شايد عجيب باشد در جهاني که دعوا بر سر طلا و نفت و الماس باعث لشکرکشي ميشود و خونها به زمين ميريزد، اين صنعت کامپيوتر و مخابرات است که گوي سبقت را در سوددهي از بازارهاي طلا و نفت ربوده است. جهان مجازي که بسياري اميدوار بودند فضايي باشد براي نزديکي انسانها امروزه تبديل به جهاني شده است که حملاتش با حملات موشکي و هستهاي برابري ميکند بي آن که خون از دماغ کسي بريزد! سايتهايي مانند گوگل کار را به جايي ميرسانند که دولتها از دستشان به سازمان ملل شکايت ميبرند و صنعت بازيهاي رايانه سالهاست که گوي سبقت را از صنعت ميليارد دلاري فيلم ربوده است. با اين همه توضيح واضحات ولي اگر به مسئولي بگوييد ميخواهيد 100 ميليون تومان روي ساخت يک سايت هزينه کنيد اگر شما را به بخش اعصاب و روان نزديکترين بيمارستان معرفي نکند لطف بزرگي انجام داده است. متاسفانه در ايران هر روز و هر ساعت هزينههاي گزافي صرف ساختن برنامههاي تلويزيوني و راديويي ميشود تا به مردم بفهمانند اينترنت چيست و چه آسيبهايي دارد و يا سايتهاي مورد دار اينترنت کداماند و يا چه بازيهايي براي شستوشوي مغزي فرزندانمان راهي بازار شدهاند. به طور قطع هزينه ساخت اين برنامهها از مرز چند صد ميليون تومان ميگذرد. حال اگر به مسئولان فرهنگي ايران بگوييم براي ساخت يک بازي به 200 ميليون تومان بودجه احتياج داريم قطعا نگاه عاقل اندر سفيه عميقي مياندازد در حالي که براي ساخت بازي Word Of Warcraft بيش از 350 ميليون دلار هزينه شد! که البته در عرض 6 ماه کل هزينه به همراه سود بازگشت. در سال توليد ملي و حمايت از کار و سرمايه ايراني هستيم و شايد بهتر باشد از اين زاويه هم نگاهي بيندازيم. اگر شما مديرعامل يک شرکت باشيد و بخواهيد يک نرمافزار نويس خبره که تازه از دانشگاه فارغالتحصيل شده و از چندين و چند دانشگاه مطرح اروپايي و آمريکايي نيز بورسهاي رنگارنگ دارد را در شرکتتان استخدام کنيد با مشکلات عديدهاي مواجه هستيد. در ابتدا فرد مذکور بايد تعهد بنمايد از ساعت 7 و نيم صبح به مدت 8 ساعت متوالي در شرکت شما حضور داشته باشد و ساعتي x تومان نيز حقوق دريافت کند. مجموع حقوق دريافتي فرد مذکور نيز اگر خيلي کار بلد باشد به زحمت از ماهي يک و نيم ميليون تومان تجاوز ميکند. از طرف ديگر اگر فرد مذکور بخواهد ماهي يک و نيم ميليون تومان درآمد داشته باشد حداقل حقوقش بايد ماهيانه يک ميليون و هفتصد هزار تومان باشد تا با احتساب بيمه و ماليات به اين مبلغ برسد. حال اگر فرد مورد نظر نتواند صبح زود سر کار بيايد و يا به دليل برخي مسائل دوست نداشته باشد 7 صبح سر کار باشد و بخواهد از ساعت 10 صبح کار خود را شروع کند، هر چه قدر هم انسان کار بلد و نابغهاي باشد، در ايران جايي ندارد. البته نظم و انضباط مسئله خوبي است ولي در برخي موارد نوابغ ما انسانهاي سحر خيزي نيستند و کاري که انجام ميدهند به سختي جايگزين دارد. چنين افرادي در ايران جايي ندارند و تنها وقتي به خارج مهاجرت ميکنند و به مقامي ميرسند، ما به دوستانمان ايميل ميزنيم که مدير فلان شرکت معتبر اينترنتي ايراني است و يا 60 درصد فلان شرکت همه جوانان ايراني هستند؛ بي آن که بدانيم اين بيشتر از آن که حاصل فرصتشناسي غربيها باشد، حاصل فرصتسوزي خودمان است. اصليترين مشکل در پيشرفت ايران قوانين دست و پا گيري هستند که سالهاست بهروز رساني نشدهاند!