يکي از قديميترين ورزشهاي جهان همين ورزش زورخانهاي خودمان است که تقريبا همه آن را ديدهايم يا دستكم درباره آن چيزهايي شنيدهايم. يکي از اركان اين ورزش «مرشد» است که نقش رهبري گروه را ايفا ميکند. امروزه چنين نقشي را در دانشگاهها بهعنوان رشته «مديريت ورزشي» تدريس ميکنند و ناگفته پيداست فناوري اطلاعات، مديريت کلاسيک را به مديريت نوين کشانيده و جاي مرشد در زورخانه را به پايگاه مديريت اطلاعاتي سازمان تبديل کرده است.
عناصر مديريت ورزشي
براي شناخت تاثيرات فناوري اطلاعات بر اين محيط بهتر است ابتدا اجزاي اصلي اين طيف را بشناسيم تا بدانيم دقيقا چه چيزي تحت تاثير قرار خواهد گرفت؟
نکته: موارد ياد شده تنها عناصر اصلي در يک نگاه ساده به مديريت تخصصي ورزش است.
يكم: مديريت مجموعههاي ورزشي يکي از عناصر اصلي مديريت ورزشي است که بهنوعي با بسياري از تخصصها و نيازهاي آنان در ارتباط است. مدير بايد اطلاعات مجموعههاي مختلف را در اختيار داشته باشد تا بتواند منابع را بهصورت درست تقسيم کند. هرچه سرعت گردش اطلاعات و ميزان درستي آنها بيشتر باشد مديريت موثرتر خواهد بود.
دوم: مديريت تخصصي ورزشي که بيشتر جوانب فني شاخههاي گوناگون را در نظر دارد، باعث ميشود شخصي بهعنوان مدير، تمام امور فني، پشتيباني، برنامهريزي، هماهنگي و رفاهي را بهصورت متمرکز مديريت کند. اطلاعات در لحظه ميتواند به اين مدير براي هدايت و سازماندهي کارها کمک زيادي کند.
سوم: بازاريابي ورزشي: هزينههاي بالاي ورزشهاي تخصصي و نيمهتخصصي و همچنين نياز اين نوع فعاليتها به داشتن توجيه اقتصادي باعث ميشود تا موضوع بازاريابي تخصصي ورزشي اهميت پيدا کند. اين حرفه با ايجاد ارتباط ميان بنگاه اقتصادي و نهاد ورزشي تعامل اقتصادي ايجاد ميکند. لزوم داشتن اطلاعات صحيح از وضعيت محصولات ورزشي و بازار، اهميت اقتصادي سيستمهاي اطلاعرساني را پررنگ ميکند.
چهارم: تبليغات ورزشي نيز يکي ديگر از زمينههاي مديريت ورزشي است که بيشتر به شاخه اطلاعرساني و روابط عمومي گرايش دارد. دسترسي به ابزار اطلاعرساني تخصصي که با ساختاري مناسب بتواند سياستهاي كلي رشتههاي ورزشي را اعمال کند، در اينجا مورد توجه خواهد بود.
عامل قدرت
از گذشته دور، در فرهنگ و ادبيات ما برداشتن دانايي و دانش بهعنوان عاملي براي قدرت توصيه شده اما به هر حال در بيشتر دنياي روزگار قديم پول تنها منبع قدرت محسوب ميشد. شعاري که از چندي پيش مطرح شده نماد قدرت در عصر حاضر است. اين شعار ميگويد: «Knowledge is power» يعني دانش توانايي است!
قدرتي که از دانش ناشي ميشود، امروزه به پايگاههاي دادهاي وابسته است که با طبقهبندي اطلاعات آنها را قابل جستجو و ارزيابي ميکند. اين ذخيرهسازي تنها در کنار هم چيدن اطلاعات نيست بلکه فراهم کردن بستري براي ايجاد ارتباط ميان آنهاست. انواع سيستمهاي پايگاه دادهاي (Database Systems) ساختارهاي مستقل و يگانهاي هستند که اطلاعات را مستقل از کاربر ذخيره ميکنند و کاربر بدون اين که از مكان اين دادهها آگاه باشد، ميتواند به آنها دسترسي داشته باشد.
عامل قدرت در ورزش
حالا بايد ديد اين عوامل قدرت در ورزش چه تاثير و جايگاهي دارند؟
تا چند سال پيش اگر ميخواستيد به ورزشگاهي برويد، پيش از ورود به آنجا از جايي كه قرار بود بنشينيد و بازي را تماشا كنيد يا ساير اطلاعات و اخبار بازي چيزي نميدانستيد، اما امروزه به سادگي با ايجاد يک پايگاه داده بر بستر وب ميتوان پيش از آغاز بازي عمليات ثبتنام و فروش بليت را از قبل انجام داد و به هر کسي دقيقا گفت کجاي ورزشگاه ميخواهد يا ميتواند حضور داشته باشد.
در کنار اين کار ميتوان اطلاعات مربوط به يك بازي مانند زمان و مكان برگزاري، داوران، تعداد شركتكنندگان يا امكانات موجود در ورزشگاه را بهسادگي به همه اطلاع داد يا هنگام برگزاري بازي و پيش از آن اخبار را به تلفن همراه تماشاچيان فرستاد.
پايگاههاي داده که يکي از لايههاي فناوري اطلاعات محسوب ميشوند، ميتوانند سوابق کارهاي انجام شده مثل بازيها را در خود گردآوري کرده و دستاوردهاي علمي و تحقيقي ورزشکاران، مربيان و متخصصان را در آنها ذخيره كنند. دستيابي به سوابق بازيکنان و حتي اماکن برگزاري ميتواند تحليلهاي ورزشي را بهشکلي واضح دچار دگرگوني کند.
قدرت منابع
شکي نيست که پول امروز نيز مانند گذشته محرک و بازدارنده هر نوع فعاليتي از جمله ورزش حرفهاي است، اما بدون داشتن منابع اطلاعاتي قابل اطمينان نميتوان به سودي که بايد رسيد. توزيع منابع يکي ديگر از اصليترين کارکردهاي اطلاعاتي حاضر است. اما دليل قدرت پايگاه داده چيست؟
پايگاه داده قدرت خود را از ارتباط منطقي يک سري جدول ميگيرد و اگر پايگاههاي داده در شبکههاي محلي و جهاني بههم وصل شوند، مانند ظروف آبي هستند که آنها را بههم ارتباط داده باشيم و همه ميتوانند از اطلاعات ديگران استفاده کنند.
حال تصور كنيد كه از اطلاعات درماني ورزشکاران اروپا ظرف چند ساعت ميتوانيد آگاه شويد، آيا اين اطلاعات ارزشمند نيست؟
با اشتراک منابع ميتواني هدفي که پيشتر براي المپيک 2012 ذکر شد را بجوييم؛ يعني استفاده کمتر از چاپگر و کاغذ در بازيهاي سال 2012 لندن با اشتراک چاپگرهايي در مکانهاي مختلف و بهكارگيري اطلاعرساني ديجيتال بهجاي کاغذي كه ميتواند تاثير اين موضوع را مشخص کند.
منابع اطلاعاتي داخل ميدان مسابقه نيز بهطور محسوسي به ارتباط بازيکنان، داوران و ناظران کمک ميکند. نمونه آن را هفته گذشته در سيستم تشخيص گل بيان کرديم.
شبکههاي اطلاعرساني نيز از ديگر منابع قدرت در ورزش هستند. بر اساس آمار روزنامهUSAToday، 60درصد از 3 ميليون بازديدکننده آنلاين اين روزنامه تمايل دارند صفحات ورزشي را نيز ببينند.
شبکههاي آموزشي نيز ميتوانند بسياري از هزينههاي آموزشي اعضا و مديران را براي مديريت ارشد کاهش دهند. مثلا بهجاي اينکه يک کلاس مربيگري يا دورههاي هفتگي و ماهانه در يک مکان خاص برگزار شود، بهتر است اين دوره در خانه افراد باشد آنهم پاي اينترنت. اين روش مديران را براي اطلاعرساني خاص توانمند ميسازد. براي بازيکنان گرانقيمت هم بهتر است در خانه بمانند تا خستگي ناشي از تردد به آنها تحميل نگردد.
شبکههاي اطلاعرساني در زمان نقلوانتقال بازيکنان نيز نقش اساسي دارند و اخبار را بهسرعت منتشر ميکنند.
کالاهاي ورزشي آنلاين
نمونه بارز سودآوري فضاي آنلاين براي توليدکنندگان ورزشي و ورزشکاران را اينگونه ميتوان تشريح کرد: يک راکت تنيس متوسط در شرکت توليدکننده آمريکايي 32 دلار قيمت تمامشده دارد، همين راکت در سايت اين شرکت 43 دلار فروخته ميشود. حال اگر واسطه عمده بخواهد آن را بخرد 40 دلار ميخرد و تا 160 دلار ميفروشد. در تحقيقات دانشگاه ورزشي آمريکا آمده است: تجارت الکترونيکي ميتواند تا 80 درصد کاهش قيمت ابزار ورزشي ايجاد کند.
تجارت الکترونيکي نيازهاي مديران را با کمترين قيمت برآورده ميکند و در اقتصاد مديريتي اين آغاز يک بازي برده است.
موانع نفوذ فناوري اطلاعات در ورزش
بعد فيزيکي و درک افراد دو مانع اساسي در اين رابطه هستند. در بعد فيزيکي، گراني فناوري و بالا بودن هزينه سرانه راهاندازي آنها مطرح است. در آمريکا 60 درصد افراد بزرگسال آنلاين هستند و اين شامل کساني است که ميتوانند هزينه خريد رايانه، اينترنت و... را بپردازند. اين موضوع باعث ايجاد نوعي شکاف ديجيتالي شده که افراد فقيرتر را از اطلاعات دور نگهميدارد در حاليکه برخي از ورزشکاران ممكن است از همين قشر ضعيف جامعه باشند. اين موضوع باعث تفاوت در رشد افراد ميشود.
اما مشکل ديگري که در کشورهاي رو بهتوسعه ميتوان ديد، توان ادراکي مديران از فناوريهايي مانند فناوري اطلاعات است. با نگاهي به سرفصل درسها، منابع و خروجي درسهاي مديريت ورزشي دانشگاههاي کشور خودمان بهراحتي ميتوان بوي کهنگي و فرسودگي اين علوم را استشمام کرد. علوم و قواعدي در اين مراکز تدريس ميشود که بعيد است در دنياي فناوري حتي خاطرهاي از آنها باقي مانده باشد. عدمآشنايي استادان اين دانشگاهها با وجوه واقعي و توانمنديهاي فناوري اطلاعات باعث شده تا اين موضوع از کتابها و منابع درسي آنها دور بماند و دانشجويان هم جهتگيري خاصي به اين سمت نداشته باشند.
براي درک فاصله فعلي دانشگاههاي کشور از ابعاد فناوري اطلاعات ورزشي ميتوانيد منابع علمي و ترکيببندي سايت المپيک 2012 را با دانشگاههاي تربيت بدني مقايسه کنيد:
http://www.london2012.com
http://www.thesportjournal.org
http://www.sportscad.com
در هر حال فناوري اطلاعات و ارتباطات ميتواند راهگشاي مديريت ورزشي باشد تا هزينهها را کم، سرعت را زياد و دقت را افزايش دهد.
سعيد آزاد