0

مقالات بیماریهای پوست

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مقالات بیماریهای پوست

 1 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):174-180.
 
مقايسه اثر تري كلرواستيك اسيد 80 درصد و كرايو تراپي با نيتروژن مايع بر زگيل هاي آنوژنيتال
 
لايق پوران*,پزشك پور فخرالزمان,شاكري محمدتقي,موسوي ساره
 
* مشهد، بيمارستان قائم (عج)، بخش بيماري هاي پوست
 
 

زمينه و هدف: زگيل آنوژنيتال بيماري شايعي است كه به وسيله انواعي از پاپيلوما ويروس هاي انساني به وجود مي آيد و عمدتا از راه تماس جنسي انتقال مي يابد. از انتخاب هاي درماني رايج براي اين بيماري كرايوتراپي با نيتروژن مايع است. استفاده از تري كلرواستيك اسيد Trichloro acetic acid (TCA)]] نوعي ديگر از روش هاي درمان زگيل هاي آنوژنيتال به شمار مي رود كه در مورد آن پژوهش هاي كمتري صورت گرفته است. مطالعه حاضر با هدف مقايسه اثر درماني و عوارض جانبي اين دو روش در درمان زگيل هاي آنوژنيتال خارجي به اجرا در آمد.
روش اجرا:
60 بيمار زن مبتلا به زگيل آنوژنيتال مراجعه كننده به درمانگاه پوست بيمارستان قائم (عج) مشهد به طور تصادفي به دو گروه تقسيم شدند. 30 بيمار با TCA با غلظت 80 درصد و 30‌ بيمار با كرايوتراپي با نيتروژن مايع به صورت هفتگي درمان شدند. بررسي هر بيمار تا زمان حذف كامل ضايعه ها يا حداكثر 8 نوبت درمان ادامه يافت.
يافته ها: در پايان مطالعه ضايعه ها در
93.1 درصد (27 نفر) از گروه كرايوتراپي و 96.5 درصد (28 نفر) از گروه TCA كاملا بهبود يافت، ولي اختلاف دو گروه از اين نظر معني دار نبود. متوسط زمان لازم براي بهبود كامل ضايعه ها 5.2 هفته در گروه كرايوتراپي و 4.4 هفته در گروه TCA بود. بيماران گروه TCA در مقايسه با بيماران گروه كرايوتراپي دچار عوارض التهابي موضعي بيشتري شدند (P<0.01).
نتيجه گيري: در يك دوره
8 هفته اي هر دو نوع درمان TCA با كرايوتراپي، در درمان زگيل هاي آنوژنيتال روش هاي موثري هستند. در مقايسه، اثر درماني TCA سريع تر ظاهر مي شود اما در انتهاي دوره درمان، اثر TCA با كرايوتراپي تفاوتي ندارد. احتمال بروز عوارض جانبي التهابي بخصوص اروزيون در درمان با TCA بيشتر است.

 
كليد واژه: زگيل آنوژنيتال خارجي، كرايوتراپي، تري كلرواستيك اسيد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 
مقايسه اثر تري كلرواستيك اسيد 50 درصد با ليزر  CO2 بر اسكار ناشي از ليشمانيوز جلدي
 
نيل فروش زاده محمدعلي*,جعفري فريبا,انصاري نازلي,مرادي شهرام
 
* اصفهان، خيابان خرم، پس از چهارراه شهيدان، مجتمع مراكز تحقيقاتي صديقه طاهره (ع)، طبقه سوم، مركز تحقيقات بيماري هاي پوست و سالك
 
 

زمينه و هدف : بر جا گذاشتن اسكار ناشي از بيماري ليشمانيوز جلدي و گرفتاري هاي روحي و رواني ناشي از آن، درمان مناسبي را ايجاب مي كند. اين مطالعه اثر تري كلرواستيك اسيد (TCA) 50 درصد را با  ليزر CO2 در بهبودي اسكار ليشمانيوز جلدي مورد مقايسه قرار داده است.
روش اجرا: مطالعه حاضر به صورت كارآزمايي باليني، روي
92 بيمار واجد شرايط صورت گرفت. بيماران به طور تصادفي با TCA 50 درصد موضعي يا ليزر CO2 تحت درمان گرفتند. TCA 50 درصد موضعي به فاصله هر يك ماه و حداكثر 5 بار استعمال شد و درمان با ليزر CO2 ، يك بار صورت گرفت و بيماران در پايان ماه هاي سوم و ششم پس از شروع درمان، تحت پي گيري قرار گرفتند. ميزان بهبودي اسكار بر اساس مقياس شش نقطه اي با استفاده از دوربين ديجيتالي تعيين شد و يافته ها با نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري t ،Mann-Whitney, Wilcoxon تجزيه و تحليل شدند و ميزان P<0.05 ، معني دار در نظر گرفته شد.
يافته ها: در اين مطالعه،
74 زن و 18 مرد پيگيري شدند. بهبودي اسكار در گروه TCA 50 درصد، 48.13 درصد و در گروه ليزر CO2 ،44.87 درصد بود كه اختلاف معني دار نبود. مقايسه عوارض جانبي در بين گروه تحت درمان تفاوت معني داري را نشان نداد.
نتيجه گيري: با توجه به اين كه تاثير
TCA 50 درصد از نظر آماري با ليزر CO2 اختلاف معني داري نداشت اما به نظر مي رسد هزينه كم و مصرف آسان اين محلول نسبت به ليزر CO2 مي تواند در درمان اسكار سالك و ساير اسكارهاي آتروفيك به كار گرفته شود. البته لازم است در برخورد با اين بيماران، درمان هاي تكميلي ديگر ارايه شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 3 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):187-195.
 
فراواني حساسيت تماسي به آلرژن هاي استاندارد اروپايي (ESS) در مبتلايان به درماتيت تماسي و/ يا درماتيت آتوپيك در رشت، اهواز، كرمان و همدان
 
فيروز عليرضا*,نصيري كاشاني منصور,گروهي فرزام,داوري پرستو,يعقوبي رضا,فرشچيان محمود,اسفنديارپور ايرج,گلچاي محمدجواد,دولتي يحيي
 
* تهران، خيابان طالقاني، پلاك 79
 
 

زمينه و هدف: در كشورهاي مختلف فراواني حساسيت تماسي آلرژيك به سبب علل ژنتيكي و مهمتر از آن محيطي متفاوت است. هدف از اين مطالعه به دست آوردن فراواني حساسيت تماسي آلرژن هاي شايع در بيماران ايراني مبتلا به درماتيت بود.
روش اجرا: اين مطالعه توصيفي با انجام دادن
patch test روي 401 بيمار با تشخيص باليني درماتيت تماسي و/ يا درماتيت آتوپيك به كمك سري آلرژن هاي استاندارد 24 تايي اروپايي و در 4 شهر اصلي ايران به اجرا در آمد. پچ ها به پشت بيماران نصب و پس از 24 ساعت برداشته شد. خواندن نتايج 24 ،48 و72 ساعت پس از چسباندن صورت گرفت.
يافته ها:
176 بيمار (43.8 درصد) حداقل به يك ماده واكنش مثبت نشان دادند كه اين شامل جمعا 268 واكنش مثبت بود. 5 آلرژن شايع به ترتيب نيكل با 64 مورد (15.9 درصد)، دي كرومات پتاسيم با 40 مورد (10 درصد)، تيورام با 27 مورد (6.7 درصد)، كلريد كبالت با 23 مورد (5.7 درصد) و بالسام پرو با 17 مورد (4.2 درصد) بود. ميان حساسيت به نيكل و سن پايين تر از 40 سال و همين طور زن بودن آزمايش شوندگان رابطه معنا داري يافت شد (P<0.001).
نتيجه گيري: نيكل كه در بيماران زن و جوان تر بيشتر ديده مي شود، شايع ترين آلرژن تماسي شناخته شده در ايران است كه احتمالا به علت مواجهه بيشتر است. تيورام، در شيوع خود نسبت به سال هاي گذشته افزايش معنا داري نشان داد و مطالعه هاي ديگري نياز است تا علل دقيق آن يافته شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 4 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):196-202.
 
گرفتاري سرويكوواژينال و اسمير پاپانيكولا در پمفيگوس ولگاريس: بررسي 77 بيمار
 
اخياني مريم,شمس دواچي شيدا,صفايي نراقي زهرا,دانش پژوه مريم,طوسي سياوش*,عسگري مسعود,ملك حامي فاطمه
 
* تهران، ميدان وحدت اسلامي، بيمارستان رازي
 
 

زمينه و هدف: پمفيگوس ولگاريس (PV) Pemphigus Vulgaris بيماري تاولي خود ايمني است كه پوست و مخاط ها را درگير مي كند. هر چند در اين بيماري گرفتاري ژنيتال خانم ها گزارش شده ولي، شيوع آن مشخص نيست و برخي از مولفان آن را ناشايع ذكر كرده اند. در حال حاضر در متون مختلف از نماي سيتولوژيك PV در اسمير سرويكو واژينال گزارش هاي اندكي وجود دارد. هدف از اين مطالعه بررسي درگيري ژنيتال خانم ها و اسمير سرويكو واژينال در بيماران مبتلا به PV بوده است.
روش اجرا: اين مطالعه توصيفي روي
77 بيمار مبتلا به PV جديد يا عود ماژور با درگيري مخاطي صورت گرفت كه طي سال هاي 1383 تا 1385 به درمانگاه پمفيگوس بيمارستان رازي مراجعه داشته اند. تمامي بيماران، تحت معاينه كامل ژنيتال قرار گرفته و از آنها پاپ اسمير سرويكو واژينال تهيه شد.
يافته ها: سن متوسط بيماران هنگام مراجعه
44.7 ± 13 سال بوده است. ضايعه ژنيتال در 39 بيمار (50.6 درصد) مشاهده شد. لبيا مينور در 36 بيمار (92.3 درصد)، لبيا ماژور در11 بيمار (28.2 درصد)، واژن در 14 بيمار (35.8 درصد) و سرويكس در 6 بيمار (7.7 درصد) درگير بود. اسمير سرويكو واژينال در 21 بيمار نمايانگر PV بود. از72  اسمير سرويكس در 25 بيمار (34.7 درصد) نرمال، در 43 بيمار (59.7 درصد) التهابي و در چهار بيمار (5.5 درصد) حاوي سلولهاي ديسپلاستيك (Low-grade Cervical Intraepithelial Dysplasia CIN I) بود. اسمير تهيه شده در دو بيمار دچارCIN I كه مجددا مراجعه كرده بودند كاملا نرمال بود و ضايعه هاي آنها كاملا فروكش كرده بود.
نتيجه گيري: بر اساس اين مطالعه، درگيري ژنيتال خانم هاي مبتلا به
PV آن قدرها هم كه قبلا تصور مي شده ناشايع نيست. ضايعه هاي ژنيتال ممكن است به دلايل متعددي از نظر دور بمانند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 5 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):203-210.
 
تفاوت انواع هيستوپاتولوژيك كارسينوم سلول بازال بر اساس سن، جنس، جايگزيني، فعاليت ميتوزي و ميزان همراهي با كراتوز آفتابي
 
طيبي ميبدي ناصر*,معمار بهرام,جاويدي زري,فرهادي فرزانه,ناهيدي يلدا
 
* مشهد، بخش آسيب شناسي بيمارستان امام رضا (ع)، دانشكده علوم پزشكي مشهد
 
 

زمينه و هدف: كارسينوم سلول بازال Basal Cell Carcinoma (BCC) شايع ترين كانسر پوست در افراد سفيد پوست است. مطالعه هاي اخير مطرح كرد كه BCC يك ماهيت منفرد نيست و زير گروه هاي هيستوپاتولوژيك آن رفتار باليني متفاوت نشان مي دهند و ممكن است اتيولوژي مختلفي داشته باشند. هدف از اين مطالعه بررسي تفاوت هاي انواع هيستوپاتولوژيك BCC از نظر سن و جنس بيماران، جايگزيني تومور و ميزان فعاليت تكثيري تومور بود. به علاوه ميزان همراهي BCC با كراتوز آفتابي نيز مورد ارزيابي قرار گرفت.
روش اجرا: طي يك دوره سه ساله، نمونه هاي آسيب شناسي
299 بيمار كه در بخش آسيب شناسي بيمارستان امام رضا (ع) دانشكده علوم پزشكي مشهد با تشخيص BCC ثبت شده بود، استخراج شد. اطلاعات باليني شامل سن، جنس و محل درگيري تومور به ثبت رسيد. نمونه ها براي تقسيم بندي، به انواع زير گروه هاي هيستوپاتولوژيك، بررسي تعداد ميتوز و تعيين وجود يا فقدان كراتوز آفتابي همراه مورد بازبيني و در نهايت، يافته ها مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت.
يافته ها: نمونه ها شامل
345 مورد BCC از 299 بيمار با ميانگين سني 59.2 سال بود. 70.8 درصد از بيماران را مردان و 29.2 درصد را زنان تشكيل مي دادند. 93.9 درصد ضايعه ها در سرو گردن قرار داشت. BCC نوع سوليد، شايع ترين زير گروه هيستوپاتولوژيك را تشكيل مي داد. انواع سطحي وميكروندولر، كمترين گروه سني و نوع بازواسكواموس بيشترين گروه سني را تشكيل مي داد. از نظر فعاليت ميتوزي انواع هيستوپاتولوژيك اختلاف قابل ملاحظه اي نشان مي دادند به گونه اي كه بيشترين فعاليت در زير گروه آدنوئيد مشاهده شد. در 22.2 درصد موارد، همراهي كراتوز آفتابي با BCC ديده شد.
نتيجه گيري: اين مطالعه تفاوت در سن، جنس، محل درگيري و فعاليت ميتوزي انواع مختلف هيستوپاتولوژيك
BCC را نشان مي دهد كه مي تواند حاكي از تفاوت ماهيت و احتمالا فاكتورهاي دخيل در اتيولوژي انواع BCC باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 

 6 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):211-218.
 
بررسي بروز پروتئين Gli 1 در انواع مختلف كارسينوم سلول بازال
 
انصارين حبيب*,فيروزه مهشيد,صادقي پور عليرضا,تجزيه چي ليلا
 
* تهران، بيمارستان حضرت رسول (ص)، بخش پوست
 
 

زمينه و هدف: كارسينوم سلول بازال Basal Cell Carcinoma (BCC) ، شايع ترين كانسر در انسان است. فعال شدن سيگنال Hedgehog (Hh) در ايجاد اين كارسينوم نقشي كليدي دارد. نقطه نهايي سيگنال Hedgehog ، پروتئين هاي Gli است. Gli 1 يكي از پروتئين هاي Gli است كه سبب فعال شدن نسخه برداري از DNA مي شود. مطالعه هاي قبلي، افزايش بيان پروتئين Gli 1 را در كارسينوم سلول بازال نشان داده است.
روش اجرا: در اين مطالعه
38 نمونه پاتولوژي از بيماران مبتلا به كارسينوم سلول بازال از نظر بيان پروتئين Gli 1 بررسي شد.
يافته ها: نقش اساسي پروتئين
Gli 1 در پاتوژنز اين كاسينوم تاييد شد. خلاف مطالعات قبلي، در اين مطالعه، Gli 1 عمدتا موقعيت هسته اي داشت و بروز Gli 1 در انواع مهاجم كارسينوم سلول بازال بالاتر بود، لذا ممكن است بروز Gli 1 در تعيين پروگنوز تومور كمك كننده باشد.
نتيجه گيري: در اين مطالعه بين بروز
Gli 1 و محل تومور، عود تومور، سن، جنس و سابقه راديوتراپي در بيماران ارتباطي به دست نيامد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 7 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):219-228.
 
روش PCR- restriction enzyme مبتني بر پلي مورفيسم DNA ريبوزومي براي شناسايي مهمترين گونه هاي درماتوفيت در ايران
 
ميرهندي سيدحسين*,هدايتي محمدتقي,اميدي خوش قدم,جلالي زند نيلوفر,ديده دار مجتبي,افشار پروانه,افشار پروانه
 
* گروه انگل شناسي و قارچ شناسي، دانشكده بهداشت، دانشگاه علوم پزشكي تهران
 
 

زمينه و هدف: درماتوفيتوز (كچلي) عفونت پوست، مو يا ناخن است كه وسيله قاچ هاي كراتين دوست متنوعي موسوم به درماتوفيت ها ايجاد مي شود. كچلي ها، در سرتاسر جهان عفونت هاي شايعي هستند و در تمام نواحي ايران نيز شيوع دارند. روش هاي آزمايشگاهي معمول براي تعيين هويت درماتوفيت هاي مختلف زمان بر است و به قدر كافي دقيق و اختصاصي نيست و لذا يافتن روشهاي معتبرتر و سريع تري ضروري است.
روش اجرا: از بيماران مبتلا به كچلي پوست، مو يا ناخن قارچ هاي درماتوفيتي جداسازي و با توجه به خصوصيت هاي ميكروسكوپيك و ماكروسكوپيك كلني ها مورد شناسايي قرار گرفتند.
DNA ژنومي قارچ ها با روش conical grinder استخراج و تخليص شد. آن گاه ناحيه ITS1-5.8s-ITS2 مربوط به DNA درماتوفيت ها با استفاده از پرايمرهاي همگاني قارچ ها موسوم به ITS1 و ITS4 و به روش واكنش زنجيره اي پليمر از (PCR) تقويت و تكثير و سپس به كمك آنزيم EcoRII مورد هضم اندونو كلئازي قرار گرفت.
يافته ها: پس از الكتروفورز، محصول هاي
PCR در هر كدام از ايزوله ها يك باند به اندازه حدود 650-750 جفت باز مشاهده شد. الگوي الكتروفورتيك حاصل از هضم اندونو كلئازي محصول هاي PCR با آنزيم EcoRII ، شناسايي و افتراق درماتوفيت هاي بيماريزاي شايع شامل تريكوفيتون روبروم، اينترديجيتال، منتاگروفيتس، تونسورانس، ويولاسئوم، وروكوزوم، شوئن لايني، ميكروسپوروم كانيس، ژيپسئوم و اپيدرموفيتون فلوكوزوم را امكان پذير كرد.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد كه اين پروفيل
PCR-RE، براي افتراق درماتوفيت هاي مهم ابزاري سريع و معتبر باشد و بتواند در آزمايشگاه هاي مرجع قارچ شناسي براي اهداف تشخيصي و نيز مطالعه هاي اپيدميولوژيك در مقياس وسيع به كار رود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 8 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):229-235.
 
تعيين هويت گونه هاي ليشمانياي جدا شده از بيماران مبتلا به سالك در منطقه قهاب محمد آباد اصفهان با استفاده از PCR
 
حجازي سيدحسين*,مختاريان كبري,اسلامي گيلدا,صالحي رسول,نيل فروش زاده محمدعلي,شيراني بيدآبادي ليلا,صابري صديقه
 
* اصفهان، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، دانشكده پزشكي، گروه انگل شناسي و قارچ شناسي
 
 

زمينه و هدف: ليشمانيوز جلدي يكي از بيماري هاي پوستي شايع در 88 كشور جهان است. اصفهان و برخي از مناطق مجاور آن سالها جزو مناطق هايپرآندميك (سالك) شناخته شده اند و اخيرا در برخي از مناطق مجاور آن به صورت نوپديد گزارش مي شود كه تعيين هويت انگل براي مشخص سازي وضعيت اپيدميولوژي بيماري و برنامه هاي كنترلي امري ضروري است. اين مطالعه با هدف تعيين مشخصه هاي انگل ليشمانيا در كانون هاي اندميك جديد اصفهان با استفاده از تكنيك واكنش زنجيره اي پليمر از (PCR) صورت گرفت.
روش اجرا: از محل ضايعه ها بيماران نمونه هاي بافتي در محيط كشت
N.N.N كشت داده شد. سپس پروماستيگوت هاي مرحله ايستا را برداشت و DNA انگل با روش فنل- كلروفرم تخليص شد. با استفاده از تكنيك PCR و پرايمرهاي مناسب تكثير DNA مورد نظر صورت پذيرفت. محصول به دست آمده هم زمان با محصول DNA تكثير شده سويه هاي استاندارد، الكتروفورز شد و پس از مقايسه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: از كل جمعيت
18447 نفري مورد بررسي 43 نفر واجد زخم مشكوك به ليشمانيوز جلدي بودند كه از بين آنها 18 مورد انگل به طور كامل ايزوله شد. نتيجه حاصل از تكثير DNA اين ايزوله ها از طريق مشاهده باندهاي الكتروفورز شده روي ژل آگاروز يك درصد صورت گرفت و باندهاي حاصل با باندهاي حاصل از سويه هاي استاندارد مقايسه شد و در نتيجه مشخص شد تمامي انگل هاي جدا شده ليشمانيا ماژور هستند.
نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه ليشمانيا ماژور را عامل ليشمانيوز جلدي در ساكنان شرق منطقه قهاب محمد آباد مشخص كرد. مطالعه هاي وسيع تري لازم است تا بتوان با قطعيت اعلام كرد تنها گونه عامل سالك در اين منطقه ليشمانيا ماژور است.

 
كليد واژه: واكنش زنجيره اي پليمراز، تعيين هويت، ليشمانيوز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 9 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):236-239.
 
رابطه همودياليز با خارش در مبتلايان به نارسايي مزمن كليه
 
رمضان پور افشار*,فلاح رمضان
 
* زنجان، بيمارستان وليعصر (عج)، درمانگاه پوست
 
 

مقدمه: خارش، يك مشكل ناتوان كننده شايع در بيماران مبتلا به بيماري كليوي مرحله انتهايي است. مطالعه هاي متعددي، رابطه همودياليز با خارش در بين بيماران مبتلا به نارسايي مزمن كليوي را ذكر كرده اند و در اين خصوص گزارش هاي متفاوتي داده اند. مطالعه حاضر با هدف تعيين رابطه همودياليز با خارش بيماران مبتلا به نارسايي مزمن كليوي صورت گرفت.
روش اجرا: در اين مطالعه مورد شاهدي بعد از ثبت ويژگي هاي فردي و تشخيص نوع بيماري توسط پزشك متخصص،
44 بيمار مبتلا به نارسايي مزمن كليوي تحت همودياليز و 44 بيمار مبتلا به نارسايي مزمن كليوي غير همودياليز، مورد بررسي قرار گرفتند. دو گروه از نظر سن و جنس با يكديگر مشابه بودند. جمع آوري اطلاعات از طريق فرم ويژگي هاي فردي، صورت گرفت كه شامل پرسش هايي در خصوص سن، جنس، وجود خارش، زمان ايجاد خارش، سابقه همودياليز و تعداد جلسه هاي ماهانه همودياليز بود. داده ها با استفاده از آزمون هاي آماري كاي دو و دقيق فيشر تجزيه و تحليل و نسبت شانس محاسبه شد. سطح معني داري اختلاف ها روي P<0.05 قرار داده شد.
يافته ها: ظهور خارش در مبتلايان به نارسايي كليوي در گروه همودياليز بيش از
2.8 برابر بيماران غير همودياليز بود (P<0.033) . ظهور خارش در بين زنان مبتلا به نارسايي كليوي كه همودياليز مي شدند بيش از 7.4 برابر بيماران غير همودياليز بود (P<0.006) . بين خارش و همودياليز در مردان مبتلا به نارسايي كليوي هيچ گونه ارتباطي ديده نشد.
نتيجه گيري: خارش شكايت شايع بيماران مبتلا به نارسايي مزمن كليوي تحت همودياليز است و شروع همودياليز در اين گروه از بيماران يك فاكتور موثر در ايجاد خارش است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 10 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):240-244.
 
بهبودي کامل ضايعه ليشمانيوز جلدي مزمن با درمان ترکيبي گلوکانتيم سيستميک، فلوکونازول خوراکي و محلول اسيدتري کلرواستيک 50 درصد: گزارش يک مورد
 
نيل فروش زاده محمدعلي*,هفت برادران الهه,سيادت اميرحسين
 
* اصفهان، خيابان خرم، پس از چهارراه شهيدان، مجتمع مراكز تحقيقاتي صديقه طاهره (ع)، طبقه سوم، مركز تحقيقات بيماري هاي پوست و سالك
 
 

بيماري ليشمانيوز جلدي (سالک) يک بيماري اندميک و گسترده در سطح ايران است و براي بهبودي اين بيماري در دنيا هنوز درمان قطعي وجود ندارد. اسکار نازيبايي که از اين بيماري به جا مي ماند، به عنوان يک مشکل جدي روحي رواني براي اين بيماران قلمداد مي شود. ليشمانيوز مزمن که در آن ضايعه بيش تر از 2 سال طول مي کشد، يکي از نادرترين شکل کلينيکي ليشمانيوز جلدي است که در 7-5 درصد بيماران ديده مي شود. در اين مقاله مرد 46 ساله اي معرفي مي شود که به علت پديد آمدن ضايعه جلدي وسيع ليشمانيوز روي نيمه راست صورت و بيني به مرکز تحقيقات پوست و سالک مراجعه کرده بود. ضايعه به شکل پلاک اريتماتوي پوسته دار و برجسته بود و در زمينه آن پاپول هاي متعدد ديده مي شد. در اسمير مستقيم به عمل آمده از پوست بيمار، ليشمانيوز تاييد شد. بيمار تحت درمان تزريق سيستميک گلوکانتيم، محلول 50 درصد TCA و فلوکونازول خوراکي قرار گرفت و ظرف 4 ماه بهبودي کامل حاصل شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):245-251.
 
آرتريت پسوريازيس در مفصل تمپورومنديبولار با آنكيلوز: معرفي يك مورد
 
پزشك پور فخرالزمان,لايق پوران*,ناهيدي يلدا,لايق پروانه
 
* مشهد، گروه پوست، دانشگاه علوم پزشكي مشهد
 
 

پسورياريس اختلال پروليفراتيو مزمن التهابي پوست است كه به اشكال مختلف تظاهر پيدا مي كند و مي تواند قسمت هاي مختلفي از بدن از جمله ناخن ها و مفاصل را مبتلا كند. اين بيماري ممكن است از طريق ايجاد استرس رواني اجتماعي بر كيفيت زندگي اثر بگذارد. آرتريت پسورياتيك يك اسپونديلوآرتروپاتي سرونگاتيو همراه با درگيري مفاصل محوري و محيطي است. درگيري مفصل تمپورومنديبولار به ندرت به عنوان تظاهري از آرتريت پسورياتيك گزارش شده است. در اين مقاله يك مورد نادر آنكليوز در طرفه مفصل تمپورومنديبولار ثانوي به بيماري پسوريازيس در يك خانم 50 ساله گزارش شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 12 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):252-255.
 
تشخيص شما چيست؟
 
باريك بين بهروز*,علائين آمنه
 
* تهران، ميدان قدس، خيابان شهرداري، نرسيده به ميدان تجريش، مركز پزشكي شهداي تجريش، مركز تحقيقات پوست، كد پستي: 1989934148
 
 

خانم 57 ساله به علت ضايعه اي با خارش مختصر روي گونه راست كه از شش ماه قبل ايجاد شده مراجعه كرد. در معاينه هيپرپيگمانته به ابعاد 3 در 3 سانتيمتر مشاهده شد كه در يك قسمت از آن اريتم و induration وجود داشت. در ساير قسمت هاي صورت يا بدن هيچ ضايعه مشابه ديگري يافت نشد.
از ضايعه بيمار در محل
induration بيوپسي به عمل آمد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 13 : بيماريهاي پوست پاييز 1386; 10(3 (پياپي 41)):256-258.
 
تشخيص شما چيست؟
 
ملك زاده فرهاد,علائين آمنه,باريك بين بهروز*
 
* تهران، ميدان قدس، خيابان شهرداري، نرسيده به ميدان تجريش، مركز پزشكي شهداي تجريش، مركز تحقيقات پوست، كد پستي: 1989934148
 
 

آقاي 57 ساله با ضايعه بدون علامت در شانه از حدود شش ماه قبل به درمانگاه پوست مراجعه كرد. در معاينه، ندول همرنگ پوست به ابعاد 1×1 سانتي متر و بدون درد در قدام شانه مشاهده شد. در ساير قسمت هاي بدن ضايعه مشابهي وجود نداشت. از ضايعه بيوپسي به عمل آمد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 1 : بيماريهاي پوست تابستان 1386; 10(2 (پیاپی 40)):94-99.
 
ارزيابي اثربخشي دي فنيل سيكلوپروپنون در درمان زگيل هاي مقاوم
 
فرنقي فرشاد,صيرفي حسن,احساني اميرهوشنگ*,ناصرترك علي,يزدانيان شيده,زرين نژاد ندا
 
* تهران، ميدان وحدت اسلامي، بيمارستان رازي
 
 

زمينه و هدف: درمان زگيل هاى مقاوم، مشكل باليني شايعي است. در اين زمينه ايمونوتراپي با دى فنيل سيكلوپروپنون (DCP) به عنوان يك حساس كننده تماسي آلرژيك، موفق بوده است. هدف از اين مطالعه ارزيابي مصرف DCP در درمان زگيل هاى مقاوم بوده است.
روش اجرا: از بين مراجعه كنندگان به بيمارستان رازى در سال 1383، نوزده بيمار داراى زگيل هاى متعدد و مقاوم (حداقل به دو روش درماني معمول پاسخ نداده باشند)، به وسيله محلول 2 درصد
DCP حساس شدند و سپس غلظت 1 درصد براى كف پا و 0.2 درصد براى ساير نقاط جهت شروع درمان زگيل به كار رفت.
يافته ها: دو بيمار به رغم سه بار استفاده از دارو هيچ واكنشي نشان ندادند كه از مطالعه خارج شدند. سه بيمار، درمان را به علت عوارض جانبي (ضايعه هاى اگزمايي لوكاليزه شديد و خارش) قطع كردند. در ميان بيماران باقي مانده، 6 بيمار مذكر و 8 بيمار مونث بودند كه در 10 بيمار (
71.5 درصد) بهبودى كامل زگيل ها مشاهده شد. اكثر اين بيمارن درمان را به خوبي تحمل كردند. عوارض جانبي گزارش شده شامل خارش موضعي (21 درصد)، ضايعه هاى اگزمايي دور دست (10.5 درصد) و تاول موضعي (26.3 درصد) بود. به طور متوسط بيماران 5 نوبت درمان دريافت كردند.
نتيجه گيرى:ايمونوتراپي موضعي به كمك
DCP براي زگيل هاى مقاوم يك روش درماني موثر است كه با توجه به ميزان پاسخ درماني بالا، ايجاد نكردن اسكار و بدون درد بودن آن، توصيه مي شود تا به عنوان خط اول درماني زگيل هاى مقاوم مدنظر قرار گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات بیماریهای پوست

 2 : بيماريهاي پوست تابستان 1386; 10(2 (پیاپی 40)):100-104.
 
درمان پسوريازيس با Systemic PUVA و Bath PUVA در بيمارستان رازي تهران، 82- 1378
 
اسماعيلي نفيسه,حلاجي زهرا,احساني اميرهوشنگ*,ناصرترك علي,محمودرباطي رضا,طوسي سياوش,ظهريان فاطمه,معرفت افسانه
 
* تهران، خيابان وحدت اسلامي، بيمارستان رازى
 
 

زمينه و هدف: پسوريازيس يكي از شايع ترين بيمارى هاى پوستي التهابي با زمينه ژنتيكي است. براي درمان اين بيمارى مزمن از روش هاى متفاوتي استفاده شده است. براي اين بيمارى، Systemic PUVA و Bath PUVA دو گزينه درماني است. هدف از اين مطالعه بررسي نتايج درمان پسوريازيس با Systemic PUVA  و Bath PUVA در بيمارستان رازى تهران است.
روش اجرا: اين مطالعه به روش گذشته نگر
Routine database study صورت گرفت و طي آن پرونده 390 بيمار مبتلا به پسوريازيس بررسي شد كه از 1378 تا 1382 به بخش فتوتراپي بيمارستان رازى تهران مراجعه كرده بودند. 149 بيمار با Systemic PUVA و 238 بيمار با Bath PUVA درمان شده بودند.
يافته ها: پسوريازيس مزمن به شكل پلا ك (
Plaque type)، شايع ترين نوع بيمارى بود و در هر دو گروه درماني، بيماران مرد، بيش تر از زن بودند. در 20.1 درصد بيماراني كه با Systemic PUVA درمان شده بودند و 17.2 درصد آن هايي كه با Bath PUVA درمان شده بودند، بهبودى كامل ضايعه ها گزارش شده بود. اين بهبودى معهمولا بين جلسه هاى بيستم تا بيست و نهم درمان رخ داده بود. متوسط دوز كلي UVA براى بهبودى كامل، حدود 233.46 ژول بر سانتي متر مربع در درمان با Systemic PUVA و 108.79 ژول بر سانتي متر مربع در درمان با Bath PUVA بود. در 23.3 درصد بيماران درمان شده با Systemic PUVA كه بهبودى كامل داشتند و در 17.07 درصد موارد بهبودى كامل به روش Bath PUVA عود بيمارى گزارش شده بود. شايع ترين عارضه در هر دو گروه تحت درمان، اريتم بوده است.
نتيجه گيرى:
Systemic PUVA و Bath PUVA، روش هاي موثرى در درمان پسوريازيس هستند. دوز متوسط اشعه كه سبب پاك شدن كامل ضايعه ها مي شد به صورت معني دارى در گروهي كه Systemic PUVA گرفته بودند، بيش تر بود و عود بيماري هم در اين گروه بيش تر ديده شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  3:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها