0

بانک مقالات پزشکی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 4 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):31-39.
 
تعيين جهش هاي ژن پژواکين مرتبط با ناشنوايي در دانش آموزان استان کهگيلويه و بويراحمد
 
طاهرزاده قهفرخي مريم,فرخي عفت,شيرمردي سيدابوالفتح,قاسمي ثريا,ابوالحسني مرضيه,آزادگان فاطمه,رييسي سميه,رييسي مرضيه,بني طالبي گل اندام,هاشم زاده چالشتري مرتضي*
 
* دانشگاه علوم پزشكي شهركرد، مركز تحقيقات سلولي و مولكولي
 
 

مقدمه و هدف: ناشنوايي يک اختلال عمومي است که ميليون ها نفر در سراسر جهان به آن مبتلا هستند. ناشنوايي مي تواند به علت هاي ژنتيکي، محيطي و يا هر دو رخ دهد. ناشنوايي ژنتيکي بسيارهتروژن است و بيش از 100 ژن را عامل اين اختلال در انسان مي دانند. به تازگي ژن پژواکين را عامل ناشنوايي در بعضي جمعيت ها معرفي کرده اند. هدف از اين مطالعه بررسي جهش هاي ژن پژواکين در ناشنوايان ژنتيکي غيرسندرمي بود.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه تجربي است  که در سال 1388 در مرکز تحقيقات سلولي و مولکولي دانشگاه علوم پزشکي شهرکرد انجام شد
. DNA نمونه هاي خون محيطي 88 نفر مبتلا به ناشنوايي با استفاده از روش استاندارد فنل کلروفرم استخراج گرديد. تجزيه و تحليل جهش هاي ژن پژواکين با استفاده از روش غربالگري PCR-SSCP/HA انجام شد. نمونه هاي مشکوک که به صورت باندهاي شيفت دار بر روي ژل پلي اکريل آميد آشکار شدند، از طريق تعيين توالي تاييد گرديدند.
يافته ها: دو پلي مورفيسم ژن پژواکين شامل
 c.793C>Gو c.793C>T  به ترتيب در 8 و 1 نفر از افراد ناشنوا آشکار گرديد.
نتيجه گيري: در کل منطقه کدکننده ژن پژواکين، هيچ جهشي مربوط به اين ژن در بيماران مورد مطالعه پيدا نشد. در نتيجه هيچ ارتباطي بين جهش هاي ژن پژواکين و ناشنوايي در بيماران مورد مطالعه وجود ندارد.

 
كليد واژه: ناشنوايي، پژواکين، جهش ژني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 1 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):1-11.
 
بررسي ترکيبات شيميايي و خصوصيات ضدميکروبي روغن فرار گياه رزماري به تنهايي و در ترکيب با ليزوزيم، عليه ليستريا مونوسيتوژنز
 
ساعي دهكردي سيدسياوش,تاجيك حسين,مرادي مهران,جعفري دهكردي افشين*,قاسمي سارا
 
* دانشگاه شهرکرد، دانشکده دامپزشکي، گروه علوم درمانگاهي
 
 

مقدمه و هدف: رزماري از خانواده نعناع و ليزوزيم به عنوان عامل ضد باکتري طبيعي در ميکروب شناسي غذا مورد توجه مي باشند. اين مطالعه با هدف شناسايي ترکيبات و بررسي اثرات ضدليستريايي روغن فرار رزماري به تنهايي و به صورت ترکيب باليزوزيم جهت ارتقاي اثرات ضدليستريايي دو ماده مذکور و استفاده از نتايج حاصل از اين بررسي به منظور تعميم در مدل هاي غذايي و تبديل اين روش هاي آزمايشگاهي به روش کاربردي در خط توليد مواد غذايي در آينده صورت پذيرفت.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه تجربي است که در سال 1388 در دانشگاه اروميه انجام شد. پس از شناسايي گياه رزماري، روغن فرار به روش تقطير با آب استخراج و ترکيبات آن با دستگاه کروماتوگرافي گازي متصل به طيف سنج جرمي شناسايي گرديد. فعاليت ضد باکتريايي روغن فرار عليه ليستريا مونوسيتوژنز به تنهايي و به صورت ترکيبي با ليزوزيم در
pH هاي 5، 6 و 7 به روش رقت سازي ميکروبراث بر اساس تعيين حداقل غلظت بازدارنده در سه بار، تکرار و محاسبه ميانگين ارزيابي گرديد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماري آناليز واريانس يک طرفه تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها:
98.05 درصد ترکيبات روغن رزماري شناسايي گرديد. ترکيبات اصلي شامل؛ آلفا- پينن، 1 و 8- سينئول، وربنون، کامفر، بورنئول، 3- اکتانون، کامفن و لينالول بود. ممانعت از رشد روغن رزماري عليه باکتري در pH=5 بارزتر و حداقل غلظت ممانعت کننده برابر با 225 ميکروگرم در ميلي ليتر بود. حداقل غلظت ممانعت کننده در pH=5 برابر 640 ميکروگرم در ميلي ليتر و در pH=7 ممانعتي ديده نشد. ليزوزيم تيمار شده با حرارت 80 درجه سانتي گراد در pH مذکور، حداقل غلظت بازدارنده را به 160 ميکروگرم در ميلي ليتر تقليل داد.
نتيجه گيري: روغن رزماري با ترکيب شيميايي شناخته شده به تنهايي و به طور ترکيبي با ليزوزيم معمولي و تيمار شده عليه ليستريا مونوسيتوژنز ممانعت کننده مي باشد. ترکيب ليزوزيم و به خصوص ليزوزيم تيمارشده با روغن رزماري، اثر ضد ليستريايي را افزايش مي دهد
.

 
كليد واژه: روغن فرار رزماري، ليزوزيم، ليستريا مونوسيتوژنز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 10 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):87-93.
 
گزارش يک مورد اسپاسم شريان راديال در حين بيهوشي
 
مسعودي فر مهرداد*,روحاني فرناز
 
* دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، دانشكده پزشكي، گروه بيهوشي
 
 

مقدمه و هدف: يکي از بزرگ ترين نقطه ضعف هاي شريان راديال تمايل به اسپاسم است. اسپاسم شريان مي تواند به علت تزريق اشتباه دارو در شريان به جاي وريد، نمونه گيري مکرر شرياني و در موارد استفاده از شريان راديال به عنوان گرافت کرونر روي دهد. وازواسپاسم باعث هيپوپرفيوژن، ناتواني و حتي قطع عضو مي شود. پاپاورين که يک آلکالوئيد اپيوم است، مي تواند در درمان اسپاسم احشا و وازواسپاسم، به خصوص در قلب و مغز و اسپاسم شريان راديال استفاده شود. هدف از اين مقاله گزارش يک مورد اسپاسم شريان راديال در حين بيهوشي است.
معرفي بيمار: بيمار مردي 72 ساله بود که با تشخيص گانگرن روده و پريتونيت که در سال 1387 در بيمارستان الزهراي (س) اصفهان تحت عمل لاپاراتومي قرار گرفت. به علت اسيدوز شديد 3 مرتبه در حين عمل از دست راست بيمار جهت آناليز گازهاي خون شرياني نمونه گيري انجام شد. پس از ورود بيمار به ريکاوري فقدان نبض راديال در دست راست و سيانوز شديد همان دست از مچ به پايين مشاهده شد. پس از درمان با پاپاورين شرياني از طريق کاتتر شرياني در شريان براکيال که به همين منظور تعبيه شده بود، علايم بهبود در بيمار ظاهر شد.
نتيجه گيري: اسپاسم شريان راديال در حين و پس از بيهوشي عمومي علي رغم نادر بودن، بسيار خطرناک و مصيبت بار است و متخصص بيهوشي بايد کليه اقدامات پيشگيري  کننده از جمله؛ آرتريال لاين در موردنياز به خون گيري هاي مکرر را انجام دهد و در صورت بروز عارضه، روش برخورد صحيح با آن را بداند و داروهاي لازم را در دسترس داشته باشد.

 
كليد واژه: اسپاسم، شريان راديال، پاپاورين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 2 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):13-21.
 
بررسي اثربخشي مداخلات ارتقا دهنده اميد دربيماران مبتلا به سرطان شهرستان سنندج در سال 1386
 
عبدي نسرين,تقديسي محمدحسين*,نقدي سيران
 
* دانشگاه علوم پزشکي ايران، دانشکده بهداشت، گروه خدمات بهداشتي و درماني
 
 

مقدمه و هدف: سرطان دسته اي از بيماري هاست که با رشد کنترل نشده سلولي و تهاجم به بافت هاي موضعي و متاستاز سيستميک مشخص مي شود. ميزان بروز سرطان طي 50 سال گذشته به طور يکنواخت افزايش پيدا کرده است. روحيه اميدوارانه از فاکتورهاي بسيار مهم و از عناصر ضروري در بيماري سرطان است که اثرات زيادي در سازگاري بيماران با شرايط، به خصوص در طي دوران درد و محروميت دارد. اميد در افزايش کيفيت زندگي بيمار نقش به سزايي داشته و بر مراحل مختلف بيماري اثر گذار مي باشد. هدف از اين پژوهش بررسي اثربخشي مداخلات ارتقا دهنده اميد در بيماران مبتلا به سرطان بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه يک کارآزمايي باليني بود که در سال 1386 در بخش شيمي درماني بيمارستان قدس سنندج بر روي 50 نفر از بيماران مبتلا به سرطان انجام شد. بيماران به طور تصادفي به دو گروه مساوي مورد و شاهد تقسيم شدند. قبل و بعد از مداخله براي هر دو گروه پرسشنامه اميد هرث تکميل شد. مداخلات ارتقا دهنده اميد براي بيماران گروه مورد به صورت مباحثه عميق و چهره به چهره و انفرادي و با روش يادگيري بر اساس حل مساله انجام شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري مجذور کاي و آناليز کوواريانس تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: بين ميانگين نمرات اميد بيماران گروه مورد و شاهد قبل از مداخلات ارتقا دهنده اميد اختلاف معني داري مشاهده نشد. بعد از انجام مداخلات ارتقا دهنده اميد بين ميانگين نمرات اميد دو گروه مورد و شاهد اختلاف معني داري ديده شد
(p<0.008). ميانگين نمرات اميد در گروه مورد بعد از مداخله 4.32 نمره افزايش يافت و اختلاف معني داري بين ميانگين نمرات اميد گروه مورد قبل و بعد از مداخله وجود داشت (p<0.001).
نتيجه گيري: مداخلات ارتقا دهنده اميد در افزايش اميد بيماران موثر است، بنابرين شايسته است به منظور ارتقاي کيفيت زندگي بيماران ميتلا به سرطان، ارايه خدمات آموزشي و برنامه هاي ارتقا دهنده اميد با روش هاي مناسبي مانند يادگيري بر اساس حل مساله با مشارکت فعال بيمار در فرآيند بحث با برنامه ريزي مدون انجام پذيرد
.

 
كليد واژه: سرطان، اميد ،مداخلات ارتقا دهنده
 
 
 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 7 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):58-64.
 
تعيين تاثير درمان شناختي ـ رفتاري بر ميزان استرس پرستاران شاغل در بيمارستان شهيد بهشتي ياسوج (سال 1388)
 
شاه آبادي شادي,خرامين شيرعلي,فيروزي محمدرضا,حسيني مطلق سيدامين,ملك زاده محمد*
 
* دانشگاه علوم پزشكي ياسوج، معاونت آموزش، تحقيقات و فناوري،
 
 

مقدمه و هدف: استرس يکي از مهم ترين پديده هاي زندگي در قرن حاضر است که به دليل تاثير بر سلامت رواني و جسماني افراد به يکي از مباحث اصلي مديريت رفتار سازماني تبديل شده است. اصولا شغل پرستاري و مراقبت از بيمار به خودي خود استرس زا است، لذا تهديد اهداف سازماني و کاهش کيفيت و عملکرد پرستار در بيمارستان از آثار استرس در محيط هاي درماني به ويژه بيمارستان ها مي باشد. روش هاي متفاوتي جهت مقابله با استرس وجود دارد که از جمله اين روش ها، درمان شناختي رفتاري مي باشد. اين پژوهش با هدف تاثير درمان شناختي ـ رفتاري بر ميزان استرس پرستاران شاغل در بيمارستان شهيد بهشتي ياسوج انجام شد.
مواد و روش ها: اين مطالعه يک پژوهش کارآزمايي باليني است که در سال 1388 بر روي 100 نفر از پرستاران شاغل در بيمارستان شهيد بهشتي ياسوج که به روش در دسترس انتخاب شدند. انجام گرديد. پس از تکميل پرسشنامه استاندارد
DASS 42 به وسيله آنان، تعداد 30 نفر که از نظر ميزان استرس وضعيت بدتري داشتند، انتخاب و به طور تصادفي به دو گروه مساوي آزمون و شاهد تقسيم شدند. براي افراد گروه آزمون طي هشت جلسه گروهي، به صورت هفته اي يک ساعت، تکنيک هاي درمان شناختي ـ رفتاري اجرا شد. در پايان مطالعه مجددا افراد دو گروه آزمون و شاهد پرسشنامه ها را تکميل نمودند. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري تي و آناليز واريانس تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: ميانگين و انحراف معيار نمرات استرس براي گروه مورد، به ترتيب؛ در پيش آزمون 96/7±73/18 و در پس آزمون 29/7±26/12 بود و براي گروه شاهد، به ترتيب؛ در پيش آزمون 41/8±06/21 و در پس آزمون09/9±73/20 بود، که بين دو گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله تفاوت معني داري در ميزان استرس وجود نداشت، اما بعد از مداخله بين دو گروه تفاوت معني داري مشاهده شد
(p=0.03).
نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي مطالعه، آموزش تکنيک هاي درمان شناختي ـ رفتاري به طور معني داري در کاهش استرس پرستاران موثر بوده است، لذا پيشنهاد مي گردد در بيمارستان به منظور کاهش ميزان استرس پرستاران و هم چنين افزايش کارايي ايشان و رضايت مندي بيماران، واحدي تحت عنوان مشاوره و روانشناسي ايجاد گردد.

 
كليد واژه: پرستار، استرس، درمان شناختي ـ رفتاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 12 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):113-120.
 
تعيين توزيع دز يک پلاک راديواکتيو مورد کاربرد در درمان ملانوماي چشمي با استفاده از روش مونته کار
 
شكراني پروانه*,رييس علي غلام رضا,جنتي اصفهاني اعظم
 
* دانشگاه علوم پزشکي اصفهان، دانشکده پزشکي، گروه فيزيک و مهندسي پزشکي
 
 

مقدمه و هدف: براکي تراپي با پلاک چشمي حاوي دانه هاي راديواکتيو يد 125، در درمان تومورهاي بدخيم چشمي مانند ملانوما به کار برده مي شود. تعدادي دانه راديواکتيو درون پلاکي از جنس طلا که قسمتي از يک پوسته کروي است قرار مي گيرد و سپس پلاک با توجه به محل قاعده تومور به صلبيه بخيه زده مي شود. کاربرد اين درمان، پوشش حجم تومور با دز حداقل 85 گري است. هدف از انجام اين تحقيق تعيين توزيع دز يک پلاک چشمي مدل  COMSبه روش شبيه سازي مونته کارلو و با استفاده از کد MCNP4C بود.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه نيمه تجربي است که در سال 1386 در دانشگاه علوم پزشکي اصفهان انجام شد. از شبيه سازي مونته کارلو، کد
MCNP4C، براي محاسبه درصد دز عمقي و دز خارج از محور مرکزي (پروفايل دز) يک پلاک چشمي مدل COMS با قطر دهانه 20 ميلي متر حاوي 3 چشمه دانه اي يد 125 مدل 6711 در فانتوم آب استفاده شد. در اين تحقيق، ساختمان پلاک با کمک کارت هاي هندسه و کارت هاي اطلاعاتي شبيه سازي گرديد و محاسبه هاي توزيع دز پلاک شامل درصد دز عمقي و پروفايل دز، در فانتومي کروي با شعاع 12 ميلي متر و حاوي آب انجام شد. نتايج حاصل از محاسبات کد MCNP4C با نتايج دزيمتري تجربي که به وسيله کناتسين و همکاران براي همين پلاک انجام شده است، مقايسه گرديد.
يافته ها: با توجه به نتايج درصد دز عمقي محاسبه شده پلاک
COMS با قطر دهانه 20 ميلي متر، حاوي 3 چشمه دانه اي يد 125 مدل 6711، مشاهده گرديد که افت دز اين پلاک سريع رخ مي دهد و يک عامل مهم در انتخاب پلاک جهت درمان توموري با ابعاد مشخص مي باشد. در مورد نتايج درصد دز خارج از محور مرکزي پلاک (پروفايل دز) مشاهده گرديد که يکنواختي دز در فواصل نزديک به چشمه کمتر است و با فاصله گرفتن از پلاک اين يکنواختي افزايش مي يابد.
نتيجه گيري: محاسبه هاي دز پلاک هاي براکي تراپي چشم مي تواند در طراحي بهينه اين پلاک ها در درمان تومورهايي با اندازه، شکل و موقعيت مختلف مفيد باشد
.

 
كليد واژه: براکي تراپي، شبيه مونته کارلو، توزيع دز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 8 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):65-75.
 
بررسي تاثير عصاره گياه خار مريم (سيلي مارين) بر ميزان GFAP و حافظه فضايي مدل موشي بيماري آلزايمر
 
هادي نيا ابوالقاسم,آريان پور رويا*,مهدي زاده مهدي,محمودي رضا,موسوي زاده علي,دلاويز حمداله,پرحاجتي حميد,قنبري حسن آباد امير
 
* دانشگاه علوم پزشكي ياسوج، دانشكده پزشكي، مركز تحقيقات سلولي و مولكولي، گروه علوم تشريحي
 
 

مقدمه و هدف: تحقيقات نشان داده است که خار مريم ميزان بالايي از آنتي اکسيدان پلي فنليک را دارا مي باشد و داراي اثرات حمايتي در بيماري هاي تخريب نوروني است. بنابراين هدف از اين مطالعه بررسي تاثير عصاره گياه خار مريم (سيلي مارين) بر ميزان GFAP و حافظه فضايي مدل موشي بيماري آلزايمر بود.
مواد وروش ها: اين پژوهش يک مطالعه تجربي است که در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکي ياسوج انجام شد. تعداد 30 سر موش نر ويستار انتخاب و به طور تصادفي به سه گروه مساوي شاهد، درمان و ضايعه تقسيم شدند. موش هاي دو گروه درمان و ضايعه در دستگاه استريوتاکسيک ثابت شده و با تزريق ايبوتونيک اسيد محلول در سرم فيزيولوژي در هسته
NBM مغز آنها آلزايمري شدند و موش هاي گروه شاهد مورد عمل جراحي قرار گرفته، ولي تزريقي انجام نشد. سپس به موش هاي گروه درمان به ميزان 200 ميلي گرم بر کيلوگرم وزن آنها از عصاره خار مريم رقيق شده با صمغ عربي 1 درصد به عنوان حلال به مدت چهار هفته و هر روز خورانده شد. به موش هاي گروه ضايعه دارويي خورانده نشد و به گروه شاهد فقط صمغ عربي 1 درصد خورانده شد. بعد از ضايعه در روز هفتم و بيست هشتم با استفاده ازآزمون ماز Y ارزيابي رفتاري بر روي همه گروه ها انجام گرديد. بعد از پايان آزمون رفتاري ميزان GFAP هيپوکامپ مغز حيوانات با متد الايزا اندازه گيري شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزارSPSS  و آزمون هاي آماري آناليز واريانس يک طرفه و آناليز واريانس براي داده هاي مکرر تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: حافظه فضايي در روز هفتم و بيست هشتم در گروه درمان در مقايسه با گروه ضايعه و شاهد به طور معني داري بهبود يافت (به ترتيب
p<0.01 و p<0.001) ميزان GFAP هيپوکامپ در گروه درمان در مقايسه با گروه ضايعه و شاهد نيز اختلاف معني داري را نشان داد (p<0.001).
نتيجه گيري: گياه خار مريم با دارا بودن خاصيت آنتي اکسيداني مي تواند منجر به بهبود علايم اختلالات شناختي و رفتاري و هم چنين کاهش ميزان پروتئين GFAP آستروسيت هاي مغز در مدل موشي بيماري آلزايمر شود.

 
كليد واژه: بيماري آلزايمر، خار مريم، حافظه فضايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 9 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):76-87.
 
تعيين بهترين پارامترهاي اسپيرومتري براي افتراق آسم از بيماري انسدادي مزمن ريه
 
محرابي سمراد,سادين محمدرضا*,قيومي محمدعلي
 
* دانشگاه علوم پزشكي شيراز، دانشكده پزشكي، گروه داخلي
 
 

مقدمه و هدف: بيماري انسدادي مزمن ريه و آسم دو بيماري شايع با پيش آگهي و درمان متفاوت مي باشند. اعتقاد بر اين است که اسپيرومتري بهترين وسيله تمايز اين دو مي باشد، با اين حال در اين زمينه اطلاعات ناهمگون هستند. هدف از اين مطالعه تعيين بهترين پارامترهاي اسپيرومتري براي افتراق آسم از بيماري انسدادي مزمن ريه بود.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه مورد ـ شاهدي است که طي سال هاي 1388 ـ 1387 در بيمارستان شهيد فقيهي شيراز انجام شد. تعداد 25 بيمار مبتلا به آسم و 25 بيمار مبتلا به بيماري انسدادي مزمن ريوي انتخاب شدند و بيماران هر دو گروه پس از تجويز برونکوديلاتور تحت عمل اسپيرومتري پايه قرار گرفتند. سپس پارامترهاي اسپيرومتري بين دو گروه مقايسه شدند. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري تي مستقل، من ويتني، مجذور کاي و تست دقيق فيشر تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نسبت مقادير ميانگين و انحراف معيار پارامترهاي اسپيرومتري قبل و بعد از مصرف برونکوديلاتور به مقادير پيش بيني شده به ترتيب در گروه بيماران آسم شامل؛ حجم بازدم فعال ثانيه اول و حجم کل بازدم و در گروه بيماران انسدادي مزمن ريه به ترتيب شامل؛ مقاومت مجاري هوايي، حجم باقيمانده و ظرفيت تام ريوي بوده که از اين نظر اختلاف معني داري بين دو گروه مشاهده شد
(p=0.001).
نتيجه گيري: بر اساس نتايج اين مطالعه تغييرات پارامترهاي اسپيرومتري پس از استنشاق برونکوديلاتور کوتاه اثر، نشانه قابل اعتمادي براي آسم يا بيماري انسدادي مزمن ريه نيست. نسبت افزايش حجم بازدمي ثانيه اول پس از استنشاق به مقدار پيش بيني شده بهترين پارامتر در اين زمينه است، البته نبايد جايگزين شک باليني گردد.

 
كليد واژه: آسم، بيماري انسدادي مزمن ريه، اسپيرومتري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 3 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):23-34.
 
اندازه گيري فاکتورهاي بيوشيميايي حاصل از تمايز سلول هاي بنيادي خون بند ناف انسان به سلول هاي شبه کبدي در آزمايشگاه
 
خرم رودي آمنه,نصري سيما*,اميري ايرج
 
* دانشگاه پيام نور تهران، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

مقدمه و هدف: خون بند ناف به عنوان يک منبع از سلول هاي بنيادي خون ساز است. اين سلول ها نياي سلول هايي هستند که مي توانند سيستم خون ساز در بيماران مبتلا به بيماري هاي بدخيم و خوش خيم را بازسازي کنند. سلول هاي بنيادي مزانشيمي که از خون بند ناف انسان مشتق مي شوند، در محيط آزمايشگاه، به انواع مختلفي از سلول ها از جمله؛ استخوان، غضروف و چربي تمايز مي يابند. اين مطالعه، امکان تبديل سلول هاي بنيادي مزانشيمي را که از سلول هاي بنيادي خون بند ناف به دست آمده اند به سلول هاي کبدي در محيط آزمايشگاه بررسي مي کند.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه تجربي است که در سال 1387 در دانشگاه پيام نور مرکزي تهران با همکاري دانشگاه علوم پزشکي همدان انجام شد. خون بند ناف انسان از بيمارستان فاطميه همدان تهيه شد و سلول هاي بنيادي مزانشيمي از آن به وسيله سانتريفيوژ بر اساس شيب غلظت جدا و سلول هاي تک هسته اي آن کشت داده شد. وقتي تراکم سلولي سلول هاي بنيادي مزانشيمي مشتق شده از خون بند ناف انسان به 80 درصد رسيد، با استفاده از محلول تريپسين - اتيلن دي آمين تترا استيک اسيد پاساژ داده شدند. سپس از پاساژ دوم سلول ها را در محيط کشت
DMEM حاوي 10 ميلي ليتر بر ليترسرم جنيني گاوي،20 نانوگرم بر ميلي ليتر فاکتور رشد کبدي، 10 نانوگرم بر ليتر فاکتور رشد فيبروبلاستي بازي و 20 نانوگرم بر ليتر انکوستاتين M کشت داده شدند. به طور متوسط هر سه روز يک بار محيط ها را تعويض کرده و محيط هاي جمع آوري شده در فريزر 20- درجه سانتي گراد نگهداري شد تا ذخيره آلبومين، اوره، آلکالين فسفاتاز و آلفا فيتوپروتئين اندازه گيري شود. در پايان سلول هاي تمايز يافته با رنگ آميزي پريوديک اسيد شيف جهت برسي ذخيره گليکوژن در سلول ها مورد بررسي قرار گرفت.
يافته ها: اندازه گيري فاکتورهاي بيوشيميايي در روزهاي مختلف کشت نشان داد که غلظت آلبومين، اوره، آلکالين فسفاتاز و آلفا فيتوپروتئين به تدريج در طي تمايز افزايش يافت. هم چنين رنگ آميزي پريوديک اسيد شيف حاکي از ذخيره گليکوژن در اين سلول ها بود
.
نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه نشان داد که سلول هاي بنيادي مزانشيمي مشتق از خون بند ناف انسان مي توانند در آزمايشگاه تحت القا فاکتورهاي رشد کبدي و فيبروبلاستي پايه به سلول هاي کبدي تمايز يابند
.

 
كليد واژه: سلول هاي بنيادي، بند ناف، سلول کبدي، تمايز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 5 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):45-54.
 
شناسايي ترکيب هاي شيميايي و بررسي اثر ضد باکتريايي اسانس گياه نعناع فلفلي بر تعدادي از سويه هاي ميکروبي
 
ايزدي زهره,اثني عشري محمود*,احمدوند گودرز,داوودي پوراندخت,پيري خسرو
 
* دانشکده بوعلي سينا همدان، دانشکده کشاورزي، گروه علوم باغباني
 
 

مقدمه و هدف: نعناع فلفلي، گياهي علفي، چند ساله و متعلق به خانواده نعناعيان مي باشد. اين گياه از جمله گياهان دارويي ارزشمند است که طبق تحقيقات اخير اثرات مصرف آن در پيشگيري و معالجه سندرم روده تحريک پذيربه اثبات رسيده است. گياه مذکور داراي اثرات ضد التهاب، ضد درد، قاعده آور، تب بر و ضدعفوني کننده نيز مي باشد. هدف از اين مطالعه بررسي اثر ضد باکتريايي اسانس گياه دارويي نعناع فلفلي با تعيين قبلي بازده و درصد ترکيب هاي تشکيل دهنده اسانس مورد آزمايش است.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه تجربي است که در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکي همدان به منظور بررسي اثر ضد باکتريايي اسانس گياه نعناع فلفلي انجام گرفت. استخراج اسانس از اندام هاي هوايي در مرحله گلدهي کامل، با روش تقطير با آب و به کارگيري دستگاه کلونجر انجام شد. جداسازي و شناسايي ترکيب هاي متشکله اسانس با استفاده از دستگاه هاي گاز کروماتوگرافي و گاز کروماتوگراف متصل شده به طيف سنج جرمي صورت گرفت. خواص ضد باکتريايي اسانس گياه با استفاده از روش رقت در براث و ول ديفيوژن آگار بر چهار باکتري بيماري زا آزمايش شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون آماري تي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج اين تحقيق نشان داد که بازده اسانس گياه مورد مطالعه
0.69 درصد است که حدود 50 درصد آن را ترکيب ضدعفوني کننده منتول تشکيل داد. اسانس گياه بيشترين اثر ضد باکتريايي را بر باکتري اشرشياکلي و کمترين اثر را بر باکتري هاي پسودوموناس آئروژينوزا و استافيلوکوکوس اورئوس نشان داد.
نتيجه گيري: نتايج اين پژوهش نشان داد که اسانس اين گياه مي تواند به عنوان يک ماده آنتي سپتيک در صنايع داروسازي و غذايي مورد توجه و بررسي بيشتري قرار گيرد.

 
كليد واژه: نعناع فلفلي، اسانس، منتول، اثر ضد باکتريايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 6 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):55-62.
 
تعيين تاثير تزريق زير ملتحمه اي ميتومايسين سي 0.2 درصد بر جلوگيري از عود ناخنک
 
صداقت طلب مسلم,موسوي زاده علي,شريفي بهمن*,هادي نيا ابوالقاسم
 
* دانشکده علوم پزشکي ياسوج، دانشکده پزشکي، گروه چشم پزشکي
 
 

مقدمه و هدف: ناخنک يک چين بال شکل ملتحمه و بافت فيبروواسکولار است که به سطح قرنيه تهاجم مي کند و بروز آن قويا با اشعه ماوراء بنفش در ارتباط است، اگر چه خشکي، التهاب، وزش باد، گرد وخاک و ساير مواد محرک نيز از عوامل خطر محسوب مي شوند. ناخنک معمولا بدون علامت است، ولي مي تواند علايمي مانند؛ اشک ريزش، ترس از نور و احساس جسم خارجي در چشم را براي بيمار ايجاد کند. هم چنين با به وجود آوردن آستيگماتيسم با قاعده و خلاف قاعده سبب کاهش بينايي مي شود. ميزان عود بعد از عمل ناخنک بالا است و در مطالعه هاي مختلف حدود 40 درصد برآورد مي شود. عود به طور کلي خيلي سريع و در طي 3 - 2 ماه بعد از جراحي رخ مي دهد. هدف از اين مطالعه تعيين تاثير تزريق زير ملتحمه اي ميتومايسين سي 0.2 درصد براي جلوگيري از عود ناخنک است.
مواد و روش ها: اين مطالعه يک پژوهش کارآزمايي باليني است که در سال هاي 1387 - 1386 در بيمارستان امام سجاد (ع) ياسوج انجام شد. در اين مطالعه 157 چشم مربوط به 48 مرد و 64 زن که مبتلا به ناخنک اوليه بودند، به طور تصادفي به دو گروه مداخله شامل 54 بيمار (83 چشم) و کنترل شامل 58 بيمار (74 چشم) تقسيم شدند. در گروه مداخله يک ماه قبل از عمل جراحي 0.1 سي سي از ميتومايسين سي 0.2 درصد به صورت زير ملتحمه اي در زير جسم ناخنک تزريق شد، ولي در گروه کنترل تزريق انجام نشد. در هر دو گروه بعد از برداشت ناخنک،اسکلراي برهنه به وسيله ملتحمه فوقاني مجاور و به صورت لغزشي پوشانده شد. بيماران به مدت 3 ماه پيگيري شدند. عود ناخنک بعد از عمل، با رشد مجدد بافت فيبروواسکولار بر روي قرنيه مشخص شده است. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري کاي دو و دقيق فيشر تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: عود در گروه مداخله و کنترل به ترتيب 1.2 درصد (1 چشم) و9.45  درصد (7 چشم) بود که اختلاف معني داري وجود داشت(p=0.02) . ميانگين درجه آستيگماتيسم در هر دو گروه با عمل جراحي بهبود پيدا کرد.
نتيجه گيري: هر دو روش تزريق ميتومايسين سي قبل از عمل ناخنک و اتوگرفت ملتحمه اي از روش هاي بي خطر و موثر در کاهش عود ناخنک هستند. با توجه به کاهش ميزان عود پس از تزريق ميتومايسين، مي توان از اين روش به عنوان يک متد موثر در جراحي ناخنک استفاده کرد.

 
كليد واژه: ميتومايسين سي، ناخنک، اتوگرافت ملتحمه اي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 4 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):35-43.
 
مقايسه تاثير طب فشاري در نقطه سانينجيائو و ويتامين E بر ديسمنوره اوليه
 
بستاني خالصي زهرا,عابدين زاده محمود*,صفري علي
 
* دانشگاه علوم پزشکي گيلان، دانشکده پيراپزشکي، گروه فيزيولوژي
 
 

مقدمه و هدف: ديسمنوره يک اختلال شايع ژنيکولوژيک است که نيمي از زنان در سنين باروري خود آن را تجربه مي کنند. مهم ترين علت ديسمنوره اوليه افزايش توليد پروستاگلاندين ها و نقش آن در ايجاد درد مي باشد. هدف از انجام اين مطالعه تعيين تاثير طب فشاري در مقايسه با ويتامين E برکاهش شدت ديسمنوره اوليه بود.
مواد و روش ها: اين پژوهش يک مطالعه کارآزمايي باليني است که در سال 1387 انجام گرفت. 100 نفر از دانشجويان دختر22 - 18 ساله دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت که شرايط ورود به مطالعه را داشتند با روش نمونه گيري مبتني بر هدف انتخاب شدند، سپس به طور تصادفي در دو گروه طب فشاري و قرص ويتامين E قرار گرفتند. در سيکل اول (سيکل کنترل) افراد از هيچ روش درماني در دو گروه استفاده نکردند، ولي در طي دو سيکل بعدي، با شروع درد افراد در گروه طب فشاري محل نقطه سانينجيائو را با انگشت شصت به مدت 20 دقيقه فشار مي دادند و افراد در گروه ويتامين E، روزانه يک عدد قرص ويتامين E (به مقدار 200 واحد) مصرف مي کردند. اطلاعات لازم به وسيله پرسشنامه و معيار آندريش - ميلسوم جهت سنجش شدت ديسمنوره به دست آمد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري تي، من ويتني، فريدمن، مجذور کاي و ويل کاکسون تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج اين مطالعه نشان داد، شدت درد در دو گروه طي دو سيکل بعد از مداخله، اختلاف معني داري دارد
(p<0.05) . هم چنين اختلاف شدت درد درهر دو گروه قبل و بعد از درمان از نظر آماري معني دار بود(p<0.05) . دو گروه از نظر مدت درد طي سيکل اول و دوم پس از مداخله اختلاف معني داري داشتند(p<0.05) .
نتيجه گيري: يافته هاي پژوهش نشان داد که طب فشاري روشي موثر، در دسترس و بدون هزينه براي کاهش درد ديسمنوره مي باشد و به عنوان روشي مفيد جهت درمان ديسمنوره اوليه پيشنهاد مي شود
.

 
كليد واژه: ديسمنوره، طب فشاري، نقطه سانينجيائو، ويتامين E
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 8 : ارمغان دانش پاييز 1388; 14(3 (پي در پي 55)):71-82.
 
مقايسه تاثير آموزش هرم راهنماي غذايي با استفاده از روش بازي و روش نمايش بر آگاهي کودکان 5 و 6 ساله مهد کودک هاي منطقه 1 شيراز - 1386
 
احمدي افسانه*,اصغريان دستنايي عاطفه,طباطبايي سيدحميدرضا
 
* دانشگاه علوم پزشکي شيراز، دانشکده بهداشت و تغذيه، گروه تغذيه
 
 

مقدمه و هدف: تغذيه مناسب براي رشد و سلامت کودکان ضروري بوده و سوء تغذيه يکي از مهم ترين مشکلات بهداشت عمومي است. آموزش تغذيه مي تواند سوء تغذيه را در کودکان کاهش دهد. هدف از اين مطالعه بررسي تاثير آموزش هرم راهنماي غذايي با استفاده از روش بازي و روش نمايش بر آگاهي کودکان 5 و 6 ساله مهدکودک هاي منطقه 1 شيراز بود.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه کارآزمايي باليني است که در سال 1386 بر روي 52 کودک 5 و 6 ساله دختر و پسر در دو مهدکودک منطقه 1 شيراز کودکان به طور تصادفي به دو گروه تقسيم شدند، انجام شد. براي آموزش به يک گروه از نمايش و به گروه ديگري از بازي و نقاشي استفاده شد. مطالب مورد آموزش در هر دو گروه هرم راهنماي غذايي بود. يافته هاي مربوط به آگاهي از طريق تست آگاهي قبل و بعد از آموزش جمع آوري و ثبت شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري مان ويتني يوتست و آزمون تي در نمونه هاي مجزا تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: در هر دو گروه مداخله، آگاهي کودکان در مورد شناسايي هرم مواد غذايي، تعداد گروه هاي غذايي و شناسايي مواد غذايي هر گروه نسبت به قبل از آموزش افزايش معني داري يافت
(p<0.001) . در هر دو روش آموزش، افزايش آگاهي از لحاظ توانايي اولويت بندي ميان وعده هاي خوب و بد افزايش يافت، ولي اين افزايش فقط در روش بازي و نقاشي معني دار بود (p<0.05). مقايسه دو روش آموزش نشان داد که روش نقاشي و بازي تاثير بيشتري در افزايش آگاهي داشت (p<0.05).
نتيجه گيري: در يک محيط مفرح با روش هاي مناسب، کودکان قابليت آموزش تغذيه را دارند. از آنجا که روش بازي و نقاشي امکان ايجاد برهمکنش مناسب را فراهم مي کند، براي کودکان مناسب تر است.

 
كليد واژه: آموزش تغذيه، کودکان 6 - 5 ساله، مهدکودک
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 7 : ارمغان دانش تابستان 1388; 14(2 (پي در پي 54)):53-64.
 
اثر امواج تلفن همراه با فرکانس 940 مگاهرتز بر يادگيري و حافظه فضايي موش هاي آزمايشگاهي نژاد بالب سي
 
بهارآرا جواد*,مقيمي علي,ثمره موسوي سعيده
 
* دانشگاه آزاد اسلامي مشهد، دانشكده علوم پايه، گروه زيست شناسي
 
 

مقدمه و هدف: با گسترش توليد و کاربرد دستگاه هاي مولد امواج الکترومغناطيسي و به ويژه پيدايش و استفاده همگاني از دستگاه هاي تلفن همراه، مساله خطرات احتمالي اين امواج به طور فزاينده اي توجه محققين را در حوزه هاي مختلف بيولوژي و پزشکي به خود معطوف کرده است. از آنجا که دستگاه هاي تلفن همراه اغلب در موقع استفاده در مجاورت مغز قرار مي گيرند و هم چنين افراد با سن کم نيز به ميزان بالا از اين دستگاه ها استفاده مي نمايند، لذا هدف مطالعه حاضر اثر امواج تلفن همراه با فرکانس 940 مگاهرتز بر يادگيري و حافظه فضايي موش هاي آزمايشگاهي نژاد بالب سي است.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه تجربي است که در سال 1387 در آزمايشگاه تحقيقاتي تکوين جانوري دانشگاه آزاد اسلامي مشهد انجام شد. در اين جستار 60 سر موش نوزاد نژاد بالب سي مورد استفاده قرار گرفت. گروه هاي مورد مطالعه شامل تيمار (به مدت 20 روز هر روز 3 ساعت پس از تولد تحت تاثير امواج قرار داشته ­اند)، شاهد آزمايشگاهي (در مدت مشابه در شرايط آزمايشگاهي و در دستگاه مولد امواج اما خاموش قرار گرفته ­اند) و کنترل (تحت شرايط طبيعي حيوان خانه) بودند. براي بررسي حافظه و يادگيري از ماز آبي موريس و ماز شعاعي استفاده گرديد و مطالعات هيستولوژيک هيپوکامپ به روش دايسکتور انجام شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون آماري آناليز واريانس يک طرفه تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج حاصل از ماز آبي موريس دلالت بر افزايش ميانگين زمان لازم براي يافتن سکوي پنهان در گروه تيمار شده نسبت به شاهد آزمايشگاهي و کنترل داشت، هم چنين نتايج حاصل از ماز شعاعي نيز کاهش معني داري در گروه هاي مختلف مورد آزمايش در خطاي حافظه کاري و خطاي حافظه فضايي نشان داد (p<0.05)
. دانسيته نورون هاي مشاهده شده در مطالعات هيستولوژيک هيپوکامپ اختلاف معني دار بين گروه تيمار با دو گروه شاهد آزمايشگاهي و کنترل نداشت.
نتيجه گيري: تغييرات توانايي يادگيري (افزايش زمان جستجو)، افزايش خطاي حافظه فضايي (ورود به بازوي بدون غذا) و افزايش خطاي حافظه کاري (ورود مجدد به بازوي حاوي غذا) در موش هاي تيمار شده نسبت به شاهد آزمايشگاهي و کنترل نشان دهنده اثرات عميق امواج بر حافظه و يادگيري موش هاي نژاد بالب سي مي باشد.

 
كليد واژه: تلفن همراه، حافظه، يادگيري، هيپوکامپ، بالب سي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 6 : ارمغان دانش تابستان 1388; 14(2 (پي در پي 54)):43-52.
 
بررسي تاثير تيبولون بر علايم کليماکتريک زنان يائسه سالم
 
مقسمي صديقه*,ضيايي سعيده
 
* دانشگاه علوم پزشكي گلستان، دانشكده پرستاري و مامايي بويه، گروه مامايي
 
 

مقدمه و هدف: يائسگي با علايم زيادي همراه است که کيفيت زندگي زنان را تحت تاثير قرار مي دهد. يکي از روش هاي موجود براي افزايش جنبه هاي مختلف کيفيت زندگي زنان يائسه هورمون درماني و جايگزين هاي آن مانند تيبولون است. هدف از اين مطالعه بررسي تاثير تيبولون بر علايم کليماکتريک زنان يائسه سالم بود.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه کارآزمايي باليني است که طي سال هاي 1387-1385 در درمانگاه هاي زنان بيمارستان هاي فجر و بوعلي سينا، پلي کلنيک هاي شهيد حيدري و ابوريحان و يک مرکز خصوصي در شهر تهران انجام شد. 96 زن يائسه سالم 60-45 ساله که کنتراانديکاسيون قطعي هورمون درماني نداشتند، به طور تصادفي انتخاب و به دو گروه تيبولون (41 نفر) و پلاسبو (45 نفر) تقسيم شدند. افراد گروه تيبولون روزانه 5/2 ميلي گرم تيبولون + کلسيم-د (500 ميلي گرم + 200 واحد) دريافت کردند و افراد گروه پلاسبو منحصرا کلسيم-د (500 ميلي گرم + 200 واحد) گرفتند، بيماران به مدت شش ماه پيگيري شدند. علايم يائسگي در شروع و بعد از شش ماه درمان با استفاده از مقياس استاندارد کليماکتريک گرين ارزيابي شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون آماري تي زوجي، تي مستقل، مجذور کاي و من ويتني تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج مطالعه نشان داد که تيبولون در مقايسه با شروع درمان و گروه پلاسبو باعث بهبود معني دار همه حيطه هاي مقياس کليماکتريک گرين شامل؛ علايم اضطراب، افسردگي، جسمي، وازوموتور و ميل جنسي شد (05/0>
p).
نتيجه گيري: درمان با تيبولون همه جنبه هاي علايم کليماکتريک زنان يائسه را به طور معني دار بهبود بخشيده و باعث افزايش کيفيت زندگي آنان مي شود.

 
كليد واژه: تيبولون، زنان يائسه، مقياس کليماکتريک گرين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها