0

مقالات اصول بهداشت رواني

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 9 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1383; 6(24-23):141-146.
 
بررسي شيوع افسردگي و عوامل موثر بر آن در زنان نابارور مراجعه كننده به كلينيك نازايي منتصريه مشهد
 
بهداني فاطمه*,عرفانيان مجيد,حبراني پريا,حجت سيدكاوه
 
* مشهد ، بلوار حر عاملي ، نرسيده به ميدان بوعلي ، بيمارستان آموزشي روانپزشکي ابن سينا
 
 

مقدمه: نياز به داشتن فرزند يك نياز ذاتي است كه كم و بيش در تمام انسان ها يافت مي شود. عدم توانايي باروري و واكنش هاي اجتماعي رايج در جامعه نسبت به اين افراد باعث مي شود كه افراد نابارور دچار مشكلات روان شناختي جدي گردند. از جمله مهمترين اين مشكلات افسردگي است كه تاثير قابل توجه بر تمام جنبه هاي زندگي فرد مي گذارد. لذا محققين بر آن شدند تا ميزان افسردگي و عوامل موثر بر آن را در 200 زن  نابارور مراجعه كننده به كلينيك نازايي منتصريه مورد بررسي قرار دهند.
مواد و روش ها: اين پژوهش يك مطالعه مقطعي است و روش نمونه گيري به صورت ساده مي باشد. حجم نمونه شامل 200 زن نابارور و ابزارهاي گردآوري، مصاحبه باليني، آزمون استاندارد بك و پرسش نامه مشخصات فردي بود. تعداد18 عدد از پرسش نامه ها بدليل نقص در تكميل از مطالعه خارج شدند. سپس نتايج حاصله با تست هاي مجذور خي و تحليل واريانس مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت.
يافته ها: از افراد مورد مطالعه
42.9% بدون شواهدي از افسردگي (نمره بك كمتر از 9)، 36.3% علايم افسردگي خفيف (نمره بك بين 19 - 10)، 9.9% علايم افسردگي متوسط و 11% افراد علايم افسردگي شديد (نمره بك 30 و بالاتر) داشتند. به عبارتي 57.1% از زنان نابارور، مبتلا به درجاتي از افسردگي بودند كه 20.9% آنها در حد افسردگي باليني بود.بين سن، ميزان تحصيلات بيمار، تحصيلات همسران و شغل با شيوع افسردگي رابطه معني داري وجود داشت. به اين صورت كه بيشترين ميزان شيوع علايم افسردگي در طيف سني 33 - 21 سال بود. همچنين در افراد با تحصيلات كمتر و غير شاغل شيوع افسردگي بالاتر بود. بين مدت ناباروري و علت نازائي با شيوع افسردگي رابطه معني داري يافت نشد.
بحث: با توجه به يافته هاي مطالعه كه
20.9% زنان نابارور علايم افسردگي در حد باليني داشتند، حضور روان شناسان باليني و روانپزشكان در مراكز تشخيص ودرمان ناباروري ضروري به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 5 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):115-121.
 
بررسي کمي و کيفي رضايت زناشويي معتادان و همسران آنها در مراجعه كنندگان به كلينيك درمان و ترك اعتياد
 
عرفانيان تقوايي مجيدرضا*,اسماعيلي حبيب اله,صالح پور حميد
 
* مشهد، بيمارستان قائم بخش پزشکي اجتماعي و بهداشت
 
 مقدمه: اعتياد يكي از پديده هاي شوم اجتماعي است، كه نه تنها بر روي زندگي فرد معتاد تاثيرات سويي دارد، بلكه اطرافيان و بستگان فرد معتاد نيز در معرض خطر آسيب هاي متعدد اين پديده اجتماعي قرار مي گيرند. اين كه دلايل عدم رضايت مندي همسر معتاد متشكل از چه عواملي است و كميت وكيفيت رضايت مندي در فرد معتاد وهمسر او تحت تاثير عوامل مختلف از جمله سن آنان، سطح سواد آنان و مشابه آن، چگونه تغيير مي كند و همچنين تلاش در جهت ارايه روش هايي كه به ايجاد ارتباط و نفوذ به دنياي معتاد مي انجامد، منجر به شكل گيري احساسات مثبت در بيمار شده، كه خود گام مثبتي در راستاي بهبودي او به شمار خواهد آمد. ميزان رضايت مندي معتادين وهمسران آنان در رابطه با عوامل مختلف و تفاوت هاي ميان آن دو، هدف انجام پژوهش حاضر بوده است.
روش كار: تعداد 73 نفر معتاد متاهل تك همسر و همسرانشان از جامعه پژوهش انتخاب شده اند كه در مجموع تعداد كل نمونه برابر 146 نفر مي باشد. نمونه ها مراجعه كنندگان به كلينيك درمان و ترك اعتياد؟ ! مشهد بوده كه به پر كردن پرسش نامه ها تمايل داشته اند. روايي وپايايي پرسش نامه  مورد تاييد قرار گرفت. متغيرهاي مورد بررسي شامل تحصيلات، نوع ماده مصرفي، مدت اعتياد و رابطه خويشاوندي با همسر معتاد و شاخص رضايت زناشويي است، كه ابزاري روا براي اندازه گيري ميزان، شدت و يا دامنه مشكلات زن يا شوهر در رابطه زناشويي مي باشد. جهت تعيين پايايي ابزار از آلفاي كرونباخ استفاده شده است. دسته بندي ميزان رضايت مندي بر اساس
z-score انجام گرديد.
نتايج: در جمعيت مورد بررسي شامل 146 نفر معتادين وهمسران آنها، در سه گروه شامل گروه "شوهر معتاد، زن غير معتاد" 90 نفر گروه "زن معتاد، شوهر غير معتاد" 26 نفر و گروه "زن وشوهر معتاد" 30 نفر، ميزان رضايت مندي آنان اعم از زن و مرد در سطح متوسط ارزيابي گرديد. آزمون و يلكاكسون تفاوت معني داري را بين سطوح رضايت شوهران (كه غالبا خود معتاد بودند) و همسران آنها كه غالبا  غير معتاد بودند نشان نداد (
0.76=p). بين رضايت زناشويي معتادان و سن (0.012=p)، تحصيلات (0.029=p)  و نوع ماده مصرفي آنها (0.045=p)، رابطه معني داري وجود داشت، اما بين رضايت زناشويي معتادان و مدت اعتياد آنها رابطه معني داري وجود نداشت.
بحث: از آن جا که ميزان رضايت مندي زناشويي معتادين مراجعه كننده براي ترك اعتياد وهمسران آنها، در اين مطالعه، در حد متوسط مورد ارزيابي قرارگرفت و اين خود در تقابل نسبي با نقش مخرب اعتياد در روابط عاطفي خانواده قراردارد، لذا به نظر مي رسد که عوامل رفتاري وشخصيتي ديگري که کمتر متاثر از فرآيند اعتياد در افراد معتاد وهمسران آنان بوده در شکل گيري اين ميزان رضايت مندي  دخالت داشته باشد که از آن جمله مي توان به عزم بيمار و حمايت همسر او در جهت ترک اعتياد اشاره داشت که نتيجه حاصل از آن و تلاش هاي مثبتي که در راستاي آن به انجام مي رسد در ايجاد رضايت مندي معتاد و همسرش موثر مي باشد.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 3 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1383; 6(24-23):99-104.
 
بررسي ميزان رضايت شغلي و سازه هاي وابسته به آن در دندانپزشكان شهر مشهد
 
طباطبايي سيدمحمود*,مخبر نغمه,لطيفيان بهزاد
 
* مشهد، بلوار حرعاملي، نرسيده به ميدان بوعلي، بيمارستان آموزشي روانپزشكي ابن سينا
 
 مقدمه: تصور حاكم بر جامعه در مورد دندانپزشكي اين است كه اين رشته مي تواند مايه خشنودي و رضايت خاطر هر دندانپزشكي باشد . در اين مطالعه بر آن هستيم ميزان رضايت شغلي و عوامل موثربر آن را در جامعه دندانپزشكان مشهد بررسي كنيم.
روش كار: اين پژوهش يك مطالعه مقطعي است. جامعه آماري شامل 100 نفر از دندانپزشكان مشغول به كاردر مشهد است كه به طور تصادفي انتخاب شده اند.اطلاعات لازم درمورد نمونه ها توسط پرسش نامه 24 سوالي كه شامل سوالاتي درمورد مشخصات فردي، ويژگي هاي شخصيتي، انگيزه هاي انتخاب شغل،خصوصيات كاري واحساسات فردي دندانپزشكان بود، به دست آمد.
نتايج: يافته هاي پژوهش نشان مي دهد، آنچه كه بيش از همه روي رضايت شغلي دندانپزشكان تاثير دارد خصوصيات شخصيتي آنان و در بين آنها از همه مهم تر حس همدردي و نوع دوستي مي باشد. همچنين احساس توانايي دندانپزشكان و علاقمندي آنان به شغل نيز از عوامل مهم تاثيرگذار در رضايت شغلي مي باشد.
بحث: در مجموع مي توان گفت اكثريت دندانپزشكان مورد مطالعه از شغل خود رضايت دارند و عمده ترين عواملي كه نقش مهمي در ميزان رضايت شغلي دارند عبارتند از: وجود خصوصيات شخصيتي متناسب با اين حرفه، ميزان قدرداني و احترام بيماران و جامعه براي خدمات ارايه شده، رضايت نسبي ازسطح درآمد و ميزان احساس قابليت و توانايي در انجام كار.
 
كليد واژه: دندانپزشك، رضايت شغلي، شخصيت
 
 

 نسخه قابل چا

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 6 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):123-132.
 
بررسي برخي از اختلالات حركتي ناشي از داروهاي نورولپتيك درجانبازان بستري در بيمارستان تخصصي اعصاب و روان ايثار اردبيل در سال 1384
 
علايي واحد*
 
* اردبيل، بيمارستان امام خميني (ره) دفتر سوپر وايزرين
 
 

مقدمه: عوارض دارويي، چهارمين تا ششمين علت مرگ و مير را در ايالات متحده آمريكا تشكيل مي دهد و هزينه درمان اين عوارض سالانه چهار ميليارد دلار به بيمارستان ها تحميل مي كند. برخي از اين عوارض كه با داروهاي نورولپتيك بروز مي كند، گاها كشنده بوده و يا غير قابل برگشت مي باشد و بيمار مجبور است كه اين عوارض را تا آخر عمر تحمل كند. اكثر اين عوارض قابل شناسايي و پيشگيري است و با پايش منظم مي توان از تشديد آن پيشگيري كرد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر يك مطالعه توصيفي است كه به بررسي و توصيف اختلالات حركتي ناشي از داروهاي نورولپتيك در جانبازان بستري در بيمارستان تخصصي اعصاب و روان ايثار اردبيل مي پردازد. نمونه هاي مورد مطالعه در اين پژوهش شامل همه 160 جانبازي بودند كه در طول سال 1384 در يكي از بخش هاي اعصاب و روان ايثار اردبيل بستري بودند. ابزار گردآوري داده ها، پرسش نامه دو قسمتي است كه قسمت اول شامل مشخصات فردي و اجتماعي و قسمت دوم، اختلالات حركتي ناشي از داروهاي آنتي سايكوتيك را مي سنجد. اين پرسشنامه توسط محقق از دو پرسشنامه SARS (مقياس سنجش سمپسون، آنگوس) و AIMS (مقياس حركات غير ارادي نابهنجار) تهيه شده است. در تجزيه و تحليل داده ها براي مقايسه اختلالات حركتي در گروه هاي سني مختلف، طول مدت مصرف دارو و درصد جانبازي از آزمون آماري مجذوركاي استفاده شد. همچنين براي تعيين ارتباط بين سن و نمره كلي اختلالات حركتي از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد.
نتايج: يافته هاي پژوهش نشان داد كه همه جانبازان مورد پژوهش حداقل يك علامت مربوط به اختلالات حركتي ناشي از داروهاي نورولپتيك را داشتند ( 23 نفر (
14.4 درصد) 1 تا 3 علامت، 58 نفر (36.3 درصد) 4 تا 6 علامت، 56 نفر (35 درصد) 7 تا 9 علامت و23 نفر بقيه (14.4 درصد) 10 تا 13 علامت داشتند). در بررسي جزء به جزء اختلالات حركتي مشخص شد، كه بيشترين علامت (76.9%) يافت شده علامت تغيير حالت چهره و كمترين علامت (22.5%) گزارش شده افزايش ترشح بزاق مي باشد. همچنين يافته هاي پژوهش نشان داد كه، ارتباط معني داري بين نمره كلي اختلالات حركتي و سن جانبازان مورد پژوهش وجود داشت (0.01=P)، ولي بين اختلالات حركتي با درصد جانبازي و يا سال هاي مصرف دارو ارتباط معني داري يافت نشد.
بحث: با توجه به يافته هاي پژوهش پيشنهاد مي شود كه در پرونده جانبازان يك نمونه از ابزارهاي ارزيابي اختلالات حركتي داروهاي نورولپتيك موجود باشد و به صورت دوره اي توسط پزشك يا پرستار تكميل شود تا بتوان با ارزيابي زودهنگام و شناسايي افراد در معرض خطر، ارايه آموزش به بيمار و اطرافيان، تغيير نوع دارو يا تقليل دوز دارويي مصرفي به پيشگيري ثانويه اختلالات حركتي ناشي از داروهاي نورولپتيك اقدام كرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 2 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1384; 7(26-25):13-26.
 
بررسي عوامل موثر بر انگيزه خدمتي كاركنان اجرايي استان همدان
 
هزاوه اي سيدمحمدمهدي*,صمدي علي
 
* اصفهان، دروازه شيراز، خيابان هزار جريب، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، دانشكده بهداشت، گروه خدماتي بهداشتي
 
 

مقدمه: بي شك ايجاد و حفظ انگيزه خدمتي كاركنان از مهمترين عوامل مديريتي در توسعه و پيشرفت و بهره وري هر سازمان مي باشد. انگيزه خدمتي به عنوان عاملي است كه رفتار كاركنان را در جهت خاصي هدايت و سوق مي دهد و بر كيفيت و كميت فعاليت سازمان تاثيرگذار است. بررسي و شناخت عوامل موثر بر ميزان انگيزه كاركنان مي تواند در حفظ و ارتقا آن تاثير به سزايي داشته باشد. هدف اين مطالعه بررسي علل افزايش يا كاهش انگيزه خدمتي كارمندان در دستگاههاي اجرايي استان همدان بود.
مواد و روش كار: در اين مطالعه تعداد 2923 از كاركنان استان مربوط به از هشت منطقه استان شامل مناطق همدان
(16.1%) 471، ملاير (13.4%) 392، نهاوند (12.5%) 366، تويسركان (11.8%) 344، كبودرآهنگ (12.1%) 355، اسدآباد (11.1%) 325، بهار (11.2%) 326 و رزن (11.8%) 344 با ميانگين سني 34.86 سال (انحراف معيار 6.23) از طريق نمونه گيري طبقه اي از كل كاركنان اجرايي استان شركت نمودند. از اين تعداد 1793 نفر (61.3%) مرد (38.7%) 1130 زن و (68.1%) 2516 متاهل و (13.9%) 407 مجرد بودند. براي جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه اي كه توسط مجريان تدوين و قبلا روايي و پايايي آن مورد ارزشيابي قرار گرفته بود در سطح استان با هماهنگي بين كاركنان با توجه به كسر نمونه گيري توزيع و جمع آوري گرديد.
نتايج: نتايج رگرسيون نشان داد كه جدي و علمي بودن ارزشيابي عملكردها (ميانگين
3.75، B=0.2،‌ p<0.0001)، دريافت بازخورد از طرق مختلف در مورد نتايج انجام وظايف كاري (ميانگين 4.59، B=3.92، P<0.0001)، فراهم بودن فرصت پيشرفت براي همه كاركنان (ميانگين 3.53، B=0.261، P<0.0001) و شايسته و با صلاحيت بودن مدير مربوطه (ميانگين 4.27، B=0.469، P<0.0001) بر روي انگيزه خدمتي كاركنان اثر قابل توجه اي دارد.
بحث: به طور كلي علل افزايش انگيزه جدي و علمي نمودن ارزشيابي عملكردها، دريافت بازخورد از طرق مختلف در مورد نتايج انجام وظايف كاري، فراهم بودن فرصت پيشرفت براي همه كاركنان و شايسته و با صلاحيت بودن مدير بسيار پراهميت مي باشد.

 
كليد واژه: انگيزه خدمتي، كاركنان، استان همدان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

3 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1384; 7(26-25):27-33.
 
بررسي ميزان اعتياد به اينترنت در استفاده كنندگان از كافي نت هاي شهر لار
 
ويزشفر فاطمه*
 
* شيراز، دانشكده پرستاري حضرت زينب (س)
 
 

مقدمه: به نظر مي رسد اينترنت به تدريج قسمت زيادي از زندگي روزانه افراد به خصوص جوانان را اشغال مي نمايد و هر سال گزارش هاي بيشتري از اعتياد به اينترنت مي رسد. براي بسياري مردم، مفهوم و تعريف اعتياد به اينترنت قدري مبالغه آميز است و اعتياد را مربوط به مصرف داروها يا الكل مي دانند. اختلال اعتياد به اينترنت يك اختلال فيزيولوژيك - رواني شامل تحمل (بالا رفتن مصرف)، نشانه هاي جدايي، اختلالات عاطفي و از هم گسستگي در ارتباطات اجتماعي است كه اغلب در جوامعي كه استفاده از آن لاين افزايش دارد، در حال گسترش است.
روش كار: اين مطالعه يك تحقيق توصيفي تحليلي براي تعيين اعتياد به اينترنت در بين كاربران كافي نت هاي شهر لار است. كه نمونه گيري آسان و تعداد نمونه ها 230 نفر كاربران اينترنت بود كه به وسيله پرسشنامه ارزيابي شدند.
نتيجه گيري: در بين نمونه ها
17.5% دچار اعتياد خفيف يا احتمال به اعتياد و 2.2% دچار اعتياد به اينترنت بودند. همچنين آزمون هاي آماري t مستقل و ANOVA نشان دادند بين اعتياد به اينترنت و سن (P<0.03)، جنس (P<0.04)،‌ طول ساعات استفاده از اينترنت (P=0.000) و زمان استفاده از اينترنت (P<0.02) و دليل استفاده از اينترنت (P=0.000) رابطه آماري معني داري وجود داشت.
بحث: اينترنت يك دشمن نيست اما مردم به آن وابسته مي شوند. دست اندركاران بهداشتي مسوول هستند اطلاعات درست در مورد استفاده بهتر از اينترنت و برنامه هاي پيشگيري براي اين نوع اعتياد را فراهم آورند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 
آيا در بيماراني كه با شكايت اصلي افسردگي مراجعه مي كنند الگوي علايم با توجه به فصل متفاوت است؟
 
طلايي علي*,فياضي بردبار محمدرضا,ثمري علي اكبر,ارشدي حميدرضا,سالاري الهام,فرقاني ميترا سادات
 
* بلوار حر عاملي، نرسيده به ميدان بوعلي، بيمارستان روان پزشكي ابن سينا
 
 

مقدمه: افسردگي بيماري جدي و شايعي است كه با اختلال آشكار در خلق مشخص مي شود. ميزان شيوع اختلال افسردگي تا 25% نيز گزارش شده است. در مطالعات مختلفي الگوي علايم افسردگي در بيماران با توجه به جنس، سن، محل زندگي، فصل و ... متفاوت عنوان شده است، به اين دليل در اين تحقيق به الگوي علايم افسردگي با توجه به فصل در بيماران افسرده پرداخته شده است.
روش انجام كار: در يك بررسي آينده نگر توصيفي كليه بيماران مراجعه كننده به كلينيك روان پزشكي بيمارستان امام رضا (ع) مشهد در طي زمستان 82 و تابستان 83 كه شكايت عمده آنها افسردگي بود، وارد تحقيق شدند. تمامي بيماران مورد مصاحبه روان پزشكي قرار گرفته و دو پرسشنامه مشتمل بر اطلاعات دموگرافيك و آزمون افسردگي بك
(BDI) براي آنها تكميل گرديد. اطلاعات به دست آمده از آيتم هاي متفاوت افسردگي بر اساس آزمون بك با حساسيت 95% در دو گروه زمستان و تابستان مورد مقايسه قرار گرفت.
نتايج: يكصد و يك بيمار با ميانگين سني
28.94 سال وارد مطالعه شدند كه ميانگين نمره بك در آنها 27.64 با انحراف معيار 12.43 بود. شدت افسردگي در گروه بيماران مراجعه كننده در زمستان و تابستان تفاوت معني داري نداشت، گرچه بعد اشتغال ذهني در مورد بدن و سلامت جسماني در زمستان به طور معني داري بالاتر از تابستان بود (p=0.03)،‌ نمره كلي آزمون بك در مراجعين زن و مرد بدون توجه به فصل تفاوت معني داري نداشت، اما علايم دشواري در شروع كار (p=0.008) و بي ميلي جنسي (p=0.018) به طور معني داري در مردان شديدتر از زنان بود. ميانگين كلي شدت افسردگي در بيماران روستايي نيز به طور معني داري بيشتر از بيماران شهري بود (p=0.025).
نتيجه گيري: در بيماران مورد مطالعه جنسيت و فصل مراجعه تفاوتي در الگوي علايم افسردگي ايجاد ننموده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 7 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1384; 7(28-27):134-144.
 
علايم عاطفي فصلي (افسردگي) در شهرستان هاي اقليد، لامرد و ارسنجان از استان فارس
 
رجبي غلامرضا*,عطاييان مرضيه
 
* اهواز، دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

مقدمه: هدف تحقيق حاضر مقايسه علايم عاطفي فصلي (افسردگي) در بين كارمندان زن و مرد اداره هاي دولتي شهرستان هاي اقليد (منطقه سردسيري)، لامرد (منطقه گرمسيري) و ارسنجان (منطقه معتدل) از استان فارس بود.
روش اجراي كار: در اين تحقيق 360 نفر (در هر شهرستان، 60 زن و60 مرد) از بين كليه كارمندان زن و مرد مناطق جغرافيايي شهرستان هاي فوق در سال 1383 لغايت 1384 به صورت تصادفي ساده انتخاب شدند. به اين صورت كه، كارمندان تصادفي انتخاب شده در هر شهرستان در چهار فصل سال (پاييز، زمستان، بهار و تابستان) از لحاظ ميزان علايم عاطفي فصلي (افسردگي) با استفاده از پرسش نامه افسردگي بك مورد سنجش قرار گرفتند.
نتايج: تحقيق حاضر با استفاده از تحليل واريانس عاملي با اندازه گيري هاي مكرر نشان داد كه: 1- كارمندان زن و مرد از لحاظ ميزان علايم عاطفي فصلي (افسردگي) متفاوتند.2- ميزان علايم عاطفي فصلي (افسردگي) كارمندان در فصول چهارگانه سال متفاوت مي باشد. 3- كارمندان اداره هاي شهرستان هاي اقليد، لامرد و ارسنجان به تفكيك در فصول چهارگانه سال از لحاظ ميزان علايم عاطفي فصلي متفاوتند. 4-كارمندان شهرستان هاي اقليد، لامرد و ارسنجان از لحاظ ميزان علايم عاطفي فصلي (افسردگي) با يكديگر تفاوت دارند. 5- تحليل واريانس چند متغيري (
ANOVA) نشان داد كه كارمندان با ميزان تحصيلات مختلف و در گروه هاي سني متفاوت از لحاظ علايم عاطفي فصلي (افسردگي) در فصول چهارگانه پاييز، زمستان، بهار و تابستان با يكديگر تفاوت ندارند.

 
كليد واژه: علايم عاطفي فصلي، افسردگي، مناطق سردسيري، گرمسيري و معتد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 6 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1384; 7(26-25):47-55.
 
مطالعه اثربخشي آموزش مهارت هاي زندگي بر استرس خانوادگي و پذيرش اجتماعي
 
ثمري علي اكبر*,لعلي فاز احمد
 
* كاشمر، دانشگاه آزاد اسلامي واحد كاشمر
 
 

مقدمه: خانواده نظامي اجتماعي است كه با برآوردن نيازهاي عاطفي، جسمي و فكري اعضايش موجبات تكوين و پرورش شخصيت و سازگاري بعدي آنان را ممكن مي سازد. با توجه به اين كه رفتار اجتماعي در جامعه و خانواده و چگونگي برخورد اعضاي آن، مي تواند در تفكر و رفتار آن موثر واقع شود، عملكرد خانواده در موقع بروز تضاد و تعارض، وجود استرس، گسستگي روابط و عدم كنترل آن ها مي تواند تبعاتي چون عزت نفس پايين، كاهش استقلال، اشكال در تصميم گيري و اجتماعي شدن را به دنبال داشته باشد. اين عوامل مفاهيم ضمني بي شماري را براي نظريه پردازي، كار آموزشي و مشاوره رواني فراهم مي آورد كه بايد در برنامه ريزي هاي مداخله و مراقبت سلامت رواني مورد توجه قرار گيرد. پژوهش حاضر نيز بر آن بوده است تا به هدف كلي طرح يعني بررسي اثربخشي جلسات آموزش مهارت هاي زندگي بر متغيرهاي سلامت رواني (استرس خانوادگي و پذيرش اجتماعي) دست يابد.
مواد و روش ها: در طرح پژوهشي حاضر كه از نوع شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون - پس آزمون يك گروهي است، 15 گروه (244 نفر) آموزش مهارت هاي زندگي در مراكز دولتي و غيردولتي مورد مطالعه قرار گرفتند. تعداد افراد گروه هايي كه دوره آموزشي را كامل كردند بين 7 تا 15 نفر بودند. جلسات آموزش مهارت هاي زندگي در نيمه دوم سال 1383 و نيمه اول 1384 در مراكز مورد نظر و به صورت هفتگي برگزار شده است. آزمون هاي مورد استفاده در پژوهش مقياس استرس خانوادگي كودرون و مقياس پذيرش اجتماعي كراون و مارلو بوده است كه به صورت گروهي اجرا شده است.
نتايج: نتايج تحليل داده هاي آماري پژوهش با استفاده از آزمون
t وابسته براي مقايسه نمرات اخذ شده از آزمون ها در پيش آزمون و پس آزمون نشان داد كه در ارتباط با متغير استرس خانوادگي شش گروه در سطح كمتر از 0.05 و در ارتباط با متغير پذيرش اجتماعي چهار گروه در سطح كمتر از 0.05 و دو گروه در سطح كمتر از 0.01 تفاوت معني داري دارند و آموزش مهارت هاي زندگي در مجموع موجب بهبود نسبي شاخص هاي سلامت رواني (استرس خانوادگي و پذيرش اجتماعي) در گروه هاي شركت كننده شده است.
بحث: با توجه به نتايج پژوهش ضروري است در جهت حفظ سلامت رواني افراد جامعه آموزش مهارت هاي زندگي به صورت جدي تر و سازمان يافته تر در همه موسسات و سازمان ها به اجرا درآيد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 7 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1384; 7(26-25):57-62.
 
ميزان نشاط و ارتباط آن با اعتماد به نفس در دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي لرستان
 
فرهادي علي*,جواهري فرزانه,غلامي يزدان بخش,فرهادي پريوش
 
* خرم آباد، انتهاي خيابان رازي، معاونت آموزشي، پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي لرستان
 
 

مقدمه: نشاط يك مفهوم جديد روان شناسي است كه تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات و تحقيقاتي پيرامون شادي و نشاط صورت گرفته، بسيار كمتر از تحقيقاتي است كه در خصوص افسردگي، اضطراب و پديده هايي نظير آن است. هدف از انجام اين مطالعه بررسي ميزان نشاط دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي لرستان و ارتباط آن با اعتماد به نفس بود.
مواد و روش ها: در اين مطالعه توصيفي- مقطعي تعداد 150 نفر از دانشجويان روزانه دانشگاه علوم پزشكي لرستان با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي سيستماتيك انتخاب شدند. براي انجام اين مطالعه از دو ابزار سنجش ميزان نشاط و اعتماد به نفس استفاده شد. پرسشنامه مربوط به نشاط فرم كوتاه مقياس نشاط است كه در سال 1989 توسط روان شناسان دانشگاه آكسفورد ساخته شد. براي سنجش اعتماد به نفس نيز از يك پرسشنامه 25 سوالي كه داراي دو حالت بلي، خير است، استفاده شد. اطلاعات استخراج شده و با استفاده از نرم افزار
SPSS تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: تحليل اطلاعات به دست آمده نشان داد كه
19.3% از دانشجويان ميزان نشاط پاييني داشتند. ميزان نشاط 62% آن ها در حد قابل قبولي بود و 18.7% ميزان نشاط خيلي خوبي داشتند. از نظر ميزان اعتماد به نفس دانشجويان نيز 29.33% اعتماد به نفس خيلي پاييني داشتند، 58% در سطح حد متوسط و فقط 12.67% اعتماد به نفس خيلي خوب داشتند. بين ميزان نشاط بر حسب رشته تحصيلي تفاوت معني داري وجود نداشت، اما بين اعتماد به نفس بر حسب رشته تحصيلي تفاوت معني دار وجود داشت (p<0.01). بين ميزان اعتماد به نفس برحسب جنسيت تفاوت معني دار وجود نداشت، اما بين ميزان نشاط و جنسيت رابطه معني دار وجود داشت (p<0.03)، بين ميزان نشاط و اعتماد به نفس همبستگي (r=0.58) معني دار وجود داشت.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج به دست آمده اجراي برنامه هاي پيشگيرانه و درماني به منظور بالا بردن سطح نشاط در بين دانشجويان مي تواند در بهبود سطح بهداشت رواني و در نهايت بالا بردن عملكرد تحصيلي دانشجويان كمك نمايد.

 
كليد واژه: نشاط، اعتماد به نفس، دانشجويان، لرستان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 8 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1384; 7(26-25):63-69.
 
بررسي مشكلات و ميزان تمايل خانواده جهت پذيرش و نگهداري بيماران رواني در منزل پس از ترخيص از بيمارستان هاي روان پزشكي شهرستان مشهد
 
پيمان نوشين*,ستايش يوسف,واحديان محمد,بهرامي منيژه
 
* مشهد، فلكه ملك آباد، دانشكده پيراپزشكي
 
 

مقدمه: بررسي اسناد به جاي مانده نشان مي دهد كه پديده بيمار رواني از بدو پيدايش بشر وجود داشته و نگرش و برخورد جامعه با آن همواره در حال تحول و دگرگوني بوده است. شروع مشكلات رواني و اثرات سوء آن در ابعاد فردي، خانوادگي و اجتماعي با رشد جمعيت و شهرنشيني روبه افزايش بوده و هيچ قوم و ملتي از ابتلا به اين اختلالات در امان نمي باشد. با توجه به اين كه مشاركت خانواده ها در مراقبت و توانبخشي بيماران رواني به عنوان يك عامل كليدي در درمان موفقيت آميز آنان در تمام دنيا امري پذيرفته شده است، اين پژوهش طراحي شده است.
مواد و روش ها: اين پژوهش يك مطالعه توصيفي است كه به منظور تعيين مشكلات و ميزان تمايل خانواده جهت پذيرش و نگهداري بيماران رواني در منزل پس از ترخيص از بيمارستان در بيمارستان هاي رواني شهرستان مشهد طي سال هاي 82-1380 انجام شده است. 658 بيمار ترخيص شده از بيمارستان به روش نمونه گيري تصادفي ساده، انتخاب شدند و خانواده هاي آن ها با استفاده از پرسشنامه از پيش ساخته شده، مورد مصاحبه قرار گرفتند. جهت تجزيه و تحليل داده ها از آزمون آماري آناليز واريانس و مجذور كاي استفاده شد
(P=0.000).
نتايج: يافته هاي حاصل از پژوهش نشان داد
23.9 درصد خانواده ها تمايل «زياد»، 53.8 درصد تمايلي در حد «متوسط» و 22.3 درصد خانواده ها نيز هيچ تمايلي به پذيرش بيمار نداشتند. همچنين در خانواده هايي كه آگاهي بيشتري در مورد نحوه برخورد با بيمار و رضايت بيشتري در مورد برآورده شدن نيازهايشان توسط دولت و بيمارستان وجود داشته است (P=0.02)، ميزان تمايل آن ها به پذيرش بيمار در خانواده بيشتر بوده است. همچنين نتايج نشان داد كه بين نوع سرپرستي، ارتباط بيمار با اعضاي خانواده،‌ علايم بيماري، ميزان توانايي بيمار در انجام امور مربوطه به خود و خانواده، نوع واكنش خانواده به علايم با ميزان تمايل خانواده به پذيرش ارتباط معني داري وجود دارد.
بحث: با توجه به اين كه وجود مسايل و مشكلات در خانواده مي تواند تاثير جدي بر ميزان پذيرش بيماران در خانواده و نهايتا تاثير بر بهداشت رواني جامعه داشته باشد. پيشنهاد مي شود، در هنگام درمان و بازتواني بيماران، آسيب شناسي خانواده ها نيز دقيقا مورد ارزيابي قرار گيرد. به علاوه به منظور افزايش امنيت و پذيرش بيمار در خانواده، ايجاد امكانات و مشاوره هاي بهداشت رواني در جامعه لازم و ضروري به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 1 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1383; 6(24-23):77-87.
 
بررسي جنسيت و اثر درخشندگي در حافظه آشكار و حافظه ضمني
 
فرهنگي عبدالحسن*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي واحد ارسنجان
 
 

مقدمه: موضوع پژوهش حاضر بررسي جنسيت و اثر درخشندگي (حساسيت فوق العاده) كه در يكي از جديدترين تقسيم بندي هاي حافظه به معناي حافظه آشكار و حافظه ضمني است، در افراد عادي مي باشد. هدف اصلي و عمده اين پژوهش مشخص نمودن اثر جنسيت بر ميزان عملكرد حافظه آشكار و ضمني بود كه اين مساله در نتيجه ايجاد ميزان درخشندگي هاي متفاوت در دو نوع حافظه مذكور شكل مي گيرد.
مواد و روش ها: جامعه مورد تحقيق شامل كليه دانشجويان دختر و پسر رشته هاي مختلف تحصيلي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن مي باشد. از هر گروه تعداد 100 نفر به صورت تصادفي گزينش گرديد ( سن بين 20 تا 30 سال و مجرد)، براي اندازه گيري انواع حافظه آشكار و ضمني به ترتيب از آزمون يادآوري نشانه اي و آزمون تكميل ريشه واژه استفاده گرديد.
براي اين منظور دو فرضيه به شرح زير مطرح و مورد آزمون قرار گرفت: فرضيه اول: بين ميزان اثر درخشندگي در حافظه آشكار زنان و ميزان اثر درخشندگي در حافظه آشكار مردان تفات معناداري وجود دارد. فرضيه دوم: ميزان اثر درخشندگي در حافظه ضمني مردان از ميزان اثر درخشندگي حافظه ضمني زنان بيشتراست.
نتايج: در آزمايش فرضيه هاي مذكور، فرضيه اول مورد تاييد قرار نگرفت. اما فرضيه دوم مورد تاييد قرار گرفت يعني مشخص گرديد كه جنسيت در ايجاد ميزان درخشندگي در حافظه ضمني زنان و مردان اثر متفاوت و قابل توجهي دارد. اين تفاوت به نفع مردان است، بنابراين موجب افزايش ميزان عملكرد مردان در حافظه ضمني نسبت به عملكرد زنان در اين نوع حافظه مي باشد.
بحث: مردان به خصوصيات سطحي اطلاعات حساس تر بوده، در نتيجه آنان به عوامل سطحي و هيجان هاي آني توجه بيشتري دارند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 5 : اصول بهداشت رواني بهار و تابستان 1384; 7(26-25):41-46.
 
بررسي فراواني نسبي افسردگي و اضطراب در مبتلايان به سردردهاي ميگرني و تنشي و مقايسه آنها در افراد فاقد سردرد
 
چيت ساز احمد*,قرباني عباس
 
* ‌اصفهان، بلوار صفه، بيمارستان الزهرا (س)، واحد نوار مغز
 
 

مقدمه: بسياري از سردردهاي مزمن با مسايل رواني و رفتاري همراه هستند و افسردگي و اضطراب يكي از مسايل منجر به بستري كردن بيماران دچار سردرد مزمن در بيمارستان مي باشد. افسردگي و اضطراب بيشتر با تكرار و تداوم سردرد رابطه دارد تا با شدت سردرد. پژوهش حاضر توزيع فراواني افسردگي و اضطراب در بيماران مبتلا به سردرد ميگرني و تنشي را با افراد سردرد مقايسه مي نمايد.
مواد و روش ها: اين پژوهش يك مطالعه توصيفي است كه به منظور بررسي ارتباط ميگرن و سردرد تنشي با افسردگي و اضطراب در شهر اصفهان انجام شده است. تشخيص ميگرن و سردرد تنشي بر اساس معيارهاي انجمن بين المللي سردرد
(IHS) و وجود افسردگي با استفاده از آزمون Beck و وجود اضطراب با كاربرد آزمون ارزيابي اضطراب (Catel) مورد سنجش قرار گرفته است. 250 نفر در محدوده سني 12 تا 66 سال به دو گروه 125 نفري مبتلا به سردردهاي ميگرن و تنشي (مورد) و افراد فاقد سردرد (شاهد)، به صورت تصادفي انتخاب شدند و با نظارت پرسشگر پرسش نامه هاي مربوطه توسط بيماران تكميل گرديد. جهت تجزيه و تحليل داده ها، از نرم افزار SPSS و براي مقايسه متغيرهاي كيفي از آزمون chi-square و براي مقايسه ميانگين از آزمون t استفاده گرديد.
نتايج: احتمال ابتلا به سردرد براي كساني كه مبتلا به افسردگي متوسط بودند
2.35 برابر افراد فاقد افسردگي بود (P=0.01). شانس ابتلا به سردرد ميگرني و تنشي در افرادي كه دچار اضطراب متوسط بودند، 2.67 برابر كساني بود كه فاقد اضطراب بودند (P=0.001) و شانس ابتلا به دو نوع سردرد فوق در افراد با اضطراب شديد 2.7 برابر كساني بود كه فاقد اضطراب بودند (P=0.002).
بحث: با توجه به وجود ارتباط معني دار بين سردردهاي مزمن با افسردگي و اضطراب، در تشخيص، پيش آگهي و درمان سردردهاي مزمن، بايستي ارزيابي جنبه هاي رواني همراه سردرد مد نظر باشد و توجه نمود كه غربالگري مبتلايان به سردردهاي ميگرني و تنشي از نظر وجود افسردگي و خصوصا اضطراب موجب جلوگيري از مزمن شدن سردرد مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 2 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1383; 6(24-23):89-98.
 
بررسي تاثير تماس پوستي مادر و نوزاد بر شدت اندوه پس از زايمان خانم هاي سزارين شده
 
نعمت بخش فرحناز*,كردي معصومه,صاحبي علي,اسماعيلي حبيب اله
 
* اصفهان، نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامي، دانشكده پرستاري و مامايي، گروه بهداشت
 
 

مقدمه: اندوه پس از زايمان شايع ترين اختلال خلقي پس از زايمان است و در صورتي كه علايم آن بيش از دو هفته ادامه يابد، بايد به افسردگي اساسي مشكوك شد. پيشگيري از آن مي تواند در سلامت رواني خانواده در سال هاي آتي موثر باشد. يكي از روش هاي كاهش اندوه پس از زايمان مي تواند تماس پوستي باشد. لذا مطالعه اي با هدف «تعيين تاثير تماس پوستي مادر ونوزاد بر شدت اندوه پس از زايمان خانم هاي سزارين شده» انجام گرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر به روش كارآزمايي باليني بر روي 79 خانم سزارين شده صورت گرفت. انتخاب اوليه بيمارستان هاي مورد مطالعه جهت تعيين دو گروه تجربي (40 نفر) و شاهد (39 نفر) به طور تصادفي انجام گرفت و هر 5 روز يك بار جاي دو گروه عوض مي شد. در گروه تجربي، تماس پوستي روزانه به مدت 30-20 دقيقه صورت مي گرفت. اندوه پس از زايمان با استفاده از ابزار افسردگي زونگ بررسي شد. وضعيت خلقي مادران در روزهاي سوم، چهارم و دهم پس از سزارين ارزيابي گرديد. تجزيه و تحليل آماري با استفاده از آزمون هاي تي دانشجويي و رگرسيون انجام شد.
نتايج: نتايج نشان دادكه اختلاف معني داري بين ميانگين شدت اندوه پس اززايمان روز چهارم (
0.02=P) و دهم (0.009=P) در دو گروه وجود داشت. نتايج آزمون رگرسيون نشان داد كه تنها، متغير گروه (تماس پوستي مادر ونوزاد) و طول مدت شيردهي بر شدت اندوه پس از زايمان موثر بودند.
بحث و نتيجه گيري: براساس پژوهش، مداخله تماس پوستي مادر ونوزاد روشي سالم و اقتصادي در كاهش شدت اندوه پس از زايمان مادر است. لذا پيشنهاد مي گردد اين روش جهت تامين سلامت رواني مادر و نوزاد به كار رود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اصول بهداشت رواني

 4 : اصول بهداشت رواني پاييز و زمستان 1383; 6(24-23):105-110.
 
بررسي آگاهي خانواده در مورد انواع سوء رفتار نسبت به زنان سالمند شهر تهران
 
هروي كريموي مجيده*,جديدميلاني مريم
 
* تهران، خيابان ايتاليا، جنب بيمارستان مصطفي خميني، شماره 9، دانشكده پرستاري و مامايي شاهد
 
 مقدمه: با توجه به اهميت سوء رفتار نسبت به سالمندان كه يكي از گروه هاي آسيب پذير مي باشند و عوارض شناخته شده سوء رفتار نسبت به آنها، همچنين تعيين آگاهي خانواده ها در مورد انواع سوء رفتار نسبت زنان سالمند، اين تحقيق در شهر تهران انجام گرفت.
مواد و روش ها: اين پژوهش به صورت مقطعي و با روش نمونه گيري مبتني بر هدف در دسترس، برروي 90 نفر از همراهان زنان سالمند مراجعه كننده به درمانگاه هاي بيمارستان هاي آموزشي شهر تهران، در سال 1380 انجام گرفت. ابزارگردآوري داده ها پرسش نامه بود، كه از طريق مصاحبه توسط پژوهش گر تكميل گرديد.
نتايج: پس از تجزيه و تحليل داده هاي پژوهش، مشخص شد، سن نمونه هاي پژوهش 35- 5  سال، 80 درصد متاهل و 50 درصد فرزند فرد سالمند بودند. 73 درصد واحدهاي پژوهش غلفت ،
98.7 درصد سوء رفتار روان شناختي و 95.3 درصد تجاوز به حقوق را سوء رفتار دانستند و در مورد زير مجموعه انواع سوء رفتار نيز تمامي واحدهاي پژوهشي (100 درصد) موارد استفاده ازكلمات ركيك و دشنام، صحبت با داد و فرياد، رفتار تحقير كننده، رفتار خشونت آميز، ضرب وجرح و عدم توجه به حقوق فرد را سوء رفتار بيان كردند.
بحث: با توجه به آگاهي مثبت خانواده نسبت به انواع سوء رفتار و با توجه به اهميت سلامت اين گروه آسيب پذير، انجام پژوهش براي تعيين ميزان شيوع سوء رفتار، علل آن و تحقيقات تجربي، جهت بررسي تاثير مداخلات در كاهش سوء رفتار پيشنهاد مي شود.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1391  10:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها