فرقی نمیكند یك بازی به سبك Open World خوش ساخت باشد یا بد ساخت، اختصاصی ایكسباكس ۳۶۰ باشد یا پیاس ۳، حتما چنین بازی جدا از ویژگیهای خود، طرفداران بسیاری پیدا خواهد كرد. بازی «بد نام» هم از این قاعده خارج نیست، اگر طرفدار كنسول پیاس ۳ باشید حتما تا كنون نام Infamous را شنیدهاید؛ یكی از معدود بازیهای سبك دنیای باز كه نمونه آن مخصوصا در میان بازیهای كنسولی بسیار كم دیده میشود.
البته اینفیموس وضعیت ویژهای نسبت به دیگر بازیهای انحصاری كنسول پیاس ۳ دارد. حتما با شاهكار جدید پیاس ۳ یعنی Killzone3 آشنا هستید، بازیای كه گرافیك فوقالعادهاش باعث شد رقبای خود را نگران كند و حتی به دلیل ناتوان بودن سختافزار كنسول پیاس ۳ در اجرای درست بازی، انتقاداتی را نیز متوجه آن كند. دیگر بازیهای انحصاری پیاس ۳ هم جدا از این موضوع نیست و براحتی میتوان فهمید كه آن صرفا به خاطر به رخ كشیدن گرافیك بازیهای انحصاری خود به آنها اهمیت میدهد. ولی بازی بدنام از هیچ یك از این قوانین پیروی نمیكند؛ در حقیقت بدنام بیشتر از آن كه بخواهد به گرافیك اهمیت دهد، به خاطر سبك خود یعنی اوپن ورلد مجبور شده است داستان قدرتمندی به بازیكنان ارائه كند.
اگر اینفیموس را هم بازی نكرده باشید از الكتریسیتهای كه به بدن قهرمان بازی یعنی Cole وصل شده است، متوجه میشوید كه باز هم یك ابرقهرمان دیگر خلق شده است. اما كول در ابتدا كاملا برعكس، یك انسان بسیار عادی بود كه شغل پستچیگری او باعث تبدیل او به یك ابرقهرمان شد. كول مانند همیشه در حال انتقال بسته پستی به دست صاحبش بوده كه ناگهان این بسته باعث یك انفجار عظیم و بیهوش شدن كول میشود. سپس او را در شهری تقریبا نیمه ویران میبینید. به دلیل این انفجار، یك بیماری عجیب در این شهر(Empire City) شیوع پیدا كرده است و به همین دلیل شهر توسط نیروهای امنیتی محاصره شده و مردم عملا در آن زندانی شدهاند. كول به هوش میآید و در حین عبور از كنار یك منبع برق، برقی كه قاعدتا باید هر انسانی را نابود كند به بدن كول آسیبی نمیرساند و در اینجا او متوجه میشود كه دیگر یك انسان عادی نیست و قدرت خارقالعادهای به دست آورده است. البته كول در این ماجراها تنها نیست و دوست صمیمیاش یعنی Zeke همراه اوست. البته به نظر میآید سازندگان، شخصیت زیك را بیشتر به خاطر طنز آلود كردن فضای بازی ایجاد كرده باشند، چراكه در بیشتر اوقات باعث به وجود آمدن دردسر برای كول میشود.
روند اصلی داستان از زمانی شروع میشود كه كول با ماموری به نام Maya آشنا میشود و بسیاری از ماموریتهایی كه شما در بازی باید آنها را به پایان برسانید، از طرف او محول میشود. ماموریتهای اینفیموس بسیار زیبا طراحی شدهاند و بخوبی میتوان تاثیر گیم پلی شما را در انجام ماموریت دید، مثلا باید بخوبی بلد باشید در حین تعقیب خودرویی در خیابان، روی كابلهای برق یا در و دیوار شهر حركت كنید. همچنین بعضی مواقع باید كار خود را با درگیریهای تن به تن یا برق به برق! پیش ببرید كه تركیب اینها باعث شده است ماموریتهای جالبی در بازی داشته باشید.
با دیدن تریلر اینفیموس ۲ و اطلاعات منتشر شده از آن میتوان فهمید كه با تفاوتهای بسیار زیادی مواجه نیستیم، كه به نظرما بسیار خوب است، چرا كه اینفیموس گیم پلی و داستان بسیار قابل قبولی به بازی كنان ارائه كرده است و نیاز به تغییر آن وجود نداشت. با این حال سازندگان بازی یعنی شركت «سوكر پانچ» تصمیم گرفتهاند تواناییهای بیشتری به گیم پلی بازی اضافه كنند. ولی موضوع اصلی كه باعث تفاوت اینفیموس یك و 2 میشود، دشمنان شما در بازی و همچنین شهری است كه بازی در آن جریان دارد.
نیو مارایس (New Marais) نام شهری دیگر در اینفیموس است كه نسخه دوم بازی در آنجا اتفاق میافتد. درگیری كول با The Beast باعث میشود او آسیب بسیاری ببیند و به سختی خود را زنده از شهر خارج كند و به همراه دوستش به سمت نیو مارایس برود. اگر بازی دد اسپیس را بازی كرده باشید، حتما با موجودات زشت و احمقانه بازی یعنی نكروموفها آشنا هستید. كول در نیو مارایس با موجوداتی كه بسیار شبیه به نكروموفها هستند ـ در اینفیموس Monster یا هیولا نام دارند ـ برخورد میكند و از طرف دیگر عدهای كه رهبری آنها به دست فردی به نام Bertrand است و ادعا میكنند كه دشمن هیولاها هستند، كول را هیولا میپندارند و او را هم میخواهند نابود كنند!
گیم پلی بازی در نسخه اول هم فوقالعاده بود و میتوان آن را به 2 قسمت تقسیم كرد؛ اول مربوط به مكانهای متنوعی است كه كول میتوانست به آنجا برود مانند فاضلابهای شهر تا بالای ساختمانها. در نسخه دوم بازی همچنان این امكان وجود دارد ولی محدودتر شده است، یعنی امكان بالارفتن از تمام ساختمانها وجود ندارد. این قابلیت را با تواناییهای كول مانند اسكی روی كابلهای برق یا ریل قطار در نظر بگیرید، به نظرتان زیبا نیست؟!
علاوه بر ویژگیهای گذشته بازی، در نسخه دوم سازندگان اعلام كردهاند كه كول میتواند اجسامی مانند خودروها را پرتاب كند و از عهده هدایت هلیكوپتر برآید.
جدا از این ماجرا، اینفیموس در مبارزات هم بخوبی ظاهر شده است. در نسخه اول با سلاحهایی جذاب مانند اسلحهها و حتی نارنجكهای الكترونیك میتوانستید به مبارزه بپردازید. البته در نسخه دوم سلاحهای جدیدی نیز به بازی اضافه شده كه ویژگیهای جالبی دارند. بهتر است تا زمان انتشار بازی، درباره این موضوع حرفی نزنیم.
اگر یادتان باشد در اینفیموس میتوانستید در بعضی از نقاط بازی به عنوان یك انسان خوب يا بد عمل كنید، در حقیقت میتوانستید خیر باشید یا شر، این امكان نیز در نسخه دوم ادامه پیدا كرده است، ولی این سیستم تاثیری بر اصل داستان ندارد و میتواند در مقطعی با انتخاب خیر یا شر با واكنشهای متفاوتی مواجه شود. همان طور كه در ابتدا گفتیم اینفیموس با این كه گرافیك قابل قبولی دارد، اما در مقابل رقبای خود مثل كیلزون هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
صداگذاری اینفیموس ۲ هم از نقاط قوت اين بازی است. جدا از موزیكهای متن كه بسیار با فضای بازی هماهنگ است، صداگذاری اتفاقات بازی مانند هیاهوی شهر یا آژیر پلیس همچنین سلاحها در بازی بسیار خوب طراحی شدهاند.