0

بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 2 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(4):479-494.
 
بررسي اثر چند مرحله تركيب شيميايي در القا مقاومت عليه بيماري سفيدك پودري در خيار
 
جمالي زواره عبدالحسين*,شريفي تهراني عباس
 
* گروه گياه پزشكي دانشكده كشاورزي دانشگاه شهركرد
 
 بيماري سفيدك پودري كه عامل آن قارچ Podosphaera fusca است، از بيماري هاي مهم كدوييان است و رايج ترين روش كنترل آن استفاده از قارچكش ها مي باشد. اما اثرات جنبي كاربرد قارچكش ها، يافتن روش هاي ديگري را براي كنترل بيماري ضروري مي سازد كه از جمله آنها القا مقاومت در گياه قابل ذكر است. در اين پژوهش اثر شش تركيب شيميايي اسيبنزولار- اس- متيل (ACI)، اسيد بتاآمينوبوتريك (BABA)، اسيد ساليسيليك (SA)، اسيد نيكوتينيك (NA)، فسفات دي پتاسيم (K2P) و عصاره گياه Reynoutria sachalinensis (Bs) در القا مقاومت در خيار (رقم سوپردامينوس) عليه بيماري سفيدك پودري بررسي شد. براي بررسي اثر تركيبات در القا مقاومت، محلول آنها بر پشت و روي برگ هاي گياه پاشيده شد و 24 ساعت بعد سوسپانسيون اسپور بيمارگر روي گياه مايه زني گرديد. براي بررسي امكان القا مقاومت سيستميك، محلول تركيب بر پشت و روي اولين برگ حقيقي گياه پاشيده شد و 24 ساعت بعد سوسپانسيون اسپور بيمارگر روي اولين و دومين برگ مايه زني گرديد. ده روز بعد ميانگين تعداد لكه بيماري در واحد سطح برگ هاي مايه زني شده محاسبه گرديد. نتايج نشان داد كه كليه اين تركيبات وقتي يك روز قبل از مايه زني بيمارگر روي بوته به كار رفتند، شدت بيماري را كاهش دادند، گرچه ميزان تاثير آنها متفاوت بود. ACI و Rs بيماري را بيش از 95% (نسبت به شاهد) كنترل كردند، BABA و K2P با 50 تا 70 درصد كنترل، تاثير نسبي در جلوگيري از آلودگي داشتند و SA و NA با كمتر از 35% كنترل، تاثير قابل توجهي در كاهش آلودگي نداشتند. از نظر كنترل سيستميك بيماري، ACI كاملا موثر بود، BABA و K2P تاثير سيستميك نسبي نشان دادند يعني كنترل بيماري روي برگ دوم حدود 70 تا 80 درصد كنترل در برگ اول بود. Rs، SA و NA از نظر كنترل سيستميك بسيار ضعيف (كمتر از 30% برگ اول) بودند. در آزمايش هاي مزرعه اي نيز اثر سيستميك اسيبنزولار در كنترل بيماري برابر با موثرترين قارچكش ها يعني پنكونازول و هگزاكونازول بود و با آنها در يك گروه آماري قرار گرفت. مجموع نتايج نشان داد كه ACI وRs تركيبات موثري براي القا مقاومت خيار در برابر سفيدك پودري هستند.
 
كليد واژه: خيار، سفيدك پودري، القا مقاومت، اسيبنزولار- اس- متيل، اسيد بتاآمينوبوتريك، اسيد ساليسيليك، اسيد نيكتوتينيك، فسفات دي پتاسيم، Reynoutria sachalinensis
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 

 3 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(3 (پياپي 171)):312-324.
 
شناسايي گونه هاي Monilinia همراه با پوسيدگي قهوه اي ميوه هاي دانه دار و هسته دار در گيلان
 
هاشمي باباحيدري سيدعبداله,خداپرست سيداكبر*,بني هاشمي ضياالدين
 
 
 

در سال هاي 1384 و 1385 به منظور شناسايي عوامل پوسيدگي قهوه اي ميوه در گيلان، از ميوه هاي موميايي شده، ميوه هاي در حال پوسيدگي، شكوفه ها و سرشاخه هاي درختان ميوه هسته و دانه دار مشكوك به آلودگي نمونه برداري شد. قارچ عامل بيماري روي محيط RDA كشت گرديد و مشخصات آنامورف مانند رنگ و اندازه اسپورودوكيوم، رنگ و سرعت رشد پرگنه، نحوه اسپورزايي، لوب دار بودن يا نبودن حاشيه پرگنه، اندازه كنيديوم هاي تشكيل شده روي ميوه و محيط كشت، نحوه جوانه زني كنيديوم ها، تعداد لوه تندش و فاصله نخستين انشعاب از كنيديوم ها براي هر جدايه برآورد گرديد. بر اساس مقايسه نتايج بدست آمده با مشخصات گونه هاي معرفي شده در منابع معتبر، گونه هاي Monilinia laxa و M. fructigena از ميوه هاي گيلاس، الو و سرشاخه هاي هلو و گونه M. fructigena از ميوه هاي به، گلابي و گلابي محلي، ازگيل ژاپني و ازگيل شناسايي شد. بر اساس اين نتايج، گيلاس به عنوان ميزبان جديد M. laxa و M. fructigena و آلو، گلابي محلي (خوج)، ازگيل ژاپني و ازگيل به عنوان ميزبان هاي جديد M. fructigena در ايران معرفي مي گردند. همچنين M. laxa گونه جديدي براي ميكوفلور استان گيلان معرفي مي شود.

 
كليد واژه: M. fructigena، Monilinia laxa، پوسيدگي قهوه اي، ميوه هاي هسته دار و دانه دار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(3 (پياپي 171)):325-326.
 
ايجاد مقاومت در گياهان تراژن توتون با القاي خاموشي ژن پس از رونويسي (PTGS)
 
نيكان جعفر*,باركر هيو
 
* مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان همدان، همدان، کيلومتر 7 جاده تهران
 
 

دو قطعه دي.ان.اي (DNA) از يك دي.ان.اي مكمل (cDNA) ژنوم كامل ويروس برگ قاشقي سيب زميني (PLRV) بوسيله واكنش زنجيره اي پلي مراز (PCR) تكثير شدند. اين قطعات كه قسمتي از ترادف بازي چارچوب ژني شماره 2 اين ويروس (PLRV ORF2) را تشكيل ميدادند دقيقا مشابه بوده و تنها تفاوت آنها در داشتن آنزيم هاي برشي XbaI و KpnI د دو انتهاي مخالف بود. بنابراين ادغام آنها به درون پلاسميد ناقلي كه با همان آنزيم هاي برشي باز شده است در جهات مخالف صورت ميگيرد. براي سادگي دو قطعه به ترتيب سنس و آنتي سنس ناميده شدند. قطعات برگ توتون با استفاده از سيستم تراژن كردن با آگروباكتريوم با يكي از دو قطعه سنس يا آنتي تراژن شده و به گياهان كامل باز زايي شدند. با استفاده از PCR و RT-PCR گياهان باززايي شده تراژني كه آر.ان.اي پيك (mRNA) قطعات مذكور را بيان ميكردند شناسايي شدند. شش لاين از گياهان تراژن با سنس شش لاين از گياهان تراژن با آنتي سنس تلاقي داده شدند و به بقيه لاين ها اجازه داده شد خودگشني نمايند. بذور همه لاين ها جمع آوري و براي توليد گياهچه هاي نسل دوم به كار رفت. آزمايش هاي مقاومت به ويروس با استفاده از اين گياهچه ها انجام شد. آزمايش هاي مقاومت با مايه زني گياهچه ها با استفاده از شته هاي حامل ويروس PLRV صورت گرفت. دو هفته پس از مايه زني رديابي ويروس در گياهچه ها با استفاده از روش الايزا انجام شد. %28.5 از لاين هاي تراژن با سنس و %23 از لاينهاي تراژن با آنتي سنس در برابر PLRV مقاومت نشان دادند در حالي كه %50 از لاين هاي حاصل از تلاقي ها مقاومت بودند. بنابراين به نظر مي رسد كه بيان همزمان سنس و آنتي سنس در يك گياه تراژن و تشكيل آر.ان.اي دو لا (dsRNA) توانسته است با تحريك مكانيسم خاموشي ژن پس از رونويسي (PTGS) موجب ايجاد مقاومت بيشتر به ويروس در اينگونه گياهان شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 6 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(3 (پياپي 171)):338-346.
 
كارايي روش هاي سرولوژيك براي تشخيص آلودگيهاي ساده و مركب ويروس هاي مهم سيب زميني در سيستم توليد بذر
 
امامي ميبدي داوود,مظفري جواد*,باباييان جلودار نادعلي,رحيميان حشمت اله
 
 
 

تشخيص آسان، سريع و دقيق ويروس هاي گياهي با استفاده از حداقل مواد گياهي، يكي از اركان اصلي فرآيند توليد هسته هاي اوليه عاري از ويروس در سيستم توليد بذر سيب زميني مي باشد. در اين تحقيق كارايي دو روش الايزاي ساندويچ دو طرفه آنتي بادي (DAS-ELISA) و الايزا بر روي غشاي نيتروسلولزي (NCM-ELISA) براي تشخيص آلودگي هاي ساده و مركب چهار ويروس مهم سيب زميني PVS، PVA، PVY و PLRV در 150 نمونه مشكوك به آلودگي هاي ويروسي بررسي و مقايسه گرديد. از 105 نمونه كه با استفاده از روش DAS-ELISA آلوده به ويروس تشخيص داده شدند، 14 نمونه به PLRV، 56 نمونه به PVY، 61 نمونه به PVA و 38 نمونه به PVS آلوده بودند در حاليكه با استفاده از روش NCM-ELISA، تعداد تشخيص هاي گياهان آلوده به اين ويروس ها به ترتيب 8، 45، 59 و 34 بود. از مجموع گياهان آلوده 46% داراي آلودگي ساده به يك ويروس و 54% داراي آلودگي مركب بودند كه 88% از آلودگي هاي مركب مربوط به تركيب دو ويروس بود. در تشخيص آلودگي هاي ويروسي بافت هاي سبز گياه، روش DAS-ELISA توانست تعداد نمونه آلوده بيشتري را شناسايي كند. روش DAS-ELISA توانست حداقل با 0.2 گرم بافت گياهي با رقت عصاره 1:100 و روش NCM-ELISA حداقل با 0.05 گرم بافت گياهي با رقت عصاره 1:10 چهار ويروس فوق را شناسايي كند. در توليد ژرم پلاسم عاري از ويروس، روش NCM-ELISA در تشخيص آلودگيهاي ويروسي از گياهان درون شيشه اي و روش DAS-ELISA در تشخيص آلودگي هاي ويروسي از گياهان گلخانه اي و مزرعه اي مناسب تشخيص داده شد.

 
كليد واژه: DAS-ELISA، NCM-ELISA تشخيص، ژرم پلاسم عاري از ويروس، ويروس هاي سيب زميني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 

 8 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(3 (پياپي 171)):348-348.
 
گزارش كوتاه علمي: کلزا (Brassica napus) ميزباني جديد براي قارچ Stemphylium botryosum
 
ناصري بيتا*
 
* بخش تحقيقات گياهپزشکي، مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي استان زنجان، ايران
 
 

در سال 1383، بيماري ناشناخته اي بروي بسياري از گياهان در تعدادي از مزارع کلزا در استرالياي جنوبي مشاهده شد. علايم بيماري شامل لکه هاي کرم رنگ با حاشيه قهوه اي و حاله زرد رنگ بروي برگ، ساقه و غلاف به ويژه بروي برگ هاي مسن بود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 1 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(1 (پياپي 169)):1-16.
 
جايگاه تاکسونوميکي دو جدايه ايراني ويروس موزائيک نيشکر بر اساس تعيين ترادف نوکلئوتيدي ناحيه '3- ژنوم
 
معصومي محمود*,زارع آوا,ايزدپناه كرامت اله
 
* مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي فارس، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

دو جدايه ايراني ويروس موزائيک نيشکر (Sugarcane mosaic virus, SCMV) به نام هاي KhzL66 و KhzQ86 از مزارع نيشکر شرکت کشت و توسعه نيشکر و صنايع جانبي آن در خوزستان جمع آوري و با استفاده از آغازگرهاي دژنره پوتي ويروس ها يا اختصاصي SCMV، ناحيه '3 ژنوم آنها به روش RT-PCR تکثير و همسانه سازي گرديد. قطعات پس از تعيين ترادف با هم جمع شدند و ترادف قطعه اي به طول 1815 نوکلئوتيد بدست آمد که شامل قسمتي از ژن NIb، کل CP و 3'-UTR بود. ناحيه CP-UTR از اين دو جدايه همراه با ساير جدايه هاي SCMV موجود در GenBank با برنامه هاي (DNASTAR) MegAlign و CLUSTALX آناليز شد. اين جدايه ها با تعدادي از ترادف هاي پوتي ويروس هاي ديگر شامل ويروس موزائيک کوتولگي ذرت (Maize dwarf mosaic virus, MDMV)، ويروس موزائيک سورگوم (Sorghum mosaic virus, SrMV)، ويروس موزائيک قياق (Johnson grass mosaic virus, HGMV)، ويروس موزائيک ايراني قياق (Iranian Johnson grass mosaic virus, IJMV) و ويروس موزائيک زآ (Zea mosaic virus, ZeMV) موجود در GenBank مقايسه و پس از انجام همرديف سازي چندگانه درخت فيلوژنتيکي آنها با روش Neighbor-joinning ترسيم گرديد. در آناليز فيلوژنتيکي 41 ترادف در 5 گروه شامل SrMV, ZeMV, IJMV, JGMV, MDMV و دو زير گروه SCMV (زير گروه I و II) قرار گرفتند. در اين آناليز قرار گرفتن جدايه هاي SCMV از ايران در کنار جدايه هاي مصر و آفريقاي جنوبي در زير گروه I اين احتمال را به وجود مي آورد که استرين هاي ايراني منشا خارجي داشته و با قلمه به کشور وارد شده باشند.

 
كليد واژه: ويروس موزائيک نيشکر، نيشکر، ويروس هاي غلات، پوتي ويروس، ايران، خوزستان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 6 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(1 (پياپي 169)):87-97.
 
بررسي تنوع ژنوتيپي در جدايه هاي Phytophthora capsici متعلق به استانهاي مختلف ايران
 
زماني سيده معصومه,علي زاده عزيزاله*,صفايي ناصر
 
* گروه بيماري شناسي گياهي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

پوسيدگي طوقه، ريشه و بلايت فيتوفتورايي ناشي از Phytophthora capsici از بيماريهاي مهم محصولات زراعي مي باشد. به منظور مطالعه تنوع و يا همساني موجود در ساختار ژنتيکي جمعيت P. capsici در ايران، از مجموع 79 جدايه جمع آوري شده اين قارچ، تعداد 29 جدايه نماينده که بيشترين تنوع را در ويژگي هاي ريخت شناسي داشتند انتخاب شده، از نظر پلي مورفيسم DNA حاصل از نشانگرهاي RAPD و ISSR مورد بررسي قرار گرفتند. از ميان 12 آغازگر تصادفي 10 نوکلئوتيدي مورد بررسي، پنج آغازگر بر اساس وضوح، تکرارپذيري و تعداد باندهاي پلي مورفيک به همراه آغازگر 27 نوکلئوتيدي ISSR انتخاب شده، مورد استفاده قرار گرفتند. تجزيه و تحليل خوشه اي الگوي باندهاي بدست آمده از پنج آغازگر تصادفي نشان داد که اين آغازگرها در سطح تشابه 55 درصد جدايه ها را به دو گروه تقسيم نمودند. گروه اول 24 و گروه دوم 76 درصد از جدايه ها را در برگرفتند. اين ترکيب از آغازگرهاي تصادفي با قرار دادن جدايه هاي فارس و خوزستان در گروه اول و ساير جدايه ها در گروه دوم توانست جدايه هاي نواحي گرمسيري را از ساير جدايه ها تفکيک نمايد. نتايج حاصل از آناليز خوشه اي با آغازگر ISSR نشان داد که در سطح تشابه 40 درصد جدايه ها به چهار گروه تقسيم مي شوند. گروه اول 17.5 و ساير گروه ها هر يک 27.5 درصد از جدايه ها را در برگرفتند. جدايه هاي مازندران و گلستان در گروه اول، جدايه هاي فارس و خوزستان به همراه يک جدايه از قزوين در گروه دوم، جدايه هاي اردبيل و آذربايجان شرقي در گروه سوم و جدايه هاي تهران و قزوين در گروه چهارم جاي گرفتند. نتايج حاصل از تجزيه و تحليل الگوهاي باندي جاصل از آغازگرهاي تصادفي و آغازگر ISSR در سطح تشابه 55 درصد جدايه ها را به پنج گروه تقسيم نمود. گروه اول جدايه هاي مازندران و گلستان، گروه دوم جدايه هاي فارس و خوزستان، گروه سوم يک عدد از جدايه هاي قزوين، گروه چهارم جدايه هاي آذربايجان شرقي و اردبيل و گروه پنجم جدايه هاي تهران و قزوين را در برگرفت و درصد فراواني جدايه هاي هر گروه به ترتيب 17.5، 24، 3.5، 27.5 و 27.5 درصد بود. اين اولين مطالعه در زمينه تنوع ژنتيکي جمعيت هاي ايراني P. capsici توسط نشانگرهاي RAPD و ISSR مي باشد.

 
كليد واژه: تنوع، ژنوتيپي، جمعيت، Phytophthora capsici
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 8 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(1 (پياپي 169)):98-115.
 
مطالعه زيست شناسي و ديناميک جمعيت نماتود مولد زخم ريشه چاي (Pratylenchus loosi) در ايران
 
سراجي علي,پورجم ابراهيم*,تنهامعافي زهرا,صفايي ناصر
 
* گروه بيماري شناسي گياهي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
 
 

زيست شناسي و ديناميک جمعيت نماتود مولد زخم ريشه چاي، Pratylenchus loosi به عنوان مهمترين عامل خسارتزاي گياه چاي در ايران، به مدت پنج سال در شرايط طبيعي، در يکي از باغ هاي چاي آلوده و هم چنين در آزمايشگاهي مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس اين بررسي، نماتود مولد زخم ريشه چاي، به عنوان انگل داخلي مهاجر، با رسيدن دماي خاک به 15 درجه سانتي گراد و بالاتر فعاليت خود را جهت پارازيته کردن ريشه هاي مويين چاي شروع مي نمايد. در اين نماتود، لاروهاي سنين مختلف و ماده هاي بالغ عامل آلوده کننده مي باشند و زمستان گذراني آن غالبا به صورت تخم در خاک و يا درون ريشه هاي تغذيه کننده است، ولي به صورت لارو سن چهارم و نماتود بالغ نيز مي تواند زمستان گذراني نمايد. مطالعات آزمايشگاهي نشان داد که دماي مناسب براي تکثير اين نماتود بر روي ديسک هويج، 20 تا 21 درجه سانتي گراد بوده و دماي مناسب جهت تفريخ تخم ها بر روي آب آگار دو درصد، 17 درجه سانتي گراد مي باشد. چرخه کامل زندگي اين گونه در شرايط آزمايشگاهي 46 تا 49 روز، شامل دوره تفريخ تخم 15 تا 17 روز، سنين مختلف لاروي 15 تا 16 روز و دوره زندگي نماتودهاي بالغ تا زمان تخم ريزي 16 روز به طول مي انجامد. بررسي هاي پنج ساله ديناميک جمعيت در شرايط طبيعي نشان داد که اين نماتود داراي سه تا چهار اوج جمعيتي در سال، مصادف با ماه هاي ارديبهشت، تير، شهريور و آبان يا اسفند (بسته به تغييرات اقليمي سالانه و دماي خاک) مي باشد. تجزيه رگرسيون تغييرات جمعيت در طي پنج سال نشان داد که رابطه معني داري بين دماي خاک و بارندگي و روند تغييرات جمعيت وجود دارد. بين اين دو عامل، دماي خاک نقش مهم تري در ديناميک جمعيت اين نماتود داشته و در صورت مطلوب بودن اين عامل، بارندگي به عنوان دومين عامل کليدي تاثير معني داري در اين روند دارد.

 
كليد واژه: نماتود مولد زخم ريشه، چاي، Pratylenchus loosi، زيست شناسي و ديناميک جمعيت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 1 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):121-144.
 
مقايسه اروينياهاي پكتوليتك سيب زميني در استان فارس
 
ظهور پرالك اسفنديار*,رحيميان حشمت اله,بني هاشمي ضياالدين
 
* بخش تحقيقات آفات و بيماري هاي گياهي، مرکز تحقيقات کشاورزي خراسان، مشهد
 
 

نمونه هاي ساقه و غده هاي سيب زميني با علايم ساق سياه و پوسيدگي نرم در سال هاي 1374 و 1375 از مزارع سيب زميني مناطق مختلف استان فارس جمع آوري و Erwinia هاي مولد پوسيدگي نرم از آنها جداسازي شد. بر اساس يكصد آزمون فيزيولوژيكي و بيوشيميايي انجام شده، استرين هاي جدا شده در چهار گروه مختلف قرار گرفتند. دو گروه از آنها كه به عنوان Pectobacterium carotovorum subsp. Carotovorum (Pcc) و Pectobacterium atrosepticum (Pa) شناسايي شدند در اكثر مناطق نمونه برداري شده وجود داشتند. ولي دو گروه ديگر كه از نظر برخي خصوصيات فنوتيپي با مشخصات ذكر شده براي گونه و زير گونه هاي اروينيا هاي پوسيدگي نرم مطابقت نداشتند از نمونه هاي آلوده پاره اي مناطق جدا گرديد. جدايه هاي دو گروه فوق از نظر تعدادي از خصوصيات كليدي گونه و زير گونه هاي شناخته شده متمايز بودند و بينا بين آنها قرار مي گيرند. بر اساس آناليز عددي و ترسيم دندروگرام ارتباط جدايه ها و گروهها مشخص گرديد. جدايه هاي گروه سوم بيشترين شباهت (84 درصد) را به Pa و جدايه هاي گروه 4 بالاترين شباهت (74 درصد) رابه Pa داشتند. نقوش متفاوت الكتروفورزي پروتئين هاي جدايه ها در گروههاي چهار گانه نيز بيانگر تنوع و تفاوت قابل ملاحظه آنها بود. اين نقوش از نقوش جدايه هاي شناخته شده Pcc و Dickeya chrysanthemi (Dc) نيز متمايز بود.

 
كليد واژه: Dickeya، Pectobacterium، پوسيدگي نرم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 2 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):145-162.
 
رديابي عوامل پوسيدگي نرم و ساق سياه سيب زميني در استان اصفهان
 
فيروز راضيه,بهار مسعود*,شريف نبي بهرام
 
* گروه گياه پزشكي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه صنعتي اصفهان
 
 به منظور رديابي و شناسايي عوامل پوسيدگي نرم و ساق سياه سيب زميني در استان اصفهان، طي سال هاي 82-83 از غده و ساقه هاي سيب زميني داراي علايم پوسيدگي نرم همراه با سياه شدگي بافت نمونه برداري شد و تعداد 54 جدايه باكتريايي به دست آمد. بر اساس ويژگي هاي ريخت شناسي، فيزيولوژيكي، بيوشيميايي و نيز فعاليت پكتوليتيكي، 43 جدايه به عنوان Dickeya chrysanthemi (Dch) شناخته شدند. تعداد 11 جدايه ديگر به لحاظ بعضي خصوصيات متفاوت بيوشيميايي به عنوان زير گونه Pectobacterium carotovorum subsp. carotovorum (Pcc)  شناسايي گرديدند، ولي هيچ كدام از آنها P. atrosepticum (Pa) تشخيص دادده نشد. صحت نتايج بدست آمده در شناسايي عوامل بيمارگر با بكارگيري جفت آغازگرهاي اختصاصي در واكنش زنجيره اي پلي مراز نيز تاييد گرديد. در ادامه بررسي، با استفاده از آغازگر عمومي G1/L1 نواحي ITS جدايه ها تكثير شد و بر اساس الگوي باندي توليد شده، اين جدايه ها در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول ITS-PCR فقط يك جدايه استاندارد (EcaSCRI1043) را در برگرفت. جدايه هايي كه بر اساس آزمون هاي بيوشيميايي و فيزيولوژيكي Pcc معرفي شدند، در گروه دوم ITS-PCR قرار گرفتند و جدايه هاي Dch، گروه سوم ITS-PCR را تشكيل دادند كه تفكيك اين گروهها با انجام آزمون ITS-RFLP نيز تاييد شد. بر اساس نتايج اين بررسي، Dch و Pcc به ترتيب بيمارگرهاي غالب ايجاد كننده ساق سياه و پوسيدگي نرم سيب زميني در اصفهان شناسايي شدند.
 
كليد واژه: Pectobacterium، Dickeya، پوسيدگي نرم سيب زميني، ساق سياه سيب زميني، واكنش زنجيره اي پليمراز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 3 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):163-183.
 
پراكنش و اهميت نسبي گونه هاي Phytophthora جدا شده از درختان گردو در حال زوال در استان هاي فارس، كرمان و كهگيلويه و بوير احمد و واكنش برخي از ژنوتيپ هاي گردو به آنها
 
قادري فريبا,بني هاشمي ضياالدين*
 
* بخش گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

پراكنش گونه هاي Phytophthora عامل انگومك (گموز) درختان گردو در استان هاي كرمان، فارس و كهگيلويه و بويراحمد مورد بررسي قرار گرفت. از سي و سه جدايه بدست آمده، هيجده جدايه به P.citricola تعلق داشت. گونه مذكور از طوقه و تنه و ريشه درختان گردوي منطقه اقليد، خانه زنيان، ياسوج و از طوقه درختان گردو در سپيدان جدا گرديد. دوازده جدايه P. citrophthora از طوقه و تنه درختان گردوي استان كرمان (بافت كرمان، خبر، رابر و گوغر)، بوانات (جيان، سوريان، سيمكان و عاصمي) و از طوقه، تنه و ريشه درختان گردوي منطقه شيراز جداسازي گرديدند. سه جدايه P. cactorum از خاك هاي اطراف طوقه، تنه و ريشه درختان در حال زوال منطقه مرودشت جداسازي گرديدند.
مقايسه بيماريزايي برخي جدايه ها با استفادهاز شاخه هاي بريده گردو انجام گرديد ريسه هاي گونه
P. citricola با سرعت بيشتري نسبت به گونه هاي P. citrophthora و P. cactorum قادر به پيشروي در شاخه هاي بريده بودند.
در شرايط گلخانه عكس العمل طوقه و ريشه نهال هاي
8 ماهه گردو  ارقام سيد حسيني، قلمي، سلطان ابراهيم، كلاغي، خوشه اي، ريز ياسوج، پوست كاغذي، B6SH10، OR33/T2، حاج ميرزا خان، G4، G7، G2 و همچنين درخت جنگلي لرگ (Pterocarya fraxinifolia) از خانواده Juglanaceae به جدايه اي از سه گونه P. citricola، P. citrophthora و P. cactorum كه قدرت بيماريزايي بيشتري داشتند با استفاده از مايه بدست آمده از محيط ورمي كوليت- عصاره دانه شاهدانه مورد مطالعه قرار گرفت و درصد كلنيزاسيون طوقه، ريشه اصلي و فرعي، درصد مرگ و مير، ميزان پيشرفت بيماري، درجه آلودگي ريشه، ارتفاع دانهال، وزن تر خشك ريشه ارزيابي گرديد. مقايسه درصد كلنيزاسيون طوقه، ريشه اصلي و فرعي، درصد مرگ و مير و ميزان پيشروي بيماري نشان داد كه تمام ژنوتيپ هاي گردو به گونه هاي فيتوفتورا حساس بودند ولي بيشترين درصد پوسيدگي و پيشرفت بيماري مربوط به ژنوتيپ سيد حسيني بود در صورتي كه لرگ به هر سه گونه قارچ كاملا مقاوم بود.

 
كليد واژه: انگومك، P. citricola، P. citrophthora و P. cactorum، گردو، كرمان، فارس و كهگيلويه و بويراحمد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):184-199.
 
مقايسه كارايي هفت همسانه شته Rhopalosiphum padi در انتقال چهار جدايه ويروس كوتولگي زرد جو سروتيپBYDV-PAV) PAV ) در ايران
 
آل عصفور مريم,ايزدپناه كرامت اله*,مصدق سيدمحمدسعيد,صادقي محمد صادق,افشاري فر عليرضا,معصومي محمود,ياسايي سيدمحسن,جوكار لادن,حياتي جمشيد
 
* مركز تحقيقات ويروس شناسي گياهي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

دراين پژوهش كارايي انتقال هفت همسانه شته Rhopalosiphum padi جمع آوري شده از مناطق مختلف ايران در انتقال چهار جدايه ويروس BYDV-PAV مورد بررسي قرار گرفت. پس از تغذيه گيرش، شته هاي هر تركيب همسانه- جدايه براي سنجش روي 35 بوته جوان يولاف (سه عدد پوره سن چهارم به ازاي هر بوته) قرار داده شدند، سپس درصد گياهان آلوده بر مبناي علايم و آزمون اليزا و نيز ميانگين ميزان جذب عصاره گياهان مايه زني شده در هر تركيب همسانه- جدايه با آزمون غير مستقيم اليزا تعيين شد. در اين تحقيق نشان داده شد كه اولا تمام همسانه هاي شته R. padi قادرند تمام جدايه هاي BYDV-PAV را منتقل كنند. ثانيا ميزان انتقال درهر مورد رابطه مستقيم و همبستگي مثبتي با ميانگين ميزان جذب عصاره گياهان مايه زني شده در آزمون اليزا دارد. ثالثا همسانه هاي R. padi از لحاظ كارايي انتقال جدايه معين با هم تفاوت دارند. رابعا جدايه هاي مختلف BYDV-PAV جمع آوري شده از نقاط  مختلف كشور از لحاظ قابليت انتقال توسط همسانه معيني از R. padi با هم تفاوت دارند و بالاخره اينكه ميان همسانه شته هر منطقه و جدايه ويروس همان منطقه نوعي سازگاري به وجود آمده به طوريكه در موارد مختلف بالاترين درصد انتقال و ميزان جدب مربوط به همسانه و جدايه هر محل است. در بين هفت همسانه شته، شته شهركرد و دشتك بيشترين كارايي انتقال را داشتند و جدايه دشتك BYDV-PAV بيش از ساير جدايه ها منتقل شد.

 
كليد واژه: همسانه شته، BYDV-PAV، كارايي انتقال، Rhopalosiphum padi، لوتئو ويروس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 

 7 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):240-256.
 
بررسي برهمكنش ويروسهاي ايكس و موزائيك كاهو در ارقام زراعي كاهو
 
ديزجي ايلخچي اكبر*,كوهي حبيبي دهكردي مينا,ايزدپناه كرامت اله,مصاحبي غلامحسين,وينتر استفن
 
* گروه گياهپزشكي، دانشكده علوم باغباني، گياهپزشكي، پرديس كشاورزي و منابع طبيعي، دانشگاه تهران، كرج
 
 ويروس ايكس كاهو (Lettuce virus X, LeVX) به عنوان پوتكس ويروس جديد و بيمارگر كاهو اخيرا از ايران معرفي شده است. چند رقم كاهو كه از نظر مقاومت به ويروس موزائيك كاهو (Lettuce mosaic virus, LMV) تفاوت داشتند، از لحاظ واكنش به آلودگي انفرادي و مضاعف به LMV و LeVX مورد بررسي قرار گرفتند. همچنين برهمكنش دو ويروس مزبور در ارقام حساس به LMV مورد مطالعه قرار گرفت. هيچ يك از ارقام مورد بررسي به LeVX مقاوم نبود ولي علايمي نيز در بوته هاي آلوده به آن ظاهر نشد. مايه زني ارقام مقاوم به LMV (Floribibb, Salinas 88, Mantilia) با هر دو ويروس، مقاومت به LMV را تحت تاثير قرار نداد. علايم بيماري در دو رقم حساس به LMV (Trocadero و Salinas) وقتي به هر دو ويروس آلوده بودند نسبت به گياهاني كه بطور انفرادي آلوده به هر ويروس بودند، شدت يافت و شدت علايم در رقم Trocadero بيشتر از رقم Salinas بود. در موارد آلودگي دوگانه غلظت LeVX (بر اساس OD405 در آزمون اليزا) در گياهان رقم Trocadero بيش از رقم Salinas و بيش از موارد آلودگي انفرادي به LeVX بود، در حالي كه غلظت LMV در نتيجه آلودگي دوگانه در رقم Trocadero كاهش پيدا كرد. سطح تجمع آر.ان.اي ژنومي LeVX در آلودگي دوگانه رقم Trocadero نسبت به گياهاني كه تنها آلوده به LeVX بودند افزايش چشمگيري داشت ولي در رقم Salinas در اين مورد تغيير معني داري ايجاد نشد. پس از حصول آلودگي دوگانه در ارقام حساس به LMV، سطح تجمع پروتئين پوششي LeVX بدون تغيير ماند ولي ميزان پروتئين پوششي LMV كاهش يافت. بر اساس نتايج حاصله، آلودگي دوگانه به LeVX و LMV در رقم Trocadero منجر به بروز هم افزايي يك جانبه مي گردد ولي در رقم Salinas برهمكنش قابل ملاحظه اي حاصل نمي شود.
 
كليد واژه: ويروس ايكس كاهو، ويروس موازئيك كاهو، آلودگي دوگانه، هم افزايي، برهمكنش ويروسها
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 9 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):266-275.
 
بيماري لكه بنفش نرگس در استان خوزستان
 
محمدي حبيبه,ميناسيان واهه*,موسوي جرف سيدعلي
 
* گروه گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي دانشگاه شهيد چمران، اهواز
 
 

در يك نرگس زار قديمي منطقه بهبهان، استان خوزستان علايمي بصورت لكه هاي قهوه اي پررنگ، مايل به بنفش يا ارغواني بر روي برگ ها، ساقه و كاسبرگ ها مشاهده شد. در مراحل پيشرفته بيماري گاهي لكه هايي به طول 10 سانتيمتر روي برگ ها مشاهده مي گرديد. ظهور علايم بيماري طي سال هاي مورد بررسي (1383-1381) اواسط آذرماه بود. ميزان آلودگي در اواخر ديماه (اواسط زمستان) تا %70 برآورد گرديد. برش بافت آلوده با ميكروتوم دستي، يا بوسيله تيغ وجود اسپورهاي استراحتي كروي شكل با ديواره ضخيم و به رنگ زرد طلايي تا قهوه اي تيره و ريزوميسيليوم ظريف و شفاف را درون سلول هاي پارانشيم برگ و ساقه نشان داد. اسپورهاي استراحتي به قطر 16-24 ميكرومتر و رويه آنها با فرورفتگي هاي حفره مانند كم عمق مي باشد. اسپورهاي استراحتي داراي دريچه بودند كه هنگام جوانه زني اين دريچه باز مي شد. بر اساس مشخصات فوق و تخصص ميزباني، عامل بيماري Physoderma narcissi تشخيص داده شد. اسپورهاي استراحتي پس از طي يك دوره دماي پايين (6 °C و 9 °C) و نگهداري در دماي بهينه (20-23°C) و در حضور نور تا 80 درصد جوانه زني داشتند. تشخيص، توصيف و بررسي خصوصيات عامل بيماري لكه بنفش نرگس براي اولين بار در ايران صورت گرفت. نمونه هايي از گياه بيمار در مجموعه قارچهاي هرباريوم وزارت جهاد كشاورزي تحت شماره دست يابي IRAn 2031 F ثبت و نگهداري شده است.

 
كليد واژه: نرگس، Physoderma narcissi، بهبهان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 3 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(4):507-522.
 
مطالعه جمعيت هاي Phizoctonia solani AG-1-IA جدا شده از برنج در استان مازندران به كمك rDNA RFLP
 
تاجيك قنبري محمدعلي*,رحيميان حشمت اله,علي زاده عزيزاله
 
* دانشكده علوم كشاورزي دانشگاه مازندران
 
 

به منظور ارزيابي چند شكلي نواحي حد فاصل ژن هاي 28s و 18s در ژنوم قارچ عامل سوختگي غلاف برنج، 54 جدايه Phizoctonia solani AG-1-IA جدا شده از نواحي مختلف استان مازندران مورد ارزيابي قرار گرفتند. از جدايه ها DNA10-100 ng/ml استخراج و از آنها به عنوان الگو در واكنش هاي PCR استفاده شد. نواحي هدف توسط جفت آغازگرهاي ITS 5, ITS 4 در 25 چرخه گرمايي در PCR تكثير شدند. ارزيابي محصولات PCR به كمك ژل اكريل آميد 8% جدايه ها را به دو گروه عمده تقسيم كرد. در گروه اول (72% جدايه ها) محصول از يك قطعه 700 جفت بازي و در گروه دوم (28% جدايه ها) از سه قطعه با بزرگي 700، 850 و 950 جفت بازي تشكيل شده بود. آنزيم هاي برشگر EcoRI, TaqI, XhoII, HaeIII داراي محل برش و HindIIIو XhoI, BamHI فاقد محل تشخيص و برش در محصولات PCR هر دو گروه بودند. هضم آنزيمي محصولات PCR با آنزيم هاي برشگر فوق جدايه هاي Phizoctonia solani AG-1-IA موجود در هر يك از گروه ها را يكسان منعكس كرد. براساس ارزيابي هاي نشانگر rDNA RFLP جمعيت قارچ عامل سوختگي غلاف برنج شامل دو زير جمعيت با فراواني 28% و 72% در مازندران است.

 
كليد واژه: برنج، سوختگي غلاف،  Phizoctonia solani AG-1-IA ,rDNA RFLP ,PCR
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  10:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها