0

مقالات اصول بهداشت رواني

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 5 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1385; 8(30-29):23-35.
 
مطالعه اپيدميولوژي موارد خودسوزي موفق پذيرش شده در بيمارستان هاي دانشگاه علوم پزشکي کرمانشاه (سال 1383)
 
احمدي عليرضا*,جانبازي شهريار,لقايي زهرا,احمدي عباس,داوري نژاد عمران,حيدري محمدباقر
 
* کرمانشاه، دانشگاه علوم پزشکي کرمانشاه، معاونت آموزشي، مديريت امور پژوهش
 
 

مقدمه: خودکشي با آتش در کشورهاي غربي بسيار نادر است (0.06 تا 1% تمام خودکشي ها)، اما در کشورهاي در حال توسعه نسبتا شايع است (تا حد 40.3% تمام خودکشي ها). در نقاط مختلف ايران حدود 1.39 تا 9.5% از مواردي که اقدام به خودکشي (ناموفق) مي کنند و 25 تا 40.3% مواردي که خودکشي موفق مي کنند، به علت خودسوزي بوده است. آمار رسمي در سال 1380 نشان دهنده اين موضوع است که 36.4% کل خودکشي هاي موفق در ايران به علت خودسوزي بوده است. خودسوزي از 0.37% تا 40% از بيماران بستري شده در بخش سوختگي را در نقاط مختلف جهان به خود اختصاص داده است، و در ايران 4.1% تا 36.6% از بيماران بستري شده در بخش هاي سوختگي نقاط مختلف ايران، به علت خودسوزي بوده است. اين در حالي است که 80% از بيماران خودسوزي بستري شده به علت شدت بالاي سوختگي مي ميرند. هدف از اين مطالعه شناخت چهره اپيدميولوژيک خودسوزي موفق در استان کرمانشاه است. نتايج حاصل از اين بررسي به عنوان پايه اي جهت مطالعات مداخله اي پيشگيري کننده از اين اقدام خود مخرب انساني به کار گرفته خواهد شد.
روش کار: در طول سال 1383 تمام موارد خودکشي پذيرش شده در بيمارستان هاي دانشگاه علوم پزشکي مورد برسي قرار گرفتند. نوع مطالعه گذشته نگر مقطعي با استفاده از پرسش نامه جمعيت شناسي و پرسش نامه خودکشي بوده است.
نتايج: در مدت يکسال زمان مطالعه، 1820 مورد اقدام به خودکشي (ناموفق) و 90 مورد خودکشي موفق پذيرش شدند.
41% (37 مورد) از خودکشي هاي موفق به علت خودسوزي بوده است. 81% از بيماران خود سوزي مونث (P<0.0005)، و نسبت زن به مرد برابر 4.3 بود. 86% در گروه سني 11 تا 30 سال بودند. ميانگين سني 24.9 سال بود (دامنه 14 تا 50 سال)، 49% مجرد بودند. 84% سواد کمتر از مقطع راهنمايي داشتند. 78.5% خانه دار و 14% بيکار بودند. همچنين 53% در روستا زندگي مي کردند، 97% فاقد سابقه اقدام به خودکشي بودند، 67.5% در موقع ورود به بيمارستان از کار خود پشيمان بودند. زمان غالب جهت انجام خودسوزي در طول روز (64.8%) و شايع ترين عامل محرک جهت خودسوزي، دعواي مابين زن و شوهر بود (32.5%).
نتيجه گيري: در مجموع اين مطالعه نشان مي دهد که خودسوزي بايد به عنوان يک مساله مهم بهداشت رواني در جامعه ما مورد توجه مسوولان قرار گيرد. استراتژي ها و برنامه هاي پيشگيري بايد در اولويت قرار گيرند. سيستم ارايه خدمات بهداشتي درماني يک بستر مناسب جهت اجراي برنامه ملي پيشگيري از خودسوزي مي باشد. آگاهي از آمار قربانيان خودسوزي و سرگذشت آنها انگيزه کافي را جهت تلاش براي پيشگيري از اين بلاي خود مخرب که داراي عوارض شديد اجتماعي نيز هست، فراهم مي کند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 2 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1385; 8(30-29):11-16.
 
ارتباط شيوه تربيتي والدين با ميزان شايستگي تحصيلي دانش آموزان نوجوان مدارس شهر تبريز، در سال 1382
 
رحماني فرناز*,سيدفاطمي نعيمه,برادران رضايي مهين,صداقت كامران
 
* تبريز، انتهاي خيابان شريعتي جنوبي، دانشکده پرستاري و مامايي تبريز
 
 

مقدمه: حفظ ارتباط مثبت بين والدين و نوجوان مي تواند انگيزه وي را در مورد آن چه به موفقيت تحصيلي اش مربوط مي شود، افزايش دهد. تحقيقات نشان داده است شيوه تربيتي والدين، موفقيت تحصيلي نوجوان را تحت تاثير قرار مي دهد. بنابراين، با توجه به اهميت شيوه تربيتي والدين براي رشد موفقيت تحصيلي فرزندان، اين پژوهش به منظور تعيين ارتباط شيوه تربيتي والدين با شايستگي تحصيلي نوجوانان انجام گرفت.
روش کار: در اين مطالعه همبستگي توصيفي، 360 نفر دانش آموز نوجوان از مدارس دولتي شهر تبريز به روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري اطلاعات شامل پرسش نامه شيوه تربيتي والدين و مقياس شايستگي تحصيلي بود. آزمون هاي آماري آناليز واريانس يک طرفه و
LSD براي تجزيه و تحليل اطلاعات مورد استفاده قرار گرفتند.
نتايج: بيشترين درصد دانش آموزان نوجوان
(39.7%) شيوه تربيتي والدين را اقتدارمنش گزارش کرده بودند. همچنين بيشترين درصد دانش آموزان نوجوان (39.2%) شايستگي تحصيلي بالايي داشتند. ارتباط آماري معني داري بين شيوه تربيتي والدين با شايستگي تحصيلي وجود داشت (P=0.000).
نتيجه گيري: با توجه به اين که اکثريت نوجوانان شيوه تربيتي اقتدارمنش را گزارش کرده بودند و شيوه تربيتي اقتدارمنش ارتباط معني داري با شايستگي تحصيلي داشت، لذا آموزش والدين درباره پيامدهاي شيوه تربيتي آنها براي فرزندان و خصوصيات دوره نوجواني موجب ارتقا موفقيت هاي تحصيلي نوجوانان مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 7 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):131-140.
 
آموزش کفايت اجتماعي در کاهش پرخاشگري پسران پيش دبستاني: گزارش 6 مورد
 
واحدي شهرام*,فتحي‌ آذر اسكندر
 
* تبريز، دانشکده علوم تربيتي و روان شناسي، دانشگاه تبريز
 
 

مقدمه: پرخاشگري دوران خردسالي پيش بيني کننده رفتارهاي پرخطر بعدي است. تحقيقات نشان مي دهند کودکان پرخاشگر به علت نداشتن روابط اجتماعي سالم و شيوه هاي حل تعارض فردي و گروهي دست به اعمال تند و خشن مي زنند. به اين ترتيب بايد در روند کاهش اين امر پژوهش هاي تجربي انجام گيرد تا رفتارهاي بعدي کودکان دچار ناهنجاري نشود. بر اين مبنا، پژوهشي که مقاله حاضر براساس آن تدوين شده است، اثربخشي سه حيطه آموزش کفايت اجتماعي: (1) مهارت ها و توانايي هاي شناختي، (2) مهارت هاي رفتاري، (3) کفايت هاي هيجاني را بر 6 کودک پسر شش ساله مورد بررسي قرار داده است.
روش کار: آزمودني ها شش کودک پسر پيش دبستاني داراي اختلال پرخاشگري بودند که به روش تصادفي از مهدهاي کودک شهر اروميه انتخاب شدند. مواد آموزشي دربرگيرنده 7 مهارت بود. اين مهارت ها شامل مهارت هاي خودآگاهي، همدلي، ارتباطات بين فردي، ارتباط برقرار کردن، مقابله با هيجانات، تصميم گيري و حل مساله اجتماعي بودند. اين مهارت ها به مدت 13 هفته در دو مرحله اجرا گرديد و هفته اي يکبار مهارت هاي مذکور آموزش داده شد.
يافته ها: نتايج پژوهش نشان مي دهد که ميزان رفتارهاي پرخاشگرانه کودکان بعد از شرکت در دوره هاي آموزشي به شدت کاهش و مهارت هاي کسب شده از طريق اين کودکان به طور کامل به موقعيت هاي خانه و مهد کودک تعميم يافته است. همچنين مشاهده گرديد عملکرد تمامي آزمودني ها در پيگيري هاي بعدي (بعد از دو هفته و يک ماه) حفظ شده اند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 9 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1385; 8(30-29):57-66.
 
مقايسه ويژگي هاي شخصيتي و سلامت روان دانش آموزان دبيرستان هاي تيزهوشان و دبيرستان هاي عادي
 
حق شناس حسن*,چمني اميررضا,فيروزآبادي علي
 
* شيراز، بلوار ابيوردي، بيمارستان حافظ، مرکز تحقيقات روان پزشکي
 
 

مقدمه: نوجوانان سرمايه هاي آينده جامعه هستند. مدارس ويژه پرورش استعدادهاي درخشان داراي محيطي نسبتا متفاوت با مدارس عادي مي باشند. تفاوت دو محيط آموزشي مي تواند موجب تقويت يا ايجاد ويژگي هاي شخصيتي متفاوت در دو گروه دانش آموزان اين مدارس شود. پژوهش حاضر براي بررسي تفاوت هاي احتمالي موجود در ويژگي هاي شخصيتي و سلامت روان دانش آموزان دبيرستان هاي تيزهوشان و عادي طراحي و اجرا گرديد.
روش کار: نمونه اي مشتمل بر 200 دانش آموز (97 نفر تيزهوشان و 103 نفر عادي) از ميان دانش آموزان مقطع سال سوم دبيرستان انتخاب شدند سپس ابعاد شخصيت نمونه ها با استفاده از پرسش نامه
NEOPI-R و نيز سطح سلامت روان آنها با به کارگيري پرسش نامه سلامت عمومي (GHQ-28) مورد ارزيابي قرار گرفت.
نتايج: يافته ها نشان داد که دانش آموزان دبيرستان هاي تيزهوشان در مقايسه با دانش آموزان عادي نمرات نسبتا بالاتري در شاخص باز بودن به تجربه ها
(P=0.05) و نمرات پايين تري در شاخص توافق (P=0.012) دارند. به علاوه دختران در مقايسه با پسران نمرات بالاتري در شاخص توافق کسب کرده اند (P=0.001). از طرف ديگر نتايج نشان داد که دانش آموزان دبيرستان هاي تيزهوشان از سطح سلامت رواني بهتري نسبت به دانش آموزان مدارس عادي برخوردارند (P=0.001) که اين تفاوت در نمرات اضطراب (P=0.001) و افسردگي (P=0.001) معني دار مي باشد. به علاوه دختران تيزهوشان از سطح سلامت رواني بهتري نسبت به دختران مدارس عادي برخوردارند (P=0.008) که اين تفاوت در سه خرده مقياس اضطراب (P=0.009)، افسردگي (P=0.012)، و علايم جسماني (P=0.005) معني دار بود.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج پژوهش به نظر مي رسد که دانش آموزان دبيرستان هاي تيزهوشان از نظر برخي از ابعاد شخصيتي و نيز سطح سلامت روان با دانش آموزان عادي متفاوت هستند. شرايط مطلوب محيط آموزشي و نوع برخورد خانواده مي تواند در اين تفاوت ها نقش داشته باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 3 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1385; 8(30-29):17-22.
 
همه گيرشناسي مصرف دخانيات و ارتباط آن با برخي فاکتورهاي دموگرافيک در يک منطقه روستايي کرمان
 
ضياالديني سيدحسن*,ضياالديني محمدرضا
 
* کرمان، بيمارستان شهيد بهشتي، گروه روانپزشکي
 
 

مقدمه: استعمال دخانيات يکي از علل عمده مرگ زود هنگام در کشورهاي توسعه يافته مي باشد. به دليل تغييرات سريع شيوع مصرف سيگار و نياز به شناخت مشکل، حساس کردن جامعه و دست اندرکاران مسايل بهداشتي، از طرفي مطالعات معدودي که در اين زمينه وجود دارد. شيوع مصرف سيگار در يک جمعيت روستايي مورد بررسي قرار گرفت.
روش مطالعه: اين تحقيق مقطعي در سال 1380 در يک منطقه روستايي با روش نمونه گيري سرشماري انجام شد. اطلاعات از طريق پرسش نامه دموگرافيک به اضافه پرسش نامه فاجراستروم براي وابستگي به نيکوتين که روايي و پايايي آن قابل قبول بود جمع آوري شد. از تمام جمعيت بالاي 12 سال خواسته شد که پرسش نامه را تکميل نمايند.
نتايج: از مجموع 2100 پرسش نامه توزيع شده 1670 پرسش نامه قابل تجزيه و تحليل آماري بود (ميزان پاسخگويي حدود
80%). 49.30 درصد افراد زن و 50.7 درصد مرد بودند. در کل نمونه آماري 18.5 درصد سابقه مصرف سيگار داشته و از اين تعداد 7.3 درصد وابستگي به سيگار داشتند. در مردان شيوع مصرف سيگار به صورت معني داري بيشتر از زنان بود (P<0.001). مشوق اصلي در مصرف سيگار در مرحله اول دوستان و در مرحله آخر خواهر يا برادر بوده است. مصرف قليان و چپق گزارش نشد. متوسط مصرف روزانه 11 نخ سيگار بود. تمايل به ترک سيگار بسيار بالا (90.7%) و متوسط اقدام به ترک سه مرتبه بود.
نتيجه گيري: سو مصرف و اعتياد به سيگار در جمعيت مورد مطالعه در حد قابل توجهي بالاست، به ويژه در مردان با توجه به نقش دوستان و تمايل به ترک بالا به جاست که سازمان هاي مربوطه نسبت به آموزش جامعه در مورد مهارت هاي اجتماعي از يک طرف و از طرف ديگر امکانات و تسهيلات در دسترس جهت کساني که تمايل به ترک دارند اقدام لازم را معمول دارند.

 
كليد واژه: شيوع، دخانيات، سيگار، نيکوتين، کرمان، جمعيت روستايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 
بررسي مقايسه اي پاسخ هاي مقابله اي و رويدادهاي مهم زندگي در بيماران مبتلا به بيماري عروق کرونري
 
عبدالهيان ابراهيم*,مخبر نغمه,كفايي رضوي زيبا
 
* مشهد، بلوار حرعاملي، بيمارستان ابن سينا
 
 

مقدمه: بيماري هاي قلبي عروقي مهم ترين علت مرگ در کشورهاي توسعه يافته است و عوامل خطر متفاوتي نيز براي اين بيماري ها مطرح است که از آن ميان عوامل فشارزاي روان شناختي نقش مهمي در ايجاد يا تشديد و استمرار اين اختلالات دارند. اين پژوهش براي مقايسه نتايج شيوه هاي مقابله با استرس و رويدادهاي اخير زندگي در بيماران مبتلا به بيماري عروق کرونر و گروه شاهد سالم انجام گرفت.
روش کار: جمعيت مورد مطالعه، بيماران بستري در بخش قلب بيمارستان قائم (عج)، حجم نمونه 50 بيمار مرد کرونري و 50 مرد غير مبتلا به بيماري عروق کرونر بودند. دو گروه مورد مطالعه از نظر وضعيت تاهل، شغل، تعداد فرزندان، محل اقامت (زندگي در شهر يا روستا)، مراجعه به روانپزشک، ميانگين فشارخون سيستول و دياستول و ميانگين کلسترول خون و جنسيت همگن بودند. براي هر دو گروه تست روش هاي مقابله با استرس
(coping) بيلينگز و موس و رويدادهاي اخير زندگي پيکل و همکاران انجام شد و نتايج آن در دو گروه مورد مقايسه آماري قرار گرفت.
نتايج: بين دو گروه، شاهد غير مبتلا به بيماري کرونري و افراد بيمار کرونري، راهبردهاي مقابله اي بيماران کرونري مبتني بر واکنش هيجاني به طور معني داري بيش از گروه شاهد سالم و راهبردهاي مبتني بر ارزشيابي شناختي گروه شاهد سالم به طور معني دار بالاتر از گروه بيماران کرونري بود راهبردهاي مقابله اي مبتني بر حل مساله و جلب حمايت اجتماعي در گروه شاهد بيش از گروه بيماران کرونري بود ولي از نظر آماري معني دار نبود. راهبردهاي جسماني نمودن نيز در بيماران کرونري بيش از گروه شاهد سالم بود ولي از نظر آماري معني دار نمي باشد. از نظر رويدادهاي استرس آميز تفاوت معني دار بين دو گروه موجود نبود.
نتيجه گيري: در پايان به نظر مي رسد تغيير شيوه هاي برخورد با استرس و سبک هاي مقابله اي مي تواند در کاهش خطر ابتلا به بيماري هاي عروق کرونر نقش مهمي ايفا کند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 7 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1385; 8(30-29):43-50.
 
بررسي ميزان نشانه هاي افسردگي نوجوانان و ارتباط آن با رضايت زناشويي مادران آنان در شهرستان تويسرکان در سال 1383
 
ملاباقري معصومه*,جلال‌ منش شمس ‌الملوك‌,زراعتي حجت
 
* کرمان، شهرستان سيرجان، دانشگاه آزاد اسلامي
 
 

مقدمه: پژوهش حاضر يک مطالعه توصيفي– تحليلي است که به منظور بررسي ميزان نشانه هاي افسردگي نوجوانان و ارتباط آن با رضايت زناشويي مادران آنان در شهرستان تويسرکان در سال 1383 انجام گرفته است.
روش کار: جامعه اين پژوهش را کليه دانش آموزان مشغول به تحصيل در دبيرستان هاي روزانه دولتي شهرستان تويسرکان به همراه مادرانشان که داراي شرايط و معيارهاي مورد پژوهش بودند را تشکيل داد که از بين آنان 240 نفر به روش نمونه گيري چند مرحله اي به عنوان نمونه انتخاب گرديدند. ابزار گردآوري داده ها در اين پژوهش پرسش نامه بوده که در دو بخش تنظيم شده و شامل پرسش نامه 20 سوالي سنجش افسردگي بک و پرسش نامه رضايت زناشويي انريچ مي باشد.
نتايج: يافته هاي پژوهش نشان داد که ميزان نشانه هاي افسردگي در نوجوانان
74.5 درصد بود و نيز ميزان نارضايتي مادران 2.8 درصد بود. از نظر آماري ارتباط معني داري معکوس بين ميزان افسردگي نوجوانان و ميزان رضايت زناشويي مادران وجود داشت (P<0.001). به علاوه بين برخي از مشخصه هاي نوجوانان مانند جنس، تعداد خواهران و برادران و ميزان افسردگي آنان ارتباط معني دار وجود داشت. همچنين بين ميزان رضايت زناشويي مادران و برخي مشخصه هاي آنان مانند سن، سن همسر، تحصيلات و تحصيلات همسر ارتباط معني دار وجود داشت و بين ميزان افسردگي نوجوانان و برخي از مشخصه هاي مادران آنان مانند سن مادر، تحصيلات مادر و تحصيلات پدر نيز ارتباط معني دار وجود دارد.
نتيجه گيري: نتايج پژوهش لزوم اجراي برنامه هاي آموزشي منظم و موثر را جهت ارتقا سطح آگاهي افراد جامعه به خصوص والدين نوجوانان در زمينه افسردگي نوجوانان و ارتباط آن با رضايت زناشويي والدين مورد تاييد قرار مي دهد.

 
كليد واژه: افسردگي نوجوانان، رضايت زناشويي، تويسرکان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 8 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):145-152.
 
بررسي رابطه ميان رضايت از زندگي و حمايت اجتماعي با سلامت روان در دانشجويان
 
بخشي پوررودسري عباس*,پيروي حميد,عابديان احمد
 
* تهران، خيابان 16 آذر، خيابان ادوارد براون، پلاک 21 و 23 طبقه پنجم، مرکز مشاوره دانشگاه تهران
 
 

هدف: هدف از اين مطالعه بررسي بين رضايت از زندگي و حمايت اجتماعي با سلامت رواني دانشجويان ورودي جديد دانشگاه تهران بود.
روش انجام کار: آزمودني هاي پژوهش را کل جامعه دانشجويان ورودي جديد سال تحصيلي 82-1381در بر مي گرفت که مرکب از 3261 نفر (1248 نفر مذکر و2012 نفر مونث) بودند و مقياس هاي زير را کامل کردند: پرسش نامه ويژگي هاي جمعيت شناختي به همراه پرسش نامه هاي سلامت عمومي، مقياس رضايت از زندگي وحمايت اجتماعي که جهت سنجش سلامت رواني، رضايت از زندگي و حمايت اجتماعي  به کار رفتند.
نتايج: يافته هاي پژوهش نشان داد که رضايت از زندگي و حمايت اجتماعي به شکل معناداري سلامت رواني را پيش بيني مي کند و همچنين تاهل هم به شکل معناداري با بهداشت رواني بالاتر، رضايت از زندگي و احساس حمايت اجتماعي بيشتر همبسته بود.
بحث و نتيجه گيري: به طور کلي نتايج نشان مي دهد که مي توان بر حسب پاره اي از متغيرها مانند شاخص هاي رضايت از زندگي، حمايت اجتماعي و پاره اي ويژگي هاي جمعيت شناختي دانشجويان آسيب پذير و در معرض خطر را شناسايي نمود.

 
كليد واژه: سلامت رواني، رضايت از زندگي، حمايت اجتماعي، دانشجو، آسيب پذيري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 1 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1384; 7(26-25):5-11.
 
افسردگي در بيماران مبتلا به ويتيليگو
 
ملكي مسعود*,جاويدي زري,كيافر بيتا,سعادتيان وحيد,صارمي علي اكبر
 
* بيمارستان امام رضا (ع)، بخش پوست
 
 

مقدمه: ويتيليگو يك بيماري اكتسابي پوست با شيوع حدود 1% در جمعيت مي باشد. علي رغم پيشنهاد روش هاي مختلف براي درمان آن، غالبا سير بيماري پيشرونده بوده و پيش آگهي قابل پيش بيني نيست. در جامعه ما با توجه به وجود نگرش منفي عموم به اين بيماري، مشكلات اجتماعي- خانوادگي زيادي براي مبتلايان ايجاد مي شود كه مي تواند زمينه ساز بروز اختلالات روان پزشكي گردد. به علاوه در مورد جنبه هاي روان پزشكي اين بيماري مطالعات كمي تاكنون انجام شده است. هدف از اين مطالعه بررسي شيوع و شدت افسردگي در بيماران مبتلا به ويتيليگو بر اساس مقياس سنجش افسردگي هاميلتون و مقايسه آن ها با افراد كنترل سالم مي باشد.
روش كار: اين مطالعه به صورت مقطعي تحليلي - توصيفي انجام شده است. 52 بيمار مبتلا به ويتيليگو مراجعه كننده به درمانگاه پوست بيمارستان امام رضا (ع) بعد از اخذ موافقت وارد طرح شدند. وسعت و توزيع بيماري پوستي آنها تعيين گرديد. و مشخصات جمعيت شناختي ثبت شد. سپس پرسشنامه 24 ماده اي هاميلتون براي تعيين شدت افسردگي جهت آن ها تكميل گرديد. در گروه شاهد همسان از نظر سني و جنسي كه در معاينه پوست و معاينه عمومي سالم بودند، مراحل مشابه انجام شد.
نتايج: در گروه مبتلايان به ويتيليگو 24 نفر
(46.2%) و در گروه شاهد 3 نفر (5.8%) دچار افسردگي بودند. ميانگين نمره افسردگي در گروه بيماران ويتيليگو 17.48 و در گروه شاهد 5.9 بود. در گروه بيماران ويتيليگو 7.6% سابقه اقدام به خودكشي داشتند. همچنين در گروه بيماران بين نمره افسردگي و سن، جنس، وضعيت تاهل،‌ درصد درگيري پوست، آشكار يا نهان بودن ضايعات پوستي، سابقه مراجعه به روانپزشك ارتباط آماري معني داري وجود نداشت (P>0.05).
نتيجه گيري: شيوع قابل ملاحظه افسردگي در اين بيماران نشان دهنده نياز مبرم به ارتباط نزديك تر بين متخصصين پوست با روان پزشكان جهت تشخيص و درمان بهتر مشكلات روان پزشكي اين بيماران مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 8 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1385; 8(30-29):51-56.
 
بررسي رابطه رفتارهاي مديريت زمان و استرس شغلي در سرپرستاران بخش هاي داخلي و جراحي بيمارستان هاي آموزشي وابسته به دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي
 
هاشمي زاده هايده*
 
* مشهد، بلوار وکيل آباد، خيابان هاشميه، هاشميه 63 پلاک 68
 
 

مقدمه: مديريت زمان يکي از روش هاي موثر جهت کاهش ميزان استرس شغلي است. در واقع اين نوع مديريت چيزي جدا و منفک از واژه مديريت به مفهوم عام نيست و هدف آن جلوگيري از اتلاف وقت و نظم و نسق دادن به زمان کاري مي باشد.
روش کار: اين پژوهش يک مطالعه توصيفي از نوع همبستگي است که به منظور بررسي رابطه رفتارهاي مديريت زمان و استرس شغلي صورت گرفته است. در اين پژوهش 30 سرپرستار شرکت داشتند. روش نمونه گيري از نوع در دسترس بوده است. ميزان رفتارهاي مديريت زمان و استرس شغلي از طريق پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفته است.
نتايج: تجزيه و تحليل داده ها نشان داد که بين رفتارهاي مديريت زمان و استرس شغلي همبستگي معکوس وجود دارد. ضريب همبستگي پيرسون نيز اين ارتباط را تاييد کرد
(r=-0.81 P<0.001). بين دو متغير مذکور و مشخصات فردي هيچ گونه ارتباط معني داري پيدا نشد.
بحث: دارا بودن رفتارهاي مديريت زمان سبب تخفيف استرس شغلي مي گردد. لذا پيشنهاد مي گردد کليه سازمان ها جهت تخفيف استرس شغلي و افزايش رضايت و عملکرد شغلي نسبت به برقراري دوره هاي آموزشي مديريت زمان مبادرت ورزند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 1 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):75-89.
 
بررسي ساختارعاملي، روايي، پايايي و هنجاريابي مقياس شخصيتي مرزي (STB) در دانشجويان دانشگاه شيراز
 
محمدزاده علي*,گودرزي محمدعلي,تقوي سيدمحمدرضا,ملازاده جواد
 
* شيراز، دانشگاه شيراز، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي، بخش روانشناسي باليني
 
 مقدمه: مقياس شخصيت مرزي (STB) در آكسفورد و بر اساس ملاك هاي DSM-III ساخته شده است (9) و در سال 2001 نيز مورد بررسي مجدد قرار گرفته است (10).STB يكي از وضعيت هاي رايج مرزي يعني اختلال شخصيت مرزي را توصيف مي كند كه الگوهاي رفتاري بي ثبات بين فردي از قبيل دوسوگرائي و مشكلات كنترل هيجاني را شامل مي شود. STB ويژگي هاي مرزي را در افراد بهنجار و بر اساس مدل پيوستاري ويژگي هاي روان ي مي سنجد. در تحقيق حاضر اين مقياس با ملاك هاي DSM-IV-TR انطباق داده شد و خصوصيات روان سنجي آن مورد بررسي قرار گرفت.
روش کار: مقياس شخصيت مرزي (
STB) ابتدا به فارسي برگردانده شد. سپس از دو نفر متخصص زبان انگليسي خواسته شد كه ماده هاي برگردانده شده فارسي را به انگليسي ترجمه نمايند، آنگاه شكاف هاي موجود در تطابق دو ترجمه اصلاح گرديد. نمونه اي به حجم 749 نفر (380 نفر مونث و 369 نفر مذکر) به روش نمونه گيري تصادفي ساده از دانشکده هاي مختلف دانشگاه شيراز، 30 نفر بيمار مبتلا به اسکيزوفرني  و30 نفر بيمار مبتلا به افسردگي اساسي از مراکز درماني انتخاب و با ابزارهاي تحقيق موردآزمون قرار گرفتند.
نتايج: تحليل عاملي به روش تحليل مولفه هاي اصلي با چرخش پروماكس براي
STB سه عامل نااميدي،تكانشگري و علايم تجزيه اي/ پارانوئيدي وابسته به استرس رااستخراج نمود. علاوه بر اين، براي اين مقياس سه نوع روايي ديگر (همزمان، افتراقي و همبستگي خرده مقياس ها با كل مقياس و يكديگر) و سه نوع پايايي (بازآزمايي، همساني دروني و تنصيفي) گزارش شد. اطلاعات هنجاري STB نيز در نمونه اي 749 نفري گزارش شده است.
بحث و نتيجه گيري: نتايج حكايت از اين داشت كه مقياس
STB در جامعه ايراني خصوصيات روان سنجي مطلوبي دارد و از آن مي توان در تحقيقات روانشناسي و روانپزشكي استفاده كرد.
 
كليد واژه: STB، اختلال شخصيت مرزي، ساختار عاملي، روايي، پايايي، خصوصيات روان سنجي و هنجار ايراني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):91-98.
 
مقايسه ويژگي هاي رفتاري كودكان 12ـ3 ماهه مبتلا به درماتيت اتوپيك با گروه كنترل غير مبتلا
 
افروز غلامعلي*,افروز آزاده,نصرتي فاطمه
 
* ولنجک، بلواردانشجو، خيابان عدالت، پلاک 8
 
 

مقدمه: اين فرضيه از ديرباز وجود داشته است كه بيماري هاي گروه اتوپي شامل آسم، آلرژي فصلي و درماتيت اتوپيك ممكن است يك جزء روانشناختي نيز داشته باشند كه قبل، بعد يا همزمان با بروز علايم فيزيكي، خود را نشان مي دهد، اما تاكنون مطالعات كنترل شده اندكي براي نشان دادن اين ارتباط انجام گرفته است و نتايج حاصل از آن ها، متفاوت و گاه ناقص بوده است.
روش انجام كار: 30 شيرخوار 12- 3 ماهه، مبتلا به درماتيت اتوپيك به عنوان گروه آزمايش و 40 شيرخوار 12-3 ماهه به عنوان گروه كنترل مورد بررسي قرار گرفتند. پرسش  نامه بررسي رفتار شيرخوار توسط والدين شيرخوار مبتلا به درماتيت اتوپيك و نيز والدين شيرخواران غير مبتلا با نظارت پژوهشگر تكميل شد.اين پرسشنامه شامل 145 سوال است که عوامل زير را بررسي مي کند: ترس،غمگيني،استرس در مقابل محدوديت، توجه و تمرکز، لبخند، خنده، تسکين پذيري، لذت و هيجان بالا، لذت و هيجان پايين، سرعت بازگشت به آرامش به دنبال استرس، حساسيت ادراکي و رويکرد هيجاني.
نتايج: در دو گروه از نظر ميزان ترس، مدت زمان توجه و تمركز، لبخند و خنده، غمگيني و لذت و هيجان پايين و بالا تفاوت معني داري وجود نداشت. اما سرعت بازگشت به آرامش به دنبال استرس، استرس در مقابل محدوديت، تسكين پذيري، رويكرد هيجاني و حساسيت ادراكي به طور قابل توجهي در گروه مبتلايان به درماتيت اتوپيك بالاتر بود.
نتيجه گيري: شيرخواران مبتلا به درماتيت اتوپيك نسبت به محرك هاي اطراف و تغييرات آن، حساسيت ادراكي بالاتري نشان مي دهند و در مقابل محرك هاي با شدت زياد، سريع و نيز محرك هاي جديد و پيچيده بيش تر ابراز هيجان مي كنند و از اين محرك ها بيش تر لذت مي برند. همچنين شيرخواران مبتلا به درماتيت اتوپيك در مقايسه با شيرخواران غير مبتلا رويكرد هيجاني و برخورد سريع تر و برانگيخته تري نسبت به محيط اطراف نشان مي دهند.

 
كليد واژه: درماتيت اتوپيك، ويژگي هاي رفتاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 3 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):99-105.
 
مقايسه سلامت رواني مديران مدارس متوسطه شهرهاي اصفهان و چنديگر (هند)
 
فرح بخش سعيد*
 
* خرم آ باد، کيلومتر 5 دانشگاه لرستان، دانشکده ادبيات و علوم انساني، گروه علوم تربيتي
 
 

مقدمه: فرد داراي سلامت رواني فردي، است که از هر گونه اضطراب و علايم ناتواني مبرا است و هنگامي سلامت عاطفي، اجتماعي، رواني و جسمي فرد كامل مي شود که توانايي برقراري ارتباط با ديگران و همچنين ظرفيت مقابله با مشکلات زندگي را داشته باشد. هدف اصلي اين پژوهش مقايسه سلامت رواني مديران مدارس متوسطه اصفهان و چنديگر در ايران و هندوستان است.
روش کار: در اين  پژوهش كه يك تحقيق مقايسه اي و از نوع پس رويدادي است، وضعيت فعلي سلامت رواني مديران مدارس دو شهر مورد سنجش، ارزيابي و مقايسه قرار گرفت. نمونه آماري تحقيق شامل تعداد 60 مدير دبيرستان بود كه با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي از شهرهاي اصفهان و چنديگر (هند) به صورت تصادفي انتخاب شده بودند. به منظور گردآوري داده هاي تحقيق، از مقياس سلامت رواني (
MHS) استفاده شد. تجزيه وتحليل داده ها براي آزمون فرضيه پژوهشي (بين مديران مدارس متوسطه اصفهان و چنديگر در رابطه با سلامت رواني تفاوت معني داري وجود دارد) با استفاده از آزمون t دو گروهي مستقل انجام شد.
نتايج: نتايج پژوهش نشان مي دهد كه بين مديران مدارس متوسطه شهرهاي اصفهان و چنديگر از نظر سلامت رواني تفاوت وجود دارد. بررسي ميانگين دو گروه مبين آن است كه مديران مدارس متوسطه چنديگر در مقايسه با مديران مدارس متوسطه اصفهان از سلامت رواني بالاتري برخوردار هستند.
نتيجه گيري: پژوهش نشان داد كه مديران مدارس متوسطه شهر چنديگر در مقايسه با مديران اصفهاني از اضطراب كمتري برخوردار هستند، نشانه هاي ناتواني در آنان كمتر مشاهده مي شود و ظرفيت مقابله با مشكلات و فشارهاي روزمره زندگي در آنان بيشتر است. بررسي تحليلي يافته ها حاکي از آن است که مي توان تفاوت ها را به عوامل آموزشي، فردي و فرهنگي نسبت داد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 4 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):107-113.
 
بررسي ميزان خشونت مردان عليه زنان و متغيرهاي مرتبط با آن در ميان خانواده هاي ساكن در شهر اردبيل
 
نريماني محمد,آقامحمديان شعرباف حميدرضا*
 
* مشهد، ميدان آزادي، دانشگاه فردوسي، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي
 
 

مقدمه: يكي از پديده هاي خانوادگي كه امروزه مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است مساله اعمال خشونت در خانواده ها است بنابراين هدف اصلي مطالعه حاضر دستيابي به ميزان خشونت مردان عليه زنان در ميان خانواده هاي ساكن در شهر اردبيل و متغيرهاي مرتبط با آن بوده است.
مواد و روش ها: براي رسيدن به اهداف مطالعه، 400 خانواده (داراي زن و مرد) با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. با توجه به ماهيت موضوع از روش تحقيق زمينه يابي و همبستگي استفاده شده است و ابزارهاي جمع آوري اطلاعات نيز شامل آزمون هاي زيگموند و اسنيت براي سنجش اضطراب و افسردگي، آزمون جرات ورزي كمبريل و ريجي و آزمون 57 سوالي آيزنگ و پرسشنامه محقق ساخته بوده است.
نتايج: نتايج مطالعه نشان مي دهد كه خشونت رواني در
55.5 درصد، خشونت اجتماعي در30 درصد و خشونت فيزيكي در 28.5 درصد خانواده ها وجود دارد. همچنين خشونت مردان عليه زنان با برخي متغيرهاي جمعيت شناختي چون تحصيلات بانوان، طبقه اجتماعي خانواده، ميزان درآمد و سواد مردان و متغيرهاي روانشناختي چون اضطراب، افسردگي جرات ورزي زنان و مردان ارتباط دارد.
بحث: با توجه به نتايج مطالعه ضروري است خانواده ها با راه هاي كنار آمدن با چالش هاي زندگي آشنا شوند تا بتوانند با كنترل خشم و اضطراب و افسردگي، آرامش را جايگزين خشونت و ديگر حالات هيجاني در خانواده نمايند.

 
كليد واژه: خشونت، پرخاشگري، خشم، اردبيل، خانواده
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 7 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1383; 6(24-23):127-130.
 
بررسي شيوع افسردگي در 52 بيمار ويتيليگو مراجعه كننده به درمانگاه پوست بيمارستان امام رضا (ع) دانشگاه علوم پزشكي مشهد در سال 1383
 
ملكي مسعود,جاويدي زري,كيافر بيتا,سعادتيان وحيد,صارمي علي اكبر
 
 
 

مقدمه: ويتيليگو يك بيماري اكتسابي پوست با شيوع حدود 1% در جمعيت مي باشد. عليرغم پيشنهاد روش هاي مختلف براي درمان آن، غالبا سير بيماري پيشرونده بوده و پيش آگهي قابل پيش بيني نيست. در جامعه ما با توجه به وجود نگرش منفي عموم به اين بيماري، مشكلات اجتماعي- خانوادگي زيادي براي مبتلايان ايجاد مي شود كه مي تواند زمينه ساز بروز اختلالات روانپزشكي گردد. به علاوه در مورد جنبه هاي روانپزشكي اين بيماري مطالعات كمي تاكنون انجام شده است.
هدف از اين مطالعه بررسي شيوع و شدت افسردگي در بيماران مبتلا به ويتيليگو براساس مقياس سنجش افسردگي هاميلتون (
Hamilton rating score for depression) و مقايسه آنها با افراد كنترل سالم مي باشد.
روش كار: اين مطالعه به صورت مقطعي تحليلي- توصيفي انجام شده است . 52 بيمار مبتلا به ويتيليگو مراجعه كننده به درمانگاه پوست بيمارستان امام رضا (ع) بعد از اخذ موافقت وارد طرح شدند. وسعت و توزيع بيماري پوستي آنها تعيين گرديد. ومشخصات جمعيت شناختي ثبت شد. سپس پرسشنامه 24 ماده اي هاميلتون براي تعيين شدت افسردگي جهت آنها تكميل گرديد. در گروه شاهد همسان از نظر سني و جنسي كه در معاينه پوست و معاينه عمومي سالم بودند مراحل مشابه انجام شد نقطه برش در اين مطالعه براي مقياس هاميلتون به صورت زير تعيين شد: 24-17 افسردگي خفيف ، 30-25 افسردگي متوسط و31 به بالا افسردگي شديد.
نتايج: در گروه مبتلايان به ويتيليگو  24 نفر (46.2%) و در گروه شاهد 3 نفر (5.8%) دچار افسردگي بودند.
ميانگين نمره افسردگي در گروه بيماران ويتيليگو  
17.48 و در گروه شاهد 5.9 بود.
درگروه بيماران ويتيليگو 
7.6% سابقه اقدام به خودكشي داشتند. همچنين در گروه بيماران بين نمره افسردگي و سن، جنس، وضعيت تاهل، درصد درگيري پوست، آشكار يا نهان بودن ضايعات پوستي، سابقه مراجعه به روانپزشك ارتباط آماري معني داري وجود نداشت ( P> 0.05).
نتيجه گيري: شيوع قابل ملاحظه افسردگي در اين بيماران نشان دهنده نياز مبرم به ارتباط نزديك تر بين درماتولوژيست با روانپزشك جهت تشخيص و درمان بهتر مشكلات روحي و رواني اين بيماران مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها