درباره چرایی این چرخش، دو موضوع مطرح است؛ یکی اینکه 1+5 در حالی وارد نشست بغداد شد که پیش فرضهایی کاملا مشخص و شکل گرفته درباره نحوه رفتار ایران در این دور گفتگوها داشت. مجموعه آدرسهای خارج شده از ایران در فاصله 25 فروردین یعنی نشست استانبول تا 3 خرداد، غرب را درباره 3 موضوع به جمع بندی رسانده بود؛ نخست، این احساس در غرب شکل گرفته بود که ایران خود را برای واگذاری برخی امتیازها آماده کرده، تحلیل دوم نزد غربیها این بود که درون مردم ایران هم نوعی توقع مصالحه شکل گرفته و سومین تحلیل این بود که ایران نیازمند تداوم مذاکرات است و علاقهای به قطع آن ندارد.
بر مبنای این ارزیابیها، دید غرب این بود که قادر خواهد بود در مذاکرات بغداد درباره برخی موضوعات خاص مثلا غنیسازی 20 درصد امتیازهایی را از ایران دریافت کند. به دلیل همین اشتباه محاسباتی درباره توقعات جامعه ایرانی و الگوی مذاکراتی تیم ایرانی بود که غرب در این مذاکرات، یک "درخواست یک گامی" از ایران مطرح کرد و آینده مذاکرات را به اجابت آن از سوی ایران گره زد.
عامل دومی که به تغییر موضع غرب منجر شد را باید در مجموعه لابیگریهای سران اسرائیلی جستجو کرد. از جمله این اقدامات میتوان به سفر یعکوف آمیدور، رییس شورای امنیت داخلی اسرائیل به سه شهر اروپایی لندن، برلین و بروکسل به منظور رایزنی درباره مساله هستهای ایران اشاره کرد که در نهایت منجر به سفر شخص کاترین اشتون، به عنوان نماینده گروه 1+5 به اراضی اشغالی و جلب نظر مساعد صهیونیستها درباره نشست استانبول شد.
درست بعد از این دیدارها و رایزنیها بود که غرب در نشست بغداد "نسخه اسرائیلی" خود را برای ایران پیچید و برخلاف نشست پیشین، سه درخواستی را مطرح کرد که پیشتر از زبان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل شنیده شده بود؛ یعنی تعلیق همه فعالیتهای غنیسازی اورانیوم ایران، انتقال اورانیوم غنی شده با غلظت 20 درصد به کشور ثالث و تعطیلی تاسیسات هستهای فردو.
اکنون با گذشت بیش از سه هفته از نشست بغداد و در حالی که در آستانه نشست مسکو قرار داریم، نه تنها موضعگیریها بر اساس این سه خواسته، کماکان به قوت خود باقی مانده بلکه کوبیدن بر طبل تحریمهای بیشتری علیه ایران نیز اوج گرفته است. مورد نخست را میتوان در سخنان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در اسلو پایتخت نروژ سراغ گرفت که گفت: "مایلیم گامهای عملی ایران برای حل مساله هستهای ایران را شاهد باشیم چراکه گفتگوها هیچگاه بر سر نشان دادن نیات و صداقت نبوده بلکه بر سر اقدام عملی و نتایج آن بوده است"، و مورد دوم را میتوان در اظهارات دیوید کوهن، معاون وزیر خزانهداری آمریکا هنگام سفر به اراضی اشغالی و دیدار با دنی ایالون، معاون وزیر خارجه اسراییل جستجو کرد که مدعی شد:" اگر مذاکرات مسکو نتیجه بخش نباشد، آمریکا برای اعمال تحریمهای جدید با اسرائیل مشورت خواهد کرد!" کوهن که خود یهودی است، اسراییلیها را پیشنهاد دهندگان خلاقی در زمینه تحریم ایران خواند و تاکید کرد که در صورت شکست مذاکرات مسکو، حتما فشارها بر ایران تشدید خواهد شد.
پیش از این نیز پایگاه خبری دبکا که رسانهای صهیونیستی است، در گزارشی مدعی شد: دولت اوباما به مقامات اسرائیلی قول داده اگر دور بعدی مذاکرات ایران با گروه 1+5 در مسکو بار دیگر به بنبست برسد، تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران افزایش یابد. این پایگاه خبری در ادامه به نقل از منابع آگاه خود به بیان تحریمهای جدیدی که قرار است آمریکا علیه ایران اعمال کند، پرداخت و نوشت: در پاییز، دولت آمریکا تحریمهایی را علیه ناوگانهای دریایی و هوایی که عازم بنادر ایران میشوند، اعمال خواهد کرد. به این معنا که هر خط هوایی ملی یا هواپیمای بینالمللی که وارد حریم هوایی ایران شود، از ورود به فرودگاههای آمریکا و اروپا منع خواهد شد. این امر شامل ناوگانهای دریایی دولتی و خصوصی نظیر نفتکشها نیز خواهد شد. این ناوگانها به محض ورود به بنادر ایران، به طور خودکار از ورود به بنادر اروپا و آمریکا منع میشوند.
علاوه بر این تحرکات، عملیات روانی رسانههای غربی در آستانه نشست مسکو به جوسازیهای پیش از نشست بغداد پیوند خورده و شایعه سازی درباره جنبههای فنی برنامه هستهای ایران به موازات تلاشهای جدید برای کسب اطلاعات جاسوسی، تشدید شده است.
در اولین گام، عملیات روانی وسیعی درباره اقدام ایران در پاکسازی تاسیسات پارچین آغاز شده است. مشخصا اسراییل، آمریکا و انگلیس در پی آن هستند که ایران بدون تنظیم یک مدالیته و رهیافت ساختاری که در آن گامهای متقابل ایران و آژانس معین شده باشد، اجازه دسترسی به پارچین را به بازرسان آژانس دهد. هدف عملیات سنگین رسانهای فعلی هم این است که ایران حس کند اگر هر چه زودتر اقدامی در این زمینه به عمل نیاورد، دچار مشکلات جدی در آینده خواهد شد.
همزمان با جوسازیهای وسیع درباره پارچین، بخشهایی از جامعه اطلاعاتی آمریکا انتشار شایعاتی درباره احتمال ساخته شدن تاسیسات سوم غنیسازی در ایران را آغاز کرده است. موسسه علم و امنیت بین المللی که وابسته به معاونت فنی سازمان سیا است و مسئولیت ارائه ارزیابیهای فنی به این سازمان درباره موضوعاتی مانند برنامه هستهای ایران را بر عهده دارد، با انتشار گزارشی مدعی شد ایران به جز فردو و نظنز در حال ساخت سومین تاسیسات غنیسازی است. جالب اینکه این موسسه در گزارش خود به هیچ سند یا خبر معتبری در این باره اشاره نکرده و صرفا با استناد به اظهارات برخی مقامهای ایرانی که پیش از این از ساخت تعداد بیشتری تاسیسات غنیسازی خبر داده بودند، خواستار شفافسازی در این باره شده است.
مساله سومی که برخی کارشناسان مطلع بر آن تاکید دارند، تشدید بیسابقه عملیات جاسوسی علیه برنامه هستهای ایران در هفتههای اخیر است. گروهک منافقین که وعدههایی از جانب آمریکا درباره خروج قریب الوقوع از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه این کشور دریافت کرده، در هفتههای اخیر به تلاش برای تخلیه تلفنی شدت بخشیده است. همچنین سرویسهای غربی هم اکنون به طور متمرکزتری سعی در ردگیری ارتباطات ایمیلی و دیگر انواع مبادله اطلاعات در اینترنت دارند. استفاده از ابزارهای فنی برای جمع آوری اطلاعات هم تشدید شده است.
از برآیند مجموعه عوامل فوق صرفا میتوان به این نتیجه رسید که از یک سو، اسرائیل میکوشد رسیدن به توافق در مسکو، هر چه بیشتر سخت شود و در نهایت احتمال شکست مذاکرات افزایش یابد و از سوی دیگر، آمریکا و اروپا قصد دارند با استفاده از عملیات روانی، قدرت چانهزنی خود در مسکو را بالا ببرند و بابت کاهش هر کدام از این جوسازیها امتیازی را از ایران مطالبه کنند.