0

سربازان رهبر

 
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

سربازان رهبر

پایگاه اینترنتی سربازان رهبر منتظر قدوم گرم شما میباشد!

به روز ترین وبلاگ در عرصه فضای سایبر!

به عنوان برترین وبلاگ در جشنواره های مختلف!

و........


منتظر حضور گرم شما هستیم!

www.sarbazanerahbar.blogfa.com
 

سه شنبه 20 مهر 1389  3:58 PM
تشکرات از این پست
hojat20 mehdi0014 fetrat mamadam
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:سربازان رهبر

از همه دوستان دعوت میشود تا از جدید ترین به روز رسانی پایگاه اینترنتی سربازان رهبر دیدن نمایید!

www.sarbazanerahbar.blogfa.com

سه شنبه 20 مهر 1389  11:05 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

فریاد های بی صدا ی سربازان رهبر

فریاد های بی صدا........

http://rayanplus.persiangig.com/1.jpg


نمایش "زندگی ضرب در سه" به کارگردانی محمد حسین میربابا در فرهنگسرای نیاوران حاشیه های جالبی به همراه داشته است.

همچنان در حوزه تئاتر هیچ گونه نظارتی صورت نگرفته و این بخش از هنر روز به روز بیشتر به سمت ابتذال پیش می رود.

تصاویر بدست آمده از این تئاتر ترجمه ای حاکی از آن است که اساسا این بخش از هنر کماکان شکاف عمیقی با شعائر اسلامی دارد تا جائی که این تصاویر بیشتر به جلوه های مبتذل هالیوودی و بالیوودی شباهت دارد.

عمده مشکل تئاتر نداشتن جرائت هنرمندان برای ورود به این عرصه است تا جائی که عمده آثار روی صحنه ترجمه آثار نویسندگان لائیک غربی است.

زندگي × 3  سه روایت از سه زندگی است و هر یک از این روایت ها، از زندگی خاص یک انسان قرن بیست و یکمی یا اوخر قرن بیستمی را تصویر می کند ولی این اثر به اینجا ختم نشده و بازیگران در آثار دخل و تصرف شخصی نیز می کنند.

رمان نویس این اثر نمایشنامه نویس، بازیگر و فیلم نامه نویس فرانسوی تبار است و در آثار وی زندگی آدم پر از حسرت رسیدن به یک سرزمین موعود است.

این اثر، مشابه دیگر آثار روی صحنه از تصادم، احساس بیهودگی، ناامیدی، سوء تفاهم موج می زند.

 

تصاویری از صحنه های این نمایش:

 

 

http://rayanplus.persiangig.com/1.jpg

http://rayanplus.persiangig.com/2.jpg

http://rayanplus.persiangig.com/3.jpg

http://rayanplus.persiangig.com/4.jpg

http://rayanplus.persiangig.com/5.jpg

منبع: پایگاه اینترنتی سربازان رهبر

www.sarbazanerahbar.blogfa.com

یک شنبه 25 مهر 1389  12:10 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:سربازان رهبر

بنگر رحماءُ بینهم را

تکرار تب غدیر خم را

امروز علی غریب و تنهاست

آماج هجوم اهرمن هاست

او کیست ؟ گلی ز باغ زهرا

پرورده درد و داغ زهرا

او نور دل بسیجیان است

چون مادر خویش مهربان است

مستم ز تبسم نمازش

لبخند چو غنچه، دل نوازش

چشمانش بوی عشق دارد

مستی ز سبوی عشق دارد

چون فاطمه پشتوانه اوست

تا هستم و هست دارمش دوست

 

 

www.sarbazanerahbar.blogfa.com

یک شنبه 23 آبان 1389  10:43 AM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:سربازان رهبر

 پایگاه اینترنتی سربازان رهبر عید سعید قربان را به همه راسخونی های عزیز تبربک میگوید!

 

منتظر حضور گرمتان در پایگاه اینترنتی سربازان رهبر هستیم

www.sarbazanerahbar.blogfa.com

دوشنبه 24 آبان 1389  12:05 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

نگاهي به مديريت مقتدرانه و مظلومانه مقام معظم رهبري از گذشته تا به حال

نگاهي به مديريت مقتدرانه و مظلومانه مقام معظم رهبري از گذشته تا به حال

 



نهضت خدا‌محورانه مردم ایران، به رهبری امام خمینی(ره)، هم‌چون همه نهضت‌های بزرگ توحیدی و انقلاب‌های بزرگ تاریخ، از خط نفوذ و ریزش در امان نماند. با نگاهی به تاریخ پر فرازونشیب این نهضت، به خوبی می‌توان به وجود یک جریان نفوذی در بدنه آن پی برد. این جریان که هنوز به‌درستی کالبدشکافی نشده است و متأسفانه عناصر آن از بدنه نظام خارج نشده‌اند، جریانی است که در هر مقطع به گونه‌ای چهره پنهان خود را آشکار ساخت و در همراهی با نظام، هم‌چون قندخونی در پیکره نظام جلوه‌گر شد که هرگونه بیماری آن را تشدید کرد و مانع مداوا و ثمره‌بخشی برای برخورد با ویروس‌های مهاجم به نهضت شد. این جریان در رویدادها، موضوع‌گیری‌هایی شناور داشت که همواره به یک‌سو غش می‌کرد و می‌کند. در طی بیش از چهار دهه از آغاز نهضت در سال 42، چه در دوران مبارزه، چه در دوران تأسیس نظام و چه در دوران تثبیت آن، هرگاه نهضت و یا نظام با چالشی روبرو شده است، ردپای این جریان، با افراد خاص دیده می‌شود که همواره در تقابل با باورها و شعارهای رهبران انقلاب قرار داشته است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(دامت‌برکاته) در دوران مبارزه (سخنرانی‌ها، زندان، تبعید) در کنار دوستان نزدیکش چون شهید بهشتی، شهید مطهری، و شهید مفتح و سایر فضلای جوان انقلابی حرکت زیکزاکی این جریان و افراد منتسب به آن را از نزدیک حس کرده بود. در دوران تأسیس و تثبیت انقلاب، به‌ویژه در زمانی که ریاست جمهوری اسلامی را بر عهده داشت، شیوه‌ها و شگردهای این جریان را شناخته بود و به دقت حرکت آن‌ها را رصد می‌کرد و از معدود استوانه‌های نظام و نهضت به شمار می‌رفت که مورد هجمه همه‌جانبه این جریان قرار گرفت.
ایشان به خوبی می‌دانست که این جریان در انتظار پایان عمر زمینی امام است و امام راحل(ره) نیز به خوبی به این نکته پی برده بود که تنها کسی که می‌تواند آرمان‌های اسلام و انقلاب و مطالبات واقعی مردم را به سرمنزلگه مقصود برساند، شخص آیت‌الله خامنه‌ای است. انتصاب آیت‌الله خامنه‌ای از سوی امام راحل(ره) و مجلس خبرگان و پشتیبانی بی‌نظیر مردم، همه معادلات این جریان را درهم ریخت. آن‌چه بیش‌از‌پیش این جریان را نگران و ناامید کرد، کلام مقام معظم رهبری پس از رحلت امام بود: "راه ما راه امام است "، "امام یک حقیقت همیشه زنده است. "، "این انقلاب، بی‌نام امام خمینی، در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست. " این جریان را به تکاپو انداخت تا این‌بار با نام امام به جنگ امام و آرمان‌های امام بیایند.

 آن‌چه در هشت‌ماه دفاع مقدس در برابر نبرد نرم دشمن رخ داد (22/03/88 تا 22/11/88)، چهره بی‌نقاب جریانی بود که به نقطه پایانی خود رسیده بود و بر آن شد تا با حاکمیت غوغاسالاری و بهره‌گیری از همه امکانات گروه‌های مخالف نظام در داخل و خارج به مقصد و مقصود خود، که همانا منسوخ اعلام کردن آرمان‌های امام و انقلاب بود برسند؛ مسئله‌ای که رهبری معظم انقلاب، یک سال پیش از فتنه به آن اشاره کرده بود و جریانی را با شاخصه‌هایی تعریف کرده بودند که در صدد تغییر جوهره انقلاب و منطق امام است.
رهبری انقلاب در دوم شهریورماه 78، پس از بیان جرأت تحول‌آفرینی دولت نهم فرمودند: "به‌طور خلاصه گفتمان عمومی دولت این‌هاست: زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهره انقلاب و منطق امام، و مقابله با کسانی که می‌خواستند این ارزش‌ها و این مفاهیم اساسی را منسوخ کنند یا از بین ببرند، یا ادعا می‌کردند که منسوخ شده و از بین رفته، این چیز با ارزشی است، این خصوصیت دوم و امتیاز دومی است که در این دولت است. "


* مدیریت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دفاع هشت‌ماهه جبهه رهبری و انقلاب در برابر فتنه سبز و جنگ نرم‌، همه ابرقدرت‌های جهان و عوامل داخلی و خارجی آن در کوچه خیابان‌های شمال تهران که در بعضی از مواقع و مواضع به سمت جنگی نیمه سخت و جنگی سخت رفت، کم‌تر از مدیریت هشت‌ساله دفاع مقدس از سوی امام راحل و جبهه انقلاب در برابر همه ابرقدرت‌های دنیا نبود. اگر به این مسئله توجه کنیم که جریان واگرا و منفعل در برابر دشمن در داخل و بدنه نظام به خوبی توانسته بود در طول بیست‌سال، جهت‌گیری‌های خود را بسیاری از عرصه‌ها نهادینه کند، جهت‌گیری‌ای که رهبری معظم انقلاب دو سال پیش از آغاز فتنه در تاریخ 29 خرداد 85 به آن‌چنین اشاره کردند:
"از نعمت‌های دیگر، جهت‌گیری و فضای دینی و معنوی است که امروز بر کشور حاکم است، یادمان نرود که کسانی بودند که با هرگونه حرکت دینی، با انواع و اقسام، مبارزه و معارضه می‌کردند و سعی می‌کردند علی‌رغم مسئولان بالای کشور و علی‌رغم رؤسای دولت‌ها و علی‌رغم اعتقادات و ایمان مردم، یک فضای کاذب ضد دینی و فضای منفعل در مقابل فرهنگ‌ غربی در کشور به وجود آورند، امروز مردم توانسته‌اند فکر، ایمان و معنویت خودشان را در فضای فرهنگی کشور حاکم کنند، این نعمت بزرگی است. "


* هشت‌سال دوران به نام "دوران سازندگی " که در آن مدیریت فرهنگی کشور به سوی عاشورازدایی، حماسه‌زدایی، ترویج تفکرات غربی و اباحه‌گری سوق داده بود و کار را به آن‌جایی رسانده بود که رهبری معظم انقلاب، از آن به "تهاجم فرهنگی "، "شبیخون فرهنگی " و در نهایت از واژه "قتل‌عام فرهنگی " یاد کرده بود، جریان امام و انقلاب را تضعیف و جریان غرب‌گرا را تقویت کرده بود.
در عرصه فرهنگ، فضای فتنه را پی‌ریزی کرده بودند. فضایی که رهبری انقلاب در دوم شهریور 1387 در دیدار با رئیس‌ دولت نهم از آن چنین یاد کردند: "روند غرب‌باوری و غرب‌زدگی را که متأسفانه داشت در بدنه مجموعه‌های دولتی نفوذ می‌کرد متوقف کردید، این چیز مهمی است. حالا یک عده‌ای در جامعه، ممکن است به هر دلیلی شیفته یک تمدنی یا یک کشوری باشند؛ اما این وقتی به بدنه مدیران انقلاب و مجموعه‌های انقلاب نفوذ می‌کند، چیز خیلی خطرناکی می‌شود، این دیده می‌شد. خب جلویش گرفته شد. با گرایش‌های سکولاریستی، که متأسفانه باز داشت در بدنه مجموعه مدیران کشور نفوذ می‌کرد، جلویش گرفته شد. نظام انقلابی بر مبنای دین و بر مبنای اسلام و بر مبنای قرآن شکل گرفته و به همین دلیل از حمایت میلیونی این ملت برخوردار شده و جان‌هایشان را کف دستشان گرفته‌اند و جوان‌هایشان را به میداان‌های خطر فرستاده‌اند. آن‌ وقت مسئولان یک چنین نظامی دم از مفاهیم سکولاریستی بزنند؟! یکی بر سر شاخ و بُن می‌برید. یعنی خودشان بنشینند و بنا کنند، بُن این مبنا و قاعده را کلنگ زدن! خیلی چیز خطرناکی بود. خب، الحمدلله این‌ها جلویش گرفته شد. "
هشت‌سال که به نام "دوران توسعه سیاسی " نام گرفت و در آن پست‌های کلیدی نظام به دست عناصر حتی گروهکی وابسته به بیگانگان افتاد و ضمن ادامه دادن سیاست فرهنگی مبتذلانه دولت قبل با شعار "تساهل و تسامح " مدیریت سیاسی کشور را هم تغییر داد.
اشاره رهبری انقلاب پس از روی کارآمدن دولت نهم در 21 آبان‌ماه 1385 عمق فاجعه فتنه‌آفرینان را نمایان می‌سازد و آن، فاجعه‌ای بسیار بالاتر از رفت‌و‌آمد محرمانه مسؤلین سیاسی دول غربی که از منظر مردم پنهان ماند و اگر شخص رهبری بر زبان نمی‌آوردند، شاید کسی متوجه آن نمی‌شد. و آن "بی‌خبر گذاشتن " رهبری انقلاب از این رفت‌وآمدها از سوی مراکزی که وظیفه شرعی، قانونی و انقلابی آنان این اطلاع‌رسانی بود. رهبری انقلاب در این خصوص می‌فرمایند:
"بحمدالله پایگاه سیاسی کشور و منزلت اجتماعی ملت ایران در جهان افزایش پیدا کرده است. قبل‌ها، دشمنان ما خیال می‌کردند زمینه را فراهم کرده‌اند یا فراهم خواهند کرد و با یک حرکت دست می‌توانند کشور را از این رو به آن رو کنند، آمریکایی‌ها این حرف را گفته‌اند؛ چند سال قبل از این عده‌ای از سیاسیون آمریکایی به طور محرمانه و مخفیانه ـ‌ما مطلع نشدیم، بعد که برگشتند، مطلع شدیم‌ـ به ایران آمده بودند و با بعضی از محافل نامساعد نظام نشست و برخاست کرده بودند. وقتی رفتند گفتند: "در ایران کسانی هستند که منتظر یک اشاره ما هستند، تا علیه نظام شلیک کنند. "


* با روی کارآمدن دولت نهم که رهبری انقلاب از آن به بازگشت به "گفتمان امام و انقلاب " یاد کردند، این جریان که همه تلاش‌های شانزده‌ساله خود را از دست رفته می‌دید، برآن شد تا چهارسال تلاش خود را بر روی لایه‌های گوناگون جامعه و ترمیم جایگاه خود متمرکز کند؛ لایه‌هایی که هدف این جریان بود، لایه‌هایی بود که متأسفانه به دلیل حجم بسیار سنگین آتش تهیه دشمن بر روی دولت نهم و نیز مشی عمل‌گرایانه دولت از چشم بسیاری پنهان ماند.
این جریان با رایزنی در دو عرصه داخلی و خارجی کار خود را آغاز کرد و با برپایی سفرها و ملاقات‌ها‌ی پیدا و پنهان، چنین به غرب بباورانند که در صورت عدم بازگشت "اصلاح‌طلبان " غرب با چالشی جدی در جهان روبه‌رو خواهد شد. این جریان در داخل باب گفت‌وگو را با "خواص " آغاز کرد؛ آن‌ هم خواصی که بیش‌تر آنان ذائقه‌شان با چرب و شیرین دنیا تغییر کرده بود.
این جریان با رایزنی افراد به‌ظاهر موجه و دادن اطلاعات غلط، حتی توانست برخی از بزرگان را در فتنه‌ای که در راه بود به سوی سکوت وادارد. سکوتی که در واقع بسیار سوزاننده‌تر از آتشی بود که برخی در تهران برپا کرده بودند.
رهبری معظم انقلاب، یک‌سال قبل از شعله‌ور شدن فتنه سبز از کینه افرادی یاد کرد که در کنار عدم اطلاعات کافی به وضعیت دیروز، امروز و فردای در پیش روی انقلاب، از سوی عده‌ای دیگر برای تضعیف نظام و دولت دست‌به‌دست هم داده بودند. رهبری انقلاب در دوم شهریروماه 1387 پس از بیان جنگ احزاب علیه دولت از داخل و خارج فرمودند:
"بعضی‌ها واقعاً خبری ندارند، یعنی مغرض نیستند. اطلاعاتشان کم است و بر اثر بی‌اطلاعی چیزی می‌گویند، بعضی‌ها غرض‌های شخصی و غرض‌های سطحی دارند، بعضی‌ها غرض‌هاشان، غرض‌های عمقی است، یعنی با نظام مسئله دارند. کینه امام در دل‌شان است و حرف‌های امام را یا از اول قبول نداشتند و یا حالا قبول ندارند. آن‌هایی که از آن حرف‌ها رو برگرداندند و پشیمان شده‌ها و برگشته‌ها، این‌ها یک طیف وسیعی از انگیزه‌هاست. "
گرچه حرکت این جریان به ظاهر نقد دولت بود، اما آنان اساس نظام را نشانه رفته بودند و برآن بودند تا همه مخالفان نظام را زیر پرچم یک نفر گرد هم آورند.


* آن‌چه در 22خرداد 1388 به دست فتنه‌گران و حمایت همه‌جانبه غرب و دنیای کفر کلید خورد و رهبری معظم انقلاب با مدیریت پیامبرگونه خود اهداف شوم آنان را نقش بر آب کرد، بحرانی بود که اگر بگوییم مدیریت چنین بحرانی در طول تاریخ همه نهضت‌های توحیدی و انقلاب‌های بزرگ جهان با چنین پیچیدگی و گستردگی، کم‌نظیر بوده است، سخنی مبالغه‌آمیز بر زبان نیاورده‌ایم.
اتفاقی که طی هشت‌ماه (22/03/88 تا 22/11/88) رخ داد و با به میدان‌ آمدن نیروهای مخلص و متکی به قدرت لایزال خداوند و به رهبری، عالمی فرزانه که در رویارویی آغازین با این فتنه، جان خود را آماده فداکردن نمود، از نظر تنوع طیفی و گروهی، برخورداری فتنه‌گران از حمایت پایگاه‌های قدرت‌های بیگانه و پوشش خبری رسانه‌های استکباری به قدری وسیع و قدرتمند جلوه می‌داد که لرزه بر تن هر فرد سیاستمدار حتی کارکشته‌ترین آنان می‌انداخت.
تأسیس شبکه فارسی‌زبان BBC درست چندماه قبل از فتنه، آن هم در وضعیت بد مالی این خبرگزاری، صبغه سیاسی گرفتن بسیاری از شبکه‌های (ضد) فرهنگی و عدول از جایگاه تعریف شده برای آنان چون شبکه VOA، آغاز پروازهای بسیار لندن به تهران، ورود هزاران اسلحه و صدها بمب توسط تروریست‌ها از مرزهای شرقی و غربی، پوشیدن لباس‌های یک‌دست سبز، از گوگوش خواننده تا پونه قدوسی، گزارشگر شبکه بی‌بی‌سی، فریاد یا حسین(ع) توده‌ای‌ها، جنبشی‌ها، خانواده‌های اعدامی و ساواکی‌ها! تعطیلی برنامه‌های جانبی سفارت‌خانه‌های خارجی در تهران به‌ویژه سفارت انگلیس و در اولویت قراردادن انتخابات تا به میدان آمدن "خواص " که هیچ‌کس باور نمی‌کرد روزی هم‌شعار طباله‌ها و رقاصه‌‌ها شوند، نشان از پیچیدگی فتنه‌ای داشت و تنها کسی که توان مقابله با آن را داشت که در امتحان‌های بسیار و در همه حادثه‌های بزرگ انقلاب و در دل همه آتش‌های جریان و گروه‌ها، سربلندانه به بیرون آمده بود، کسی که جز رهبری انقلاب فرد دیگری نبود.
این‌که کسانی که طی سه‌دهه از انقلاب به پای صندوق آرا نیامده بودند و به یک‌باره تصمیم به رأی دادن گرفتند؛ این‌که کسانی که طی سه‌دهه از انقلاب هرگز جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناختند، برای رأی مردم پشیزی قائل نبودند و هر نوع حکومتی را تا پیش از ظهور حکومت باطل می‌خواندند به یک‌باره مردم‌گرا! شدند و از حق مردم و انتخاب سخن گفتند؛
این‌که برخی بدترین شیوه را در برخورد با برادران اهل سنت تجویز می‌کردند، و هرگونه کلام وحدت‌آفرین و امنیت‌بخش امام و رهبری را حمل به گرایش به سنی‌گری می‌خواندند، و ولایی‌بودن آن‌ها، گوش زمین و زمان را کر کرده بود، به یک‌باره هم‌رأی ملک‌عبدالله و شیوخ تأمین کننده اسلحه و مهمات طالبان و القاعده شدند؛
این‌که برخی که همه چیزشان را مدیون نگاه پدرانه و دل‌سوزانه رهبری انقلاب بودند و به یک‌باره نمکدان سر سفره رهبری را شکستند، و در جمع توهین کنندگان به مقام ولایت ایستادند؛ این‌که دنیا بسیاری از دوستان رهبری را به صف دشمنان او سوق داده بود و دشمنانش برای آر‌مان‌های امام و انقلاب نعل تازه بر مرکب‌هایش زده بودند. "دوستانش بی‌وفا و دشمنانش پر جفا " همه و همه نشان از پیچیدگی‌ای داشت که در طول تاریخ نظیر آن کم‌تر دیده شده بود.
از یک‌سو رهبری انقلاب باید در گام نخست، پیروان خود را قانع کند تا در برابر همه گستاخی‌ها نسبت به او، دست به هیچ عملکرد قهرآمیز نزنند، و از سوی دیگر عامه مردم را قانع کند که چرا از جایگاه رهبری با دستور قانونی و دستگیری سران فتنه به فتنه پایان نمی‌دهد؟ این‌که رهبری انقلاب باید در یک‌جا فضا را برای فریب‌خوردگان شفاف سازد تا در میدان دشمن بازی نکنند و در جای دیگر دشمنان را در فضای مه‌آلود نشانه گیرد و پس از نشانه گرفتن آن‌ها به پیروان در رکاب و مردم و فریب‌خوردگان نقاب از چهره دشمن مورد هدف قرار داده بگشاید و درست در چنین موقعیتی به گونه‌ای سخن بگوید تا اقتدار نظام در نزد دشمنان و دوستان در خارج از کشور شکسته نشود، و همزمان نبض اقتصاد درست در مقطعی که بحران مالی جهان را درنوردیده بود در کالبد جامعه بتپد.
این‌که رهبری انقلاب باید از مرزهای جغرافیایی، که هر دشمنی را در آن موقعیت به طمع می‌انداخت، حفاظت کند و دیپلماسی نظام را چنان توجیه و چنان سازماندهی کند که بحران مشروعیت نظام زیر سؤال نرود و راه را برای صدور قطعنامه‌های دشمنان در کمین انقلاب ببندد، همه و همه نشان از ظرافت‌هایی داشت که تنها از عهده خلف صالح خمینی(ره) برمی‌آمد.
مدیریت با درایت و عالمانه رهبری انقلاب، در طول هشت‌ماه فتنه سبز که از پشتوانه سی‌ تا چهل‌سال جریان، آن هم در بدنه نظام برخوردار بود، به‌گونه‌ای نام ایشان را در صف رهبران بزرگ و خردمند و خبیر دنیا قرار داد و بار دیگر ثابت کرد که آن سفرکرده دل‌ها، یعنی امام راحل، چرا انگشت‌ نورانی خود را برای رهبری آینده انقلاب به سوی او نشانه رفته بود.
برخورد الهی‌ـ اخلاقی رهبری انقلاب با فریب‌خوردگان تا آن‌جا پیش‌رفت که در روزهای افول فتنه لب به گلایه می‌گشایند و از کسانی یاد می‌کند که خود در صدد جدا شدن از نظام هستند، نشان از بزرگی و کرامت رهبری و نظام با فتنه‌گران داشته و دارد.
این‌که در چنین غائله‌ای با چنین گستردگی و چنین تلاشی از سوی دشمن برای مچ‌گیری سیاسی و اجتماعی و رسانه‌ای کردن آن، نظام توانست با کم‌ترین تلفات و کم‌ترین بهانه‌ دادن به دست دشمن بحران را مدیریت کند، از نکاتی است که متأسفانه برای جامعه ما هنوز شفاف نشده است و نیازمند کاری تحلیلی و تطبیقی با بحران‌های مشابه، حتی در کشورهای منادی غرب است تا فرزانگی رهبری در مدیریت بحران بر جهانیان آشکار گردد.
 
 
منبع: پایگاه اینترنتی سربازان رهبر
جمعه 28 آبان 1389  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

بسیج از منظر آفتاب

بسیج از منظر آفتاب

 

 در این پست قصد داریم جایگاه والای بیسج از منظر بیانات مقام معظم رهبری بپردازیم

سالگرد تشکیل بسیج مستضعفان، یادآور خاطره پرشکوه مجاهداتی است که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، زیباترین تابلوهای ایثار و فداکاری همراه با نجابت و فروتنی و توأم با شجاعت و رشادت را ترسیم کرده است. خاطره جوانمردان پاکدامن و غیوری که شیران روز و زاهدان شب بودند و صحنه نبرد با شیطان زر و زور را با عرصه جهاد با نفس اماره به هم آمیختند و جبهه جنگ را محراب عبادت ساختند. جوانانی که از لذات و هوسهای جوانی برای خدا گذشتند و پیرانی که محنت میدان جنگ را بر راحت پیرانه سر ترجیح دادند و مردانی که محبت زن و فرزند و یار و دیار را در قربانگاه عشق الهی فدا کردند؛ خاطره انسانهای بزرگ و کم ادعایی که کمر به دفاع از ارزشهای الهی بستند و از هیبت دروغین قدرتهایی که برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جاهلی غرب به مصاف ارزشهای الهی آمده بودند، نهراسیدند.

بیانات مقام معظم رهبری درگرامیداشت هفته بسیج 2/9/68

 

  • بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است. 

  • مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه 1/9/81
  • هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی که برایش آینده این کشور و این ملت و آینده دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب می شود، آن کسی که از رنج های ملت فلسطین دلش خون است ... آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد او بسیجی است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خانواده های مکرم شهدای اراک24/8/79
  • وجود بسیج باید ما را وادار کند به شکر الهی، نشاط جوانان بسیجی باید ما را وادار کند به شکر الهی... 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بسیجیان 29/7/79
  • بسیج یعنی حضور بهترین و بانشاط ترین و باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد، همیشه بهترین و خالص ترین و شرافتمندترین و پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمره‌ای است که حاضرند این پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برایش سرمایه گذاری کنند. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان29/7/79
  • چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت می شود؟ بسیج را که در خور تشویق و تعظیم و تحسین است مورد اهانت و بی مهری قرار می‌دهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی، و بالاخره از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی می‌دانند به جد با بسیج دشمنند، امّا دشمنی آنها فایده‌ای ندارد. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ بسیجیان 29/7/79
  • انکار بسیج و بی احترامی به آن، یا نابخردانه است، یا خائنانه است. تا وقتی برای این کشور امنیت لازم است تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد. یعنی همیشه، چون همیشه احتیاج به امنیت هست، به نیروی بسیج به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیری از سپاهیان و بسیجیان در مشهد10/6/78
  • بسیج یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه میدانها. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان 2/9/77
  • ملتهایی که مردم در آن از نظر مسئولان آن کشور نقشی دارند، همه جا چیزی شبیه بسیج هست منتهی به این درخشندگی، به این فراگیری، به این زیبایی، به این فداکاری، من در جایی سراغ ندارم... 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان2/9/77
  • علت اینکه در کشور ما بسیج این طور درخشان شد و شکفت چه بود؟ ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توام با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است، مثل بعضی از ملتهای دیگر، عواطف در این ملت جوشان است کلید بسیاری از مشکلات است. این ایمان با آن عواطف همراه شد و این رودخانه عظیم خودشان را به این دریای پهناور تبدیل کرد و مشکلات را در هر جایی که لازم بود از بین برد. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان 2/9/77
  • بسیج عبارت است از مجموعه‌ای که در آنها پاک ترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده اند. ... مجموعه‌ای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج5/9/76
  • بسیج یکی از برکات انقلاب و از پدیده های بسیار شگفت آور و مخصوص این انقلاب است. این هم یکی از آن چیزهایی است که امام بزرگوار ما با دید الهی خود، با حکمتی که خدای متعال به او ارزانی کرده بود، برای کشور و ملت و انقلاب ما به یادگار گذاشت. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76
  • بسیج در حقیقت مظهر یک وحدت مقدس میان افراد ملت است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76
  • بسیج در واقع مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل، برای سربلند کردن کشور و ملت است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76
  • بسیج یک حرکت بی ریشه و سطحی و صرفاً ازروی احساسات نیست، بسیج یک حرکت منطقی و عمیق و اسلامی و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام – و به طریق اولی – جامعه اسلامی است. قرآن کریم می فرماید:
    [ هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین] ای پیامبر، خدای متعال تو را، هم به وسیله نصرت خودش و هم از طریق مؤمنین مؤید قرار داد و کمک کرد. این خیل عظیم مؤمنینی که در اینجا مورد اشاره آیه قران قرار گرفته اند، عبارت دیگری است از آنچه که امروز به نام بسیج در جامعه ما قرار دارد. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی و پایگاهها و گردانهای بسیج سراسر کشور8/9/74
  • عظیم ترین و ماندگارترین یادگار [ امام عزیز و عظیم القدر ما] همین بسیج مردمی است که در همه جا حضور دارد. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و بسیجیان 27/8/71
  • این کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سخت ترین میدانها که همان میدان جنگ است چنان قدرتی از خود نشان بدهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است. بسیج یعنی کل نیروهای مؤمن و حزب اللهی کشور ما این که امام گفتند «بسیج بیست میلیونی» یعنی این. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در پادگان امام حسن مجتبی (ع)5/9/69
  • اگر نبود آن همه تلاش و جهاد مخلصانه که شما رزمندگان نیروهای مسلح و بسیج مردمی در دوران جنگ هشت ساله نشان دادید و حقیقتاً اسلام را روسفید و امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سربلند ساختید و اگر نبود خونهای مطهر و معطری که در راه خدا بر زمین ریخته شد؛ یقیناً امروز از نظام اسلامی اثری نبود و پرچم قرآن چنین سربلند نمی شد 

  • پیام به خانواده های شهدا، مفقودان در آستانه هفته دفاع مقدس 23/6/68
  • محور دفاع از انقلاب، همین آحاد عظیم میلیونی بسیج هستند. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه6/4/64
  • بسیجی یعنی دل باایمان، مغز متفکّر – دارای آمادگی برای همه میدانهایی که وظیفه این انسان را به آن میدانها فرا می خواند، این معنای بسیجی است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور3/9/78
  • هرجا وظیفه‌ای باشد، انسان بسیجی در میدان آن وظیفه، حاضر است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78
  • بسیج به معنی حضور آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز، یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78
  • امروز هم، بسیجی برای کشور دل می سوزاند برای آبادانی کشور تلاش می کند، برای حفظ استقلال ملی، هرچه بتواند کار می کند و از جان خود هم می گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن می خواهد از روزنه‌ای، چه اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او می ایستد و با مشت به صورتش می کوبد.
    از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی ...8/9/74
  • امام راحل فرمودند «بسیج باید سازماندهی بشود، باید یکدیگر را بشناسند، باید آمادگی به وجود بیاورند و آن را حفظ کنند» امروز هم تکلیف بزرگ شما همین کارست. خیال نکنند که بسیج یک امر احساسی است. بسیج یک امر منطقی و فکری و ریشه دار و عمیق است و کسانی که در کار این حقیقت بزرگ شرکت دارند؛ همه آحاد ملتند، هر کسی که بسیجی است باید به بسیجی بودن خود افتخار کند. بسیجی بودن، مایه سرافرازی و سربلندی پیش پروردگار است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری 9/7/74

    فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر، نشدن است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 9/8/74
  • هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانه‌ای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ... همان طور که امام و پیشوای راحل عظیم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو می کنم و از خدا می‌خواهم که با بسیجیان محشور باشم. بسیج یک افتخار و یک ارزش است. سعی کنید این روحیه بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نیروهای مقاومت بسیج 7/9/69
  • شما بسیجی ها باید به گونه ای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونه اخلاق و تواضع و مهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجی تر است که مقررات را بیشتر رعایت می کند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل می سوزاند و مقررات، لوازم قطعی اداره درست نظام است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه 6/4/68
  • سپاس و ستایش و تمجید و تحسین فراوان خود را بر جوانان بسیجی مؤمن در سرتاسر کشور، این دلهای پاک، این دلهای تپنده با عشق به خدا، با ایمان به حقیقت، با اخلاق و با صفا، نثار می کنم. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع نیروهای شرکت کننده در مانور عظیم طریق القدس 3/2/76
  • من به بسیجیان عزیز فعّال این کشور علوی و فاطمی، عرض می کنم؛ امیرالمؤمنین علیه الصّلاه والسلام را الگوی خودتان قرار دهید که بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی ابن ابیطالب علیه السلام است. 

  • از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) 3/9/73
  • روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست - به سرمنزل برساند، لذا بسیج تمام شدنی نیست.
شنبه 29 آبان 1389  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:سربازان رهبر

نقش بسيجيان در تداوم انقلاب اسلامي


برخي از زمينه هايي را كه بسيجيان مي توانند در آن به صورت فعال وارد شده و از توان خود در دفاع از حريم آزادي و استقلال و حكومت اسلامي بهره گيرند، مي توان به شرح زير عنوان كرد:

1- بسيجي و حضور در صحنه2- بسيجي و معنويت و اخلاق 3- بسيجي و علم و دانش 4- بسيجيان و امور نظامي5- بسيجيان و عرصه فرهنگ و هنر6- بسيجيان و رهبري


برای خواندن این پست به پایگاه اینترنتی سربازان رهبر مراجعه نمایید

 

کلیک کنید

دوشنبه 1 آذر 1389  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:سربازان رهبر

انشالله که تا ظهور حضرت مهدی و تا آخرین قطره خون بسیجی بمانیم

انشالله از یاران حضرت ارباب (عج) باشیم
به امید صبح سپید

 

پایگاه ایترنتی سربازان رهبر

دوشنبه 1 آذر 1389  11:56 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

هفته بسیج گرامی باد

مکتب عاشق ز مکتب ها جداست
گر سر و پا و تن و جان می دهد
بس همین حالت که جنت را رواست

سه شنبه 2 آذر 1389  11:51 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

ویژگی تفکر بسیجی

ویژگی‌های تفکر بسیجی

 

“بسیجی” از جمله واژه‌هایی است که به لطف انفاس قدسی امام تنها در لغتنامه و دایره‌المعارف انقلاب اسلامی یافت می‌شود. “بسیجی” فرد عاشق سراز پا نشناخته‌ای است که لحظه لحظه زندگی خویش را وقف اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی کرده است.


شناخت بسیجی در وضعیت کنونی و آینده از ضروریات بزرگی است که در سرنوشت سامان دادن به کشور، ترویج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلام‌الله علیه) نقش تعیین کننده دارد.


ملاک و مبنا برای معرفت بسیجی، تفکر بسیجی است که ما را می‌تواند به گوشه‌هایی از حیات معنوی او رهنمون و ماهیت و شخصیت واقعی این انسان معنوی و الهی را برای ما روشن سازد.


در این نوشتار  ویژگی‌های بسیجی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است که تقدیم حضورتان می‌کنیم؛

 

برای خواندن کلیک کنید

شنبه 6 آذر 1389  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

پایگاه اینترنتی سربازان رهبر

پایگاه اینترنتی سربازان رهبر منتظر حضور گرم شماست

 

ما را با نظرات خود در هرچه بهتر ساختن این پایگاه یاری کنید.

 

منتظر حضور گرم شما هستیم.

 

پایگاه اینترنتی سربازان رهبر        

دوشنبه 8 آذر 1389  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

ولايت سربازاني مانند ميثم‌تمّار در هنگامه مبارزه مي‌طلبد

ولايت سربازاني مانند ميثم‌تمّار در هنگامه مبارزه مي‌طلبد


ولايت سربازاني مثل تمّار را مي‌خواهد كه به وقت مبارزه زبان گوياي ولي باشند نه با مصلحت‌سنجي سياسي خود را از دفع فتنه‌ها كنار كشند.

ميثم از آزادگاني بود كه استعدادي بيش از اندازه داشت، از اين‌رو رفته‏رفته در زمرهء ياران بر گزيده علي(ع)جاي گرفت، به‌ دقايق پي برد و از حقايق آگاه شد؛ چشم سر بست و چشم دل گشود، دنيا را رها كرد تا همهء جهان از او باشد و كار به‌آنجا رسيد كه اين شاگرد فرخنده بخت مكتب تشيع‏ استاد اسرار و رموز شد.
ميثم تمار فرزند يحيي و اهل سرزمين «نهروان‏» منطقه‌اي ميان عراق و ايران بود، بعضي او را ايراني و از مردمان فارس دانسته‌اند، به او «ابو سالم‏» هم مي‌گفتند، لقب «تمار» (خرما فروش) را هم ازآن جهت‏ به ‏او مي‌گفتند، كه در كوفه خرمافروش بود.

ميثم تمار شش پسر و نوه‌هاي بسياري ‏داشت.پسران وي عبارت بودند از: عمران، شعيب، صالح، محمد، حمزه و علي. ميثم تمار، علاوه بر آن كه خود، مسلمان و شيعه‌اي ‏خالص بود، نسلش نيز از رجال و بزرگان ‏شيعه بودند.آنان هم بطور عمده همچون وي در راه اهل بيت پيامبر اسلام ‏بودند و بيشتر آنان در شمار راويان احاديث اهل بيت نام برده شده‌اند.امامان شيعه هم، ‏به ميثم و فرزندانش اظهار محبت ‏و علاقه كرده و از آنان تجليل كرده‌اند. ‏ صالح از اصحاب باقر (امام پنجم شيعيان) و صادق(امام ششم شيعيان) و شعيب از اصحاب صادق ‏بود.

علي(ع) طوق محبتش را به‌گردن ميثم‌تمار نهاد

امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع)پس از آنكه ميثم را از زني(از قبيله بني اسد) خريد و آزاد كرد، از وي پرسيد: چه نام داري؟
- سالم.
- اما من از پيغمبر(ص)شنيده‏ام كه پدر نام تو را ميثم گذارده است.
- به‌خدا كه پدرم مرا ميثم ناميده و پيغمبر راست فرموده.
- پس نام سالم را بگذار و همين نامي را كه پيغمبر(ص)فرموده انتخاب كن و ميثم‏ باش، اما كنيه تو ابوسالم خواهد بود.
به‌اين ترتيب اميرالمؤمنين علي(ع) بنده‏اي را خريد و طوق محبت خويش را به‌گردنش افكند تا در شمار آزاد مردان جهان در‌آيد و به‌راستي جز علي(ع) كه مي‌تواند با مهر خود بندگان را بخرد و آزاد كند و آزاده سازد؟
علي (ع) چنان ميثم‌تمار را در علوم الهي تربيت كرد كه هنگامي اين خرما فروش به‌ ابن‌عباس- كه او را عالم امت مي‌گفتند- گفت: اي پسر عباس هرچه مي‌خواهي درباره تفسير آيات قرآن از من بپرس،‏ زيرا من قرائت و تفسير كتاب آسماني را نزد پيشواي خويش علي(ع) آموخته‏ام، ابن عباس با همه تبحر در تفسير از تأويل ميثم به ‌حيرت افتاد. 

 

مكتب تشيع قربانگاه عشق است، استاد اين مكتب علي(ع) خود نخست در محراب عبادت سر داد تا بشاگردان درس سربازي بياموزد، در اين‏ مكتب شاگردي را قبول مي‌كنند كه سر از پا نشناخته به‌ پاي خود براي سربازي‏ و سرافرازي به قربانگاه بشتابد، به‌دست انديشه اعماق قرون را بشكافد تا با چشم دل؛ جانبازي يكي از قربانيان راه حق يعني ميثم را تماشا كنيم.

سوگند به خداوند كه هرگز از علي(ع)بيزاري نخواهم جست

يك‌شب علي(ع) او را همراه خود از كوفه بيرون برد تا به‌مسجدي رسيدند، آنجا پيشواي پرهيزگاران چهار ركعت نماز به‌ جاي آورد و چون سلام داد و تسبيح گفت، كف دست‌ها را رو به‌ آسمان گرفت، در ميان سكوت تفكرانگيز شب، بانگ دلاويز جانسوز علي(ع) به‌گوش ميثم آمد كه مي‌گفت: «پروردگارا، چگونه تو را بخوانم؟ و حال آنكه‏ در پيشگاهت گنهكارم و چگونه نخوانمت و حال آنكه تو را شناخته‏ام، دلم سرشار از عشق تست، دستي را كه به‌گناه آلوده است؛ پيشت به‌ نياز باز داشته‏ام‏، من اسير خطاهاي خويشتنم و تو صاحب عطاهاي خودي و...، وقتي دعاي مستجاب علي(ع) به‌پايان رسيد؛ چهره نازنين به‌ زمين نهاد و از كردگار بخشش خواست و برخاست و از مسجد بيرون رفت. 

 

ميثم بادل پر از آتش‏ شوق و ديده‌تر از اشك ايمان از پي مولاي خود روان شد، ناگهان علي(ع) ايستاد و خط بر زمين كشيد و گفت: اي ميثم پاي از خط بيرون نگذار... و خود دور گشت.
ميثم در تاريكي نتوانست از نور جمال علي(ع) شكيبا باشد و پاي از خط فراتر ننهد و او را چند لحظه از دست بدهد؛ جان مشتاق به‌ناله در آمد كه اي ميثم تمار، زنهار مولاي بزرگوار را تنها مگذار از پي او با ادب گام بردار و اگر بر تو بر آشفت بگوي در اين شب تار بيابان ناهموار را چه اعتباراست، اين را گفت و آهسته خود را به‌ علي(ع) رسانيد، او را ديد، سر در چاهي فرو برده و ناله مي‌كند، گوئي با كسي سخن مي‌گويد، صداي علي بر خاست:
- كيستي؟
- ميثم
- مگر نگفتم از خط قدم بيرون مگذار؟
- ترسيدم تو را در اين بيابان تنها بگذارم...
- آيا شنيدي چه مي‌گفتم؟
- نه؛اي سرور عزيز.
- «اي ميثم،در سينه رازهائي دارم، هنگامي‌كه دلم تنگي مي‌كند؛ زمين را با دست مي‌كاوم و رازهاي خويش را در آن مي‏سپارم، گوئي بذري مي‌افشانم؛ باشد كه روزي سر بر آرد و گياهي كه من كشته‏ام برويد.»
آن‌روز كه پيشواي پرهيزكاران با ميثم يار دلير و وفادار خويش در اين باره سخن‏ آغاز كرد،گفت:
اي ميثم! مي‏بينم كه مردم را از اسراري آگاه مي‌كني كه نسبت به‌ آن‏ دچار ترديد مي‌شوند، راستي مي‌خواهي بداني كه روزي چه پيش خواهد آمد؟
- تو بهتر مي‌داني يا علي.
- بگو ببينم حال تو چگونه خواهد بود، آن‌روز كه ناپاكي از بني اميه تو را بطلبد و بگويد؛ بايد از علي بيزاري بجوئي؟
- سوگند به خداوند كه هرگز از تو بيزاري نخواهم جست.
- تو را بر دار خواهد كشيد.
- صبر مي‌كنم، در راه دوستي تو تحمل همه چيز آسان است.
- اي ميثم تو در آخرت نيز با من خواهي بود..
چند روز بعد ميثم در خدمت علي(ع) از راهي مي‌گذشتند، نزديك نخلي علي‏(ع) ايستاد و روي به ميثم كرد و گفت: اي ميثم تو با اين درخت كارها داري، بدترين‏ مردم بر همين درخت تو را به‌ دار خواهد زد، آري تو و نه تن ديگر بر اين نخل‏ها كه نزديك خانه عمرو بن‌الحريث است، به دار آويخته خواهيد شد، اين نخل‏ كوتاه‌تر از نخل‌هاي ديگر است و بالاي آن خون از پهلو و بيني تو روان‏ خواهد گشت.

 ميثم تمار از معدود افرادي بود كه از علوم «بلايا» و «منايا» آگاه بود

گريه‏هاي عارفانه و سوزناك در خلوتهاي شب كه محفل ويژه‏اش با خداوند متعال شده بود، همراه با تفكر و معرفت توحيد كه از بركت انس با اميرمؤمنان علي (ع) داشت او را با عالم شهود و مكاشفه پيوند مي‏داد، به همين خاطر ميثم تمار از معدود افرادي است كه از علوم «بلايا» و «منايا» يعني پيشگويي حوادث و وقايع آينده، و حتي مرگ خود نيز آگاه بود . 

 

در كتاب رجال كشى اين گونه آمده است:
روزي ميثم تمار، سوار بر اسب از محلي كه طايفه «بني‏اسد» در آن نشسته بودند، عبور مي‏كرد، در اين حال «حبيب بن مظاهر» را ديد كه او نيز سوار بر اسب در حال گذر از آنجا بود، به هم نزديك شدند چنان‌كه گردن‌هاي اسب‌هايشان به هم مي‏خورد، آن دو آهسته مشغول صحبت‏شدند، صحبت آنها به درازا كشيد حبيب بن مظاهر خطاب به ميثم تمار گفت: «گويا پير مردي را مي‏بينم كه جلوي سر او از مو خالي است و شكمش كمي برجسته است، خربزه و خرما مي‏فروشد ، او را مي‏گيرند و به خاطر دوستي اهل‌بيت رسول خدا (ص) بر دار مي‏كشند، شكمش را مي‏درند و آنگاه با وضع فجيعي مي‏كشند». (منظور او ميثم بود)
سپس ميثم تمار گفت: «من هم گويا مردي را مي‏بينم، خوش‏قامت و سرخ‏رو كه گيسوان بلند و آويخته دارد، در ياري فرزند پيامبر( ص) نبرد مي‏كند و به شهادت مي‏رسد، سرش را در بازار كوفه مي‏گردانند». (غرض ميثم نيز حبيب بود) 

 

آنها پس از اين سخنان از يكديگر جدا شدند و دنبال كار خود رفتند، مردمي كه در آن نزديكي نشسته بودند و حرف‌هاي آنان را مي‏شنيدند و گويا درك مطلب براي آنان دشوار بود، گفتند: به خدا قسم تا حالا از اين دو دروغ‏گوتر نديده بوديم! . اندكي بيش نگذشته بود كه «رشيد هجري‏» به آن مكان رسيد و از مردم، حبيب و ميثم را سراغ گرفت، مردم نيز ملاقات آن دو و آنچه شنيده بودند، براي رشيد باز گفتند، رشيد گفت:
«خدا رحمت كند ميثم را فراموش كرده بگويد، آن كسي كه سر حبيب را از بازار عبور مي‏دهد، صد درهم بيشتر از ديگران جايزه مي‏گيرد » . 

 

چون رشيد از آنجا رفت، آن مردم به هم گفتند: عجب حكايتي! ، اين يكي از آن دو نفر اولي دروغ‏گوتر بود
فضل بن زبير راوي اين واقعه و ديگر شاهدان گفتند: ديري نگذشت كه تمام آنچه آن سه بزرگوار گفته بودند مو به مو به وقوع پيوست؛ ما ديديم كه ميثم‌تمار بر در خانه عمرو‌‌بن‌حريث‏ به دار آويخته شد و سر حبيب‌بن مظاهر نيز در كربلا در حمايت از امام حسين (ع) بريده و در بازار كوفه گردانده شد.

 تمجيد پيامبر(ص) از ميثم‌تمار در نزد علي(ع)

ميثم در همان سال كه حسين بن علي(ع) عازم مكه بود به مكه شتافت و در همين سفر بود كه به نزد ام سلمه زوجه پيغمبر اكرم(ص)رفت و چون ام سلمه او را شناخت، گفت: اي ميثم بارها در دل شب شنيدم كه پيغمبر تو را ياد و توصيه‏ات را به‌ علي(ع) مي‌كرد؛ ميثم در حالي‌كه چشمهايش پر از اشك شوق بود، سراغ حسين بن علي(ع) را گرفت و گفت: اي ام سلمه! سلام مرا به حسين(ع) برسان و بگوي من و تو بزودي در سراي ديگر يكديگر را ملاقات‏ خواهيم كرد و وقتي به‌ دستور ام سلمه عطر به صورت و محاسن ميثم ريختند، او گفت: اي ام سلمه تو محاسن مرا خوشبوي گرداندي و بزودي اين محاسن‏ به محبت اهل بيت(ع) با خون من رنگين خواهد شد. 

 

ابن حجر عسقلانى درباره ميثم تمّار مى نويسد:
ميثم در سال آخر عمرش به مكّه مشرف شد و در مدينه خدمت اُمّ سلمه همسر رسول اللّه (ص) رسيد و گفت و گويى ميان ايشان صورت گرفت، وقتى او به كوفه برگشت و دست گير و زندانى شد، به مختار ثقفى كه او نيز در زندان بود، اين گونه مى گويد: «إنّك ستفلت وتخرج ثائراً بدم الحسين فتقتل هذا الّذي يريد أن يقتلك» ؛ تو به زودى آزاد خواهى شد و از مرگ نجات مى يابى و انتقام خون حسين (ع) را از كسانى كه قصد جان تو را كرده اند، خواهى گرفت. 

 

ميثم بارها در كنار آن درخت نماز مي‌گزارد و مي‌گفت: اي درخت! خدا تو را بركت بدهد كه‌ از براي من آبرومند مي‏شوي و من هم از براي تو آماده مي‌شوم.
سرانجام، آن‌روز فرا رسيد كه قرباني به قربانگاه برود؛سال سوم‏ فرمانروائي يزيد بود، از نخل كوتاه جز تنه آن چيزي باقي نگذاشته‏ بودند، ميثم دانست كه وعده حق نزديك است، در اين وقت باز جمله‏اي را كه‏ بارها به عمرو بن الحريث گفته بود، تكرار كرد: روزي من همسايه تو خواهم‏ شد، بايد با همسايه به نيكي رفتار كني و او در جواب مي‌گفت: اي ميثم نگفتي‏ خانه ابن مسعود را خواهي خريد يا خانه ابن حكم را كه هر دو در همسايگي من واقع است. 

 

هنگامي‌كه ميثم وارد مجلس عبيد اللّه شد، خوش آمدگويان به فرمانروا خبر دادند كه ميثم از نزدكترين ياران علي(ع) بوده و عبيداللّه به تعجب‏ در ميثم نگريست و گفت: آيا همين مرد آن‌ همه مورد توجه علي(ع) بوده است‏، گفتند: بلي، آن‌گاه گفتگو ميان عبيد اللّه مغرور و زورمند و ميثم دلير و راستگو آغاز شد:
- چه مي‌گوئي؟اي ميثم! 

- مي‌گويم كه خداوند در كمين بدكاران است و تو يكي از آنها هستي.
- كه تو را اين‌همه گستاخ كرده كه با من چنين سخن بگوئي؟بايد از ابوتراب بيزاري بجوئي.
- ابوتراب را نمي‏شناسم.
- از علي بن ابيطالب(ع)بيزاري بجوي!
- اگر اين كار را نكنم چه خواهي كرد؟
- بي‌درنگ تو را خواهم كشت.
- و اين همان سر نوشتي است كه پيشواي بزرگوارم علي(ع) مرا از آن‏ خبر داده است! اي پسر زياد تو مرا به نه نفر ديگر بر در خانه عمرو بن الحريث‏ به دار خواهي آويخت.
- من برخلاف آنچه گفتي رفتار خواهم كرد تا دروغ مولاي تو ثابت شود.
- غير ممكن است، علي(ع) دروغ گفته باشد، من مي‌دانم تو چگونه‏ و در كجا مرا خواهي كشت! من نخستين كسي هستم كه در اسلام به‌ دهانم لجام‏ خواهند زد، براي آنكه نتوانم حقايق را بگويم.
عبيداللّه با خشم فراوان دستور داد، ميثم را به‌زندان بردند.

 

نخل آرزوي ميثم، سرانجام قد برافراشت و ميوه كرد

آن‌وقت نوبت قتل ميثم فرا رسيد، هنگامي‌كه ميثم را به‌ قربانگاه بردند و او را بر نخل نزديك خانه عمرو آويختند، صاحبخانه‏ دانست مراد از همسايگي چه بوده!و به همين جهت به دستور او زير نخل را جاروب كردند
ميثم بر فراز دار مجالي يافت كه زبان به مدح علي(ع) بگشايد و گفتني‏ها را درباره پسر عم و جانشين پيغمبر(ص) به مردمي كه در مجاورت دار او اجتماع‏ كرده بودند، باز گويد و او از انقراض و نابودي امويان و بد نامي آنها در تاريخ‏ سخن مي‌گفت و فضايل و مناقب خاندان پيغمبر(ص) را به مردم بيخبر يادآور مي‌شد.
به عبيداللّه خبر دادند: اگر اين منقبت گوئي و مديحه سرائي نسبت‏ به علي و فرزندان وي و همين لعن و دشنام به معاويه و يزيد ادامه پيدا كند، كار به رسوائي بيشتر آنان خواهد كشيد، از اين‌رو فرمان داد به دهان ميثم لجام‏ زدند و بدين‌ وسيله دهانش را بستند. 

 

نخل آرزوي ميثم، سرانجام قد برافراشت و ميوه كرد؛ ميوه اي به رنگ و بوي شهادت؛ شهادتي كه آرزوي ديرينه ي او بود تا وعده هاي مولايش را آشكارا لمس كند.
سال‌ها از آن‌روز كه ميثم‌تمار يار وفادار علي(ع) را به دار آويختند، مي‌گذرد، اما ما هنوز صداي دل‏انگيز او را از اعمال قرون با گوش دل‏ مي‏شنويم كه مي‌گويد: تقوي و فضيلت در خاندان رسالت است و فسق و رذيلت‏ در دودمان بني اميه.

 مهمترين تفاوت مختار و تمّار در خط ترديد است

مختار مردي سياستمدار و سرداري شجاع بود كه لقب كياست را از علي(ع) نيز به عنوان سابقه‌اي مثبت به همراه داشت، اما شيوه اين دو مجاهد و يار راستين ائمه اطهار در زمان حضرت امام حسين(ع) نه تنها جالب توجه و قابل تامل بلكه عبرت انگيز است.
مختار محب ولايت بود و شهرت شهامت و شجاعتش در شمشير زني مثال زدني بود؛ قدرت عمومي مختار در بازوانش بود و به علت درنگ در وقت شناسي به ابزار بصيرت مجهز نشد.
- ميثم‌تمّار و مختار هر دو از ياران ولايت بودند، يكي در انتشار دين با تفسير و كلام اقدام مي‌كرد و ديگري از سرداران شمشير زن شجاع اسلام بود. 

 

- در اسلام بصيرت بر شمشير اولويت دارد
- بصيرت بخشي و مبارزات خستگي ناپذير ميثم‌تمّار و حق‌گويي‌هاي او و نيز عشق و ارادت به خاندان پيامبر اسلام(ص) از او شخصيتي به يادماندني و دوست داشتني ساخت كه مورد مهر و محبت امامان معصوم(ع) قرار گرفته است.
- ميثم تمّار به جرم بصيرت‌بخشي شهيد شد، اما مختار اگر چه به جمع آوري سپاه عليه بن‌زياد و يزيد اقدام كرد با عفو يزيد و يارانش دو مرتبه از زندان آزاد شد. 

 

- ميثم تمّار از خانواده‌اي فقير و مستضعف بود كه از نژاد عجم بود كه به خاطر نژادش مورد تمسخر اعراب هم بود اما مختار به خاطر انتساب و اشرافش آقا زاده‌اي بود كه حتي در دستگاه يزيد نيز نفوذ داشت.
- هنگام مواجه اين دو عنصر شيعه ، ميثم تمّار كه همه هستي و دارايي اش دفاع از ولايت بود و شرايط را براي دفاع مساعد مي ديد از انديشه خود دفاع كرد اما اين سردار شجاع در مقابل سخنان بي شرمانه ابن زياد و شمشيري كه بر چشمش نواخته شد، سخني به ميان نياورد. 

 

- مختار مرد سياست بود و با سياستمداري به دنبال عبور عقلاني از فضاي پليسي يزيد بود و با سكوت خود و پوزش خواهي از دستگاه جور حكومت ظالمان را مشروع ساخت اما تمّار آنان را فرزندان نامشروعي مي دانست كه در انسان بودنش نيز ترديد انداخته بود. 

 

- مهمترين تفاوت مختار و تمّار در خط ترديد است كه يك عنصر ژنده پوشي مثل تمّار به عمقي از بصيرت مي‌رسد، اما خط ترديد مختار اشراف زاده را چنان مي‌شكند كه چاره‌اي براي رهايي از آن تحقير نمي‌يابد جز آنكه بر دستگاه جور يزيد پس از پنج سال بشورد. 

 

- دفاع تمّار از ولايت اگرچه با كشتن كسي از دستگاه جور همراه نبود، اثر گذارتر از قيام مختار بود زيرا دفاع ميثم در وقت مقتضي بود و نوعي زمان‌شناسي در قيام تمّار بود، اما مختار 5 سال بعد از حادثه خونين كربلا و يك‌سال بعد از نهضت «توابين» خود را با انتساب با هدف خونخواهي حسين‌بن‌علي (ع) و انتقام از قاتلان شهداي كربلا قيام كرد . 

 

در سال گذشته تمّارها را مشاهده كرديد و در سال‌هاي آينده نيز مختارهايي را خواهي ديد كه به جبران بي‌بصيرتي خويش دست به يكسري اقداماتي بزنند، لذا ولايت سربازاني مثل تمّار را مي‌خواهد كه به وقت مبارزه زبان گوياي ولي باشند نه با مصلحت‌سنجي سياسي خود را از دفع فتنه‌ها كنار كشند و براي آبروي خود جان ولي را به خطر بي‌اندازند.

 

منبع : پایگاه اینترنتی سربازان رهبر

چهارشنبه 10 آذر 1389  11:36 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:سربازان رهبر

هنوز تمار هایی هستند که در راه ولایت مبارزه کنند
به امید روزی که همه ما بتوانیم تمارهای خوبی برای رهبر عزیزمان باشیم

پنج شنبه 11 آذر 1389  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdiballa
mehdiballa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : مازندران

سایت ‏رهبرانقلاب ‏چگونه‏ اداره ‏می‏شود

سایت ‏رهبرانقلاب ‏چگونه‏ اداره ‏می‏شود


مجله همشهری ماه در شماره 59 خود  گزارشی اختصاصی از چگونگی اداره سایت رهبر معظم انقلاب منتشر کرده که به جهت اهمیت این گزارش، متن کامل آن در پی می‌آید:

 به چگونگی در فاصله سال‏های 68 تا 81 مرجع کاملی برای دستیابی به سختان رهبر معظم انقلاب وجود نداشت. علاقه‏مندان به بهره‏گیری از سخنان ایشان یا باید از پخش مشروح بیانات ایشان در شبکه‏های تلویزیونی و رادیویی بهره می‏گرفتند یا برای مراجعه به آرشیو آن، متن پیاده شده این سخنان را به روایت خبرنگاران ایرنا در تلکس خبری این خبرگزاری جست‏وجو می‏کردند. کاری که مدت‏ها توسط علی اکبر جوانفکر مشاور کنونی رئیس‏جمهوری و خبرنگار سابق ایرنا در حوزه دفتر رهبری صورت می‌گرفت. سایت khamenei.ir از سال 81 با رویکرد ورود به فضای مجازی و ترویج سخنان و اندیشه‌های رهبر انقلاب راه‏اندازی شد. این مسیر در سال‏های 84 و 86 با تغییر مدیریت و تیم کاری ادامه یافت تا آنکه از سال 86 اداره آن به یکی از چهره‏های عرصه رسانه سپرده شد.

 

برای خواندن به پایگاه اینترنتی سربازان رهبر مراجعه نمایید

یک شنبه 14 آذر 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها