0

بانک مقالات پزشکی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 1 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):191-198.
 
مقايسه تاثير درماني پماد تريامسينولون موضعي داخل دهاني و محلول گياهي مورد در درمان ضايعات آفتي مينور دهان
 
راد فرخ*,يغمايي ركسانا,مهدي آبادي پريچهر,خطيبي راز
 
* دانشگاه علوم پزشكي كردستان، بيمارستان بعثت، درمانگاه پوست
 
 

مقدمه و هدف: آفت دهان به صورت زخم هاي منفرد يا متعدد دردناک عود کننده در مخاط دهان تظاهر مي يابد. تعدادي از بيماران مبتلا عودهاي مداوم را تا چندين سال نشان مي دهند، بنابراين آفات درمان ضرورت مي يابد. هدف از اين پژوهش بررسي تاثير مقايسه اي پماد تريامسينولون موضعي داخل دهاني و محلول گياهي مورد در درمان آفت مينور دهان بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه يک پژوهش کارآزمايي باليني است که در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکي کردستان بر روي 100 بيمار مبتلا به آفت دهان انجام شد. بيماران به طور تصادفي به دو گروه مساوي تقسيم شدند. به يک گروه از بيماران محلول مورد و به گروه ديگر پماد تريامسينولون موضعي داخل دهاني داده شد. يک هفته بعد اظهارات بيماران از لحاظ زمان برطرف شدن درد و بهبود کامل ضايعه دهاني از لحاظ قرمزي و زخم ثبت گرديد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري تي و مجذور کاي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: پس از درمان در گروه پماد تريامسينولون موضعي داخل دهاني و گروه محلول مورد پاسخ درماني ديده شد که از نظر ميزان پاسخ به درمان بين دو گروه تفاوت معني داري مشاهده نشد (
P<0.05).
نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه نشان داد که محلول گياهي مورد در درمان آفت مينور دهان موثر است و اثرات درماني آن قابل مقايسه با داروي پماد تريامسينولون موضعي داخل دهاني مي باشد.

 
كليد واژه: آفت مينور، محلول مورد، تريامسينولون موضعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 2 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):199-211.
 
تاثير مکمل آنتي اکسيدان هاي آستازانتين، ويتامين هاي E و C بر موش هاي صحرايي تغذيه شده با رژيم هاي پرچربي
 
وحيدي نيا علي اصغر,شاكرحسيني راهبه*,محجوب حسين
 
* دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، دانشكده علوم تغذيه و صنايع غذايي، گروه تغذيه باليني و رژيم درماني
 
 

مقدمه و هدف: چاقي موجب افزايش استرس اکسيداتيو و پروسه هاي التهابي در هر دو جنس مي شود. نشان داده شده است که آنتي اکسيدان هاي طبيعي موجود در غذا داراي آثار ضد التهابي و ضد اکسيداسيون مي باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسي آثار مکمل هاي آنتي اکسيدان ها بر موش هاي صحرايي تغذيه شده با رژيم هاي پر چربي بود.
مواد و روش ها: اين پژوهش يک مطالعه تجربي است که در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکي همدان انجام شد. تعداد 48 رت ويستار نر به طور تصادفي به 4 گروه رژيم پرچرب آزاد (61 درصد کالري از چربي)، رژيم پرچرب محدود (30 درصد)، رژيم پرچرب حاوي مکمل آنتي اکسيدان هاي آستازانتين، ويتامين E و C و رژيم پرچرب محدود (30 درصد) حاوي مکمل هاي آنتي اکسيدان ها تقسيم و به مدت 12 هفته با رژيم مورد نظر تغذيه شدند. غذاي دريافتي حيوانات به صورت روزانه اندازه گيري شده و هفتگي توزين مي شدند. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري کولموگروف ـ اسميرنوف تک نمونه، آناليز واريانس يک طرفه و آناليز واريانس اندازه گيري هاي مکرر تجزيه و تحليل شدند .
يافته ها: مکمل آنتي اکسيدان ها توانست از افزايش وزن بدن حيوانات گروه رژيم پرچرب ـ آزاد حاوي مکمل آنتي اکسيدان ها (9.8 درصد) و رژيم پرچرب ـ محدود حاوي مکمل آنتي اکسيدان ها (18.14درصد) در مقايسه با رژيم هاي فاقد آنتي اکسيدان بکاهد. اين در حالي بود که انرژي دريافتي روزانه حيوانات در گروه هاي دسترسي آزاد (58.8 و58.6  کيلوکالري در روز به ترتيب براي رژيم فاقد آنتي اکسيدان ها و حاوي آنتي اکسيدان ها) و دسترسي محدود (41.7 و 41.6 کيلوکالري در روز به ترتيب براي رژيم فاقد آنتي اکسيدان ها و حاوي آنتي اکسيدان ها) با هم تفاوت معني داري نداشتند (P>0.05).
نتيجه گيري: اين بررسي نشان داد افزودن مکمل آنتي اکسيدان ها به رژيم هاي القاء کننده چاقي، به خصوص اگر همراه با رژيم هاي محدود از کالري باشند، قادرند آثار ضد چاقي در رت هاي تغذيه شده با اين رژيم ها بر جاي گذارند.

 
كليد واژه: آنتي اکسيدان، رژيم پر چربي، چاقي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 3 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):212-223.
 
اثر تستوسترون و گنادکتومي بر احساس درد و بروز بي دردي ناشي از مورفين با استفاده از تست فرمالين درموش کوچک نر
 
يوسف‌ وند نامدار*,رضاخاني سيمين دخت,نصري سيما
 
* دانشگاه رازي، دانشكده علوم، گروه بيولوژي
 
 

مقدمه و هدف: در خصوص تاثير جنسيت و هورمون هاي جنسي بر واکنش به درد و يا بر بي دردي حاصل از مورفين اختلاف نظر زيادي وجود دارد، لذا هدف از اين تحقيق تعيين تاثير متفاوت تستوسترون و گنادکتومي بر پاسخ به درد و بروز بي دردي ناشي از مورفين با استفاده از تست فرمالين بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه تجربي در سال 1388 در دانشگاه رازي کرمانشاه انجام شد. تعداد 63 سر موش نر نژاد NMRI به صورت تصادفي به 9 گروه مساوي تقسيم شدند. در 5 گروه اول اثر تستوسترون و گنادکتومي بر احساس درد و در 4 گروه ديگر اثر اين عوامل بر بي دردي ناشي از مورفين بررسي گرديد. هر گروه بسته به نوع گروه بندي، نرمال سالين، تستوسترون و يا مورفين دريافت کردند و بعضي از گروه ها گنادکتومي شدند. در نهايت از همه گروه ها تست فرمالين گرفته شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار گراف پد پريزم و آزمون آماري آناليز واريانس يک طرفه و توکي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: در تمام گروه ها پاسخ به محرک دردزا در 5 دقيقه اول (درد حاد) داراي تفاوت معني داري نبود (P>0.05). تستوسترون در 5 گروه اول، پاسخ به محرک دردزا را در مرحله محيطي شدن درد (زمان 30ـ10 دقيقه) و مرحله مزمن درد (60ـ15 دقيقه) افزايش داد، به نحوي که اختلاف گروه دريافت کننده تستوسترون با گروه گنادکتومي معني دار بود(P<0.05). بي دردي ناشي از مورفين در گروهي که تستوسترون و مورفين دريافت کردند در مقايسه با گروه گنادکتومي شده اي که فقط مورفين دريافت کرده بودند کاهش معني داري يافت (P<0.05).
نتيجه گيري: تستوسترون پاسخ به محرک دردزا را در مرحله محيطي شدن درد و مرحله مزمن درد افزايش مي دهد. هم چنين تستوسترون موجب کاهش بي دردي ناشي از مورفين در اين مراحل از درد مي شود.

 
كليد واژه: گنادکتومي، درد، بي دردي، مورفين، تستوسترون، تست فرمالين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 4 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):224-232.
 
تاثير عصاره گياه بيلهر برتومورهاي القا شده غدد پستاني با دي متيل بنزآنتراسن در موش اسپراگ داولي
 
افشون اسفنديار,استادرحيمي عليرضا,صادقي هيبت اله,افشون طاهره,مهدوي رضا*
 
* دانشگاه علوم پزشكي تبريز، مركز تحقيقات كاربردي دارويي، گروه تغذيه
 
 

مقدمه و هدف: گياه بيلهر يکي از گياهان تيره چتريان است که در مناطق حاشيه زاگرس مي رويد. هدف از اين مطالعه بررسي اثر دوزهاي 200 و 400 ميلي گرم عصاره بيلهر بر روي تومور سينه ناشي از دي متيل بنزآنتراسن در موش هاي اسپراگ داولي ماده بود.
مواد و روش ها: در اين مطالعه تجربي که طي سال هاي 1389ـ1388 در دانشگاه علوم پزشکي ياسوج انجام شد، تعداد 40 سر موش 50 روزه اسپراگ داولي ماده در قالب 5 گروه کنترل و آزمون مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه هاي آزمون پس از دريافت دي متيل بنزآنتراسن، عصاره الکلي بيلهر در دوزهاي 200 و 400 ميلي گرم بر کيلوگرم وزن بدن و گروه کنترل بيمار فقط دي متيل بنزآنتراسن و گروه هاي کنترل سالم فقط 200 و 400 ميلي گرم عصاره بيلهر دريافت کردند. بعد از زمان 12 هفته ميانگين اندازه تومور، تعداد تومور و بافت شناسي تومور بررسي شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماري آناليز واريانس و تي دانشجويي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: ميانگين اندازه تومور به صورت معني داري در گروه هاي آزمون 200 و 400 ميلي گرم متفاوت بود (P<0.05). در گروه کنترل سالم دريافت کننده 200 ميلي گرم عصاره، تومور ايجاد نشد و در گروه کنترل سالم دريافت کننده 400 ميلي گرم عصاره، کنترل بيمار و دو گروه آزمون به ترتيب 4،4،1 و 6 عدد تومور سينه ايجاد شد. ميانگين افزايش تومور در گروه هاي آزمون 400 ميلي متر بيشتر از ساير گروه ها بود که اختلاف معني داري با آنان داشت (P<0.05).
نتيجه گيري: به نظر مي رسد که دريافت مقدار 400 ميلي گرم عصاره بيلهر منجر به افزايش اندازه تومور، کاهش وزن و ماندگاري موش ها مي شود، در حالي که 200 ميلي گرم عصاره بيلهر باعث افزايش وزن و کاهش رشد تومور و نکروز تومور سينه در موش هاي درمان شده با دي متيل بنزآنتراسن شد.

 
كليد واژه: بيلهر، اسپراگ داولي، تومور سينه، دي متيل بنزآنتراسن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 5 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):233-242.
 
مقايسه اثرات 8 هفته تمرين قدرتي و استقامتي بر سطح ويسفاتين پلاسماي مردان ميان سال
 
محمدي دميه امين*,خواجه لندي علي,رستمي افشين,اسدي عزت اله
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد گچساران، دانشكده علوم انساني، گروه تربيت بدني و علوم ورزشي
 
 

مقدمه و هدف: ويسفاتين يک آديپوکين تازه کشف شده است که با چاقي افزايش مي يابد. به روشني مشخص نيست که تمرين هاي قدرتي و استقامتي مي توانند با تغيير توده چربي و سطح چربي هاي خون در کاهش غلظت ويسفاتين پلاسما موثر باشند. هدف از اين مطالعه مقايسه اثرات 8 هفته تمرين قدرتي و استقامتي بر سطح ويسفاتين پلاسما در مردان ميان سال بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه يک پژوهش کارآزمايي باليني است که در سال 1388 در دانشگاه آزاد اسلامي واحد گچساران انجام شد. تعداد 28 مرد ميان سال سالم با ميانگين سني 38.3±4.7 سال و قد 173.5±5.9 سانتي متر و شاخص توده بدني 25.9±2.9 کيلوگرم بر متر مربع به عنوان آزمودني انتخاب و به طور تصادفي به 3 گروه کنترل (10 نفر)، گروه تمرين هاي قدرتي (9 نفر) و گروه تمرين هاي استقامتي (9 نفر) تقسيم شدند. تمرين هاي قدرتي به مدت 8 هفته با 80ـ65 درصد يک تکرار بيشينه، 12ـ8 تکرار، 4 ـ 2 نوبت و 3 جلسه در هفته انجام شد. تمرين هاي استقامتي نيز به مدت 8 هفته با شدت 80 ـ 65 درصد ضربان قلب بيشينه، به مدت 34ـ20 دقيقه و 3 جلسه در هفته صورت گرفت. داده هاي جمع آوري شده به وسيله نرم افزار SPSS وآزمون آماري تي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج نشان داد که 8 هفته تمرين هاي قدرتي و استقامتي موجب کاهش معني دار درصد چربي، نسبت دور کمر به لگن و غلظت ويسفاتين پلاسما شد (P<0.05) .از طرف ديگر حداکثر اکسيژن مصرفي پس از اعمال هر دو نوع شيوه تمريني افزايش پيدا کرد که اين افزايش نسبت به گروه کنترل نيز معني دار بود (P<0.01)، علاوه بر اين، ارتباط معني داري بين سطح اوليه ويسفاتين با درصد چربي و سطح تري گليسريد مشاهده شد (P<0.05).
نتيجه گيري: به طور کلي مي توان عنوان کرد که 8 هفته تمرينات قدرتي و استقامتي به واسطه کاهش توده چربي موجب کاهش غلظت ويسفاتين پلاسما در مردان ميان سال مي شوند.

 
كليد واژه: تمرينات قدرتي، تمرينات استقامتي، ويسفاتين پلاسما، اختلالات چربي، مردان ميان سال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 6 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):243-252.
 
ارزيابي ميزان فنل تام و فعاليت هاي آنتي اکسيداني بومادران، درمنه و بابونه
 
ميرزايي علي*,اكبرتبار طوري مهدي,صادقي هيبت اله,شريفي بهمن
 
* دانشگاه علوم پزشكي ياسوج، دانشكده پزشكي، مركز تحقيقات گياهان دارويي
 
 

مقدمه و هدف: مصرف ترکيبات آنتي اکسيداني مشتق از گياهان باعث کاهش شيوع بسياري از بيماري هاي مزمن مي شود. هدف از اين مطالعه بررسي ميزان فنل تام و فعاليت هاي آنتي اکسيداني بومادران، درمنه و بابونه بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه تجربي در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکي ياسوج انجام شد. ابتدا ساقه هاي هوايي گياهان مورد مطالعه شامل؛ بومادران، درمنه و بابونه در مجاورت هوا و در سايه خشک شده و پودر گرديد. عصاره هاي هيدروالکلي به روش خيساندن به مدت 48 ساعت در دماي اتاق تهيه شدند. در اين مطالعه براي ارزيابي خواص آنتي اکسيداني از پنج آزمون به نام، دي فنيل پيکريل هيدرازيل، توان آنتي اکسيداني معادل ترولکس، توان آنتي اکسيداني احياء آهن، فسفوموليبدنم و قدرت احيا کنندگي که مکانيسم همگي بر اساس اهداي الکترون استوار است استفاده شد. براي اندازه گيري ترکيبات آنتي اکسيداني آزمون فنل و فلاونوئيد تام به کار رفت. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار اکسل تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: بهترين فعاليت آنتي اکسيداني مربوط به گياه درمنه بود. الگوي فعاليت آنتي اکسيداني در دي فنيل پيکريل هيدرازيل، توان آنتي اکسيداني معادل ترولکس و قدرت احياء کنندگي از بيشترين به کمترين مقدار مربوط به درمنه، بابونه و بومادران بود. الگوي فعاليت آنتي اکسيداني در دو روش فسفوموليبدنم و فعاليت آنتي اکسيداني معادل ترولکس به ترتيب مربوط به درمنه، بومادران و بابونه بود.
نتيجه گيري: عصاره هيدروالکلي گياهان بومادران، درمنه و بابونه در تمامي مدل هاي مورد مطالعه سطوح مختلفي از فعاليت آنتي اکسيداني از خود نشان دادند. بهترين فعاليت آنتي اکسيداني مربوط به گياه درمنه بود.

 
كليد واژه: فعاليت هاي آنتي اکسيداني، فنل تام، فلاونوئيد تام، گياهان دارويي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 7 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):253-261.
 
بررسي اثر دندان هاي مجاور بر وضعيت پوسيدگي يک دندان در دندان هاي شيري کودکان 5ـ3 ساله
 
افروغي سليمان,فقيه زاده سقراط*,جعفري خالدي مجيد,قندهاري مطلق مهدي
 
* دانشگاه تربيت مدرس تهران،دانشكده علوم پزشكي، گروه آمار زيستي
 
 

مقدمه و هدف: بر پايه مطالعه هاي انجام شده ميزان شيوع پوسيدگي دندان در گروه کودکان پيش دبستاني در کشور ايران بالا بوده و از 31.64 تا 83.7 درصد متغير است. شاخص کلي dmft قادر به بررسي و تعيين ميزان اثرگذاري يک دندان پوسيده روي دندان هاي همسايه ومجاور نمي باشد. هدف از اين مطالعه بررسي اثر دندان هاي مجاور بر وضعيت پوسيدگي يک دندان به شيوه آمار فضايي بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه تحليلي ـ مقطعي طي سال هاي 1387 ـ 1386 در دانشگاه هاي تربيت مدرس و علوم پزشکي تهران بر روي 400 نفر از کودکان 5 ـ 3 ساله انجام شد. ابتدا ويژگي هاي جمعيتي و عادات بهداشتي کودکان در پرسشنامه اي ثبت مي شد. سپس تشخيص پوسيدگي در تمام بيست دندان شيري هر کودک بر پايه روش هاي استاندارد و رايج کلينيکي و پاراکلينيکي از جمله؛ سوند، مشاهده مستقيم و عکس برداري انجام گرفت. مدل اتولوجستيک براي بررسي رابطه وضعيت پوسيدگي يک دندان و سه دندان مجاور، شامل؛ دو دندان کناري و دندان مقابل آن به کار برده شد. اثر عوامل مختلف از جمله دندان هاي مجاور بر بروز پوسيدگي دردندان هاي شيري، به وسيله آزمون
z مورد بررسي قرار گرفت.
يافته ها: نتايج نشان داد که يک رابطه قوي بين وضعيت پوسيدگي يک دندان وسه دندان مجاور آن وجود دارد و اثر متغير خود همراه فضايي که عبارت از مجموع وضعيت دندان هاي مجاور هر دندان مي باشد، به طور شديد معني دار است (
P=0.0001) .علاوه بر اين اثر موقعيت مکاني دندان از جمله فک خلفي يا قدامي بودن بر پوسيدگي آن به طرز قابل توجهي نيز معني دار مي باشد (P=0.0001).
نتيجه گيري: در مجموعه دندان هاي شيري هر سه دندان مجاور، اثر شديدي بر وضعيت پوسيدگي يک دندان دارد. مي توان بيان کرد که دندان هاي واقع در فک بالا و درموقعيت خلفي دهان هر کودک، زودتر پوسيده مي شوند.

 
كليد واژه: پوسيدگي، دندان شيري، مدل اتولوجستيک، آمار فضايي، دندان هاي مجاور
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 8 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):262-272.
 
سرواپيدميولوژي ليشمانيوز احشايي (کالاآزار) در استان اردبيل طي سال هاي 1388-1365
 
مولايي سهيلا,محب علي مهدي*,گنجي اكبر,پورفرضي فرهاد,امدادي داريوش,مدرس صدراني نگار,نصيري مهراب,سليمان زاده قشم,فرج زاده محمد,زارعي ذبيح اله
 
* دانشگاه علوم پزشكي تهران، دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات پزشكي، گروه انگل شناسي و قارچ شناسي
 
 

مقدمه و هدف: ليشمانيوز احشايي (کالاآزار) يکي از مهم ترين بيماري هاي انگلي است که به صورت آندميک در استان اردبيل ديده مي شود. هدف از اين مطالعه مروري بر مطالعه هاي انجام شده پيرامون جنبه هاي باليني، تشخيصي و اپيدميولوژي ليشمانيوز احشايي در انسان است که با استفاده از آزمايش سرولوژي آگلوتيناسيون مستقيم در مناطق اندميک شمال غربي ايران انجام شده است.
مواد و روش ها: در اين پژوهش توصيفي، تحليلي نتايج مهم و قابل توجه مطالعه هاي مختلفي که طي سال هاي 1388ـ1365 پيرامون جنبه هاي باليني، تشخيصي و اپيدميولوژي ليشمانيوز احشايي در انسان با استفاده از آزمايش سرولوژي آگلوتيناسيون مستقيم در شمال غرب ايران انجام شده است، مورد بحث و بررسي قرار گرفته اند. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: از مجموع 2703 مورد ليشمانيوز احشايي انساني تشخيص داده شده در استان اردبيل، 1787 مورد (66.1 درصد) آن مربوط به شهرستان مشگين شهر، 837 مورد (31 درصد) مربوط به شهرستان مغان و 79 مورد (2.9 درصد) آن مربوط به شهرستان اردبيل بوده است. از نظر توزيع سني، سن 98 درصد از مبتلايان زير 10 سال و فقط 0.5 درصد آنها بالاي 20 سال سن داشتند. از نظر جنسي نسبت شيوع بيماري در جنس مذکر به مونث 1.3 بود.
بيشترين شيوع کالاآزار در اواخر فصل زمستان و اوايل بهار و کمترين موارد بيماري در ماه هاي تابستان و اوايل پاييز بود. بر اساس اين مطالعه ها، موارد بيماري از سال 1365 تا1370 سير صعودي داشته سپس هر 5ـ4 سال يک بار با نوسانات متناوب افزايشي و کاهشي همراه بود
.
نتيجه گيري: در حال حاضر کالاآزار به عنوان يکي از بيماري هاي انگلي بومي مناطقي از شمال غرب ايران محسوب شده و در آزمايش سرولوژي آگلوتيناسيون مستقيم عيارهاي آنتي بادي اختصاصي ضد ليشمانيا مساوي و يا بيشتر 1:3200 همراه با علايم باليني از قبيل؛ تب، کم خوني و بزرگي طحال و کبد به عنوان بيمار مبتلا به کالا آزار تلقي مي گردد و عيارهاي پايين تر يا مساوي 1:800 بدون علامت اختصاصي به عنوان عدم ابتلاء به کالاآزار در نظر گرفته شده اند
.

 
كليد واژه: ليشمانيوز احشايي ( کالا آزار)، سرواپيدميولوژي، انسان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 10 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):283-292.
 
مقايسه انواع ژنوتيپ هاي ويروس هپاتيت c در بيماران دياليزي با افراد غير اورميک
 
مخلوق عطيه,اعزي نيا نجمه,حق شناس محمدرضا*,تيرگرفاخري حافظ,ملكي ايرج,تقوايي ترنگ,مهدوي محمدرضا
 
* دانشگاه علوم پزشكي مازندران، دانشكده پزشكي، مركز تحقيقات سلولي ملكولي
 
 

مقدمه و هدف: ويروس هپاتيت c، يک ويروس RNA دار تک رشته اي، پوشش دار و از خانواده فلاوي ويريديه بوده که مسوول 90 درصد از موارد هپاتيت هاي ويروسي غير A و غيرB  مي باشد. اين ويروس داراي ساب تايپ هاي متعددي است که شش تايپ آن از اهميت بيشتري برخوردار است. شيوع عفونت با ويروس هپاتيت c دربين بيماران همودياليزي مزمن بسيار بالا است. هدف از مطالعه حاضر مقايسه فراواني ژنوتيپ هاي ويروس هپاتيت c دربيماران همودياليزي با بيماران غير اورميک بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه يک پژوهش مورد ـ شاهدي است که درطي سالهاي 1389-1388 در دانشگاه علوم پزشکي مازندران انجام شد. جامعه آماري شامل 113 بيمار اورميک و غير اورميک مبتلا به ويروس هپاتيت c مراجعه کننده به درمانگاه نفرولوژي بيمارستان امام خميني، بيماران همودياليزي مراکز دياليز ساري و قائم شهر بودند. گروه مورد شامل 55 بيمار ويروس هپاتيت c همودياليزي و گروه شاهد شامل 58 بيمار ويروس هپاتيت c غير اورميک بودند. بيماران همودياليزي 2 تا 3 جلسه در هفته تحت همودياليز بودند. دراين بررسي وجود عفونت ويروس هپاتيت c به روش RT-PCR مشخص شد. هم چنين ژنوتيپ ويروس هپاتيت c به روش RT-PCR و با استفاده از پرايمر و پروب هاي اختصاصي تعيين گرديد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري مجذور کاي و تي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: ميانگين سني گروه مورد 44.88±14.6 سال و گروه شاهد 46.73±11.9 سال بود. در گروه مورد 23 بيمار (41.8 درصد) مونث و 32 بيمار (58.2 درصد) مذکربودند، در مقابل در گروه شاهد 14 بيمار (25 درصد) مونث و 42 بيمار (75 درصد) مذکر بودند. شايع ترين ژنوتيپ در گروه مورد، تايپ 1 (72.7 درصد) و در گروه شاهد a3 (50 درصد) بود. از لحاظ ژنوتيپ هاي ويروس هپاتيت c، بين دو گروه مورد و شاهد تفاوت معني دار وجود داشت (P<0.05). کراتي نين و نيتروژن اوره خون در بيماران همودياليزي نسبت به گروه شاهد اختلال واضحي را نشان داد، در حالي که آلانين آمينوترانسفراز، آسپارتات آمينوترانسفراز و تست ترمبوپلاستين جزيي در گروه شاهد نسبت به بيماران همودياليزي افزايش بيشتري داشت.
نتيجه گيري: اين مطالعه نشان داد که ژنوتيپ هاي ويروس هپاتيت c و فاکتورهاي خطر وابسته به آن در بيماران همودياليزي با بيماران غير اورميک مبتلا به هپاتيت c به وضوح متفاوت است به طوري که در گروه مورد، تايپ غالب تايپ 1 بوده در حالي که در گروه شاهد تايپ غالب تايپ 3a بوده است.

 
كليد واژه: ژنوتيپ، ويروس هپاتيت c، اورمي، بيماران همودياليزي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 2 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):12-22.
 
ارزيابي روش Touchdown Nested PCR براي جلوگيري از اتصالات غيراختصاصي و افزايش اختصاصيت در تکثير ژني ويروس هاي نقص ايمني انسان و هپاتيت جي
 
فلاحي شهاب,روان شاد مهرداد*,كناركوهي عذرا,قنبري رضا,حاجي عبدالباقي محبوبه
 
* دانشگاه تربيت مدرس تهران، دانشكده علوم پزشكي، گروه ويروس شناسي پزشكي
 
 

مقدمه و هدف: يکي از پارامترهاي مهمي که در واکنش زنجيره اي پلي مراز آشيانه اي براي بهينه سازي مي توان در نظر گرفت، دماي دورگه شدن پرايمر با DNA الگو ميباشد. يکي از تغييرات صورت گرفته در روش واکنش زنجيره اي پلي مراز معمولي استفاده از روش Touchdown PCR است که برخلاف برنامه واکنش زنجيره اي پلي مراز معمولي و استاندارد که از يک دماي اتصال ثابت براي تکثير توالي استفاده مي شود، در اين روش محدوده اي از درجه حرارت هاي اتصال استفاده مي شود. مطالعه حاضر به منظور ازريابي کارايي روش Touchdown Nested PCR براي جلوگيري از اتصالات غيراختصاصي و افزايش اختصاصيت در تکثير ژني طراحي و انجام شد.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه تجربي است که طي سال هاي 1388 ـ 1387 در دانشگاه تربيت مدرس انجام شد. نمونه هاي جمعيت مورد بررسي در اين مطالعه، 35 مورد پلاسماي بيماران آلوده به ويروس هپاتيت جي و 35 مورد پلاسماي بيماران آلوده به ويروس نقض ايمني انسان بودند. بعد از استخراج اسيدنوکلئيک، طراحي پرايمرهاي مورد نظر براي دو ويروس نقص ايمني انسان و هپاتيت جي و ساخت
cDNA ، روش واکنش زنجيره اي پلي مراز آشيانه اي به دو صورت استاندارد و Touchdown بر روي نمونه هاي کنترل مثبت و منفي انجام شد.
يافته ها: در تمامي نمونه هاي مثبت باند مورد نظر مشاهده شد، در حالي که در هيچ يک از نمونه هاي کنترل منفي انساني و ويروسي هيچ باندي مشاهده نشد. در نمونه هاي مثبت با روش استاندارد، پس از الکتروفورز محصولات واکنش زنجيره اي پلي مراز، باندهاي غيراختصاصي به ويژه در نمونه هاي ويروس نقص ايمني انسان و به مقدار کمتري در نمونه هاي ويروس هپاتيت جي مشاهده شد. پس از اجراي پروسه
Touchdown ميزان باندهاي ناخواسته و غيراختصاصي، تا حد زيادي کاهش يافت و يا کاملا حذف شد.
نتيجه گيري: در مطالعه حاضر علي رغم شکل گيري باندهاي ناخواسته در واکنش استاندارد، با اجراي پروسه
Touchdown  باندهاي اضافي بدون اين که اثر منفي در ميزان محصول نهايي ايجاد شود، به ميزان قابل توجهي کاهش يافتند. با توجه به سادگي اين روش و نيز عدم ايجاد هزينه و مراحل کاري اضافي به نظر مي رسد که استفاده از اين پروتکل براي بهينه سازي سريع واکنش هاي زنجيره اي پلي مراز، روشي منطقي و به صرفه باشد.

 
كليد واژه: Touchdown Nested PCR؛ اتصالات غيراختصاصي، افزايش اختصاصيت، تکثير ژني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 9 : ارمغان دانش پاييز 1389; 15(3 (پي در پي 59)):273-282.
 
تعيين ميزان کفايت دياليز در بخش هاي همودياليز بيمارستان هاي استان کهگيلويه و بويراحمد در سال 1388
 
روزي طلب مهين,محمدي بيژن,نجفي دولت آباد شهلا,محرابي سي سخت صدراله*
 
* دانشگاه علوم پزشكي ياسوج، دانشكده پزشكي، گروه اورولوژي
 
 

مقدمه وهدف: بيماري هاي قلبي ـ عروقي و عدم کفايت همودياليز اصلي ترين عوامل تعيين کننده ناتواني و مرگ و مير در بيماران دياليزي است. بالا بردن کفايت همودياليز در پيش آگهي بيماران کاملا موثر است. روش هاي متعددي براي بررسي ميزان نياز و کفايت همودياليز وجود دارد. يکي از اين روش ها، بررسي و محاسبهKt/V بيماران همودياليزي است. اين مطالعه با هدف تعيين ميزان کفايت همودياليز بيماران مراجعه کننده به بخش هاي همودياليز انجام شد.
مواد و روش ها: اين مطالعه از نوع توصيفي ـ مقطعي است که در سال 1388 بر روي 41 بيمار واجد شرايط در دانشگاه علوم پزشکي ياسوج انجام شد. از کليه بيماران قبل و بعد از انجام همودياليز نمونه خون تهيه و ميزان نيتروژن اوره خون و کراتينين اندازه گيري شد. براي بررسي کفايت همودياليز از روش Kt/V و نسبت کسر اوره استفاده گرديد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري آناليز واريانس يک طرفه، آزمون تي و مجذور کاي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج نشان داد که ميانگين نيتروژن اوره خون قبل از دياليز، 69.9±23.6 ميلي گرم درصد و بعد از آن 32.63±11.96 ميلي گرم درصد بود که اختلاف معني داري را نشان مي دهد (P<0.05) .به طور کلي در بخش هاي همودياليز بيمارستان هاي استان، حداقل ميزانKt/V ، 0.45 و حداکثر 1.77 با ميانگين 0.94±0.4 بوده است. با توجه به معيارKt/V ،17 نفر (41.5 درصد) داراي کفايت مطلوب دياليز، 3 نفر (7.3 درصد) نزديک به ميزان مطلوب و 21 نفر (51.2 درصد ) کمتر از حد مطلوب بودند. حداقل ميزان نسبت کسر اوره، 28 درصد و حداکثر ميزان آن 75 درصد با ميانگين، 50±0.69 درصد بود. با توجه به معيار نسبت کسر اوره، 11 نفر (26.8 درصد) داراي کفايت مطلوب دياليز، 10 نفر (24.4 درصد) نزديک به ميزان مطلوب و 20 نفر(48.8 درصد) کمتر از حد مطلوب بودند.
نتيجه گيري: با توجه به معيار
Kt/V و نسبت کسر اوره درصد بالايي از بيماران اين مراکز همودياليز ناکافي داشتند. با توجه به اهميت موضوع و ارتباط مستقيمي که بين ميزان کفايت همودياليز و نتايج کلينيکي و مرگ و مير وجود دارد، لازم است علل آن بررسي و رفع گردد.

 
كليد واژه: همودياليز، کفايت دياليز، نسبت کسر اوره
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 1 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):1-11.
 
جداسازي، کشت و تمايز سلول هاي بنيادي مزانشيمي از مغز استخوان جوجه
 
كديور مهدي*,پيريايي فاطمه,رمضاني مينا
 
* انستيتو پاستور ايران، گروه بيوشيمي
 
 

مقدمه و هدف: امروزه اهميت سلول هاي بنيادي به ويژه سلول هاي بنيادي مزانشيمي بر دانشمندان پوشيده نيست. سلول هاي بنيادي مزانشيمي سلول هاي بنيادي بالغي هستند که توانايي تمايز به بسياري از سلول ها را دارند و از اين نظر در مطالعه هاي پيش باليني اهميت دارند. هدف از اين مطالعه جداسازي سلول هاي بنيادي مزانشيمي از مغز استخوان جوجه و اثبات توانايي تمايز اين سلول ها بود.
مواد و روش ها: اين پژوهش يک مطالعه تجربي است که در سال هاي 1388 ـ 1387 در انستيتوپاستور ايران انجام شد. در اين تحقيق، از مغز استخوان جوجه هاي سالم نژاد
Raf با سن 15 روز استفاده شد. به منظور کشت سلول هاي بنيادي مزانشيمي، با عمل فلاشينگ، مغز استخوان ران و درشت ني جدا شد. سپس سلول ها کشت شده و بعد از تکثير سلولي، بخشي از آنها به منظور نگهداري در ازت مايع، منجمد شد. براي اثبات اين که سلول هاي جدا شده سلول هاي بنيادي مزانشيمي هستند، تمايز سلول ها به سه رده استخوان، غضروف و چربي انجام شد. براي آناليز هيستولوژيکي، رنگ آميزي اختصاصي سلول ها صورت گرفت.
يافته ها: مغز استخوان جوجه، يک منبع بالقوه از سلول هاي بنيادي بالغ مي باشد. سلول هاي بنيادي به دست آمده از مغز استخوان جوجه، قادر به تمايز به سلول هاي استئوسيت، کندروسيت و آديپوسيت بودند.
نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه نشان داد که سلول هاي بنيادي مغز استخوان جوجه، به علت قابليت تمايز، استحصال آسان، کم هزينه و بدون محدوديت اخلاقي بودن، مي توانند به عنوان يک منبع با ارزش سلول هاي بنيادي مزانشيمي پيشنهاد شوند.

 
كليد واژه: سلول هاي بنيادي، تمايز سلولي، جوجه، مغز استخوان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 3 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):23-30.
 
بررسي اثرات عصاره آبي ـ الکلي دانه گياه اسپند بر سطوح پلاسمايي هورمون هاي محور هيپوفيز ـ تيروئيد در موش هاي صحرايي نر بالغ
 
حسيني سيدابراهيم*,صادقي هيبت اله,دانشي امينه
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات فارس، دانشكده علوم پايه، گروه زيست شناسي جانوري
 
 

مقدمه و هدف: گياه اسپند با نام علمي پگونوم هارمالا از خانواده زيگوفيلاسه با داشتن ترکيباتي نظير؛ آلکالوئيدها، ساپونين، استروئيد و ليگان در طب سنتي به عنوان دارويي که داراي فعاليت هاي ضدباکتريايي، ضدقارچي، ضدتوموري، بازدارنده آنزيم مونوآمينواکسيداز، محرک سيستم عصبي و تعديل کننده فعاليت هاي آندو کربني مي باشد مورد استفاده قرار مي گيرد. هدف از اين پژوهش بررسي تاثير عصاره دانه گياه اسپند بر سطوح پلاسمايي هورمون هاي محور هيپوفيز ـ تيروئيد بود.
مواد و روش ها: اين پژوهش يک مطالعه تجربي است که در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکي ياسوج بر روي 50 سرموش صحرايي نر بالغ ن‍ژاد ويستار با وزن تقريبي
260-320 گرم انجام شد. در اين مطالعه حيوانات به 5 گروه، شامل؛ گروه هاي کنترل، شاهد و 3 گروه تجربي تقسيم شدند. گروه کنترل تحت هيچ تيمار خاصي قرار نگرفت، گروه شاهد به مدت 17 روز و روزانه به ميزان 1 سي سي آب مقطر به صورت خوراکي دريافت کرد و گروه هاي تجربي نيز به مدت 17 روز و روزانه به ترتيب90 ، 180 و 270 ميلي گرم بر کيلوگرم عصاره دانه گياه اسپند را به صورت خوراکي دريافت داشتند. در روز هجدهم پس از خون گيري از حيوانات با روش راديو ايمونواسي سطوح پلاسمايي هورمون هاي محرک تيروئيد، تيروکسين و تري يدوتيرونين اندازه گيري شدند. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPPS و آزمون آماري آناليز واريانس تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: اين مطالعه نشان داد عصاره دانه گياه اسپند در دوزهاي حداقل و حداکثر سطوح پلاسمايي هورمون محرک تيروئيد و در دوزهاي متوسط و حداکثر سطوح پلاسمايي هورمون هاي تيروکسين و تري يدوتيرونين را به طور معني داري کاهش مي دهد
(p<0.05).
نتيجه گيري: نتايج اين پژوهش بيانگر آن است که از عصاره دانه گياه اسپند مي توان پس از انجام تحقيقات تکميلي در درمان پرکاري تيروئيد استفاده نمود.

 
كليد واژه: هورمون محرک تيروئيد، تيروکسين، تري يدوتيرونين، اسپند
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 6 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):48-57.
 
بررسي نقش حفاظت کنندگي برگ گياه بادرنجبويه بر اختلالات يادگيري ناشي از استات سرب در دوران قبل و بعد از تولد در رت
 
مومني زينب,رستمي ساره,غيور نرگس,بهنام رسولي مرتضي*
 
* دانشگاه فردوسي مشهد، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

مقدمه و هدف: آلودگي با سرب، دستگاه هاي مختلف بدن به ويژه دستگاه عصبي مرکزي را تحت تاثير قرار مي دهد. جذب سرب در دوران حاملگي اثرات سوء بر تکامل سيستم عصبي مرکزي جنين داشته و موجب اختلال در فرآيند يادگيري و حافظه در دوران بزرگسالي مي شود. نتايج تحقيقات جديد، اثرات مثبت گياه بادرنجبويه را در تقويت حافظه در برخي بيماري هاي عصبي نشان مي دهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسي اثرات گياه بادرنجبويه بر اختلالات يادگيري ناشي از سرب در رت بود.
مواد و روش ها: اين يک مطالعه تجربي است که در سال 1387 در دانشگاه فردوسي مشهد انجام شد. 40 رت باکره نژاد ويستار پس از آميزش به گروه هاي کنترل، کنترل منفي و 6 گروه آزمايشي شامل؛ بادرنجبويه (در سه دوز مختلف) و بادرنجبويه به همراه سرب تقسيم شدند. تجويز بادرنجبويه به همراه جيره غذايي و سرب از طريق آب آشاميدني صورت گرفت. تيمار از روز 7 حاملگي شروع شد و در طي دوران بارداري آنها ادامه داشت. پس از آن قابليت يادگيري و نگهداري حافظه زاده هاي 4 ماهه به وسيله ماز
T چند واحدي مورد بررسي قرار گرفت. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري آناليز واريانس يک طرفه و تست توکي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج نشان داد که در قابليت يادگيري و حافظه بين گروه سرب و ساير گروه ها تفاوت معني داري وجود دارد
(p>0.05)، در حالي که بين گروه کنترل و گروه هاي تجربي تفاوت معني داري مشاهده نشد.
نتيجه گيري: در رت هاي گروه سرب اختلالات يادگيري به وضوح مشاهده شد. از آنجا که بين گروه کنترل و گروه بادرنجبويه به همراه سرب تفاوت معني داري وجود نداشت، بادرنجبويه احتمالا مي تواند اختلالات يادگيري ناشي از سرب را در دوران بعد از تولد بهبود بخشد.

 
كليد واژه: اختلالات يادگيري، استات سرب، بادرنجبويه، رت، ماز T چند واحدي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 5 : ارمغان دانش زمستان 1388; 14(4 (پي در پي 56)):40-47.
 
تعيين تاثيرعصاره گياه عناب همراه با فتوتراپي در کاهش بيلي روبين در يرقان نوزادي
 
ابراهيمي صديقه,پورمحمودي عزيزاله*,محمدحسيني مرضيه,نصرالهي حليمه,اشكاني سهيل
 
* دانشگاه علوم پزشكي ياسوج، دانشكده بهداشت، گروه تغذيه
 
 

مقدمه و هدف: زردي در نوزادان در هفته اول در 60 درصد نوزادان رسيده و80 درصد نوزادان نارس ديده مي شود که اين شيوع بالا هزينه هاي زيادي به جامعه تحميل مي کند. امروزه از فتوتراپي جهت درمان يرقان فيزيولوژيک نوزادي استفاده مي شود. کاهش مدت زمان درمان منجر به کاهش هزينه هاي بستري شدن نوزادان و کاهش عوارض آن مي شود. هدف از اين مطالعه تعيين ميزان تاثير عصاره عناب همراه با فتوتراپي در کاهش بيلي روبين و کاهش مدت بستري شدن نوزادان يرقاني بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه يک پژوهش کارآزمايي باليني است که در طي سال هاي 1387ـ 1386 در بيمارستان امام سجاد (ع) ياسوج انجام شد. تعداد 121 نفر از نوزاداني که به دليل زردي بستري بودند، انتخاب و به صورت تصادفي به دو گروه مورد (63 نفر) و شاهد (58 نفر) تقسيم شدند. به افراد گروه مورد از عصاره گياه عناب 1 سي سي به ازاي هر کيلوگرم وزن نوزاد و در هر روز سه نوبت به صورت خوراکي داده شد. ضمن اين کار درمان فتوتراپي نيز انجام شد و افراد گروه شاهد فقط با روش فتوتراپي درمان شدند. هر روز دو مرتبه ميزان بيلي روبين سرم در هنگام بستري و در طي مدت زمان بستري اندازه گيري  شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS  و آزمون آماري تي تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: ميانگين و انحراف معيار غلظت بيلي روبين در گروه شاهد قبل از مداخله 3/2±9/20 ميلي گرم درصد و بعد از مداخله 23/1±65/12 ميلي گرم درصد و در گروه مورد قبل از مداخله 05/0±3/22 ميلي گرم درصد و بعد از مداخله 01/1±27/12 ميلي گرم درصد بود که اختلاف آماري معني داري بين دو گروه مورد و شاهد قبل و بعد از مداخله ديده شد
(p=0.001). هم چنين کاهش معني داري در تعداد روزهاي بستري در بيمارستان و افزايش دفع مدفوع و ادرار نوزادان گروه مورد نسبت به گروه شاهد مشاهده شد (p=0.01).
بحث و نتيجه گيري: اين مطالعه نشان داد که مصرف عصاره گياه عناب با افزايش تعداد دفعات مدفوع و ادرار نوزاد مي تواند باعث دفع بيلي روبين شده و در درمان يرقان نوزادي موثر باشد.

 
كليد واژه: عناب، نوزادان، بيلي روبين، يرقان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  12:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها