0

مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 25 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):688-697.
 
تاثير برخي پارامترهاي هواشناختي (دما و نور) بر شاخص هاي عملکرد و صفات کمي و کيفي چهار رقم گوجه فرنگي (.Lycopersicon esculentum Mill)
 
فرزانه اكرم*,نعمتي سيدحسين,وحدتي نويد
 
* گروه علوم باغباني، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

امروزه در توليد محصولات کشاورزي به منظور کنترل برخي پارامترهاي هواشناختي خصوصا (دما و نور)، از گلخانه ها در سطح وسيعي استفاده مي شود. توليد سبزي، بخصوص در گلخانه هاي سنتي، بخش زيادي از توليدات را شامل مي شود و معمولا توليد در اين گلخانه ها از کميت و کيفيت پايين تري نسبت به گلخانه هاي مدرن برخوردار است. اين تحقيق با هدف اثر پارامترهاي هواشناختي دو نوع گلخانه مدرن (دماي21.93°c ، شدت نور: 5916 fc و رطوبت: 31 درصد) و سنتي (دماي: 32.72°c، شدت نور: 4650 fc و رطوبت: 45 درصد) در پرورش گوجه فرنگي انجام گرفت. آزمايش در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي به صورت فاکتوريل با 3 تکرار و شامل چهار رقم گوجه فرنگي در دو نوع گلخانه (مدرن و سنتي) دانشگاه فردوسي مشهد انجام شد. نتايج نشان داد که اسيديته قابل تيتراسيون ميوه و pH تحت تاثير دو عامل رقم و شرايط محيطي (گلخانه) قرار گرفت و تفاوت معني داري را ايجاد نمود. اثر شرايط محيطي گلخانه بر ميزان ويتامين ث در سطح احتمال 5 درصد معني دار شد. بيشترين تعداد خوشه گل، ساقه فرعي و ميوه به ترتيب 59.7، 14.1 و 27.8 عدد بطور معني داري در شرايط محيطي گلخانه مدرن توليد شد. عملکرد در گلخانه مدرن (2.4 کيلوگرم) بيشتر از سنتي (1.5 کيلوگرم) بود و حدود 38 درصد افزايش داشت، افزايش تعداد گل بارور شده و تعداد ميوه در گلخانه مدرن موجب افزايش عملکرد ميوه در گلخانه مدرن گرديد. همچنين رقم، شرايط محيطي گلخانه و اثرات متقابل آنها تفاوت معني داري در وزن هزار دانه بذر داشت و بذور توليدي در گلخانه مدرن (3.53 گرم) درشت تر از گلخانه سنتي (3.20 گرم) بود. ميزان کلروفيل برگ که ارتباط مستقيمي با فتوسنتز و عملکرد دارد، در گلخانه مدرن بيشتر از گلخانه سنتي بود.

 
كليد واژه: گلخانه سنتي، گلخانه مدرن، عملکرد، صفات کمي و کيفي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 18 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):617-624.
 
ارايه توابع انتقالي جهت پيش بيني هدايت هيدروليكي اشباع خاك هاي گراولي با استفاده از رگرسيون حداقل مربعات جزيي
 
زرين فر سجاد,قهرمان بيژن*,داوري كامران
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

هدايت هيدروليكي اشباع (Ks) يكي از مهمترين پارامترهاي فيزيكي خاك بوده كه اندازه گيري مستقيم آن پرهزينه و وقت گير مي باشد. از اين رو روش هاي غير مستقيم پيش بيني Ks، مانند توابع انتقالي، گسترش يافته اند. مطالعات انجام شده نشان داد كه توابع انتقالي متداول در مراجع، در مورد خاك هاي گراولي منجر به پيش بيني هاي مناسبي از Ks نمي شوند. از اين رو، اين پژ‍وهش با هدف ارايه توابع انتقالي جديد صورت گرفت. در اين پژوهش برخي ويژگي هاي فيزيكي مربوط به 49 نمونه خاك گراولي با درصد گراول بين 6.5 تا 40 در محدوده پرديس دانشگاه فردوسي مشهد، شامل Ks، چگالي ظاهري و منحني توزيع اندازه ذرات اندازه گيري شد. اندازه گيري ها در يك شبكه مربعي منظم با فواصل 4 متر صورت گرفت. براي اندازه گيري Ks از روش چاهك معكوس استفاده شد. جهت تعيين موثرترين پارامترها براي پيش بيني Ks، ابتدا تركيب هاي مختلفي از متغيرهاي مستقل انتخاب گرديد. سپس براي هركدام از تركيب ها با استفاده از روش رگرسيون بهترين زيرمجموعه از متغيرها جهت رگرسيون مشخص شد. با استفاده از رگرسيون حداقل مربعات جزيي و استفاده از داده هاي اندازه گيري شده، براي هر حالت مقدار Ks پيش بيني شد. به منظور ارزيابي اعتبار توابع بدست آمده نيز از روش اعتبارسنجي متقابل استفاده گرديد. نتايج نشان داد كه موثرترين متغيرهاي مستقل جهت پيش بيني Ks، مجذور پارامترهاي انحراف معيار هندسي، ميانگين هندسي و ميانه قطر كل ذرات مي باشد. شاخص هاي R2، RMSE، MAE و R2pred در مورد تابعي که از اين پارامترها استفاده مي کند به ترتيب برابر 0.40، 0.245، 0.208 و 0.30 مي باشد.

 
كليد واژه: توابع انتقالي، هدايت هيدروليكي اشباع، خاك هاي گراولي، چاهك معكوس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):593-605.
 
واسنجي مدل گياهي CropSyst جهت تخمين عملکرد و شبيه سازي رشد گياه کلزا
 
هنر تورج*,ثابت سروستاني علي,كامگارحقيقي علي اكبر,شمس شيده
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

هدف از اين تحقيق واسنجي مدل گياهي CropSyst بر روي گياه کلزا تحت تيمارهاي مختلف آبي مي باشد. بدين منظور گياه کلزا (طلايه) در 5 تيمار آزمايشي و 4 تکرار در قالب بلوک هاي کامل تصادفي در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه شيراز در سال زراعي 87-86 کشت گرديد. در طول فصل کشت، وزن ماده خشک و شاخص سطح برگ به طور مداوم اندازه گيري و سپس مدل با توجه به نتايج حاصله مورد واسنجي قرار گرفت. نتايج خروجي بيانگر تخمين مناسب مدل بود به نحوي که مجذور ضريب همبستگي ميان مقادير اندازه گيري و پيش بيني شده وزن ماده خشک و شاخص سطح برگ در تيمارهاي مختلف به ترتيب بيش تر از 0.99 و 0.95 محاسبه گرديد. همچنين ضريب همبستگي عملکرد محصول اندازه گيري و پيش بيني شده نيز 0.96 تعيين گرديد، که گوياي دقت بالاي مدل در تخمين پارامترهاي گياهي مي باشد. همچنين مدل واسنجي شده با داده هاي مستقل مورد اعتبار سنجي قرار گرفت. نتايج حاصله در اين مرحله نشان دهنده دقت بالاي مدل در شبيه سازي وزن ماده خشک بود به نحوي که مجذور ضريب همبستگي در اين حالت بيش از 0.9 محاسبه گرديد. همچنين شبيه سازي شده شاخص سطح برگ نيز در کليه تيمارها نتايج مطلوبي را به همراه داشت، به نحوي که در مجموع مي توان نتيجه گرفت که کاربرد مدل Cropsyst در انجام تحقيقات زراعي گياه کلزا قابل اعتماد مي باشد.

 
كليد واژه: مدل هاي شبيه سازي، کلزا، شاخص سطح برگ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 23 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):665-675.
 
شناسايي مناطق با كمترين ميزان ابرناكي به منظور پهنه بندي نواحي پرتابش كشور
 
موسوي بايگي سيدمحمد*,اشرف بتول
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

امروزه انرژي خورشيدي به عنوان يكي از مهمترين منابع تامين انرژي رايگان، پاك و عاري از اثرات مخرب زيست محيطي در موارد بسياري از جمله توليد برق، گرما و شيرين سازي آب هاي شور، مورد استفاده قرار مي گيرد. هدف از اين پژوهش، شناسايي نواحي پرتابش ايران به عنوان مناسب ترين مناطق بهره برداري از اين انرژي براي كاربردهاي مذكور است. به اين منظور ابتدا با استفاده از آمار ميزان ابرناكي 120 ايستگاه همديدي كشور، تعداد روزهاي با ميزان ابرناکي برابر صفر تا دو هشتم، به عنوان روزهاي پرتابش در دوره 1387-1368 شمارش شده و ميانگين ماهانه، فصلي و سالانه آن ها محاسبه گرديد. سپس با استفاده از نرم افزار SPSS 16، معادلات همبستگي عرض جغرافيايي و ارتفاع از سطح درياي ايستگاه ها با ميانگين فصلي ( با R2 برابر 0.81، 0.82 و 0.84 به ترتيب براي بهار، پاييز و زمستان) و سالانه (با R2 برابر 0.78) تعداد روزهاي داراي کمترين ميزان ابرناکي محاسبه شده و به روش درون يابي Spline، پهنه بندي مناطق پرتابش کشور انجام شد. نتايج نشان داد که در دوره 20 ساله مورد مطالعه، بيش ترين روزهاي آفتابي در فرودين ماه متعلق به شهرستان بافت، در ارديبهشت ماه متعلق به شهرستان جاسک، در خرداد ماه مربوط به شهرستان ميناب، در تير ماه مربوط به دهلران، در مرداد ماه مربوط به ماهشر، در شهريور ماه مربوط به بوشهر، در مهر ماه متعلق به کنارک، در آبان و آذر ماه متعلق به چابهار، در دي و بهمن ماه متعلق به سراوان و در اسفند ماه مربوط به چابهار مي باشد. در مقياس فصلي نيز شهرستان هاي کهنوج، آقاجاري و چابهار به ترتيب در بهار، تابستان و پاييز و زمستان، پرتابش ترين مناطق کشور در اين دوره آماري بوده اند. همچنين مشاهده شد که 89 ايستگاه از 120 ايستگاه مورد مطالعه در طي سال هاي 1368 تا 1387، در بيش از 200 روز از 365 روز سال (بيش از 55 درصد روزهاي سال)، داراي آسمان صاف و آفتابي بوده اند و در نتيجه اغلب مناطق ايران از استعداد و قابليت بالايي براي استفاده از انرژي تجديدپذير خورشيدي، برخوردارند.

 
كليد واژه: ابرناکي، تابش خورشيدي، پهنه بندي، روش درون يابي Spline، ايستگاه همديدي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 24 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):676-687.
 
مشخصات پرش هيدروليکي در حوضچه هاي آرامش کانال هاي آبياري با بستر موج دار
 
بديع زادگان رضا*,اسماعيلي كاظم,فغفورمغربي محمود,صانعي سيدمجتبي
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

يکي از مهمترين پديده هاي هيدروليکي در جريان هاي متغير سريع، پرش هيدروليکي مي باشد که در فاصله کوتاهي جريان از حالت فوق بحراني به زير بحراني تغيير مي نمايد. اکثر پژوهشگران در تحقيقات خود سعي بر اين دارند با تغيير ساختگاه تشکيل پرش، شرايط را براي بيشترين ميزان اتلاف انرژي فراهم آورند. اين امر موجب کاهش نسبت عمق هاي مزدوج y2/y1 و طول پرش نسبت به پرش کلاسيک يا نوع A مي شود. هدف از اين پژوهش مطالعه پرش هيدروليکي در حوضچه هاي آرامش با بستر سينوسي مي باشد. در اين پژوهش عمق موج t به طول موج s که با مقدار بدون بعد شيب موج t/s نشان داده مي شود در محدوده 0.167 تا 0.75 و تغييرات عدد فرود اوليه بين4.6  تا 12.26 مي باشد. نتايج نشان مي دهد با به کارگيري بستر موج دار سينوسي در حوضچه آرامش، مي توان شاهد کاهش، نسبت اعماق ثانويه به اوليه تقريبا به ميزان 20 درصد در بيشترين مقدار خود در حدود عدد فرود 12 و کاهش طول پرش هيدروليکي به ميزان 35 درصد نسبت به پرش کلاسيک در اين نوع از حوضچه ها بود.

 
كليد واژه: پرش هيدروليکي، بستر هاي موج دار سينوسي، شيب موج
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 1 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):216-229.
 
مدل تصادفي پيش بيني عمق آبشستگي بستر رودخانه شرياني بر اساس تغييرات ريخت شناسي رودخانه ها
 
پوربخشيان سميه,مجدزاده طباطبايي محمدرضا,موسوي ندوشني سيدسعيد,منصوري شهرام*
 
* گروه علوم پايه، دانشگاه صنعت آب و برق شهيد عباس پور
 
 

مدلهاي ريخت شناسي رودخانه به منظور فراهم آوردن يک بينش فيزيکي نسبت به واکنشهاي ريخت شناسي و کمک به مهندسين رودخانه در مديريت، طراحي و بهره برداري سيستمهاي رودخانه، طراحي مي شوند. در اين راستا مدلهاي قطعي بدليل ساختار تصادفي و ديناميکي سيستم رودخانه ضعيف عمل مي کنند، بخصوص که اين مدلها نمي توانند شکل دقيق بستر رودخانه، بويژه رودخانه شرياني را به دليل تغييرپذيري بستر رودخانه و نوسانات در هندسه مقطع عرضي، پيش بيني کنند. از آنجا که شيوه مدل تصادفي، تغييرپذيري رفتار سيستم رودخانه را با زمان رسيدگي مي کند بنابراين ضرورت مدلسازي تصادفي تغييرات ريخت شناسي رودخانه ها و نوسانات بستر رودخانه لازم بنظر مي رسد. ريخت شناسي بسياري از رودخانه هاي جهان دستخوش يک سري از تغييرات وسيع شده که هم زمان توسعه آبشستگي موضعي رودخانه يک مساله مهم در مهندسي رودخانه شده است. تغييرات ريخت شناسي رودخانه در بازه شرياني توسط پارامتر شرياني قابل ارزيابي مي باشد، بدين صورت که کاهش پارامتر شرياني سبب تغيير ريخت شناسي رودخانه از حالت شرياني به حالت مئاندري مي شود، که اين به نوبه خود با افزايش عمق چاله فرسايشي همراه است. لذا جهت بررسي ارتباط آبشستگي بستر رودخانه شرياني با تغيير ريخت شناسي، يک مدل تصادفي بر اساس چهار پارامتر تراز بستر رودخانه، حداکثر دبي جريان، حداکثر دبي رسوب و شيب رودخانه، ارايه شده است که در آن، به منظور مدلسازي سري زماني حداکثر جريان ماهانه و پيش بيني مقدار و زمان وقوع آن از مدل استوکستيکي ARIMA و براي برآورد دبي رسوب از روش هاي بگنولد، ميير - پيتر و انيشتين برون استفاده شده است. مطالعه موردي بر روي داده هاي استخراج شده از رودخانه ياهاجي از کشور ژاپن انجام يافته است. مقايسه نتايج حاصل از مدل تصادفي با داده هاي واقعي نشان مي دهدکه اگر برآورد بار بستر با روش بگنولد صورت گيرد، مدل به خوبي مي تواند با پيش بيني مقطع عرضي رودخانه شرياني و بدنبال آن پيش بيني عمق آبشستگي بستر رودخانه در چندين سال متوالي، تغييرات ريخت شناسي رودخانه شرياني را پيش بيني کند. سير نزولي مقادير پيش بيني شده عمق آبشستگي بستر بيانگر تغيير مورفولوژي رودخانه ياهاجي در ايستگاه يونزو از حالت شرياني به مئاندري مي باشد.

 
كليد واژه: رودخانه شرياني، آبشستگي موضعي، مدل تصادفي، ARIMA، رگرسيون چند متغيره غيرخطي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 2 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):230-239.
 
بررسي تاثير افزايش ماسه بادي و آهک بر روي خصوصيات مقاومتي خاکهاي رسي
 
دريايي مهدي*,كاشفي پور سيدمحمود
 
* گروه سازه هاي آبي، دانشكده مهندسي علوم آب، دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

نظر به اهميت خاک در پروژه هاي عمراني از قبيل زيرسازي جاده ها، پوشش کانالهاي آبياري و سازه هاي مرتبط با آن و غيره، بهسازي خاک جهت بهبود خصوصيات فيزيکي و مکانيکي آن مدت هاي طولاني مورد علاقه متخصصين ژئوتکنيک بوده است. در اين خصوص روش هاي مختلفي از جمله مخلوط کردن خاک با مصالح ديگر مانند آهک يا سيمان مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اينکه مخلوط کردن خاک، تنها با آهک يا سيمان ممکن است خصوصيات مقاومتي لازم براي اجراي پروژه را در بر نداشته باشد، لذا امروزه علاوه بر اين مصالح از مصالح و مواد افزودني ديگر مانند ماسه و يا مواد پليمري استفاده مي شود. در اين تحقيق تاثير افزايش ماسه بادي بر روي خصوصيات مقاومتي مخلوط خاک-آهک مورد بررسي قرار گرفته است. خاک در نسبت هاي اختلاط مختلف به صورت همزمان با درصدهاي صفر، 3، 5، 7 و 9 آهک و صفر، 5، 10 و 15 درصد ماسه بادي مخلوط و در هر نسبت اختلاط اقدام به تهيه نمونه با استفاده از روش تراکم استاتيکي گرديد. نمونه ها بعد از قرار گرفتن در 3 دوره نگهداري 7، 14 و 28 روزه در شرايط اشباع و دماي 25 درجه سانتيگراد مورد آزمايش تک محوري قرار گرفتند. برخي از مهمترين نتايج حاصل از اين تحقيق نشان داد افزايش ماسه بادي به تنهايي تاثير اندکي در خصوصيات مقاومتي خاک دارد. اما کاربرد ماسه بادي با آهک مي تواند خصوصيات آن را به نحو چشمگيري افزايش دهد. ماکزيمم مقاومت فشاري و مدول الاستيسيته خاک در نسبت اختلاط 7 درصد آهک و 10 درصد ماسه بادي حاصل شد.

 
كليد واژه: خاک رس، آهک، ماسه بادي، مقاومت فشاري، مدول الاستيسيته
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 3 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):240-247.
 
مطالعه تاثير رژيم آبياري بر عملكرد و برخي از خصوصيات كيفي سه رقم سيب زميني (.Solanum tuberosum L)
 
اسكندري علي*,خزاعي حميدرضا,نظامي احمد,كافي محمد
 
* گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور مطالعه تاثير رژيم آبياري و رقم بر عملکرد و برخي از خصوصيات کيفي سيب زميني، آزمايشي در سال 1388 به صورت فاکتوريل و در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي در سه تکرار در مزرعه تحقيقاتي دانشگاه فردوسي مشهد انجام شد. تيمارهاي آزمايش شامل سه نوع رژيم آبياري: تامين 100 درصد نياز آبي گياه (I1)، تامين 70 درصد نياز آبي سيب زميني پس از سبز شدن بوته ها تا قبل از مراحل حساس رشد سيب زميني از جمله آغازش غده و غده بندي گياه،(I2)  و تامين 70 درصد نياز آبي سيب زميني در طول دوره رشد گياه (I3) و ارقام مورد استفاده شامل آگريا، آلمرا و سينورا بودند. نتايج آزمايش نشان داد که از نظر عملکرد کل غده و تعداد غده بازار پسند در کليه رژيم هاي آبياري رقم آگريا نسبت به ساير ارقام برتري داشت. وزن متوسط غده بازار پسند و درصد نشاسته غده رقم آگريا در مقايسه با دو رقم ديگر بيشتر بود، در حالي که رقم آلمرا بصورت معني داري درصد ماده خشک غده بيشتري را نسبت به ساير ارقام داشت. همچنين با افزايش حجم آبياري بکار رفته کليه صفات کمي و کيفي اندازه گيري شده بجز وزن مخصوص غده بهبود يافت. در مجموع با توجه به نتايج اين آزمايش به نظر مي رسد با کاهش 30 درصد در حجم آبياري قبل از دوره آغازش غده مي توان عملکرد نسبتا قابل قبولي را براي رقم آگريا نسبت به ساير ارقام انتظار داشت.

 
كليد واژه: سيب زميني، رژيم آبياري، رقم، غده بازار پسند
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 4 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):248-257.
 
تغييرات مکاني بايومس ماکروفون و ويژگي هاي خاک در جنگل هاي حاشيه رودخانه کرخه
 
غلامي شايسته*,حسيني سيدمحسن,محمدي جهانگرد,سلمان ماهيني عبدالرسول
 
* گروه جنگلداري، دانشكده منابع طبيعي و علوم دريايي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

بي مهرگان خاکزي تحت تاثير عوامل محيطي بوده و الگوي توزيع آنها توسط اين عوامل تعيين مي شود. تغييرپذيري ويژگي هاي خاک از مهم ترين دلايل تغييرپذيري ماکروفون خاک به شمار مي رود. اين تحقيق جهت بررسي ميزان تغيير پذيري مکاني بايومس ماکروفون و ويژگي هاي خاک در جنگل هاي حاشيه رودخانه کرخه انجام گرفت. ماکروفون خاک با استفاده از 200 نقطه نمونه، روي خطوط (ترانسکت) موازي با فاصله 500 متر از يکديگر و عمود بر رودخانه نمونه برداري شدند. فاصله 500 متر به عنوان فاصله پايه نمونه برداري در نظر گرفته شد اما در فواصل کمتر نيز به صورت سلسله مراتبي، تصادفي و هدف مدار، نمونه هايي جمع آوري شدند. نمونه برداري به روش دستي، در قطعات نمونه اي به ابعاد 50 × 50 سانتي متر تا عمق 25 سانتي متر صورت گرفت. در هر نقطه نمونه روي ترانسکت ها با فاصله حداکثر 1 متر از محل نمونه برداري ماکروفون، نمونه هاي خاک از عمق 25-0 سانتي متري برداشت شدند. پس از اندازه گيري بايومس ماکروفون، بافت خاک،pH  و هدايت الکتريکي اقدام به بررسي همبستگي مكاني با استفاده از روش هاي زمين آماري (واريوگرام) و پهنه بندي با استفاده از کريجينگ بلوکي گرديد. نتايج بيانگر آن است که همه متغيرهاي مورد بررسي داراي ساختار مکاني همراه با مدل هاي سقف دار مي باشند. دامنه تاثير بايومس ماکروفون،pH ،EC ، درصد شن، درصد سيلت و درصد رس به ترتيب، 1728، 1800، 1536، 2964، 2100 و 3264 متر بود. نقشه هاي کريجينگ نشان مي دهند که بايومس ماکروفون و ويژگي هاي خاک الگوي تصادفي نداشته و داراي الگوي مکاني مي باشند. همچنين الگوي پراکنش مکاني بايومس ماکروفون، مشابه با الگوي پراکنش درصد سيلت و pH است.

 
كليد واژه: الگوي مکاني، بايومس ماکروفون خاک، ويژگي هاي خاک، واريوگرام، کريجينگ بلوکي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 5 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):258-265.
 
واسنجي يک مدل ساده (VSM) جهت پيش بيني عملکرد ذرت تحت مديريت هاي مختلف آب و نيتروژن
 
غلامي عليرضا,پيرمراديان نادر*
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه گيلان
 
 

استفاده از مدل هاي رشد گياه با توجه به کاهش نياز به بازديدها و اندازه گيري هاي مستقيم مزرعه اي مي تواند امر مديريت آب آبياري و کود را تسهيل نمايد. از طرفي اغلب به دليل پيچيدگي و سختي درک و فهم اين گونه مدل ها و در دسترس نبودن اطلاعات ورودي مورد نياز، استفاده از آنها را به ويژه در تصميم گيري هاي مديريتي که بايد قبل از فصل کشت صورت گيرد، دچار مشکل مي کند. در اين مطالعه يک مدل ساده (VSM) جهت پيش بيني عملکرد ذرت تحت مديريت هاي مختلف آب و نيتروژن مورد استفاده قرار گرفت. در فرآيند واسنجي، پارامترهاي مدل شامل حداکثر مقدار شاخص سطح برگ، دوره زماني گلدهي و برداشت، شاخص برداشت و بازده استفاده از نور بر اساس نهاده هاي آب و نيتروژن برآورد گرديد. واسنجي مدل با استفاده از اطلاعات يک آزمايش مزرعه اي به صورت فاکتوريل در قالب طرح کرت هاي خرد شده در سه تکرار با چهار تيمار آبياري و چهار سطح کاربرد نيتروژن انجام شد. مقايسه مقادير اندازه گيري شده و تخمين مدل واسنجي شده نشان داد که مدل در تخمين عملکرد محصول براي دامنه وسيعي از اطلاعات آزمايش موفق بوده و مي تواند پس از ارزيابي، در تصميم گيري هاي مديريتي آب و نيتروژن در کشت ذرت مورد استفاده قرار گيرد. همچنين، اين مدل مي تواند مقادير بهينه اين نهاده ها را قبل از شروع فصل رشد تعيين نمايد.

 
كليد واژه: واسنجي مدل، مدل VSM، آب، نيتروژن، ذرت
 
 

 نسخه قابل

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 6 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):266-274.
 
برهم کنش قارچ هاي ميکوريز آربوسکولار و باکتري هاي PGPR مقاوم به کادميوم در گياه پالايي کادميوم
 
ملك زاده الهام*,علي خاني حسينعلي,ثواقبي فيروزآبادي غلام رضا,زارعي مهدي
 
* گروه مهندسي علوم خاك، پرديس كشاورزي و منابع طبيعي، دانشگاه تهران
 
 

برهم کنش بين قارچ هاي ميکوريز آربوسکولار بومي (Glomus mosseae) و غير بومي (Glomus spp.) مناطق آلوده با باکتري هاي مقاوم به کادميوم و محرک رشد گياه بومي مناطق آلوده ( Bacillus mycoidesوMicrococcus roseus ) بر رشد، جذب کادميوم و عناصر غذايي توسط گياه ذرت (Zea mays L.)، در خاک آلوده به کادميوم بررسي گرديد. با افزايش سطح کادميوم خاک، وزن خشک اندام هوايي، ريشه، مقدار فسفر و آهن اندام هوايي کاهش و مقدار کادميوم اندام هوايي و ريشه افزايش يافت. درصد کلنيزاسيون ريشه در سطوح مختلف کادميوم و در مايه زني توام با باکتري هاي محرک رشد گياه متفاوت بود. بيشترين وزن خشک اندام هوايي و ريشه، جذب فسفر و آهن به اندام هوايي در غلظت هاي بالاي کادميوم، در تيمار گلوموس موسه بود. در تيمارهاي فقط ميکوريزي در سطوح 100 و 200 کادميوم، به ترتيب گياهان کلنيزه شده با Glomus spp. و گلوموس موسه بيشترين مقدار کادميوم ريشه را داشتند. در هر دو سطح کادميوم، مايه زني توام باکتري هاي ميکروکوکوس روزئوس و باسيلوس ميکوديس با گلوموس موسه به ترتيب منجر به افزايش و کاهش مقدار کادميوم اندام هوايي در مقايسه با مايه زني جداگانه گلوموس موسه گرديد. اين در حالي است که در سطوح 100 و 200، مايه زني توام باکتري هاي محرک رشد گياه با Glomus spp. به ترتيب منجر به افزايش و کاهش يا عدم تفاوت معني دار در جذب کادميوم به اندام هوايي گرديد. تيمار مايه زني توام گلوموس موسه با باکتري ميکروکوکوس روزئوس با بيشترين مقدار تجمع کادميوم در گياه، موثرترين تيمار در گياه پالايي و تثبيت کادميوم شناخته شد.

 
كليد واژه: قارچ ميکوريز آربوسکولار، باکتري هاي محرک رشد گياه، گياه پالايي، کادميوم، ذرت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 7 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):275-286.
 
ارايه مدل فازي به منظور برآورد تبخير و تعرق مرجع ساعتي با استفاده از حداقل داده هاي هواشناسي
 
انصاري حسين*,مرادي حوريه
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

با توجه به اهميت تعيين دقيق و به موقع تبخير و تعرق در محاسبات بيلان آبي، شبيه سازي توليدات گياهي و برنامه ريزي هاي آبياري از يك سو و نبود داده هاي مناسب هواشناسي از سوي ديگر، ارايه يك مدل ساده، كم هزينه و دقيق را در ارايه اين پارامتر ضروري مي نمايد. لذا اين تحقيق با هدف استفاده از توانمندي هاي سيستم استنتاج فازي (FIS) نسبت به برآورد تبخير و تعرق مرجع ساعتي با استفاده از حداقل داده هاي هواشناسي صورت گرفت. بر اين اساس پس از بررسي مدل هاي مختلف موجود و بررسي تركيب هاي مختلف داده هاي ساعتي هواشناسي، مدل نهايي براي برآورد تبخير و تعرق مرجع ساعتي تنها با استفاده از داده هاي تابش خالص خورشيدي ارايه شد. مدل فازي ارايه شده با يك پارامتر ورودي كه در 48 سطح تعريف شده با بكار بردن 230 قانون در سيستم استنتاج ممداني با استفاده از روش نافازي سازي مركز ثقل، تبخير و تعرق مرجع ساعتي را به صورت عدد حقيقي بدست مي دهد. با توجه به نبود داده در ايران براي آموزش مدل از ميان 114 ايستگاه مورد بررسي در كاليفرنياي آمريكا، داده هاي ايستگاه شماره 201 بنام يوسي - اندراد كه داراي بيشترين دامنه تغييرات داده هاي تابش خالص بود، انتخاب شد. همچنين براي تست مدل از 13 ايستگاه با شرايط اقليمي متفاوت كه بطور تصادفي انتخاب شدند، استفاده گرديد. مقادير تبخير و تعرق ساعتي حاصل از مدل فازي با مدلهاي تركيبي پنمن - مانتيس - فائو 56 و سيميس - پنمن مورد مقايسه قرار گرفت. كارايي مدلهاي مورد مقايسه با استفاده از آماره هاي ريشه ميانگين مربع خطا، خطاي انحراف ميانگين، ضريب تعيين و معيار جاكوويدز (t) و معيار صباغ و همكاران (R2/t) مورد ارزيابي قرار گرفت. مقايسه نتايج مدل فازي ارايه شده تنها با يك پارامتر ورودي با مدل سيميس در مقايسه با مدل پنمن - فائو 56 با ميانگين مربع خطا RMSE=0.07،MBE=-0.004 ، R2=0.95، t=4.61 و R2/t=0.21 در مرحله آموزش، دقت بالاتر مدل فازي را نشان داد. در مرحله تست نيز مدل فازي همبستگي بالايي با مدلCIMIS  داشت .(R2 = 0.94, RMSE=0.0693, MBE=-0.0384 and R2/t=0.018) با توجه به نتايج حاصل از اين تحقيق، مي توان مدل فازي را به عنوان يكي از روش هاي برآورد تبخير و تعرق مرجع ساعتي معرفي نمود.

 
كليد واژه: سيستم استنتاج فازي، مدل سيميس - پنمن، مدل پنمن - مانتيس- فائو 56، تبخير و تعرق ساعتي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 8 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):287-295.
 
غربال ارقام مختلف گندم بهاره از لحاظ تحمل به کمبود روي با استفاده از شاخص هاي مختلف تنش
 
خوش گفتارمنش اميرحسين,رضي زاده الهام السادات,عشقي زاده حميدرضا*,ثوابقي غلام رضا,صدرارحامي آزاده,افيوني داوود
 
* مركز پژوهشي كشت بدون خاك، دانشگاه صنعتي اصفهان
 
 

اين پژوهش براي ارزيابي تحمل به کمبود روي 30 رقم گندم بهاره در مزرعه تحقيقاتي رودشت اصفهان به صورت آرايش کرت هاي خرد شده در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي در سه تکرار اجرا شد. عامل اصلي را دو سطح روي (بدون مصرف کود و مصرف 80 کيلوگرم سولفات روي در زمان کاشت) و عامل فرعي را ارقام گندم تشکيل دادند. با توجه به نتايج تجزيه واريانس و نيز همبستگي شاخص هاي تحمل و حساسيت به کمبود روي و عملکرد دانه، شاخص هاي متوسط توليد، ميانگين هندسي توليد و تحمل به تنش، مناسب ترين شاخص ها براي شناسايي و معرفي ارقام متحمل به کمبود روي بودند. همبستگي هر سه شاخص با عملکرد دانه در هر دو شرايط کمبود و كوددهي روي، مثبت و در سطح احتمال يک درصد معني دار بود. با شاخص تحمل به تنش، ارقام مورد مطالعه بر اساس پاسخ به كوددهي و پتانسيل عملكرد به گروه هاي مختلف دسته بندي شدند. بر اساس هر سه شاخص، رقم قدس متحمل ترين و رقم فلات حساس ترين رقم به کمبود روي بود.

 
كليد واژه: شاخص تنش، گندم، كارآيي روي، تحمل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 9 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):296-304.
 
رونديابي سيلاب و تخمين تلفات نشت در رودخانه هاي فصلي با حل همزمان معادلات جريان غير ماندگار و نشت
 
قباديان رسول*
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه رازي كرمانشاه
 
 

رونديابي جريان در رودخانه هاي فصلي بدليل تلفات انتقال و نبود جريان پايه قبل از وقوع سيلاب با روش هاي مرسوم رونديابي امکان پذير نمي باشد و لازم است روشهاي رونديابي براي اين رودخانه ها توسعه داده شوند. بدين منظور در اين تحقيق مدلي کامپيوتري براي مقاطع نامنظم رودخانه اي تهيه شده است که در آن معادلات ديفرانسيل جزئي جريان غير ماندگار غير يکنواخت ( معادلات سنت - ونانت) پس از خطي شدن، با روش تفاضل هاي محدود و تکنيک تناوبي حل مي شوند. مدل مذکور اين قابليت را دارد که بطور همزمان جريان حوضه مياني و نشت در مسير را در نظر بگيرد. به منظور تخمين تلفات انتقال روابط موسکات، ديويس - ويلسون و اينگهام در مدل مذکور با معادلات جريان غير ماندگار جفت شده اند. بررسي دقت مدل از نقطه نظر برنامه نويسي، توانايي شبيه سازي جريان يکنواخت و ارضا رابطه پيوستگي با استفاده از 60 مقطع برداشت شده رودخانه قره سو در بازه اي به طول حدود 18 کيلومتر و يک هيدروگراف ذوزنقه اي که ناحيه جريان ماندگار آن به اندازه کافي طولاني است انجام شد. ارزيابي مدل به منظور پيش بيني رفتار جريان و تلفات انتقال با استفاده از هيدروگراف Lane و مشخصات رودخانهHughes Wash  انجام شد. نتايج اين تحقيق نشان داد مدل تهيه شده با دقت بالايي توانايي شبيه سازي جريان ماندگار و ارضا رابطه پيوستگي را دارد. علاوه بر اين استفاده از رابطه موسکات باعث مي شود مدل زمان شروع و اوج سيلاب را به درستي تخمين زده و تلفات انتقال و حجم هيدروگراف خروجي را با خطاي کمتر از 20 درصد برآورد نمايد. در حاليکه استفاده از روابط ديويس - ويلسون و اينگهام دلالت بر تطابق نامناسب نتايج مدل با مشاهدات صحرايي دارد.

 
كليد واژه: تلفات انتقال، رودخانه فصلي، روند يابي سيلاب، معادلات سنت - ونانت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 10 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) خرداد و تير 1390; 25(2):305-314.
 
بررسي رابطه تخلخل با حداکثر عمق آبشستگي آبشکن هاي L شكل نفوذپذير با زبانه به سمت بالا دست و پايين دست در شرايط آب زلال
 
كرمان نژاد جليل*,فتحي مقدم منوچهر,دهقاني اميراحمد,محموديان محمود
 
* گروه سازه هاي آبي، دانشكده مهندسي علوم آب، دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

آبشکن ها ابنيه اي هستند که در حفاظت ديواره و اصلاح مسير رودخانه کاربرد دارند. مهمترين مشکل آبشکن، آبشستگي اطراف آن است که موجب شکست و واژگوني آبشکن ميگردد. تعيين عمق آبشستگي به علت اينکه معرف ميزان پتانسيل تخريب جريان در اطراف سازه بوده و همچنين پارامتري مهم در طراحي ابعاد فونداسيون سازه هاي مسير جريان مي باشد مهم است. با توجه به تحقيقات اندک در زمينه آبشکن هاي L شکل و آبشکن هاي باز، در اين مطالعه به بررسي ميزان آبشستگي در اين گونه آبشکن ها پرداخته شده است. به همين منظور از گابيون ها توري - سنگي جهت ساخت آبشکن باز استفاده شده و تاثير ميزان تخلخل گابيون بر آبشستگي آبشكن L با زبانه به سمت پايين دست بررسي شده است. نتايج نشان مي دهد که به ازاي تخلخل 50-45 درصد کمترين ميزان آبشستگي در اطراف آبشکن با زبانه به سمت پايين دست و بيشترين آبشستگي در اطراف آبشکن با زبانه به سمت بالادست رخ ميدهد.

 
كليد واژه: آبشکن L شکل، گابيون توري - سنگي، زبانه، آبشستگي، آب زلال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:33 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها