0

بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(1 (پياپي 169)):34-48.
 
تشخيص سرولوژيکي و مولکولي و تعيين فراواني ويروس A سيب زميني در مزارع استان کرمان
 
رمضاني اول ريابي جواد,معصومي حسين*,حيدرنژاد جهانگير,حسيني پور اكبر,شعبانيان مهدي
 
* گروه گياهپزشکي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه شهيد باهنر کرمان، کدپستي 14111-76169
 
 

به منظور تعيين پراکنش ويروس A سيب زميني (PVA)، از مناطق عمده سيب زميني کاري استان کرمان بازديد و 656 نمونه سيب زميني داراي علايم ويروسي جمع آوري گرديد. آلودگي نمونه ها با آزمون سرولوژيکي DAS-ELISA با استفاده از يک آنتي سرم چند همسانه اي اختصاصي تعيين شد. نتايج حاصل بيانگر گسترش وسيع اين ويروس (9 تا 62.8 درصد) در مزارع مورد مطالعه بود. PVA روي توتون رقم سامسون تکثير و بعد از جمع آوري برگ هاي توتون آلوده به ويروس، خالص سازي نسبي (partial purification) روي آن انجام شد. با تزريق آموده نسبتا خالص به خرگوش، آنتي سرم چند همسانه اي تهيه شد. همچنين چند ميزبان افتراقي جهت تفکيک PVA از ويروس Y سيب زميني معرفي گرديد. در آزمون رديابي PVA با استفاده از روش RT-PCR، پس از بکاربردن آغازگرهاي اختصاصي، محصول 1065 bp و نيز يک محصول فرعي به وزن حدود 625 bp تکثير شد.

 
كليد واژه: سيب زميني، PVA، RT-PCR، ميزبانهاي طبيعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 5 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(1 (پياپي 169)):49-64.
 
تعيين ترادف ژنوم ويروئيد کوتولگي رازک از درختان مبتلا به بيماري کاککسياي مرکبات مازندران
 
علوي سيدمحمد,آهون منش علي,رحيميان حشمت اله*
 
* بخش گياهپزشکي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه صنعتي مازندران
 
 

بيماري کاککسيا در اکثر مناطق مرکبات کاري در دنيا ديده مي شود. علايم اين بيماري به صورت کوتولگي، صمغ زير پوست، زردي و ضعف درختان، ساقه آبله اي و ناسازگاري در محل اتصال پايه و پيوندک مي باشد که در بسياري از درختان مرکبات استان مازندران مشاهده گرديده است. در سال 1384 هشت درخت مرکبات داراي علايم بيماري کاکسيا از دو منطقه مرکبات کاري شهرستان ساري انتخاب و از برگهاي جوان آنها با استفاده از فنول اسيدي آر. ان. ا استخراج شد. آزمون واکنش زنجيره اي پليمراز با نسخه برداري معکوس (RT-PCR) با استفاده از آغازگرهاي اختصاصي ويروئيدهاي کوتولگي رازک و ويروئيدهاي ديگر مرکبات نظير اگزوکورتيس، خميدگي برگ، III و IV مرکبات و ژن مولد پروتئين پوششي ويروس تريستزاي مرکبات (CTV, CP25) براي شناسايي عامل احتمالي مولد بيماري کاککسيا نشان داد که درختان مبتلا فقط حاوي ويروئيد کوتولگي رازک مي باشند. نوار دي. ان. ار تکثير شده در PCR با استفاده از کيت خالص سازي (High Pure PCR Product Purification Kit, Roche) شرکت روش آلمان از ژل آگاروز بازيافت و با آناليز چند شکلي فرم فضايي رشته هاي تک لا (SSCP) ارزيابي شد. دو جدايه متفاوت در SSCP، انتخاب و در پلاسميد pBluescript SK همسانه سازي و ترادف نوکلئوتيدي آن تعيين (توسط شرکت SeqLAb آلمان) شد. هم ساني ترادف ها با ترادف هاي بانک ژن نشان دهنده حضور ويروئيد کوتولگي رازک در نمونه هاي آلوده بودند. از آنجايي که علايم اين بيماري در بيشتر درختان مرکبات نظير نارنگي هاي انشو، کلمانتين و محلي در شمال ايران مشاهده شده است، احتمال دارد بيشتر درختان مرکبات شمال ايران به عامل بيماري کاککسياي مرکبات آلوده باشند. ترادف نوکلئوتيدي ويروئيد کوتولگي رازک همراه با بيماري کاککسيا براي اولين بار در ايران تعيين شد.

 
كليد واژه: کاککسيا، ساقه آبله اي، کوتولگي رازک، ويروئيد، انشو
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 2 : بيماريهاي گياهي 1385; 42(1):19-32.
 
مدل هاي پاسخ براي بررسي نرخ جوانه زني ماكروكنيديهاي Fusarium graminearum در دماهاي مختلف
 
صفايي ناصر*,طليعي فاختك,علي زاده عزيزاله
 
* گروه بيماري شناسي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

در اين بررسي اثر دما بر نرخ و روند جوانه زني ماكروكنيديهاي جدايه هاي مختلف قارچ Fusarium graminearum عامل بلايت فوزاريومي سنبله گندم در محيط آب - آگار بررسي و مدل مناسب براي توصيف اين پديده ارايه گرديده است. روند جوانه زني با استفاده از 12 مدل بررسي شد. ساده ترين مدل، مدل خطي با تبديل لگاريتمي درصد جوانه زني با معادله Log(g)=Log(g0)+rgt بود كه در آن g درصد اسپورهاي جوانه زده، t زمان و g0 سطح اوليه جوانه زني (y-intercept) و rg جوانه زني اسپورها مي باشد و اين مدل جهت بررسي رابطه پاسخ جوانه زني در مقابل زمان انتخاب شد. پارامترهاي مدل مذكور با استفاده از روش رگرسيون خطي برآورد گرديد. بدين ترتيب براي هر سطح دما، نرخ جوانه زني (rg) برآورد شد. نرخ جوانه زني (rg) در دماهاي 5، 10، 15، 20، 25 و 30 درجه سانتيگراد به ترتيب 0.082، 0.94، 0.095، 0.059، 0.035 و 0.035 برآورد گرديد. مقدار (R2) براي اين مدل ها به ترتيب برابر 44.31، 52.42، 56.29، 45.17، 44.82 و 40.22 برآورد شد. براي محاسبه رابطه بين سرعت جوانه زني و دما، متغير نرخ جوانه زني (rg) به عنوان متغير وابسته و دما (T) به عنوان متغير مستقل در نظر گرفته شد. بررسي مدل هاي مختلف با استفاده از آناليز رگرسيون نشان داد كه رابطه درجه دو بين دو متغير مذكور وجود دارد. از مدلهاي rg=b0+b1T+b2T2 و rg=b0+b1T+b2T2+b3(T-15)+b4(T-15)2 در بررسي رابطه اين دو متغير استفاده شد و پارامترهاي آنها با استفاده از روش پلي نوميال و رگرسيون غير خطي برآورد گرديد. بر اين اساس در مدل پلي نوميال پارامترهاي b1, b0 و b2 به ترتيب 0.085، 0.001 و 0.0001- محاسبه شدند. در مورد مدل غير خطي پارامترهاي b3, b2, b1, b0 و b4 به ترتيب 7.308-، 0.530-، 0.068، 1.518- و 0.068- برآورد شد. ضريب تبيين براي مدل پلي نوميال 82.61 و براي مدل غير خطي 82.60 درصد محاسبه گرديد. بررسي نكويي برازش مدل ها نشان داد كه با توجه به ضريب تبيين و همچنين آماره Durbin-Watson كه در هر دو مورد نزديك به 2 بود، اين مدلها روند جوانه زني را به خوبي توجيه مي نمايند و مقايسه نمودار مقادير مشاهده شده و مقادير پيش بيني شده نيز مويد همين حقيقت است. اين اولين مطالعه در مورد مدل سازي براي پيش بيني نرخ جوانه زني نسبت به دما در مورد اين گونه مي باشد.

 
كليد واژه: بلايت فوزاريومي، نرخ جوانه زني، مدل پاسخ، Fusarium graminearum
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 7 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(1 (پياپي 169)):87-97.
 
وقوع Rhizoctonia zeae و بيماريهاي ناشي از آن در ايران
 
آقاجاني محمدعلي,علي زاده عزيزاله,رحيميان حشمت اله,صفايي ناصر*
 
* بخش گياه پزشکي، دانشکده علوم کشاورزي، دانشگاه مازندران، ساري
 
 

در مزارع نيشکر حومه شهرهاي بابل، بابلسر و ساري در تابستان سال 1383 و 84، علايم يک بيماري جديد به صورت لکه هاي سوخته به رنگ نارنجي تا قرمز روي غلافهاي برگ گياهان بيمار مشاهده گرديد. بيماري مذکور در برخي مزارع تا بيش از 90 درصد بوته ها را مبتلا کرده بود. از بافتهاي بيمار، يک رايزوکتونياي چند هسته اي (10-3) با ريسه هاي نارنجي رنگ جدا گرديد که پس از حدود دو هفته، سختينه هاي بسيار ريز 0.3 X 0.35) ميکرومتر) قرمز رنگي را توليد نمود. دماهاي رشد کمينه، بهينه و بيشينه جدايه ها به ترتيب 32oC, 10oC و 40oC اندازه گيري شد. همه جدايه هاي مورد مطالعه قادر به آناستوموزي آن WAG-Z تشخيص داده شد. بر اين اساس، گونه قارچ Rhizoctonia zeae Voorhees و گروه آناستوموزي آن WAG-Z تشخيص داده شد. در ادامه بررسي، اين گونه از خاک مزارع آلوده نيشکر، غلاف ذرت (Zea mays)، سورگوم جارويي (Sorghum bicolor)، سورگوم علوفه اي (Sorghum vulgare Pers. Sudanense)، مرغ (Cynodon dactylon) و علف عشق مصري (Eragrostis barelieri) نيز جدا و بيماريزايي آنها بر روي ميزبانهاي مربوطه به اثبات رسيد. اين نخستين گزارش از وجود R. zeae در ايران بوده، و گونه هاي گياهي ياد شده، بجز ذرت و قياق، به عنوان ميزبان هاي جديد در ايران معرفي مي گردند.

 
كليد واژه: Rhizoctonia zeae، نيشکر، سوختگي غلاف، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 5 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):200-218.
 
مروري بر وضعيت جنس Mesocriconema (Nematoda: Criconematidae) در ايران
 
اسكندري علي,كارگربيده اكبر*,پورجم ابراهيم,علي زاده عزيزاله
 
* بخش گياه پزشكي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

طي مطالعه تاكسونومي نماتدهاي خانواده Criconematidae در ايران، از 250 نمونه خاك و ريشه جمع آوري شده از مزارع، باغات، مراتع و جنگل هاي مناطق مختلف كشور، نه گونه از جنس Mesocriconema شامل M. antipolitanum،M curvatum ،M. dherdei، M. ornatum، M. pseudosolivagum، M. rusticum، M. solivagum، M. sphaerocephalum و M. xenoplax شناسايي گرديد. در بين اين گونه ها، M. dherdei، M. pseudosolivagum و M. rusticum براي فون نماتدهاي ايران جديد مي باشند. M. dherdei با دارا بودن بدن استوانه اي به طول 340 تا 476 ميكرومتر، برجستگي هاي چهارگانه مشخص و ديسك سربلند، استايلت كوتاه به طول 55 تا 65 ميكرومتر، حلقه هاي متمايل به سمت عقب بدن با حاشيه عقبي صاف تا نامنظم به تعداد 55 تا 70 عدد وجود دو نقطه مشخص بر روي لبه بالايي روزنه تناسلي، M. rusticum با دارا بودن بدن استوانه اي به طول 389 تا 488 ميكرومتر، برجستگي هاي چهارگانه بزرگ و تخت، استايلت كوتاه به طول 52 تا 57 ميكرومتر و دم خميده به سمت ناحيه پشتي بدن و M. pseudosolivagum با دارا بودن بدن استوانه اي به طول 284 تا 411 ميكرومتر، برجستگي هاي چهارگانه كوچك و ديسك سر كوتاه، استايلت كوتاه به طول 48 تا 56 ميكرومتر و 49 تا 61 حلقه متمايل به سمت عقب بدن با حاشيه عقبي دندانه دار و آناستوموز فراوان در سرتاسر طول بدن از ساير گونه هاي مشابه متمايز مي گردند. گونه هاي اول و سوم از خاك اطراف ريشه ون در جنگل قره داغ واقع در شهرستان كليبر و گونه دوم از خاك اطراف ريشه چمن در پارك ساعي تهران جمع آوري و شناسايي گرديد. كليد شناسايي گونه هاي اين جنس در ايران نيز ارايه شده است.

 
كليد واژه: مرفولوژي، تاكسونومي، Mesocriconema، M. dherdei، M. pseudosolivagum، M. rusticum، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 6 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):219-239.
 
تعيين زمان مناسب سمپاشي عليه Polystigma amygdalinum در بادام بر اساس دوره خروج آسكوسپور در استان چهارمحال و بختياري
 
صحراگردجونقاني ناصر*,اسحاقي رحيم,افلاكي محمود رضا,بني هاشمي ضياالدين
 
* بخش تحقيقات گياهپزشكي، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي چهارمحال و بختياري، اداره حفظ نباتات استان چهارمحال و بختياري T بخش گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي دانشگاه شيراز
 
 

طي سال هاي زراعي 1384 و 1385 زمان مناسب سمپاشي و اثر شرايط محيطي در دوره خروج آسكوسپورهاي Polystigma amygdalinum عامل بيماري لكه آجري برگ بادام در استان چهارمحال و بختياري بررسي شد. دو باغ بادام (رقم مامايي) آلوده به بيماري در حاشيه زاينده رود (اماميه) و اردل (رستم آباد) انتخاب گرديد. آزادسازي و دوره خروج آسكوسپورهاي قارچ با استفاده از تله هاي شكار آسكوسپور و نهال هاي دو ساله بادام (Prunus dulcis) رقم مامايي (حساس به لكه آجري) بررسي شد. براي تعيين زمان مناسب سمپاشي از مخلوط بر دو 1.5 درصد در زمان هاي مختلف‌، با 12 تيمار زماني سمپاشي، بر اساس آهنگ رشد (phenology) بادام (مدت زمان بعد از ريزش گلبرگ ها) استفاده گرديد. نتايج دو ساله نشان داد كه اولين علايم بيماري بصورت لكه هاي كوچك رنگ پريده، در پنج تا شش هفته بعد از شروع خروج آسكوسپورها مشاهده مي شود. دوره كمون بيماري بر اساس ظهور علايم بيماري روي درختان در شرايط باغ و نهال ها در گلخانه به ترتيب 40 تا 45 روز و 35 تا 40 روز تعيين شد. اوج خروج آسكوسپورها بطور معمول دو تا سه هفته بعد از ريزش گلبرگ ها است و كاملا وابسته به بارندگي بود. نتايج سمپاشي حاكي از اين بود كه دوبار سمپاشي با مخلوط بردو در دو و چهار هفته بعد از ريزش گلبرگ ها بهترين تيمار سمپاشي در دو منطقه در هر دو سال مي باشد. يك بار سمپاشي در دو هفته بعد از ريزش گلبرگ ها نيز بطور معني دار درصد آلودگي برگ و شدت بيماري را كاهش داد.

 
كليد واژه: بادام‌، چهارمحال و بختياري، خروج آسكوسپور، لكه آجري برگ بادام، مخلوط بردو، Polystigam amygdalinum
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 5 : بيماريهاي گياهي 1385; 42(1):71-84.
 
ريخت شناسي، زيست شناسي و بيماريزايي Pileolaria terebinthi عامل زنگ بنه در فارس
 
حمزه زرقاني حبيب اله,بني هاشمي ضياالدين*
 
* بخش گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

چرخه زندگي Pileolaria terebinthi عامل زنگ بنه در شرايط طبيعي استان فارس و گلخانه مورد بررسي قرار گرفت. قارچ عامل بيماري در هر دو شرايط كه با بازيديوسپور ميزبان را آلوده كرده بود تمام مراحل شامل اسپرموگونيوم، ايسيوم، يوريديوم و تليوم را توليد كرد. تيليوسپور در برگ هاي ريخته شده در سطح زمين به عنوان عامل بقا شناخته شد و قارچ عامل بيماري در شرايط استان فارس به صورت يوريدسپور و ريسه در شاخه ها قادر به زمستانگذراني نبود. تليوسپورها پس از دوره سرمادهي اواخر زمستان توليد بازيديوسپور نموده و اولين علايم بيماري اواسط فروردين به صورت اسپرموگونيوم روي دمبرگ و هر دو سطح برگ هاي جوان كه باعث بدشكلي و كوچك ماندن برگ ها شده بود ظاهر گرديد. آلودگي هاي ثانويه توسط يوريديوسپور كمتر صورت گرفت و حداكثر آلودگي توسط بازيديوسپورها در اوايل فصل بهار بود. تمام گونه هاي Pistacia و ارقام P. vera تجارتي به عامل بيماري حساس بودند.

 
كليد واژه: زنگ بنه، فارس، چرخه زندگي، .Pileolaria terebinthi, Pistacia spp
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 5 : بيماريهاي گياهي 1385; 42(1):71-84.
 
ريخت شناسي، زيست شناسي و بيماريزايي Pileolaria terebinthi عامل زنگ بنه در فارس
 
حمزه زرقاني حبيب اله,بني هاشمي ضياالدين*
 
* بخش گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

چرخه زندگي Pileolaria terebinthi عامل زنگ بنه در شرايط طبيعي استان فارس و گلخانه مورد بررسي قرار گرفت. قارچ عامل بيماري در هر دو شرايط كه با بازيديوسپور ميزبان را آلوده كرده بود تمام مراحل شامل اسپرموگونيوم، ايسيوم، يوريديوم و تليوم را توليد كرد. تيليوسپور در برگ هاي ريخته شده در سطح زمين به عنوان عامل بقا شناخته شد و قارچ عامل بيماري در شرايط استان فارس به صورت يوريدسپور و ريسه در شاخه ها قادر به زمستانگذراني نبود. تليوسپورها پس از دوره سرمادهي اواخر زمستان توليد بازيديوسپور نموده و اولين علايم بيماري اواسط فروردين به صورت اسپرموگونيوم روي دمبرگ و هر دو سطح برگ هاي جوان كه باعث بدشكلي و كوچك ماندن برگ ها شده بود ظاهر گرديد. آلودگي هاي ثانويه توسط يوريديوسپور كمتر صورت گرفت و حداكثر آلودگي توسط بازيديوسپورها در اوايل فصل بهار بود. تمام گونه هاي Pistacia و ارقام P. vera تجارتي به عامل بيماري حساس بودند.

 
كليد واژه: زنگ بنه، فارس، چرخه زندگي، .Pileolaria terebinthi, Pistacia spp
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 6 : بيماريهاي گياهي 1385; 42(1):85-116.
 
پراكنش و شناسايي گونه هاي Streptomyces عامل جرب معمولي سيب زميني در استان فارس
 
تقوي سيدمحسن*,فقيهي محمدمهدي
 
* بخش گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

طي سال هاي 1381 تا 1383 تعداد 70 جدايه از غده هاي سيب زميني آلوده به جرب و از خاك مزارع جداسازي شد. جدايه ها بر اساس ويژگي هاي مورفولوژيكي، فيزيولوژيكي، بيوشيميايي و بيماريزايي روي غده هاي سيب زميني و گياهچه تربچه در 6 گروه جداگانه قرار گرفتند. جدايه هاي گروه اول كه از غده هاي داراي علايم فرو رفته و در مواردي برجسته و زنگاري جدا شدند شباهت زيادي به استرين مرجع S. scabies داشتند. جدايه هاي گروه دوم در برخي ا زخصوصيات مورفولوژيكي شبيه به گونه S. scabies بوده ولي، در برخي از خصوصيات بيوشيميايي متفاوت بودند. اكثر جدايه هاي گروه سوم خصوصيات شبيه به گونه S. acidiscabies داشته و تعداد معدودي نيز در خصوصيات مورفولوژيكي و برخي خصوصيات بيوشيميايي شباهت هايي را با گونه S. griseus نشان دادند. جدايه هاي گروه چهارم اغلب ويژگي هايي شبيه به گونه S. turgidiscabies را داشتند. جدايه هاي گروه پنجم كه از علايم جرب سطحي (جرب زنگاري و جرب توري) جداسازي شدند، خصوصياتي مشابه گونه هاي S. aureofaciens و S. reticuliscabies را داشتند. جدايه هاي گروه ششم در خصوصيات مورفولوژيكي و برخي خصوصيات بيوشيميايي شبيه به گونه S. acidiscabies بوده ولي، در تعدادي آزمون بيوشيميايي نيز تفاوت هايي را نشان دادند. در آزمون واكنش زنجيره اي پليمر از براي شناسايي ژن necl، كه در اكثر جدايه هاي بيماري زاي Streptomyces scabies، S. acidiscabies و S. turgidiscabies وجود دارد، قطعه اي به اندازه 700 جفت باز از استرين مرجع S. scabies و تعدادي از جدايه هاي گروه هاي 1، 3 و 4 كه علايم جرب معمولي را بر روي غده هاي سيب زميني در شرايط گلخانه ايجاد كرده بودن به دست آمد. چنين قطعه اي در جدايه هاي غير بيماري زا و جدايه هاي بيماري زاي گروه هاي 2، 5 و 6 تكثير نشد. بنابراين، در تعدادي از جدايه هاي مورد مطالعه و بيماري زا و در تمام جدايه هاي غير بيماري زا ژن necl پيدا نشد ولي، هر كدام از جدايه ها كه ژن necl را داشتند بيماري زايي را بر روي غده هاي سيب زميني و گياهچه تربچه نشان دادند. نقوش الكتروفورز پروتيين هاي سلولي نماينده جدايه هاي گروه هاي مختلف كم و بيش تفاوت نشان داده و در پاره اي موارد با رده بندي فنوتيپي همخواني نداشت.

 
كليد واژه: سيب زميني، جرب معمولي، Sterptomyces
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 8 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):257-265.
 
ضدعفوني خاك توسط بازاميد گرانوليت عليه بيماري پژمردگي فوزاريومي گوجه فرنگي در شرايط گلخانه
 
اميني جهانشير*
 
* گروه گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي كردستان، سنندج، بلوار كردستان
 
 

در اين تحقيق امكان كنترل بيماري پژمردگي فوزاريومي گوج فرنگي توسط ماده بازاميد گرانولت (Dazomet 98%) در شرايط آزمايشگاه و گلخانه مورد بررسي قرار گرفت. بازاميد گرانوليت به صورت ميكروگرانول در سه مقدار 200، 266 و 333 گرم در مترمكعب به خاك گلدانها اضافه گرديد و خواص قارچ كشي آن عليه بيماري مذكور بررسي گرديد. آزمايش با استفاده از نرم افزار MSTATC مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت. نتايج آزمايشات در آزمايشگاه و گلخانه بترتيب نشان داد كه بازاميد گرانوليت به مقدار 333 گرم در متر مكعب مانع از رشد كلني قارچ روي محيط كشت شده و مي تواند به طور كامل ميسليوم و كلاميدوسپور قارچ عامل بيماري را در خاك و بقاياي گياهي از بين ببرد. در نتيجه كاربرد اين ماده در قياس با متيل برومايد و سايرقارچ كشهاي ديگر بسيار ارزان و كم خطر تر است و بعنوان يك جايگزين خوب براي كنترل عوامل بيماريزاي خاكزاد نظير بيماري پژمردگي فوزاريومي گوجه فرنگي در گلخانه توصيه مي شود.

 
كليد واژه: گوجه فرنگي، بازاميد گرانوليت، پژمردگي، فوزاريوم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 10 : بيماريهاي گياهي 1386; 43( 2 (پياپي 170)):276-277.
 
اولين گزارش از قارچ Macrophomina phaseolina عامل پوسيدگي زغالي ريشه لوبيا در زنجان، ايران( گزارش كوتاه علمي)
 
ناصري بيتا*
 
*  بخش تحقيقات گياهپزشكي، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي، استان زنجان، ايران
 
 

در سال 1386 شيوع عامل بيماري پوسيدگي ريشه در سه مرحله نمونه برداري در مراحل مختلف رويشي لوبيا، V3 (بازشدن اولين برگ مركب)، R6-7 (از گلدهي تا تشكيل غلاف) و R9 (رسيدن غلاف) در 13 مزرعه در استان زنجان مشاهده شد. علايم بيماري بصورت زردي برگها، پژمردگي بوته و تغيير رنگ بافت آوندي ريشه به قهوه اي متمايل به قرمز تا سياه بود. گاهي نيز ميكرواسكلروتهاي عامل بيماري در قسمتهاي مغز ساقه آلوده قابل مشاهده بودند. اين قارچ از %26.5 نمونه هاي ريشه لوبيا جمع آوري شده از مزارع جداسازي شد و به روي محيط كشت PDA توليد كلني سفيد تا خاكستري و ميكرواسكلرتهاي سياه رنگ فراوان به قطر mm 50-110 كرد. تنها دو جدايه قارچ عامل بيماري به روي قطعات گياهچه لوبيا در محيط كشت آب- آگار توليد پيكنيديوم هاي سياهرنگ به قطر mm 100-150 و كنيديوم هاي بيرنگ بيضوي تا تخم مرغي شكل به ابعاد mm 5-10 × 15-19 كردند. مشخصات قارچ جدا شده از نمونه هاي ريشه با قارچ CMI no. Macrophomina phaseolina (Holliday and Punithalingam, 275, 1970) كاملا مطابقت داشت. براي اثبات بيماريزايي، در زمان كاشت سه عدد بذر برنج كلنيزه شده با قارچ فوق در مجاورت بذور لوبيا قرار داده شد (Rusuku et al. Plant Dis. 81:445-9, 1997). پس از گذشت سه هفته، علايم زردي و پژمردگي ظاهر و قارچ M. phaseolina از گياهان مايه زني شده جداسازي شد. صرفنظر از محل مزرعه، ميانگين فراواني عامل بيماريزا از نمونه ها از V3 تا R6-7 افزايش معني دار و از R6-7 تا R9 كاهش غير معني دار داشت. افزايش فراواني M.phaseolina از V3 تا R6-7 ممكن است بدليل كاهش رطوبت خاك در اثر بارندگي كمتر در مرداد (R6-7) باشد. برعكس، افزايش بارندگي در شهريور (R9) مي تواند از دلايل كاهش عامل بيماريزا از R6-7 تا R9 بحساب آيد. پوسيدگي زغالي به روي هر سه رقم مورد كشت در استان زنجان، چيتي، قرمز و سفيد، مشاهده شد. اين اولين گزارش از M. phaseolina عامل بيماري پوسيدگي زغالي به روي Phaseolus vulgaris و شيوع آن در زنجان، ايران است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 10 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(4 (پياپي 172)):484-481.
 
گزارش کوتاه علمي عوامل عمده پوسيدگي ريشه لوبيا در زنجان، ايران
 
ناصري بيتا*
 
* بخش تحقيقات گياهپزشکي، مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي، استان زنجان، ايران
 
 

پوسيدگي ريشه بيماري مهمي در مناطق عمده کشت لوبيا در دنيا از جمله ايران است. در سال 1386 عوامل عمده پوسيدگي ريشه در نمونه هاي ريشه، بذر و خاک جمه آوري شده از مزارع لوبياي استان زنجان تعيين شدند. روابط رگرسيوني نشان دادند که بين ميانگين ميزان بيماري و فراواني هر يک از عوامل بيماريزاي جدا سازي شده از نمونه هاي ريشه د طول زمان نمونه برداري ( از V3 تا R9 مرحله رويشي لوبيا) رابطه مثبت معني دار وجود دارد. بنابراين، بازاي هر واحد افزايش ميزان بيماري، فراواني Fusarium oxysporum ، Fusarium ، F.solani ، Macrophomina phaswolina و Rhizoctonia solani تا 0.16 ، 0.41 ، 0.22 و 0.44 % افزايش يافت. ميانگين CFU اين عوامل بيماريزا در هر گرم خاک جمع آوري شده  از مزارع لوبيا در مراحل  V3و R9 با محل مزرعه، گونه قارچ و زمان نمونه برداري متغير بود. F.solani بيشترين ميانگين CFUدر هر گرم خاک را در V3 (1212) و R9(3077)در مزارع نشان داد و oxysporum .F ، R. solani و ،  M.phaswolinaبدنبال آن قرار گرفتند. ميانگين CFU هر عامل بيماريزا و مجموع ميانگين CFU اين عوامل در هر گرم خاک در مرحله R9 بطور معني داري بزرگتر از مرحله V3 بودند. فاکتورهاي عملکردي رابطه معني داري با CFU قارچ F. solani در هر گرم خاک در مرحله R9 نشان دادند. عوامل عمده پوسيدگي ريشه، oxysporum. F ، M. phaswolina  F.solani و R. solani از نمونه هاي بذر جمع آوري شده از مزارع مورد بررسي نيز جداسازي شدند. ميانگين فراواني اين عوامل بيماريزا جدا شده از بذور با محل مزرعه و گونه قارچ متغير بود. در مرحله R9 ، ميزان شدت و شاخص بيماري رابطه معني داري با فراواني قارچ M. phaseolina جدا شده از بذور نشان دادند. نتايج اين تحقيق مي تواند در مديريت بيماري پوسيدگي ريشه و انتخاب ارقام مقاوم در آينده مورد استفاده قرار گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 2 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(3 (پياپي 171)):294-311.
 
بيماري زوال مو در استان فارس
 
محمدي حميد,بني هاشمي ضياالدين*
 
* بخش گياه پزشكي، دانشكده كشاورزي دانشگاه شيراز
 
 

به منظور بررسي بيماري اسكاي مو (زوال يا سكته مو) در استان فارس، طي سالهاي 1383-1385 از باغات انگور مناطق مختلف استان از جمله آباده (جواديه و جنت آباد)، اقليد، بوانات (سوريان و بوانات)، كوار (اكبر آباد و دشتك) و اطراف شيراز از شاخه و تنه موهاي داراي علايم بيماري نمونه برداري و به آزمايشگاه منتقل گرديد. در اين بررسي 51 جدايه قارچ شامل گونه هاي Phaeomoniella chlamydospora، Fusarium sp. Phaeoacremonium aleophilum، Phoma sp.،  Phaeoacremonium sp. و Nattrassia sp. از موهاي داراي علايم سرخشكيدگي، كوتولگي، تغيير رنگ برگ ها و قهوه اي شدن آوندها جداسازي گرديد كه Phaeoacremonium با 27 جدايه و Fusarium sp. با دو جدايه به ترتيب بيشترين و كمترين تعداد جدايه هاي بدست آمده را شامل شدند. آزمون بيماريزايي به روش فرو بردن ريشه در سوسپانسيون اسپور در شرايط گلخانه و مايه زني به شاخه در شرايط مزرعه و تنها در مورد جدايه هاي P. aleophilum و Pm. Chlamydospora انجام شد. نتايج حاصل از آزمون بيماري زايي در گلخانه نشان داد كه نه ماه پس از مايه زني قلمه ها، علايم برگي بر روي قلمه ها ظاهر شد كه اين علايم در ابتدا به صورت زردي بين رگبرگها و سپس قرمزي اين نواحي و حاشيه برگ ها مشاهده گرديد و در نهايت باعث خشك شدن و ريختن برگها شد. نتايج بدست آمده از مايه زني در شرايط مزرعه اي نيز نشان داد كه اين دو گونه قادرند به خوبي در محل مايه زني شده فعاليت نموده به سمت بالا و پايين اين محل نيز پيشرفت كند و باعث ايجاد تغيير رنگ چوب در شاخه هاي مايه زني شده شوند. از درختان مايه زني شده كه داراي علايم بيماري بودند مجددا قارچ جداسازي و شناسايي گرديد.

 
كليد واژه: اسكا، سكته مو، Phaeoacremonium، Phaeomoniella
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 1 : بيماريهاي گياهي 1386; 43(3 (پياپي 171)):279-293.
 
همراهي اروينياهاي پكتوليتيك با پوسيدگي جوانه مركزي نخل در استان فارس
 
جعفري الهه,تقوي سيدمحسن*
 
* بخش گياهپزشكي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

از آذر سال 1383 تا خرداد 1384 از مناطق مختلف خرما خيز استان فارس بازديد به عمل آمد و از درختان داراي علايم پوسيدگي نرم شامل لهيدگي برگ هاي جوان باز نشده (spear)، محور اصلي برگ، برگچه ها و جوانه ها، تغيير رنگ برگ هاي بيروني و دروني، قهوه اي شدن بافت آوندي و لزج شدن مغز ساقه (تجمع ترشحات باكتري در مغز ساقه) نمونه برداري شد. تعداد چهل جدايه باكتري با استفاده از محيط كشت هاي EMB، YDC و CPG از بافت هاي آلوده جدا گرديد. جدايه ها گرم منفي، اكسيداز منفي، كاتالاز مثبت و بي هوازي اختياري بودند و روي محيط EMB پرگنه هاي سبز متاليك و روي محيط CPG پرگنه هاي سفيد - كرم، براق و برجسته ايجاد كردند. بر اساس ازمون هاي استاندارد باكتري شناسي جدايه ها به عنوان (Pcc) Pectobacterium carotovorum subsp. Carotovorum و Dickeya chrysanthemi تشخيص داده شدند. جدايه ها از نظر خصوصيات فنوتيپي، بيماري زايي، نقوش الكتروفوز پروتئين ها و اندازه قطعات DNA تكثير شده در حضور آغازگرهاي اختصاصي EXPCCR/EXPCCF در واكنش PCR مورد مقايسه قرار گرفتند. نقوش الكتروفورزي پروتئين هاي سلولي جدايه هاي تشخيص داده شده به عنوان Pcc به نقوش جدايه مرجع Pcc (اهدايي آزاد، دانشگاه ريورسايد) شباهت داشت. در نخل زينتي پنجه اي علايم لهيدگي، قهوه اي شدن بافت و سبززردي برگ ها روي گياهان مايه زني شده توسط يك نماينده از جدايه Pc و يك نماينده از جدايه هاي D. chrysanthemi ايجاد شد. در انجام PCR، نوزده جدايه نماينده كه بر اساس خصوصيات باكتري شناسي به عنوان Pcc تشخيص داده شده بودند كه با جفت آغازگرهاي اختصاصي مذكور قطعه قابل انتظار 550 جفت بازي را تكثير كردند.

 
كليد واژه: نخل، پوسيدگي جوانه مركزي، Pectobacterium carotovorum subsp. Carotovorum و D. chrysanthemi
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 1 : بيماريهاي گياهي 1384; 41(4):459-505.
 
بررسي چند شكلي DNA درگروه هاي آناستوموزي Rhizoctonia solani در مزارع چغندرقند استان خراسان با استفاده از نشانگر مولكولي RAPD
 
مومني حسن,مظفري جواد*,فلاحتي رستگار ماهرخ,جعفرپور بهروز
 
* موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر، كرج، بخش تحقيقات ژنتيك و خاير توارثي
 
 

مرگ گياهچه و پوسيدگي ريزوكتونيايي ريشه چغندرقند در اثر Rhizoctonia solani هر ساله خسارت زيادي به محصول چغندرقند در استان خراسان وارد مي كند. در اين تحقيق چند شكلي DNA در جدايه هاي بيماري زاي R. solani متعلق به گروه هاي آناستوموزي AG2-2 و AG4 با استفاده از روش Random Amplified Polymorphic DNA (RAPD) بررسي گرديد. به اين منظور پس از استخراج DNA با استفاده از روش CTAB، واكنش هاي RAPD با استفاده از سري آغازگرهاي UBC انجام شد. هفت آغازگر به نام هاي UBC228, UBC222, UBC199, UBC196, UBC82, UBC53, UBC6 چند شكلي بالايي بين جدايه هاي قارچ نشان دادند. به طوري كه از كل 105 باند DNA ايجاد شده 78 باند (حدود 75% باندها) چند شكل بودند. با كمك نرم افزارMW Photocapt الگوي باندهاي DNA جدايه ها با هر يك از آغازگرهاي چندشكل مشخص و ماتريس صفر و يك براساس حضور (1) و عدم حضور (0) باند تشكيل شد. بر اساس اين ماتريس صفر و يك و با كمك ضريب تشابه نئي، ماتريس فاصله ژنتيكي جدايه ها به دست آمده و دندروگرام فاصله ژنتيكي جدايه ها ترسيم شد. جدايه هاي متعلق به يك گروه آناستوموزي قرابت ژنتيكي بيشتري نسبت به جدايه هاي ديگر نشان دادند. گروه بندي جدايه ها نشان داد كه گرچه عامل اقليمي، عامل مهمي در گروه بندي به حساب مي آيد ولي اهميت آن به اندازه عامل گروه آناستوموزي نيست. عامل بيماري زايي نيز به عنوان يك عامل جانبي در گروه بندي جدايه ها موثر بوده، ولي مانند گروه آناستوموزي به عنوان يك عامل اصلي و مهم در گروه بندي به حساب نمي آيد. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان مي دهد كه نشانگر مولكولي RAPD جهت بررسي تنوع بين جدايه هاي قارچ R. solani ابزار مناسبي است.

 
كليد واژه: چغندرقند، چند شكلي DNA، Rhizoctonia solani، RAPD
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها