مرگ امیر نایف بن عبدالعزیز ولیعهد سعودی که امروز به صورت رسمی از سوی دفتر سلطنتی عربستان اعلام شد، بار دیگر اختلافات داخلی سران سعودی را در کانون توجه رسانه های مختلف داد، هنوز خاطره انتخاب سخت امیر نایف و مخالفت های عمومی سران سعودی با وی از ذهن ها پاک نشده که شاه 88 ساله عربستان بار دیگر در سوگ ولیعهد ناکام دیگری نشست.
زمانی آل سعود، خاندان حاکم بر عربستان تلاش بسیار میکرد تا به هر طریق ممکن بر جنگ داخلی که در میان شاهزادههای آل سعود جهت رسیدن به قدرت در جریان بود، سرپوش بگذارد؛ اما در پی مرگ این دو ولیعهد دیگر امکان سرپوش گذاشتن بر این اختلافات وجود نداشت.
موانع انتخاب ولیعهد جدید عربستان
الف: کارشناسان معتقدند که این بار انتخاب ولیعهد جدید در عربستان با مشکلات بسیار بیشتری از دور قبل همراه خواهد بود، یکی از این مشکلات این است که رقبای ولیعهدی در این دوره از وزن و برتری خاصی نسبت به دیگران برخوردار نیستند، اگر در زمان مرگ سلطان بن عبدالعزیز بسیاری پیش بینی می کردند که امیر نایف به عنوان جانشین وی انتخاب شود و در نهایت با تاخیری زیاد این اتفاق روی داد، اما الان دیگر هیچ پیش بینی در این زمینه با درصد بالا نمی توان داشت، چرا که رقبای تصدی این سمت در یک رده قرار دارند.
ب: موضوع جانشینی و ولیعهدی در عربستان با دیگر کشورهای سلطنتی دنیا تفاوت دارد، زیرا عبدالعزیز بن سعود مقرر کرده که در صورت زنده بودن پسرهایش هیچکدام از نوههایش نمیتوانند به حکومت برسند، این سنت تا امروز حفظ شده و پادشاهی عربستان به پسران عبدالعزیز رسیده است، اما با افزایش سن فرزندان عبدالعزیز و احتمال مرگ آنها در فاصله های زمانی کوتاه شاید خاندان حاکم سعودی به این نتیجه برسد که ولیعهدی را به نوه های عبدالعزیز منتقل کند، این موضوع خطرات بیشتری برای آل سعود خواهد داشت، چرا که از یک طرف این اقدام با مخالفت فرزندان قدرتمند عبدالعزیز مواجه خواهد شد و از سوی دیگر دایره رقبا برای تصدی این پست را بیشتر و انتخاب ولیعهد را سخت تر خواهد کرد.
رقبای جنگ قدرت آینده در خاندان آل سعود
پس از نایف، "سلمان بن عبدالعزیز" (حاکم مکه) از قدرت سنتی بیشتری در میان خاندان سعود برخوردار است و میتواند یکی از گزینههای احتمالی برای ولیعهدی باشد. بویژه آنکه او طبعی جاه طلب و قدرت دوست دارد. سلمان بیست و پنجمین پسر عبدالعزیز، موسس حکومت آل سعود عربستان است که از ارکان این خاندان نیز محسوب میشود.
وی پس از ملک عبدالله، پادشاه عربستان و نایف بن عبدالعزیز که فوت کرد، فرد شماره سه خاندان آل سعود محسوب میشد و پس از مرگ "سلطان بن عبدالعزیز"، وزارت دفاع عربستان که همواره در دست ولیعهد بود، به وی سپرده شد. امیر سلمان در طول زندگی سیاسی خود مشاور مخصوص پادشاهان عربستان بوده و نقش ویژهای در اداره امور داخلی این کشور داشته است.
در جنگ قدرت کنونی در خاندان سعود نباید از نقش "بندر بن سلطان" - پسر سلطان بن عبدالعزیز - غافل شد. بندر بن سلطان که سالها سفیر عربستان در آمریکا بود، پس از مرگ فهد و به قدرت رسیدن عبدالله به ریاست شورای امنیت ملی عربستان رسید. گفته میشد که او خواهان سهم بیشتری از قدرت است. با توجه به ارتباطات بسیار تنگاتنگ بندر با آمریکا به نظر میرسد که آمریکا و غرب، از تلاشهای بندر برای تصاحب قدرت در آینده حمایت خواهند کرد، زیرا او که مدت زیادی در آمریکا بوده، دیدگاهی سکولار و غربی دارد و خواهان تغییر بافت سنتی جامعه عربستان است.
پسر ملک عبدالله، "متعب بن عبدالله" هم که به ریاست گارد ملی عربستان رسیده، از چهرههای مدعی به حساب میآید. در میان بقیه نوههای عبدالعزیز، "خالد بن سلطان"، "سعودالفیصل" و "محمد بن نایف" از بقیه قدرتمندتر هستند.
سناریوهای فراروی سعودی ها بعد از مرگ ولیعهد
مرگ قابل پیش بینی امیر نایف بار دیگر درگیریهای خاندان آل سعود یعنی نسل جدید به رهبری بندر بن سلطان و نسل قدیم "حاکمان فعلی"' به رهبری عبدالله بن عبدالعزیز را برای بدست گرفتن قدرت افزایش داد، اگرچه خاندان سعودی تلاش میکند، اوضاع داخلی عربستان را آرام نشان دهد، اما در واقع باید گفت، عربستان در آستانه انقلابی بزرگ قرار دارد. در این میان قدرت طلبان محافظه کار عربستان خواهان عمل به وصیت عبدالعزیز در رسیدن قدرت به فرزندان وی هستند و آمریکا و برخی قدرت های غربی از نسل جدید برای رسیدن به قدرت حمایت میکنند.
این درگیری ها در حالی با مرگ نایف شدت می گیرد که نسیم های بیداری اسلامی در عربستان نیز شدت گرفته و در ماههای گذشته تنها با تمرکز بالای مقامات سعودی و ایجاد خفقان و سرکوب شدید در این کشور بوده که تاکنون این روند کند شده است، در این شرایط به نظر می رسد مردم تلاش زیادی برای تحمیل مطالبات مشروع خود بویژه داشتن حق تعیین سرنوشت و انجام اصلاحات و آزادی های مختلف بکنند.
با وجود تمام این اوصاف پیش بینی می شود اوضاع نابسامان عربستان سعودی و خاندان حاکمه این کشور قدرت تحمل این فشارهای همه جانبه و همزمان را نداشته باشند و کنترل اوضاع را از دست بدهند، اما چیزی که باید منتظر روشن شدن آن بود، این است که آیا در این شرایط این مردم انقلابی هستند که ابتکار عمل را در دست خواهند گرفت یا اینکه آمریکا و غرب خواهند توانست دیکته های خود را بر خاندان فرسوده سعودی تحمیل کرده و با استفاده از شاهزاده های جوان، دولتی سکولار و وابسته را در این کشور روی کار آورند.