۱) چند وقت پیش یکی از همکارانم مطلبی را در مورد ورود پول به فوتبال ایران نوشت و برای آن تیتر زد؛ پول فوتبال ایران را فقیر تر کرد. اشاره موضوع به لاغر تر شدن فوتبال ما پس از حرفه ای شدن بود اما آنچه در چند وقت اخیر مقابل چشمان ما رخ داده می گوید علاوه بر فقر، زخم دیگری هم از دشنه پول بر پیکره این موجود ناشناخته وارد شد و آن نحیف تر شدن تعصب بود.
شایعه ای نزدیک به واقعیت از اردوی تیم ملی در بازی های غرب آسیا از امان تا تهران زبان به زبان روایت شد و آن کم دویدن بازیکنان مقابل کویت بود چرا که می خواستند همه توان خود را برای مصاف با برزیل بگذارند تا شاید به واسطه خوب ظاهر شدن برابر پر افتخار ترین تیم جهان ،راهی به لیگ های معتبر پیدا کنند اما نتیجه دو باخت متوالی بود که تنها زحمت پاسخگویی چند باره را برای افشین قطبی باقی گذاشت.
اما با عبور از این شایعه به هفته دهم لیگ برتر می رسیم همان جایی که بازیکنان استقلال و پرسپولیس در ضعیف ترین نمایش خود برابر صبا و ملوان روح و جسم هواداران خود را روی ویبره قرار دادند؛ شاگردان مظلومی اگرچه به صبا نباختند اما همان دفاع نود دقیقه ای برابر میزبان کم از باخت برای استقلال بزرگ نداشت. در تهران هم پرسپولیس نوار تساوی های متوالی تیمش را با باخت تعویض کرد!
۲) کمتر از ۳ روز به داربی بزرگ پایتخت باقی مانده است دیداری که غالبا ربطی به وضعیت تیم ها در جدول ندارد و تنها این اتفاقات هستند که نتیجه را رقم می زنند اما وضعیت استقلال و پرسپولیس به گونه ای است که از همین حالا می توان یکی از بی روح ترین داربی های تاریخ را پیشبینی کرد.
البته از یک سو نظریه "حفظ قوا" برای "بازی بزرگ" وجود دارد که در صورت صحتش باید بر فوتبالی لعن و نفرین فرستاد که بازیکنانش برای اینکه فصل بعد قرارداد چرب تری ببندند حاضرند فقط در "مصاف های خاصی" تا حد استاندارد همین فوتبال ایران بدوند.
اگر این فرضیه درست نباشد و آمار و ارقام ثابت کنند بازیکنان سرخابی تمام تلاش خود را مقابل صبا و ملوان کردند آن وقت نتیجه گیری می کنیم داربی لاغری پیش روی ماست.مثل همیشه هیجان کاذب سپس خشونت فراوان و بزن زیر توپ و در نهایت یک تساوی البته اگر یکی مثل کریم باقری تنها از خصوصیات منحصر بفردش برای گلزنی استفاده نکند.
۳) علی دایی در خاتمه پیکار با ملوان با چهره ای بر افروخته برابر خبرنگاران حاضر شد و پس از ماله کشیدن روی این باخت وعده داد با این وضعیت باید حتما داربی را ببریم اما او روی چه متر و معیاری این توان را در بازیکنان خود دیده است؟ شاید بهتر باشد از ابتدای فصل شروع کنیم همان روزهایی که بر خلاف تمامی فصول گذشته پرسپولیس سرمربی داشت و این سرمربی بود که بازیکنان را انتخاب می کرد نه مدیرعامل یا سرپرست موقت.
قرمزها عذر میثاق را خواستند تا در تجربه ای بکر سراغ رحمان احمدی ای بروند که یک فصل تمانم ذخیره ثابت رحمتی در سپاهان بود.
بسان همیشه علیرضا حقیقی در چند بازی متزلزل ظاهر شد تا سر انجام محمد علی یحیوی(که حضورش بجای عابدزاده از معماهای بزرگ است)، دایی را مجاب کند تا از وجود رحمان استفاده کند اما احمدی بدون استثنا در تمامی بازی هایی که درون دروازه بود گل خورد و جالب تر اینکه برابر ملوان تنها در یک صحنه موفق تر از پژمان نوری عمل کرد که آن هم چند دقیقه بعد، گل سوم را از همان بازیکن با رویی گشاده پذیرفت.سر فصل مشکلات قرمزها از همین جا آغاز می شود آنها بعد از چند فصل آزمون و خطا هنوز نتوانسته اند در مهمترین پست زمین به یک گزینه مطمئن برسند و قطعا استفاده چرخشی از حقیقی و احمدی تنها به از بین رفتن اعتماد بنفس آنها منجر خواهد شد.
البته این تنها اشتباه انتخابات دایی در فصل نقل و انتقالات نبود که گریبا پرسپولیس را گرفت ؛درست در روزی که قرار بود خلعتبری را جذب کنند ناگهان مهاجم ذوب آهن با دور زدن کاشانی ،مجددا با تیم خودش قرارداد امضا کرد .شاید این خوشبختی خلعتبری بود که حضور در این تیم پر مخاطره را بجان نخرید و به همان نان و ماست چند صد میلیونی اش در ذوب آهن اکتفا کرد.درچنین وضعیتی ناگهان دایی،عذر خلیلی را خواست تا عملا تیمش را بدون مهاجم بلند زن ببندد.می دانید ثمره چه شد؟ پرسپولیس حالا عرضه بازی مستقیم هم ندارد و وقتی بازیکنان ملوان یازده نفره در باکس هجده قدم خود جمع می شوند ،دست و پا زدن هادی نوروزی وغلامرضا رضایی با آن قامت کوتاه شان بین مدافعان بلند قد حریف به مثابه زهر خندی است برای هواداران میلیونی پرسپولیس.
۴) توپ باخت را در زمین داور انداختن ( با وجود آنکه داور دو پنالتی برای پرسپولیس نگرفت و به واقع اشتباهات مهلکی داشت ) ،آدرس غلطی است که علی دایی به مانند دیگر همتایان داخلی اش خیلی خوب آن را انجام می دهد.گویی در بازی پرسپولیس و ملوان هیچ ضعفی در پیکره قرمزها دیده نمی شد و تنها این خداداد افشاریان بود که دست و پای شاگردان دایی را بسته بود. این یعنی دهن کجی به هوادارانی که به واسطه دنبال کردن فوتبال ایران و جهان اینک ضعف را همپای کارشناسان می بینند.علی دایی پس از یکسال هنوز متوجه نشده زوج شیث و حیدری چه قابلیت های ویران کننده ای برای پرسپولیس دارد.
او خط میانی اش را عملا از وجود بازی ساز بزرگ خالی کرده و تنها دل به قدرت بدنی بازیکنانی امثال نوروزی دوخته که سرجمع در لیگ برتر به اندازه انگشتان دو دست گل نزده اند. پرسپولیس حتی در روزهایی که می برد هم زیبا بازی نمی کرد و با فوتبالی اقتصادی و با حداقل نتیجه تنها مشغول فریب کسانی بود که حاضر بودند با هر روشی به صدر جدول برسند.
حالا این شما و این پرسپولیس دایی که حتی عرضه" بزن زیرش" را هم ندارد. شک نکنید اگر بلد بودند هرگز سپهرحیدر ی را برای سانتر به گوشه زمین فرا نمی خواندند و بدتر از همه دل به "سانترهای معلول" علیرضا محمد خوش نمی کردند که او تنها در صفحات مطبوعات و رسانه ها اهل خودنمایی است و بس.
۵) بازی تمام دفاعی استقلال در قم و حفظ دروازه محمدی به واسطه اقبال و شانس، آبی ها را در همان وضعیتی قرار می دهد که امروز پرسپولیس در آن حضور دارد.اینکه چرا پرویز مظلومی احساس می کند تیمش برابر صبا لایق برد بود از آن دسته از سوالاتی است که قطعا پاسخ شفافی در جواش وجود ندارد. واقعیت آبی ها در آستانه داربی کمی آزار دهنده است اما با توجه به عملکرد پرسپولیس شاید آنها هم هراس چندانی از حریف خود نداشته باشند.اما موضوعی که در مورد استقلال وجود دارد و کمتر رسانه ای به آن پرداخت به صحبت های چند وقت قبل آنالیزور این تیم مربوط می شود.شاهرخ بیانی در مصاحبه ای با روزنامه نزدیک به آبی ها مدعی شده بود صبا را به خوبی آنالیز کرده و می داند چگونه باید از لایه های دفایی محمود یاوری عبور کنند.
ما در روز بازی قم همگان دیدند که صبا نود دقیقه تاخت و استقلال بود که بواسطه ده نفره شدن، نود دقیقه دفاع جانانه کرد.اینک سوال اینجاست شاهرخ بیانی چه تصویری از صبا در قم برای خودش ساخته بود؟ فردوسی پور در برنامه هفته قبلش با دیده ای ترحم آمیز سراغ بازیکنان سابق سرخابی رفته بود و با طرح این سوال که چرا آنها جایی بین مربیان امروزی ما ندارند از جامعه فوتبال درخواست مدد کرد.
حالا تصور کنید شاهرخ بیانی (که در دوران فوتبالش بی مانند بود) قرار باشد تیمی را هدایت کند. نتیجه چه می شود؟ اصولا هر بازیکن بزرگی قرار نیست مربی خوبی شود و اگر امروز کسی مثل قلعه نویی در نوک قله حضور دارد بخاطر ذهن هوشیارش در عالم مربیگری و البته پشت صحنه دنیای فوتبال است نه بخاطر پاس طلایی اش در استقلال با پیراهن شماره هشت.
۶) همانطور که می بینید بیرون و داخل فوتبال ما شبیه هم است؛آنهایی که در گود هستند در توجیه بد بودن امروزی استقلال و پرسپولیس آسمان و ریسمان به هم می بافند و آنهایی که بیرون اند هیچ آدرسی برای ورود به داخل ندارند.قطعا هیاهوی داربی در چند روز پیش رو تمام سوالات مطرح شده در مورد ضعف سرخابی ها را تحت سیطره خویش می گیرد و ما به استقبال مصافی می رویم که طرفینش حریف مشکلات خود نیستند چه رسد به حریف و رقیب.