مقالاتی در مورد بیمارستان

زمينه و هدف: وقوع مخاطرات مي توانند به اجزا سازه اي، غير سازه اي و عملکردي بيمارستان ها آسيب وارد نمايند و جامعه را بحران متعاقب آن مواجه نمايند. ارزيابي خطر بيمارستان در بلايا اولين گام برنامه ريزي بيمارستاني در بلاياست. در اين مطالعه مراحل اوليه بومي سازي ابزار سريع ارزيابي خطر بيمارستاني در بلايا با عنوان «ايندکس ايمني بيمارستان» که توسط سازمان جهاني بهداشت تدوين شده، انجام گرفته است.
مواد و روش ها: به منظور بومي سازي ايندکس، ابتدا ترجمه به فارسي در پنج فرم و 145 شاخص انجام گرفت، سپس چهار داور از رشته هاي مرتبط علوم پزشکي و مهندسي اندکس فارسي را از نظر شاخص هاي کاربرد و تناسب بررسي کردند. نسخه تدوين شده سه بار در بيمارستان شريعتي تهران آزمون گرديد. تاييد روايي صوري، محتوي و وزن دهي شاخص ها در پانل صاحب نظران انجام گرفت.
نتايج: آزمون مجدد ايندکس توسط دو گروه مستقل تحقيق همخواني نتيجه ارزيابي را به ميزان 93% نشان داد. در نهايت نسخه تدوين شده علاوه بر ترجمه به فارسي، 244 نکته مورد ويرايش قرار گرفت يا افزوده شد. مهمترين اين موارد عبارتند از: تلفيق راهنماي ايندکس با شاخص ها به منظور افزودن بعد آموزشي آن، تکميل انواع مخاطرات، تدوين برنامه تحليل شاخص ها و ارائه کمي و گرافيکي آن و تدوين بسته آموزشي ايندکس.
نتيجه گيري: نسخه فارسي ايندکس مورد بررسي در پاسخ به نياز نظام سلامت کشور، ابزار سريع و ارزان غربالگري خطر بيمارستان ها در برابر بلايا را بر اساس يک نمونه بين المللي که در چندين کشور آزمون شده است را در اختيار مي گذارد. بر اساس اين مطالعه مقدماتي، طرح ارزشيابي ايندکس در ساير بيمارستان هاي کشور طي سال 89 نسخه بومي را نهايي خواهد کرد که امکان تخصيص منابع مبتني بر شواهد را براي ايمن سازي بيمارستان ها و پايش و ارزشيابي آن را فراهم مي نمايد.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: در تعامل سازنده با بيماران، هوش هيجاني و باورهاي خود کارآمد پرستاران، جايگاه ارزنده اي دارد. پرستاراني که از هوش هيجاني بالاتر و خود کارآمدي بيشتر برخوردارند مي توانند با جلب نظر بيماران و همراهانشان، به همکاري و تداوم درمان کمک کرده، رضايت مندي از فرآيند درمان را درآنها ارتقا بخشند.
مواد و روش ها: دريک پژوهش با رويکرد توصيفي- مقطعي، براي بررسي رابطه بين هوش هيجاني، باورهاي خود کارآمد پرستاران با رضايتمندي بيماران از فرآيند درمان، 45 پرستار زن شاغل دربخش اورژانس بيمارستانهاي دولتي و خصوصي شهر رشت، پرسشنامه هاي هوش هيجاني و خودکارآمدي را تکميل کردند، براي اندازه گيري ميزان رضايت مندي بيماران مراجعه کننده به اورژانس نيز از 45 بيمار خواسته شد تا پرسشنامه رضايت مندي از فرآيند درمان را تکميل کنند. داده هاي بدست آمده با آزمون همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: نتايج نشان داد که بين هوش هيجاني و خود کارآمدي پرستاران و رضايتمندي بيماران از فرآيند درمان رابطه معني دار وجود دارد (P<0.01). تحليل رگرسيون نيز نشان داد که متغيرهوش هيجاني توانسته است رضايتمندي بيماران را پيش بيني کند (P<0.01). در عين حال خود کارآمدي نتوانست رضايتمندي بيماران را پيش بيني کند.
نتيجه گيري: با توجه به منافع فردي و اجتماعي رضايتمندي بيماران از فرآيند درمان، با ارائه آموزشهاي مناسب درجهت ارتقا هوش هيجاني و خود کارآمدي پرستاران بخش اورژانس، بايد فرهنگ ارتباط مناسب بين پرستاران و بيماران را ارتقا داد.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: مساله کسورات بيمه اي يکي از معضلات عمده اي است که بيمارستانها را با کمبود منابع مالي روبرو مي سازد. اين پژوهش با هدف تعيين ميزان و علل کسورات پرونده هاي بستري بيمارستانهاي آموزشي دانشگاه علوم پزشکي يزد انجام شده است.
مواد و روش ها: اين پژوهش از نوع توصيفي مي باشد که به صورت مقطعي در نيمه اول سال 1387 انجام شده است. روش نمونه گيري سرشماري بوده و در آن کليه پرونده هاي کسوري (5117 پرونده) مرتبط به بيمه تامين اجتماعي بيمارستان هاي آموزشي شهر يزد مورد بررسي قرار گرفته است. داده ها در نرم افزار 16 SPSS وارد و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: در بيمارستانهاي اموزشي مورد مطالعه از مجموع صورتحسابهاي پرونده هاي بستري، 9.8% آنها در مدت مطالعه متحمل کسور شده است که بيشترين ميزان اعمال کسورات (از مبالغ درخواستي) در بيمارستان افشار (با 12.7%) بوده است. بعد از آن بيمارستان سوختگي (با 12.5%)، بيمارستان صدوقي (با 10%) و بيمارستان رهنمون (با 8.2%) در رتبه هاي بعدي قرار گرفته اند. بيشترين ميزان کسورات در بيمارستانهاي مورد مطالعه حق العمل جراح (%28.4) حق العلاج (15.06%)، دارو (14.3%) بوده است و حق العمل کمک جراح بيمارستان هاي مورد مطالعه کسوري نداشته است.مهمترين علل کسورات نقص مدارک بيمه اي موجود در پرونده هاي بيماران بستري و عدم رعايت آيين نامه ها و بخشنامه هاي ابلاغي از سوي سازمانهاي بيمه اي بوده است.
نتيجه گيري: باتوجه به اينکه در چهار بيمارستان مورد مطالعه حق العمل جراح بيشترين ميزان کسورات را به خود اختصاص داده است. بنابراين ارائه راهکار موثر در کاهش کسورات اعمالي در بخش مذکور ضروري به نظر مي رسد که اين امر منجر بهبود وضعيت مالي بيمارستانها مي گردد.
آموزش منابع انساني و استفاده از سيستم هاي بهينه اطلاعات بيمارستاني مي تواند از عوامل اصلي ايجاد کسورات بيمه اي جلوگيري کرده و وضعيت مالي بيمارستانها را بهبود مي بخشد.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: عصر ما عصر تغييرات و دگرگوني هاست و با توجه به اينکه سازمانها خرده سيستم هايي از نظام جامعه هستند و تحت تاثير اين تغييرات قرار مي گيرند، لذا لازمه همگام شدن با اين تحولات محيطي، ايجاد بستر و محيطي مطلوب و مناسب براي بروز افکار تازه، خلاقيت و نوآوري در سازمانها مي باشد. هدف از انجام اين مطالعه بررسي رابطه بين سبک هاي مديريت تعارض و خلاقيت کارکنان اداري در بيمارستانهاي آموزشي شهر کرمان مي باشد.
مواد و روش ها: در اين مطالعه مقطعي اطلاعات مورد نياز با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد و معتبر مديريت تعارض و خلاقيت از جامعه آماري مشتمل بر دو گروه مديران اداري و کارکنان اداري و به روش سرشماري جمع آوري گرديده است. براي تجزيه و تحليل داده ها، از نرم افزار آماري SPSS استفاده شده است.
يافته ها: باتوجه به اين مطالعه رابطه معني دار و معکوسي بين سبک اجبار مديران و خلاقيت کارکنان اداري (P<0.05، r=-0.187) و نيز سبک مذاکره مديران و خلاقيت کارکنان اداري (P<0.05، r=-0.155) وجود دارد. همچنين رابطه معني داري بين وضعيت تاهل و ميزان تحصيلات با خلاقيت کارکنان اداري قابل مشاهده است. از سوي ديگر رابطه معني دار بين جنسيت مديران اداري و سبک اجتناب (P=-0.04) بدست آمده، که در نتيجه آن مردان کمتر زنان از از اين سبک اجتناب استفاده مي کنند.
نتيجه گيري: اين مطالعه نشان داد که با کاهش استفاده از سبک اجبار و مذاکره از سوي مديران در حل تعارضات در بيمارستان، خلاقيت کارکنان افزايش مي يابد.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: کاهش استفاده هاي نابجا از خدمات بهداشتي يکي از شيوه هاي تحديد هزينه هاي بهداشتي و درماني بدون آسيب به کيفيت اين خدمات مي باشد. سنجش اساسي ميزان استفاده نابجا از اين خدمات در اين پژوهش از طريق سنجش دو فرايند مهم پذيرش و بستري غير مقتضي بيمار مورد تاکيد قرار گرفته است.
مواد و روشها: بررسي پذيرش و بستري هاي غير مقتضي در يک مطالعه مقطعي و آينده نگر براي 246 بيمار در بيمارستان 300 تخت خوابي عالي نسب انجام گرفت.از پروتکل ارزيابي مناسبت براي جمع آوري داده ها استفاده شد که شامل معيارهاي عيني مرتبط با خدمات باليني ارائه شده به بيمار است. از آزمون t مستقل و مجذور کاي براي تحليل داده ها استفاده شد.
يافته ها: در مجموع 7 درصد پذيرش ها و 6.2 درصد بستري ها غيرمقتضي تشخيص داده شد.بين پذيرش غيرمقتضي با هيچکدام از متغيرهاي پژوهش ارتباط معناداري يافت نشد. بستري غير مقتضي با بيمه (P=0.041) و طول مدت بستري (P=0.041) ارتباط معني داري داشت اما با جنس، شناخت بيماري و روزهاي بستري در هفته ارتباط معني داري نداشت.
نتيجه گيري: تاخير در تشخيص و تاخير در فرايندهاي اتاق عمل، بستري هاي غير مقتضي قبل و حين ترخيص بيماران، خصوصيات خاص بيماران مثل سن بالاي 60 سال، نبود خدمات مراقبت در منزل براي بيمار، جراحي هاي قلبي يا عمومي از دلايل اصلي پذيرش و بستري غير مقتضي در اين مطالعه بودند.کاهش تخت هاي بيمارستان، اصلاح بودجه بندي مالي سازمان، سياست هاي محدودسازي پذيرش، درمان بيماران در مراکز متناسب با بيماري و نياز آنان، اصلاح پذيرش هاي سرپايي، استفاده از استراتژي هاي ارتقا عملکرد سيستم ارجاع، ايجاد معيارهاي استاندارد پروتکل ارزيابي مناسبت براي کارکنان پزشکي و افزايش موسسات تشخيصي سرپايي مي توانند در کاهش ميزان پذيرش و بسستري غير مقتضي موثر باشند.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: يکي از بخشهاي جمعيتي در حال رشد جامعه ما جمعيت افراد سالمند است. هدف از انجام اين پژوهش سنجش ميزان رضايتمندي و عوامل موثر بر رضايتمندي سالمندان از خدمات ارائه شده به آنها در بيمارستانهاي دانشگاه علوم پزشکي تهران است.
مواد و روشها: اين پژوهش يک مطالعه توصيفي تحليلي با نتايج کاربردي است که به روش مقطعي (cross-sectional) انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کليه افراد سالمند داراي 65 سال سن و بالاتر در هر 2 جنس مي باشند که از خدمات بستري بيمارستانهاي دانشگاه علوم پزشکي تهران استفاده نموده اند. نمونه پژوهش شامل 360 نفر از سالمندان مي باشد به منظور جمع آوري اطلاعات از يک پرسشنامه سه قسمتي استفاده شد که روايي آن از طريق سنجش محتوا و پايايي آن از طريق روش آزمون باز آزمون (r=0.84) بدست آمد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري کاي دو و تست دقيق فيشر و همچنين تست فيشر تعميم يافته استفاده شد.
يافته ها: يافته هاي پژوهش نشان داد که در مجموع 25.6% بيماران از نحوه مديريت، 41.9% از امکانات و تسهيلات، 17.2% از رفتار و نحوه برخورد پرسنل و 35.3% از خدمات عمومي اظهار نارضايتي کردند. از بين 12 متغير مورد پژوهش، متغير مهم شامل جنس، گروه سني، ميزان تحصيلات، وضعيت تاهل، نوع بيمه، نوع ارجاع، نوع وسيله نقليه، مواجهه با کمبود تخت خالي، محل سکونت دائمي، سابقه بستري قبلي، نوع زندگي و وضعيت اشتغال 5 متغير ميزان تحصيلات، نوع ارجاع، مواجهه با کمبود تخت خالي، وضعيت اشتغال و جنس ارتباط آماري معني داري با رضايتمندي بيماران سالمند دارند که پس از انجام رگرسيون لجستيک گام به گام، مشخص گرديد که متغير ميزان تحصيلات تاثير قويتري بر رضايت بيماران سالمند دارد.
نتيجه گيري: ميزان رضايت سالمندان از خدمات ارائه شده به آنان در بيمارستانهاي دانشگاه علوم پزشکي تهران خوب و قابل قبول مي باشد. بکارگيري اين نتايج قدمي موثر در افزايش بهره وري در ارائه خدمات بوده که البته ارزيابي مجدد در برآورد تاثير شيوه هاي کاربردي بر سطح رضايتمندي سالمندان لازم است.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: گردشگري پزشکي صنعت رو به رشدي است که در آن بيماران براي دريافت خدمات پزشکي به فراتر از مرزها سفر مي کنند. اين مطالعه با هدف ارزيابي توانمندي هاي بيمارستان هاي منتخب دانشگاه علوم پزشکي تهران در جذب گردشگران پزشکي بر اساس استانداردهاي بيمار محور کميسيون مشترک بين الملل انجام گرفته است.
مواد و روش ها: به صورت توصيفي - مقطعي در بيمارستان هاشمي نژاد، قلب رجائي و شهيد مطهري صورت گرفته است. به منظور جمع آوري داده ها از بخش بيمار محور چک ليست استاندارد هاي کميسيون مشترک بين الملل استفاده شده است. براي تجزيه و تحليل داده ها نيز از تکنيک هاي موجود در آمار توصيفي استفاده شده است.
يافته ها: بيشترين ميزان رعايت استانداردها مربوط به استانداردهاي مديريت تجويز و نحوه استفاده از دارو (84.5%) مربوط به بيمارستان هاشمي نژاد و کمترين ميزان نيز استانداردهاي حقوق بيمار و خانواده (47.5%) است که مربوط به بيمارستان مطهري مي باشد. ميانگين بيمارستان هاشمي نژاد (71.8%) بيشتر از بيمارستان رجائي (67%) و اين بيمارستان نيز بيشتر از بيمارستان مطهري (62.3%) مي باشد.
نتيجه گيري: در مجموع بيمارستان هاي مورد پژوهش در برخي از استاندارد ها مناسب (دسترسي و تداوم درمان، ارزيابي بيماران، مراقبت هاي بيهوشي و مديريت دارو) و در برخي ديگر ناکافي (حقوق بيمار و خانواده، مراقبت بيماران و آموزش بيماران) هستند. با توجه به مشخص شدن نقاط قوت و ضعف اين بيمارستان ها مي توانند به منظور افزايش توانمندي هاي خود از مدل تجزيه و تحليل نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهديد بهره ببرند.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: توريسم درماني فرصت هايي را براي بيمارستان ها فراهم مي سازد تا از پتانسيل هاي خود در ارائه خدمت به بيماران ساير کشورها استفاده نمايند.کشورهايي با مد نظر قرار دادن اين نياز بشر قرن 21 در صدد بهره مندي از فرصت هاي موجود کشورخود در خصوص بحثي به نام «توريسم درماني» هستند. هدف اين بررسي شناخت توانمندي بيمارستان هاي تهران در جذب بيمار خارجي بر اساس معيارهاي جهاني رقابت در گردشگري پزشکي و ارائه راهکار براي توسعه توريسم درماني از طريق ارتقا توانمندي بيمارستان ها.
مواد و روش ها: پژوهش از نظر هدف، کاربردي و از نظر روش، همبستگي (متغيرهاي توانمندي بيمارستانها با متغيرهاي درآمد وتعداد بيماران) بوده است.ازبين بيمارستان هاي تهران، 4 بيمارستان فعال درجذب بيمار خارجي که داراي آمار بيماران خارجي بودند به عنوان محيط پژوهش انتخاب گرديده و 63 نفراز پزشکان وپرستاران شاغل دراين بيمارستان ها به عنوان نمونه هاي پژوهش برگزيده شدند. قبل از گردآوري داده ها مجوزهاي لازم اخذ و در زمينه اهداف پژوهش به شرکت کنندگان کتبا اطلاع رساني گرديد. ابزار گردآوري داده ها، پرسش نامه پژوهشگر ساخته با 40 سوال بودکه با مقياس ليکرت (خيلي زياد=5 تا اصلا=0) نمره دهي شد. براي سنجش روايي از تکنيک قضاوت خبرگان و جهت سنجش پايايي پرسش نامه، ضريب آلفاي کرونباخ 0.859 محاسبه شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS تحليل گرديده و از ضريب همبستگي اسپيرمن براي تعيين رابطه بين متغيرها استفاده شد.
يافته ها: دربين مولفه هاي موردمطالعه، تجهيزات پزشکي با ميانگين 3.9 در بهترين وضعيت و کاربرد فناوري اطلاعات وارتباطات با ميانگين 1.7 در پايين ترين موقعيت قرار داشتند. ضريب همبستگي بين ميانگين درآمد حاصله از بيماران خارجي با وضعيت تجهيزات پزشکي و همچنين ضريب همبستگي بين ميانگين تعداد بيماران خارجي با هزينه خدمات ارائه شده برابر 1 بدست آمده است که همبستگي مثبت و کاملي را نشان مي دهد (P=0.000).
نتيجه گيري: به کار گيري تجهيزات پزشکي داراي تکنولوژي بالا واستانداردهاي جهاني ، همچنين ارزان تر بودن (رقابتي بودن) هزينه خدمات پزشکي نسبت به ساير کشورها و شفاف نمودن هزينه درخواستي از بيماران خارجي از مهمترين عوامل افزايش جذب بيمار خارجي بوده و موجب توسعه توريسم درماني در بيمارستان هاي تهران مي شود.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: بيمارستان پرهزينه ترين جزء سيستمهاي بهداشتي و درماني است و منابع انساني با ارزشترين عامل توليد و ارائه خدمت به شمار مي رود. از آنجا که هزينه هاي پرسنلي بيش از 60% هزينه هاي بيمارستانها را تشکيل مي دهد، افزايش بهره وري و کارايي نيروي انساني از اهميت زيادي برخوردار است. از مهمترين راههاي افزايش بهره گيري از اين منبع ارزشمند، استانداردسازي کميت و ترکيب و توزيع نيروي انساني است. هدف پژوهش حاضر تعيين استاندارد نيروي پرستاري يک بيمارستان نمونه است.
مواد و روش ها: اين مطالعه از نوع مطالعات توصيفي و کاربردي است که به صورت مقطعي در سال 1386 انجام يافته است. اطلاعات مطالعه با بررسي مستندات، تکميل پرسشنامه و مطالعه کتابخانه اي گردآوري شده و با استفاده از روشهاي آمار توصيفي تحليل گرديده است. جامعه و نمونه پژوهش بيمارستان خصوصي جنرال با تعداد 85 تخت فعال شامل بخشهاي زنان و زايمان، جراحي مردان و اطفال، جراحي زنان، نوزادان و مراقبتهاي ويژه است. ابزار جمع آوري داده ها، جداولي حاوي مشخصات تعداد و ترکيب نيروي پرستاري بخشهاي مختلف و شاخصهاي عملکردي بيمارستان است. اطلاعات اين پژوهش متغيرهاي کمي از نوع گسسته و پيوسته است. پس از گرد آوري داده ها، مقايسه با استانداردها انجام و پيشنهادات ارائه شد. استاندارد مورد استفاده، ساعات پرستاري مورد نياز براي مراقبت از هر گروه از بيماران و پروتکلهاي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي است.
يافته ها: کادر پرستاري بيمارستان مورد مطالعه 96 نفر شامل 38 پرستار، 16 بهيار و 42 کمک بهيار است که تعداد مطلوب آن بر اساس ميانگين اشغال تخت سالانه در بخشهاي مختلف عبارت است از: 94 نفر پرسنل پرستاري شامل 60 پرستار، 34 بهيار و کمک بهيار.
نتيجه گيري: اين بيمارستان به طور وسيعي از کمک بهياران در مراقبت از بيماران بهره مي گيرد که با توجه به پيشرفت علوم پزشکي و تخصصي شدن هر چه بيشتر پرستاري و تغييرات عمده در تجهيزات و ابزارآلات کار، جايگزيني روشهاي جراحي سنتي و تهاجمي با اعمال پزشکي غيرتهاجمي و بروز موارد بيماري پيچيده تر، جايگزيني آنان با پرستاران تحصيلکرده در مراقبت هر چه بهتر بيماران موثر خواهد بود.

 نسخه قابل چاپ

سابقه و هدف: بيمارستانها با افزايش تقاضا، کمبود امکانات و هزينه هاي رو به تزايد روبه رو هستند، مراجعات مجدد بيماران به بيمارستانها که به دلايل مختلف صورت گرفته و منجر به بستري مجدد بيماران مي شود سبب اشغال تخت هاي بيمارستاني شده و هزينه هاي بيمارستاني را براي بيمارستانها و بيماران افزايش مي دهد. بررسي علل مراجعات مجدد منجر به بستري و يافتن راهکارهاي کاهش اين مراجعات مي تواند سبب کاهش هزينه هاي بيمارستاني براي بيمارستان و بيمار شده و بهره وري منابع بيمارستاني را افزايش دهد و با ارايه خدمات با کيفيت مطلوب و استاندارد و استقرار فرايندهاي مناسب در بيمارستان مي توان رضايت بيماران را جلب نموده و از درد و رنج آنان کاست.
مواد و روش ها: در اين بررسي مقطعي 250 بيمار که سابقه مراجعه مجدد داشتند از 9 بيمارستان مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نياز با استفاده از رايانه و دفاتر پذيرش وکارت اندکس در پرسش نامه ثبت شد و با استفاده از آمار توصيفي و تحليلي، ميانگين و انحراف معيار و با استفاده از آزمون کايسکوئر و آناليز واريانس يکطرفه و آزمون دقيق فيشر تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: 17.8% بيماران مورد مطا لعه 2 بارو 80.6% بيش از 2 بار در بيمارستان بستري شده اند. بيشترين افرادي که براي بار دوم و بيشتر در بيمارستان بستري شده اند در گروه سني بيش از 60 سال قراردارند (32.8%). آزمون کايسکوئر ارتباط معني داري را بين افزايش سن مراجعين در نوبت دوم و سوم و علل مراجعه آنان (عوارض بيماري و جراحي) و عفونت نشان مي دهد. در گروه بندي بيماريها به عنوان علت مراجعه مجدد اکثر بيماران (23.1% در نوبت دوم و 20.2% در نوبت سوم) به علت بيماريهاي سيستم گردش خون مجددا در بيمارستان بستري شده اند. ميانگين هزينه اقامت بيماراني که به اين علت در نوبت دوم و سوم در بيمارستان بستري شده اند 3241532 تومان و 1576593 تومان مي باشد. از نظر علت مراجعه، پيگيري يکي از شايعترين عللي است که باعث مراجعه مجدد بيماران و بستري انان مي شود. رابطه بين علت مراجعه مجدد و طول اقامت در هردو نوبت معني دار بوده است. پيگيري درمان با 101 مورد و ميانگين هزينه 1802757 تومان در نوبت دوم و 84 مورد و ميانگين هزينه 1205283 تومان در نوبت سوم جزو بالاترين هزينه هاي علل بستري مجدد مي باشد ضمن اينکه بيشترين ميانگين مدت اقامت در نوبت دوم و سوم پس از بخش پوست مربوط به بخش جراحي (با 10.67 روز و 9.98 روز) است و بيشترين ميانگين هزينه بيماران مربوط به بخش جراحي با 3854 354 تومان و 168 3911 تومان براي نوبت هاي دوم و سوم است.
نتيجه گيري: بيشترين مراجعات مجدد در گروههاي سني بالاي 60 سال انجام ميشود و از مهمترين علل مراجعات مجدد در نوبت هاي دوم و سوم پيگيري درمان، عوارض بيماري و عود بيماري است که مي تواند حاکي از درمان ناقص در مراجعات قبلي و عدم رعايت پروتکل هاي درماني و استاندارد نبودن ابزار و امکانات بيمارستاني باشد. نتايج نشان مي دهد مراجعات مجدد باعث افزايش اقامت بيماران شده و هزينه هاي اضافي را به بيماران، بيمارستانها و سازمانهاي بيمه گر تحميل مي نمايد لذا مي توان با اصلاح و رعايت دقيق پروتکل هاي درماني و استاندارد نمودن فرآيند ها و ابزارهاي بيمارستاني و اموزش کارکنان و استفاده از روشهاي نوين تشخيص و درمان از بروز اين هزينه ها جلوگيري و رضايت بيماران را افزايش داد.

 نسخه قابل چاپ

سابقه و هدف: يکي از الزامات اداره امور بيمارستان ها، به عنوان سازمان هاي پيچيده و پر از تعارض، اين است که مديران ارشد و مياني آن شيوه هاي رهبري و استراتژي هاي مديريت تعارض و ميزان تناسب با آن را را به خوبي بشناسند و بر آن اساس يک شيوه صحيح مديريتي را اعمال نمايند تا در افزايش کارايي و اثربخشي عملکرد در بيمارستان و ارايه خدمات با کيفيت، نقش فعالي ايفا کنند. بنابراين هدف اين پژوهش بررسي رابطه بين نمره LPC¹ فيدلر (به عنوان مصداقي از سبک رهبري) و راهبردهاي مديريت تعارض (عدم مقابله، راه حل گرايي و کنترلي) است.
مواد و روش ها: در اين پژوهش که به شکل ميداني انجام شده است، براي بررسي سبک رهبري از نمره  LPCفيدلر و براي بررسي راهبرد هاي مديريت تعارض از پرسشنامه مديريت تعارض استفاده گرديد که پايايي پرسشنامه هاي مذکور با آزمون آلفاکرونباخ به ترتيب برابر با 0.90 و 0.88 به دست آمد. جامعه آماري شامل مديران، روسا و مسوولين بخش ها و واحدهاي بيمارستان هاي آموزشي شهر کرمان (81 نفر) تشکيل مي دهد که با استفاده از جدول کرجسي و مورگان، نمونه اي 67 نفري انتخاب شد و پرسشنامه در بين آن ها توزيع گرديد. در نهايت براي تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي استنباطي کلموگروف اسميرنف، ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون خطي و تحليل ماتريس همبستگي استفاده شد.
يافته ها: نتايج حاصل از پژوهش بيان مي کند که جامعه مورد بررسي از سبک رهبري رابطه مدارتر استفاده مي کنند و راهبرد هاي مديريت تعارض مورد استفاده به ترتيب عدم مقابله، راه حل گرايي و کنترلي مي باشد. همچنين مشاهده گرديد که بين نمره LPC و راهبردهاي عدم مقابله و راه حل گرايي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد و ضريب همبستگي پيرسون به ترتيب برابر با 0.512 و 0.298 به دست آمد. اما بين نمره LPC و راهبرد کنترلي رابطه منفي ولي معناداري وجود دارد (r=0.474).
نتيجه گيري: بر طبق يافته هاي تحقيق مي توان بيان کرد که مديران رابطه مدارتر ترجيح مي دهند از راهبردهاي مديريت تعارض عدم مقابله و راه حل گرايي استفاده کنند ولي مديران وظيفه مدار، راهبرد کنترلي را بيشتر ترجيح مي دهند. با توجه به اينکه راهبرد مديريت تعارض مورد استفاده، بيشتر عدم مقابله است، توصيه مي شود که دلايل استفاده از اين راهبرد مورد بررسي قرار گيرد و تلاش شود تا افراد ديدگاه هاي متضاد خود را بيان و آزادانه اظهار نظر کنند که منجر به بهبود عملکرد سازمان گردد. اما سبک رهبري رابطه مدار در تعاملات بلند مدت سبک مناسبي است که نگهداري و تداوم آن بايد مورد توجه قرار گيرد.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: امروزه ضروري است که مديران بيمارستان ها بتوانند خود را با پيشرفت علم و دانش همگام سازند. اين امر مستلزم بررسي کيفيت زندگي کاري نيروي انساني و ارتباط آن با مديريت دانش مي باشد. هدف از پژوهش حاضر مقايسه کيفيت زندگي کاري در بيمارستان هاي آموزشي و غيرآموزشي دانشگاه علوم پزشکي کاشان و تعيين رابطه آن با مديريت دانش از ديدگاه مديران ارشد و مياني بيمارستان هاي مورد مطالعه مي باشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصيفي-تحليلي و مقطعي است.جامعه ي اين پژوهش همه ي مديران ارشد و مياني بيمارستان هاي آموزشي و غيرآموزشي دانشگاه علوم پزشکي کاشان است. داده ها بااستفاده از پرسش نامه که روايي و پايايي آن از پيش تعيين شده ، گردآوري شده است. تحليل داده ها با استفاده از آزمون هاي tمستقل و ضريب همبستگي پيرسون صورت گرفته است.
يافته ها: فضاي کاري در بيمارستان هاي آموزشي و غيرآموزشي با ميانگين هاي به ترتيب 3.64 و 3.47 در بالاترين وضعيت و امکانات مادي و طراحي شغلي، به ترتيب با ميانگين هاي 2.7 و 2.81 در پايين ترين وضعيت قرار گرفتند. در اين مراکز، دموکراسي (r=0.83) و آموزش (r=0.69) بالاترين ميزان همبستگي و امتيازات مادي (r=0.51) و فضاي کاري (r=0.51) کمترين ميزان همبستگي را با مديريت دانايي دارا بودند. کيفيت زندگي کاري رابطه معني داري با مديريت دانايي در هر دو مرکز (به ترتيب، 0.92 و 0.83 )داشت.
نتيجه گيري: تفاوت چشمگيري ميان کيفيت زندگي کاري در بيمارستان هاي آموزشي و غيرآموزشي دانشگاه علوم پزشکي کاشان مشاهده نشد و رابطه کيفيت زندگي کاري و مديريت دانايي در هر دسته از مراکز مثبت ارزيابي گرديد.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: از آنجايي که تعدد و ترکيب عوامل موثر بر بهره وري نيروي انساني در سازمان هاي مختلف به دليل اختلاف در ويژگي هاي محيط داخلي و خارجي متفاوت مي باشد، لذا اين پژوهش با هدف اولويت بندي عوامل موثر بر بهره وري نيروي انساني از ديدگاه مديران مياني اجراگرديد، تا ضمن فراهم نمودن مبنايي براي تصميمات مديران منابع انساني در زمينه برنامه ريزي و نگهداري نيروي انساني، موجب کاهش هزينه هاي ناشي از ترک خدمت کارکنان گردد.
مواد و روش ها: مطالعه توصيفي حاضر به صورت مقطعي در نيمه اول سال 1388 انجام گرفت. مديران مياني دانشگاه علوم پزشکي اصفهان جامعه آماري پژوهش را تشکيل دادند که با توجه به محدود بودن از نمونه گيري استفاده نشد. ابزار گردآوري داده ها، پرسشنامه محقق ساخته اي بود که روايي آن به صورت محتوايي تاييد و پايايي نيز با محاسبه آلفاي کرونباخ 0.935 محاسبه شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار آماري SPSS تحليل گرديد، در تحليل داده ها بيشترين و کمترين امتياز به ترتيب 5 و 1 بود.
يافته ها: رعايت عوامل مربوط به شيوه و سبک مديريتي سازمان با ميانگين امتياز 4.41 مهمترين دسته از عوامل موثر بر بهره وري نيروي انساني شناخته شد. عوامل مرتبط بافردبا ميانگين امتياز ?.?، فرهنگ با ميانگين امتياز ?.?، ساختار سازمانيبا ميانگين امتياز 4.06، سيستم هاي پاداش با ميانگين امتياز 4، دوره هاي آموزشي با ميانگين امتياز 0.85 و عوامل مربوط به فضاي فيزيکي سازمانبا ميانگين امتياز 3.8 در رده هاي بعدي اهميت قرار داشتند.
نتيجه گيري: اصلاح نظامهاي استخدامي و ساختارهاي تشکيلاتي، غني سازي شغلي، برنامه ريزي آموزشي طبق نياز، تفويض اختيار به مديران سطوح مياني و سرپرستي جهت تصميم گيري، اجراي برنامه هاي تشويقي مي تواند در جهت افزايش بهره وري نيروي انساني و در نتيجه ارتقا نظام سلامت موثر باشد.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: مراکز بهداشتي درماني محيط مناسبي براي شناسايي و مديريت موارد خشونت خانگي مي باشند. هدف از اين پژوهش، بررسي ديدگاه ها و نظرات کارکنان زن مراکز بهداشتي درماني در زمينه برنامه هاي غربالگري و مديريت خشونت خانگي، منافع و موانع اين برنامه ها و ارائه راهکارهايي در زمينه رفع موانع احتمالي است.
مواد و روش ها: اين مطالعه کيفي با شرکت 56 نفر کارمند زن شامل کارشناسان مسوول واحدهاي ستادي و کارکنان واحدهاي بهداشت خانواده شبکه بهداشت و درمان جنوب تهران، ري و اسلامشهر انجام شد. با کمک شش جلسه بحث گروهي متمرکز و سه مورد مصاحبه عميق، ديدگاه ها و نظرات شرکت کنندگان درباره برنامه غربالگري و مديريت مراجعه خشونت خانگي استخراج، جمع آوري و تحليل شد.
نتايج: شرکت کنندگان به اهميت شناسايي و مديريت خشونت خانگي در ارتقاي سلامت زنان و نقش حياتي خود براي انجام اين وظيفه اعتقادداشتند. نبود وقت کافي و مکان مناسب براي ارتباط با خشونت ديده، نيروي انساني واجد آگاهي و مهارت هاي لازم و مراکز ارجاع ، به عنوان مهمترين موانع شناسايي و مديريت خشونت خانگي معرفي شدند.
نتيجه گيري: با وجودي که کارکنان ارائه دهنده خدمات سلامت خانواده به اهميت شناسايي و مديريت خشونت خانگي به عنوان يک مشکل سلامت جامعه واقفند، فقط از طريق رفع موانع بر سر راه اجراي برنامه غربالگري و مديريت اين موارد در نظام ارايه خدمات و طراحي نظام مناسب ارجاع براي موارد شناسايي شده، مي توان به کاهش بروز موارد خشونت خانگي در ايران اميدوار بود.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: اين مطالعه با هدف تعيين انواع رابطه و مشکل هاي موجود بين بيمارستان هاي وابسته به دانشگاه علوم پزشکي تهران و سازمان هاي بيمه گر پايه و ارايه راه حل ها و پيشنهادهايي در اين زمينه انجام شده است.
روش مطالعه: مطالعه از نوع کيفي است و در سال 1389 انجام شد. جامعه مورد پژوهش 9 نفر از مسوولان درآمد و 9 نفر از نمايندگان مقيم سازمان هاي بيمه گر در بيمارستان هاي تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکي تهران بودند که از آنها در خصوص انواع رابطه، مشکل و راه حل هاي موجود بين بيمارستان و سازمان هاي بيمه گر سوال هايي توسط مصاحبه نيمه ساختاريافته پرسيده شد. تحليل داده ها به روش تحليل چارچوبي داده هاي کيفي انجام شد.
يافته ها: شش موضوع ماهيت (نوع) ارتباط بين بيمه و بيمارستان، وظايف نظارتي بيمه ها در بيمارستان، عوامل زمينه ساز براي ايجاد کسور (تفاوت ريالي ميان آنچه که درقبال ارايه خدمت بر اساس تعرفه هاي مصوب بايد وصول شود و آنچه که در عمل وصول مي شود که مبناي تعرفه، آخرين چاپ کتاب کاليفرنيا و تعرفه هاي ابلاغي سالانه مي باشد.) راه حل هاي کسور، مشکل بيمارستان ها با سازمان هاي بيمه گر و همچنين مشکل هاي نمايندگان بيمه با بيمارستان ها، شناسايي شد.
نتيجه گيري: بيمارستان ها و سازمان هاي بيمه گر بايد جهت حل مشکل هايشان سعي در برقراري ارتباطات موثر و کارآمد کنند که حاصل اين ارتباط علاوه بر برطرف کردن مسايل و مشکل هاي خودشان، به بيماران نيز کمک موثري مي کند، چراکه در ارتباط نامناسب بين بيمارستان و سازمان هاي بيمه گر بيشتر مشکل هاي آنها به بيمار تحميل مي شود.

 نسخه قابل چاپ