0

بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 11 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(3):437-453.
 
تنوع ژنتيكي در جمعيت هاي Fusarium oxysporum f.sp.cumini عامل بوته ميري زيره سبز در استان خراسان با استفاده از گروه هاي سازگار رويشي
 
نورس مفرد نسرين,فرخي نژاد رضا*,علي زاده عزيزاله
 
* دانشكده كشاورزي دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

پنجاه جدايه Fusarium oxysporum (FO) از بافت هاي آوندي ريشه و طوقه گياهان زيره سبز آلوده به بيماري بوته ميري جمع آوري شده از مناطق عمده زيره كاري خراسان جداسازي گرديد. آزمون هاي بيماري زايي نشان داد كه از اين تعداد 48 جدايه در زيره سبز بيماري زا بودند و به عنوان  Fusarium oxysporum f.sp.cumini (Foc)مشخص شدند. از جدايه هاي F. oxysporum روي سه محيط كشت عصاره سيب زميني دستروز آگار، حداقل و زاپك حاوي 1.8%، 2.5% و 3% كلرات پتاسيم، 483 موتانت نيت به دست آمد. براساس نحوه رشد موتانت هاي نيت روي محيط كشت پايه حاوي يكي از چهار منبع ازت (نيترات سديم، نيتريت سديم، هيپوزانتين و تارتارات آمونيوم) كلاس فنوتيپي موتانت ها تعيين گرديد. براين اساس 74.5% موتانت ها در كلاس فنوتيپي nitl، 12% دركلاس فنوتيپي nit3 و 11.5% در كلاس فنوتيپي nitM قرار گرفتند. از موتانت هاي نيت براي سازگاري رويشي در بين جدايه ها استفاده به عمل آمد. در بين جدايه هاي (Fo)، شش گروه سازگار رويشي مشخص شد كه دو گروه آنها مربوط به جدايه اي غيربيماري زا و چهار گروه بقيه مربوط به جدايه هاي (Foc) بودند. بزرگترين گروه شناخته شده در اين بررسي 44 عضو داشت كه همگي از شهرستان فردوس جمع آوري شده بودند. سه گروه باقيمانده نيز هر كدام تك عضوي بوده كه يكي از آنها به فردوس، يكي به خواف و ديگري به بشرويه تعلق داشتند. دراين بررسي يك جدايه نيز به عنوان خود ناسازگار رويشي مشخص گرديد. علي رغم تعداد اندك جدايه هاي غيربيماري زاي مورد استفاده در اين بررسي به نظر مي رسد كه بين بيماري زايي و سازگاري رويشي رابطه اي وجود داشته باشد. همچنين بين گروه هاي سازگار رويشي و مناطق جغرافيايي محل جمع آوري جدايه ها نيز رابطه مثبتي مشاهده شد بطوري كه جدايه هاي يك منطقه به يك VCG تعلق داشتند.

 
كليد واژه: زيره سبز، فوزاريوم، VCG، موتانت نيت، هتروكاريون
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 12 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(3):455-473.
 
تاثير آنتاگونيست هاي باكتريايي در كنترل بلايت سنبله گندم
 
فروتن عبدالرضا*,رحيميان حشمت اله,علي زاده عزيزاله
 
* مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي مازندران، دانشكده علوم كشاورزي دانشگاه مازندران
 
 

بلايت سنبل گندم ناشي از گونه هاي مختلف Fusarium از بيماري هاي مهم اين محصول در استان هاي شمالي ايران مي باشد. در اين تحقيق كارايي باكتري هاي آنتاگونيست و برخي قارچكش ها در كنترل اين بيماري، مورد ارزيابي قرار گرفته است. از 80 نمونه سنبله آلوده جهت جداسازي بيمارگر و 290 نمونه كامل گندم جمع آوري شده از مناطق مختلف مازندران براي بازيافت باكتري هاي اپي فيت استفاده گرديد. از 132 سوش باكتري جدا شده، 32 سوش داراي قابليت بازدارندگي از رشد كلني قارچ F. graminearum در آزمايشات درون شيشه اي بود. اين سوش ها متعلق به گونه هاي مختلف Bacillus و Pseudomonas بوده و بر حسب مناطق جمع آوري شده (قراخيل، فيروزكنده، بايع كلا، دشت ناز، ساري، جويبار و نكا) به ترتيب با حروف N, J, S, D, B, F, G كد گذاري شدند. از بين آنها سوش هاي B4, S2, N5, B1 باكتري با توجه به قطر هاله بازدارندگي به عنوان سوش هاي برتر و جدايه Fg-4 قارچ بيمارگر، از نظر قدرت بيماري زايي بالا به عنوان جدايه مناسب انتخاب و در كليه آزمون هاي گلخانه اي و مزرعه اي مورد استفاده قرار گرفتند. آنتاگونيست هاي مورد استفاده در آزمايشات گلخانه اي موجب كاهش آلودگي و افزايش وزن هزاردانه شدند. در آزمايشات مزرعه اي، تيمارهاي محلول پاشي شده با قارچكش رورال تي- اس (يك كيلوگرم در هكتار) و مخلوط چهارسوش آنتاگونيست از نظر كنترل بيماري و افزايش محصول برتر از ساير تيمارها بودند. به استناد نتايج آزمون هاي فيزيولوژيكي و بيوشيميايي، دو سوش B1 و S2 متعلق به P.fluorescens biovar-1 سوش N به P. aerogiiosa و سوش B4 متعلق به B. subtilis مي باشد. آنتاگونيست هاي مورد استفاده با اعمال مكانيسم هايي نظير آنتي بيوز و توليد سيدروفور دركنترل بيولوژيكي قارچ بيمارگر و مالا بيماري FHB عمل نمودند.

 
كليد واژه: بلايت فوزاريومي سنبله گندم (FHB)، كنترل بيولوژيكي، آنتاگونيست سيدروفور و آنتي بيوز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):203-214.
 
مطالعه عامل بيماري بلايت باکتريايي کدوييان در ورامين و ارزيابي مقاومت تعدادي از ارقام و لاين هاي خيار نسبت به آن
 
شهرياري داريوش*,قباخلو عبداله,حافظ خديجه,رحيميان حشمت اله,قاسمي ابوالقاسم
 
* آزمايشگاه تحقيقاتي آفات و بيماري هاي گياهي، مرکز تحقيقات کشاورزي ورامين
 
 طي سالهاي 1375 تا 1383 در مزارع ورامين علايم لکه برگي و سوختگي به صورت V شکل همراه با هاله زرد رنگ روي گياهان طالبي، کدو و خيار مشاهده گرديد. در دماي 27 تا 30 درجه سانتيگراد، گسترش آلودگي به نحوي بود که موجب سوختگي کامل اندامهاي گياه مي گرديد. در تمامي موارد از نمونه هاي بيمار، يک باکتري گرم منفي و نيازمند به اکسيژن و فلورسنت جدا و ويژگي هاي فنوتيپي و نقوش الکتروفورزي پروتئين هاي سلولي آنها تعيين گرديد. باکتري جدا شده Pseudomonas marginalis pv. marginalis شناسايي گرديدند. بيماريزايي جدايه ها روي خيار گلخانه اي رقم سلطان و لاين Rs -410332 به اثبات رسيد. بررسي هايي در زمينه ارزيابي مقاومت 77 رقم تجاري و لاين خيار به عامل بيماري انجام گرفت. نتايج نشان داد که بسياري از ارقام و لاين هاي خيار، حساس، برخي متحمل و ارقام لاين هاي TN 94190, SuperShoha1, KC361106, GH4, KC361065 و TN94139 نسبتا مقاوم و رقم Kozakloo مقاوم بودند.
 
كليد واژه: Pseudomonas marginalis pv. Marginalis، خيار و ارقام مقاوم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 9 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):271-289.
 
بررسي تنوع فنوتيپي و الکتروفورزي پکتوباکتريوم هاي بيماريزا روي ذرت در استان مازندران
 
احمدوند رحيم,رحيميان حشمت اله*
 
* بخش گياه پزشکي، دانشکده علوم کشاورزي، دانشگاه مازندران
 
 

به منظور بررسي خصوصيات فنوتيپي و نقوش الکتروفورزي پکتوباکتريومهاي بيماريزا روي ذرت در استان مازندران در سال هاي 1377 و 1378 از مزارع ذرت استان مازندران نمونه برداري گرديد. از بافتهاي آلوده، 20 استرين پکتوباکتريوم جدا و خالص سازي گرديد. در نتايج يکصد آزمون فنوتيپي انجام شده تنوع بسيار بالايي مشاهده شد. با استفاده از آناليز عددي دندروگرام شباهتهاي استرينهاي جدا شده ترسيم گرديد. اين استرينهاي در دو گروه قرار گرفتند. استرينهاي گروه اول (12 استرين) داراي خصوصياتي نزديک به گونه هاي Pectobacterium chrysanthemi، P. atrosepticum، P. betavascularum و زير گونه P.c. subsp.odoriferum بودند. لذا تطابق کاملي با گونه ها و زير گونه هاي شناخته شده پکتوباکتريومها نداشتند. گروه دوم (8 استرين) به بيووار 3 گونه P. chrysanthemi نسبت داده شدند. نماينده استرينهاي هر يک از گروهها با يکديگر و با استرينهاي استاندارد P. chrysanthemi SCRI#4064 (ارسالي از Scottish Crop Research) و P. c. subsp. Carotovorum UPB 066 مقايسه شدند. نقوش الکتروفورزي آنها نيز نشان داد که تنوع قابل توجهي در بين اين گروه از باکتريها وجود دارد. بنابراين، احتمال مي رود گونه يا زيرگونه هاي جديدي در بين آنها وجود داشته باشد.

 
كليد واژه: ذرت، پکتوباکتريوم، لهيدگي باکتريايي ساقه، مازندران، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 10 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):291-302.
 
اتيولوژي زردي کدوييان در استان بوشهر
 
كشاورز طيبه,ايزدپناه كرامت اله
 
 
 

زردي يکي از بيماريهاي متداول خربزه، خيارچنبر، کدو و ساير انواع کدوييان در استان بوشهر است. بيماري ابتدا بصورت لکه هاي زرد در برگها نمايان مي شود و سپس توسعه يافته قسمت عمده يا تمام پهنک را فرا مي گيرد. شدت زردي از برگ هاي جوان به طرف برگ هاي قديمي افزايش مي يابد. هدف از تحقيق حاضر مطالعه اتيولوژي اين بيماري بود.
در آزمايش هاي مقدماتي سرولوژيکي، عصاره گياهان مبتلا به آنتي سرم ويروس هاي گزارش شده از منطقه (ويروس موزاييک هندوانه، ويروس موزاييک خيار و ويروس موزاييک کدو) بدون واکنش بود. در عين حال الکترون ميکروسکوپي عصاره تغليظ شده وجود پيکره هاي رشته اي را در گياهان مبتلا نشان داد. ويروس همراه با زردي در شرايط گلخانه با مايه زني مکانيکي عصاره گياهان آلوده و يا تزريق آن به ساقه انواع کدوييان انتقال نيافت ولي دو جمعيت محلي و غيرمحلي مگس سفيد
(Bemisia tabaci) قادر بودند پس از تغذيه از گياهان مبتلا، عامل بيماري را به گياهچه هاي سالم کدوييان انتقال دهند و موجب بروز علايم تيپيک بيماري شوند.
واکنش زنجيره اي پلي مراز
(RT-PCR) با آغازگرهاي اختصاصي ويروس کوتولگي زرد کدوييان (Cucurbit yellow stunting disorder virus, CYSDV) منجر به تکثير قطعه مورد انتظار شد. براساس نوع علايم، مورفولوژي پيکره، عدم انتقال مکانيکي و انتقال با مگس سفيد و واکنش زنجيره اي پلي مراز، ويروس همراه با زردي کدوييان در استان بوشهر ويروس کوتولگي زرد کدوييان (CYSDV) از اعضا جنس Crinivirus (تيره Closteroviridae) تشخيص داده شد. ساير ويژگي هاي اين ويروس تحت مطالعه است.

 
كليد واژه: زردي کدوييان، ويروس هاي کدوييان، کوتولگي زرد کدوييان، کلسترو ويروس، کرايني ويروس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 6 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(3):379-381.
 
روش جديد خالص سازي و سرولوژي جدايه هاي پوتي ويروس از قياق و نيشكر در ايران
 
قاسمي ساسان,ايزدپناه كرامت اله*
 
* بخش گياه پزشكي، دانشكده كشاورزي دانشگاه شيراز
 
 

تاكنون چندين پوتي ويروس از گياهان تيره غلات در نقاط مختلف ايران گزارش شده اند. مطالعات مقدماتي نشان داده است كه اين جدايه ها با گروه بندي هايي كه در ساير نقاط دنيا براي پوتي ويروس هاي غلات ارايه شده است همخواني كامل ندارند. مطالعه حاضر به منظور تفكيك و گروه بندي پوتي ويروس هاي غلات در ايران با استفاده از آزمون هاي سرولوژيكي انجام شده است. در اين تحقيق جدايه هاي مولد موزاييك قياق در شيراز (JG-Shi)، كرج (JG-Krj)، اصفهان (JG-Sar)، آمل (JG-Aml)، رامسر (JG-Ram)، آستانه (JG-Ast)، صفادشت (JG-Saf) و ماهان (JG-Map) و نيشكر خوزستان (SC-Q86, SC-L66) و ساري (SC-Sar) مورد مطالعه قرار گرفتند. اين جدايه ها با استفاده از مايه زني مكانيكي به سورگوم منتقل و پس از خالص سازي بيولوژيك تكثير شدند. اين جدايه ها به روش minipurrification تغيير يافته و به ترتيب زير خالص سازي شدند. چهل گرم بافت آلوده با استفاده از 7.5 حجم بافرسيترات آمونيوم 0.1 مولار (pH=6.5) حاوي 2-ME %0.25, PVP%1 و NaDIECA %0.01 همگن سازي شد. افشره حاصله با افزودن 8% تريتون X-100 زلال سازي شد. پيكره هاي ويروسي با استفاده از سانتريفوژ كردن در سرعت بالا بر روي بالشكي از سوكروز 30% رسوب داده شدند. آموده هاي ويروسي با استفاده از ستون شيب چگالي سزيوم سولفات 10-50% خالص تر شدند. لايه ويروسي به دست آمده از ستون شيب چگالي جهت تهيه پادتن هاي چند همسانه اي به خرگوش تزريق شد. پادتن هاي بدست آمده در آزمون هاي نشت دو طرفه در آگار و ELISA به منظور تعيين ارتباط سرولوژيكي اين جدايه ها مورد استفاده قرار گرفتند.
پوتي ويروس هاي مولد موزاييك قياق در شيراز، كرج، اصفهان و ساري و نيز جدايه هاي نيشكر SC-Q86 و SC-L66 به طور موفقيت آميز با استفاده از روش minipurrification تغيير يافته خالص سازي شدند. عملكرد خالص سازي 50-10 ميلي گرم ويروس در هر 100 گرم بافت آلوده بود. SDS-PAGE در ژل آكريل آميد 12% نشان دهنده يك باند قوي در موفقيت 41-35 كيلو دالتون در جدايه هاي مختلف بود. وسترن بلات با استفاده از پادتن اختصاصي پروتئين پوششي نشان داد كه اين باند پروتئين پوششي ويروس مي باشد.
آزمون هاي سرولوژيكي نشان داد كه پوتي ويروس هاي مولد موزاييك غلات در ايران حداقل به سه گروه تقسيم مي شوند: (1) ويروس موزاييك ايراني قياق (IJMV)، شامل جدايه هاي JG-Ram, JG-Aml, JG-Sar, JG-Krj, JG-Shi و JG-Ast. اين گروه از نظر سرولوژيكي با MDMV, SrMV, SCMV و JGMV متفاوت است؛ (2) ويروس موزاييك نيشكر (SCMV) شامل جدايه SC-Q86؛ (3) ويروس موزاييك كوتولگي ذرت(MDMV)، شامل جدايه هاي SC-Sar, SC-L66 و SC-Isf. جدايه JG-Saf از نظر سرولوژيكي به IJMV و MDMV مرتبط بود در حالي كه جدايه SC-Sar با SCMV و MDMV ارتباط داشت. آزمون هاي سرولوژيكي نتوانستند مشخص كنند كه آيا اين جدايه ها ويروس هاي جديدي هستند و يا اينكه نوعي آلودگي مخلوط به دو ويروس مجزا در اين گياهان وجود داشته است.

 
كليد واژه: پوتي ويروس هاي غلات، ويروس موزاييك نيشكر، ويروس موزاييك ايراني قياق، ويروس موزاييك كوتولگي ذرت، سرولوژي، خالص سازي، قياق، ذرت، نيشكر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 1 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(1):1-17.
 
اثر كودهاي آلي و شيميايي روي نماتود Meloidogyne javanica در خيار
 
نصراصفهاني مهدي*,احمدي عليرضا
 
* مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي اصفهان
 
 کودهاي آلي، شامل کودهاي نپوسيده دامي، مرغي، کود سبز، کمپوست، کودهاي شيميايي (NPK) بطور جداگانه و در تلفيق با کودهاي آلي در کنترل نماتودهاي ريشه گرهي گونه ي غالب، Meloidogyne javanica روي خيار رقم P.S نشان داد که تلفيق کود مرغي و شيميايي (NPK) از موثرترين تيمارها در کاهش تعداد تخم و نوزاد نماتود در خاک و ريشه بوده است. همچنين کاهش جمعيت تعدادي از نماتودهاي انگلي ديگر و نيز ازدياد جمعيت نماتودهاي آزادزي نسبت به شاهد شده و بيشترين ميزان رشد و نمو گياه نيز در اين تيمار بود. تيمارهاي کود مرغي، تلفيق کودهاي حيواني و سبز با کودهاي شيميايي، کود حيواني، کودهاي سبز و کمپوست بترتيب در رده هاي بعدي قرار گرفتند. ساير تيمارها شامل کودهاي شيميايي NPK نيز اثرات اندکي در کاهش تعداد تخم و نوزاد نماتود M. javanica نسبت به شاهد داشتند .
 
كليد واژه: نماتودهاي ريشه گرهي، Meloidogyne javanica، كودهاي آلي، كودهاي شيميايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(1):39-57.
 
ارزيابي جدايه هاي Trichoderma براي كنترل بيولوژيكي بيماري پژمردگي فوزاريومي خربزه
 
اشرفي زاده آرزو,اعتباريان حسن رضا*,زماني زاده حميدرضا
 
* گروه گیاهپزشکی مجتمع آموزش عالی ابوریحان دانشگاه تهران
 
 براي بررسي امکان کنترل بيولوژيکي Fusarium oxysporum f. sp. melonis عامل بيماري پژمردگي فوزاريومي خربزه پنج جدايه Trichoderma virensDAR 74290، T. harziaunm T39، T. harzianum M، T. viride و Trichoderm sp96 عليه قارچ عامل بيماري در شرايط آزمايشگاه و گلخانه مورد ارزيابي قرار گرفتند. براي بررسي فعاليت آنتاگونيستي جدايه هاي فوق آزمايش هاي مختلفي به کمک روش متقابل و سلوفان انجام گرفت. مساحت پرگنه قارچ عامل بيماري هر روز اندازه گيري و درصد کاهش رشد در مقايسه با شاهد محاسبه شد. به منظور بررسي اثر جدايه هاي آنتاگونيست در کاهش بيماري در شرايط گلخانه جدايه هاي Trichoderma در روي سبوس و قارچ عامل بيماري در روي دانه گندم رشد داده شد و به ترتيب به نسبت 10 و 14 گرم به ازاي هر کيلوگرم خاک با خاک گلدان ها مخلوط گرديد. درصد گياهان زنده 30 روز پس از کاشت در محاسبات آماري منظور گرديد. در آزمايش هاي گلخانه اي و آزمايشگاهي از طرح کامل تصادفي استفاده گرديد. کاهش رشد ميسليوم عامل بيماري در مقابل جدايه هاي آنتاگونيست ها به طور معني داري اختلاف داشت (P<0.01) و درصد کاهش رشد در مورد جدايه هاي Trichoderma بين صفر تا 100 درصد متغير بود. مواد مترشحه توسط T.virens DAR 74290 به طور کامل از رشد قارچ عامل بيماري جلوگيري نمود و خاصيت قارچکشي داشت. درصد گياهان زنده در گلدانهايي که فقط با Trichoderma تيمار شده بودند و همچنين شاهد بدون آنتاگونيست و عامل بيماري 100 درصد بود. اما درصد گياهان زنده در تيمارهاي تريکودرما به اضافه عامل بيماري نسبت به شاهد سالم از 5.3 تا 61.06 درصد متغير بود. جمعيت عامل بيماري (cfu/g) در خاک گلدان ها در خلال آزمايش تقريبا ثابت ماند اما جمعيت جدايه هاي مختلف تريکودرما به مقدار جزئي کاهش يافت.
 
كليد واژه: پژمردگي فوزاريومي، كنترل بيولوژيك، Trichoderma، Fusarium oxysporum f. sp. Melonrs،خربزه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 10 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(3):425-435.
 
نماتودهاي انگل داخلي و تراكم جمعيت آنها در مزارع سيب زميني استان هاي تهران، سمنان (شاهرود) و آذربايجان غربي
 
تنهامعافي زهرا*,امتي فرخنده,پرويزي رحيم
 
* بخش تحقيقات نماتود شناسي، موسسه تحقيقات آفات و بيماري هاي گياهي
 
 

به منظور شناسايي، تعيين تراكم جمعيت و اهميت نماتودهاي انگل داخلي مزارع سيب زميني در استان هاي آذربايجان غربي، تهران و سمنان، به ترتيب تعداد 43، 46 و 132 نمونه خاك و ريشه و در مواردي نيز غده از مناطق عمده سيب زميني كاري اين استان ها در طي سال هاي 80 و 81 جمع آوري شد. پس از بررسي نمونه هاي خاك و ريشه نمونه هاي خاك با روش الك ها و سانتريفيوژ و نمونه هاي ريشه با روش بلندر و سانتريفيوژ بررسي و نماتودهاي موجود در آنها شناسايي شدند. در استان آذربايجان غربي سه گونه از نماتودهاي انگل داخلي شامل گونه هاي P. scribneri, P. neglectus, Pratylenchus thornei، در استان تهران، گونه هاي Ditylenchus destructor, P. brachyurus, P. neglectus, P. thornei Meloidogyne javanica وZygotylenchus guevarai، در استان سمنان گونه هاي D.destructor, M.javanica, P.neglectus, P. thornei Zguevarai شناسايي گرديد. نماتودهاي زخم ريشه بيشترين فراواني، انتشار و جمعيت را در بين نماتودهاي شناسايي شده دارا بودند. درصد نمونه هاي آلوده به نماتودهاي زخم ريشه در استان هاي آذربايجان غربي، تهران و سمنان به ترتيب 62، 54 و 87 درصد و متوسط آلودگي به اين گروه از نماتودها در اين استان ها به ترتيب 137، 292 و 54 نماتود نماتود در 500 ميلي ليتر خاك بود. در نمونه هاي استان تهران دو درصد الودگي به نماتود D.destructor و شش درصد آلودگي به M.javanica مشاهده شد، اين آلودگي در نمونه هاي استان سمنان به ترتيب 11 و يك و نيم درصد بوده است. گرچه گونه M.javanica به علت فعال بودن در مناطق گرمسيري اهميت چنداني در زراعت سيب زميني ندارد ولي تعيين نقش نماتودهاي زخم ريشه در زراعت سيب زميني در استان هاي آذربايجان غربي و تهران با توجه به ميزان جمعيت آنها و همچنين اهميت و ميزان خسارت نماتود D.destructor در مزارع سيب زميني و انبار در دو استان تهران و سمنان حايز اهميت است.

 
كليد واژه: آذربايجان غربي، ايران، تهران، سمنان، سيب زميني، نماتودهاي زخم ريشه، Pratylenchus
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 1 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):157-169.
 
ارزيابي مقاومت نسبي برخي ارقام تجاري بادام نسبت به بيماري لکه آجري در استان چهار محال و بختياري
 
حيدريان احمد*,مرادي حسين
 
* مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي، استان اصفهان
 
 ميزان مقاومت نسبي 20 رقم تجاري نهال بادام 2 ساله (پايه هسته تلخ) در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با 3 تکرار و بمدت 2 سال در ايستگاه چهار تخته شهرکرد مورد بررسي قرار گرفت، هر بلوک شامل 20 تيمار بود که در هر کرت 3 نهال از هر رقم به فواصل 1×2.5 متر کشت گرديد. مايه زني با استفاده از برگ هاي با شدت متفاوت آلودگي که قبل از خزان درختان از مناطق آلوده استان چهار محال و بختياري جمع آوري شده بود، انجام گرديد.براي تشکيل اندام جنسي قارچ عامل بيماري، بين 100 – 150 برگ آلوده در عمق 5 سانتي متري در دو نقطه به فاصله 20 سانتي متري طوقه هر نهال، زير خاک قرار داده شد. در فصل بهار قبل از ظهور برگ ها، کل نمونه ها از زير خاک خارج شدند و در صورت عدم بارندگي، به منظور تامين رطوبت لازم براي آزاد سازي آسکوسپورها و ايجاد آلودگي، از زمان ظهور برگ ها تا سفت شدن کامل سطح برگ، هر روز کل نهال هاي مورد ارزيابي، به مدت 1 – 0.5 ساعت آبياري باراني شدند. نمونه برداري جهت ارزيابي در زماني که اندازه لکه ها به حداکثر توسعه رسيدند، انجام شد. ارزيابي مقاومت از دو نظر شدت و درصد آلودگي برگ ها از نهال هاي تيمار شده مورد بررسي قرار گرفت.
نتايج نشان داد که بين ارقام مورد بررسي از نظر مقاومت به بيماري لکه آجري تفاوت معني دار وجود دارد و بيشترين مقاوت در ارقام فرانيس، شکوفه، 12 شاهرود و 6 شاهرود مشاهده گرديد در حاليکه رقم هاي اماميه 1، 16 شاهرود، 7 شاهرود و 19 شاهرود حساس ترين بودند.
 
كليد واژه: بادام،لکه آجري، مقاومت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 2 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):171-189.
 
تشخيص مولکولي و بررسي تنوع ژنتيکي جمعيت هاي ايراني Fusarium graminearum، عامل بلايت سنبله گندم
 
صفايي ناصر*,علي زاده عزيزاله,سعيدي عباس,رحيميان حشمت اله,آدام گرهارد
 
* گروه بيماري گياهي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

در اين پژوهش 88 جدايه Fusarium جمع آوري شده از نواحي شمالي، جنوبي و شمال غربي ايران که از لحاظ مورفولوژيک F. graminearum  شناسايي شده بودند با استفاده از آغازگر اختصاصي اين گونه بررسي شدند. نتايج حاصل از بررسي آغازگرهاي ويژه گونه F. graminearum نشان داد که به راحتي مي توان يک باند 332bp را فقط در اين گونه تکثير نمود. چنين باندي در ساير گونه هاي نزديک از جمله F.pseudograminearum و F.culmorum مشاهده نشد. بر اين اساس از مجموع 88 جدايه مورد مطالعه 72 جدايه به عنوان F. graminearum تشخيص داده شد. اين جدايه ها با استفاده از 8 آغاز گر تصادفي براي آناليز RAPD مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج اين تحقيق نشان داد که از ميان 8 آغازگر مورد مطالعه دو آغازگر OPA10 و OPA07 به صورت تکرار پذيري پلي مورفيک بودند. نتايج حاصل از آناليز خوشه اي با آغازگر OPA07 نشان داد که در سطح تشابه 85 درصد جدايه ها به 15 گروه تقسيم مي شوند. گروه هاي اول، چهارم، پنجم، ششم، نهم، يازدهم به ترتيب 18، 4، 18، 8، 22، 5 و 10 درصد جدايه ها را در بر گرفتند. ساير گروه ها تنها يک عضو داشتند که در سطح تشابه 90 درصد تعداد گروه ها به 29 افزايش يافت. نتايج حاصل از تجزيه و تحليل RAPD با استفاده از آغازگر OPA10 جدايه ها را در سطح تشابه 85 درصد به 9 گروه تقسيم کرد. گروه اول، دوم، سوم، ششم و هفتم به ترتيب 24، 26، 22، 14، 3 و3 درصد از جدايه ها و ساير گروه ها تنها يک عضو داشتند. در سطح تشابه 90 درصد جدايه ها به 19 گروه تقسيم شدند. يان دو آغازگر توانستند جدايه هاي مربوط به نواحي شمال غربي را از ساير جدايه ها متمايز کنند. جدايه هاي مربوط به استانهاي شمالي و جنوبي کشور به صورت پراکنده در ساير زير خوشه ها (subclusters) قرار گرفتند. اين اولين مطالعه جدايه هاي ايراني F. graminearum با استفاده از آغازگر ويژه گونه و بررسي تنوع ژنتيکي در جمعيت هاي تاييد شده اين گونه در سطح مولکولي مي باشد.

 
كليد واژه: آغاز گر اختصاصي گونه، تنوع ژنتيکي، بلايت فوزاريومي سنبله گندم، Fusarium graminearum، RAPD – PCR، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 3 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):191-201.
 
پوسيدگي صورتي سيب زميني معياري براي تفکيک Phytophthora melonis از P.drechsleri
 
مستوفي زاده قلمفرسا رضا,بني هاشمي ضياالدين*,شوالن كوك ديويد ادوارد
 
* بخش گياه پزشکي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

به منظور تفکيک آزمايشگاهي جدايه هاي دو گونه Phytophthora melonis و P.drechsleri که از نظر خصوصيات ريخت شناختي کاملا مشابه هستند از معيار توانايي توليد پوسيدگي صورتي در سيب زميني استفاده گرديد. کليه جدايه هاي P.drechsleri مربوط به مناطق مختلف جهان و ميزبان هاي متفاوت به همراه جدايه هاي دو گونه خواهري آن P.cryptogea و P.erythroseptica که از نظر فايلوژنتيکي با آن هم گروه هستند، در غده سيب زميني توليد پوسيدگي صورتي کردند. در صورتي که هيچکدام از جدايه هاي P.melonis قادر به توليد پوسيدگي صورتي نبودند. در اين مقاله استفاده از علايم پوسيدگي صورتي سيب زميني به عنوان معياري براي تفکيک گونه هاي مورد بحث که از نظر ريخت شناختي همگرا هستند، بحث شده است.

 
كليد واژه: پوسيدگي صورتي سيب زميني، Phytophthora melonis Phytophthora drechsleri
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 7 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(3):383-402.
 
كنترل بيولوژيك عامل بيماري پوسيدگي معمولي ريشه گندم توسط باكتري هاي آنتاگونيست ناحيه ريزوسفر
 
محمدي كبري*,رحيميان حشمت اله,اعتباريان حسن رضا,قلندر مجتبي
 
* گروه گياه پزشكي مجتمع آموزش عالي ابوريحان دانشگاه تهران، پاكدشت
 
 

به منظور كنترل بيولوژيك بيماري پوسيدگي معمولي ريشه گندم، ناشي از Bipolaris sorokiniana اثر آنتاگونيستي 280 جدايه باكتري از ناحيه ريزوسفر گندم جمع آوري شده از مناطق مختلف استان مركزي، روي دو جدايه B.sorokiniana براساس ناحيه بازدارندگي از رشد روي محيط كشت PDA مورد ارزيابي قرار گرفت. سي درصد جدايه ها داراي خاصيت آنتاگونيستي بودند كه در نهايت هفت جدايه با ناحيه بازدارندگي مختلف، براي آزمون هاي بعدي انتخاب شدند. با توجه به آزمون هاي بيوشيميايي، فيزيولوژيكي و مورفولوژيكي ويژگي هاي سويه هاي G1 و GH2 با Bacillus subtilis سويه هاي SH4 و KH7 با B.pumillus، سويه D6 با B.cereus، سويه H3 با Bacillus sp. و سويه A5 باbv.III Pseudomonas fluorescens مطابقت داشت. در بررسي هاي آزمايشگاهي تمامي سويه ها با توليد مواد فرار و تركيبات مايع خارج سلولي توانستند از رشد ميسليوم دو جدايه B.sorokiniana جلوگيري كنند. سويه P.fluorescens A5 نيز با توليد سيدروفور از جوانه زني اسپورهاي Gerotrichum candidum جلوگيري نمود. در بررسي هاي گلخانه اي از دو روش پوشش بذر و محلول پاشي سوسپانسيون باكتري در خاك استفاده شد. در آزمون تيمار بذر سويه هايGh2  B.subtilis وA5 P.fluorescens و در آزمون تيمار خاك سويه هاي B.subtilis GH2 و B.pumillus KH7 بيشترين تاثير را در كاهش شدت بيماري، افزايش ارتفاع، وزن خشك اندام هوايي و ريشه در حضور قارچ عامل بيماري نشان دادند. همين سويه ها باعث تحريك رشد گياه، افزايش ارتفاع، وزن خشك اندام هوايي و ريشه در گياهچه هاي مايه زني نشده با جدايه هاي قارچ عامل بيماري شدند.

 
كليد واژه: باكتري هاي آنتاگونيست، كنترل بيولوژيك، پوسيدگي معمولي ريشه، ريزوسفر، گندم، Bipolaris sorokiniana
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 6 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):229-241.
 
بهينه سازي يک روش زيست سنجي براي ارزيابي توليد زرالينون در قارچ ها و کاربرد آن در مورد جدايه هاي ايراني
 
صفايي ناصر*,علي زاده عزيزاله,سعيدي عباس,رحيميان حشمت اله,آدام گرهارد
 
* گروه بيماري شناسي گياهي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

در اين پژوهش يک روش استخراج سريع زرالينون با استفاده از اتانول 50 درصد همراه با انجماد و ذوب ابداع گرديد که در آن توکسين به طور مستقيم از يک قرص 5 ميلي متري کشت قارچ استخراج شد. سپس يک روش زيست سنجي سريع و ارزان جهت ارزيابي توانايي قارچ ها در توليد زرالينون واسنجي شد و با استفاده از آن توليد زرالينون در جدايه هاي ايراني Fusarium graminearum عامل بلايت فوزاريومي سنبله گندم، ارزيابي گرديد. اين روش زيست سنجي مبتني بر توليد آنزيم بتاگالاکتوزيداز توسط يک ماده استروژنيک مانند زرالينون در مخمر مهندسي شده Saccharomyces cerevisiae مي باشد. واسنجي با استفاده از شش گونه قارچ شامل Gibberella fujikuroi، F. sporotrichoides، F. oxysporum، o. f.sp. cucumerinum، F. solani و F. subglutinans به عنوان شاهد منفي، يک جدايه از گونه F. graminearum به عنوان شاهد مثبت و زرالينون خالص به عنوان استاندارد انجام شد. نتايج آزمايشها نشان داد که تفاوت معني داري بين شاهدهاي منفي و اتانول 50 درصد (blank) وجود ندارد. همچنين تفاوتي بين شاهد مثبت و زرالينون خالص که به عنوان استاندارد در آزمايشها لحاظ شده بود، مشاهده نشد و هر دو شديدا موجب توليد آنزيم بتاگالاکتوزيداز شدند. با استفاده از اين روش زيست سنجي 88 جدايه ايراني F. graminearum از مناطق مختلف کشور، براي توليد زرالينون غربال شدند. نتايج آزمايش نشان داد که 32 درصد جدايه هاي مذکور توليد زرالينون مي نمايند. اين اولين گزارش از بکارگيري اين روش زيست سنجي براي ارزيابي توليد زرالينون در قارچ ها مي باشد. از اين روش مي توان براي ارزيابي تعداد زيادي جدايه مثلا در غربال کردن موتانها به منظور تعيين توانايي آنها در توليد زرالينون در زمان کوتاه و با هزينه اندک استفاده کرد. نتايج اين پژوهش همچنين نشان داد که جدايه هاي توليد کننده زرالينون در همه نواحي انتشار بيماري حضور دارند و به اين ترتيب ضرورت بررسي ميزان آلودگي محصولات کشاورزي به اين توکسين و اعلام حد مجاز آلودگي گوشزد مي گردد.

 
كليد واژه: زيست سنجي، زرالينون، گندم، Fusarium graminearum، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 7 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(2):243-255.
 
تعيين گروه هاي سازگاري رويشي Fusarium oxysporum (VCGs) f.sp. sesami عامل زردي و پژمردگي کنجد در استان فارس
 
بصيرنيا طاهره,بني هاشمي ضياالدين
 
 
 

يکصد و بيست و هشت جدايه Fusarium oxysporum f.sp. sesami (Fos) عامل زردي و پژمردگي کنجد در بين سالهاي 1380 تا 1381 از بوته هاي کنجد اکثر مناطق کشت کنجد در استان فارس جداسازي شد. موتانت هاي نيت جدايه ها با استفاده از محيط حداقل (minimal medium=MM) حاوي 3 درصد کلرات پتاسيم بدست آمدند. موتانت هاي نيت براساس شکل پرگنه روي محيط پايه (basal medium) حاوي يکي از منابع ازت شامل نيترات سديم، نيتريت سديم، هيپوزانتين، تارتارات آمونيوم و اسيد اوريک گروه بندي شدند. موتانت هاي نيت بدست آمده در روي محيط MM به منظور تشکيل هتروکاريون با هم مقابله داده شدند. رشد متراکم ميسليومها در حد فاصل بين دو جدايه به عنوان سازگاري و تشکيل شد به ناسازگاري دو جدايه ارتباط داده شد. تمامي جدايه ها موتانت نيت توليد کردند که براساس توان استفاده از منابع ازت در سه کلاس فنوتيپي (77.3%) nit 1، (12.9%) nit 3 و (9.8%) nit M قرار گرفتند. موتانت هاي نيت توليد شده براساس توانايي تشکيل هتروکاريون پايدار با يکديگر در 10 گروه سازگاري رويشي قرار گرفتند. نتايج بدست آمده نشان دهنده ارتباط بين گروه هاي سازگاري رويشي و مناطق جغرافيايي مي باشد. عدم انتقال بذور بين مناطق مختلف و استفاده زارعين از بذور سال قبل در همان منطقه مي تواند دليل محدوده جغرافيايي گروه هاي سازگاري رويشي باشد.

 
كليد واژه: گروه هاي سازگاري رويشي (وي.سي.جي)، فوزاريوم کنجد، فارس، زردي و پژمردگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:13 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها