدا سازندگان آن در نظر داشتند به بازار مي آمد يعني در برگيرنده هشت ترانه و تصنيف از زنده ياد اكبر محسني مي شد آن را ترجمان آواها و نغمه هاي چند دهه قبل به زبان موسيقي پاپ تلفيقي امروز ناميد، با كلام و ملودي اي كه متعلق به قديم است و خواننده اي امروزي آن را بر بستر تنظيمي دگرگونه اجرا كرده است. اما چنان كه گفتيم وجود مشكلاتي بر سر راه گنجاندن دو ترانه الهه ناز و دختر فال بين اجازه نداد تا اين مجموعه آني شود كه توليدكنندگان صياد از ابتدا مي خواستند. از سوي ديگر جايگزيني دو اثر از محمدرضا چراغعلي به ويژه ترانه صياد براي آلبوم و تهيه كنندگانش چندان بد هم نشد. زيرا ترانه «صياد» حداقل در شكل فعلي آلبوم منتشر شده داراي تفاوت هايي آشكار با هفت اثر ديگر آن است. اين ترانه با فضاسازي خوب اركستر، شنونده را با خود همراه مي كند. در ادامه صداي سلوي سه تار بر جذابيت آهنگ مي افزايد و سرانجام صداي خواننده گرماي لازم را به آن مي بخشد.
در طراحي و اجراي شناسنامه «صياد» ذوق و ظرافت لازم به كار گرفته نشده است.
مثلا معلوم نيست به چه دليل در دو طرف در بروشوري كه به همراه نوار كاست عرضه شده تصوير خواننده آن و چراغ تكرار شده است. دست كم مي شد مانند بروشور بسياري از نوار كاست هاي ديگر روي دوم آن را بدون تصوير تكراري يا اصلا بدون هرگونه تصويري اجراكرد و به بازار فرستاد.
موسيقي پاپ تلفيقي در نوع خود نام ، تركيب و اصطلاح جالب و با مسمايي به حساب مي آيد. حكايت آفرينندگان و مخاطباني كه يك پاي آنها سخت در سنت گير كرده و پاي ديگرشان به جبر روزگار، در مدرنيسم قرار دارد، با شرايط و حال و هوايي كه به طور كامل در خدمت دوران گذار است. دوراني كه شاخص ترين ويژگي اش ناپايدار بودن آن است، خصلتي هميشگي كه همزاد اين دوران است و تا پايان با آن خواهد بود.
اين ناپايداري مطلق را حافظ در تك مصرعي به زيبايي اينچنيني توصيف كرده است.
«چنان نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند»
آلبوم جديد «عليرضا افتخاري» خواننده ي خوش الحان و پر طرفدار سالهاي اخير موسيقي ايراني، طبق روال اخير سر و صداي زيادي بين اهالي موسيقي بپا کرده و انتقادات زيادي را به دنبال داشه است. به موازات اين انتقادات طرفداران افتخاري نيز آشفته شده اند و به طرق گوناگون در جهت حمايت از خواننده ي محبوبشان بپاخاسته اند. نقد اثر افتخاري و اجراي پر ايراد او در سايتهاي موسيقي پر شد و به همين ترتيب هواداران افتخاري نيز جوابيه هايي صادر کردند. در اين مطلب سعي بر اين است که به اصل اين انتقادات پرداخته شود و نه به حواشي ... شايد معرفي کامل تر افتخاري و آثارش هواداران هدف از اين انتقادات را معرفي کند.
- منتقدين چه مي گويند؟
آن چيز که مسلم است و واضح ، اينست که منتقدين افتخاري با مطالعه ي آثار پيشين وي به سطح بالايي از انتظارات رسيده اند و به بياني ديگر انتقادات وارده بر وي، از سر دلسوزي است نه از روي کينه توزي و غرض ورزي! در واقع افتخاري خود، انتظارات را از مخاطبين و دوستداران موسيقي بالا برده هيچ انتظار و انتقاد بي جايي بر وي وارد نيست!
بايد بپذيريم انتظارات از شاگرد مکتب تاج و دادبه و شاگرد اول آزمون باربد خود به خود بالا مي رود وهمچنين اگر نگاهي – هرچند اجمالي و مختصر – به کارنامه ي هنري افتخاري بياندازيم اين انتظارات بسيار بالاتر نيز مي رود!
منتقدين افتخاري به دليل "سطح بالاي انتظارات از وي" برآشفته اند و در مقام اعتراض دست به قلم برده اند ... !
- افتخاري کيست؟
با بررسي کارنامه ي افتخاري (با 46 آلبوم رسمي و چندين اثر خصوصي و متفرقه) نکته اي که جلب توجه ميکند آثار درخشان و ازرنده ي افتخاري درسالهاي آغازين فعاليت اوست.
- آتش دل (اثري که در حضور و به پيشهناد استاد مسلم موسيقي، جناب استاد فرامرز پايور ضبط و منتشر شد) ،
- راز و نياز (با آهنگسازي و نوازندگي موسيقي دان بزرگ معاصر حسين عليزاده)،
- مهرورزان (به آهنگسازي نوازنده ي شهير ني محمدعلي کياني نژاد) ،
- موسيقي فيلم اميرکبير (کاري از موزيسين بزرگ، استاد کامبيز روشن روان)،
- دريغا (به همراهي ني استاد محمد موسوي) ،
- مقام صبر (به آهنگسازي و سرپرستي استاد پرويز مشکاتيان) ،
- کاروان (بازخواني قطعاتي از استاد برازنده)
» آواز با همراهي سنتور پشنگ کامکار (آلبوم شور عشق)
» گروه نواري و آواز - ساخته ي مجمدجواد ضرابيان (آلبوم زيباترين)
اينها گوشه اي از آثار ابتدايي (دهه ي 60) افتخاري محسوب مي شوند و او با اين آثار نويد خواننده اي آينده دار و شش دانگ را به اهالي موسيقي داد.
» آواز با همراهي کمانچه مهيار فيروزبخت (آلبوم کاروان)
» آواز راست پنجگاه - با تار کيوان ساکت (آلبوم مقام صبر)
افتخاري در همين سالها چند اثر خصوصي را با همراهي اساتيدي چون جليل شهناز، حبيب الله بديعي، محمد موسوي و غلامحسين بيگجه خاني اجرا کرد که از سوي اين اساتيد مورد تشويق قرار گرفت. بزرگان موسيقي به آينده ي آواز اين مرز و بوم اميدواز شدند ...
» آوازي با همراهي تار استاد جليل شهناز (خصوصي)
بخش اعظمي از آثار فوق را «آواز» (آنهم آواز در مکتب اصفهان و -عموما- به شيوه استاد تاج) تشکيل مي داد و افتخاري با جرات و تسلط تمام از عهده ي اجراي اين آثار برآمد. بي ترديد اساتيدي چون پايور، موسوي، مشکاتيان، عليزاده، روشن روان و ... هنري را در وجود افتخاري ديده اند که اجراي چنين آثاري را به وي واگذار کردند. اساتيدي چون شهناز، بديعي براي هر کسي ساز نميزدند و مسلما در صدا و تکنيک افتخاري جوان جوهره اي ديده بودند ...
با آغاز دهه ي 70 شاهد سرفصل تازه اي در آثار افتخاري هستيم . افتخاري با همراهي و همکاري هنرمنداني چون فريدون شهبازيان، جلال ذوالفنون، محمدجواد ضرابيان، عباس خوشدل، جمشيد و جليل عندليبي آثاري را -عموما- در حوزه ي "تصنيف-خواني" اجرا و منتشر کرد. «آواز» در اين آثار جاي خود را به تصنيف داد و افتخاري با گرمي و انعطاف صدايش زيبايي خاصي را به اين تصانيف بخشيد.
هنر او در آلبومي چون نيلوفرانه1 و ياد استاد (بازخواني آثار ماندگار استاد علي تجويدي) با چنان اقبالي روبرو شد که نامش رفته رفته در کنار بزرگاني چون شجريان و ناظري (خوانندگان محبوب آن سالها) جاي گرفت.
همانطور که ذکر گرديد، افتخاري به «تصنيف خواني» روي آورد و الحق در اين زمينه آثار ماندگاري را به نام خود ثبت کرد. (آثاري چون سرمستان، نيلوفرانه، مهمان تو، ياد استاد، زيباترين، مهمان تو، افسانه، هنگامه و ...)
حتي کمرنگ شدن نقش «آواز» در اين آثار ضعف تلقي نمي شد، تصانيف با دقت و وسواس خاصي انتخاب مي شدند و با ظرافت خاصي به اجرا در مي آمدند. ملودي ها بر اساس اصول موسيقي اصيل ايراني ساخته و تنظيم مي شدند و همه ي عوامل در کنار هم آثار ماندگاري را ثبت و ضبط کردند. "افتخاري تصانيف را به بهترين شکل ممکن اجرا مي کرد."
در همين سالها افتخاري به همراهي استاد جلال دوالفنون با آثاري چون مستانه و شب عاشقان تبحر و تسلط خود را بر بداهه خواني به خوبي به نمايش گذاشت.
سالهاي پاياني دهه 70 و آغاز دهه ي 80 را ميتوان سالهاي تغيير سبک (و شايد افول!) افتخاري ناميد. تصانيف اصيل جايگاه خود را به ترانه هاي عامه پسند (بخوانيد سطحي! ) دادند و شکسته شدن کلام در ترانه ها (استفاده ازکلمات عاميانه) سطح کاري افتخاري را به طور فاحشي تغيير داد.
گل ميخک، خنده بارون، خوش آمدي، نسيما، شکوه عشق، غم زمانه، خاطرات جواني و ... همگي جزء آلبوم هاي اينچنيني افتخاري هستند. در اين آثار ديگر هيچ ردپايي از «آواز» ديده نشد و آثار افتخاري خلاصه شد به ترانه ! سرعت انتشار توليد آثار افتخاري بقدري بالا رفته بود که طي يک سال 3 تا 5 آلبوم از افتخاري منتشر ميشد. البته از حق نگذريم ! اقبال عمومي از اين آثار به اندازه اي بالا رفت که پرفروش ترين آلبوم ها همواره آثار افتخاري بودند. اما بقول دوستي در کشور ما « اقبال مردم بيانگر ارزش هنري يک اثر نيست! »
افتخاري که سال 63 «راز و نياز» را با «حسين عليزاده» ضبط کرده بود ، آثار دست چندم و نخ نما شده ي «فضل الله توکل» را اجرا کرد. (آثاري که بي شباهت به ترانه هاي عاميانه ي هايده و مهستي نيست!)
افتخاري که با تار دلنواز «استاد جليل شهناز» آواز مي خواند به همکاري با برادران خدارحمي روي آورد.
همکاري هاي افتخاري با «فريدون شهبازيان» به همکاري با «فريدون خوشنود» ختم گرديد و راست پنحگاه بي نظير «مقام صبر» (مشکاتيان) به اجراي راست پنجگاه 5 دقيقه اي با سامان احتشامي رسيد!
البته ار حق نگذريم. طي سالهاي اخير آثاري چون به دنبال دل (بازخواني آثار استاد تجويدي) و بردي از يادم (بازخواني آثار اساتيد بديعي، خالدي و ملک) تا حدودي رنگ و بوي افتخاري دهه 70 را زنده کرد. آثاري چون قصه شمع و همسايه (عطا جنگوک) آثار بديع و جالبي بودند ... اما ... انتظارات از افتخاري بيش از اينهاست !
- موافقين چه مي گويند ؟
طرفداران عليرضا افتخاري تنها و تنها صداي گرم افتخاري و فروش بالاي آلبوم هاي او را مورد عنايت قرار مي دهند و بي رحمانه به سوي منتقدين افتخاري مي تازند!
در مورد فروش آلبوم به ذکر اين نکته بسنده مي کنم : «در جامعه اي که آلبوم خواننده ي تازه واردي که از موسيقي پاپ فقط و فقط نواختن گيتار (آنهم در حد به صدا آوردن چند آکورد ساده!) را مي دادند ، بيش از 1 ميليون نسخه به فروش مي رود ، آيا مي توان فروش نجومي آلبوم هاي افتخاري را "هنر" تلقي کرد؟» باور کنيد همانهايي که آلبوم بنيامين را مي خرند مخاطب افتخاري شده اند ! اين فاجعه نيست ؟!
روي سخن با دوستاني است که معتقدند : افتخاري هر چه بخواند زيباست ، چون صدايش آسماني است !
دوست عزيز ! آيا عامي شدن براي هنرمندي که در مکتب تاج و شجريان رشد يافته مي تواند عامل برتري تلقي شود؟
آيا از لحاظ محتوي شعري ؛ غناي موسيقي ؛ قدرت اجراي خواننده و ... آثار اخير افتخاري را مي توان با کارهاي ابتدايي او مقايسه کرد؟ در کداميک از آثار اخير او نشاني از افتخاري ناز نگاه و سرمستان مي بينيد؟ تحريرهاي استثنايي افتخاري را در کداميک از آلبوم هاي اخير مي توان جستجو کرد؟ آيا ترنه هاي کوچک توکل جاي مانور براي حنجره ي افتخاري مي گذارد؟
آيا به صرف اينکه صداي افتخاري آسماني است و او صاحب صدايي زيبا، حجيم، وسيع و با انعطاف است ، مي توان افتخاري –چند سال اخير- را بُت کرد؟
آيا اين ترانه هاي سبک (از لحاظ موسيقي و اجرا) براي اين حنجره ي نادر و طلايي کوچک نيستند ؟
آيا به اسم نوگرايي و پرهيز از تکرار مي توان هر کار پيش پا افتاده و سطحي را به مخاطب عرضه کرد و در پاسخ مخالفين فروش بالا را علم کرد ؟!؟
- آقاي افتخاري ! ...
آقاي افتخاري ! شما که با آلبوم نيلوفرانه 1 به بالاترين فروش تاريخ موسيقي دست يافتيد چرا استقبال مخاطبين را دليل رويکرد به موسيقي -به اصطلاح تلفيقي- مي دانيد ؟
مگر همين مردم از نيلوفرانه ي شما استقبال نکردند؟
آقاي افتخاري ! بوده اند خوانندگاني که صداي خوب داشتند ، آثار خوب "هم" ارائه کردند اما به دليل رويکرد به موسيقي عامي و زودگذر هيچ نامي از ايشان در تاريخ موسيقي ثبت نگرديده !
ايرج! حسين خواجه اميري ! او کسي است که "بنان کبير" همواره آرزوي داشتن صدايش را داشت، اما هيچگاه حاضر به شنيدن ترانه هاي او نبود! چرا اکنون به جايگاه او در موسيقي ما نمي نگريد؟ مگر صداي او مورد تاييد بنان نبود؟
آقاي افتخاري ! شما که فرموديد ابوعطا را بايد يک بار خواند، در جهت اعتلاي اين موسيقي چه گامي برداشته ايد؟ با صياد و آواي عشق؟ با غم زمانه و شکوه عشق ؟
- پايان ماجرا !
حتما همه از انتقادات "استاد شجريان" بر آقاي افتخاري آگاهي دارند. آن جمله ي معروف «اگر من صداي افتخاري را داشتم ، دنيا را فتح ميکردم» نيز هنوز در يادهاست . چه شده که شجرياني که در اوج هنر، با فروتني خاص آنگونه از افتخاري ياد ميکرد ، اکنون از منتقدين سرسخت اوست ؟!
چه شده که لطفي ها و مشکاتيان ها و عليزاده ها به آثار و روند افتخاري معترض اند ؟! چه شده که جامعه ي موسيقي (منظوز مخاطب عام نيست!) بر عليه افتخاري شده است ؟ آيا همه با او عداوت دارند؟! خير ! مشکل جاي ديگري است ...
«عليرضا افتخاري» هنرمنديست که مي تواند روزهاي طلايي خود را تکرار کند . صدا و تکنيک او، اين اجازه را به وي ميدهد تا با ارائه ي يک اثر جدي و در دايره ي فنون موسيقي بازگشتي طلايي به روزهاي اوج خود داشته باشد. افتخاري اکنون در 47 سالگي است. سني که به جرات اوج دوران هنري يک خواننده است. افتخاري بارها ثابت کرده که داراي همان صداست ، با همان ظرافت و همان زيبايي منحصر بفرد.
او مي تواند بازار راکد موسيقي ايراني را بشدت تکان دهد ، البته با توجه به اصول و قواعد موسيقي و حرکت در دايره ي اصالت موسيقي ايران.
اميدوارم اين مطلب پاياني باشد بر درگيري ها و اختلافات اخير بين هواداران موسيقي ملي ... موسيقي ما با يک آشتي همه جانبه مترقي خواهد شد ... آشتي بين اهالي و اساتيد !
افتخاري نيز مانند بنان ها و تاج ها و شجريان ها ، «بي شک» مي تواند افتخار موسيقي ايران باشد ... !
پي نوشت : با بررسي ۴۶ آلبوم رسمي افتخاري مي توان نسبت به او شناخت بهتري پيدا کرد و منصافانه تر به قضاوت نشست.
1- آتش دل ( تکنوازان : هوشنگ ظريف ، محمد موسوي – به توصيه استاد پايور ضبط شد)
2- مهرورزان (موسيقي و تکنوازي ني : محمدعلي کياني نژاد)
3- دريغا (آواز دشتستاني – ني : استاد محمد موسوي)
4- راز و نياز (موسيقي ، تار و سه تار : حسين عليزاده)
5- راز گل (موسيقي : محمد آذري)
6- کاروان (بازخواني تصانيفي از استاد برازنده – تنظيم و تکنواز کمانچه : مهيار فيروزبخت)
7- غريبستان (موسيقي : محمدجليل عندليبي – تکنواز تار : استاد هوشنگ ظريف)
8- مقام صبر (موسيقي و سرپرست گروه : پرويز مشکاتيان – تکنواز تار : کيوان ساکت)
9- سرمستان (تنظيم : فريدون شهبازيان – تکنوازان : هابيل علي اف – جلال ذوالفنون)
10- افسانه (موسيقي : علي جعفريان – تنظيم : علي رحيميان)
11- سرو سيمين (موسيقي : محمد علي کياني نژاد – تکنواز کمانچه : کيهان کلهر)
12- ناز نگاه (موسيقي : محمدجواد ضرابيان – تار : شهرام ميرجلالي)
13- زيباترين (موسيقي : محمدجواد ضرابيان)
14- شور عشق (موسيقي : فريدون شهبازيان – تکنوازان : شهرام ميرجلالي، پشنگ کامکار)
15- مهمان تو (موسيقي : جمشيد عندليبي – تکنواز سه تار : استاد جلال ذوالفنون)
16- نيلوفرانه 1 (موسيقي : عباس خوشدل - تکنواز سه تار : استاد جلال ذوالفنون)
17- نيلوفرانه 2 (موسيقي : عباس خوشدل)
18- هنگامه (موسيقي : حسن ميرزاخاني – بازخواني ملودي هاي محلي)
19- ياد استاد (موسيقي : استاد علي تجويدي – بازخواني آثار )
20- گل هزار بهار (موسيقي : استاد کامبيز روشن روان – به ياد دکتر علي شريعتي - تار و سه تار : حميد متبسم)
21- همتاي آفتاب (موسيقي : عماد رام – بزرگداشت مولانا)
22- امان از جدايي (موسيقي : محمدجليل عندليبي)
23- تازه به تازه (موسيقي : محمدجليل عندليبي)
24- خداحافظ (موسيقي : محمدجليل عندليبي)
25- پاييز (موسيقي : مهرداد پازوکي)
26- عطر سوسن (موسيقي : محمدجواد ضرابيان - تکنواز تار : شهرام ميرجلالي)
27- شبان عاشق (موسيقي : عباس خوشدل)
28- صدايم کن (موسيقي : عباس خوشدل)
29- مستانه (بداهه نوازي و بداهه خواني – سه تار : جلال ذوالفنون)
30- شب عاشقان (بداهه نوازي و بداهه خواني – سه تار : جلال ذوالفنون)
31- گل ميخک (موسيقي : جواد لشکري)
32- خوش امدي (موسيقي : جواد لشکري)
33- خنده بارون (موسيقي : مهرداد پازوکي)
34- همسايه (موسيقي و سه تار : عطا جنگوک – موسيقي محلي)
35- نسيما (موسيقي : فضل الله توکل)
36- عشق گمشده (موسيقي : جواد لشکري)
37- قصه شمع (کارهاي پراکنده)
38- شکوه عشق (موسيقي : فريدون خشنود)
39- باباطاهر (بازخواني موسيقي محلي – ني : جمشيد عندليبي)
40- غم زمانه (موسيقي : فضل الله توکل)
41- کنسرت لندن (موسيقي و سرپرست گروه : محمدجليل عندليبي)
42- بردي از يادم (بازخواني ترانه هايي از مهدي خالدي – حبيب الله بديعي و اسدالله ملک)
43- خاطرات جواني (موسيقي : فضل الله توکل)
44- به دنبال دل (موسيقي : استاد علي تجويدي – بازخواني آثار)
45- صياد (موسيقي اکبر محسني – محمدرضا چراغعلي)
46- آواي عشق (موسيقي : عليرضا افتخاري)