مقدمه
برای فهم انسان مطلوب از منظر امام خمینی(ره)، نیاز است اندیشه ها و سیرة عملی ایشان مرور شود. سیرة علمی (منظومة فکری) امام(ره) از یکسو با فقه ارتباط وثیق دارد و از سوی دیگر با اندیشههای فلسفی براساس حکمت متعالیه مرتبط است و از سوی سوم با نگرش عرفانی به دین گره خورده است. بنابراین باید به آثار امام خمینی(ره) در هر سه حوزه مراجعه کرد.
برای فهم سیرة عملی ایشان، میتوان از دو منظر فردی و اجتماعی، شخصیت ایشان را بررسی کرد. سیرة فردی امام(ره)، سلوک ایشان در زندگی شخصی را نشان میدهد و سیرة اجتماعی، نشاندهندة نوع روابط و تعاملات با دیگران است. البته در این نوشتار قصد تتبع کامل این موارد نبوده و به موارد محدود اکتفا شده است. در این نوشتار، بحث در دو قسمت مطرح گردیده است: توصیف انسان کامل و مقامات انسانی، و راه رسیدن به این مراتب و کمالات.
توصیف کمال انسانی
برای شناخت کمال انسان لازم است به انسانشناسی امام(ره) نگاهی گذرا شود. از منظر ایشان، انسان به شکل اجمالی و کلى داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است: اوّل، نشئة آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل؛ دوم، نشئة برزخ و عالم متوسط بینالعالمین و مقام خیال؛ و سوم: نشئة دنیا و مقام ملک و عالم شهادت.
بر اساس این موضوع، ایشان تمامی علوم لازم برای رشد و رسیدن به کمال انسانی را در سه علم منحصر کرده است:
1. علمى که دربارة کمالات عقلی و وظایف روحی است؛ مانند علم به ذات مقدس حق و معرفت اوصاف جمال و جلال، و علم به عوالم غیبیة تجردیه، از قبیل ملائکه و اصناف آن و … ؛2، علمى که در مورد اعمال قلبی و وظایف آن است؛ یعنی علومى که تربیت قلب و اعمال قلبی را بیان میکند و علم به منجیات و مهلکات خلقی است؛ یعنى علم به محاسن اخلاق و قبایح اخلاق؛3، علمى که دربارة اعمال قالبی و وظایف نشئة ظاهرة نفس است؛ یعنی علومى که مباحث مربوط به تربیت ظاهر را بیان میکند؛ مانند علم فقه و مبادى آن، علم آداب معاشرت و تدبیر منزل و سیاست مدن.[1]
مراتب کمال و مدارج سیر انسانی بیشمار است و هر یک از عرفا به گونه ای مسیر ملک تا لاهوت و رسیدن به خداوند متعال را درجهبندی کرده است. امام خمینی(ره) بعضی از آن مراتب را به طور کلّى بیان نموده است:
2.علم: و آن، چنان است که به سلوک علمى و برهان فلسفى ذلّت عبودیّت و عزّت ربوبیّت را ثابت نماید؛2٫ایمان: آن، چنان است که آنچه را عقل با قوّت برهان و سلوک علمى ادراک کرده است به قلب برساند و از قیود و حجب علمی فارغ گردد؛3٫مقام اطمینان و طمأنینة نفس: در حقیقت، مرتبة کامل ایمان است؛4٫مشاهده: آن مقام، نورى است الهى و تجلّىاى است رحمانى که تَبَع تجلّیات اسمائیّه و صفاتیّه در سرّ سالک ظهور کند و سر تا پاى قلب او را به نور شهودى متنوّر نماید.[2]
راه رسیدن به کمال انسانی
ازآنجاکه امام خمینی(ره) خود به آنچه در مقام علم رسیده بود عمل میکرد، با بررسی سیرة عملی شان، چه در حوزة امور فردی و چه در حوزة امور اجتماعی، میتوان ارکان اصلی برای دستیابی به کمال انسانی را مشخص کرد. این عوامل را میتوان در ضمن روش زندگی شخصی، دستورالعملهای اخلاقی، اوامر عمومی به ملت ایران و سایر ملتهای جهان، نوع رفتار با دیگران و معیارهای انسان مطلوب از نظر ایشان جست.
براساس بررسی این موارد، البته به گونة اجمالی، میتوان معلوم کرد که ایشان در کنار روش عمومی علمای دین دربارة رعایت تقوا، پایبندی به شریعت، داشتن برنامه و استاد برای رشد اخلاقی، به روشی متمایز و کلیدی برای دستیابی به مقام انسانیت اشاره کرده که همان «قیام لله» است. میتوان گفت که راه مشخص امام(ره) برای رعایت تقوا و عمل به شریعت، «قیام برای خدا» است؛ بنابراین نخست این روش اصلی و مرکزی بیان شده و در ادامه سایر عوامل مشترک از نگاه دینی به اختصار مرور گردیده است.
1.قیام لله
ایشان راه رسیدن به کمال انسانی به طور فردی و اجتماعی را در عمل به موعظة خداوند متعال میدانست. به بیان ایشان: «از تمام موعظهها، خداى تبارک و تعالى انتخاب کرده این یک موعظه را: قُلْ انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَه؛ یعنى همین یکى را من موعظه مىکنم، چون همه چیز تو اینجاست … همه چیز در قیام للَّه است. قیام للَّه، معرفت اللَّه مىآورد. قیام للَّه فدایى براى اللَّه مىآورد. قیام للَّه فداکارى براى اسلام مىآورد. همه چیز در این قیام للَّه است، و لهذا تنها موعظهاى که انتخاب کرده خداى تبارک و تعالى از بین موعظهها، همین موعظه است که انْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرادى؛ اجتماعى و انفرادى قیام للَّه بکنید. انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه، اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه».[3]
حضرت امام، به طور مشخص برای سلوک فردی و اجتماعی نیز راه را قیام لله دانسته است و در نامه به پسرشان احمد آقای خمینی، فرموده است: «میزان در اول سیر، قیام للَّه است، هم در کارهاى شخصى و انفرادى و هم در فعالیتهاى اجتماعى. سعى کن در این قدم اول موفق شوى که در روزگار جوانى آسان تر و موفقیّتآمیزتر است. مگذار مثل پدرت پیر شوى که یا درجا زنى و یا به عقب برگردى و این محتاج به مراقبه و محاسبه است».
امام(ره) خود مقیدترین فرد به این توصیة قرآنی بود. ایشان مبارزه و قیام را راه دستیابی به کمال انسانی میانگاشت که در عمل نیز پایبندی خود را به آن نشان داد. بر همین اساس، میتوان نگاه بنیادین و متمایز امام(ره) را در موضوع قیام و مبارزه تشخیص داد. ایشان براساس مباحث علمی و نظری خود، در رهبری و هدایت دیگران نیز راه اصلی را در مبارزه، قیام برای خدا میدانست.
«اى خوابرفتگان! اى غفلتزدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانههاى گرگ منزل گرفتهاید. برخیزید که اینجا جاى خواب نیست! و نیز فریاد کشیم سریعاً قیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست! … اگر بسیج جهانى مسلمین تشکیل شده بود، کسى جرئت این همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول اللَّه ــ صلى اللَّه علیه و آله و سلم ــ داشت؟».
شهادت: ثمرة برآمده از قیام لله
بر همین پایه، شهادت مقامی خاص و منحصر به فرد دارد و شهیدان والا ترین یا از جمله بندگان والای خدا به شمار میآیند: «شهادت در راه خدا مسئلهاى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنههاى نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است … همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود».
تحول عظیم در ملت ایران، از نگاه امام(ره) تحول به سمت کمال و نورانیت بود که نشانة آن را در حالات، علایق و اعمال جوانان میتوان دید. دربارة این تحول و نشانههای آن، ایشان فرموده است: «از آن جمله این جوانان بسیار عزیز در سطح کشورند که ناگهان با یک جهش برقآساى معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى که براى آنان … تهیه دیده بودند، نجات یافته و یک شبه ره صدساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارفپیشه در سالیان دراز آرزوى آن را مىکردند، اینان ناگهان به دست آوردند … هنگامى که عکس هاى متعدد این شهیدان نورس نورانى را مىنگرم و ارزش هاى انسانى و مقامات الهى آنان، که خود از آنها به مرحلههایى دور هستم غبطه مىخورم».
قیام لله (مبارزه)؛ معیار برتری افراد گوناگون
قیام لله از چنان جایگاهی در منظومة فکری و سیرة عملی امام خمینی(ره) برخوردار است که باعث میشود در مقام عمل نیز ایشان افراد را بر همین شاخص و معیار رتبهبندی نماید. با مرور نوع رفتار امام(ره) با اشخاص اهمیت این شیوة اصلی بیشتر نشان داده میشود. بنابراین جایگاه این شیوه و البته سایر شیوههای عمومی با مرور دیدگاههای ایشان نسبت به افرادی که آنها را انسانهای والایی میدانست، روشن تر می شود.
می توان افراد شاخص از نگاه امام خمینی(ره) را به دو دستة اصلی تقسیم کرد:
1 .یکی از این گروههای مهم، علمای عارف هستند. تأکید ایشان بر مقام عرفایی مانند مرحوم قاضی و میرزا جوادآقا ملکی تبریزی پوشیده نیست. اما آن افرادی که بیش از دیگران در نگاه ایشان بزرگ هستند، علمای اخلاقی و مبارزند. شاخصترین این افراد آیتالله شاهآبادی است که وجهه مبارزاتی ایشان برای امام(ره) بسیار مهم بود و قطعاً نگاه و روحیة جهادی امام(ره) بیتأثیر از شاهآبادی نبوده است. فرد شاخص دیگر در اندیشة رهبر کبیر انقلاب شهید مدرس، که باز هم در میان عالمی اخلاقی و مبارز جایگاه والایی دارد، و نیز شهید شیخ فضلالله نوری است که در دوران مشروطه فقط برای ادای تکلیف به پاخاست و به شهادت رسید.
2 .با همان معیارهای مهم، یعنی تقوا، اخلاق و مبارزه در راه خدا، یکی از این گروه های با اهمیت در نظر امام(ره)، شهدا هستند. شاید تعداد پیام های تسلیتی که امام خمینی برای افراد غیر شهید صادر کرد به ده عدد نیز نرسد. با این برداشت آماری روشن میشود که جایگاه افراد براساس چه شاخص هایی تعیین میشد.
در پیام هایی که برای شخصیتهای مرحوم صادر میشد نیز تکرار این معیارها را مشاهده میکنیم؛ برای مثال بنیانگذار انقلاب در پیام به مناسبت شهادت چمران، شهید عارف حسینی و رحلت آیتالله خاتمی و آیتالله طالقانی به مجموعهای از ویژگیها اشاره نموده که گزیدهای از آنها در ادامه بیان شده است:
مجاهد بیدار و متعهد راه تعالى؛ جنگجویى پرهیزکار و معلمى متعهد؛ عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم کرد؛ او در حیات با نور معرفت و پیوستگى به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست؛ بیقرار براى یارى پابرهنگان زمین؛ مبارز علیه کفر و شرک، مبارزه تا سر منزل جانان؛ مبارز خستگى ناپذیر؛ او با گوشت و پوست خود مبارزه را مىفهمید و سختی هاى آن را چون شربتى گوارا مىنوشید؛ شخصیتى بود که از حبسى به حبس و از رنجى به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ هیچگاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت و … .
سایر شروط لازم برای رسیدن به کمال
در کنار شرط مهم قیام لله، شروط سهگانة تقوا (عمل به تکلیف)، علم و لزوم داشتن برنامه و استاد برای رشد اخلاقی، لازم است؛ یعنی نظم منطقی حرکت کمالی انسان چنین است.
جمع بندی
میتوان به اختصار گفت که امام خمینی(ره) رسیدن به مقام عرفانی و توحیدی را در سایة تقوای الهی ممکن میدانست. مسیر اصلی تقوا نیز در قیام لله (مبارزه) است؛ مبارزه و جهاد فردی با نفس برای رسیدن به معرفت الله و مبارزه در عرصة اجتماعی برای ادای تکلیف و محقق کردن مقاصد دین خداوند.
در این سلوک کسانی بیشترین ارج و قرب را دارند که نورانیت، اخلاق، اخلاص و زهد را در مسیر جهاد و قیام برای خدا به دست آورند؛ بنابراین علمای مبارز و شهدا و پیروان این افراد (مانند خانوادههای شهدا، جانبازان و …) از نگاه امام خمینی(ره) بالاترین جایگاه را دارند. تا جایی که خود ایشان با آن همه تلاشهای نظری در فقه، فلسفه و عرفان و تلاشهای عملی در مبارزه با نفس و اقامة دین خداوند، با دیدن نورانیت جوانان مؤمن و متقی و مبارز و مجاهد، حسرت میخورد.
در مرحلة فردی، با توجه به اندیشه و سیرة عملی رهبر کبیر انقلاب، انسان باید پیوسته در حال مبارزه با نفس خود، دور کردن جوارح از گناه و قلب از دلبستگی به غیر خدا و بهویژه به مادیات باشد و در این مسیر تا حد ممکن از استاد بهره بگیرد. برنامهریزی برای مبارزه و رشد اخلاقی (مشارطه، مراقبه و محاسبه) کلید چنین بابی خواهد بود. البته عرصههای خدمت اجتماعی، بهویژه عرصههای دفاع مقدس و خدمت به محرومان، زمینههای خوبی برای انسان سازی است.
با توجه به جایگاه نظام جمهوری اسلامی در اندیشة امام خمینی(ره) ــ به گونهای که ایشان شکست این نظام را شکست اسلامی معرفی میکرد و حفظ نظام را از واجبترین واجبات میخواند ــ قیام برای خداوند در عرصة اجتماعی، در مرحلة اول در تکلیف انسان مؤمن در برابر نظام جمهوری اسلامی تعریف میشود.
به این ترتیب که برای رسیدن به کمال، انسان مؤمن ــ که در پی ادای تکالیف الهی است ــ در زمان حاضر، باید ببیند که چه کمکی میتواند به سربلندی و اقتدار جمهوری اسلامی میکند. طبیعی است که این کمک در زمان قبل از پیروزی انقلاب، با زمان جنگ و بعد از آن تفاوت داشت، اما در همة آنها محور اصلی تکلیف اجتماعی، کمک به جمهوری اسلامی برای برپاداشتن دین خداوند است. همچنین در مرحلة بعد، انسان مؤمن مجاهد، به میزان توان خود باید برای پیروزی جبهة مسلمانان علیه کفار و جبهة عظیم تر مستضعفان علیه مستکبران قیام کند.
پینوشتها:
[1]. شرح چهل حدیث، 387٫
[2]. آداب الصلاة (آداب نماز)، صص 11-13٫
[3]. رک: صحیفه امام، ج 18ـ17و21
محمدمهدی شاهآبادی
منبع: ماهنامه زمانه شماره 21-22