0

مقالات اصول بهداشت رواني

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 9 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1386; 9(36-35):153-160.
 
بررسي اثربخشي آموزش روابط سالم با رويکرد يادگيري اجتماعي بر افزايش آگاهي دختران از روابط آسيب زاي دختران و پسران
 
يوسفي زهرا*,عابدي محمدرضا
 
* اصفهان، دانشگاه علوم پزشکي اصفهان
 
 

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسي اثربخشي آموزش روابط سالم بر افزايش آگاهي از روابط آسيب زا در دختران بود.
روش کار: اين پژوهش از نوع تحقيقات نيمه آزمايشي است. جامعه تحقيق عبارت بود از کليه دختران خوابگاهي دانشگاه اصفهان (????
نفر(. به منظور نمونه گيري ابتدا پرسش نامه آگاهي از روابط آسيب زا بين صد نفر از آنان به طور تصادفي توزيع شد و سپس 30 نفر که آگاهي آنان نسبت به اين گونه روابط پايين بود انتخاب و نهايتا در دو گروه گواه و آزمايش توزيع شدند. ابزار تحقيق عبارت از آزمون محقق ساخته آگاهي از روابط آسيب زا بود. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله آموزشي توسط اين آزمون ارزيابي شدند. در حالي که گروه گواه در ليست انتظار قرار داشت، گروه آزمايش مداخله آموزشي را دريافت نمود.
نتايج: نتايج تحليل کواريانس چند متغيري حاکي از آن است که آموزش روابط سالم بر افزايش آگاهي دانشجويان نسبت به جنبه هاي مختلف روابط دختر و پسر موثر بوده است
(P<0.05).
نتيجه گيري: نتايج پژوهش نشان مي دهد مي توان از چهارچوب آموزشي اين تحقيق به عنوان الگوي آموزشي روابط سالم و آسيب زا براي افزايش آگاهي و دانش در اين زمينه استفاده کرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 1 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1386; 9(34-33):7-14.
 
بررسي شيوع نشانه هاي افسردگي کودکان دبستاني 9 تا 11 ساله در تهران و رابطه آن با عملکرد خانواده
 
سلطاني فر عاطفه*,بينا مهدي
 
* مشهد، بلوار حر عاملي، نرسيده به ميدان بوعلي، بيمارستان روان پزشكي ابن سينا
 
 

مقدمه: در دهه قبل هم زمان با افزايش شيوع افسردگي در سنين پايين تر توجه زيادي به تشخيص و درمان افسردگي در کودکان و نوجوانان جلب شده است. پژوهش هاي زيادي درباره شيوع نشانه هاي افسردگي در کودکان کشورهاي غربي صورت گرفته است اما چنين تحقيقاتي در کشورهاي غيرغربي اندک هستند. اهداف اين پژوهش بررسي شيوع نشانه هاي افسردگي در کودکان دبستاني تهران و ارزيابي رابطه آن با بعضي ويژگي هاي خانوادگي مانند تحصيلات والدين و عملکرد خانواده از نظر تعداد دعواها، جو هيجاني و رضايت از زناشويي در والدين مي باشد.
روش کار: روش نمونه گيري به صورت طبقه بندي خوشه اي دو مرحله اي مي باشد. يک مدرسه دخترانه و يک مدرسه پسرانه در هر منطقه جغرافيايي تهران (شرق، غرب، شمال، جنوب و مرکز) و در هر مدرسه تعدادي از دانش آموزان کلاس هاي سوم، چهارم و پنجم (11-9 سال) به صورت تصادفي برگزيده شدند. تعداد کل نمونه 1054 نفر (521 دختر، 533 پسر) بود. ارزيابي نشانه هاي افسردگي با پرسش نامه افسردگي کودکان
(CDI) انجام شد و متغيرهاي خانوادگي با پرسش نامه اي که براي والدين اين کودکان تنظيم شده بود، ارزيابي گرديد. با تماس هاي مکرر حدود 896 نفر از والدين، اين پرسش نامه را تکميل کردند. نتايج CDI و پرسش نامه والدين مورد تحليل قرار گرفت.
نتايج: با در نظر گرفتن حد برش
20.18 درصد کل نمونه، آزمون مثبت افسردگي (نمره مساوي يا بزرگتر از 20) داشتند. ميانگين نمرات و درصد آزمون مثبت در پسران (19%) کمي بيش از دختران (17%) بود ولي تفاوت به حد معنادار نرسيد. ميانگين نمره کل CDI با بعضي متغيرهاي خانوادگي و عملکرد خانواده از نظر تعداد دعواها، جوهيجاني و رضايت از زناشويي رابطه معنادار داشت.
بحث: در اين پژوهش، کودکان دبستاني تهران مشابه تحقيقات انجام شده در کشورهاي مصر و روسيه ميزان هاي بالاتري از نشانه هاي افسردگي را نسبت به مقادير گزارش شده در کشورهاي غربي (10%) گزارش کردند. نمرات افسردگي در پسران کمي بالاتر از دختران بوده که در اين گروه سني قابل انتظار است. گرچه بايد به خاطر داشت که نمره بالاي
CDI لزوما مترادف با وجود اختلال افسردگي از نظر شدت و طول مدت علايم نمي باشد، اما رابطه معنادار بين نمرات افسردگي و عملکرد خانواده از نظر تعداد دعواها، جوهيجاني و رضايت از زناشويي، اهميت در نظر گرفتن اين عوامل را در طرح ريزي برنامه هاي پيشگيرانه براي افسردگي کودکان نشان مي دهد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  7:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 2 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1386; 9(34-33):15-24.
 
مقايسه سلامت رواني مادران کودکان استثنايي با سلامت رواني مادران کودکان عادي
 
نريماني محمد*,آقامحمديان شعرباف حميدرضا,رجبي سوران
 
* اردبيل، انتهاي خيابان دانشگاه، دانشگاه محقق اردبيلي
 
 

مقدمه: فرايند تولد کودک براي والدين لذت آور است گرچه اين فرايند با مشتقات و ناراحتي هاي فراواني همراه است. علي رغم اين مشکلات، بايد گفت که اميد به سالم بودن و طبيعي بودن کودک معمولا احساس اعتماد در آنان ايجاد مي کند و کودک خود را مي پذيرند، ولي به محض آگاهي والدين از معلوليت فرزند خود، تمام آرزوها و اميدها به ياس مبدل مي گردد و مشکلات شروع مي شود. هدف از تحقيق حاضر يافتن پاسخي براي اين پرسش است که آيا بين مادران کودکان استثنايي و مادران کودکان عادي از نظر سلامت رواني تفاوت وجود دارد يا خير؟
روش کار: آزمودني هاي اين پژوهش متشکل از 78 نفر از مادران کودکان استثنايي (25 نفر کم توان ذهني تربيت پذير، 27 نفر ناشنوا و 26 نفر نابينا) و 29 نفر از مادران دانش آموزان عادي مدارس ابتدايي شهرستان اردبيل بودند که به طور تصادفي انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده يک مقياس 90 سوالي
SCL-90-R است. طرح تحقيق نيز به روش علي مقايسه اي است.
نتايج: نتايج حاصل از يافته هاي آماري نشان داد که به طور کلي بين سلامت رواني مادران کودکان استثنايي و مادران کودکان عادي تفاوت معناداري وجود دارد
(P<0.05). همچنين از نظر علايم سلامت رواني يعني افسردگي، اضطراب، روان پريشي (P<0.05)، پرخاشگري (P<0.01) و ترس مرضي (P<0.001) تفاوت معناداري وجود دارد. اما از نظر شکايات جسماني، وسواس- اجبار، حساسيت در روابط متقابل، و افکار پارانوئيدي تفاوت معناداري بين گروه ها به دست نيامد. مقايسه دو به دوي گروه ها نشان داد که وجود يک فرزند کم توان ذهني بر سلامت رواني مادر بيش از وجود يک فرزند نابينا يا ناشنوا اثر مي گذارد.
بحث: اين مطالعه نشان داد که مادران کودکان استثنايي نسبت به مادران کودکان عادي از سلامت رواني پايين تري برخوردار هستند و از ميان سه گروه مادران کودکان کم توان ذهني، نابينا و ناشنوا، مادران کودکان کم توان ذهني از سلامت رواني پايين تري برخوردار هستند.

 
كليد واژه: سلامت رواني، مادران کودکان استثنايي، کم توان ذهني تربيت پذير، نابينا، ناشنوا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  7:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 6 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1386; 9(34-33):53-59.
 
بررسي خصوصيات جمعيت شناختي بيماران تحت درمان نگهدارنده با متادون در بيمارستان حجازي مشهد در سال هاي 1385-1384
 
بهداني فاطمه*,حبراني پريا,ارشدي حميدرضا
 
* مشهد، خيابان حر عاملي، بيمارستان ابن سينا، گروه روان پزشكي
 
 

مقدمه: وابستگي به مواد، اختلالي مزمن و اغلب عود کننده است که فرد را مستعد مشکلات جدي از جمله ايدز، هپاتيت و ساير اختلالات مي نمايد. بسياري از معتادين به هرويين عليرغم درمان هاي مختلف قادر به وضعيت پرهيز دايمي نيستند و در صورت عدم وجود روش درمان محافظت کننده ناگزير از ادامه حياتي حول محور تهيه و مصرف مداوم مواد خواهند بود. يکي از روش هاي درماني که علاوه بر پيشگيري از عود مجدد مواد، باعث بهبود کيفيت رواني و جسماني بيمار مي شود درمان نگهدارنده با متادون است. با توجه به اين که در سال هاي اخير درمان نگهدارنده با متادون در مشهد راه اندازي شدهاست بر آن شديم تا خصوصيات جمعيت شناختي بيماران تحت درمان با متادون در بيمارستان حجازي را بررسي نماييم و با شناسايي عوامل خطر تداوم مصرف مواد که منجر به درمان نگهدارنده مي گردد، افراد در معرض خطر را شناسايي و از ازمان بيماري آنان جلوگيري نماييم.
روش کار: اين تحقيق يک مطالعه توصيفي- مقطعي است. جمعيت مورد مطالعه با روش نمونه گيري آسان از بين کليه بيماراني که از اول مهرماه 84 تا پايان مرداد ماه 85 در بيمارستان حجازي تحت درمان قرار مي گيرند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه جمعيت شناختي، پرونده بيماران و مصاحبه بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از شاخص هاي آمار توصيفي و آزمون مجذور خي و تست دقيق فيشر مورد آناليز قرار گرفتند.
نتايج: از 180 مورد مراجعه کننده به بيمارستان 64 نفر به دلايل مختلف از مطالعه خارج شدند. از 116 نفر بيمار مورد مطالعه، 112 نفر مرد (
96.6 درصد)، 68.5 درصد متاهل و 49.6 درصد شاغل بودند. بيشترين ماده مورد مصرف کريستال و بالاترين فراواني مصرف کريستال در سن 30-18 سالگي بود. بيشتر افراد مورد مطالعه از نظر سطح تحصيلات ديپلم و بالاتر بودند (49.1 درصد)، 81.9 درصد بيماري طبي نداشتند اما در 90.5 درصد افراد اختلال روان پزشکي همراه وجود داشت. 45.7 درصد سابقه مصرف مواد در خانواده داشتند. همچنين 52.6 درصد افراد سابقه مصرف مواد بيش از 5 سال داشتند.
بحث: با توجه به بالا بودن نسبت درصد سني در مصرف کنندگان کريستال در گروه سني 30-18 سال که بيانگر پايين بودن سن وابستگي به مواد مخدر در جامعه است، دقت در مداخلات پيشگيري از اعتياد ضروري است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  7:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 5 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1386; 9(34-33):43-52.
 
اعتباريابي پرسش نامه ميزان اندازه گيري وسواس فکري- عملي پادوا بر روي دانشجويان سال اول دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
رجبي غلامرضا*
 
* اهواز، دانشگاه شهيد چمران، دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي، گروه مشاوره
 
 

مقدمه: هدف عمده تحقيق حاضر اعتباريابي پرسش نامه ميزان اندازه گيري وسواس فکري- عملي پادوا بر روي دانشجويان سال اول دانشگاه شهيد چمران اهواز بود.
روش کار: 297 دانشجو از بين کليه دانشجويان سال اول تحصيلي 85-1384 ساکن در خوابگاه هاي دانشجويي دانشگاه شهيد چمران اهواز به صورت تصادفي ساده انتخاب شدند و پرسش نامه وسواس فکري- عملي پادوا (1988) تکميل نمودند.
نتايج: نتايج به دست آمده از روش آماري تحليل عاملي (تحليل مولفه هاي اصلي) و چرخش واريماکس چهار عامل (ترديد و کنترل ذهني، ترس از تکانه، وارسي کردن و آلودگي و کثافت) که روي هم
43.37 درصد واريانس تبيين نمود، نشان داد. ضرايب پايايي (همساني دروني از جمله آلفاي کرونباخ و تنصيف) براي 55 ماده و عامل هاي استخراج شده رضايت بخش بودند. همچنين، ضرايب روايي همگرا پرسش نامه وسواس پادوا (55 ماده) با مقياس وسواس مرگ و عامل هاي استخراج شده در کل نمونه معنادار بودند. به علاوه، تحليل واريانس چندمتغيري نشان داد که بين دانشجويان دختر و پسر (به جز براي عامل دوم يعني ترس از تکانه ها) و بين گروه هاي سني پنج گانه از لحاظ ميزان وسواس فکري- عملي تفاوت وجود دارد.
بحث: نتايج به دست آمده از تحليل عاملي با تحقيقات پيشين هماهنگ است و باتوجه به روايي همگرا و واگرا و پايايي مناسب پرسش نامه وسواس پادا از آن مي توان در محيط هاي پژوهشي و باليني در تشخيص افراد سالم از افراد وسواسي استفاده کرد.

 
كليد واژه: پرسش نامه وسواس فکري- عملي پادوا، اعتباريابي، تحليل عاملي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  7:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 7 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1386; 9(34-33):61-66.
 
بررسي بهداشت رواني دانشجويان در رابطه با عوامل تحصيلي
 
فرح بخش سعيد*,غلام رضايي سيمين,نيك پي ايرج
 
* لرستان، خيابان فلک الافلاک، دانشگاه لرستان، دانشکده علوم انساني، گروه علوم تربيتي
 
 

مقدمه: يكي از مهمترين عوامل موثر در رشد و پرورش استعدادهاي دانشجويان وجود سلامتي رواني در آن ها است. مطالعات متعدد نشان مي دهد كه دانشجويان نيز ممكن است همانند انسان هاي ديگر به اختلالات رواني و عاطفي مبتلا شوند. هدف از اين مطالعه، بررسي وضعيت سلامت رواني دانشجويان دانشگاه لرستان در رابطه با برخي متغييرهاي فردي و تحصيلي است.
روش كار: در اين تحقيق كه يك پژوهش توصيفي است، نمونه آماري تحقيق عبارت بود از تعداد 436 نفر دانشجو كه با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي به صورت تصادفي انتخاب شده بودند. براي گردآوري داده هاي مورد نياز از پرسش نامه اي كه حاوي سوالات مربوط به ويژگي هاي جمعيت شناختي و مقياس سلامت رواني (
MHS) بود، مورد استفاده قرار گرفت. به منظور بررسي رابطه بين نمرات سلامت رواني دانشجويان با متغيرهاي تحصيلي و فردي از آزمون هاي آماريt ، تحليل واريانس و شفه استفاده شد و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
نتايج: بررسي نمرات سلامت رواني كسب شده توسط دانشجويان با ميانگين
164.19 (كمي بالاتر از ميانگين پرسش نامه با ميانگين 150) نشان مي دهد که به طور کلي آنان از سلامت رواني برخوردار مي باشند. همچنين، يافته هاي پژوهش حاکي است متغيرهاي سن (F=3.54, P<0.05)، سنوات تحصيلي (F=4.84, P<0.01) و نوع دوره تحصيلي (F=3.73, P<0.05) دانشجويان با سلامت رواني آنان رابطه معنا داري دارند. نتايج ديگر مبين آن است كه متغيرهاي دانشكده يا رشته تحصيلي (F=0.91, P>0.05)، پيشرفت تحصيلي (F=0.39, P>0.05)، وضعيت سكونت (F=0.55, P>0.05) و تاهل (t=0.64, p>0.05) دانشجويان رابطه اي با سلامت رواني آنان ندارد.
بحث: به طور كلي مي توان گفت كه دانشجويان دانشگاه لرستان از سلامت رواني نسبتا بالايي برخوردار هستند. دانشجويان سنين بالاتر و همچنين دانشجويان سال سوم و نيز دانشجويان دوره هاي شبانه در مقايسه با ديگر دانشجويان از سلامت رواني كمتري برخوردار هستند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  7:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 8 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1386; 9(34-33):67-78.
 
مقايسه تاثير دو روش حل تعارض و آرام سازي بر کيفيت زندگي همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه همراه با اختلال افسردگي اساسي
 
پرنده اكرم*,سيرتي نير مسعود,خاقاني زاده مرتضي,كريمي زارچي علي اكبر
 
* تهران، اقدسيه، سه راه اراج، دانشکده پرستاري
 
 

مقدمه: جنگ علاوه بر عوارض و اختلالات جسمي و رواني بر رزمندگان، خانواده آنان را نيز در معرض خطر و مشکلات قرار مي‌دهد. اين مطالعه با هدف بررسي مقايسه تاثير حل تعارض و آرام سازي بر کيفيت زندگي همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه همراه با اختلال افسردگي اساسي انجام گرديد.
روش كار: اين مطالعه، يك مطالعه نيمه تجربي، از نوع کار آزمايي باليني است که تعداد 42 نفر از همسران جانباز در بيمارستان بقيه اله (عج) و مركز روان پزشكي صدر مورد بررسي قرارگرفتند. نمونه ها به طور تصادفي در دو گروه مداخله حل تعارض و آرام سازي و يک گروه شاهد قرارداده شدند. براي گروه هاي مداخله، برنامه آموزشي در 3 جلسه 2 ساعته در هفته به صورت گروهي آموزش داده شد و براي گروه شاهد هيچ گونه آموزشي ارايه نگرديد. کيفيت زندگي، هر 3 گروه، در مرحله قبل از مداخله، مرحله پس از مداخله (6 هفته اول پس از مداخله يا مرحله پيگيري، 6 هفته دوم پس از مداخله يا مرحله نهايي) به وسيله پرسش نامه کيفيت زندگي فرم کوتاه شده
SF36 تعيين گرديد. تجزيه و تحليل داده ها به وسيله برنامه SPSS با آمارهاي توصيفي و استنباطي انجام گرفت.
نتايج: نتايج به دست آمده در اين مطالعه نشان داد مقايسه ميانگين نمره كل کيفيت زندگي قبل از انجام مداخله در گروه هاي حل تعارض و آرام سازي با گروه شاهد اختلاف معني داري وجود نداشت (آزمون
t مستقل (p>0.05. در حالي كه همين آزمون پس از مداخله در گروه حل تعارض و شاهد (p=0.001) و ( گروه آرام سازي و شاهد (p=0.001) اختلاف معني داري داشت. همچنين، آزمون آماري فريدمن نشان داد که ميانگين نمره کل کيفيت زندگي بين دو گروه حل تعارض و آرام سازي در سه مرحله مطالعه ( قبل از مداخله، مرحله پيگيري و مرحله نهايي) اختلاف معني داري وجود دارد (P=0.0001). علاوه بر اين مقايسه ميانگين نمره كل کيفيت زندگي بين دو گروه حل تعارض با آرام سازي در هر سه مرحله مطالعه اختلاف معني داري را نشان نداد (آزمون t مستقل (p>0.05.
بحث: با توجه به نتايج به دست آمده از اين مطالعه كه مبين تاثير هر دو روش مورد مداخله بركيفيت زندگي است، لذا پيشنهاد مي شود جهت ارتقاي سطح سلامت و كيفيت زندگي افراد جامعه، به ويژه خانواده جانبازان، از برنامه مهارت حل تعارض و آرام سازي استفاده گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  7:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 1 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):73-80.
 
مصرف استروئيدهاي آنابوليک- آندروژنيک در دانشجويان مرد دانشگاه اصفهان: شيوع و آگاهي از عوارض جانبي آن
 
كارگرفرد مهدي*,غياث مجيد,كريم زادگان احمدرضا,كاشي علي
 
* اصفهان، دروازه شيراز، دانشگاه اصفهان، دانشکده تربيت بدني، معاونت پژوهشي و تحصيلات تکميلي دانشکده
 
 

مقدمه: تحقيقات گوناگون در سراسر جهان حاکي از مصرف استروئيدهاي آنابوليک- آندروژنيک در بين جمعيت جوان و نوجوان مي باشد که اغلب مصرف اين داروها بدون تجويز پزشک و بدون آگاهي از عوارض بد آن صورت مي گيرد. اين تحقيق به منظور تعيين ميزان مصرف داروهاي فوق در بين دانشجويان مرد دانشگاه اصفهان و بررسي ميزان آگاهي آنان در مورد عوارض جانبي مصرف اين داروها انجام گرفت.
روش کار: تحقيق حاضر از نوع توصيفي است. جامعه آماري کليه دانشجويان مرد کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه اصفهان تشکيل مي دهند، که در سال تحصيلي 84-1383 در اين دانشگاه مشغول به تحصيل بودند. ابزار اندازه گيري پرسش نامه خود گزارش دهي و بدون ذکر نام بود که در بين 310 نفر از دانشجويان مرد دانشگاه توزيع شد. نرخ پاسخ دهي
252) %81.3 نفر از 310 نفر) بود. در نهايت، داده هاي تحقيق حاضر با استفاده از نرم افزار SPSS ويرايش شماره (11.5) و کاربرد آمار توصيفي و استنباطي مناسب مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
نتايج: تجزيه و تحليل داده ها نشان داد که
21) %8.3 نفر) از دانشجويان حداقل براي يک بار از اين داروها استفاده کرده اند و 14) %5.5 نفر) از آنان در حال حاضر عادت به مصرف اين مواد دارند. عمده ترين دليل مصرف اين مواد افزايش بافت عضلاني و قدرت بود. %5.95 (15 نفر) از مصرف کنندگان اين داروها معتقد بودند که مصرف اين دارو با دوز پايين يا همراهي آن با داروهاي سم زدا هيچ ضرري به بدن نمي رساند. همچنين 4) %1.6 نفر) از مصرف کنندگان اظهار داشتند که عليرغم اطلاع از عوارض بد اين داروها باز هم به صرف آنها مبادرت مي ورزند و 2) %0.8 نفر) از آنها نيز تصور مي کردند که استروئيدهاي آنابوليک- آندروژنيک هيچ ضرري براي بدن ندارد.
بحث و نتيجه گيري: نتايج اين تحقيق حاکي از ميزان مصرف بالاي اين داروها در بين جوانان و عدم آگاهي و يا آگاهي هاي غلط مصرف کنندگان در مورد عوارض بد اين داروها مي باشد، که لزوم ايجاد برنامه هاي پيشگيري را هرچه بيشتر آشکار مي سازد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 2 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):81-86.
 
بررسي باورها و رفتارهاي رايج دختران (11-18) ساله در مورد ايدز در شهر اروميه
 
احمدنژاد الهام*,كرمي ‌يار محمد,عرفاني ربه كا,ايوبيان بارزان,حاتمي ساناز,سپهروند نريمان
 
* استان آذربايجان غربي، اروميه، خيابان شهيد بهشتي، روبه روي مسجد قبا، معاونت بهداشتي استان
 
 

مقدمه: امروزه براي جلوگيري از بيماري ايدز آموزش و استراتژي هاي موثري انجام مي شود، اما با اين حال هر روز بر تعداد بيماران افزوده مي شود. لذا به نظر مي رسد اطلاع رساني صرف کافي نبوده و بايد تغييرات اساسي در رفتارها پديد آورد. هدف ما در اين مطالعه ارزيابي رفتار دختران سنين 11-18 در مورد اين بيماري است تا براساس آن برنامه ريزي هاي آينده پايه گذاري گردد.
روش کار: اين مطالعه از انواع مطالعات کيفي مي باشد و اساس آن مصاحبه با دختران 18-11 به شکل مصاحبه هاي عميق فردي است.  مصاحبه ها به شکل نيمه سازمان يافته طراحي شدند.
نتايج: بيشتر مصاحبه شوندگان تلويزيون، مادران و معلمان را به عنوان اصلي ترين منبع اطلاعاتي معرفي کردند. کمتر از 10% آن ها سوء رفتارهاي جنسي را به عنوان روشي براي ابتلا دانسته اند. پيشگيري رفتاري به عنوان روشي براي جلوگيري از ابتلا به بيماري در کمتر از 10% مصاحبه ها ذکر شد. در برخي مصاحبه ها به پيشگيري با واکسن و يا درمان قطعي بيماري با دارو اشاره شد. کمتر از 50% با توزيع سرنگ رايگان موافق بودند. در هيچ يک از مصاحبه ها کاندوم به عنوان روشي براي پيشگيري از ابتلا عنوان نشد. پاسخ آنها به اين سوال که در مواجهه با بيمار مبتلا به ايدز چه خواهند کرد عبارت بود از: فرار مي کنم، شوکه مي شوم، مراقب خودم خواهم بود، دور مي شوم، صحبتي نمي کنم. موجي از استرس در چهره دختران در پاسخ به اين سوال مشهود بود. تمام آن ها با ازدواج فرد مبتلا مخالف و اظهار کردند که آزمايش قبل از ازدواج براي بيماري ايدز بايد انجام گيرد.
بحث: نتايج نشان داد که رفتارها و اعتقادات رايج بين دختران بايد تغيير داده شود. براي تغيير آنها توصيه مي شود آموزش هايي بر اساس افزايش مهارت هاي زندگي پايه گذاري گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 3 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):87-96.
 
بررسي پايايي و روايي مقياس افسردگي- شادکامي در کارکنان دادگستري شهر اصفهان
 
علي پور احمد*,نوري ناهيد
 
* تهران، ابتداي جاده شکرک، سازمان مرکزي دانشگاه پيام نور، دفتر گروه روان شناسي
 
 

مقدمه: اين تحقيق با هدف بررسي پايايي و روايي مقياس افسردگي- شادکامي در کارکنان دادگستري شهر اصفهان انجام شده است.
روش کار: از ميان 900 نفر کارکنان دادگستري اين شهر، 200 نفر که 134 نفر مرد و 66 نفر زن بودند، به شيوه تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. ميانگين سني آنها
33.7 با انحراف استاندارد 10.6 بود و دامنه سني آنها بين 21 و 56 در نوسان بود. ميزان تحصيلات آن ها نيز از ديپلم تا فوق ليسانس بود. همه آزمودني ها در يک جلسه پرسش نامه 25 گويه اي افسردگي- شادکامي و پرسش نامه شادکامي آکسفورد و مقياس افسردگي بک را تکميل کردند.
نتايج: بررسي همساني دروني پرسش نامه نشان داد که همه گويه ها همبستگي بالايي با نمره کل دارند، آلفاي کرونباخ
0.94 و پايايي بازآزمايي پس از دو ماه 0.72 به دست آمد. به علت همبستگي بالاي مقياس با پرسش نامه شادکامي آکسفورد و مقياس افسردگي بک روايي ملاکي مقياس تاييد شد. تحليل عوامل به استخراج 5 عامل با ارزش ويژه بالاتر از 1 منجر شد که در مجموع 63.23 درصد واريانس را تبيين مي کنند، اما از آن جا که اولين عامل با ارزش ويژه 10.72 بيشتر واريانس (42.91 درصد) را تبيين مي کند، از يک مدل تک عاملي استفاده گرديد.
نتيجه گيري: نتيجه اين تحقيق نشان داد که مقياس افسردگي- شادکامي ابزاري پايا و روا براي سنجش شادکامي در جمعيت ايراني است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 4 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):97-107.
 
بررسي منابع حمايتي و شيوه هاي مقابله با عوامل استرس زا در دانشجويان
 
ثمري علي اكبر*,لعلي فاز احمد,عسكري عباس علي
 
* كاشمر، بلوار سيدمرتضي، مجتمع دانشگاه آزاد اسلامي، گروه روان شناسي باليني
 
 

مقدمه: زندگي دانشجويي برحسب اين که موقعيت تازه اي به حساب مي آيد مي تواند زمينه ساز انواع استرس ها براي دانشجويان باشد. هنجارهاي اجتماعي، شبکه دوستان جديد و الزامات زندگي خارج از خانواده و انتظارات ايجاد شده، عواملي هستند که سازگاري آنان را بر هم زده و براي کنار آمدن با موقعيت جديد به استفاده از شيوه هاي مقابله متعددي روي مي آورند که از جمله مي توان به دو شيوه مساله مدار و هيجان مدار اشاره کرد. ضمن اين که در بسياري از مواقع يک شبکه حمايتي شامل خانواده، دوستان و افراد مهم وجود دارند که در مقابله با استرس به فرد کمک مي کند. در مقاله حاضر به مطالعه ميزان استرس ادراک شده در دانشجويان، شيوه هاي مقابله و منابع حمايتي آنان پرداخته شده است.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع پيمايشي است. روش نمونه گيري چند مرحله اي بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کرجسي و مورگان 340 نفر برآورد شده است. براي گردآوري اطلاعات از سه پرسش نامه خرده استرس هاي روزانه سارافينو، پرسش نامه شيوه هاي مقابله موس و بلينگز و مقياس چندبعدي حمايت اجتماعي ادراک شده استفاده گرديد.
نتايج: نتايج حاکي از عدم وجود رابطه معني دار بين ميزان استرس ادراک شده و شيوه مقابله مساله مدار و رابطه معني دار بين شيوه مقابله هيجان مدار و ادراک استرس بوده است
(p<0.05). همچنين از نظر جنسيت در شيوه مقابله مساله مدار نيز تفاوتي مشاهده نشد، اما در شيوه مقابله هيجان مدار تفاوت معني دار بود (p<0.05). از لحاظ رابطه بين ادراک استرس با ادراک کلي حمايت اجتماعي، ادراک حمايت خانواده، ادراک حمايت افراد مهم (p<0.01) و ادراک حمايت دوستان رابطه معني دار (p<0.05) به دست آمد. از نظر جنسيتي در ادراک حمايت اجتماعي (p<0.05) و ادراک حمايت افراد مهم (p<0.01) رابطه معني دار به دست آمد. در زمينه نقش جنسيت و رشته تحصيلي در ادراک استرس تفاوتي ديده نشد.
بحث و نتيجه گيري: با توجه به نتايج به دست آمده و نقش بسيار مهم شيوه هاي مقابله با استرس براي برقراري سازگاري رواني- اجتماعي افراد در معرض استرس ضروري است خانواده ها به عنوان اولين کانون تربيتي نقش حمايتي بيشتري را براي کمک به فرزندان ايفا کنند و با آموزش سبک هاي مقابله اي موثر به آنها کمک کنند تا به منابع ديگر متوسل نشوند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 5 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):109-122.
 
الگوي ارتباطي بين باورهاي دنياي عادلانه براي خود و ديگران با شاخص هاي بهداشت رواني: الگوي معادلات ساختاري
 
گل پرور محسن*,جوادي سارا
 
* اصفهان، خوراسگان، بلوار ارغوانيه، بلوار دانشگاه، دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان، دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي، طبقه همکف
 
 

مقدمه: باورهاي دنياي عادلانه، مجموع باورهاي کلي افراد در باب عادلانه بودن شرايط دنيا براي زندگي است. اين باورها در بسياري شرايط مي توانند ماهيت هدايت کننده داشته و به اين ترتيب انسان ها را از بعد رفتاري و رواني تحت تاثير قرار دهند. به دليل اهميت اين باورها پژوهش حاضر با هدف بررسي الگوي ارتباطي بين سلامت عمومي، رضايت از زندگي، عاطفه مثبت و منفي و افکار خودکار با باورهاي دنياي عادلانه براي خود و ديگران به مرحله اجرا درآمده است.
روش کار: جامعه آماري پژوهش را کل ساکنان شهر اصفهان تشکيل داده اند و گروه نمونه 400 نفر (200 زن و 200 مرد) بوده اند که به صورت نمونه گيري تصادفي چندمرحله اي از مناطق شرق، غرب، جنوب، و شمال شهر اصفهان نمونه گيري شدند. پرسش نامه هاي مورد استفاده در پژوهش شامل پرسش نامه سلامت عمومي (با 28 سوال و چهار زيرمقياس به نام هاي جسماني سازي، اضطراب و بي خوابي، نارسايي عملکرد اجتماعي و افسردگي)، پرسش نامه رضايت از زندگي (با 5 سوال)، مقياس عاطفه مثبت و منفي
PANAS) با 20 سوال، هر پرسش نامه 10 سوال)، پرسش نامه افکار خودکار (با 30 سوال) و پرسش نامه هاي باورهاي دنياي عادلانه براي خود و ديگران (هر يک با 8 سوال) بوده اند. روايي صوري و محتوايي پرسش نامه هاي پژوهش بررسي و مورد تاييد قرار گرفته اند. همچنين پايايي پرسش نامه ها به شيوه پايايي دروني و تنصيف (آلفاي کرونباخ، ضريب اسپيرمن- براون و ضريب گاتمن) نيز بررسي و مورد تاييد قرار گرفت. داده هاي حاصل از پرسش نامه ها با استفاده از تحليل معادلات ساختاري (تحليل مسير) و از طريق نرم افزار آماري- رايانه اي LISREL نسخه 8.5 مورد تحليل قرار گرفت.
نتايج: شواهد به دست آمده نشان داد که از بين کليه متغيرهاي پژوهش، صرفا رضايت از زندگي با باورهاي دنياي عادلانه براي ديگران (
P<0.01 و b=0.218) و با باورهاي دنياي عادلانه براي خود (P<0.01 و b=0.339) داراي ضريب مسير مستقيم معني دار بوده است. در عين حال در مرتبه بعدي افکار خودکار با رضايت از زندگي (P<0.01 و b=-0.365) داراي ضريب مسير معني دار بود. در مراتب بعدي نيز بين متغيرهاي باقي مانده و افکار خودکار ضريب مسير وجود داشت.
نتيجه گيري: بررسي هاي به عمل آمده نشان داد که اثرگذارترين مسير براي تعديل باورهاي دنياي عادلانه براي خود و ديگران، مسير نارسايي عملکرد اجتماعي، سلامت عمومي، افکار خودکار، رضايت از زندگي به باورهاي دنياي عادلانه براي خود و ديگران است.

 
كليد واژه: سلامت عمومي، جسماني سازي، اضطراب و بي خوابي، نارسايي عملکرد اجتماعي، افسردگي، رضايت از زندگي، عاطفه مثبت، عاطفه منفي، افکار خودکار، باورهاي دنياي عادلانه براي ديگران، باورهاي دنياي عادلانه براي خود
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 6 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):123-130.
 
بررسي مقايسه اي بهزيستي دانشجويان دختر و پسر برحسب ارزيابي از هويت اجتماعي و هويت فردي
 
غضنفري فيروزه*
 
* تهران، شهرک اکباتان، فاز 2، بلوک 12، واحد 223
 
 

مقدمه: مطابق نظريه هويت  اجتماعي، مفهوم خود داراي دو جزء يعني هويت فردي و هويت  اجتماعي است. براساس اين نظريه، انسان تلاش مي کند تا هويت اجتماعي مثبت را همچون هويت فردي مثبت حفظ و نگهداري کند. با وجود نظريه هاي متعددي که پيشنهاد مي کند هويت هاي اجتماعي روي زندگي اعضاي گروه اثرات مثبتي دارد، اما فقط اندک مطالعاتي در مورد رابطه بين هويت جمعي و بهزيستي صورت گرفته است.
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسي رابطه هويت جمعي و فردي و نقش ارزيابي کننده آن ها (احترام به خود جمعي و فردي) با بهزيستي در دو گروه دانشجويان دختر و پسر است.
روش کار: در اين تحقيق از روش همبستگي استفاده شد. نمونه هاي آماري شامل 85 دانشجوي دختر و 62 دانشجوي پسر مقطع کارشناسي رشته علوم تربيتي دانشگاه لرستان مي باشد. ابزار اندازه گيري عبارت بود از پرسش نامه اطلاعات شخصي، مقياس احترام به خود جمعي، مقياس احترام به خود روزنبرگ، مقياس رضايتمندي زندگي کلي داينر و پوت، مقياس عاطفه مثبت و عاطفه منفي که توسط واتسون، کلارک و تلجن ساخته شده است. روش هاي آماري در تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار
spss  انجام شد و به وسيله آزمون مقايسه ميانگين هاي دو گروه مستقل و محاسبه ضرايب همبستگي، آزمون فرضيه ها به عمل آمد.
نتايج: نتايج نشان داد که تفاوت معناداري در ميانگين احترام به خود جمعي بين دختران و پسران وجود دارد (
p<0.005 و t=2.44). همچنين در دختران احترام به خودجمعي بيش از احترام به خودفردي با بهزيستي رابطه دارد. در حالي که در پسران عکس اين رابطه مشاهده شد.
بحث و نتيجه گيري: بنابراين به نظر مي رسد در پسران ارزيابي از هويت فردي و جمعي نقش دو جانبه اي با بهزيستي دارد. اما در دختران، بهزيستي بيشتر در ارتباط با ديگران معنا مي يابد و احساسات مثبت نسبت به خود فردي بخش کوچکتري از خشنودي و رضايتمندي زندگي آنان را تشکيل مي دهد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 8 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1385; 8(32-31):141-148.
 
بررسي سطح سلامت روان در پرستاران شاغل در بيمارستان هاي آموزشي وابسته به دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
خاقاني زاده مرتضي*,سيرتي نير مسعود,عبدي فتانه,كاوياني حسين
 
* تهران، ميدان توحيد، خيابان گلبار، کوچه محمدي، پلاک 13، واحد 2
 
 

مقدمه: توجه به بهداشت رواني در تمام عرصه هاي زندگي از جمله زندگي فردي و اجتماعي و شغلي حايز اهميت است. عدم توجه به سلامت روان يکي از عوامل مهم در کاهش کارآيي، از دست رفتن نيروي انساني و ايجاد عوارض جسمي و رواني، خصوصا در خدمات حرفه اي، مي باشد. با توجه به نقش پرستاران در سيستم بهداشتي درماني و لزوم انگيزه کاري بالاي آنها براي ايجاد امنيت بهداشتي براي اين قشر عظيم و مراجعين  آنها، تحقيقي به منظور بررسي سلامت روان پرسنل پرستاري بيمارستان هاي آموزشي دانشگاه علوم پزشکي تهران، انجام شد.
روش کار: اين پژوهش يک مطالعه توصيفي از نوع همبستگي و مقطعي مي باشد که روي 200 نفر از پرسنل پرستاري که به صورت چند مرحله اي احتمالي انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوري داده ها شامل ويژگي هاي دموگرافيک، پرسش نامه سلامت عمومي -28 بود.
يافته ها: يافته ها از لحاظ سطح سلامت روان نشان داد که 43% از نمونه ها داراي علامت و 57% از آن ها بدون علامت بودند. بين سلامت روان و ويژگي هاي دموگرافيک از قبيل وضعيت تاهل، تعداد فرزندان و رضايت از وضعيت اقتصادي ارتباط معناداري وجود نداشت. اما بين سلامت روان و متغيرهاي سابقه کار، اضافه کار و نوبت کاري رابطه با معنادار بود.
بحث و نتيجه گيري: ميانگين نمره سلامت روان نمونه ها
23.29 بود که در مقايسه با جمعيت عمومي در ايران، رقم بالايي مي باشد. سلامت روان پرستاران به دلايل متعددي نسبت به ساير مردم جامعه در معرض خطر است. با توجه به يافته هاي تحقيقات موجود از مهم ترين دلايل مي توان به ماهيت استرس زاي اين حرفه، فشار کاري، مواجه شدن با موقعيت هاي غيرمترقبه، نوبت هاي کاري، عوامل سازماني و عوامل فردي اشاره کرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 1 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1385; 8(30-29):5-10.
 
مقايسه آسيب شناسي رواني دانشجويان پزشکي در دوره کارورزي با دانشجويان هم مقطع غير پزشکي در دانشگاه علوم پزشکي مشهد در سال 1383
 
طلايي علي*,فياضي بردبار محمدرضا,مخبر نغمه,حجت سيدكاوه
 
* مشهد، خيابان حر عاملي، بيمارستان ابن سينا، دفتر گروه روان پزشکي
 
 

مقدمه: در تعدادي از مطالعات شيوع بيشتر اختلالات روان پزشکي را در دانشجويان پزشکي گزارش نموده اند و برخي از مطالعات نيز بر ميزان استرس بالاي وارد شده بر دانشجويان پزشکي اشاره دارند. با توجه به اهميت سلامت جسماني و رواني پزشکان که مسووليت تامين سلامت جامعه را بر عهده دارند، بر آن شديم تا علاوه بر برآورد ميزان آسيب شناسي رواني در دانشجويان پزشکي سال آخر مقايسه اي نيز با دانشجويان هم مقطع غير پزشکي انجام دهيم تا نقش تحصيل در رشته پزشکي بر دانشجويان ارزيابي شود.
روش کار: اين مطالعه يک تحقيق مقطعي و توصيفي– تحليلي است که بر روي 69 نفر از دانشجويان مقطع کارورزي پزشکي و 57 نفر از دانشجويان مقاطع کارشناسي ارشد و
Ph.D دانشگاه علوم پزشکي مشهد در سال 1383 انجام شد. ارزيابي توسط پرسش نامه مشخصات فردي (سن، جنس، تاهل، بومي يا غير بومي بودن و سطح درآمد و...) و ارزيابي روان پزشکي توسط آزمون SCL-25 بوده است. دو گروه به وسيله روش نمونه برداري خوشه اي نو آسان انتخاب شده اند. سپس دو گروه از لحاظ ابعاد نه گانه آزمون SCL-25 مورد مقايسه قرار گرفتند و تاثير متغيرهاي مستقل نظير سن و جنس و... نيز در ميزان بروز علايم روان پزشکي مورد ارزيابي قرار گرفت.
نتايج: در کل 126 نفر در اين تحقيق وارد شدند و ميان دو گروه دانشجويان پزشکي و غير پزشکي از لحاظ ابعاد نه گانه علايم روان پزشکي (براساس آزمون
SDL-25) تفاوت معني داري مشاهده نشد (P>0.05). صرف نظر از رشته تحصيلي، روان پريشي و خصومت بين فردي در افراد مذکر به طور معني داري بالاتر از افراد مونث بود و جسماني سازي نيز در افراد متاهل و افسردگي در افراد مجرد به طور معني داري بالاتر از گروه مقابل بود. ترس مرضي و عقايد پارانوئيد به متغيرهاي سن و جنس و تاهل ارتباطي نداشت.
نتيجه گيري: طبق مطالعه ما تحصيل در رشته پزشکي نمي تواند عاملي براي افزايش آسيب شناسي رواني باشد و فاکتورهايي نظير جنسيت و تاهل نقش تعيين کننده تري دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها