خلاقاله ذیل درباره یکی از موارد اتفاق بین مذاهب اسلامی، یعنی اعتقاد به مهدویت در شئون مختلف است. نویسنده این موضوع را از جوانب گوناگون مورد بحث قرار داده است:
1. اصل قضیه مهدویت؛
2. وجوب اعتقاد به مهدویت؛
3. فراگیر بودن دعوت و حکومت آن حضرت (عج)؛
4. مهدی (عج) از اهل بیت پیامبر است؛
5. لقب او مهدی (عج) است؛
6. برخی از اوصاف آن حضرت؛
7. برخی از علائم ظهور؛
8. اقتدای حضرت عیسی (ع) به آن حضرت (عج)؛
9. اصلاح امر حضرت در یک شب؛
10. بیعت با حضرت بین رکن و مقام؛
11. حضرت عالم را پر از عدل و داد می کند؛
12. توسعه اقتصادی در عصر ظهور.
نویسنده پس از این مباحث به ذکر ﻣﺆلفان شیعه و سنی در قضیه مهدویت پرداخته و کتابهایی را که در رد مخالفان قضیه مهدویت نوشته شده، ذکر کرده است.
پیشگفتار
خداوند متعال در قرآن کریم بر موضوع وحدت و اتحاد گروهها و فرقه های مختلف امت اسلامی تاکید فراوان کرده است. خداوند می فرماید:
﴿ انما المؤمنون اخوة ﴾؛1
«به راستی مؤمنان برادران یکدیگرند.»
و نیز می فرماید:
﴿و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ﴾؛2
و هرگز راه اختلاف و تنازع که موجب تفرقه اسلام است نپویید که در اثر تفرقه ترسو و ضعیف شده، قدرت شما نابود خواهد شد.»
و نیز می فرماید:
﴿واعتصمو بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا ﴾؛3
«همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»
در میان جوامع اسلامی بعضی اعتقادات وجود دارد که می تواند محور خوبی برای وحدت در بین جامعه باشد. یکی از آنها مودت و دوستی اهل بیت (ع) و دیگری مسئله اعتقاد به مهدی منتظر است. این اعتقاد به منجی را می توان زمینه و بستر مناسبی برای گفت گو و تقریب بین ادیان دانست؛ زیرا ادیان ومکاتب و ملتها هریک به نوعی معتقد به ظهور منجی برای عالم بشریت در آخر الزمان اند؛ هر چند در کیفیت و چگونگی آن با یکدیگر اختلاف دارند. ما در این مقاله یکی از محور های وحدت بین امت اسلامی، یعنی بحث از مهدویت بین مسلمانان وموارد مورد اتفاق آن را بررسی می کنیم و امیدواریم که این بحث وسیله ای برای تألیف قلوب مسلمانان باشد.
موارد مورد اتفاق
در زمینه مهدویت مسائل مواردی مورد اتفاق شیعه اهل سنت است. ما ضمن اشاره به این موارد، برای هر کدام شاهدی از روایات فریقین یا کلمات علمای هر دو فرقه خواهیم آورد، و از آنجا که روایات در مصادر حدیثی مورد اتفاق و قبول اهل سنت است، لذا به عنوان نظر مذاهب اسلامی از آن یاد می شود.
1. اتفاق بر اصل قضیه
یکی ازموارد اتفاق بین شیعه و سنی در قضیه مهدویت اتفاق بر اصل آن است. امت اسلامی - مگر عده قلیلی از غربزدگان و روشنفکرنمایان مثل احمد امین مصری و شاگردانش- بر این مسئله اتفاق دارند که در آخرالزمان شخصی به نام مهدی، از ذریه پیامبر(ص)، از اولاد حضرت زهرا (س)، ظهور کرده، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد و... .
عمده علت تاکید بر این اعتقاد وجود تعداد بسیار و در حد تواتر روایات صحیح در باره این قضیه از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت در تراث حدیثی مسلمین است. معلوم است هر قضیه ای که به حد تواتر برسد یا از آن حد بالاتر باشد، از دایره شک و ظن خارج شده و انسان را به یقین می رساند. همان گونه که در علم حدیث و اصول بحث شده، حدیث متواتر احتیاج به بررسی سندی ندارد؛ زیرا از راه تراکم احتمالات می تواند انسان را به یقین برساند.4
الف- سخنان عالمان شیعه
1. شهید صدر (ره)
مرحوم علامه شهید صدر می فرماید:
ان فکرة المهدی (عج) بوصفه القائد المنتظر لتغییر العالم الی الافضل قد جاء فی احادیث الرسول الاعظم عموماً و فی روایات ائمة اهل بیت (ع) خصوصاً، و اکدت فی نصوص کثیرة بدرجة لا یمکن ان یرقی الیها الشک. و قد احصی اربعمأة حدیث عن النبی (ص) من طرق اخواننا اهل السنة، کما احصی مجموع الاخبار الواردة فی الامام المهدی (ع) من طرق الشیعة والسنة، فکان اکثر من ستة آلاف روایة. و هذا رقم احصائی کبیر لا یتوفر نظیره فی کثیر من قضایا الاسلام البدیهیه التی لا یشک فیها مسلم عادة؛5
به راستی اعتقاد به حضرت مهدی(ع) به عنوان پیشوای منتظر برای تغییر جهان به جهانی بهتر در احادیث پیامبر اعظم(ص) به طور عموم و به ویژه در روایات اهل بیت(ع) آمده است. در روایات فراوان به حدی بر این مسئله تاکید شده که جای هیچ شکی را برای انسان باقی نمی گذارد و تنها از طرق برادران اهل سنت، حدود چهار صد روایت از پیامبر (ص) در باره حضرت مهدی (ع) احصا و شماره شده است؛ همان گونه که مجموعه روایات مهدویت که از طرق شیعه و سنی رسیده و احصا شده، بیش از شش هزار روایت برآورد شده است. و این، رقم بزرگی است که در بسیاری از قضایای اسلامی بدیهی برای آن نظیری نیست؛ قضایایی که معمولاً مسلمانان در آن تردید نمی کنند.
2. شیخ محمد رضا مظفر(ره)
او می گوید:
ان البشارة بظهور (المهدی ) من ولد فاطمه فی آخر الزمان لیملأ الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً ثابتة عن النبی (ص) بالتواتر و سجلها المسلمون جمیعاً فیما رووه من الحدیث عنه علی اختلاف مشاربهم.
و لیست هی بالفکرة المستحدثة عند الشیعة، دفع الیها انتشار الظلم و الجور فحملوا بظهور من یطهر الارض من رجس الظلم، کما یرید ان یصورها بعض المغالطین غیر المنصفین. و لو لا ثبوت فکرة المهدی (ع) عن النبی علی وجه عرفها جمیع المسلمین و تشبعث فی نفوسهم و اعتقدواها لما کان یتمکن مدعوا المهدیة فی القرون الاول کالکیسانیة و العباسیین وجملة من العلویین و غیرهم من خدعة الناس و استغلال هذه العقیده فیهم طلباً للملک و السلطان، فجعلوا ادعائهم المهدیة الکاذبة طریقاً للتاثیر علی العامة. و بسط نفوذهم علیهم؛6
مسئله بشارت به ظهور مهدی (ع) از اولاد فاطمه زهرا (س) در آخر الزمان و اینکه زمین را پر از عدل و داد می کند بعد از آن که از ظلم و جور پر شده باشد، از مسائلی است که به طور متواتر از پیامبر (ص) رسیده است و مسلمانان نیز در کتابهای روایی خودآنها را نقل کرده اند. اعتقاد به مهدی، عقیده ای جدید نزد شیعه امامیه نیست که به جهت انتشار ظلم و جور به آن روی آورده و به ظهور کسی که زمین را از پلیدی ظلم پاک کند معتقد شده باشند. عده ای غیرمنصف درصدد ارائه تصویری این گونه از قضیه مهدویت اند. اگر قضیه مهدویت که از پیامبر (ص) رسیده است نزد جمیع مسلمین ثابت نبود و در نفوس آنها رسوخ پیدا نکرده بود، هرگز مدعیان مهدویت، همانند کیسانیه و عباسیین و جماعتی از علویین و دیگران، نمی توانستند در طول قرنها برای رسیدن به ملک و سلطنت، مردم را فریب دهند و با مستمسک کردن این عقیده، ادعای مهدویت نمایند. اینان توانستند از راه ادعای دروغین مهدویت، راهی برای تأثیر در عموم مردم پیدا کنند و از این طریق نفوذ خود را در میان مردم توسعه دهند.
ب- کلمات علمای اهل سنت
1. حافظ ابن حجر عسقلانی
او می گوید:
تواترت الاخبار بأنّ المهدی من هذه الامة و أن عیسی بن مریم سینزل و یصلی خلفه؛7
اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه مهدی از این امت (اسلام) است و به راستی عیسی بن مریم از آسمان فرود می آید و پشت سر اوبه نماز می ایستد.
2. قاضی شوکانی
او می گوید:
و هی متواترة بلا شک و لا شبهة، بل یصدق وصف التواتر علی مادونها علی جمیع الاصطلاحات المحررة فی الاصول؛8
احادیث مهدی بدون شک و شبهه متواتر است، بلکه عنوان تواتر با کمتر از این مقدار نیز بر این احادیث صدق می کند؛ با آن هم با تمام اصطلاحاتی که در علم اصول برای تواتر و خبر متواترآمده است.
3. ابن حجر هیثمی
او می گوید:
و الاحادیث التی جاء فیها ذکر ظهور المهدی (ع) کثیرة متواترة؛9
احادیثی که در آن اشاره به ظهور مهدی است بسیار زیاد و به حد تواتر است.
4. علامه مناوی
او می گوید:
اخبار المهدی کثیرة شهیرة افردها غیر واحد فی التألیف؛ 10
اخبار مهدی زیاد ومشهور است؛ به حدی که جماعتی در باره این احادیث تألیفات مستقلی دارند.
5. تفتازانی
او می گوید:
مما یلحق بباب الامامة خروج المهدی (ع) ونزول عیسی وهما من اشراط الساعة. و قد وردت فی هذا الباب اخبار صحاح؛11
از جمله اموری که ملحق به باب امامت می شود خروج مهدی و نزول عیسی است، که این دو از علائم قیامت است و در این باره خبر های صحیحی رسیده است.
6. قرمانی دمشقی
او می گوید:
اتفق العلماء علی ان المهدی هوالقائم فی آخر الزمان، و قد تعاضدت الاخبار علی ظهوره، و تظاهرت الروایات علی اشراق نوره و ستسفر ظلمة اللیالی و الایام بسفوره و تنجلی برؤیته الظلم انجلاء الصبح عن دیجوره و یسیر عدله فی الآفاق فیکون أضوء من البدر فی مسیره؛12
علما بر این امر اتفاق کرده اند که مهدی همان قیام کننده در آخر الزمان است و اخبار ظهور آن حضرت (ع) یکدیگر را تایید می کنند و روایات بر اشراق نورش تظاهر دارند، و به زودی ظلمت و تاریکی شبها و روزها به روشنایی وجود او منور خواهد شد و تاریکیها به رؤیت و دیدار او همانند بیرون آمدن صبح از ظلمت شب از میان خواهد رفت. عدل او در افقها سیر خواهد کرد و پر نورتر از ماه منیر در مسیرش خواهد بود.
7. مبارکفوری
او می گوید:
واعلم ان المشهور بین الکافة من اهل الاسلام علی ممرالاعصار انه لا بد فی آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤید الدین، و یظهر العدل و یتبعه المسلمون و یستولی علی الممالک الاسلامیة و یسمی بالمهدی؛13
بدان که مشهور بین تمام مسلمانان در طول زمانها این است که به طور حتم در آخر الزمان شخصی از اهلبیت (ع) ظهور خواهد کرد که دین را تأیید کرده، عدل را درمیان جامعه ظاهر می کند و مسلمین به دنبال او می روند و او بر ممالک اسلامی سلطه پیدا خواهد نمود و او مهدی نامیده می شود.
شبیه این عبارات نیز از شیخ منصور علی ناصف رسیده است.14 به همین مضمون در کلمات بزرگانی دیگر از علمای اهل سنت نیز مطالبی می یابیم. موارد ذیل از آن جمله است:
8. برزنجی در کتاب الاشاعة لا شارط الساعة، ص 87.
9. ابن تیمیه حرانی در کتاب منهاج السنة النبویة، ج 4، ص 211.
10. سید احمد زینی دحلان در کتاب الفتوحات الاسلامیه، ج 2، ص 322.
11. ابوالاعلی مودودی در کتاب البیات، ص 116.
12. ابو طیب قنوجی در کتاب الاذاعه، ص 53.
13. دکتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی در کتاب المهدی المنتظر فی الاحادیث الصحیحة، ص 360.
14. شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد در کتاب عقیده اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر،
15. شیخ عبدالعزیز بن باز در مجله جامعة الاسلامیة.
2. اتفاق بر وجوب اعتقاد به امر مهدی (عج)
قضیه امام مهدی (ع) از امور غیبی است که از طریق وحی به آن خبر داده شده است. قرآن صراحت بر این نکته تاکید دارد که یکی از علائم و نشانه های پرهیزگاران ایمان به غیب است. خداوند متعال می فرماید:
﴿ الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب ﴾؛15
«الم. در آن کتاب شکی نیست، برای متقین مایه هدایت و رستگاری است. متقین کسانیند که ایمان به غیب دارند...»
خروج امام زمان(ع) در آخرالزمان از امور غیبی است که در مصادر اسلامی به آن اشاره صریح و بلیغ شده است. لذا بر ما واجب است که برای وارد شدن در جرگه مؤمنین به آن ایمان آوریم؛ زیرا حد فاصل بین جامعه مؤمنان که به رسالتهای الهی اعتقاد دارند و جوامع مادّی که به این گونه امور اعتقادی ندارند، همین ایمان به غیب و ماورای طبیعت و شهود است.
به همین دلیل، جماعتی از علمای شیعه و اهل سنت بر لزوم اعتقاد به خروج حضرت مهدی (ع) استدلال نموده اند که به بعضی از سخنان آنان اشاره می کنیم.
الف – نقل سخنان علمای شیعه
مرحوم شیخ صدوق (ره) بعد از بحث در باره وجوب اعتقاد و ایمان به قیام حضرت حجت (ع) و نقل روایات متعدد در این موضوع و انطباق «ایمان به غیب» که یکی از صفات متقین در سوره بقره شمرده شده، بر یکی از مصادیق بارزش، یعنی ایمان به ظهور حضرت مهدی (ع)، می فرماید:
و لا یکون الایمان صحیحاً من مؤمن الا من بعد علمه بحال من یومن به، کما قال الله تبارک و تعالی:« الا من شهد بالحق و هم یعلمون»16 فلم یوجب لهم صحة ما یشهدون به الا من بعد علمهم. ثم کذلک لن ینفع ایمان من آمن بالمهدی القائم (ع) حتی یکون عارفاً بشأنه فی حال غیبته؛17
ایمان از شخص مؤمن به آن حضرت (ع) بدون علم به حال امام زمان (ع) صحیح نخواهد بود، همان گونه که خداوند متعال می فرماید:«الا من شهد بالحق و هم یعلمون» مگر کسانی که شهادت به حق دادند در حالی که می دانند، «گواهی» شهادت دهندگان به حق صحیح واقع نمی شود مگر بعد از این علمشان. مسئله امام زمان (ع)؛ زیرا ایمان کسی که به قضیه مهدویت اعتقاد دارد به او نفعی نمی رساند مگر در صورتی که عارف به شأن آن حضرت (ع) در زمان غیبت باشد.
به همین سبب در روایات شیعه و سنی مشاهده می کنیم که منکر خروج مهدی (ع) کافر شمرده است. جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اسلام (ص) نقل می کند که فرمود:
من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد، و من انکر نزول عیسی فقد کفر و من انکر خروج الدجال فقد کفر. فأن جبرئیل (ع) اخبرنی بأنّ الله عزوجل یقول:« من لم یؤمن بالقدره و خیره و شره فلیأخذ رباً غیری؛ 18
کسی که منکر خروج مهدی است، به آنچه بر محمد (ص) نازل شده کافر گردیده است و کسی که منکر نزول عیسی است کافر است. کسی که منکر خروج دجال است کافر است. به راستی جبرئیل به من خبر داد که خداوند متعال می گوید: هر کس که ایمان به قدر - چه خیر آن و چه شرآن- نداشته باشد، باید پروردگاری غیر ازمن را بر گزیند.
در روایتی از امام صادق (ع) در تفسیر قول خداوند متعال: ﴿ الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون ﴾ می خوانیم که آن حضرت فرمود:
متقین شیعیان علی (ع) هستند و غیب نیز همان حجت غائب است، یعنی مهدی منتظر.19
در این روایت امام صادق (ع) یکی از مصادیق غیب را که همان خروج مهدی (ع) در آخرالزمان است بیان می کند.
ب- نقل عبارات علمای اهل سنت
1. احمد بن محمد بن صدیق می گوید:
... فالایمان بخروجه واجب و اعتقاد ظهوره تصدیقاً لخبر الرسول محتم لازب کما هو مدون فی عقائد اهل السنة والجماعة من سائر المذاهب و مقرر فی دفاتر علماء الامة علی اختلاف طبقاتها و المراتب....؛20
ایمان به خروج مهدی واجب. و اعتقاد به ظهور او به جهت تصدیق خبر پیامبر (ص) حتمی و ثابت است. همان گونه که در عقاید اهل سنت وجماعت از جمیع مذاهب اسلامی تدوین شده و نیز در دفاتر علمای امت با اختلاف طبقات ومراتب آنان تقریر گردیده است.
2. سفارینی حنبلی می گوید:
.... فالایمان بخروج المهدی واجب کما مقرر عند اهل العلم و مدون فی عقائد اهل السنة و الجماعة؛ 21
ایمان به خروج مهدی واجب است، همان گونه که نزد اهل علم تقریر یافته و در عقائد اهل سنت و جماعت تدوین شده است.
3. شیخ ناصر الدین البانی وهابی می گوید:
ان عقیدة خروج المهدی عقیدة ثابتة متواترة عنه (ص) یجب الایمان بها؛ لأنها من امور الغیب و الایمان بها من صفات المتقین کما قال «الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب» و ان انکارها لا یصدر الا من جاهل مکابر. اسأل الله تعالی ان یتوفانا علی الایمان بها و بکل ما صحّ فی الکتاب و السنة؛22
همانا عقیده به خروج مهدی، عقیده ای است ثابت و متواتر از پیامبر اکرم (ص) که ایمان به آن واجب است؛ زیرا این عقیده از امور غیب است که ایمان به آن، در قرآن کریم از صفات پرهزگاران شمرده شده است. خداوند می فرماید: " این کتاب، شک در آن نیست (و) راهنمای پر هیزکاران است. آن کسانی که به جهان غیب ایمان آوردند " همانا، انکار این عقیده، جز از فرد جاهل زورگو صادر نمی گردد. از خداوند متعال می طلبم که ما را بر ایمان به این عقیده و به هر امری که به طور صحیح از کتاب و سنت ثابت شده بمیراند.
4. استاد عبدالمحسن بن حمد العباد وهابی می گوید:
والتصدیق بها دخل فی الایمان بأن محمداً رسول الله (ص)؛ لأن من الایمان به تصدیقه فیما اخبره، و داخل فی الایمان بالغیب الذی امتدح الله المومنین به بقوله: الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب؛23
تصدیق و اعتقاد به قضیه مهدویت، داخل در ایمان به رسالت پیامبر اکرم (ص) است؛ زیرا از آثار ایمان به پیامبر(ص) تصدیق اوست در اموری که به آنها خبر داده و نیز داخل در ایمان به غیبی است که خداوند متعال مؤمنین را به جهت ایمان به آن مدح کرده است؛ آنجا که می فرماید:« این کتاب، شک در آن نیست (و) متقیان را هدایت می کند؛ آنان که به غیب ایمان دارند و... .»
3. اتفاق بر فراگیر بودن دعوت و حکومت او
یکی دیگر از موارد اتفاق در قضیه مهدویت، اتفاق بر فراگیر بودن دعوت و حکومت جهانی آن حضرت (ع) است. آیات و روایات بسیاری بر این مسئله دلالت دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف- دولت جهانی در قرآن کریم
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
﴿ و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انّ الارض یرثها عبادی الصالحون ﴾؛24
«ما بعد از تورات در زبور داوود نوشتیم که یقینا بندگان نیکوکار من زمین را وارث و متصرف خواهند شد.»
و نیز در آیه دیگر می فرماید:
﴿ وعدالله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض ﴾؛ 25
«خداوند به کسانی که از شما بندگان که ( به خدا وحجت عصر) ایمان آوردند و نیکوکار گردند وعده فرموده است که (درظهورامام زمان(ع) آنان را در زمین خلافت دهد.»
و نیز در جای دیگر می فرماید:
﴿ هوالذی ارسل رسولا بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره الکافرون ﴾؛26
«اوخدایی است که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان جهان تسلط و برتری دهد.»
ب- دولت جهانی درروایات
حاکم نیشابوری به سندش از ابن سعید خدری نقل می کند که رسول خدا (ص) فرمود:
تملأ الأرض جوراَََ و ظلماَ فیخرج رجل من عترتی یملک الأرض سبعاَ اوتسعا فیملأ الارض قسطا و عدلا؛27
زمین پر از ستم و ظلم می شود. در این هنگام شخصی از عترتم خروج کرده مدت هفت یا نه روز مالک کل زمین خواهد شد و در آن هنگام زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.
ونیز احمد بن حنبل به سندش از ابن سعید خدری نقل می کند و که رسول خدا (ص) فرمود:
لا تقوم الساعة حتی تملأ الأرض ظلماً و عدواناً قال: ثم یخرج رجل من عترتی او من اهل بیتی یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلماً و عدواناً؛28
قیامت بر پا نمی شود تا این که زمین پر از ظلم وجور شود. سپس فرمود: در آن هنگام مردی از عترتم یا از اهل بیتم خروج کرده زمین را پر از داد و عدل خواهد کرد کرد، همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.
امام باقر (ع) فرمود:
یملک القائم ثلاث مائة سنة و یزداد تسعا کما لبث اهل الکهف فی کهفهم؛ یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جورا فیفتح الله له شرق الارض و غربها، و یقتل الناس حتی لا یبقی الا دین محمد، و یسیر بسیرة سلیمان بن داود و یدعوا الشمس و القمر فیجیبانه وتطوی له الارض و یوحی الیه فیعمل بالوحی بأمرالله؛29
امام قائم 309 سال صاحب زمین میشود؛ همان مقدار که اهل کهف در غارشان درنگ کردند. آن گاه زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ آن گونه که پر از ظلم و جور شده است. پس خداوند برای او شرق و غرب عالم را فتح می کند. او مردم را می کشد تا تنها دین محمد (اسلام) بر روی زمین باقی بماند. او به سیره سلیمان بن داوود عمل می کند، خورشید و ماه را می خواند و آن دو نیز او را اجابت می کنند. زمین برای او به چرخش در می آید و بر او وحی می گردد و او نیز به امر خدا به وحی عمل می کند.
4. اتفاق بر این که مهدی (ع) از اهل بیت پیامبر(ص) است
با ملاحظه روایاتی که از طرق شیعه و سنی به دست ما رسیده است پی می بریم که یکی دیگر از موارد اتفاقی بین این دو فرقه در قضیه مهدویت، اتفاق در این است که مهدی موعود از اهلبیت و ذریه رسول گرامی اسلام است. اینک به بعضی از روایات این باب اشاره می کنیم:
روی سعید بن مسیب قال: کنّا عند ام سلمة فتذاکرنا المهدی فقالت: سمعت رسول الله (ص) یقول: المهدی من عترتی من ولد فاطمة؛30
سعید بن مسیب می گوید: نزد ام سلمه بودیم که سخن از مهدی به میان آمد. ام سلمه فرمود: از رسول خدا شنیدیم که می فرمود: مهدی از عترتم و از اولاد فاطمه است.
و نیز از ابو سعید خدری روایت شده که رسول خدا فرمود:
لا تقوم الساعة حتی تملأ الأرض ظلما و عدوانا. قال ثم یخرج رجل من عترتی او من اهل بیتی یملأها قسطا وعدلا کما ملئت ظلما و عدوانا؛31
قیامت بر پا نمی شود تا این که زمین پر از ظلم و جور شده باشد. فرمود: سپس مردی از عترتم یا از اهل بیتم قیام می کندو زمین را پر از داد و عدل می نماید، همان گونه که پر از ظلم وجور شده باشد.
امام باقر (ع)فرمود:
المهدی رجل من ولد فاطمه؛32
مهدی مردی از اولاد فاطمه است.
ترمذی به سند خود از پیامبر اکرم نقل کرده است:
یلی رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی؛ 33
شخصی از اهل بیتم متولی کل زمین خواهد شد که همنام من است.
5. اتفاق بر این که لقب او «مهدی» است
برای امام زمان (ع) القاب و عناوین متعددی در روایات ذکر شده است، ولی یکی از القابی که مورد اتفاق بین شیعه و سنی است لقب « مهدی» است. اینک به بعضی از روایات اشاره می کنیم:
1. حاکم نیشابوری به سند خود از ابی سعید خدری نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود:
المهدی منا اهل البیت...؛34
مهدی از ما اهل بیت است... .
2. بخاری به سند خود از پیامبر(ص) نقل می کند:
المهدی حق و هو من ولد فاطمة؛35
مهدی حق است و او از اولاد فاطمه است.
3. مقدس شافعی به سند خود از پیامبر (ص) نقل می کند که:
یخرج المهدی، علی رأسه غمامة، فیها ینادی: هذا المهدی خلیفة رسول الله فاتبعوه؛36
مهدی خروج می کند در حالی که در بالای سر او ابری است، در میان آن ابرکسی ندا می کند: این مهدی خلیفه خداست او را اطاعت نمایید.
6. اتفاق در برخی از اوصاف شخصی آن حضرت(ع)
در بعضی از صفات شخصی آن حضرت (ع) نیز بین علمای اسلام اتفاق است که از آن جمله در روایات می خوانیم:
1. حاکم نیشابوری در مستدرک ودیگران از ابوسعید خدری روایت کرده اند که پیامبر(ص) فرمود:
المهدی منی، اجلی الجبهه. اقنی الأنف. یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً و یملک سبع سنین؛37
مهدی از من است. پیشانی آشکار. بینی بلند است. زمین را از داد و عدل پر می کند، همان گونه که از ظلم وجور پر شده است و در مدت هفت سال صاحب زمین می شود.
ابن کثیر در کتاب « النهایة» در شرح این حدیث می گوید:
« اجلی الجبهة» از جلیّ است به معنای کنار رفتن موی جلو سر از پیشانی.« أقنی الأ نف» از« قنی» به معنی بلندی بینی است با تیزی طرف آن و منحنی بودن وسطش.... انحنای در وسط بینی به حدی نیست که سیمای او را مشوّه جلوه دهد.
7. اتفاق بر برخی از علائم ظهور
درباره با قیام و ظهور امام زمان (ع) در روایات فریقین به علائمی اشاره شده که بعضی از آن علائم مورد اتفاق شیعه و سنی است که به دو نمونه از آنها اشاره می شود:
الف- برپایی دولت اسلامی
از روایات اسلامی استفاده می شود که قبل از قیام حضرت مهدی (ع ) حکومتی اسلامی برپا خواهد شد که در واقع زمینه ساز قیام حضرت مهدی (ع ) است.
1. ابن ماجه به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود:
یخرج قوم من المشرق یوطئون للمهدی سلطانه؛38
قومی از جانب مشرق زمین خروج می کند و زمینه ساز سلطنت و حکومت مهدی خواهد شد.
2. احمد بن حنبل به سند خود از ثوبان نقل می کند که رسول خدا(ص) فرمود:
اذا رأیتم الرایات السود قد اقبلت من خراسان فاتوها ولو حبواً علی الثلج؛39
هر گاه پرچم های سیاه را مشاهده نمودید که از جانب خراسان به حرکت درآمده اند، آنها را همراهی کنید؛ ولو با زانوها بر روی برف.
3. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
یخرج ناس من المشرق. فیوطئون للمهدی؛40
جماعتی از مشرق قیام کرده و زمینه ساز ظهور مهدی خواهند شد.
4. و نیز پیامبر اکرم(ص) فرمود:
تجیء الرایات السود من قبل المشرق کأن قلوبهم زبر الحدید، فمن سمع بهم فلیأ تهم فیبایعهم ولو حبواً علی الثلج؛41
پرچم های سیاه از جانب مشرق خواهد آمد. گویا دل های آنان پاره های آهن است. پس هر کس که از آنها مطلع شود باید نزد آنها بیاید و با آنها بیعت کند؛ ولو با زانو روی برف.
ب- برپایی دولت مخالف
یکی دیگر از علائم ظهور که مورد اتفاق فریقین است، برپایی دولتی قبل از قیام امام زمان (ع ) در بلاد شام است که رهبری آن را فردی از بنی امیه به نام سفیان به عهده دارد. روایات در این باب از طریق شیعه و سنی به حد استفاضه رسیده است و نیز صحاح شش گانه اهل سنت بر این امر تاکید دارند که لشکر سفیانی به طرف مکه حرکت می کند تا نهضت و قیام امام مهدی (ع ) را در هم بکوبد؛ زیرا از سیطره حضرت (ع) بر شهرهای حجاز مطلع می شود. در بین راه به منطقه بیداء که می رسد، اوو لشکرش به زمین فروخواهند رفت.
1. مسلم به سند خود از عایشه نقل می کند که رسول خدا فرمود:
سیعوذ بهذا البیت - یعنی مکة- قوم لیست لهم منعة و لا عدة، یبعث الیهم جیش حتی اذا کانوا ببیداء من الارض خسف بهم؛42
به زودی جماعتی به مکه پناه می برند که برای آنان حفاظ و امکانات نیست و از طرف دیگر لشکری به سوی آنها فرستاده می شود.هنگامی که آن لشکر به سرزمین بیداء رسید، به زمین فرو می روند.
2. نعمانی به سند خود از امام صادق (ع ) نقل می کند که فرمود:
للقائم خمس علامات: السفیانی...؛43
برای قائم پنج علامت است، یکی از آنها خروج سفیانی است... .
3.علی بن محمد سمری توقیعی را از امام زمان نقل فرموده که با آن غیبت صغری به اتمام رسیده است، آن حضرت در آن توقیع می فرماید:
فمن ادعی المشاهدة قبل الخروج السفیانی. و الصیحة فهو کذاب مفتر؛44
پس هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی، ادعای مشاهده امام زمان کند، او دروغگو و افترا زننده است.
4. نعمانی به سند خود از امام باقر (ع ) نقل کرده که فرمود:
... و یبعث السفیانی بعثا الی المدینة فینفی المهدی منها الی مکة. فیبلغ امیر جیش السفیانی ان المهدی قد خرج الی المکة. فیبعث جیشاً علی اثره فلا یدرکه حتی یدخل مکة خائفا یترقب علی سنة موسی بن عمران. قال: و ینزل امیر جیش السفیانی البیداء. فینادی مناد من السماء: یا بیداء ابیدی القوم، فیخسف بهم، فلا یفلت منهم الا ثلاثه....؛45
و سفیانی لشکری را به سوی مدینه می فرستند. حضرت مهدی (ع )از مدینه به سوی مکه کوچ می کند. خبر به امیر لشکر سفیانی می رسد که مهدی به سوی مکه حرکت کرده است. لذا او لشکری را به دنبال حضرت به طرف مکه می فرستد، ولی به حضرت نمی رسند مگر هنگامی که به مکه رسیده است در حالی که خائف و مراقب است همانند موسی بن عمران ( که وارد مدین شد).آن گاه امام باقر(ع) فرمود: وامیر لشکر سفیانی وارد بر سرزمین بیداء می شود ومنادی از آسمان ندا می دهد: ای سرزمین بیداء، این قوم را در خود فرو بر! آن قوم در آن سرزمین زیر و رو خواهند شد و به جز از سه نفر، کسی که از آنها نجات نخواهد یافت.
8. اتفاق بر اقتدای حضرت عیسی به آن حضرت (ع)
روایات اسلامی بر این امر اتفاق دارند که هنگام خروج حضرت مهدی (ع ) حضرت عیسی (ع) نیز از آسمان نزول می کند و در نماز به امام زمان (ع) در نماز اقتدا خواهد نمود. اینک به برخی از روایات باب اشاره می نماییم:
1. مسلم در صحیح با سند خود از جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود:
لا تزال طائفة من امتی علی الحق ظاهرین الی یوم القیامة. قال: فینزل عیسی بن مریم فیقول امیرهم: تعال صل لنا فیقول: لا ان بعضکم علی بعض امراء تکرمة الله هذه الامة؛ 46
دائماً طایفه ای از امتم بر حق و ظاهرند تا روز قیامت. سپس فرمود: عیسی بن مریم از آسمان فرود آمده، امیر آنها به حضرت عیسی می گوید: پیش آ و برای ما امامت کن. او در جواب می گوید: خیر، به راستی بعضی از شما بر بعضی دیگر امیر است به جهت اکرام خدا براین امت.
از این حدیث استفاده می شود که هنگام نزول حضرت عیسی (ع)، امام زمان (ع) از او می خواهد که بر این امت، امامت جماعت کند. او نیز این تقاضا را به جهت احترام گذاشتن بر حضرت (ع) و امت اسلامی نمی پذیرد و امر امامت جماعت را به امام زمان (ع) وا گذار می کند.
2. بخاری به سند خود از ابی هریره نقل می کند که رسول خدا (ص) فرمود:
کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛47
چگونهاید زمانی که فرزند مریم فرود آمده در حالی که امام شما از میان شما امت اسلامی است؟
3. امام باقر(ع) فرمود:
القائم منصور بالرعب، موید بالنصر، تطوی له الارض. و تظهر له الکنوز، و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب. و یظهر الله عزوجل به دینه و لو کره المشرکون. فلا یبقی من الارض خراب الا عمر، و ینزل روح الله عیسی بن مریم فیصلی خلفه؛48
قائم به توسط ترس یاری می شود وبه نصرت تایید می گردد. زمین برای اوخواهد چرخید و سلطنتش مشرق و مغرب عالم را فرا خواهد گرفت. خداوند عز وجل به واسطه او دینش را ظاهر می کند، هر چند مشرکان به آن کراهت داشته باشند. پس روی زمین جای خرابی نیست مگر آن که آباد شود. و روح الله عیسی بن مریم نزول می کند و پشت سر او اقامه نماز خواهد کرد.
4. ابن سعید خدری از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود:
منا الذی یصلی عیسی بن مریم خلفه؛49
از ماست آن کسی که عیسی بن مریم به او اقتدا می کند و نماز می گزارد.
9. اتفاق بر اصلاح امر او در یک شب
روایات اسلامی بر این امر اتفاق کرده اند که خداوند متعال امر فرج آن حضرت (ع) را در یک شب اصلاح خواهد کرد، همان گونه که امر حضرت موسی را یک شبه اصلاح کرد و او را به نبوت رسانید. اینک به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
1. احمد بن حنبل به سند خود از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود:
المهدی منّا اهل البیت. یصلحه الله فی لیلة؛50
مهدی از ما اهل بیت است. خداوند امر فرج او را در یک شب اصلاح خواهد کرد.
2. شیخ صدوق (ره) به سند خود از امام حسین (ع) نقل می کند:
فی التاسع من ولدی سنّة من یوسف و سنّة من موسی بن عمران -علیهما السلام- و هو قائمنا اهل البیت. یصلح الله تبارک و تعالی امره فی لیلة واحدة؛51
در نهمین فرد از اولاد من سنتی از یوسف و سنتی از موسی بن عمران -علیهما السلام- وجود دارند و او قائم از ما اهل بیت است. خداوند تبارک و تعالی امر او را در یک شب اصلاح خواهد کرد.
3. و نیز شیخ صدوق (ره) به سند خوداز امیرالمومنین، علی بن ابی طالب (ع) نقل می کند که رسول خدا(ص) فرمود:
المهدی منا اهل البیت یصلح الله له امره فی لیلة؛52
مهدی از ما اهل بیت است که خداوند امر او را در یک شب اصلاح خواهد نمود.
10. اتفاق بر بیعت کردن با بین رکن و مقام
از جمله موارد اتفاقی بین امت اسلام در قضیه مهدویت، اتفاق بر این نکته است که با آن حضرت (ع) هنگام ظهورش بین رکن و مقام بیعت خواهد شد. به بعضی از روایات این باب اشاره می کنیم:
1. مقدس شافعی به سند خود از حذیفة بن یمان روایت کرده که پیامبر (ص) در قصه حضرت مهدی (ع) فرمود:
یبایع له الناس بین الرکن و المقام، یردالله به الدین و یفتح له فتوح، فلا یبقی علی وجه الارض الا من یقول: لا اله الاالله؛53
مردم با او بین رکن و مقام بیعت می کنند. خداوند به سبب او دین را به جایگاه اصلی خود بر می گرداند و برای او فتوحاتی انجام خواهد داد. پس بر روی زمین کسی باقی نمی ماند مگر آنکه قائل به لا اله الاالله می شود.
2. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرمود:
.... و الله یا بنی هلال مهدیّ هذه الامة الذی یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا والله انّی لأعرف جمیع من یبایعه بین الرکن و المقام واعرف اسماء الجمیع و قبائلهم؛54
به خدا سوگند، ای فرزندان هلال، مهدی این امت کسی است که زمین را پر از عدل وداد خواهد کرد، آن گونه که پر از ظلم و جور شده است. به خدا سوگند، تمام کسانی را که با او بین رکن و مقام بیعت می کنند می شناسم ونامهای تمام آنها و قبایل آنها را می دانم.
11. اتفاق بر اینکه عالم را پر از عدل و داد می کند
احادیث بسیاری در متون اسلامی شیعی و سنی به این امر اتفاق دارند که امام زمان، حضرت مهدی (ع) بعد از ظهورخود زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است. اینک به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
1. ابوسعید خدری از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود:
لا تقوم الساعة حتی تملیء الارض ظلماً و عدواناً. قال: ثم یخرج رجل من عترتی او من اهل بیتی یملأ ها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً وعدواناً؛55
قیامت بر پا نمی شود تا اینکه زمین پر از ظلم و ستم گردد. سپس فرمود: آن گاه شخصی از عترتم یا از اهل بیتم (تردید از راوی است) خروج کرده، زمین را از داد و عدل پر خواهد کرد، همان گونه که ازظلم و ستم پر شده است.
2. مجلسی (ره) در بحارالانوار از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که فرمود:
لتملأنّ الأرض ظلما و عدوانا. ثم لیخرجنّ من اهل بیتی او قال من عترتی، من یملأها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و عدواناً؛56
به راستی زمین پر از ظلم و جور خواهد شد، آن گاه شخصی از اهل بیتم- یا فرمود: از عترتم- خروج می کند کسی که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.
3. ابو داود به سند خود از امام علی(ع) نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود:
لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلاً من اهل بیتی یملأها عدلاً کما ملئت جوراً؛57
اگر از عمر زمین بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند مردی را از اهل بیتم را برمی انگیزاند تا زمین را پر از عدل کند آن گونه که پر از جور شده است.
4. شیخ طوسی (ره) در حدیثی طولانی به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود:
یظهر صاحبنا و هو من صلب هذا - و اومأ بیده الی موسی بن جعفر(ع)- و یملأها عدلاً، کما ملئت جوراً و ظلماً؛58
صاحب ما ظهور می کند در حالی که از نسل این است - حضرت (ع) به دست مبارک خود به حضرت موسی بن جعفر(ع) - آنگاه زمین را پر از عدل و داد می کند همان گونه که پر از جور و ظلم شده است.
12. اتفاق بر توسعه اقتصادی در عصر ظهور
با مراجعه به روایات فریقین در می یابیم که در عصر ظهور امام زمان (ع)، توسعه و رفاه اقتصادی مطلوبی ایجاد خوا هد شد؛ به حدی که بشر مانند آن را در طول تاریخ کره زمین به خود ندیده است. و این به برکت حکومت عدل توحیدی امام زمان (ع) است. از این روایات استفاده می شود که گناه موجب فقر و فلاکت و در مقابل، عدالت و رستگاری و اطاعت از دستورهای خدا و پیاده کردن فرمانهای الهی در روی زمین و اینکه هیچ کس در جهان گناه نکند، و از طرفی دیگر، دعای حضرت و حضور حجت خدا در میان مردم، سبب وسعت برکت بر روی زمین خواهد شد. اکنون به برخی از روایات اشاره می کنیم:
1. ابو سعید خدری از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود:
تنعم امتی فی زمن المهدی نعمة لم ینعموا مثلها قط، ترسل السماء علیهم مدراراً، و لا تدع الأرض شیئا من النبات الا اخرجته و المال کدوس. یقوم الرجل فیقول: یا مهدی اعطنی. فیقول: خذ؛59
امتم در زمان ظهور مهدی متنعم به نعمتی می شوند که هرگز از مانند آن را بر خوددارنشده بودند. آسمان برای آنها آب فراوان خواهد فرستاد و زمین از هیچ گیاهی برای آنان فروگذار نخواهد کرد. اموال متراکمی شود.(مثلاً) شخصی بر می خیزد به آن حضرت (ع) عرض می کند: ای مهدی به من عنایت کن. حضرت(ع) نیز به او می فرماید: بگیر.
2. جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمود:
یخرج فی آخر الزمان خلیفة، یعطی المال بغیر عدد؛60
در آخرالزمان خلیفه ای خروج خواهد کرد که بدون شمارش به مردم مال اعطا می کند.
3. بخاری به سند خود از ابی موسی نقل می کند که پیامبر (ص) فرمود:
لیاتین علی الناس زمان یطوف الرجل فیه بالصدقة من الذهب، ثم لا یجد احدا یاخذها؛61
به طور حتم بر مردم زمانی خواهد آمد که شخص مالدار صدقه ای از طلا را به دست گرفته، بین مردم می گردد تا مستحقی را پیدا کند به او بدهد ولی کسی را پیدا نمی کند که صدقه را از اوبگیرد.
4. مسلم به سند خود از ابی هریره نقل می کند که رسول خدا(ص) فرمود:
والله لینزلنّ ابن مریم... لیدعون الی المال فلا یقبله احد؛62
به خدا سوگند که فرزند مریم از آسمان پایین آمده...، مردم به مال دعوت می شوند. ولی هیچ کس آن را قبول نمی کند.
5. شیخ صدوق به سند خود از مفضل بن عمر چنین نقل کرده است که از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود:
انّ قائمنا اذا اقام اشرقت الارض بنورربها... و تظهر الارض کنوزها حتی یراها الناس علی وجهها و یطلب الرجل منکم من یصله بماله و یاخذ منه زکاته، فلا یجد احداً یقبل منه ذلک. استغنی الناس بما رزقهم الله من فضله؛63
به راستی قائم ما هنگامی که قیام کند، زمین به نور پروردگارش نور افشان خواهد شد... و زمین گنجهای خود را ظاهرمی کند مردم آنها را بر روی زمین خواهند دید. شخصی از شما دنبال کسی می گردد که به او صله کرده، زکات مالش را از او بپذیرد، ولی هیچ کس را نمی یابد که آن مال را از او قبول کند؛ زیرا خداوند متعال مردم را به آنچه به آنها روزی داده بی نیاز کرده است.
قضیه مهدویت و مؤلفان فریقین
بسیاری از علمای شیعه و سنی به طور مستقل درباره قضیه مهدویت، درگذشته و حال، تألیفاتی گرانسنگ را از خود به جای گذاسته اند که در این مقاله به نام برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف- تألیفات اهل سنت
1. عباد بن یعقوب رواجنی، متوفای (250 ق) صاحب کتاب اخبار المهدی.64
2. ابو بکربن ابی خیثمه، متوفای ( 279ق). سهیلی می گوید: احادیث وارد در امر مهدی (ع) بسیار است و ابوبکربن ابی خیثمه آن را در کتابی جمع نموده است.65
3. ابوالحسین احمد بن جعفر منادی متوفای ( 336ق). ابن حجر در شرح احادیث دوازده خلیفه، به نقل از ابی الجوزی در کتاب کشف المشکل می گوید:
ابن المنادی این مطلب را در کتابی که درباره حضرت مهدی (ع) نوشته آورده است.66
4. ابو نعیم احمد بن عبدالله اصفهانی، متوفای (430 ق) صاحب کتاب گرانسنگ کتاب المهدی.67
5. محمد بن یوسف گنجی شافعی متوفای (658ق) صاحب کتاب البیان باخبار صاحب الزمان.
6. یوسف بن یحیی سلمی شافعی متوفای ( 685ق) صاحب کتاب عقد الدرر فی اخبار المهدی المنتظر.
7. ابن قیم جوزیه، (متوفای 751ق) صاحب کتاب المهدی.
8. ابن کثیر قرشی، (متوفای 774 ق) صاحب کتاب مستقل در احادیث حضرت مهدی(ع).68
9. شمس الدین محمد بن عبدالرحم سخاوی، (متوفای 902 ق) صاحب کتاب ارتقاء الغرف.
10. جلال الدین سیوطی، (متوفای 911ق) صاحب کتاب العرف الوردی من اخبار المهدی.
11. ابن کمال پاشا حنفی، (متوفای 94 ق) صاحب کتاب تلخیص البیان فی علامات مهدی آخر الزمان.
12. محمد بن طولون دمشقی، (متوفای 953ق) صاحب کتاب المهدی الی ماورد فی المهدی.
13. احمد بن حجر هیثمی مکی، (متوفای 974ق) صاحب کتاب القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر.
14. علی بن حسام الدین متقی هندی، (متوفای 975ق) صاحب کتاب البرهان فی علامات آخر الزمان.
15. ملا علی بن سلطان قاری حنفی، (متوفای 1014ق) صاحب کتاب المهدی من آل الرسول (ص).
16. مرعی بن یوسف کرمی مقدسی حنبلی، (متوفای 1033ق) صاحب کتاب فرائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر(ع).
17. محمد بن اسماعیل امیر صنعانی، (متوفای 1182ق) صدیق حسن خان می گوید:
سید علامه، بدرالمله، منیر محمد بن اسماعیل امیر صنعانی یمانی؛ او احادیثی را که دلالت بر خروج مهدی دارد در مجموعه ای جمع کرده؛ آن مهدی که از آل محمد (ص) است و در آخرالزمان ظهور خواهد نمود.69
18. قاضی محمد بن علی شوکانی، (متوفای 1250ق)، صاحب کتاب التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح.70
19. شهاب الدین احمد بن احمد بن اسماعیل حلوانی شافعی، (متوفای 1308ق) صاحب کتاب القطر الشهدی فی اوصاف المهدی.
20. محمد بن محمد بن احمد الحسینی البلیسی، صاحب کتاب العطر الوردی فی شرح القطر الشهدی فی اوصاف المهدی.
21. ابو العلاء ادریس بن محمد بن ادریس حسینی عراقی، صاحب کتاب تالیف فی المهدی.
22. شیخ مصطفی البکری، صاحب کتاب الهدایه الندیه للأمه المهدیه.
23. محمد بن عبدالعزیز بن مانع، صاحب کتاب تحدیق النظر فی اخبار الامام المنتظر.
24. شیخ ولایت الله صادقپوری هندی، صاحب کتاب الاربعین فی اخبار المهدیین.
25. حنیف الدین عبدالرحمن المرشدی، صاحب کتاب تلخیص البیان فی علامات مهدی آخرالزمان.
26. رشید راشد تاذفی حلبی، صاحب کتاب تنویر الرجال فی ظهور المهدی والدجال.
27. احمد بن محمد بن صدیق، صاحب کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون.
28. عبدالمحسن بن حمد العباد، نائب رئیس دانشگاه اسلامی در مدینه منوره، صاحب کتاب عقیده اهل السنه والاثر فی المهدی المنتظر.
او در کتاب خود می نویسد:
کما اعتنی علماء هذه الامة بجمیع الاحادیث الواردة عن نبیبهم - صلی الله علیه و سلم- تالیفاً و شرحاً کان لاحادیث المتعلقة بامر المهدی قسطها الکبیر من هذه العنایة، فمنهم من ادرجها ضمن المولفات العامة، کما فی السنن و المسانید و غیرها ومنهم من افردها بالتالیف... کل ذلک حصل منهم - رحمهم الله و جزاهم خیراً- حمایة لهذا الدین و قیاما بما یجب من النصح للمسلمین؛71
همان گونه که علمای این امت برجمع احادیث وارده از پیامبرشان (ص) و تالیف و شرح آنها اهمیت فراوانی داده اند.احادیث متعلق به امر مهدی نیز قسمت بسیاری از این مولفات را در بر گرفته است. لذا عده ای از علما این احادیث را ضمن تالیفات عمومی خود، همانند سنن و مسانید و غیر اینها آورده اند، و عده ای دیگرنیز برای احادیث مهدی تالیفی مستقل انجام داده اند. تمام این کار ها - خداوند آنها را رحمت کند و جزای خیر دهد- به جهت حمایت از این دین. و قیام و عمل به تکلیف واجب نصیحت وارشاد مسلمانان بوده است.
رد علمای اهل سنت بر منکران مهدویت
شمار اندکی از علمای اهل سنت در صدد تشکیک در قضیه مهدویت برآمده اند ومطالبی نیز در این باره در کتاب مستقل یا در ضمن مباحث دیگر متذکر شده اند.ولی خوشبختانه بقیه علمای اهل سنت با آن بیداری و شعوری که داشته اند در مقابل آنان ایستاده و شدیدا با بحث و سخنرانی و تالیف کتاب به شبهات آنها پاسخ گفته اند. هم اینک به برخی از کسانی که در رد منکران قضیه مهدویت کتاب مستقل تالیف کرده اند اشاره می کنیم:
1. ابوالفیض سید احمد بن محمد بن صدیق غماری شافعی ازهری مغربی.( متوفای1380ق) صاحب کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، چاپ دمشق.
2. شیخ محمود بن عبدالله تویجری از استادان دانشگاه اسلامی در مدینه منوره، صاحب کتاب الاحتجاج بالاثر علی من انکر المهدی المنتظر، در رد شیخ ابن محمود، قاضی قطر.
3. شیخ عبدالله سبیتی عراقی، صاحب کتاب الی مشیخه الازهر، در رد کتاب المهدیة فی الاسلام،از سعد محمد حسن که از منکران مهدویت است.
4. محمد بن عبدالعزیز بن مانع،(متوفای1385ق) صاحب کتاب تحدیدالنظر فی اخبار الامام المنتظر، در اثبات امام مهدی (ع) و ظهورش و رد ابن خلدون.
5. کتاب الجزم لفصل ابن حزم، در رد ابن حزم اندلسی که بخشی از کتاب خود الفصل فی الملل والاهواء و النحل را به انکار و تکذیب احادیث مربوط به امام زمان (ع) اختصاص داده است.
6. عبدالمحسن بن حمدالعباد، استاد دانشگاه مدینه منوره و عضو هیأت علمی آن دانشگاه، صاحب کتاب الرد علی من کذّب بالاحادیث الصحیحه الواردة فی المهدی، در رد کتاب لا مهدی ینتظر بعد الرسول سید البشر،از شیخ آل محمود قطری.
7. ابوالعباس بن عبدالمومن مغربی، صاحب کتاب الوهم المکنون فی الرد علی ابن خلدون.
ب. تألیفات علمای شیعه قبل از ولادت حضرت مهدی (ع)
1. کتاب الملاحم، از اسماعیل بن مهران سکونی، کوفی ثقه، از اصحاب امام رضا(ع).72
2. کتاب ما سئل عن الصادق (ع) من الملاحم،ازعلی بن یقطین بغدادی، ثقه، جلیل، فانی سال 182. 73
3. کتاب الملاحم، از ابراهیم بن حکم فزازی که فضل بن شاذان از او روایت می کند.74
4. کتاب الملاحم، از احمد بن میثم، فقیه کوفی، ثقه.75
5. کتاب الملاحم، از حسن بن علی بن فضال کوفی، از خواص اصحاب امام رضا(ع).76
6. کتاب الملاحم، از حسین بن سعید بن حماد اهوازی، ثقه، عالم، ازاصحاب امام رضا(ع).77
7. کتاب الغیبه، از ابی الفضل عباش بن هشام ناشری اسدی، ثقه، جلیل فانی سال219 یا220ق.78
8. کتاب الملاحم، از ابی محمد بن ابی عمیر ازدی بغدادی، که مشایخ ثقات بر توثیق اواجماع دارند، فانی سال217ق.79
9. کتاب القائم،از ابی الحسن علی بن مهزیاراهوازی که ازامام رضا وامام جواد(ع) روایت می کند.80
10. کتاب الغیبة، ازابی اسحاق ابراهیم بن صالح انماطی کوفی اسدی، ثقه و از اصحاب امام کاظم و امام رضا و امام جواد (ع) که تنها کتاب باقی مانده از او همین کتاب است.81
11. کتاب الملاحم، ازابی جعفر محمد بن عبدالله کرخی که برخی ازاو روایت می کند.82
12. کتاب الحجة، ازفضل بن شاذان ازدی، ثقه، جلیل القدر،ازاصحاب امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام عسکری (ع) متوفای سال260ق.83
13. کتاب القائم، از فضل بن شاذان.84
14. کتاب الملاحم، از فضل بن شاذان. 85
15. کتاب صاحب الزمان، از محمد بن حسن بن جمهور بصری از راویان از امام رضا (ع).86
16. از ایشان کتاب دیگری در قضیه مهدویت به نام وقت خروج القائم ثبت شده است.87
پس از ولادت امام زمان (ع) نیز تا کنون کتابهای بسیاری در فرهنگ دین درباب مهدویت نگاشته شده است که از شمار و حوصله این مقاله بیرون است و نیازمند کتاب شناسی تفصیلی و گسترده است.
پدیدآورنده:علی اصغر رضوانی
----------------------------------------------
پانوشتها:
1. حجرات(49):10.
2. انفال (8): 46.
3. آل عمران(3): 103.
4. رجوع شود به: بحث خبر متواتر، حلقات شهید صدر (ره).
5. بحث حول المهدی، ص 63- 64.
6. عقائد الامامیه، ص 77.
7. فتح الباری، ج5. ص 362.
8. ابراز الوهم المکنون، ص 4، به نقل از رسالة التوضیح شوکانی.
9. صواعق المحرقه، ج2، ص 211.
10. فیض القدیر، ذیل حدیث 9245.
11. شرح مقاصد، ج 2 ص 62.
12. اخبار الدول و آثارالاول، ج 1. ص 463.
13. تحفه الاحوذی بشرح جامع الترمذی، از مبارکفوری، شرح حدیث 2331.
14. التاج الجامع للاصول، ج 5، ص310.
15. بقره (2) آیه 1-3.
16. زخرف(43):آیه 86.
17. کمال الدین، ج 1، ص19.
18. فرائد السمطین، ج 2، ص 234، باب 61؛ الحاوی للفتاوی، ج 2،ص 83؛ الاذاعه، ص 137؛ عقدالدرر، ص 157.
19. کمال الدین،ج 2،ص 34.
20. ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، ص 433- 436.
21. الاذاعة، ص 146.
22. مجله التمدن الاسلامی. شماره 22. ص 643، چاپ دمشق.
23. مجله الجماعه الاسلامیه، سال نخست، شماره 3،ذیقعده 1388، چاپ حجاز.
24. انبیا،(21) :آیه 105.
25. نور،( 24): آیه 55.
26. توبه.(9): آیه 33.
27. مستدرک حاکم،ج 4، ص 558؛ مسند احمد،ج 3،ص 38.
28. مسند احمد،ج3،ص 17؛ سنن ابی داود،ج 4،ص 152.
29. بحارالانوار،ج 52، ص 390، باب 27، حدیث 212؛ اثبات الهداة،ج3، ص584.
30. سنن ابن ماجة، ج 2.حدیث 4086؛ تاریخ بخا ری، ج3،ص346.
31. مسند احمد،ج 3،ص36،؛مسند ابی یعلی،ج 2.ص274،حدیث 987؛ صحیح ابن حبان، ج 8، ص290-291، حدیث 6874،حدبث6874؛ مستدرک حاکم.ج4،ص557.
32. بحارالانوار،ج 51،ص43، حدیث 32.
33. جامع ترمذی.ج4،ص505؛ مسند احمد،ج 1،ص 376.
34. مستدرک حاکم.ج4،ص557.
35. تاریخ بخاری.ج3،ص346؛ سنن ابی داود،ج4،ص107، حدیث 4284؛االغیبة، شیخ طوسی (ره)، ص 114؛ سنن ابن ماجه،ج 2،ص1368، حدیث 4086.
36. عقد الدرر، ص 135 باب 6؛ بحارالانوار،ج 51،ج81؛ العطرالوردی،ص 54.
37. مستدرک حاکم، ج4، ص57؛ سنن ابی داود ج4، ص106؛ کشف الغمه ج3، ص227؛ اثبات الهداة ج3، ص600؛ غایه المرام باب 141،حدیث 47؛ بحارالانوار ج51، ص90 ،حدیث 39.
38. سنن ابن ماجه. ج2، حدیث 4088؛ مجمع الزوائد، ج7، ص318؛ کنزالعمال، ج14، حدیث 38657.
39. مسند احمد، ج5، ص 227؛ مستدرک حاکم، ج4، ص 502؛ جامع الصغیر، سیوطی، ج1، ص 100، حدیث 468.
40. بحارالانوار،ج 51،ص87، باب 1 حدیث 38؛ حلیه الابرار،ج 2،ص709. باب 54، حدیث 87. اثبات الهداه،ج3،ص 599، باب 32. حدیث 59.
41. مسند احمد،ج5، ص277؛ مستدرک حاکم، ج4،ص502؛ جامع صغیر سیوطی، ج 1، ص100، حدیث 468 ؛ عقد الدرر ص 129، باب 5؛ بحارالانوار، ج 51، ص 84، باب 1.
42. صحیح مسلم،ج4، ص221، حدیث 7.
43. غیبت نعمانی، ص 133.
44. احتجاج طبرسی،ج 5،ص7.
45. غیبت نعمانی، ص 149.
46. صحیح مسلم،ج 1،ص137.
47. صحیح بخاری،ج4،ص205.
48. بحارالانوار،ج 52،ص191، حدیث24.
49. عقد ادرر، ص 25،باب 34؛ جامع الصغیر،ج 2،ص 546؛ کنزالمال، حدیث 38673.
50. مسند احمد،ج 1،ص84؛ سنن ابن ماجه،ج2،ص1367، باب 34. حدیث 4085.
51. کمال الدین، ج 1، ص317، حدیث 1.
52. کمال الدین،ج 1، ص152، باب 6، حدیث 15.
53. عقد الدرر، ص 222، باب 9؛ فرائد الفکر، ص 9 باب 4.
54. کتاب سلیم بن قیس، ص 103؛ غیبت نعمانی، ص 81، باب 4، حدیث 10؛ اثبات الهداه،ج 1،ص512، باب 9.
55. مسند احمد،ج 3،ص36؛ مستدرک حاکم، ج4،ص557؛ صحیح ابن حبّان.ج 8،ص290.
56. بحارالانوار،ج 51، ص82، باب 1، حدیث 22.
57. سنن ابی داود، 4ج،ص107؛ مسند احمد.ج1،ص99؛ مصنف این ابی شیبه؛ باب 321.
58. غیبت طوسی (ره)، ص 28؛ اثبات الهداه، ج3،ص 241. باب 24.
59. عقد الدرر، ص 144- 145. باب 7؛ القول مختصر، ص 5، باب 1 حدیث 10؛ الاذاعه، ص 125؛ بحارالانوار،ج 51،ص83، کشف الغمه،ج3،ص263.
60. صحیح مسلم، ج 4،ص4322. باب 18. حدیث 2913؛ بحارالانوار، ج 28،ص18. باب 1. حدیث 25.
61. صحیح بخاری، .ج 2،ص114؛ صیح مسلم، ج 3،ص84؛ کنزالعمال، ج 14،ص 222 و38483.
62. صحیح مسلم،ج 1،ص94.
63. کما ل الدین.ج 330،ص16.
64. المهدی المنتظر فی الاحادیث اصحیحة،از دکتر بستوی، ص 30.
65. الروض الأنف، سهیلی،ج 1،ص60.
66. فتح الباری، ج 13،ص312.
67. المهدی المنتظر، از بستوی، ص 127.
68. البدایه و النهایه،ج 6،ص248.
69. الاذاعه، صدیق حسن خان، ص 113.
70. الاذاعة،.ص 114.
71. عقیده اهل السنه والاثر فی المهدی المنتظر، ص 16.
72. رجال نجاشی، ص 26، فهرست طوسی (ره)، ص 11.
73. فهرست طوسی، ص 91، رقم 378.
74. رجال نجاشی، ص 15.
75. فهرست طوسی، ص 25و 26. رقم 67.
76. رجال نجاشی، ص 34، رقم 72
77. همان، ص 58، رقم 137، فهرست طوسی، ص 53، رقم 186
78. همان، ص 28، رقم 741
79. همان، ص 326 و 327. رقم 887.
80. همان، ص 253، رقم 664.
81. همان، ص 15، رقم 13، فهرست طوسی (ره)، ص 3 رقم 2.
82. همان، ص 350. رقم 942.
83. الذریعه، ج16،ص75و373.
84. همان،ج17،ص 1و3.
85. همان،ج 22،ص189و6634.
86. فهرست طوسی (ره)، ص 164، رقم 615.
87. الذریعه،ج 25،ص134.