مقالات اقتصاد کشاورزی و توسعه

در اين مطالعه از چهارچوب کمي براي بررسي و مدل سازي قراردادهاي همکاري در توليد محصولات زراعي بر مبناي مشارکت در منابع در اختيار خانوارهاي روستايي با بهره گيري از ترکيب برنامه ريزي خطي و تئوري بازي همکارانه براي کشاورزان دشت فيروزآباد استفاده گرديد. بدين منظور اطلاعات مربوط به 124 کشاورز در سال زراعي 1387-1386 جمع آوري گرديد. در تئوري بازي همکارانه درآمدها و هزينه ها نقش مهمي را در اجراي توافق بين طرفين ايفا مي کند. از تابع هزينه مبادله به منظور محاسبه هزينه هاي همکاري نظير مخاطرات اخلاقي، هزينه هاي بستن قرارداد و همچنين نظارت بر حسن اجراي قرارداد استفاده شد. ابتدا با اين فرض که هر کشاورزي به تنهايي اقدام به کشت مي نمايد، سود ناخالص و الگوي کشت فردي وي براي هر يک از گروه ها محاسبه شد. سپس با اين ديد که کشاورزان قادرند به شکل هاي متفاوت همکاري کنند، سود ناخالص و الگوي کشت در هر يک از اين حالت ها محاسبه گرديد. نتايج نشان مي دهد که شرکت در ائتلاف به منظور ايجاد همکاري در توليد بين کشاورزان، باعث افزايش منافع کشاورزان نسبت به زماني که به صورت انفرادي اقدام به کشت مي کنند، مي گردد. همچنين نتايج بيانگر اين واقعيت است که منفعتي که نصيب کشاورز مي گردد، همسو با افزايش تعداد گروه هاي همکاري کننده افزايش مي يابد.

 نسخه قابل چاپ

آب منبع حياتي براي هر پديده زيستي و انساني است. امروزه مديريت و حفاظت آب نه تنها در کشورهاي درحال توسعه، بلکه در کشورهاي توسعه يافته هم داراي اهميت بالايي است. در اقتصاد سنتي، آب به عنوان يک عامل توليدي در حسابهاي ملي وارد نمي شود. ولي در واقعيت، آب به طور مستقيم و نامستقيم نهاده اوليه بسياري از کالاها و خدمات است. از چالش هاي فراروي کشور در فرآيند توسعه، مسايل مرتبط با کمبود و کيفيت منابع آب است. ساختار فعلي سازمانهاي مختلف مرتبط با مديريت آب در کشور، بر اساس سياست مجزا کردن مسئوليت ها و عملکردها قرار دارد. هدف اين مطالعه بررسي نقش آب در فرآيند توسعه کشور با استفاده از الگوي تعادل عمومي است. نتايج نشان مي دهد که سهم بخش آب در اقتصاد کلان کم شماري مي شود. عمده ترين دليل اين کم شماري، لحاظ نشدن ارزش واقعي آب در حساب هاي ملي و عدم تعيين حدود و تفکيک ارزش فروش آب در حسابداري ملي است. با توجه به اهميت بخش آب در توسعه اقتصادي و اجتماعي کشور، لازم است که مديريت بخشي منابع آب به سمت مديريت يکپارچه منابع آب سوق يابد. بدين منظور، تنها با ادغام اطلاعات هيدرولوژي و اقتصادي و تهيه حساب اقماري آب مي توان در جهت مديريت يکپارچه آب در کشور گام برداشت.

 نسخه قابل چاپ

در اين مطالعه، تقاضاي گروههاي اصلي خوراكي در مناطق شهري ايران براي دوره زماني 1361 تا 1386 بررسي شده است. بدين منظور از سيستم تقاضاي تقريبا ايده آل خطي (LA/AIDS)، شاخص تقريب خطي لاسپيرس و روش رگرسيون هاي به ظاهر نامرتبط (SUR)استفاده شد. نتايج به دست آمده نشان داد كه متغير متوسط جمعيت خانوار در بيشتر معادلات تاثير معناداري بر تقاضاي خانوار داشته است. قيود همگني و تقارن نيز مورد آزمون قرار گرفت. يافته هاي مطالعه نشان داد كه تمامي گروه هاي خوراكي مورد بحث داراي كشش هاي خودقيمتي منفي مي باشند و به استثناي انواع گوشت، خشكبار، روغنها و چربي ها و قند و شكر و شيريني ها ساير گروه هاي كالايي بي كشش هستند و از ميان آن ها حبوبات بي كشش ترين و خشكبار باكشش ترين گروه مي باشد. لذا، دولت مي تواند از سياستهاي قيمت گذاري در اعمال مديريت بهينه تقاضا و اصلاح الگوي مصرف براي گروه هاي مذكور كه مصرف آنها نسبت به تغييرات قيمتشان حساسيت بالايي دارد، در درازمدت استفاده كند. همچنين، غلات و فرآورده هاي آن، انواع نان و تخم مرغ در سبد خوراكي خانوارهاي شهري، جزو گروه هاي ضروري هستند و حذف ناگهاني يارانه از گروه هاي يارانه دار مطلوب نبوده و كاهش تدريجي آن توصيه مي شود. انواع گوشت، ميوه هاي تازه و سبزي هاي تازه لوكس و حبوبات نيز جزو گروه هاي پست به حساب آمده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين مطالعه، بررسي اثر اتخاذ ترکيب بهينه ابزارهاي سياستي دولت بر مصرف سرانه نان و سهم هزينه اين کالا در هزينه هاي خوراکي دهک هاي مختلف درآمدي کشور است. در اين مطالعه از رهيافت کمينه سازي تغييرات تابع زيان اجتماعي استفاده مي شود و با استفاده از روش بوت استراپ و بر اساس توزيع نرمال براي کشش هاي عرضه و تقاضا، خصوصيات آماري ترکيب بهينه ابزارهاي سياستي و پيامدهاي رفاهي آنها مورد بررسي قرار مي گيرد. نتايج پيامدهاي رفاهي در بازار گندم نشان مي دهد که دولت با به کارگيري همزمان ابزارهاي سياستي يارانه به مصرف کنندگان و قيمت تضميني براي توليدکنندگان، حمايت بيشتري از مصرف کنندگان نسبت به توليدکنندگان اين محصول به عمل آورده است. نتايج حاصل از بهينه سازي سياست هاي دولت در بازار گندم، هزينه هاي دولت و زيان اجتماعي را به طور عمده از راه کاهش سطح حمايت از مصرف کنندگان کاهش مي دهد. نتايج همچنين نشان مي دهد که مصرف سرانه و سهم هزينه نان در هزينه هاي خوراکي خانوار پس از اتخاذ ترکيب بهينه ابزارهاي سياستي، تغيير چشمگيري مي کند و اثر اتخاذ ترکيب بهينه ابزارهاي سياستي بر سهم هزينه نان در هزينه هاي مصرفي خانوار روستايي بيش از خانوار شهري و در دهک هاي پايين درآمدي بيش از دهک هاي بالاي درآمدي است.

 نسخه قابل چاپ

حضور موفق ارقام برنج هندي و پاکستاني در بازار ايران به سبب تشابه کيفي با ارقام ايراني، قيمت پايين اين ارقام، تبليغات گسترده و برخورداري از بسته بندي مناسب، زراعت برنج در ايران را با چالش مواجه ساخته است. استقبال مصرف کنندگان ايراني از اين برنج هاي وارداتي چنانچه ناشي از تغيير در ترجيحات مصرف کنندگان ايراني به نفع اين ارقام و ايجاد وفاداري به محصولات فوق باشد مي تواند به نابودي زراعت برنج در کشور منجر شود. پژوهش حاضر در پي بررسي همين موضوع است. در اين تحقيق تلاش شده تا پايداري و وجود شکست ساختاري در ترجيحات مصرف کنندگان ايراني براي سبد کالايي برنج مورد آزمون قرار گيرد. به اين منظور از رهيافت غيرپارامتريک تشکيل ماتريس ترجيحات ابراز شده ضعيف (WARP) و ترکيب آن با آزمون آماري K-W با بهره گيري از آمار و اطلاعات مربوط به دوره 1386- 1369 استفاده شده است. نتايج حاصل از تشکيل ماتريس WARP بيانگر رخداد نقض ترجيحات آشکار شده در سال 1378 مي باشد. اما، نتايج آزمون K-W اين نقض را در اثر تکانه هاي غيرخطي موقت مي داند و عدم وجود شکست ساختاري در ترجيحات مصرف کنندگان ايراني براي برنج را تاييد مي کند. پايداري ترجيحات مصرف کنندگان براي برنج ايراني دلالت بر اين دارد که توليد کنندگان ايراني مي توانند از اين فرصت استفاده نمايند و با افزايش کيفيت محصول، بهبود بهروري و کاهش هزينه توليد جايگاه برنج داخلي را بار ديگر تثبيت نمايند.

 نسخه قابل چاپ

در مطالعه حاضر، واردات بخش کشاورزي ايران براي دوره 94-1389 با استفاده از روش هاي اقتصادسنجي و شبکه عصبي مصنوعي پيش بيني شده است. براي اين منظور از داده هاي دوره 83-1350 براي پيش بيني و آموزش شبکه و از داده هاي دوره 88-1383 براي آزمون صحت پيش بيني هاي به دست آمده استفاده شد. نتايج مطالعه نشان داد که شبکه عصبي پيشرو داراي خطاي کمتر و عملکرد بهتري در مقايسه با روش اقتصادسنجي VAR و ARIMA براي پيش بيني واردات محصولات کشاورزي ايران مي باشد. با توجه به پيش‏بيني صورت گرفته با استفاده از روش شبکه عصبي، ارزش واردات محصولات کشاورزي در سال هاي 92-1389 با افزايش همراه خواهد بود، اما در سال 1393 مقدار افزايش نامحسوس بوده و در سال 1394 مجددا افزايش خواهد داشت. بنابراين پيشنهاد مي‏گردد که دولت و دستگاه هاي ذيربط با استفاده از نتايج مطالعه حاضر از نوسانات ناگهاني ارزش واردات محصولات کشاورزي جلوگيري کنند.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله تعيين کننده هاي تمايل به پرداخت و ارزش گردشگري پارک ملي تندوره با استفاده از داده هاي مقطع زماني 144 خانوار درگز و قوچان و بهره گيري از روش ارزش گذاري مشروط و الگوي لاجيت در سال 1387 مطالعه شد. نتايج نشان داد که سن و پيشنهاد وروديه داراي تاثير منفي و درآمد داراي تاثير مثبت بر روي تمايل به پرداخت براي گردشگري در پارک ملي تندوره مي باشند. همچنين متوسط تمايل به پرداخت بازديدکنندگان براي ارزش تفريحي اين منطقه 2639 ريال براي هر بازديد و کل ارزش گردشگري آن 665.165 ميليون ريال مي باشد. ارزش تفريحي اين پارک براي سياست گذاران و تصميم گيران بخش گردشگري، توجيه و ابزاري را فراهم مي آورد تا از کيفيت پارک هاي ملي و سرمايه گذاري در آن حمايت و از تخريب آن جلوگيري کنند.

 نسخه قابل چاپ

زرشک يکي از مهمترين محصولات توليدي استان خراسان جنوبي است. با توجه به اينکه در حدود 60 هزار نفر در زنجيره توليد، توزيع و فراوري زرشک مشغول به کار هستند و درآمد هزاران خانواده به طور مستقيم و غيرمستقيم به محصول زرشک وابسته است. اما مصرف سرانه زرشک در کشور کمتر از يک کيلوگرم در سال است، آگاهي از ويژگي هاي کيفي مورد توجه مصرف کنندگان به گسترش بازار فروش اين محصول کمک مي کند. لذا هدف از اين مطالعه بررسي عوامل کيفي موثر بر قيمت زرشک با استفاده از الگوي قيمت گذاري کيفي در اين استان است. داده هاي مطالعه از تعداد 100 پرسش نامه که با استفاده از نمونه گيري تصادفي ساده از خانوارهاي شهرستان بيرجند در سال 1389 تکميل شده است، استخراج گرديد. نتايج حاصل از برآورد الگوي قيمت گذاري کيفي نشان مي دهد که پفکي بودن زرشک و خوشرنگ بودن آن و همچنين آگاهي مصرف کنندگان از خواص زرشک، تاثير مثبت و معني داري بر روي قيمت زرشک دارد و تاثير بسته بندي و نشان تجاري بر قيمت زرشک از نظر آماري معني دار نيست. بنابراين پيشنهاد مي شود اطلاع رساني مناسب براي آگاهي توليدکنندگان از خواست و سليقه مصرف کنندگان و همچنين آگاهي مصرف کنندگان از خواص زرشک صورت گيرد.

 نسخه قابل چاپ

بخش کشاورزي به اعتبار شاخص هاي مهم اقتصادي، به درستي محور توسعه کشور تلقي گرديده و از مهمترين راه هاي دستيابي به اهداف پيش بيني شده در سند چشم انداز مي باشد. در اين رهگذر مديريت دانش و دانايي محوري، اصل کليدي و تعيين کننده آغاز و تداوم اين راه مي باشد. اين مقاله، ضمن بررسي فرايند مديريت دانش تخصصي - کاربردي در بخش کشاورزي (مطالعه موردي استان يزد) به رتبه بندي مراحل و عوامل مطرح در هر يک از آنها مي پردازد. داده ها، بصورت کتابخانه اي، مصاحبه اي و پرسشنامه اي گردآوري و روايي پرسشنامه توسط اساتيد، محققين و کارشناسان رشته هاي مديريت و کشاورزي مورد تاييد قرار گرفت. از 196 پرسشنامه توزيع شده بين محققين، کارشناسان و مروجين کشاورزي استان يزد، 160 پرسشنامه جمع آوري گرديد. پايايي پرسشنامه، بر اساس ضريب آلفاي کرونباخ، برابر 0.86 بدست آمد. نتايج حاصله نشان مي دهد نمره چهار مرحله مديريت دانش شامل توليد و کسب دانش، ذخيره و بازيابي، انتقال و تسهيم و کاربرد دانش تخصصي  -کاربردي در بخش کشاورزي بالاتر از حد متوسط است و اختلاف ميان آنها با اطمينان 99 درصد معني دار مي باشد. بدون شک سهم دانش تخصصي - کاربردي و مديريت آن در عرصه توليدات کشاورزي در توفيقات بخش کشاورزي در سال هاي اخير کم نمي باشد. نقش اين فرايند به ويژه در افزايش عملکردها در واحد سطح آشکارتر مي باشد. بر اساس رتبه بندي انجام شده با تکنيکTOPSIS ، مرحله تسهيم و انتقال در بين فرايندهاي مديريت دانش تخصصي  -کاربردي حايز رتبه اول گرديد. از مصاديق اين نتيجه مي توان به هم خواني رشد توليد در نمونه هاي مورد بررسي با فعاليت هاي ترويجي، از جمله نفر روز کلاس هاي آموزشي، اشاره نمود. در مجموع اين بررسي دلالت بر وجود ساختار اوليه مديريت دانش در بخش کشاورزي دارد که با تقويت و اصلاح شاخص ها و استقرار کامل آن در اين بخش مي توان انتظارات برنامه و سند چشم انداز بيست ساله در زمينه امنيت غذايي را محقق ساخت.

 نسخه قابل چاپ

برداشت بيش از حد از سفره هاي آب زيرزميني به علت عدم مديريت صحيح منجر به کاهش سطح آب هاي زيرزميني شده است و از آنجايي که اقتصاد روستا بر پايه کشاورزي است و کشاورزي نيز وابسته به آب است، کاهش سطح آب هاي زيرزميني رفاه کشاورزان را تحت تاثير قرار مي دهد. لذا در اين مطالعه به بررسي کاهش رفاه ناشي از کاهش سطح آب هاي زيرزميني، با استفاده از الگوهاي اقتصاد سنجي پرداخته شد. براي اين منظور از تخمين تابع توليد و تشکيل تابع رفاه، استفاده شد. داده هاي مورد نياز از تکميل 130 پرسشنامه در دشت فيروزآباد براي دو وضعيت استفاده از چاه هاي عميق و نيمه عميق در سال زراعي 86-87 جمع آوري شد. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد که ارزش توليد نهايي آب در توليد گندم بيش از هزينه استخراج هر واحد آب است و به علت برداشت بيش از حد از منابع آب، رفاه هر کشاورز به ازاي هر متر افت سطح آب براي چاه هاي نيمه عميق 924110 تومان و براي چاه هاي عميق 431210 تومان کاهش مي يابد. کاهش رفاه براي هر مترمکعب آب براي چاه هاي عميق 3.8 تومان و براي چاه هاي نيمه عميق 8.1 تومان محاسبه شد.

 نسخه قابل چاپ

يکي از مهمترين ريسک هاي موجود در بخش کشاورزي، ريسک ناشي از نوسانات قيمتي محصولات کشاورزي مي باشد. بازارهاي آتي محصولات کشاورزي به عنوان يکي از سياست ها و راهکارهاي اجرايي، تاثير بسزايي بر کاهش نوسانات قيمتي محصولات کشاورزي دارند. با توجه به اين مهم در اين مطالعه، عوامل موثر بر درجه مشارکت کشاورزان (نسبت تامين) براي فروش محصول توليدي در بازار آتي با استفاده از داده هاي مقطعي 90 نفر از گوجه کاران شهرستان مشهد در سال زراعي 89-1388 با بهره گيري از الگوي رگرسيون خطي برآورد و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج اين مطالعه نشان مي دهد که اولا نسبت تامين در بازار آتي اين محصول در نمونه مورد مطالعه بين 1.25 تا 5.63 متغير بوده و ثانيا مقدار بهينه نسبت تامين برابر 0.03 مي باشد. همچنين نتايج حاصل از الگوي رگرسيون خطي نشان مي دهد که متغيرهاي سن کشاورز و ميزان بدهي کشاورز، به لحاظ آماري معني دار و داراي تاثير مثبت بر درجه مشارکت کشاورزان (نسبت تامين) در بازار آتي و متغيرهاي سطح زيرکشت، نحوه فروش محصول و ضريب تغيير قيمت محصول در بازار نقدي به لحاظ آماري معني دار و داراي تاثير منفي بر درجه مشارکت کشاورزان (نسبت تامين) در بازار آتي مي باشند. با توجه به نتايج، افزايش آگاهي کليه گروه هاي سني کشاورزان از طريق رونق بخشيدن کلاس هاي آموزشي و ترويجي و انگيزه بخشي به کشاورزان کوچک مقياس (گروه هاي هدف) به استفاده از اين نوع بازار به عنوان پيشنهادات ارائه شده است.

 نسخه قابل چاپ

مزيت نسبي اصطلاحي است که پتانسيل بالقوه و بالفعل کشور را براي توليد محصولات مختلف در مقايسه با بازارهاي جهاني نشان مي دهد. بنابراين تحقيقات در اين زمينه مي تواند رويکردي دوگانه داشته باشد. اين تحقيقات هم مي تواند پتانسيل کشور را در توليد محصولاتي که هنوز توليد نشده است نشان دهد و هم مي تواند توان بالفعل محصولاتي را که در کشور توليد مي شوند را مورد ارزيابي قرار دهد. در اين مطالعه از روش ماتريس تحليل سياستي (PAM) و شاخص هزينه منابع داخلي (DRC) براي محاسبه مزيت نسبي استفاده شده است. براي بررسي سياستهاي حمايتي از اين محصول نيز از شاخصهاي محاسباتي ماتريس تحليل سياستي بهره گرفته شده است. محدوده زماني تحقيق سال زراعي 86-1385 و محدوده مکاني آن شهرستان هاي عمده توليد کننده کشمش در استان قزوين بود و در اين تحقيق از روش خوشه اي دو مرحله اي براي مطالعه ميداني و پرسشگري استفاده شد. شاخص DRC مقدار 0.78 را براي کشمش نشان مي دهد که حاکي از مزيت نسبي اين محصول است. شاخص هاي حمايتي محاسبه شده نيز نشان مي دهد برآيند سياست هاي داخلي در جهت حمايت از اين محصول نبوده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف از انجام اين تحقيق بررسي عوامل آموزشي - ترويجي موثر بر بکارگيري گياهان تراريخته بود. اين تحقيق به روش پيمايشي انجام شد و از نوع توصيفي - همبستگي است. جامعه آماري مورد نظر شامل متخصصان بيوتکنولوژي مراکز تحقيقات استان تهران بودند (N=85) که اين تعداد با استفاده از روش سرشماري مورد مطالعه قرار گرفتند و در نهايت 63 پرسشنامه جمع آوري شد و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. ابزار تحقيق پرسشنامه بود که روايي آن توسط پانلي از متخصصان ترويج و آموزش کشاورزي و بيوتکنولوژي مورد بررسي، اصلاح و تاييد قرار گرفت. ضريب اعتبار (کرونباخ آلفا) پرسشنامه با انجام آزمون پيش آهنگي با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 بين 0.83 تا 0.92 بدست آمد. يافته هاي توصيفي نشان مي دهد که استفاده از رسانه هاي ارتباط جمعي (راديو و تلويزيون) از بيشترين اهميت و استفاده از مزارع و باغات نمونه از کمترين اهميت در زمينه بکارگيري گياهان تراريخته برخوردارند. نتيجه حاصل از مقايسه ميانگين ها نشان داد که متغيرهايي چون داشتن سمت اجرايي و رشته تحصيلي متخصصان بر بکارگيري گياهان تراريخته موثر است. بر اساس ضريب همبستگي اسپيرمن بدست آمده، ارتباط با کارشناسان ترويج، استفاده از رسانه هاي ارتباط جمعي (راديو و تلويزيون)، مرتبه علمي متخصصان و متغير بکارگيري گياهان تراريخته همبستگي معني داري وجود دارد و اين متغيرها حدود 52 درصد از تغييرات ايجاد شده در متغير بکارگيري گياهان تراريخته را تبيين مي کنند.

 نسخه قابل چاپ

مصرف زياد و ناکاراي انرژي در کشاورزي منجر به اتلاف منابع و مسائل زيست محيطي مي گردد. در تحقيق حاضر با استفاده از تابع توليد کاب داگلاس 3 رابطه ميان انرژي نهاده هاي مصرفي و عملکرد محصولات گوجه، خيار و خربزه ارزيابي گرديد. داده ها در دي ماه 1388 به شيوه مصاحبه رو در رو با 90 کشاورز شهرستان فيروزآباد به روش نمونه گيري تصادفي ساده جمع آوري گرديد. نتايج برآوردهاي اقتصاد سنجي نشان داد در محصولات خيار و گوجه، اثر انرژي نهاده هاي مصرفي از قبيل نيروي انساني، ماشين آلات و آب آبياري بر عملکرد، معني دار و مثبت است. در محصول خربزه اثر انرژي نهاده هاي مصرفي نيروي انساني، مواد شيميايي و آب آبياري بر عملکرد معني دار و مثبت و اثر انرژي نهاده مصرفي کود منفي است. در محصولات گوجه و خربزه بيشترين اثر انرژي نهاده هاي مصرفي مربوط به نهاده نيروي کار و در محصول خيار مربوط به نهاده آب آبياري است. همچنين نتايج نشان داد که اثر انرژي غيرمستقيم در افزايش توليد بيشتر از انرژي مستقيم و اثر انرژي تجديد نشونده بر عملکرد بيشتر از تجديد شونده است.

 نسخه قابل چاپ

در اين مطالعه تمايل به پرداخت 180 کشاورز گندم کار استان خراسان رضوي، براي گزينه هاي مختلف حذف علف هاي هرز در مراحل مختلف رشد از طريق الگوي رگرسيون لگاريتمي در سال 1387 مورد بررسي قرار گرفت. نتايج مطالعه نشان داد که متغير کل درآمد سالانه کشاورز، چند ساله بودن علف هاي هرز و متغيرهاي مجازي درصد حذف علف هاي هرز در مراحل مختلف رشد آن داراي تاثير مثبت و معني داري بر ميزان تمايل به پرداخت کشاورزان به منظور کنترل علف هاي هرز در هر سه مرحله رشد آن دارند که نشان دهنده تاثيرگذاري بيشتر اين متغيرها بر ميزان تمايل به پرداخت از سوي کشاورزان مي باشد. مهم ترين متغير با تاثيرگذاري مثبت بر تمايل به پرداخت کشاورزان براي مديريت علف هاي هرز در هر سه مرحله، درآمد کل سالانه است. ميانگين تمايل به پرداخت کشاورزان براي حذف علف هاي هرز در هر يک از وضعيت هاي موجود از مرحله جوانه زني به سمت مرحله رشد زايشي روندي رو به افزايش دارد. با توجه به نتايج، توجه به الگوي رفتار اقتصادي کشاورزان براي مديريت علف هاي هرز در مراحل مختلف رشد آن براي دريافت پيام هاي لازم مديريتي در جهت توليد علف کش هايي با کارايي بالا به ويژه در مرحله رشد زايشي، توجه به ميزان تمايل به پرداخت ها براي قيمت گذاري علف کش ها با کارايي هاي کنترل متفاوت علف هاي هرز و نگاه ويژه به مديريت علف هاي هرز چند ساله و روش هاي کنترلي تلفيقي تضمين کننده کنترل هاي بالاي 70 درصد به عنوان پيشنهادات ارائه شده است.

 نسخه قابل چاپ