0

مقالات اپيدميولوژي

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مقالات اپيدميولوژي

 1 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):1-6.
 
ارزيابي روش شناسي مطالعات تجربي منتشر شده در مجله علمي-پژوهشي دانشکده دامپزشکي دانشگاه تهران در مدت 10 سال (1387-1378)
 
اكبرين حسام الدين,باهنر عليرضا*,نكويي جهرمي اميدعلي,شريفي حميد
 
* تهران، ميدان انقلاب، ابتداي خيابان آزادي، نبش خيابان دکتر قريب، دانشکده دامپزشکي، بخش اپيدميولوژي، دانشگاه تهران
 
 

مقدمه و اهداف: استفاده از مطالعات تجربي در دامپزشکي در دهه هاي اخير توسعه قابل توجهي يافته است. نظر به لزوم رعايت ضوابط اجراي اين مطالعات، توجه جدي به طراحي مناسب و گزارش دقيق آن ها نيز اهميت ويژه اي دارد.
روش کار: کيفيت مقالات مستخرج از مطالعات تجربي و کارآزمايي هاي باليني منتشر شده در مجله دانشکده دامپزشکي دانشگاه تهران در مدت 10 سال (1387-1378) در قالب اين پژوهش ارزيابي گرديد. مقالات بر اساس چک ليست به دقت مورد بررسي قرار گرفتند.
نتايج: از 738 مقاله، 289 مقاله مبتني بر مطالعات تجربي بوده است. در 93.42% از مقالات به حجم نمونه اشاره شده بود. در 36% مقالات به نوع طراحي، در 66.8% مقالات به نوع مطالعه در عنوان، در 1.4% مطالعات به کورسازي، در 33.6% مقالات به تصادفي سازي، در96.9 % مقالات به معيارهاي ورود، در 2.1% مقالات به رعايت اصول اخلاقي و در 76.5% مقالات به نوع تجزيه و تحليل آماري اشاره شده بود. 60.9% مطالعات داراي گروه شاهد بودند. به طور متوسط در هر مقاله  5.58(5.06±) متغير مورد مطالعه قرار گرفته بود. بيشترين حيوانات مورد مطالعه نشخوارکنندگان (27.7%) و ميانگين تعداد نويسندگان 3.37 نفر (1.34±) بودند.
نتيجه گيري: در مجموع، اگرچه طراحي و شيوه گزارش مطالعات تجربي مندرج در مجله روند رو به بهبودي را نشان مي داد. پيشنهاد مي گردد از يک دستورالعمل استاندارد به منظور بهبود کيفيت اين مطالعات و تدوين مقالات استفاده شود.

 
كليد واژه: روش شناسي، ارزيابي، مطالعات تجربي، تهران، دامپزشکي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 2 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):7-14.
 
رده بندي وضعيت بهداشت و سلامت مادران روستايي در استان هاي مختلف ايران با استفاده از روش هاي چندمتغيره عاملي و خوشه اي
 
يزدي مريم,محجوب حسين*
 
* گروه آمار زيستي و اپيدميولوژي، دانشکده بهداشت، مرکز تحقيقات علوم بهداشتي، دانشگاه علوم پزشکي همدان
 
 

مقدمه و اهداف: سلامت مادران به عنوان يکي از گروه هاي آسيب پذير از اهميت زيادي در حوزه مراقبت هاي بهداشتي و درمان برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر رتبه بندي و شناسايي استان هاي همگن از نظر وضعيت بهداشت و سلامت مادران روستايي است.
روش کار: با بررسي شاخص هاي موجود در زيج حياتي سال 85 گزارش شده توسط وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکي، 15 شاخص مرتبط با سلامت مادران انتخاب گرديده است. با استفاده از روش تحليل عاملي اين شاخص ها به تعداد محدود عوامل معنادار کاهش يافته، عاملي که مي تواند معرف شاخص وضعيت بهداشت و سلامت مادران روستايي باشد انتخاب و رتبه بندي استان ها بر اساس آن انجام شده است. براي شناسايي استان هاي همگن از روش خوشه اي سلسله مراتبي بر مبناي يک ماتريس فاصله بدست آمده از همان 15 شاخص ابتدايي استفاده شده است
.
نتايج: با استفاده از تحليل عاملي با تلخيص شاخص هاي متنوع مدلي پيشنهاد گرديد که
%89 از پراکندگي اطلاعات را در خود دارد. در اين مدل عامل اول به عنوان عاملي که معرف مناسبي از سطح سلامت مادران در استان هاي مختلف بدست آمد و استان هاي کشور بر اساس آن رتبه بندي گرديد. بر اساس اين رتبه بندي استان هاي گيلان، مازندران و تهران از وضعيت مناسبي و استان هاي خوزستان، کهکيلويه و بويراحمد و هرمزگان از وضعيت نامناسبي در حوزه سلامت مادران برخوردارند، در ضمن استان سيستان و بلوچستان در وضعيت وخيمي از اين نظر قرار دارند. در تکميل نتايج بدست آمده از تحليل عاملي با استفاده از تحليل خوشه اي استان هاي همگن نيز شناسايي شده است.
نتيجه گيري: روش هاي تحليل چندمتغيره ابزاري موثر در رده بندي و شناسايي استان هاي همگن به لحاظ شاخص هاي سلامت مادران است. نتايج حاصل از اين تحقيق در برنامه ريزي در خصوص نحوه اجرا و تخصيص خدمات بهداشتي به مادران روستايي، براي دست اندرکاران امور بهداشتي و درماني کشور مفيد خواهد بود.

 
كليد واژه: سلامت مادران، تحليل عاملي، تحليل خوشه اي، زيج حياتي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 3 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):15-22.
 
نقطه تغيير در توزيع پواسون و کاربرد آن در داده هاي مرگ و مير خام کشور ايران
 
اماني فيروز,كاظم نژاد انوشيروان*,حبيبي رضا,حاجي زاده ابراهيم
 
* گروه آمار زيستي، دانشکده علوم پزشکي، دانشگاه تربيت مدرس تهران
 
 

مقدمه و اهداف: مرگ و مير يکي از وقايع مهم حياتي است که تغيير آن از مکاني به مکان ديگر يا از زماني به زمان ديگر روي الگوهاي سلامت تاثير مي گذارد. هدف از مطالعه حاضر تعيين مکان و زمان تغيير الگوهاي مرگ و مير کشور در طي سال هاي 88-1350 با استفاده از روش نقطه تغيير به عنوان يک روش آماري است.
روش کار: در اين مطالعه با فرض مدل پواسون براي متغير پاسخ
yt (تعداد مرگ و مير در سال)، درنظر گرفته شد که yt قبل و بعد از نقطه تغيير k0 داراي توزيع پواسون به ترتيب با ميانگين هاي l0 و  l1باشد. از روش هاي مختلفي براي برآورد نقطه تغيير در داده هاي واقعي مرگ و مير با فرض مدل پواسون استفاده شد.
نتايج: با تحليل داده هاي مرگ و مير با دو روش شبيه سازي و کار بر روي داده هاي واقعي نتايج نشان داد که نقطه تغيير داده هاي مرگ و مير کشوري در سال 1372 رخ داده و با نتيجه مرکز آمار ايران همخواني داشته هرچند که نتيجه مرکز آمار جنبه توصيفي داشته است.
نتيجه گيري: نتايج نشان داد که تغييرات الگوي مرگ و مير در کشور ايران طي سال هاي مورد مطالعه معني دار بوده که بيانگر توسعه شاخص هاي بهداشتي در کشور و کاهش مرگ و مير بوده است.

 
كليد واژه: نقطه تغيير، نسبت درستنمايي، شاخص مرگ و مير، پواسون، وقايع حياتي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 4 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):23-31.
 
بررسي ميزان آگاهي و نگرش افراد +HIV در مقايسه با افراد داراي سابقه رفتار پرخطر در استان گلستان و رابطه آن با مشخصه هاي اقتصادي، اجتماعي در سال 1386
 
اعتماد كورش*,افتخاراردبيلي حسن,رحيمي عباس,گويا محمدمهدي,حيدري عليرضا,كبير محمدجواد
 
* گرگان، کوي گلها، انتهاي گلبرگ يکم، جنب مرکز بهداشتي درماني شماره 4، مرکز تحقيقات مديريت سلامت و توسعه اجتماعي
 
 

مقدمه و اهداف: HIV هم اکنون به تنهايي بزرگ ترين ويروس کشنده عفوني است و افراد آلوده به HIV منبع آلودگي براي ديگران برشمرده مي شوند که پرخطرترين گروه ابتلا به ايدز معتادان تزريقي و دارندگان رفتار پرخطر جنسي مي باشند. ارتقا ميزان آگاهي و نگرش اين افراد يکي از اولويت هاي برنامه پيشگيري و مبارزه با ايدز است. اين مطالعه با هدف تعيين سطح آگاهي و نگرش افراد HIV+ در مقايسه با افراد داراي سابقه رفتار پرخطر در استان گلستان و رابطه آن با مشخصه هاي اقتصادي، اجتماعي انجام گرفت.
روش کار: اين مطالعه مقطعي که بر روي 54 فرد
HIV+ و 134 فرد داراي سابقه رفتار پرخطر استان گلستان انجام گرفت. نمونه هاي HIV مثبت بوسيله نمونه گيري و افراد پرخطر بوسيله نمونه گيري سيستماتيک انتخاب شدند.
نتايج: نتايج پژوهش داد که افراد اچ.آي.وي منفي در مقايسه با اج.آي.وي مثبت ها از سطح تحصيلات بالاتري برخوردار بودند. (
P=0.034). ميزان بيکاري نزد افراد اچ.آي.وي مثبت بيشتر (P<0.001) و از سطح درآمد پايين تر بود (P=0.037). افراد HIV+ و افراد داراي سابقه رفتار پرخطر در مورد بيماري ايدز آگاهي متوسط و نگرش نامطلوبي داشتند. سطح نگرش بيماران HIV+ پايين تر از افراد داراي سابقه رفتار پرخطر بود (P=0.05).
نتيجه گيري: با توجه به سطح آگاهي متوسط و نگرش نامطلوب لزوم توجه مسوولين به آموزش هاي مداوم و مستمر در قالب برنامه ريزي مدون ضروري مي باشد. سطح اقتصادي، اجتماعي پايين اين افراد صرف نظر از تقدم يا تاخر اين عوامل، به عنوان فاکتورهاي زمينه اي تشديدکننده عوارض فردي و اجتماعي ايدز بايد مورد توجه مسوولين قرار گيرد.

 
كليد واژه: آگاهي، نگرش، HIV، رفتار پرخطر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 5 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):32-37.
 
بررسي دلزدگي زناشويي در زنان نابارور و بارور مراجعه کننده به درمانگاه هاي زنان و ناباروري بيمارستان وليعصر مجتمع بيمارستاني
 
نيكوبخت ندا,كريمي يوسف*,بهرامي هادي
 
* تهران، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم تحقيقات، دانشکده علوم انساني
 
 

مقدمه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف مقايسه دلزدگي زناشويي در زنان نابارور و بارور مراجعه کننده به درمانگاه هاي زنان و ناباروري بيمارستان وليعصر مجتمع بيمارستاني امام خميني (ره) صورت گرفته است.
روش کار: جامعه آماري اين پژوهش کليه زوجين بارور و ناباروري که به درمانگاه هاي زنان و ناباروري بيمارستان وليعصر مجتمع بيمارستاني امام خميني (ره) در سال 1388 مراجعه کرده بودند. گروه نمونه شامل 120 نفر (60 زن بارور، 60 زن نابارور) بود که با استفاده از شيوه نمونه گيري تصادفي سيستماتيک انتخاب شدند. نمونه هاي مورد مطالعه پرسشنامه دلزدگي زناشويي و پرسشنامه محقق ساخته مشخصات فردي را تکميل کردند. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار
SPSS انجام شد.
نتايج: نتايج بدست آمده نشان داد ميزان دلزدگي زناشويي زنان نابارور از زنان بارور بيشتر بوده است (
P=<0.001). همچنين ميزان دلزدگي زناشويي در زنان نابارور با تحصيلات دانشگاهي بيشتر از زنان نابارور بدون تحصيلات دانشگاهي بود (P=0.002).
نتيجه گيري: در درمان و بررسي مشکلات زوجين نابارور، درنظر داشتن دلزدگي زناشويي به عنوان يک عامل زمينه اي موثر در درمان ناباروري در سيستم مراقبت هاي اوليه بهداشتي مورد تاکيد و توصيه است.

 
كليد واژه: باروري، ناباروري، دلزدگي زناشويي، زنان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 6 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):38-43.
 
بررسي وضعيت امنيت غذايي خانوار و مصرف مواد غذايي دانش آموزان دبيرستاني شهر اصفهان
 
محمدزاده آسيه,درستي مطلق احمدرضا*,اشراقيان محمدرضا
 
* تهران، خيابان پورسينا، دانشگاه علوم پزشکي تهران، دانشکده بهداشت، گروه تغذيه و بيوشيمي
 
 

مقدمه و اهداف: ناامني غذايي مي تواند پيشساز مشکلات تکاملي، سلامتي و تغذيه اي باشد، از اين رو پايش امنيت غذايي و بررسي عوامل مرتبط با آن در هر جامعه، ضروري به نظر مي رسد. مطالعه حاضر با هدف تعيين وضعيت امنيت غذايي خانوار و مصرف مواد غذايي دانش آموزان دبيرستاني شهر اصفهان طراحي و اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت تحليلي مقطعي در پاييز 1387 روي 580 دانش آموز سنين 14 تا 17 سال از 40 دبيرستان شهر اصفهان انجام گرفت. نمونه ها به روش سيستماتيک خوشه اي انتخاب شدند. پرسش نامه هاي امنيت غذايي
USDA و بسامد خوراک به ترتيب از طريق مصاحبه با مادران و دانش آموزان تکميل شد.
نتايج: در بررسي حاضر شيوع ناامني غذايي خانوار بر اساس پرسش نامه امنيت غذايي
USDA برابر با 36.6% بود (CI %95=0.33-0.40) ناامني غذايي خانوار ارتباط آماري مستقيمي با دفعات مصرف نان، ماکاروني، سيب زميني، حبوبات و تخم مرغ در ماه، در دانش آموزان داشت (P<0.05) .همچنين ارتباط آماري معکوسي بين ناامني غذايي و دفعات مصرف برنج، گوشت قرمز، سوسيس و کالباس و همبرگر، مرغ، ماهي، سبزيجات سبز، سبزيجات ريشه اي و غده اي (رنگي)، ميوه هاي جاليزي، موز و آناناس و نارگيل و انبه، سيب و پرتقال، شير و ماست مشاهده گرديد (P<0.05).
نتيجه گيري: يافته هاي مطالعه حاضر نشان دهنده شيوع بالاي ناامني غذايي در بين خانوارهاي شهر اصفهان است. همچنين دانش آموزاني که در خانوارهاي دچار ناامني غذايي زندگي مي کردند، مواد غذايي ارزان قيمت حاوي چگالي بالاي انرژي را بيشتر مصرف مي کردند. طراحي و اجراي برنامه هاي مداخله اي به منظور بهبود کيفيت غذاي مصرفي خانوارها ضروري به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: امنيت غذايي، مصرف مواد غذايي، دانش آموزان، اصفهان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 7 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):44-50.
 
ميزان نياز و تقاضاي درمان ارتودنسي در دانش آموزان 12 ساله شهرستان آباده
 
حسين ‌زاده نيك طاهره*,شهسواري نگين,غلامي بروجني داراب,فتاحي ميبدي اميررضا,نوروزي شاهين,خرازي جواد
 
* تهران، بلوار کشاورز، خيابان قدس، دانشگاه علوم پزشکي تهران، دانشکده دندانپزشکي، بخش ارتدنسي، کد پستي14147
 
 

مقدمه و اهداف: برنامه ريزي براي درمان ارتودنسي به آگاهي از ميزان نياز به درمان ارتدنسي در جامعه نياز دارد. همچنين بدليل تقاضاي زياد جهت درمان هاي ارتدنسي اولويت بندي آن ها ضروري مي باشد. هدف اين مطالعه برآورد ميزان نياز و تقاضا براي درمان ارتودنسي در دانش آموزان 12 ساله شهرستان آباده است.
روش کار: شاخص 
IOTN در 417 دانش آموز 12 ساله از مدارس آباده براساس معيارهاي AC و DHC توسط دندانپزشک و بر اساس شاخص  ACتوسط دانش آموزان و والدين آنها تعيين شد و سپس ميزان تقاضاي دانش آموزان و والدين آن ها براي درمان ارتودنسي بررسي گرديد. جهت آناليز داده ها از ضريب همبستگي spearman's استفاده شد.
نتايج:
22.3 درصد از دانش آموزان 12 ساله طبق شاخص DHC در گروه «بي نياز به درمان»، 29.5% در گروه «حد واسط» و 48.2% در گروه «نيازمند به درمان» قرار گرفتند. هنگام ارزيابي بيماران با شاخص AC توسط دندانپزشک، اين درصدها به ترتيب 61.929% و9.1 % بود. در ارزيابي والدين و دانش آموزان طبق معيارAC ، به ترتيب 8.6% و 7.7% در گروه نيازمند قطعي به درمان قرار گرفتند. تقاضاي دانش آموزان و والدين آن ها براي درمان به ترتيب40.6 % و 44.9 % بود.
نتيجه گيري: نياز به درمان ارتودنسي بر اساس معيار DHC در آباده نسبت به مطالعات ديگر بالا است. معيار DHC، رابطه کمي با ميزان تقاضاي درمان دانش آموزان دارد. ولي معيار AC رابطه بالايي با ميزان تقاضاي بيماران به درمان دارا مي باشد.

 
كليد واژه: نياز به درمان ارتودنسي، IOTN، تقاضاي درمان ارتودنسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 1 : اپيدميولوژي ايران زمستان 1389; 6(4):1-7.
 
تاثير بهبود سيستم مراقبت و توانمندسازي گروه‌ هاي مردمي بر شناسايي بيماران مبتلا به سل
 
خورشيدي علي,سايه ميري كورش*
 
* ايلام، دانشگاه علوم پزشكي ايلام
 
 

مقدمه و اهداف: مهم ‌ترين راه پيشگيرى از بيماري سل تشخيص و درمان به موقع موارد بيماري است. اين مطالعه با هدف ارزيابي بهبود نظام مراقبت از طريق توانمندسازي گروه ‌هايي ازجامعه بر شناسايي موارد ابتلا به سل در شهرستان دره شهر انجام شد.
روش کار: اين مطالعه از نوع مداخله‌ اي بود، که آموزش دو گروه از جامعه (بستگان مبتلايان و مدارس) را در بر مي گرفت و اين افراد براي شناسايي و ارجاع بيماران به مراکز بهداشتي استفاده مي ‌شد. پس از يک سال از انجام مداخله، شاخص ‌هاي بيماريابي محاسبه و با استفاده از آماره والد و توزيع پواسن با اندازه شاخص ‌ها در سال قبل از مداخله مقايسه مي ‌گرديد. جهت مقايسه ميزان بروز سل بعد از مداخله با ديگر شهرستان ‌هاي استان از توزيع نمايي و لگاريتم ميزان بروز استفاده گرديد
.
نتايج: پس از مداخله، ميزان بروز موارد اسمير مثبت از
1.5 درصد هزار به 2.35 درصد هزار افزايش يافت (P<001). همچنين اين شاخص با ميزان بروز محاسبه شده براي استان (8.8 درصد هزار) تفاوت معني‌ داري داشت (P<001). در طول مداخله 408 بيمار مشکوک، شناسايي شد که در مقايسه با سال قبل (137 مورد)، بيش از 297 درصد افزايش را نشان داد (P<001).
نتيجه ‌گيري: يافته ‌ها نشان داد با آموزش گروه ‌هايي از جامعه در زمينه اهميت بيماري سل و آموختن نشانه ‌هاي بيماري به آنان، مي ‌توان بازدهي نظام مراقبت را در شناسايي و درمان بيماران مبتلا به سل ارتقا بخشيد.

 
كليد واژه: مراقبت مبتني برجامعه، بيمار يابي، سل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 2 : اپيدميولوژي ايران زمستان 1389; 6(4):8-20.
 
تحليل وضعيت آگاهي و نگرش نسبت به ويروس نقص ايمني انساني ايدز در جمعيت ايراني: مرور ساختار يافته و فرا تحليل
 
حق دوست علي اكبر,پورخانداني علي,متقي پيشه شهرزاد,فرهودي بهنام,فهيم فر نوشين,صادقي راد بهنام*
 
* كرمان، مركز تحقيقات علوم اعصاب
 
 

مقدمه و اهداف: با گسترش ابتلا به HIV / ايدز در ايران، افزايش سطح دانش و نگرش در جامعه بخصوص گروه ‌هاي در معرض خطر نقش کليدي در پيشگيري از همه ‌گيري دارد. در مطالعه حاضر با بکارگيري روش‌ هاي مرور ساختاريافته، مستندات مرتبط با آگاهي و نگرش در مورد HIV/ ايدز بررسي و با استفاده از تکنيک‌ هاي متاآناليز مقادير آن ‌ها در جامعه برآورد شد.
روش كار: پس از جستجوي مستندات، مجموعا 62 مطالعه منتشر شده در بين سال‌ هاي 1377 تا 1387 بررسي گرديد. جهت نمايش نتايج از نمودار انباشت و براي ارزيابي منبع ناهمگوني از مدل متارگرسيون استفاده گرديد
.
نتايج: مطالعات وارد شده از نظر متدولوژي (شيوه نمونه‌ گيري و ابزار جمع‌ آوري اطلاعات) تفاوت ‌هاي زيادي با يکديگر داشتند که اين موضوع مانع از ترکيب آماري مطالعات بود. در مجموع 24 مطالعه، با مجموع حجم نمونه 24,011 نفر مورد بررسي قرار گرفتند که ميانگين نمره دانش بين
7.14 تا 0.84 (از مبناي 100) متغير بود. در 16 مطالعه مربوط به نگرش 11,104 نفر ارزيابي شده بودند که ميانگين نمره نگرش بين 6.32 تا 4.78 (از 100 نمره) متغير بود.
نتيجه ‌گيري: به نظر مي ‌رسد که دانش و نگرش همچنان نيازمند ارتقا است، هرچند نتايج مطالعات مختلف پراکندگي زيادي را نشان مي ‌دهند که مي‌ تواند به دليل تفاوت در گروه ‌هاي هدف و متدولوژي مطالعات باشد. عدم مشاهده تغيير قابل ملاحظه در سطح دانش و نگرش گروه ‌هاي مختلف در طول دوره مورد بررسي بر لزوم برنامه‌ ريزي در راستاي اصلاح، گسترده‌ تر و اثر بخش ‌تر کردن فرآيند‌هاي آموزشي تاکيد دارد
.

 
كليد واژه: آگاهي، نگرش، ويروس نقص ايمني اکتسابي، سندرم نقص ايمني اکتسابي (ايدز)، مرور ساختاريافته، متاآناليز، ناهمگوني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 3 : اپيدميولوژي ايران زمستان 1389; 6(4):21-27.
 
كاربرد الگوي برنامه ‌ريزي پرسيد جهت ارتقا رفتارهاي تغذيه ‌اي مرتبط به بيماري ‌هاي قلبي – عروقي در يک جامعه روستايي
 
صالحي ليلا*,حيدري فروزان
 
* تهران، خيابان كارگر شمالي، نرسيده به بلوار كشاورز، ساختمان گل 169، پلاك 1547، طبقه 7، واحد 9، مركز پژوهش هاي سلامت مبتني بر مشاركت
 
 

مقدمه و هدف: الگوي پرسيد الگوي موفقي جهت برنامه ‌ريزي مداخلات ارتقا سلامت است. هدف از اين مطالعه طراحي و ارزشيابي اين الگو در ارتقا رفتارهاي تغذيه‌ اي در يک جامعه روستايي است.
روش کار: اين مطالعه نيمه تجربي از نوع قبل و بعد است که بر روي 118 زن متاهل ساکن روستاهاي شهرستان فريدن انجام گرفت. بر اساس مراحل اين الگو، مرگ و مير ناشي از بيماري ‌هاي قلبي و عروقي (به عنوان مهم ‌ترين مشکل اجتماعي)، عادات غذايي نامناسب (مهم ‌ترين مشکل بهداشتي)، رفتارهاي مرتبط با تغذيه (مهم ‌ترين مشکل رفتاري) انتخاب شدند که در طي تشخيص آموزشي، عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقويت کننده رفتارهاي تغذيه ‌اي مرتبط مورد توجه قرار گرفتند در اين مطالعه جهت آناليز داده ‌ها، از آزمون ‌هاي
willxocon، t test،X2  استفاده گرديد.
نتايج: يافته‌ هاي اين مطالعه نمايانگر افزايش معني ‌دار در سازه ‌هاي الگوي پرسيد و بهبود عوامل مستعد کننده، قادر کننده، تقويت کننده و رفتار بودند.
25.9 درصد افراد خود را در معرض ابتلا به بيماري‌ هاي قلبي و عروقي مي ديدند 96.12 درصد رژيم غذايي خود را نامناسب مي ‌دانستند. 5.47 درصد معتقد بودند بيماري ‌هاي قلبي و عروقي قابل پيشگيري هستند.
نتيجه ‌گيري: بر اساس نتايج اين مطالعه، طراحي و اجراي برنامه آموزشي مبتني بر الگوي پرسيد مي ‌تواند باعث ارتقا رفتارهاي تغذيه ‌اي دريک جامعه روستايي گردد.

 
كليد واژه: برنامه آموزشي، الگوي پرسيد، جامعه روستايي، رفتارهاي تغذيه ‌اي، مداخلات آموزشي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 6 : اپيدميولوژي ايران زمستان 1389; 6(4):50-60.
 
شيوع عيوب انکساري و برخي عوامل موثر بر آن در مشهد 1387
 
استادي مقدم هادي,يكتا عباس علي,هرويان جواد,عظيمي عباس,خوش سيما محمدجواد,خواجه دلويي محمد,پدرام فر محسن,جواهرفروش زاده علي,علي اكبري سهيل,هاشمي نژاد منيره,رضوي شانديز پروين,گل محمد سمانه,حائري كرماني زهرا,خبازخوب مهدي*
 
* تهران، خيابان ولي عصر، بالاتر از ظفر، سرخيابان اسفندياري، بيمارستان چشم پزشكي نور، مركز تحقيقات چشم پزشكي نور
 
 

مقدمه و اهداف: با توجه به کم بودن مطالعات مبتني بر جمعيت و اطلاعات در ايران، اين مطالعه با هدف تعيين شيوع عيوب انکساري و برخي عوامل موثر بر آن در شهر مشهد انجام گرديد.
روش‌کار: طي يک مطالعه مقطعي مبتني بر جمعيت، به وسيله نمونه ‌گيري خوشه ‌اي طبقه بندي شده تصادفي از جمعيت شهري مشهد نمونه ‌گيري به عمل آمد. 4453 نفر جهت شركت در مطالعه انتخاب شدند که
4.70% در مطالعه شرکت کردند. عيوب انكساري در افراد 15 سال و کمتر بوسيله رفركشن سيكلوپلژيک و در افراد بالاي 15 سال توسط رفرکشن غير سيکلوپلژيک اندازه‌ گيري شد.
نتايج: در افراد 15 سال و کمتر شيوع نزديک ‌بيني و دوربيني به ترتيب
%3.64 (%95 Cl 2.19-5.09) و 27.4 (%95 Cl 23.72-31.09) بود، اين اعداد در افراد بالاي 15 سال %22.36 (%95 Cl 20.06-24.66) و %34.21 (%95 Cl 31.57-36.85) بود. شيوع آستيگماتيسم و آنيزومتروپيا به ترتيب %25.64 و %5.84 بود. زنان بطور معني‌ داري آستيگماتيسم بيشتر (p=0.005) و آنيزومتروپياي کمتري (p=0.048) داشتند. با افزايش سن آنيزومتروپيا و آستيگماتيسم زياد مي ‌شود. در افراد بالاي 15 سال با افزايش سن دوربيني زياد مي ‌شود، در افراد مساوي يا کمتر از 15 سال نزديک‌ بيني زياد و دوربيني کم مي ‌شود.
نتيجه ‌گيري: مطالعه حاضر اطلاعات با ارزشي از عيوب انکساري مردم مشهد را در اختيار ما قرار داد. شايع ‌ترين مشکل انکساري دوربيني بود. علاوه بر افراد 5 تا 15 ساله، افراد مسن نيز داراي مشکلات انکساري بيشتري هستند که توجه به اصلاح اين عيوب در اين گروه ‌ها داراي اهميت است
.

 
كليد واژه: عيوب انكساري، مطالعه مقطعي، مشهد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 8 : اپيدميولوژي ايران بهار 1390; 7(1):51-59.
 
بررسي دريافت غذايي مبتلايان به ضايعه نخاعي بر اساس جنس، متغيرهاي وابسته به ضايعه و چاقي در مرکز تحقيقات ترميم ضايعات مغزي و نخاعي تهران
 
صبور حديث,نوروزي جاويدان عباس,وفا محمدرضا*,شيدفر فرزاد,نظري مريم,اطهاري نيك عزم سميه,رحيمي عباس,امامي رضوي سيدحسن,صابري هوشنگ
 
* تهران، ميدان آرژانتين، خيابان الوند، دانشکده بهداشت، گروه تغذيه
 
 

مقدمه و اهداف: عليرغم افزايش خطر چاقي و بيماري هاي قلبي در افراد با ضايعه نخاعي، ارزيابي کامل از دريافت غذايي که اثرات متغيرهاي وابسته به ضايعه را در اين بيماران بررسي کند تاکنون صورت نگرفته است. هدف از اين مطالعه، ارزيابي دريافت غذايي بيماران با ضايعه نخاعي بر اساس جنس، متغيرهاي وابسته به ضايعه و چاقي است.
روش کار: در اين مطالعه مقطعي، 162 بيمار با ضايعه نخاعي و ميانگين سني 0.69±34.17 سال شرکت نمودند. دريافت غذايي بيماران توسط پرسشنامه بسامد خوراک نيمه کمي بررسي شد. تفاوت دريافت رژيمي و متغيرهاي آنتروپومتريک بر اساس ويژگي هاي ضايعه با آزمون t مستقل ارزيابي شد.
نتايج: مردان در مقايسه با زنان دريافت کالري و کربوهيدرات بيشتري داشتند (P<0.001). افراد با ضايعه غيرکامل MUFA  بيشتر مصرف مي کردند (P=0.03). بيماران مسن تر دريافت انرژي تام، چربي اشباع، MUFA، کلسترول (P<0.01) و (P<0.05) کمتري داشتند. بيماران با مدت ابتلا بيشتر، انرژي تام، کربوهيدرات (P<0.01)، چربي تام و MUFA  (P<0.05) کمتري مصرف مي کردند. بر اساس تقسيم بندي جديد، 60.5% بيماران اين مطالعه مبتلا به اضافه وزن و يا چاقي بودند. 33.1% از مردان و 48.4% از زنان داراي چاقي مرکزي بودند. بيماران پاراپلژيک BMI بيشتري از بيماران تتراپلژيک داشتند (P=0.009).
نتيجه گيري: تعادل دريافت درشت مغذي ها به سمت مصرف بيشتر چربي اشباع و دريافت کمتر کربوهيدرات پيچيده و پروتئين تغيير يافته است. در بيماران مسن تر و با ضايعه طولاني مدت تمايل به داشتن رژيم سالم بيشتر است.

 
كليد واژه: ضايعه نخاعي، دريافت غذايي، متغيرهاي آنتروپومتريک
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 4 : اپيدميولوژي ايران زمستان 1389; 6(4):28-39.
 
طراحي شبکه عصبي مصنوعي براي مدل ‌بندي پاسخ‌ هاي دو متغيره آميخته و کاربرد آن در داده ‌هاي پزشکي
 
سدهي مرتضي,محرابي يداله*,كاظم نژاد انوشيروان,جوهري مجد وحيد,حدائق فرزاد
 
* تهران، اوين، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، دانشكده بهداشت، گروه اپيدميولوژي و آمار زيستي
 
 

مقدمه و اهداف: زماني كه در يک مطالعه متغيرهاي پاسخ داراي مقياس اندازه ‌گيري متفاوت باشند، پاسخ‌ ها را چند متغيره آميخته مي ‌گويند. با توجه به محدوديت ‌ها و برقرار نبودن برخي پيش‌ فرض ‌ها، روش ‌هاي كلاسيک آماري براي مدل‌ بندي و پيش ‌بيني اين نوع پاسخ ‌ها کارايي ندارند. هدف اين مطالعه، طراحي شبكه عصبي مصنوعي براي مدل‌ بندي و پيش بيني پاسخ ‌هاي دومتغيره آميخته است.
روش كار: اين مطالعه شامل سه مرحله طراحي مدل، شبيه ‌سازي و برازش مدل بر داده ‌هاي واقعي است. پس از طراحي مدل، با در نظر گرفتن پارامترهاي مختلف، دو مجموعه داده شبيه ‌سازي و مدل ‌هاي يک‌ متغيره و دو متغيره مورد ارزيابي قرار گرفتند. براي آموزش شبكه از الگوريتم شيب توام مقياس شده و براي تعيين مناسب ‌ترين مدل از معيار صحت پيش‌ بيني استفاده شد. مدل پيشنهادي براي پيش‌ بيني توام سندرم متابوليک و شاخص مقاومت به انسولين در مطالعه قند و ليپيد تهران به ‌کار گرفته شد. برنامه هاي رايانه ‌اي در نرم ‌افزارهايR 2.9.0
  و MATLAB 7.6 طراحي و اجرا گرديد.
نتايج: در مجموعه شبيه ‌سازي اول، صحت پيش ‌بيني در مدل ‌هاي يک متغيره و دومتغيره تقريبا يکسان ولي در مجموعه شبيه ‌سازي دوم، در مدل‌ هاي دو متغيره نسبت به مدل ‌هاي يک متغيره بيشتر است. در مدل ‌هاي دو متغيره، صحت پيش ‌بيني مدل با افزايش همبستگي متغيرهاي پاسخ، بيشتر مي ‌شود. در داده‌ هاي واقعي مدل با 10 گره در لايه مياني داراي بيشترين صحت پيش ‌بيني است
.
نتيجه‌ گيري: تحقيق نشان داد، در حالتي‌ كه دو متغير پاسخ با متغيرهاي کمکي ارتباط دارند مدل دومتغيره نسبت به يک متغيره مناسب ‌تر است و با افزايش همبستگي، صحت پيش‌ بيني افزايش مي‌ يابد.

 
كليد واژه: پاسخ‌ هاي آميخته - شبكه عصبي مصنوعي، مدل ‌هاي دو متغيره، مطالعه قند و ليپيد تهران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 5 : اپيدميولوژي ايران زمستان 1389; 6(4):40-49.
 
عوامل موثر بر بقا بيماران مبتلا به سرطان کولورکتال با استفاده از توابع مفصل
 
آخوند محمدرضا,كاظم نژاد انوشيروان*,حاجي زاده ابراهيم,فاطمي سيدرضا,قنبري مطلق علي
 
* تهران، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده پزشكي، گروه آمار زيستي
 
 

مقدمه و اهداف: از جمله داده‌ هاي بقا چند متغيره، داده‌ هاي ريسک ‌هاي رقابتي هستند. يکي از روش‌ هاي مدل‌ سازي داده ‌هاي ريسک‌ هاي رقابتي استفاده از توابع مفصل است که هدف اين مطالعه مدل ‌سازي بيزي داده ‌هاي ريسک ‌هاي رقابتي به کمک توابع مفصل است.
روش كار: در اين مطالعه از اطلاعات ثبت شده بيماران مبتلا به سرطان کولورکتال در مرکز تحقيقات گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي استفاده شد. براي تحليل داده ‌ها، تابع درست نمايي به کمک تابع مفصل کلايتون تشکيل گرديد. در ادامه با انتخاب توزيع‌ هاي پيشين مناسب براي پارامترها، توزيع پسين پارامترها با استفاده از الگوريتم متروپليس - هستينگ و نمونه ‌گيري برشي بدست آمد.
نتايج: در حالت تک متغيره بر زمان مرگ در اثر سرطان کولون و رکتوم عواملي همچون جنسيت، درجه تمايز يافتگي تومور، متاستاز به گره ‌هاي لنفاوي، متاستاز به ساير ارگان‌ ها و مرحله تومور داراي اثري معني ‌دار بودند. همچنين ميزان نفوذ تومور به ديواره روده فقط بر بقا بيماران مبتلا به سرطان کولون داراي اثري معني ‌دار بود. در حالت چند‌گانه نيز بر زمان مرگ در اثر سرطان کولون متغيرهاي سن در زمان تشخيص، درجه تمايز يافتگي تومور و متاستاز به ساير ارگان ‌ها داراي اثري معني ‌دار بودند، در حاليکه بر زمان مرگ در اثر سرطان رکتوم، متغيرهاي درجه تمايز يافتگي و اندازه تومور اثر معني ‌داري داشتند
.
نتيجه‌ گيري: نتايج نشان داد که برخي از متغيرها ممکن است اثرات متفاوتي بر روي سرطان کولون و رکتوم داشته باشند که در نتيجه نياز است تا تحقيقات بيشتري با متمايز در نظر گرفتن ريسک فاکتورهاي مرتبط با سرطان کولون و رکتوم صورت گيرد
.

 
كليد واژه: تابع مفصل کلايتون، ريسک ‌هاي رقابتي، تحليل بيزي، سرطان کولورکتال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات اپيدميولوژي

 8 : اپيدميولوژي ايران زمستان 1389; 6(4):66-74.
 
اجراي فرايند روايي محتوا در طراحي پرسشنامه‌ ها
 
عبداله پور ابراهيم,نجات سحرناز*,نوروزيان مريم,مجدزاده سيدرضا
 
* تهران، انقلاب، خيابان قدس، خيابان پورسينا، دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران، دانشكده بهداشت، گروه اپيدميولوژي و آمار زيستي
 
 

مقدمه و اهداف: روايي محتوا نخستين نوع از انواع روايي ‌ها است كه بايد از وجود آن در طول فرايند طراحي يک ابزار اطمينان حاصل شود. پيش نياز بودن اين روايي براي ساير انواع روايي ‌ها و ارتباط نزديک آن با پايايي اجراي آن را گامي حياتي در طراحي پرسشنامه معرفي نموده است. با اين وجود كم اهميت شمردن آن در مقالات مختلف (مخصوصا مقالات داخلي) شفاف ‌سازي اهميت اجراي اين فرايند را در طراحي پرسشنامه ‌ها ضروري ساخته است. لذا در مقاله حاضر مراحل تهيه و ارزيابي محتواي مناسب براي پرسش نامه ‌ها بيان خواهد شد.
روش كار: مراحل اجراي فرايند روايي محتوا به منظور طراحي پرسشنامه‌ هاي روا و پايا شامل طراحي (شناسايي حيطه ‌ها، توليد آيتم ‌ها و ساخت ابزار) و كمي‌ سازي (تعيين درجه توافق بين متخصصين، تعيين مناسبت و شفافيت سوالات و مناسبت، شفافيت و جامعيت كل ابزار) در مقاله حاضر بيان شده است
.
نتيجه ‌گيري: اهميت وجود روايي محتوا به هنگام طراحي پرسشنامه ‌ها تنها به اطمينان از دستيابي به شاخص ‌هاي روايي محتواي مطلوب (مناسبت، شفافيت و جامعيت) خلاصه نمي ‌شود. در كنار دستيابي به شاخص ‌هاي مذكور بهبود شاخص ‌هاي پايايي ابزار و كمک به كاهش منابع (مالي و زماني) مورد نياز براي تهيه پرسشنامه از مزاياي ديگر آن به شمار مي‌ رود. هر چند كيفي بودن پاسخ‌ هاي متخصصين از جمله مشكلات اجراي آن است، ولي كمي ‌تر شدن مراحل اجراي آن تا حدود زيادي نگراني ‌ها را در اين مورد كاهش داده است. موارد مذكور لزوم اجراي دقيق مراحل فرايند روايي محتوا در طراحي پرسشنامه ‌ها توسط محققين را نمايان مي ‌سازد
.

 
كليد واژه: روايي محتوا، طراحي پرسشنامه، فرايند روايي محتوا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  11:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها