0

مقالات اپيدميولوژي

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 6 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):43-50.
 
سرواپيدميولوژي ليشمانيوز احشايي به روش آگلوتيناسيون مستقيم (DAT) در شهرستان بجنورد از استان خراسان شمالي در سال 1386
 
ترابي وحيد,محب علي مهدي*,ادريسيان غلام حسين,كشاورز حسين,مهاجري مسعود,حجاران هما,آخوندي بهناز,صنعتي علي اكبر,زارعي ذبيح اله,دلشاد افشين
 
* تهران، دانشگاه علوم پزشكي تهران، دانشكده بهداشت، انستيتو تحقيقات بهداشتي، گروه انگل شناسي و قارچ شناسي
 
 

مقدمه و اهداف: اين مطالعه به منظور ارزيابي شيوع سرمي و تعيين اندميسيته ليشمانيوز احشايي در شهرستان بجنورد در سال 1386 و به منظور ارايه برنامه کنترل اين بيماري در آن شهرستان انجام گرديده است.
روش کار: اين مطالعه به شکل توصيفي و به روش مقطعي در 8 روستاي شهرستان بجنورد انجام گرديد. روش نمونه برداري به شکل خوشه اي چند مرحله اي و گروه هاي هدف شامل کودکان 12 سال و به پايين و
10 % از افراد بزرگسال ساکن مناطق روستايي شهرستان بجنورد بوده است. در اين بررسي از پلاسماي خون افراد تحت مطالعه جهت اندازه گيري آنتي بادي هاي ضد ليشمانيايي به روش سرولوژي آگلوتيناسيون مستقيم (DAT) استفاده گرديد. براي تعيين نوع ليشمانيا در مناطق تحت بررسي؛ تعداد 4 قلاده سگ مشکوک به ليشمانيوز احشايي کالبد گشايي شدند. جهت تعيين گونه انگل، از روش هاي ملکولي  TS1 PCRاستفاده گرديد.
نتايج: در مجموع پلاسماي خون 1608 نفر از افراد تحت مطالعه به روش
DAT مورد آزمايش سرولوژي قرار گرفتند که 38 نفر (2.36%) از آن ها داراي عيار 1:800 و به بالا و فقط 9 نفر (0.56%) داراي عيار 1:3200 بودند. از لحاظ شيوع سرمي، اختلاف آماري معني داري بين دو جنس مونث و مذکر و جمعيت هاي بالاي 12 سال با جمعيت هاي 12 سال و به پايين مشاهده نگرديد (P>0.05). گونه هاي ليشمانياي جدا شده مربوط به 2 قلاده از 4 قلاده سگ علامت دار؛ L.infantum تعيين گرديدند و همچنين سکانس هاي قطعه ژني ITS1 مربوط به هر 2 ايزوله فوق الذکر با شماره هاي EU810776 و EU810777 در بانک ژني به ثبت رسيدند.
نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه نشان مي دهند، ليشمانيوز احشايي با اندميسيته پايين در شهرستان بجنورد در حال گردش است.

 
كليد واژه: سرواپيدميولوژي، ليشمانيوز احشائي، آگلوتيناسيون مستقيم، خراسان شمالي، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 8 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):59-69.
 
بررسي اپيدميولوژيك اقدام كنندگان به خودكشي ارجاع شده به بيمارستان هاي تابع دانشگاه علوم پزشكي استان مركزي از سال 1384 الي 1386
 
رفيعي محمد*,سيفي اكرم
 
* اراك، ميدان بسيج، مجتمع دانشگاه علوم پزشکي اراک، دانشکده پزشکي، گروه بهداشت و پزشكي اجتماعي
 
 

مقدمه و اهداف: خودكشي يكي از علل اساسي در اغلب كشورها است. اگرچه عوامل مختلفي در بروز خودكشي نقش دارند، اما اطلاعات موجود در اين زمينه محدود است. هدف از انجام اين مطالعه بررسي اپيدميولوژيك اقدام به خودكشي و عوامل مرتبط با آن در افراد اقدام كننده مراجعه كننده به بيمارستان هاي تابعه دانشگاه علوم پزشكي استان مركزي بوده است.
روش كار: اين مطالعه يك بررسي مشاهده اي و مقطعي است که بر روي تمام موارد اقدام كننده به خودكشي از ابتداي سال 1384 تا انتهاي سال 1386 انجام شده است. مشخصات فردي، زمان خودکشي، دفعات خودکشي، نتيجه خودکشي، نحوه اقدام به خودکشي، علل و انگيزه اقدام به خودکشي، سابقه قبلي خودكشي، وجود بيماري هاي مزمن جسمي و رواني بر اساس يك پرسشنامه و مصاحبه از بيمار يا همراهان وي ثبت شد.
نتايج: تعداد 4226 نفر در جامعه مورد بررسي در 3 سال فوق اقدام به خودکشي نموده اند. ميانگين سن افراد اقدام كننده به خودكشي،24.95±9.72  سال و براي افرادي كه خودكشي موفق داشته اند 29.79±13.72 سال بوده است. 60% از اقدام كنندگان به خودكشي مونث و انگيزه خودکشي در 89% از موارد، اختلاف خانوادگي ذکر شده است. نحوه اقدام 82.5% از آن ها با مسموميت دارويي بوده است. خودکشي موفق در اين مدت 23.2% خودکشي کنندگان بوده است.
نتيجه گيري: با توجه به سن پايين تر اقدام کننده ها به خودکشي و نرخ آن، اين امر مهم بايد مورد توجه سياستگزاران امور بهداشتي در ناحيه استان مرکزي قرار گيرد.

 
كليد واژه: اپيدميولوژي، اقدام به خودكشي، خودكشي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 9 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):71-76.
 
مقايسه اثر آموزش پيشگيري از آلودگي به ويروس ايدز توسط گروه همسالان? پزشک و توزيع پمفلت بر آگاهي دانش آموزان دختر دبيرستاني كرمانشاه
 
عزيزي علي*,اميريان فرهاد,اميريان مرضيه
 
* کرمانشاه، سرخه ليژه، دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه، دانشكده پزشكي، گروه پزشكي اجتماعي
 
 

مقدمه و اهداف: با توجه به افزايش روز افزون موارد HIV در جوانان و اهميت آموزش در پيشگيري از آن، در اين مطالعه اثر سه روش آموزش (توسط پزشك، همسالان و پمفلت) پيشگيري از ايدز در دانش آموزان دختر دبيرستاني ناحيه 3 آموزش و پرورش شهر كرمانشاه مورد مقايسه قرار گرفت.
روش كار: تعداد 1500 دانش آموز دختر دبيرستاني پايه سوم به صورت طبقه اي تصادفي از 21 دبيرستان منطقه 3 آموزش و پرورش وارد مطالعه شدند. از مجموع 1500 نفر مورد مطالعه، 498 نفر توسط پزشك عمومي، 502 نفر توسط گروه همسالان و 500 نفر با استفاده از پمفلت ايدز آموزش ديدند. 20 روز پس از اتمام آموزش؛ پس آزمون (پست تست) با استفاده از همان پرسشنامه بعمل آمد. داده هاي جمع آوري شده با
11.5 spss و با استفاده از آمار توصيفي و تحليلي تجزيه و تحليل شد.
نتايج: دانش آموزان مورد مطالعه 1500 نفر با ميانگين سني 0.7±16.78 سال بودند. ميانگين نمرات پيش آزمون و پس آزمون در هر سه گروه مورد مداخله تفاوت معني دار داشت (P=0.0001). ميانگين تغيير نمرات قبل و بعد در گروه آموزش توسط پزشك (3.6±10.7) بيشتر از ميانگين تغيير نمرات قبل و بعد از آموزش توسط همسالان (3.4±8.8) و مورد اخير نيز بيشتر از پمفلت (3.9±7.3) بود و آزمون بون فروني اين تفاوت ها را از نظر آماري معني دار نشان داد (P=0.0001).
نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي اين مطالعه، آموزش پيشگيري از ايدز توسط پزشكان در افزايش آگاهي دانش آموزان موثرتر است.

 
كليد واژه: آموزش بهداشت، پيشگيري، HIV، دانش آموزان، آموزش همسالان، کرمانشاه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

يولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):93-98.
 
شيوع آسم برونشيال در جامعه 64-15 سال استان کردستان در سال 1386
 
محرابي سمراد*,دلاوري عليرضا,مرادي قباد,قادري ابراهيم
 
* شيراز، بلوار کريمخان زند، بيمارستان نمازي، دفتر گروه داخلي
 
 

مقدمه و اهداف: شيوع آسم در مناطق مختلف دنيا متفاوت بوده است. اين مطالعه به بررسي شيوع آسم برونشيال در جامعه 64-15 سال استان کردستان در سال 1386 مي پردازد.
روش كار: اين مطالعه از نوع توصيفي تحليلي و مقطعي بود. در اين مطالعه كه همزمان با طرح بررسي عوامل خطر بيماري هاي غير واگير انجام شد، اطلاعات با استفاده از پرسشنامه مرکز مديريت بيماري هاي آمريکا و با مصاحبه جمع آوري گرديد. سپس با استفاده از نرم افزار SPSS13 و آزمون آماري كاي دو و تست T تجزيه و تحليل انجام شد.
نتايج: در اين مطالعه 1000 نفر شركت داشتند. اين مطالعه شامل 500 نفر (50%) مرد و 500 نفر (50%) زن بود. شيوع سابقه ابتلا به آسم 2.3% بود. در اين مطالعه رابطه معني داري بين ابتلا به آسم و محل سكونت، مصرف سيگار و شاخص توده بدني مشاهده نشد. بيماري آسم در 6 نفر (1.8%) از مردان و 17 نفر (5%) از زنان مشاهده گرديد (0.02=P). بين سن و آسم نيز رابطه معني داري مشاهده شد (0.001>P).
نتيجه گيري: در اين مطالعه شيوع آسم مشابه مطالعات داخل کشور و نسبت به مطالعات کشورهاي ديگر كمتر بود كه لازم است مطالعات تكميلي در اين خصوص انجام شود. بنظر مي رسد، با بررسي بيشتر، از اين پرسشنامه بتوان براي تخمين شيوع آسم در يک منطقه استفاده کرد.

 
كليد واژه: آسم، شيوع، افراد 64-15 سال، مطالعه مقطعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 1 : اپيدميولوژي ايران تابستان 1387; 4(2):7-17.
 
عامل مسموميت در مسموميت هاي عمدي و مقايسه آن با مسموميت هاي غيرعمدي و متغيرهاي مرتبط
 
آذين سيدعلي,شهيدزاده ماهاني علي,اميدواري سپيده,منتظري علي*
 
* تهران، خيابان شهيد وحيد نظري، بين ابوريحان و فلسطين جنوبي، پلاك 51، پژوهشكده علوم بهداشتي جهاد دانشگاهي
 
 

مقدمه و اهداف: از ميان انواع اقدام به خودكشي، Self poisoning يا مسموميت توسط خود فرد در كنار مسموميت هاي تصادفي، يكي از قديمي ترين و رايج ترين شيوه هاي آسيب به خود (Self harm) و ارجاع به بخش هاي مسمومين است. ميزان و روند مسموميت به ويژه مسموميت عمدي به قصد خودكشي در طول زمان و در كشورهاي مختلف با مواد و داروهاي در دسترس كاملا مرتبط بوده است. جهت ارزيابي اپيدميولوژي اقدام به خودكشي از طريق مسموميت عمدي و ارزيابي سهم آن در مراجعين به بخش هاي مسمومين بيمارستان هاي مرجع در كشور در سال 1383 مطالعه اي طراحي و اجرا شد.
روش كار: بررسي حاضر يك مطالعه مقطعي
(Cross sectional) است كه بر روي بيماران پذيرفته شده (سرپايي يا بستري) در اورژانس بيمارستان هاي واجد بخش ويژه مسمومين (723 نفر) در 6 شهر و با مصاحبه، مطابق پرسشنامه مدون از سوي گروه تحقيق انجام پذيرفته است.
نتايج: نتايج مطالعه نشان داد كه از مجموع 723 نمونه گرفته شده در بيمارستان هاي مرجع شهرهاي تهران، شيراز، تبريز، كرمانشاه، مشهد و اصفهان،
76% (550 نفر) عامدانه و به قصد خودكشي اقدام به مسموم نمودن خود كرده بودند. در يك نگاه كلي 445 نفر از اين تعداد (80.9%) از دارو، 59 نفر (10.7%) از انواع سموم شيميايي، 28 نفر (5.1%) از مواد روان گردان و بلاخره 18 نفر (3.2%) از ساير مواد شيميايي براي اقدام به خودكشي استفاده نموده بودند. بيش از 31% از افراد اقدام كننده به خودكشي از بنزوديازپين ها استفاده كرده بودند. در حالي كه در موارد مسموميت تصادفي، سوء مصرف مواد روان گردان (به شكل (Overdose شايع ترين عامل مسموميت بوده است (44.2% موارد(.
نتيجه گيري: با توجه به شيوع استفاده از داورها و مواد روان گردان در اقدام به خودكشي و همچنين نسبت قابل توجه موارد اقدام به خودكشي در مراجعين به بخش هاي مسمومين بيمارستان ها، توجه به تدابير پيشگيري در هر سه سطح مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.

 
كليد واژه: خودكشي، اقدام به خودكشي، مسموميت اتفاقي، مسموميت عمدي
 
 
 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 2 : اپيدميولوژي ايران تابستان 1387; 4(2):19-25.
 
بررسي عوامل موثر بر پرفشاري خون در شهرستان کوهرنگ - استان چهارمحال و بختياري در سال 1386
 
رجايي فرد عبدالرضا
 
 
 

مقدمه و اهداف: پرفشاري خون يکي از مهم ترين و شايع ترين عوامل خطر بيماري هاي قلبي عروقي است. هدف از اين پژوهش تعيين عوامل موثر بر پرفشاري خون و مدل سازي آنهاست.
روش کار: اين بررسي يک مطالعه مورد - شاهد مبتني بر جمعيت است. حجم نمونه آن 830 نفر مشتمل بر: 415 نفر بيمار مبتلا به پرفشاري خون بعنوان گروه موارد و 415 نفر بدون سابقه پرفشاري خون و بيماري هاي قلبي، عروقي و مغزي، بعنوان گروه شاهد بوده که به روش تصادفي منظم انتخاب شدند. داده ها به وسيله نرم افزار 
Stata 9 و استفاده از آزمون مجذور کاي، رگرسيون لجستيک شرطي وسطح معني داري آماري کمتر از 0.05 تجزيه و تحليل شدند.
نتايج: سابقه پرفشاري خون در بستگان درجه يک بيماران، سن 60 سال و يا بالاتر، عدم تحرک و نمايه توده بدني 30 و بالاتر به ترتيب با نسبت شانس و حدود اطمينان
95%: (1.58-3.47) 2.32، (1.24-2.67) 2.01، (1.2-2.7) 1.8 و (1.32-2.07) 1.66 به عنوان عوامل خطر فشارخون بالا با معني داري آماري (P<0.05) و مصرف ماهي، مصرف روغن مايع و باسوادي به ترتيب با نسبت شانس و حدود اطمينان95 %:0.516 (0.35-.069) ، (0.36-0.72) 0.514 و (0.17-0.45) 0.28 به عنوان عوامل محافظت کننده فشارخون بالا با معني داري آماري (P<0.01) بدست آمدند.
نتيجه گيري: با تعيين مقادير نسبت شانس براي عوامل موثر بر پرفشاري خون، زمينه براي برنامه ريزي مداخله اي و کنترل فشار خون افراد فراهم مي گردد.

 
كليد واژه: پرفشاري خون، عوامل خطر، مدل سازي، بيماري قلبي عروقي، رگرسيون لجستيک، استان چهارمحال و بختياري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 4 : اپيدميولوژي ايران تابستان 1387; 4(2):43-49.
 
سلامت روان نوجوانان دبيرستاني شهر كاشان در سال 1383
 
سپهرمنش زهرا*,احمدوند افشين,ياوري پروين,ساعي رضوان
 
* كاشان، خيابان اباذر، روبروي شهرداري، بيمارستان اخوان
 
 

مقدمه و اهداف: نوجواني از مهم ترين مراحل رشد و تكامل انسان است كه ويژگي هاي رشدي آن مي تواند زمينه ساز بروز انواع اختلالات رفتاري، بزهكاري، سوء مصرف مواد و بيماري هاي رواني باشد. با توجه به افزايش تعداد نوجوانان و جوانان در ساختار جمعيتي ايران، شناخت سريع و برنامه ريزي مناسب براي كنترل اين اختلالات حائز اهميت است. بر اين اساس در پژوهش حاضر، وضعيت سلامت رواني نوجوانان شهر كاشان در سال 1383 مورد برسي قرار گرفته است.
روش كار: در اين پژوهش مقطعي، 400 نفر از دانش آموزان دبيرستاني شهر كاشان، به روش نمونه گيري طبقه اي - تصادفي وارد مطالعه شدند. در اين مطالعه ابزار سنجش شامل دو بخش بود. بخش اول شامل مشخصات جمعيت شناختي دانش آموز و بخش دوم پرسشنامه
SCL-90-R  بود. پرسشنامه مشخصات دموگرافيك شامل سن، جنس، سن پدر و مادر، سن بلوغ جنسي، معدل تحصيلي، سابقه مصرف مواد و اختلال رواني بود. داده هاي پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصيفي و آمار آستنباطي (آزمون كروسكال واليس و (T-test مورد تجزيه وتحليل آماري قرار گرفتند.
نتايج: بر اساس نتايج بدست آمده، 10 درصد از نوجوانان دبيرستاني، مشكوك به اختلال رواني شناخته شدند. شايع ترين علايم رواني بر اساس ابعاد 9 گانه آزمون بترتيب: افكار پارانوئيد، حساسيت بين فردي، افسردگي، اضطراب و پرخاشگري بود. ميانگين ابعاد رواني در نوجوانان با سابقه تنبيه بدني، وجود سابقه ترك تحصيل، سابقه اعتياد و اختلال رواني در خانواده افزايش داشت كه از لحاظ آماري اين افزايش معنادار بود(P<0.05)  در نوجوانان پسر با سابقه مصرف مواد، ميانگين ابعاد رواني افسردگي و پرخاشگري بالا تر از ساير ابعاد بود. GSI كلي (کليت ابعاد رواني) در پسران مصرف كننده مواد 1.9 و در نوجوانان ديگر 0.87 بدست آمد كه اين تفاوت معني دار بود.(p<0.05)  در اين مطالعه تفاوت معني داري بين جنسيت و سلامت روان (ميانگين كلي ابعاد رواني) مشاهده نشد؛ ولي در بعد افسردگي، حساسيت بين فردي و اضطراب بين نوجوانان دختر و پسر اختلاف معني دار مشاهده شد.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج پژوهش و ميزان بالاي موارد مشكوك به اختلال رواني در نوجوانان، توجه بيشتر مسولين جهت حل مشكلات بهداشت رواني دانش آموزان و فعال سازي مركز مشاوره مدارس ضروري بنظر مي رسد و انجام برنامه ريزي هاي جامع به منظور ارايه خدمات مشاوره روانپزشكي و اجراي برنامه هاي منظم و مستمر آموزش بهداشت رواني و گنجاندن مطالب درسي در زمينه بهداشت رواني مي تواند در جهت ارتقاي سلامت رواني دانش آموزان مفيد باشد.

 
كليد واژه: سلامت روان، نوجوانان، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 5 : اپيدميولوژي ايران تابستان 1387; 4(2):51-56.
 
بررسي مشكلات موجود در توزيع آب به روستاها - يك مطالعه به روش دلفي
 
محبي محمدرضا,يونسيان مسعود*,ندافي كاظم,نبي زاده نودهي رامين
 
* دانشكده بهداشت، گروه بهداشت محيط، دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران
 
 

مقدمه و اهداف: مشكلات متنوع از قبيل پراكندگي روستاها، فرسوده بودن تاسيسات آب رساني و پايين بودن سطح بهداشت عمومي، تامين، توزيع و پايش كيفيت آب شرب روستاها را با مشكل روبرو ساخته است. در اين پژوهش نظرات افراد با تجربه در بخش كنترل كيفيت آب شرب روستايي با هدف بررسي مشكلات موجود در توزيع آب سالم به روستاها و راه كارهاي فائق آمدن بر آن ها بررسي و جمع بندي شد.
روش كار: پژوهش از نوع مطالعات كيفي و به روش دلفي انجام شد كه در آن از نظرات 11 نفر از مديران و كارشناسان با تجربه استفاده شد. مطالعه در سه دور انجام شد. در دور سوم به دليل اشباع نظرهاي رسيده و توافق شركت كنندگان، مشكلات مطرح شده با استفاده از روش گروه اسمي اولويت بندي شدند.
نتايج: پس از خلاصه سازي و ادغام نظرات مشابه، مشكلات مطرح شده (27 مورد) در 5 بخش؛ مشكلات مربوط به منبع تامين آب، مالي - پرسنلي، تاسيسات، فرهنگي و برون سازماني دسته بندي شدند و سپس شركت كنندگان 14 مورد از آن ها را به عنوان اصلي ترين مشكلات انتخاب كردند.
نتيجه گيري: ميزان همكاري در اين مطالعه 100 درصد بود و مهم ترين مشكلات از ديد شركت كنندگان، مربوط به فقدان اعتبار كافي براي تامين هزينه هاي نگهداري و راه بري تاسيسات، فرسودگي شبكه ها و تاسيسات و انتخاب نادرست منابع تامين آب بود. با سامان بخشي، آموزش، بازآموزي و نظارت مستمر بر عملكرد كاركنان بهره برداري به ويژه سطوح صف، رفع به موقع شكستگي هاي خطوط انتقال و توزيع آب به جاي تاسيسات پراكنده توزيع آب در روستاها مي توان بر اين مشكلات فائق آمد.

 
كليد واژه: مطالعه كيفي، دلفي، كيفيت آب، روستا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 2 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):9-15.
 
خودکارآمدي، منافع و موانع درک شده نسبت به فعاليت فيزيكي منظم در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي هرمزگان
 
آقاملايي تيمور,طوافيان صديقه السادات*,حسني لاله
 
* تهران، بزرگراه جلال آل احمد، دانشگاه تربيت مدرس، دانشکده علوم پزشکي 1، گروه آموزش بهداشت
 
 

مقدمه و اهداف: اين مطالعه با هدف تعيين خودکارآمدي، منافع و موانع درک شده نسبت به ورزش در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي هرمزگان انجام شد.
روش کار: در اين مطالعه مقطعي تعداد 350 نفر از دانشجويان شاغل به تحصيل در دانشگاه علوم پزشکي هرمزگان در سال تحصيلي 1387- 1386 از طريق نمونه گيري طبقه اي تصادفي انتخاب شدند و داده هاي مربوط به 249 نفر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.داده هاي مربوط به خود کارآمدي، منافع و موانع درك شده از طريق ابزارهاي استاندارد خود کارآمدي و منافع و موانع درک شده نسبت به ورزش، جمع آوري و با استفاده از برنامه
SPSS تجزيه و تحليل شد.
نتايج: در مجموع داده هاي بدست آمده از 249 نفر با ميانگين سني
2.7±21.7، شامل 135 نفر دختر و 114 نفر پسر، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت كه از اين ميان 66 نفر (26.5%) شامل 36 دختر و 30 پسر داراي فعاليت فيزيکي منظم بودند. ميانگين نمرات خود کارآمدي7.1 ±23، منافع درک شده 12.5±96 و موانع درک شده 6.1±31.9 بدست آمد. بين نمرات موانع درک شده و خودکارآمدي با فعاليت فيزيکي منظم ارتباط معني دار آماري وجود داشت (P<0.05).
نتيجه گيري: درك موانعي نظير وقت گير و هزينه بر بودن و خستگي ناشي از ورزش، مانع از انجام فعاليت فيزيكي و عواملي چون درك خودكارآمد بودن و حمايت اطرافيان، باعث تقويت آن در دانشجويان مي شود
.

 
كليد واژه: خودکارآمدي، منافع و موانع درک شده نسبت به فعاليت فيزيكي منظم در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي هرمزگان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 5 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):35-41.
 
تغييرات اپيدميولوژيک انفارکتوس قلبي طي سال هاي 1381 تا 1385 در بيرجند
 
كاظمي طوبي,شريف زاده غلام رضا*,حسينايي فاطمه
 
* بيرجند، خيابان غفاري، دانشگاه علوم پزشكي بيرجند، دانشكده پزشكي، گروه پزشكي اجتماعي
 
 

مقدمه و اهداف: شناخت اپيدميولوژي انفاركتوس قلبي در هر منطقه مي تواند راهگشا براي برنامه ريزي هاي منطقه اي جهت پيشگيري از اين بيماري باشد. بر همين اساس ما بر آن شديم تا تغييرات 5 ساله انفاركتوس قلبي در بيرجند را بررسي نماييم.
روش
كار: اين مطالعه به صورت يک مطالعه توصيفي ـ تحليلي بر روي کليه بيماراني که طي سال هاي 1385-1381 با تشخيص انفارکتوس حاد قلبي در بيمارستان ولي عصر (عج) بيرجند بستري شده بودند، انجام شد. داده ها بر اساس پرسشنامه اي که حاوي اطلاعات دموگرافيک بيماران، نوع داروي مصرفي، ريسك فاكتورهاي قلبي و وضعيت هنگام ترخيص بود و با بررسي پرونده بيماران توسط پزشك عمومي دوره ديده جمع آوري شد و در نرم افزار
SPSS وارد شده و آناليز گرديد.
نتايج:
تعداد كل بيماران دچار
MI طي 5 سال، 1233 نفر بود كه 880 نفر (71.4%) از آنها مرد بودند. ميانگين سني بيماران12.8 ±62.2 سال برآورد شد و طي اين 5 سال از 13.2±61.7 به 12.4±63.5 سال افزايش پيدا كرده كه از نظر آماري معنا دار نبود (P=0.37).
شايع ترين ريسك فاكتورها در بيماران به ترتيب هيپر تانسيون (%34.8)، سابقه مصرف سيگار (%32.1) و ديس ليپيدمي (24%) بود. در مطالعه ما، روند ريسك فاكتورهاي تغيير پذير، در اين 5 سال تفاوت آماري نداشته؛ ولي درصد مبتلايان داراي ريسك فاكتورهاي هيپرتانسيون (از 30.9% در سال 1381 به 38% در سال 1385 و P=0.62) و ديابت (از 15.1% در سال 1381 به 21% در سال 1385 وP=0.23 ) افزايش داشته است. روند افزايشي در مصرف داروهاي قلبي ـ عروقي طي اين 5 سال مشاهده شد، اما افزايش مصرف داروهاي استاتين و استرپتوكيناز از نظرآماري معنادار بود. مورتاليتي داخل بيمارستاني بيماران 11.3% بوده است كه كاهش مورتاليتي طي 5 سال تفاوت معني داري نداشته است (P=0.48).
نتيجه گيري: با توجه به افزايش شيوع انفاركتوس قلبي و نيز افزايش ريسك فاكتورهاي قلبي لازم است.برنامه هاي مداخله اي در جهت افزايش آگاهي مردم نسبت به ريسك فاكتورها و بالطبع كاهش انفاركتوس قلبي صورت گيرد.

 
كليد واژه: انفاركتوس حاد ميوكارد، اپيدميولوژي، بيرجند، ريسك فاكتور قلبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 7 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):51-57.
 
محاسبه بار ناشي از سوانح و حوادث ترافيکي در استان خراسان جنوبي 1384
 
آيت الهي سيدمحمدتقي*,حسن زاده جعفر,رمضاني عباسعلي
 
* شيراز، دانشگاه علوم پزشكي شيراز، دانشكده پزشكي، گروه اپيدميولوژي و آماري زيستي
 
 

مقدمه و اهداف: حوادث ترافيکي، يک مشکل بزرگ سلامت عمومي است که پيشگيري مداوم و موثر از آن نيازمند تلاش هاي هماهنگ و همه جانبه است. اين مطالعه به منظور محاسبه بار سوانح و حوادث ترافيکي در استان خراسان جنوبي در سال 1384 طراحي و اجرا گرديد.
روش كار: مطالعه حاضر يك مطالعه بار بيماري
(Burden of disease study) است. جامعه مورد مطالعه، جمعيت تحت پوشش استان خراسان جنوبي در سال 84 بود. در اين مطالعه، براي حفظ قابليت مقايسه، از روش شناسي به کار رفته در مطالعه اصلي بار جهاني بيماري ها در سال 2003 براي محاسبه سال هاي از دست رفته ناشي از مرگ زودرس، سال هاي عمر با ناتواني و سال هاي عمر با ناتواني تعديل شده استفاده شد.
نتايج: طي سال 1384 در سطح استان خراسان جنوبي تعداد 7456 سال ناشي از سوانح و حوادث ترافيكي از دست رفته است که تعداد سال هاي از دست رفته ناشي از مرگ زودرس و همراه با ناتواني (
DALYs) 13.28 در هزار بود و بيشترين ميزان تعداد سال هاي از دست رفته ناشي از مرگ زودرس و همراه با ناتواني (DALYs در هزار) به ترتيب در گروه هاي سني 44-30 سال (20.86 در هزار) و 29- 15 سال (16.96 در هزار) قرار داشت.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج اين بررسي پيشنهاد مي گردد برنامه هاي مداخلاتي مناسب به منظور پيشگيري از بروز سوانح و حوادث ترافيکي، به حداقل رساندن صدمات و عوارض ناشي از آن ها و ارزيابي نتيجه نهايي اين برنامه ها در سطوح مختلف و بويژه در گروه هاي سني زير 44 سال و مردان صورت گيرد.

 
كليد واژه: سوانح و حوادث ترافيکي، بار بيماري، شاخص هاي خلاصه سلامت جمعيت، استان خراسان جنوبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 10 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):77-86.
 
نسبت تري گليسريد به كلسترول ليپوپروتئين با چگالي بالا (TG/HDL-C) يک عامل ليپيدي پيش بيني کننده بيماري عروق کرونري قلب در كنار كلسترول تام در جمعيت مردان ايراني
 
خليلي داوود,حدايق فرزاد*,توحيدي مريم,قاسمي اصغر,حاج شيخ الاسلامي فرهاد,عزيزي فريدون
 
* تهران، ولنجك، خيابان يمن، خيابان پروانه، پلاک 24، پژوهشکده علوم غدد درون ريز و متابوليسم، مرکز تحقيقات پيشگيري از بيماري هاي متابوليک
 
 

مقدمه و اهداف: نسبت تري گليسريد به كلسترول ليپوپروتئين با چگالي بالا (TG/HDL-C) به عنوان شاخصي براي سندرم متابوليك شناخته شده است. با توجه به شيوع بالاي سندرم متابوليك و HDL-C پايين در جمعيت ايراني، اين مطالعه به منظور تعيين نقش اين شاخص در پيش بيني بروز بيماري هاي كرونري قلب (CHD) بطور مستقل از ساير عوامل خطر انجام گرفت.
روش کار: طي بهمن ماه سال 1378 تا مرداد 1380، تعداد 1824 مرد 40 سال و بالاتر، بدون هيچگونه سابقه اي از بيماري هاي قلبي ـ عروقي، وارد مطالعه شدند تا به منظور تعيين رخدادهاي جديد CHD بصورت آينده نگر مورد بررسي قرار گيرند. اندازه گيري هاي پايه شامل سطح سرمي كلسترول تام (TCHDL-C، TG و عوامل خطر CHD شامل سن، فشار خون سيستولي و دياستولي، نمايه توده بدني، ديابت، مصرف دخانيات و سابقه خانوادگي بيماري هاي قلبي عروقي هستند.
نتايج: تا اسفند 1385 با ميانه پيگيري 6.5 سال، تعداد 163 رخداد جديد CHD رخ داد. بر اساس الگوي خطرات متناسب کاکس (Cox)، پس از تعديل بر اساس كلسترول تام و ساير عوامل خطر، مردان در بالاترين چارك TG/HDL-C نسبت به پايين ترين چارك، نسبت خطر (Hazard ratio) معني داري برابر 1.85 (3.17-1.07، فاصله اطمينان95 %) داشتند. نسبت خطر توام براي TC و TG/HDL-C (بالاترين چارك TC و TG/HDL-C نسبت به پايين ترين چارك آنها) پس از تعديل براي ساير عوامل خطر برابر 6.13 (15.86-2.37، فاصله اطمينان95 %) بود.
نتيجـه گيـري: ارزيابي همزمان نسبت TG/HDL-C و TC مي تواند به عنوان شاخصي در پيش بيني خطر بروز CHD در مردان ايراني در نظر گرفته شود.

 
كليد واژه: بيماري عروق كرونري قلب، تري گليسريد، کلسترول ليپوپروتئين با چگالي بالا، سندرم متابوليك
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 

 11 : اپيدميولوژي ايران پاييز و زمستان 1387; 4(3-4):87-91.
 
ميزان شيوع و علل آسيب هاي ناشي از وسايل نوك تيز و برنده و عملكرد كاركنان مراكز درماني دانشگاه علوم پزشكي زاهدان در سال 1386
 
رخشاني فاطمه*,حيدري محمدتقي,براتي بني سميه
 
* زاهدان، بلوار بهداشت، ستاد مرکزي دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي و درماني، معاونت پژوهشي دانشگاه
 
 

مقدمه و اهداف: آسيب هاي ناشي از وسايل نوک تيز، يک خطر مهم شغلي براي کارکنان بهداشتي و درماني محسوب مي شود. لذا مطالعه حاضر با هدف تعيين ميزان شيوع و علل آسيب هاي ناشي از نيش سوزن اقدامات پس از آن در پرسنل مراكز درماني دانشگاه علوم پزشكي زاهدان صورت گرفت.
روش كار: در اين مطالعه مقطعي، 231 نفر از كاركنان درماني شاغل در بيمارستان هاي آموزسي شهر زاهدان در سال 1386 به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي بررسي شدند. داده ها از طريق پرسشنامه جمع آوري و با استفاده از نرم افزارSPSS 13  تجزيه و تحليل گرديدند.
نتايج: 77.1% از افراد مورد بررسي زن، 56.4% از آنان كارشناس و 50.7% پرستار بودند. ميانگين سني 8.1±34 سال بود. شيوع نيش سوزن در بين كاركنان مراكز درماني در طول دوره کاري 64.9% بود و از اين گروه 57.2% بيش از دو بار آسيب ديده بودند. سرسوزن با 55.4%، بيشترين ميزان آسيب را تشكيل مي داد، و بيشترين موقعيتي كه افراد دچار آسيب شده بودند هنگام خون گيري و تزريق با فراواني 54.6% بود. آناليز رگرسيون چند متغيره نشان داد که آسيب ناشي از وسايل نوک تيز در افراد با سواد دانشگاهي در مقايسه با ديپلم و پايين تر 60% کمتر بود و به ازاي هر سال افزايش سابقه کار، خطر آسيب 5% افزايش مي يافت.
نتيجه گيري: يافته هاي اين مطالعه ضرورت اقدامات آموزشي و پيشگيري کننده در مراکز درماني به ويژه گروه هاي با خطر بالا را نشان مي دهد.

 
كليد واژه: نيدل استيك، شيوع، عوامل خطر، كنترل، كاركنان درماني، عملکرد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 3 : اپيدميولوژي ايران تابستان 1387; 4(2):35-41.
 
بررسي سرانجام بيماران ترومايي بستري در بيمارستان امام حسين (ع) شاهرود با استفاده از متدولوژي TRISS
 
خسروي احمد*,ابراهيمي حسين
 
* شاهرود، ميدان هفتم تير، دانشگاه علوم پزشكي شاهرود، معاونت پژوهشي
 
 

مقدمه و اهداف: ثبت حوادث و آسيب ها، اطلاعات مناسبي را جهت پايش و بررسي سيستم مراقبتي در دسترس ما قرار مي دهد. اين اطلاعات بر مبناي معيار نمره دهي شدت آسيب و تروما (TRISS) جمع آوري مي شود. معيار اندازه گيري شدت صدمات (ISS) يک معيار آناتوميک است که در آن ضايعات موجود در قسمت هاي مختلف بدن بر اساس تقسيم بندي AIS نمره دهي شده و از آن به همراه معيار تعديل شده تروما (RTS) براي بررسي احتمال بقاي بيماران ترومايي استفاده مي شود. معيار RTS بر اساس سه شاخص معيار اغماي گلاسكوGCS ، فشار خون سيستوليک و تعداد تنفس بيماران، احتمال بقا آنان را در بدو ورود برآورد مي کند. در اين مطالعه هدف بررسي سرانجام بيماران ترومايي با استفاده از معيار کمي TRISS و مقايسه آن با بقا مشاهده شده در بيماران و ارزيابي کيفيت خدمات درماني و مقايسه آن با داده هاي MTOS آمريکا است.
روش كار: در اين مطالعه تعداد 220 بيمار ترومايي بستري در بيمارستان امام حسين (ع) شاهرود طي سال 1383 و 6 ماه اول سال 1384 مورد بررسي قرار گرفته است. فشار خون سيستوليک،
GCS  و تعداد تنفس بيمار در بدو ورود به بيمارستان، شدت صدمات بر اساس شرح عمل، سي تي اسکن مغز و اندام ها، سونوگرافي بيمار توسط متخصص مربوطه از پرونده بيماران اخذ و با استفاده از نرم افزار TRISS احتمال بقا براي بيماران محاسبه شده است. براي مقايسه احتمال بقا از آماره W و Z استفاده شده است.
نتايج: از 220 بيمار ترومايي تحت مطالعه، 174 نفر مرد (
79.1%) و 46 نفر زن (20.9%) بوده اند که ميانگين سني آنها به ترتيب 30.2 و 40.2 سال بود. 9.1% از بيماران با تروماي نافذ، مراجعه كرده بودند و 66.4% از کل بيماران در بخش ICU بستري شده بودند. حوادث رانندگي (80%) از شايعترين علل تروما است. در اين مطالعه 47 مورد مرگ بدنبال تروما اتفاق افتاده است که از اين موارد بر اساس معيار هاي TRISS فقط 35 مورد مرگ قابل انتظار بوده است و تعداد مرگ هاي قابل پيش بيني برابر با 38 مورد است و احتمال بقا در کل بيماران 82.7% (احتمال مرگ 17.3%) برآورد شد. آماره W برابر -4 و آماره Z برابر 0.11 محاسبه شده است.
نتيجه گيري: نتايج نشان مي دهند که نسبت به مطالعه 4 MTOS مورد مرگ به ازاي هر 100 بيمار ترومايي در اين مرکز بيشتر اتفاق مي افتد. ولي نتايج با مطالعه مذکور تفاوت معناداري را نشان نمي دهند. با توجه به لزوم ارزيابي مناسب خدمات درماني، ارزيابي کمي خدمات مي تواند معيار مناسبي براي مقايسه و ارزيابي خدمات قبل، درون و بين بيمارستاني باشد.

 
كليد واژه: تروما، TRISS، شدت صدمات، معيار تعديل شده تروما
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 1 : اپيدميولوژي ايران بهار 1387; 4(1):1-19.
 
بار بيماري ها و آسيب ها در ايران در سال 1382
 
نقوي محسن,ابوالحسني فريد*,پورملك فرشاد,جعفري ناهيد,مرادي لاكه مازيار,عشرتي بابك,مهدوي هزاوه نيلوفر,كاظميني حسين,طهراني بني هاشمي سيدآرش,شعاعي شروان
 
* تهران، سعادت آباد، بلوار پاک نژاد، ميدان سرو، خيابان شهيد حيدريان، پلاک 18
 
 

مقدمه و اهداف: شاخص سال هاي عمر تطبيق شده براي ناتواني Disability-Adjusted Life Years, DALY))، پيامدهاي کشنده و غيرکشنده بيماري ها و آسيب ها را در قالب يک عدد خلاصه کرده و مشکلات سلامت جوامع را به صورت کمي بيان مي نمايد. اين مطالعه با هدف برآورد بار بيماري ها و آسيب ها برحسب شاخص DALY در سطح ملي براي 6 استان به تفكيك طراحي و اجرا شده است.
روش کار: از روش هاي سازمان جهاني بهداشت براي برآورد بار مرگ زودرس، بار ناتواني، و
DALY استفاده شد. چند تطبيق در روشهاي مزبور صورت گرفت.
نتايج: ميزان
DALY، 21572 سال در صد هزار بود. 62% از آن عمر از دست رفته به علت مرگ زودرس و 38% آن عمر از دست رفته به علت ناتواني بود؛ 58% به علت بيماري هاي غير واگير، 28% ناشي از علل خارجي (سوانح و 14% در اثر بيماري هاي واگير، بيماري هاي مادران در نتيجه عوارض بارداري و زايمان، بيماري هاي حول تولد و کمبود هاي تغذيه اي بود. گروهي از بيماري ها و صدمات که بالاترين بار را در جنس مذکر ايجاد مي کرد صدمات عمدي و غير عمدي با 2.789 ميليون سال، و گروه مشابه در جنس مونث، اختلالات رواني با 1.191 ميليون سال DALY بود. علت منفرد مسبب بيشترين بار در جنس مذکر، حوادث ترافيکي و در جنس مونث، بيماري ايسکميک قلب بود. بار بيماري ها در سطح استاني تنوع قابل ملاحظه اي داشت.
نتيجه گيري: سيماي سلامت و بيماري در ايران در کل از نماي قديمي غلبه بيماري هاي واگيردار، مرتبط با بارداري و زايمان، حول زمان تولد، و کمبودهاي تغذيه اي به غلبه بيماري هاي غير واگير و سوانح و حوادث در سطح ملي گذار کرده است. نتايج بار ملي بيماري ها عيني ترين شواهد مورد نياز براي سياست گزاري و مديريت برنامه هاي سلامت، پژوهش هاي سلامت، و توسعه منابع بخش سلامت هستند.

 
كليد واژه: بار بيماري ها، ارزيابي عملکرد نظام هاي سلامت، اندازه هاي خلاصه سلامت جمعيت، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:45 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها