0

بانک مقالات پزشکی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 5 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):47-57.
 
بررسي تشكيل بيوفيلم ليستريا مونوسيتوژنز بر سطوح مختلف
 
مهدوي منيژه,جلالي محمد*,كسري كرمانشاهي روحا
 
* دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، دانشكده بهداشت، گروه تغذيه
 
 

مقدمه و هدف: ليستريا مونوسيتوژنز يك باكتري عامل عفونت هاي غذايي است. اين باكتري به فراواني در طبيعت و مواد غذايي گوناگون يافت مي شود و موجب سپتيسمي، مننژيت، سقط جنين و عفونت هاي غذايي مي گردد. ليستريا مونوسيتوژنز همچنين بر بسياري سطوح در تماس با مواد غذايي و تجهيزات پزشكي تشكيل بيوفيلم مي دهد. تشكيل بيوفيلم باكتري ها بر روي چنين سطوحي به عنوان يك منبع بالقوه آلودگي در نظر گرفته مي شود كه امكان انتقال باكتري ها و شيوع بيماري ها را افزايش مي دهد. هدف از اين مطالعه بررسي تشكيل بيوفيلم ليستريا مونوسيتوژنز بر سطوح مختلف بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه به صورت تجربي در سال 1385 در آزمايشگاه تحقيقاتي دانشگاه اصفهان انجام گرديد. ابتدا هيدروفوبيسيتي سطح سلول ليستريا مونوسيتوژنز با روش اتصال ميكروبي به هيدروكربن تعيين گرديد. سپس بيوفيلم آن بر سطوح استيل، پلي اتيلن و شيشه در مدت زمان هاي 2، 4، 8، 16 و 20 ساعت تشكيل داده شد و با روش دراپ پليت شمارش گرديد. داده هاي جمع آوري شده با نرم افزار اكسل و ميني تب و آزمون هاي آماري آناليز واريانس و تو كي كرامر مورد بررسي قرار گرفت
.
يافته ها: ليستريا مونوسيتوژنز با هيدروفوبيسيتي (85 درصد) توانايي تشكيل بيوفيلم بر سه سطح ذكر شده را دارد. ميزان تشكيل بيوفيلم آن بر سطح استيل با اختلاف معني داري بيشتر از ساير سطوح بود
(p<0.05).
نتيجه گيري: تشكيل بيوفيلم ليستريا بر سطوح مورد استفاده در وسايل پزشكي و غذايي امكان انتقال اين باكتري را افزايش داده كه از نظر بهداشتي و انتقال بيماري بسيار حايز اهميت مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 6 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):59-68.
 
حساسيت و شدت درک شده عوارض بيماري ديابت و ارتباط آن با وضعيت خودمراقبتي در بيماران ديابتي
 
مروتي شريف ‌آباد محمدعلي*,روحاني تنكابني نوشين
 
* دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد صدوقي يزد، دانشکده بهداشت، گروه مبارزه با بيماري ها
 
 

مقدمه  و هدف: ديابت يک بيماري همراه با عوارض متابوليک و اختلالات درازمدت قلبي ـ عروقي، کليوي، چشمي و عصبي مي باشد که از شيوع بالايي در سطح جهان، ايران و به خصوص استان يزد برخوردار است و روز به روز نيز در حال افزايش مي باشد. درک شدت عوارض بيماري و نيز وجود درک حساسيت نسبت به اين عوارض مي تواند منجر به اتخاذ سطح بالاتري از خودمراقبتي در اين بيماران گردد. مطالعه حاضر با هدف تعيين حساسيت و شدت درك شده عوارض بيماري ديابت و ارتباط آن  با وضعيت خودمراقبتي در بيماران ديابتي انجام شد.
مواد و روش ها: اين مطالعه تحليلي در سال 1385، بر روي 120 بيمار ديابتي مراجعه کننده به مرکز تحقيقات ديابت يزد، انجام شد. نمونه موردنظر طي نمونه گيري آسان فراهم آمد. ابزار جمع آوري اطلاعات پرسشنامه اي بود که سازه هاي حساسيت درک شده، شدت درک شده و رفتارهاي خودمراقبتي بيماران ديابتي را ارزيابي مي نمود و از طريق مصاحبه با بيماران تکميل گرديد. به علاوه متغيرهاي دموگرافيک سن، جنس، سطح سواد، شغل، مدت زمان ابتلا به ديابت و نوع ديابت نيز مورد سوال قرار گرفت. پايايي و روايي پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت و تاييد گرديد. داده هاي جمع آوري شده با نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون، تي دانشجويي و آناليز واريانس و يا آزمون هاي ناپارامتري معادل آنها، آناليز گرديد.
يافته ها: آزمودني ها به ترتيب
86.72، 55.72 و 62.79 درصد نمرات قابل اکتساب شدت درک شده، حساسيت درک شده و رفتارهاي خودمراقبتي را کسب نمودند. شدت و جديت از دست دادن بينايي را بيش از ساير عوارض بيماري ديابت درک کرده بودند و اشکال در خون رساني به پاها، پايين ترين سطح شدت درک شده را در بين آزمودني ها داشت. افراد مورد مطالعه احتمال ابتلاي خود را به از دست دادن بينايي، درد در ساق پاها و تاري ديد بيشتر درک کرده بودند و براي خود احتمال اغماي ناشي از افزايش و يا کاهش قندخون را کمتر از ساير عوارض متصور بودند. مردان به طور معني داري شدت عوارض بيماري را بيشتر درک کرده بودند. حساسيت درک شده (r=0.199) و شدت ´ حساسيت (r=0.197) با مدت زمان ابتلا به ديابت داراي همبستگي مثبت و معني داري در سطح 0.05 بودند. شدت درک شده، حساسيت درک شده، شدت ´ حساسيت و وضعيت خودمراقبتي با يکديگر داراي همبستگي مثبت و معني داري در سطح 0.01 بودند. سازه هاي حساسيت (r=0.209) و شدت درک شده (r=0.192)، با يکديگر 12.1 درصد از تغييرات خودمراقبتي را پيشگويي مي کردند، درحالي که شدت ´ حساسيت نيز 12 درصد تغييرات در خودمراقبتي را پيشگويي مي کرد.
نتيجه گيري: علي رغم مطلوب بودن وضعيت شدت درک شده در آزمودني ها، حساسيت درک شده در آنها چندان مطلوب نيست و اغلب بيماران ديابتي احتمال ابتلاي خود به عوارض اين بيماري را نمي دهند. در اين ميان توجه دادن بيماران به عوارض پاي ديابتي از اهميت بيشتري برخوردار است و به طور کلي بالابردن شدت و حساسيت درک شده بيماران نسبت به عوارض بيماري مي تواند منجر به سطح بالاتري از خودمراقبتي در بيماران گردد
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 8 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):79-86.
 
مقايسه شيوع اختلالات خواب در بيماران مبتلا به سكته قلبي حاد با همراهان سالم آنان
 
جوان عبدالرسول*,محمدي علي,خرامين شيرعلي,محبي سمانه
 
* گروه دانشگاه علوم پزشكي ياسوج، دانشکده پزشکي، گروه داخلي
 
 

مقدمه و هدف: بيماري هاي قلبي ـ عروقي يكي از شايع ترين علل مرگ و مير بشر در قرون اخير بوده است. عوامل متعددي در بروز اين بيماري ها نقش دارند که يکي از اين عوامل اختلالات خواب مي باشد. اين اختلالات در جامعه بسيار شايع هستند. هدف از اين مطالعه مقايسه شيوع اختلالات خواب در بيماران مبتلا به سكته قلبي حاد با همراهان سالم آنان است.
مواد و روش ها: اين مطالعه يك پژوهش تحليلي به صورت مورد- شاهدي است كه روي 65 نفر بيمار مبتلا به سكته قلبي حاد بستري در بيمارستان امام سجاد (ع) ياسوج به عنوان گروه مورد و 65 نفر از همراهان سالم آنان به عنوان گروه شاهد در سال 1384 انجام گرفت. نمونه ها به روش نمونه گيري آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه اختلالات خواب آلودگي و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوري گرديد. داده هاي جمع آوري شده به وسيله نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري مجذور کاي، تي و تحليل واريانس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: از موارد ديس سومينا، زمان بيدار شدن صبحگاهي، طول مدت خواب شبانه، اشكال در به خواب رفتن، انقطاع خواب و سندرم پاهاي بي قرار در گروه مورد به طور معني داري بيش از گروه شاهد مشاهده شد. از نظر زمان به خواب رفتن شبانه و خوابيدن در طول روز بين دو گروه تفاوتي مشاهده نشد. در بين اختلالات پاراسومينا، شيوع فلج خواب، كابوس شبانه و راه رفتن در خواب در گروه مورد به طور معني داري بيش از گروه شاهد بود، ولي از نظر دندان قروچه و صحبت كردن در خواب بين دو گروه اختلاف معني داري مشاهده نشد
.
نتيجه گيري: اختلالات خواب در افراد با سكته حاد قلبي بيشتر از افراد سالم ديده مي شود و مي تواند به عنوان يك عامل خطر در بروز سكته هاي قلبي در نظر گرفته شود
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 7 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):69-78.
 
مقايسه کارايي جريان هاي تداخلي و دسموپرسين در درمان شب ادراري اوليه کودکان 5 تا 15 ساله
 
يزدان پناه پرويز*,محرابي سي سخت صدراله,رباني سيدمحمدرضا,محرابي سعادت,غفاريان شيرازي حميدرضا,سادات سيدمسعود
 
* دانشگاه علوم پزشکي ياسوج، دانشکده پزشکي، گروه توانبخشي
 
 

مقدمه و هدف: بي اختياري شبانه ادرار يک اختلال شايع در کودکان 5 تا 15 ساله بوده كه با توجه به عوارض متعدد روحي ـ روانــي جهت بيمــار و والدين نياز به درمان دارد. روش هاي متعددي براي درمان به کار رفته است. هدف از اين مطالعه مقايسه کارايي جريان هاي تداخلي و دسموپرسين در درمان شب ادراري اوليه کودکان 15ـ 5 ساله است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر يک کارآزمايي باليني تصادفي مي باشد که در آن 75 بيمار 15ـ 5 ساله مراجعه كننده به كلينيك شهيد مفتح ياسوج در سال 1386 به صورت تصادفي به دو گروه تقسيم شدند. تعداد 39 بيمار تحت درمان با اسپري بيني دسموپرسين به صورت 20 ميکروگرم در روز به مدت سه هفته و در صورت جواب، کم کردن تدريجي دارو تا شش ماه و 36 بيمار ديگر هفته اي پنج بار، هر بار به مدت 20 دقيقه در 15 جلسه تحت بررسي با جريان هاي تداخلي قرار گرفتند. ميزان کارايي درمان بعد از اتمام جلسات درماني و ميزان عود يک ماه بعد، محاسبه شد. ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه بود. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري مجذورکاي و دقيق فيشر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: نتايج نشان داد كه در گروه جريان هاي تداخلي؛ 9 نفر (25 درصد) پاسخ کامل، 13 نفر (
31.6 درصد) پاسخ نسبي و 14 نفر (38.9 درصد) به درمان پاسخ ندادند، در حالي که در گروه دسموپرسين؛ 24 نفر (61.5 درصد) پاسخ کامل، 10 نفر (25.6 درصد) پاسخ نسبي و 5 نفر (12.9 درصد) به درمان پاسخ ندادند. ميزان عود در جريان هاي تداخلي و در دسموپرسين به ترتيب؛ 16.7 و 23.1 درصد بود. همه بيماران 15ـ11 سال به دسموپرسين پاسخ (کامل يا نسبي) دادند و همه بيماران مونث به آن پاسخ کامل دادند. پاسخ هاي درماني در هر دو گروه در کودکان 15ـ11 ساله نسبت به 10ـ5 سال بهتر بود و همه موارد عود در جنس مذکر اتفاق افتاد. در هيچ يك از بيماران عارضه درماني مشاهده نشد.
نتيجه گيري: دسموپرسين و جريان هاي تداخلي در درمان شب ادراري اوليه موثر و بي خطر مي باشند. گرچه دسموپرسين کارايي بهتري دارد، ولي ميزان عود با جريان هاي تداخلي کمتر مي باشد. جريان هاي تداخلي به عنوان يک روش موثر، بي خطر و با ميزان عود کمتر در درمان شب ادراري اوليه پيشنهاد مي شود
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 9 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):87-94.
 
تاثير دگزامتازون و سرم نرمال سالين بر ميزان كاهش سردرد پس از بي حسي نخاعي در عمل جراحي سزارين
 
توكل كامران*,غفاري پروين,حسن زاده اكبر
 
* دانشگاه علوم پزشکي ياسوج، بيمارستان شهيد بهشتي، اتاق عمل
 
 

مقدمه و هدف: سردرد پس از بي حسي نخاعي، يک مشکل ناخوشايند بوده که بيشتر در افراد جوان، مونث و باردار روي مي دهد. پس از انجام بي حسي نخاعي به خصوص در زنان باردار و جوان در اعمال جراحي سزارين، عوارض متعددي از قبيل سردرد، کمردرد، تهوع و غيره ديده مي شوند که علاوه بر مشکلات روحي و جسمي، باعث تاخير در ترخيص بيماران و افزايش هزينه هاي بستري مي گردد. هدف از اين مطالعه تعيين تاثير داروي دگزامتازون و سرم نرمال سالين بر ميزان کاهش سر درد پس از بي حسي نخاعي در عمل جراحي سزارين مي باشد.
مواد و روش ها: اين مطالعه يك کارآزمايي باليني تصادفي يک سو کور خود شاهد بر روي 35 بيمار سنين 18 تا 45 سال بوده که در وضعيت فيزيکي 1 و 2 تقسيم بندي انجمن بيهوشي آمريکا قرار داشتند و در مدت 6 ماه در سال 1384 در بيمارستان آموزشي ـ درماني امام سجاد (ع) ياسوج انجام شد. تمامي اين بيماران پس از گرفتن بي حسي نخاعي به دنبال عمل جراحي سزارين دچار دردهاي نواحي سر، گردن، يا کمر شده بودند و علي رغم مصرف داروهاي مسکن، سرم درماني و استراحت، بهبود نيافته بودند. لذا بدون آگاهي از نوع دارو، آمپول دگزامتازون
0.2 ميلي گرم به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن به اضافه يک ليتر سرم نرمال سالين در مدت 2 ساعت دريافت نموده و ميزان درد آنها بر اساس مقياس بصري درد، قبل و بعد از تزريق دارو بررسي شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماري تي زوجي آناليز گرديد.
يافته ها: بيشترين شکايات بيماران بر حسب شيوع دردها شامل؛ سردرد (28 نفر،
87.5 درصد)، سرگيجه (19 نفر، 59.3 درصد)، کمردرد (18 نفر، 56.2 درصد) و درد شانه و گردن (8 نفر، 25 درصد) بودند. ميانگين نمره درد بيماران 6.5±1.8 بود که پس از درمان به 1.6±1.2 کاهش يافت كه اين کاهش معني دار بود (p<0.001).
نتيجه گيري: به نظر مي رسد استفاده از داروي دگزامتازون در بهبود دردهاي ناشي از بي حسي نخاعي در مواردي که درد بيماران به روش هاي معمول جواب نداده باشد، باعث بهبود سريع بيماران مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 12 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):117-125.
 
بررسي علل عدم مراجعه زائوها به مراكز تسهيلات زايماني از ديدگاه مادران در استان كهگيلويه و بويراحمد ـ 1385
 
كريمي عباس علي*,چمن رضا,پورمحمودي عزيزاله
 
* دانشگاه علوم پزشکي ياسوج، دانشكده بهداشت، گروه اپيدميولوژي
 
 

مقدمه و هدف: وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به منظور ايجاد شرايط زايمان ايمن در مناطق روستايي و كاهش زايمان در منزل، مراكز تسهيلات زايماني روستايي را تاسيس نمود، ولي آمار موجود در استان كهگيلويه و بويراحمد حكايت از پايين بودن مراجعه به مراكز تسهيلات دارد. لذا اين مطالعه به منظور تعيين علل عدم مراجعه زائوها به مراكز تسهيلات زايماني از ديدگاه مادران انجام شد.
مواد و روش ها: اين مطالعه به صورت توصيفي و بر اساس تمام شماري و تكميل پرسشنامه خود ساخته كه روايي محتوايي و ظاهري آن با مشاوره متخصصان و پايايي آن به روش دو بار آزمايي تعيين گرديده بود، انجام شد. اطلاعات مربوط به محل سكونت، سن، سواد و تعداد زايمان، مراقبت هاي دوران بارداري، شخص تصميم گيرنده در رابطه با محل زايمان، دسترسي جغرافيايي و علت عدم مراجعه به مركز تسهيلات زايماني 747 زائو با سوال از آنان در پرسشنامه طرح ثبت شد. مطالعه در سه ماهه اول سال 1384 در مناطق تحت پوشش مراکز تسهيلات زايماني استان كهگيلويه و بويراحمد انجام شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و شاخص هاي توصيفي و آزمون مجذور کاي آناليز گرديد.
يافته ها: نتايج نشان داد كه از 747 نفر زائوي مورد بررسي 384 نفر (51 درصد) در زايشگاه بيمارستان، 133 نفر (18 درصد) در مراكز تسهيلات زايماني و 230 نفر (31 درصد) در منزل زايمان نموده بودند. بين تعداد زناني كه در مركز تسهيلات زايمان كرده بودند با زناني كه در منزل زايمان نموده بودند از نظر آموزش دوره بارداري به وسيله ماماي مركز تسهيلات تفاوت آماري معني داري مشاهده شد
510 .(p<0.001) نفر (68 درصد) از زائوها خود مسوول انتخاب محل زايمان بودند و مهمترين علت عدم مراجعه به مراكز تسهيلات زايماني به وسيله 181 نفر (79 درصد) از زنان زائو كه در منزل زايمان نموده بودند، عدم دسترسي جغرافيايي عنوان شد. سواد، محل سكونت و تعداد زايمان هاي قبلي با انتخاب محل زايمان ارتباط معني داري داشتند (p<0.05).
نتيجه گيري: نتايج تحقيق نشان داد كه مهمترين علت عدم مراجعه به مراكز تسهيلات زايماني بنا به نظر زائوها عدم دسترسي جغرافيايي به مراكز تسهيلات است و نيز آموزش به وسيله ماما در مراجعه زنان به مراكز تسهيلات نقش مهمي دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 11 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):105-115.
 
بررسي ميزان شيوع کريپتوسپوريديوم و عوامل احتمالي مرتبط با کريپتوسپوريديوزيس در کودکان زير 5 سال بستري مبتلا به اسهال (شهرکرد- 1384)
 
خليلي بهمن*,شهابي قربان علي,خيري سليمان,سركاري بهادر,خليلي مهدي,صمدزاده مريم
 
* دانشگاه علوم پزشکي شهرکرد، دانشکده پزشکي، گروه انگل شناسي
 
 

مقدمه و هدف: کريپتوسپوريديوم با انتشار جهاني، يكي از عوامل مهم اسهال در کودکان و افراد داراي نقص سيستم ايمني شناخته شده است. عمده تحقيقات انجام گرفته در خصوص اين انگل در سه دهه اخير و به خصوص در بيماران داراي نقص سيستم ايمني از کشورهاي توسعه يافته گزارش شده و اطلاعات جامع و وسيعي در مورد ميزان شيوع و عوامل موثر در آلودگي با اين انگل در ايران در دست نمي باشد. هدف از اين مطالعه تعيين ميزان شيوع كريپتوسپوريديوم و عوامل احتمالي مرتبط با كريپتوسپوريديوزيس در كودكان زير 5 سال بستري مبتلا به اسهال بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه توصيفي به صورت مقطعي روي 171 نمونه مدفوع گرفته شده از کودکان بستري در مرکز آموزشي ـ درماني هاجر (س) شهرکرد از ارديبهشت لغايت شهريور ماه 1384 و با استفاده از تست اليزا براي جستجوي آنتي ژن سطحي کريپتوسپوريديوم انجام گرفت. اطلاعات مورد نياز از طريق تکميل کردن يک پرسشنامه استاندارد جمع آوري گرديد. داده هاي جمع آوري شده با نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري مجذور كاي و دقيق فيشر آناليز گرديد.
يافته ها: در مجموع 8 مورد (5 درصد) آلودگي با كريپتوسپوريديوم تشخيص داده شد و بيشترين ميزان آالودگي در کودکان زير 1 سال با 6 مورد (6 درصد) ديده شد. دو مورد (4 درصد) موارد مثبت هم در گروه سني 2ـ1 ساله مشاهده گرديد. در اين بررسي ارتباط بين جنس و آلودگي با اين انگل وجود دارد، به طوري كه ميزان آلودگي به طور معني داري در پسرها بيشتر از دخترها بود
(p<0.05). در اين مطالعه همچنين ارتباط معني داري بين عدم استفاده از شير مادر و وزن کمتر يا مساوي 2500 گرم در هنگام تولد و آلودگي با اين انگل ديده شد (p<0.05).
نتيجه گيري: نتايج نشان داد که ميزان شيوع آلودگي با اين انگل در کودکان زير 5 سال بستري مبتلا به اسهال در شهرکرد تقريبا برابر ساير مطالعات مشابه در ديگر نقاط کشور بوده و از عوامل احتمالي موثر در آلودگي با کريپتوسپوريديوم مي توان پسر بودن، دارا بودن وزن کمتر يا مساوي 2500 گرم در هنگام تولد و بهره نبردن از شير مادر در زمان نوزادي را مي توان نام برد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 10 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):95-103.
 
استفاده از سلول هاي بنيادي ماتريکس بند ناف انسان براي تکثير انگل توکسوپلاسما گوندي جهت بررسي هاي سرولوژيکي و مولکولي
 
رائقي صابر*,لطيف پور مصطفي,ضياعلي ناصر,صديقي سيمين
 
* دانشگاه علوم پزشکي کرمان، دانشکده پزشکي، گروه انگل شناسي
 
 

مقدمه و هدف: توکسوپلاسما گوندي انگل داخل سلولي اجباري است و از شايع ترين انگل هاي مشترک انسان و حيوان است. امروزه مطالعات گسترده مولکولي و اثرات مختلف دارويي بر روي اين انگل در حال انجام است و براي تشخيص اين انگل در انسان و حيوان از روش هاي مختلف سرولوژيکي و مولکولي استفاده مي شود. هدف از اين مطالعه استفاده از سلول هاي بنيادي ماتريكس بند ناف انسان براي تكثير انگل توكسوپلاسما گوندي جهت بررسي هاي سرولوژيكي و مولكولي است.
مواد و روش ها: اين مطالعه تجربي در گروه انگل شناسي دانشگاه علوم پزشکي کرمان در سال 1386 انجام شده است. پس از تهيه استرين
RH انگل توکسوپلاسما گوندي جدا شده از موش آزمايشگاهي و با تهيه سه رده سلولي سلول هاي بنيادي ماتريكس بند ناف انسان، سلول هاي سرطاني ريوي و سلول هاي سرطاني كبدي انسان و استفاده از آنها در محيط هاي کشت سلولي با حجم مشخص، با تلقيح تاکي زوئيت انگل به محيط هاي کشت حاوي رده هاي سلولي ذکر شده در چندين فلاسک، شرايط رشد و تکثير انگل در زمان هاي مشخص مورد بررسي قرار گرفت. از محيط کشت بدون سلول نيز براي مقايسه زمان زنده ماندن انگل به طور همزمان استفاده شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماري آناليز واريانس مورد تحليل قرار گرفت.
يافته ها: در محيط هاي کشت ورود انگل در 48 ساعت اول مشاهده شد. در روزهاي سوم تا ششم ميزان رشد انگل در محيط حاوي سلول هاي بنيادي ماتريكس بند ناف انسان در مقايسه با سلول هاي سرطاني ريوي و سلول هاي سرطاني كبدي انسان قابل قبول بود. در انتهاي روز ششم حجم به دست آمده انگل در محيط سلول هاي بنيادي ماتريكس بند ناف انسان بيشتر بود. خاصيت بيماري زايي انگل جدا شده از اين محيط بر روي موش آزمايشگاهي حفظ شده بود
.
نتيجه گيري: استفاده از محيط سلول هاي بنيادي ماتريکس بند ناف انسان نسبت به ساير رده هاي سلولي براي جداسازي و تکثير انگل مناسب و مقرون به صرفه است. اين رده سلولي مي تواند محيطي مناسب به جهت تهيه کيت هاي آزمايشگاهي و پژوهشي و تهيه انگل زنده به ميزان مطلوب براي بررسي هاي دارويي از اين رده سلولي استفاده نمود
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 13 : ارمغان دانش پاييز 1386; 12(3 (پي در پي 47)):127-134.
 
بررسي موارد جراحي شده کيست هيداتيک در بيمارستان هاي شهر ياسوج در طي يك دوره ده ساله (1384-1374)
 
سركاري بهادر*,نغماچي محسن,عظيمي سميه,واعظي مرضيه,ابراهيمي صديقه
 
* دانشگاه علوم پزشکي شيراز، دانشکده پزشکي، گروه انگل شناسي و قارچ شناسي
 
 

مقدمه و هدف: کيست هيداتيک يکي از مهمترين بيماري هاي مشترک انسان و دام در کشورمان مي باشد. درمان جراحي هنوز به عنوان اصلي ترين راه درمان اين بيماري مي باشد. اين مطالعه با هدف بررسي خصوصيات موارد جراحي شده کيست هيداتيک در طي دوره ده ساله گذشته در بيمارستان هاي شهر ياسوج صورت گرفته است.
مواد و روش ها: در اين مطالعه توصيفي پرونده تمامي بيماران مبتلا به کيست هيداتيک که در بيمارستان هاي شهر ياسوج مورد عمل جراحي قرار گرفته بودند در طي يك دوره ده ساله (1384ـ 1374) انتخاب و اطلاعات مورد نياز از جمله؛ سن، جنس، محل سکونت، شغل بيمار، عضو آلوده ، تعداد کيست، علايم کلينيکي و مدت زمان بستري از پرونده ها استخراج گرديد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و شاخص هاي توصيفي بررسي شد.
يافته ها: تعداد موارد جراحي شده كيست هيداتيد در طي دوره ده ساله مورد مطالعه، 105 مورد بوده است. از اين تعداد 70 نفر (
66.7 درصد) زن و 35 نفر (33.3 درصد) مرد بودند. از نظر سني بيشترين موارد بيماري (33 مورد، 31.4 درصد) در گروه سني 40ـ 31 سال بوده است و پس از آن گروه سني60ـ 51 ســـال با 25 مورد (23.8 درصد) بيشترين موارد آلودگي را به خود اختصاص داده است. از نظر شغل، بيشترين موارد بيماري (70 مورد، 66.7 درصد) در زنان خانه دار ديده شده است. از نظر محل کيست در بدن، در 81 درصد از موارد عضو آلوده کبد بوده است. تعداد کيست بيماران در بيشتر موارد (87.7 درصد) يک عدد بوده است، اما در 11.4 درصد از موارد تعداد کيست ها دو عدد و در يک مورد تعداد 18 عدد کيست از بدن بيمار جدا شده است. عود بيماري که منجر به جراحي مجدد گرديده در 14.3 درصد (15 مورد) از بيماران مشاهده شده است و در يک مورد بيمار 5 بار مورد عمل جراحي قرار گرفته است.
نتيجه گيري: نتايج اين بررسي نشان داد که کيست هيداتيک بيماري بومي منطقه مورد مطالعه بوده و طي سال هاي گذشته در روند ايجاد بيماري و تعداد موارد آن تغيير خاصي صورت نگرفته است. از طرفي تعداد موارد بروز ساليانه اين بيماري در اين منطقه نسبت به ساير مناطق کشورمان بيشتر مي باشد، بنابراين اقدامات لازم جهت کنترل اين بيماري ضروري به نظر مي رسد
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 4 : ارمغان دانش تابستان 1386; 12(2 (پي در پي 46)):27-35.
 
تاثير پودر زنجبيل بر تغييرات ايجاد شده در اثر ديابت در روده کوچک موش صحرايي
 
كريمي پور مجتبي*,شيرپور عليرضا,روزبهي امراله
 
* دانشگاه علوم پزشکي اروميه، دانشکده پزشکي، گروه علوم تشريح
 
 

مقدمه و هدف: ديابت مليتوس شايع ترين اختلال غدد درون ريز در انسان است و داراي عوارض متعدد از جمله عوارض گوارشي است. هدف از مطالعه حاضر تعيين تاثير پودر زنجبيل بر تغييرات ايجاد شده در اثر ديابت در روده کوچک موش صحرايي بود.
مواد و روش ها: در اين مطالعه تجربي كه در سال 1385 در بخش آناتومي دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي اروميه انجام گرفت، از 24 سر موش صحرايي نژاد ويستار با ميانگين وزني
250±20 گرم در سه گروه هشت تايي استفاده شد. گروه اول کنترل (سالم)، گروه دوم ديابتي و گرم سوم ديابتي درمان شده با پودر زنجبيل (درمان) به ميزان 5 درصد غذاي مصرفي بود. براي ايجاد ديابت از داروي استرپتوزوتوسين به ميزان 60 ميلي گرم بر کيلوگرم وزن بدن به صورت تزريق داخل صفاقي استفاده شد. پس از گذشت 8 هفته با بيهوش کردن حيوانات محفظه شکم باز و روده کوچک را به دقت جدا کرده و بعد از اندازه گيري طول و وزن آن از هر بخش دئودنوم، ژژنوم و ايلئوم نمونه برداشته شد و بعد از پردازش بافتي لام هاي با رنگ آميزي هماتوکسيلين و ائوزين تهيه و با استفاده از قطعه چشمي مدرج طول پرز، عمق کريپت و ضخامت لايه عضلاني ديواره روده بررسي شد. براي آناليز آماري از نرم افزار SPSS و آزمون آناليز واريانس يک طرفه و تست توکي استفاده شد.
يافته ها: ميانگين طول و وزن روده کوچک، طول پرزها و ضخامت لايه عضلاني در هر سه قسمت روده و عمق کريپت در دئودنوم و ژژنوم در موش هاي ديابتي در مقايسه با موش هاي کنترل و درمان افزايش معني دار آماري نشان داد، اما اين شاخص ها در گروه درمان شده با پودر زنجبيل نسبت به گروه موش هاي کنترل تفاوت معني داري نشان نداد
.
نتيجه گيري: نتايج حاصل از اين مطالعه نشان مي دهد که زنجبيل احتمالا با کاهش استرس اکسيداتيو تا حد زيادي تغييرات پاتولوژيک ناشي از ديابت را در روده کوچک کاهش مي دهد
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 5 : ارمغان دانش تابستان 1386; 12(2 (پي در پي 46)):37-45.
 
مقايسه هضم پروتئين يک نمونه غذاي صنعتي با يک نمونه غذاي خانگي در موش هاي صحرايي نر
 
تقي زاده محسن,عاصمي ذات اله*
 
* دانشگاه علوم پزشكي كاشان، معاونت غذا و دارو، آزمايشگاه مواد غذايي
 
 

مقدمه و هدف: ارزيابي كيفيت پروتئين مواد غذايي به دلايل بيولوژيك و اقتصادي از اهميت ويژه اي برخوردار است. به همين علت روش هاي بيولوژيك، ميكروبيولوژيك، شيميايي و تلفيقي براي تعيين كيفيت پروتئين ها معرفي شده است. با توجه به اهميت كيفيت پروتئين غذاها، به ويژه در خانوارهاي كم درآمد، اين مطالعه با هدف مقايسه هضم پروتئين يک نمونه غذاي صنعتي (هومانا بر پايه برنج) با يک نمونه غذاي خانگي (بر پايه مخلوط برنج به علاوه لوبيا) در موش هاي صحرايي نر انجام گرفت.
مواد و روش ها: اين تحقيق تجربي روي 32 سر موش صحرايي نر در سن 21 روز از نژاد ويستار انجام گرفت. موش ها در گروههاي هشت تايي تحت 4 رژيم غذايي شامل؛ 2 رژيم مورد (غذاي صنعتي و غذاي خانگي)، 1 رژيم استاندارد (كازئين به علاوه متيونين) و 1 رژيم پايه (بدون پروتئين) با ميانگين وزني
65.4 گرم در هر گروه براي مطالعه قابليت حقيقي هضم پروتئين و قابليت هضم ظاهري پروتئين به صورت تصادفي در گروه بيوشيمي دانشگاه علوم پزشکي کاشان در سال 1385 قرار داده شدند. طول مدت مطالعه براي قابليت حقيقي هضم پروتئين و قابليت هضم ظاهري پروتئين، 9 روز بود. ميزان قابليت حقيقي هضم پروتئين و قابليت هضم ظاهري پروتئين گروهها از طريق آناليز واريانس همراه با آزمون توكي با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحليل آماري قرار گرفت.
يافته ها: شـاخص قابليت حقيقي هضم پروتئين 87±8, 92.8±4 و 79.7±1.6، قابليت هضم ظاهري پروتئين 80.6±4.2, 89.8±4.3 و 76.8±1.6 به ترتيب؛ بـراي پروتئيـن كـازئين به علاوه متيونين، غذاي صنعتي و غذاي خانگي بود. همچنين نتايج آزمون آماري آناليز واريانس قابليت حقيقي هضم پروتئين و قابليت هضم ظاهري پروتئين بين سه گروه كـازئين به علاوه متيونين، غذاي صنعتي و غذاي خانگي معني دار مي باشد (p<0.0001).
نتيجه گيري: يافته ها نشان مي دهند كه هضم پروتئين غذاي خانگي بر پايه مخلوط برنج به علاوه لوبيا در مقايسه با غذاي صنعتي هومانا تقريبا برابر است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 1 : ارمغان دانش تابستان 1386; 12(2 (پي در پي 46)):1-9.
 
اثر بيهوشي استنشاقي با جريان گازي كم بر وضع هموديناميك حين عمل و مقايسه آن با بيهوشي با جريان گازي زياد
 
عيدي محمود,حسين زاده حمزه,كلاه دوزان خسرو*,آقامحمدي داوود
 
* دانشگاه علوم پزشکي تبريز، دانشکده پيراپزشکي، گروه هوشبري
 
 

مقدمه و هدف: روش بيهوشي با جريان گازي كم كه در آن جريان گاز تازه كمتر از حجم دقيقه اي بيمار مي باشد باعث بهبود مراقبت از بيمار مي شود و مزايايي دارد از جمله؛ كاهش هيپوترمي حين عمل، كاهش لرز بعد از عمل و افزايش منافع اقتصادي و زيست محيطي. هدف از اين مطالعه تعيين اثر بيهوشي استنشاقي با جريان گازي كم بر وضع هموديناميک حين عمل و مقايسه آن با بيهوشي با جريان گازي زياد بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه که به صورت كارآزمايي باليني تصادفي يك سو كور آينده نگر بود، در سال 1384 در بيمارستان امام خميني تبريز انجام گرفت. در اين بررسي 97 بيمار با وضعيت فيزيکي
I و II که کانديداي عمل لاپاراتومي بودند بعد از القا معمولي بيهوشي، در مرحله نگهداري به دو گروه I (بيهوشي با جريان زياد) و گروه II (بيهوشي با جريان كم) تقسيم شدند. تمام بيماران در طول عمل از نظر فعاليت الکتريکي قلب، فشار خون، ضربان قلب، درصد اشباع اكسيژن، دي اكسيد كربن انتهاي بازدمي، درجه حرارت، اندازه گيري درصدهاي دمي و بازدمي اكسيژن و نيتروس اکسايد و هالوتان مانيتور شدند. 46 بيمار تحت بيهوشي با جريان زياد و 51 بيمار تحت بيهوشي با جريان كم قرار گرفتند. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري مجذور كاي، مان ويتني يو، تي غير زوجي و تکراري آناليز گرديد.
يافته ها: ميانگين فشارخون در گروه
I قبل از عمل (سيستول 138±20 و دياستول 78±15 ميلي متر جيوه )، حين عمل (سيستول 105±31 و دياستول 64±10 ميلي متر جيوه) و در ريكاوري (سيستول 116±15 و دياستول 70±13 ميلي متر جيوه) بود. ميانگين فشارخون در گروه II قبل از عمل (سيستول 139±22 و دياستول 79±22 ميلي متر جيوه)، حين عمل (سيستول 122±21 و دياستول 75±17 ميلي متر جيوه) و در ريكاوري (سيستول 118±15 و دياستول 77±17 ميلي متر جيوه) بود كه تفاوت هاي موجود معني دار است (P=0.01). ميانگين ضربان قلب در گروه i قبل از عمل 90±18، حين عمل 70±14 و در ريكاوري 126 ضربان در دقيقه بود. در گروهII ، ميانگين ضربان قلب قبل از عمل 87.9±21، حين عمل 86±16 و در ريكاوري 104±17 ضربان در دقيقه بود كه تفاوت ها معني دار بوده است. اختلاف معني داري از نظر جنس، سن و وزن بين دو گروه وجود نداشت.
نتيجه گيري:
نگهداري بيهوشي با جريان كم گازهاي بيهوشي، وضع هموديناميك بيشتري را حين عمل جراحي حفظ مي كند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 6 : ارمغان دانش تابستان 1386; 12(2 (پي در پي 46)):47-59.
 
تاثير مداخله مدرسه ـ محور مبتني بر الگوي ارتقا سلامت پندر براي افزايش فعاليت جسماني دانش آموزان دختر
 
تيموري پروانه*,نيكنامي شمس الدين,غفراني پور فضل اله
 
* دانشگاه علوم پزشکي کردستان، دانشكده بهداشت، گروه بهداشت
 
 

مقدمه و هدف: فعاليت جسماني منظم در ارتباط با نتايج مثبت متعددي در جوانان است. ميزان فعاليت جسماني در طي دوران دبيرستان دختران نوجوان ايراني در مقايسه با پسران پايين تر است. براي توقف و يا معكوس کردن اين روند کاهش، مداخلات مبتني بر تئوري ها و الگوهاي گوناگون با هدف افزايش رفتار ورزشي دختران مورد نياز است. هدف از اين مطالعه تعيين تاثير مداخله مدرسه ـ محور مبتني بر الگوي ارتقا سلامت پندر براي افزايش فعاليت جسماني دانش آموزان دختر بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع کارآزمايي آموزش بهداشت تصادفي شده با گروه شاهد بوده و تاثير اجراي يک برنامه آموزشي 24 هفته اي مبتني بر الگوي ارتقا سلامت پندر را به منظور بهبود عوامل شناختي و رواني اجتماعي مرتبط با فعاليت جسماني و افزايش رفتار ورزشي، دختران نوجوان (106 نفر) شهر سنندج را در سال 1385 ارزشيابي کرد. برنامه مداخله شامل؛ جلسات آموزشي و مشاوره هاي متناسب شده بود. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري كولموگروف- اسميرنوف، تي مستقل و زوجي، مان ويتني و ويلكاكسون آناليز گرديد.
يافته ها: افزايش وقت صرف شده روزانه براي فعاليت جسماني گروه تجربي در مقايسه با شروع مطالعه، 45 دقيقه بود. مداخله موجب تاثير مثبت و معني داري در پيشرفت مراحل آمادگي، بهبود خود کارآمدي درک شده، لذت درک شده مرتبط با رفتار، تاثيرات بين فردي، داشتن برنامه ريزي براي عمل، همچنين کاهش موانع درک شده و ترجيحات رقابت کننده با انجام فعاليت در گروه تجربي شد 
(p£0.0001-0.04).
نتيجه گيري: ارزشيابي پيامدها در پايان برنامه مداخله، اثرات مثبت برنامه را بر مراحل تغيير، تعيين كننده هاي بالقوه رفتار فعاليت جسماني و متوسط فعاليت جسماني روزانه نشان داد. نسبت قابل توجه افراد مراحل عمل و نگهداري گروه تجربي در مقايسه با آزمون پايه، رسيدن به معيار توصيه شده براي فعاليت جسماني نوجوانان، از نتايج اميدوار کننده مداخله مدرسه مدار مبتني بر الگوي ارتقا سلامت پندر محسوب مي شود.

 
كليد واژه: مدل ارتقا سلامت، مداخله، فعاليت جسماني، نوجوانان دختر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 2 : ارمغان دانش تابستان 1386; 12(2 (پي در پي 46)):11-18.
 
بررسي ميزان پاسخ دهي مناسب به واكسن هپاتيت ب در بيماران آلوده به ويروس نقص ايمني انساني
 
افراسيابيان شهلا*,حاجي باقري كتايون,يوسفي نژاد وحيد,اسماعيل نسب نادر,سيفي شيرزاد
 
* دانشگاه علوم پزشكي كردستان، سنندج، بيمارستان توحيد، گروه عفوني
 
 

مقدمه و هدف: خطر بروز هپاتيت ب مزمن از ميزان 5 درصد در بيماران داراي سيستم ايمني سالم به بيش از 20 درصد در بيماران آلوده به ويروس نقص ايمني انساني افزايش مي يابد. اثربخشي واكسن هپاتيت ب در بيماران آلوده به عفونت ويروس نقص ايمني انساني، بين 23.8-56 درصد ذكر شده است. هدف از اين مطالعه تعيين ميزان پاسخ دهي مناسب به واكسن هپاتيت ب در بيماران آلوده به ويروس نقص ايمني انساني بود.
مواد و روش ها: اين مطالعه يك كارآزمايي باليني خود شاهد است. جامعه آماري شامل كليه بيماران مراجعه كننده به مركز مشاوره بيماران آلوده به ويروس نقص ايمني انساني و ايدز سنندج در سال 1385 بود كه سرولوژي آنها از نظر وجود آنتي بادي ويروس نقص ايمني انساني تاييد شده و از نظر ابتلا به عفونت ويروس هپاتيت ب منفي بودند. حجم نمونه شامل 51 نفر بود و روش نمونه گيري سرشماري بود. براي بيماران در سه نوبت واكسن هپاتيت با دوز 20 ميکروگرم در فواصل 6-1-0 ماه تزريق شد و 2 ماه بعد از تلقيح آخرين دوز واكسن ،تيتر آنتي بادي در آنها اندازه گيري شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص هاي توصيفي و رگرسيون و آزمون هاي آماري ناپارامتري کروسکال واليس و اسپيرمن مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: ميانگين سني نمونه هاي مورد مطالعه
33.68±8.37 سال بود. 2 نفر (3.9 درصد) از نمونه ها زن و 49 نفر (96.1 درصد) مرد بودند. ميانگين سطح آنتي بادي ضد آنتي ژن سطحي ويروس هپاتيت ب در بيماران 47.55±71.58 ميلي واحد بين المللي بر ميلي ليتر بود. از نظر پاسخ ايمني 31 نفر (60.8 درصد) داراي سطح آنتي بادي کمتر از 10 ميلي واحد بين المللي بر ميلي ليتر و 20 نفر (39.2 درصد) داراي سطح آنتي بادي بيشتر از 10 ميلي واحد بين المللي بر ميلي ليتر بودند. همچنين بين سطح آنتي بادي و شمارش لنفوسيت هاي T-CD4+ ارتباط معني داري مشاهده نشد.
نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه مويد پاسخ ايمني ضعيف تري در بيماران آلوده به ويروس نقص ايمني انساني به واکسن هپاتيت ب در مقايسه با افراد عادي مي باشد. انجام مطالعات بعدي با دوز دو برابر و يا تکرار دوز روتين خصوصا با توجه به شمارش سلول هاي لنفوسيت T-CD4+ مي تواند کمک کننده باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات پزشکی

 

 3 : ارمغان دانش تابستان 1386; 12(2 (پي در پي 46)):19-26.
 
مقايسه سه روش مختلف بلوک انگشت از نظر اثربخشي و زمان بي حسي
 
دهقاني محمد*,محموديان ارسلان
 
* دانشگاه علوم پزشکي اصفهان، بيمارستان الزهرا (س)، گروه جراحي استخوان و مفاصل
 
 

زمينه و هدف: تروماي انگشت يکي از آسيب هاي شايع ارتوپدي مي باشد که اغلب مي توان به وسيله بي حسي موضعي آن را مورد بررسي و درمان قرار داد. روش مرسوم بي حسي موضعي همان بلوک انگشتي مرسوم است که اعصاب انگشت را در دو طرف بي حس مي کند. دو روش ديگر كه كمتر مورد استفاده قرار مي گيرد؛ يکي بلوك انگشت به طريق ترانس تكال (پولي) كه نياز به مقادير كمتر ليدوكائين دارد و عوارض عصبي عروقي هم ندارد و ديگري بلوک زير جلدي که از نظر عملي راحت تر مي باشد. هدف از اين مطالعه مقايسه سه روش مختلف بلوك انگشت از نظر اثربخشي و زمان بي حسي بود.
مواد و روش ها: اين پژوهش يك مطالعه کارآزمايي باليني تصادفي است كه روي بيماران مراجعه کننده به بيمارستان کاشاني اصفهان که به نحوي به علت آسيب يکي از انگشت ها نياز به عمل جراحي پيدا کرده بودند در سال 1385 انجام گرفت. بيماران به صورت تخصيص تصادفي بلوكي در سه گروه قرار گرفته و با يکي از سه روش ذکر شده عمل جراحي شدند. مقايسه سه روش در سه گروه 50 نفري بر حسب زمان بي حسي و نياز به بي حسي مجدد يا استفاده از روش ديگر بي حسي انجام شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار
SPSS و آزمون هاي آماري تي و دقيق فيشر آناليز گرديد.
يافته ها: متوسط زمان بي حسي در گروه اول (ترانس تكال)
34.2 دقيقه، در گروه دوم (مرسوم) 33.8 دقيقه و در گروه سوم (زيرجلدي) 34 دقيقه بود که تفاوت معني داري بين سه گروه وجود نداشت. در گروه اول در هيچ موردي نياز به بي حسي مجدد يا کمکي از نظر ميزان بي حسي نبود، ولي در گروه دوم در 5 مورد (7 انگشت) و در گروه سوم در 9 مورد (11 انگشت) نياز به بي حسي مجدد يا کمکي شد که تفاوت معني داري مشاهده گرديد (P<0.05).
نتيجه گيري: روش بلوک ترانس تکال با توجه به نياز به حجم کمتر ليدوکائين و تعداد تزريق کمتر و با توجه به يکسان بودن زمان بي حسي و ايجاد بي حسي موثرتر و احتمال آسيب شرياني عصبي در روش مرسوم، جايگزين مناسبي براي روش مرسوم وتزريق زيرجلدي مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 14 خرداد 1391  10:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها