برخی تصور میکردند، افغانستان یا پاکستان تنها مقصد شبه نظامیان اخراج شده از عربستان است، تا تحت عنوان سازمان القاعده به فعالیتهای تروریستی خود ادامه دهند، اما وقتی در سال 2009 شاخهای از القاعده در شبه جزیره عرب و یمن شکل گرفت، آن وقت بود که سعودیها دریافتند، سازمانی که به تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه تبدیل شده بود، هم اکنون بیخ گوش آنهاست.
به همین دلیل برخی از مقامات امنیتی آمریکا از جمله رئیس اف بی آی اعلام کردند، خطرناکترین و جدیترین تهدیدات تروریستی علیه آمریکا از سوی شاخه القاعده در یمن است.
تاریخ شکل گیری القاعده در یمن
تاریخ دقیق شکل گیری القاعده در یمن مشخص نیست، اما میتوان آن را نتیجه پیوستن نیروهای پیکارجوی یمنی به القاعده دانست. ریشه القاعده در یمن در حقیقت به سالهای جنگ شوروی با افغانستان باز میگردد.
یمن در حقیقت دومین کشور بعد از عربستان در تامین نیروهای اسلامگرایی بود که بعدها در افغانستان حضور یافته و لقب "افغان العرب" را به خود اختصاص دادند.
پایان جنگ افغانستان مصادف بود با اتحاد دو کشور یمن شمالی و یمن جنوبی در سال1990 میلادی، اما بنا به دلایلی القاعده که از جمله متحدان آمریکا و عربستان و هم پیمانان منطقهای آن بود، به مخالفان آن تبدیل شد و اوج این حملات علیه منافع آمریکا در یمن را میتوان در 12 اکتبر 2000 ملاحظه کرد که سازمان القاعده یمن طی یک حمله انتحاری با یک قایق به ناو جنگی آمریکا در بندر شهر عدن، ناو جنگی مدل USS Cole DDG-67 را نابود کرد و طی آن 17 نظامی آمریکایی نیز کشته شدند.
القاعده در سال های 2003 و 2004 برای کشاندن جنگ به درون عربستان تلاش فراوانی کرد و چندین عملیات موفقیتآمیز نیز در آن کشور انجام داد.
یکی دیگر از مهمترین عملیاتهای القاعده علیه منافع آمریکا در سال 2009 صورت گرفت که در صورت موفقیت میتوانست تلفات بسیاری را برجا گذارد. در این عملیات یک جوان نیجریهای برای منفجر کردن یک هواپیمای مسافربری بر فراز دیترویت در جشنهای سال نو دسامبر 2009 اقدام کرد.
"عمر فاروق عبد المطلب" نیجریهای الاصل با کار گذاشتن بمبی دستساز در زیر پیراهن خود سوار بر هواپیمایی شد که مقصدش دیترویت آمریکا بود.
آن بمب هیچگاه منفجر نشد و عبد المطلب در نهایت دستگیر شد. بازجوییها نشان داد، عبدالمطلب در اردوگاههای القاعده در یمن آموزش دیده و بمب هم ساخته نیروهای همین گروه بود. از آن پس آمریکاییها به دنبال شناسایی سرشاخههای اصلی این گروه و از بین بردن آنها برآمدند.
قدرت یافتن القاعده در یمن
این حملات نشان میداد که اگرچه مدت زمان زیادی از پیدایش این شاخه القاعده در کشور یمن نمیگذرد، اما موفق شده است، به سرعت در این کشور نفوذ کند. البته بسیاری از کارشناسان دلیل قدرت گرفتن القاعده در یمن را موقعیت اجتماعی و سیاسی خود این کشور میدانند. نبود دولت مرکزی قدرتمند در صنعا از یک سو و وجود قبایل قدرتمند در کشور از جمله زمینههای مناسب رشد القاعده در یمن به شمار میآمد.
در سال 2009 حکومت و نظامیان تحت فرمان "علی عبد الله صالح"، دیکتاتور سابق یمن درگیر نبرد با شیعیان حوثی در شمال شدند، این درحالی است که فساد حاکم در سیستم سیاسی یمن و آمار فزاینده بیکاری و فقر نیز به عاملی دیگری تبدیل شد تا القاعده در بیتوجهی کامل حکومت مرکزی، مامن و پناهی برای خود در جنوب این کشور پیدا کند.
انور العوالقی
"انور العولقی"، مبلغ دینی و نظریهپرداز این گروه یکی از مهمترین افرادی بود که در بالای فهرست افراد تحت تعقیب در یمن قرار گرفت؛ مهمترین شاخصه العولقی این بود که وی اصالتا شهروند آمریکایی بود و بیشتر عمر خود را در آن کشور گذرانده بود.
انور العولقی که به دو زبان انگلیسی و عربی مسلط بود، بارها خواستار عملیات علیه آمریکا شده بود و گفته میشود که نقش مهمی در استخدام نیرو از کشورهای غربی برای القاعده داشته است.
انور العولقی چهل و یک ساله، از پدر و مادر یمنی در ایالات متحده متولد شد و در رشته مهندسی در این کشور تحصیل کرد
او که دارای تابعیت دوگانه آمریکایی و یمنی بود، بعدا به مطالعات اسلامی روی آورد و به عنوان مبلغ و روحانی مسلمان در آمریکا به فعالیت پرداخت و به گروههای تندرو گرایش یافت.
به گفته منابع اطلاعاتی آمریکا، العولقی از جمله مربیان فکری تعدادی از کسانی بود که در عملیات انتحاری یازدهم سپتامبر دست داشتند و پیشاپیش از این عملیات آگاهی داشت.
مقامات غربی وی را به تلاش بر ضد شهروندان و منافع غربی در یمن و نقاط دیگر و همچنین تلاش برای سازماندهی عملیاتی در خاک آمریکا متهم کرده اند.
در سال 2010، این شهروند آمریکایی در یک پیام ویدیوئی فتوا داد که جهاد علیه آمریکا بر تمامی مسلمانان واجب است و مدت کوتاهی پس از آن، نام او در فهرست هدفهای سازمان های اطلاعاتی آمریکا قرار گرفت.
در همان سال، سازمان ملل متحد نیز او را یکی از افراد مرتبط با شبکه القاعده اعلام کرد.
شیوایی بیان و تسلط العولقی به دو زبان عربی و انگلیسی باعث شده بود تا بتواند به شکلی موثر به تبلیغ دیدگاههای القاعده در میان جوانان اسلامگرا در کشورهای غربی نیز مبادرت کند.
"باراک اوباما"، رئیس جمهوری آمریکا انور العولقی را با بمبگذاریهای نافرجام در هواپیماهای آمریکایی در دسامبر سال 2009 و اوایل سال 2010 میلادی مرتبط میداند.
رشد یافتن فردی در جامعه آمریکا و سپس تبدیل شدن به دشمن شماره یک این کشور موضوعی بود که مدتها مورد توجه کارشناسان غربی از جمله آمریکایی قرار گرفت، البته مرگ فجیع او توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در اواسط سال 2011 نیز جنجال فراوانی به پا کرد.
بسیاری این انتقاد را به دولت آمریکا داشتند که چگونه کشوری یک شهروند خود را بدون محاکمه به گونهای میکشد که بنا به گفته نزدیکانش تنها از وی تکههای لباسش قابل شناسایی بود، البته پیش از شکلگیری این گروه در یمن حملات متعددی در این منطقه علیه آمریکاییها انجام شد.
طارق الذهب
"طارق الذهب"، جوان 35 ساله یمنی بعد از این که انور العولقی آمریکایی یمنیتبار با هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در یمن هدف قرار گرفت و کشته شد، رهبری سازمان القاعده را در یمن به عهده گرفت.
طارق الذهب فرزند "شیخ الذهب" و داماد العولقی بود که برغم برخی شایعاتی مبنی بر اینکه چند سال قبل در سوریه زندان بوده است، هیچگونه محکومیتی در سوریه نداشت و گفته میشود همچنان در یمن است و این کشور را ترک نکرده است.
قبیله قیفه محل تولد رهبر جدید سازمان القاعده از قبایل قدرتمند شهر "رداع" به شمار میآید و بسیاری از افراد آن از شیخ الذهب و طرح امارت اسلامی او حمایت میکنند. قدرتمندی طارق الذهب در حقیقت از خلاء فکری در آن منطقه و همچنین حمایتهای مالی از اینگونه اشخاص در عربستان سعودی ناشی میشود.
اقدامات طارق الذهب
وی در حال حاضر رهبری القاعده در یمن را به عهده گرفته است و صدها نفر مسلح که تابعیت یمنی و عربستانی و برخی کشورهای دیگر دارند، از او تبعیت میکنند. طارق الذهب از جنگجویانی است که در درگیریهای استان ابین همراه انور العولقی به صورت دلاورانه و داوطلبانه جنگیده بود. نفوذ شیخ الذهب و پسرش رهبر جدید القاعده در شهر تاریخی رداع موجب شد تا این شهر شاهد برافراشته شدن پرچمهای سیاه القاعده در داخل خود باشد و سازمان القاعده به نحوی در این شهر تشکیل دولت القاعده یمن را اعلام کند. در این مدت پلاکهای خودروهای نظامی متعلق به ارتش و گارد ریاست جمهوری یمن برداشته شده و به جای آن لوحهایی که روی آن عبارت امارات رداع اسلامی نقش بسته بود جایگزین شده بود.
دیپلماتهای یمنی معتقدند در تمام تلاشها و اقدامات القاعده در یمن به منظور ایجاد امارت اسلامی، رژیم علی عبدالله صالح و دستگاه امنیتی حامی وی با آنها همکاری داشته و در تجهیزات و سلاح به آنها کمک میکرده است.
در عملیات قبلی در شهر زنگبار در استان ابین نیز گزارشهای مستندی وجود دارد که نشان میدهد، به فرماندهان نظامی و امنیتی در آن شهر دستور داده شده بود بدون هیچگونه مقاومتی شهر را به نیروهای القاعده تسلیم کنند.
دیدگاههای طارق الذهب
پخش یک فیلم ویدئویی از طارق الذهب، رهبر القاعده در یمن برای همه غافلگیر کننده بود و به پیچیدگیهای حضور القاعده در شهر رداع و به صورت کلی یمن افزوده است. به ویژه آن که پس از استیلای صدها نفر اعضای مسلح این سازمان بر شهر رداع از احیای طرح قدیمی القاعده برای ایجاد امارت اسلامی صحبت میشد.
طارق الذهب با لباس سنتی یمن به همراه یک قبضه کلاشینکف در این فیلم ظاهر شد و همه مسلمانان را به همکاری و همیاری و صبر فراخواند.
وی گفت: "خلافت اسلامی از سوی خداوند متعال است و این خلافت به زودی برپا خواهد شد. همه ما در این راه جان، مال، زندگی و فرزندانمان را فدا خواهیم کرد. هراس و ترس نداریم چرا که پیروزی از آن خداوند است و پیروزیها نیز نزدیک است. به زودی شبهجزیره محمد(ص) آزاد خواهد شد".
این فیلم نشان میدهد، وی و یارانش به مسجد "عامریه" که از مساجد و آثار تاریخی شهر رداع وارد میشوند و در آنجا طارق الذهب اعلام میکند، این مسجد قبلا برای ورود مسلمین ممنوع بود، ولی کفار و گردشگران اجازه داشتند به آن وارد شوند. حالا ما از این مسجد، اهالی این منطقه را به نهی از منکر و امر به معروف دعوت میکنیم.
وی در سخنان خود میگوید: "ما برای رفع ظلم و ستم ارتش و مسوولان دولتی در حق مردم مسلمان یمن عملیات خود را انجام میدهیم. خواست ما اقدام بر اساس شریعت اسلامی، حمایت از شهروندان یمن، رفع ظلم و تبعیض و برقراری مساوات بین مردم به دور از تبعیضهای قبیلهای و نژادی است".
وی اتهام خود مبنی بر همکاری با علی عبدالله صالح و فرزندانش را رد کرده و گفته بود: "من آمادگی دارم که با عملیات انتحاری، صالح و فرزندان وی را که طاغوت هستند از بین ببرم".
رهبر جدید القاعده همچنین اتهام همکاری با سازمان امنیت ملی به ریاست علی محمد عبدالله صالح را به استهزاء گرفته و پرسیده است: "چگونه با کسانی که با همکاری آمریکاییها ما را میکشتند که آخرین آن شیخ انوارالعولقی است، همراهی کنیم".
طارق الذهب همچنین سخنان تندی علیه احزاب معارض دولت موسوم به "دیدار مشترک" و حزب کنگره متعلق به صالح بیان داشته و گفت: "آنها خود را فروخته و با سازمانهای جاسوسی سیا همکاری کرده و تصمیم مشترکی با آمریکاییها اتخاذ کردند که مخفیانه نیست و همه آن را مشاهده میکنند".
وی همچنین درباره الحوثیها نیز چنین اظهار عقیده کرده است: "ما اولین درگیری نظامی را در رداع با حوثیها داشتیم و پس از درگیری سنگینی با آنها آتشبس برقرار شد... . علی عبدالله صالح هم با حوثیها مماشات داشته و برخی از سران حزب کنگره نیز بنا بر توصیه روسای خود با حوثیها بعد از امضای طرح شورای همکاری ارتباط دارند"
اگرچه نهایتا طارق الذهب و نیروهایش بعد از درگیریهای جزئی با نیروهای قبیلهای، شهر رداع را تخلیه کردند و به پایگاههای خود در دل کوههای اطراف آن مناطق پناه بردند. با این حال، آنچه در این شهر اتفاق افتاد شاهدی محکم بر این استدلال است که طرح قدیمی القاعده برای ایجاد امارتهای اسلامی حتی بعد از کشته شدن رهبران بزرگ آنان در یمن همچنان از سوی اعضا و رهبران این گروه دنبال میشود.
القاعده و انقلاب یمن
آغاز انقلاب مردمی یمن علیه دیکتاتوری علی عبد الله صالح و ریختن مردم معترض به خیابانهای صنعا و دیگر شهرها عاملی شد تا شبه نظامیان القاعده به تدریج نفوذ خود در این کشور را به دلیل نبود دولت مرکزی به خصوص در شهر زنگبار، در جنوب یمن افزایش دهند. این در حالی که آمریکا و عربستان سعودی از بیم روی کار آمدن اسلامگرایان در این کشور القاعده و فعالیتهای آن در این کشور را دستاویزی برای ورود کشورهای خارجی به آن کردهاند.