0

مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 16 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):845-853.
 
تحليل رضامندي کشاورزان از اجراي سيستم هاي آبياري تحت فشار در استان کرمانشاه
 
اعظمي امير*,زرافشاني كيومرث,دهقاني سانيج حسين,گرجي علي
 
* دانشگاه رازي کرمانشاه
 
 

هدف اصلي اين مطالعه تحليل رضامندي کشاورزان از اجراي سيستم هاي آبياري تحت فشار در استان کرمانشاه بود. روش تحقيق در پژوهش حاضر از نوع روش تلفيقي و در گروه تحقيقات توصيفي- همبستگي به حساب مي آيد. در اين مطالعه از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد. جامعه آماري تحقيق را 274 نفر از بهره برداران سيستم هاي آبياري تحت فشار در استان کرمانشاه تشکيل دادند که حداقل 3 سال از سيستم هاي آبياري تحت فشار استفاده کرده اند. نتايج اين مطالعه نشان داد که حدود 77 درصد بهره برداران از اجراي سيستم هاي آبياري تحت فشار راضي و 23 درصد ديگر ناراضي بوده اند. علاوه بر اين سطح رضامندي بين بهره برداران سيستم قطره اي و باراني يکسان بوده است. سطح رضامندي از سيستم هاي مختلف باراني نشان داد که بهره برداران سيستم کلاسيک ثابت، بيشترين رضايت را داشته اند. منابع آب نيز در ميزان رضايت کشاورزان تاثيرگذار بوده، به طوري که بهره برداران چاه و قنات بيشترين ميزان رضايت را داشته اند. همچنين مالکان شخصي اراضي راضي تر از بهره برداران فاقد زمين مجهز به سيستم هاي آبياري تحت فشار بوده اند. علاوه بر اين، بهره برداران رضايت خود را به افزايش عملکرد و بهبود کيفيت محصولات، نياز به نيروي کار کمتر، افزايش راندمان آبياري، يکنواختي آبياري مزرعه، افزايش سطح زير کشت آبي و ... ارتباط دادند. عدم رضايت خود را ناشي از کيفيت پايين قطعات و اتصالات، طراحي و اجراي نامناسب سيستم توسط شرکت ها، مسائل تشکيل پرونده و دريافت تسهيلات و عدم تناسب سيستم با شرايط آب و هوايي دانسته اند. نتايج اين مطالعه مي تواند کاربردهايي براي سياستگذاران آبياري تحت فشار داشته باشد تا بتوانند نقاط قوت و ضعف سيستم ها را بشناسند و اقدام به تدوين راهبردهاي توسعه روش هاي نوين آبياري نمايند.

 
كليد واژه: آبياري باراني، آبياري قطره اي، بهره برداران، رضايت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 17 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):854-862.
 
تخمين ميزان کودهاي ازته موجود در خاک هاي کشاورزي با استفاده از داده هاي ابرطيفي
 
عسگري معصومه,مباشري محمدرضا*,طالعي محمد,قمري اصل محسن,رضايي يوسف
 
* گروه مهندسي سنجش از دور، دانشکده نقشه برداري، دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي
 
 

معمولا کمبود عنصر يا عناصر غذائي در خاک بصورت کود اضافه مي گردد. عدم وجود کود به ميزان کافي ممکن است به ايجاد تنش هايي در گياهان و در نتيجه کاهش محصول بيانجامد. بر طبق پژوهش هاي کشاورزي، خاک هاي شامل مقدار نيتروژن کلي 0.1- 0.15 درصد به عنوان خاک هاي با نيتروژن نرمال درنظر گرفته مي شود. خاک هاي با نيتروژن بيش از 0.15 درصد به عنوان خاک هاي غني از نيتروژن مي باشد. داشتن اطلاعات دقيق و بهنگام در اين رابطه مي تواند در بالا بردن بهره زمين هاي کشاورزي موثر باشد. استفاده از کارشناسان و آزمايشگاه ها براي اندازه گيري ميزان کود مي تواند بسيار پرهزينه و وقت گير باشد. فنآوري سنجش از دور که عموما بر اساس رفتار طيفي مواد عمل مي کند، بعضا اطلاعات قابل قبولي را در مقياسي بسيار وسيع توليد مي نمايد. هدف از اين پژوهش، توليد الگوريتمي با استفاده از رفتار طيفي خاک ها براي تعيين نسبي محتواي کود در خاک هاي کشاورزي است. براي اينکار از رفتار طيفي مواد افزودني به خاک و همچنين رفتار طيفي خاک هاي کشاورزي استفاده گرديد. در اين پژوهش با استفاده از رفتار طيفي نيتروژن موجود در کودهاي ازته همچون نيترات آمونيوم و سولفات آمونيوم و همچنين طيف خاک هاي مساعد کشاورزي مانند خاک لوم شني در محدوده فروسرخ (2500-1000) نانومتر، داده هايي شبيه سازي گرديد. سپس خصوصيات محتواي خاک توسط يک مدل تطبيق طيفي (Spectral matching) مورد ارزيابي قرار گرفت. ارزيابي مدل حکايت از همبستگي بالا بين ميزان واقعي مواد موجود در خاک و ميزان برآورد شده دارد که در شرايط موجود بسيار ارزشمند است. در اين پژوهش عدم قطعيت ها نيز مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.

 
كليد واژه: ابرطيفي، بازتابندگي، سنجش از دور، کشاورزي، کود ازته
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 19 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):874-880.
 
بررسي ميزان تاثير جريان هاي غليظ بر روند رسوبگذاري مخزن سد سفيدرود
 
رمضاني يوسف*,قمشي مهدي
 
* گروه سازه هاي آبي، دانشکده مهندسي علوم آب، دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

جريان غليظ از عوامل بسيار مهم بر نحوه توزيع رسوبات و همچنين انتقال و خروج آنها از مخزن سد مي باشد. در اين تحقيق، ميزان تاثير اين جريان ها با استفاده از مدل TCM و در يک دوره 30 ساله در سد سفيدرود مورد تحليل و ارزيابي قرار گرفته است. مقايسه بين حالتي که جريان هاي غليظ، خود را به بدنه سد رسانده و از سد خارج شوند و حالتي که تاثير اين جريان ها ناديده گرفته شود و تقريبا کليه رسوبات ورودي به مخزن درون آن ته نشين شوند، انجام شده است. نتايج نشان مي دهد در صورت خروج جريان هاي غليظ از سد، بازده تله اندازي شاخه قزل اوزن حدود 30 درصد نسبت به حالت ديگر کاهش مي يابد. همچنين، براي شاخه شاهرود اين کاهش حدود 20 درصد مي باشد. مقايسه بين اين دو حالت نشان مي دهد در صورت خروج جريان هاي غليظ از سد، متوسط کاهش حجم ساليانه مخزن در شاخه قزل اوزن از 1.07 به 0.73 درصد و در شاخه شاهرود از 0.55 به 0.43 درصد کاهش مي يابد.

 
كليد واژه: رسوبگذاري مخازن، جريان هاي غليظ، بازده تله اندازي، سد سفيدرود، مدل TCM
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 18 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):863-873.
 
تجزيه پذيري برخي پسماندهاي گياهي و پيامد کاربرد آنها بر تنفس و زيست توده ميکروبي، و فعاليت آنزيمي خاک
 
رئيسي فايز*,آقابابايي فاطمه
 
* گروه خاکشناسي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه شهرکرد
 
 

فعاليت ميکروبي و فرآيندهاي بيوشيميايي خاک در مناطق خشک و نيمه خشک اغلب به دليل پايين بودن سطح ماده آلي با محدوديت کربن روبروست. از اين رو، بازگرداندن پسماندهاي گياهي به خاک راهکاري عملي و ساده براي افزايش فعاليت جوامع ميکروبي و واکنش هاي بيوشيميايي آن مي باشد. هدف اين تحقيق مطالعه اثرات پسماندهاي مختلف گياهي بر تنفس و زيست توده ميکروبي و همچنين فعاليت آنزيمي خاک بود. آزمايش به صورت طرح کاملا تصادفي در سه تکرار و در شرايط آزمايشگاهي اجرا گرديد. هفت نوع پسماند گياهي رايج در اکوسيستم هاي کشاورزي استان چهارمحال و بختياري شامل 1- گندم، 2- يونجه، 3- ذرت، 4- برنج، 5- بادام، 6- گردو و 7- انگور به همراه يک خاک بدون پسماند گياهي به عنوان شاهد تيمارهاي اين مطالعه را تشکيل دادند. نتايج نشان داد که افزودن پسماندهاي گياهي به خاک موجب افزايش معني دار فعاليت (تنفس) و زيست توده ميکروبي مي گردد که افزايش فعاليت آنزيم هاي خاک را به همراه داشت. همچنين نتايج حاکي است که به دليل تغيير سوبستراي آنزيمي، فعاليت آنزيم هاي خاک در طول دوره تجزيه پسماندهاي گياهي همواره در نوسان بود. با اين حال، شدت افزايش تنفس و زيست توده ميکروبي، و فعاليت آنزيمي خاک به نوع و کيفيت پسماندهاي گياهي و مرحله تجزيه آنها بستگي داشت.

 
كليد واژه: کيفيت شيميائي لاشبرگ، تنفس خاک، زيست توده ميکروبي خاک، آنزيم هاي خاک، سيستم هاي زراعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 23 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):912-925.
 
مقايسه دو مدل گردش عمومي جو (HadCM3, CGCM2) در پيش بيني پارامترهاي اقليمي و نياز آبي گياهان تحت تغيير اقليم (مطالعه موردي: حوضه کشف رود)
 
سياري نسرين*,عليزاده امين,بنايان اول محمد,فريدحسيني عليرضا,حسامي کرماني مسعودرضا
 
* گروه مهندسي آب، دانشکده کشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

تغيير اقليم از طريق تغيير در الگوي بارش، دما و ساير متغيرهاي اقليمي بر رژيم هيدرولوژيکي نواحي مختلف تاثيرگذار است. در اين تحقيق، تاثير گرمايش جهاني بر حداقل و حداکثر دما، الگوي بارش و تبخير و تعرق گياهاني نظير گندم، ذرت، گوجه فرنگي و چغندرقند در حوضه کشف رود تحت دو سناريوي انتشار A2 و B2 و دو مدل گردش عمومي جو (HadCM3 و CGCM2) در سه دوره زماني 2039-2010، 2069-2040 و 2099-2070 مورد مقايسه و ارزيابي قرار گرفت. براي ريز مقياس نمائي از مدل آماري ASD استفاده شد. بارش بسته به نوع مدل استفاده شده افزايش و يا کاهش پيدا کرد. نتايج همچنين نشان دادند که ميانگين بارش سالانه با مدل CGCM2 و تحت دو سناريوي A2 و B2 بترتيب 13 و 16 درصد کاهش پيدا مي کند در صورتي که براي مدلHadCM3  و دو سناريوي A2 و  B2ميانگين بارش سالانه 2 و 8 درصد بترتيب افزوده مي شود. دماي حداکثر و حداقل ماهانه پيش بيني شده براي هر دو مدل و دو سناريو افزايش يافت. حداکثر افزايش در دماي حداقل و حداکثر با مدل HadCM3 در دوره 2099-2070 مشاهده شد که بترتيب در محدوده 5.8-2.4 و 3.8-0.6 درجه سانتي گراد قرار داشتند. براي مدل CGCM2 حداکثر افزايش دماي حداقل و حداکثر ماهانه در دوره 2099-2070 مشاهد شد که بترتيب در محدوده 2.59-0.06 و 1.9-0.1 درجه سانتي گراد قرار داشتند. تبخير و تعرق پيش بيني شده با مدل HadCM3 و با هر دو سناريو براي تمامي دوره ها و محصولات افزايش نشان داد در صورتي که در مدل CGCM2 با هر دو سناريو ميزان اين افزايش بسيار ناچيز بود. مقايسه دو مدل و دو سناريو نشان داد که سناريوي A2 شرايط بحراني تري را براي حوضه پيش بيني مي کند.

 
كليد واژه: تغيير اقليم، مدلهاي گردش عمومي جو، ريزمقياس نمائي آماري، تبخير و تعرق گياه، حوضه کشف رود
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 24 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):926-939.
 
بررسي امکان کاهش اثر تغيير پارامترهاي اقليمي بر توليد ذرت دانه اي در شمال شرق ايران
 
لشكري اعظم,عليزاده امين*,بنايان اول محمد
 
* گروه مهندسي آب، دانشکده کشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

توسعه و ارزيابي راهکارهاي سازگاري با تغيير اقليم به منظور مديريت اثرات آن ضروري مي باشد. هدف از اين مطالعه کم کردن پاسخ عملکرد ذرت دانه اي به آثار پتانسيل تغيير پارامترهاي اقليمي و ارزيابي کارايي تغيير تاريخ کاشت ذرت به عنوان يکي از گزينه هاي کاهش اين تغيير در استان خراسان است. در اين تحقيق، دو مدل گردش عمومي (HadCM3 و IPCM4)، سه سناريوي تغيير اقليم (A1B، A2 و B1) و چهار منطقه در استان خراسان (مشهد، بيرجند، بجنورد و سبزوار) مورد استفاده قرار گرفت. مدل رشد و نمو مورد استفاده مدل CSM-CERES-Maize بود. ريزمقياس نمايي و تبديل داده هاي آماري مورد نياز طي 100 سال آينده با استفاده از مدل LARS-WG انجام شد. نتايج نشان داد که در تمام نقاط مورد مطالعه، طي 100 سال آينده عملکرد دانه ذرت نسبت به دوره پايه به ميزان 1 تا 39 درصد کاهش خواهد يافت. اگرچه از شمال به جنوب استان روند خاصي مشاهده نشد، با اين وجود بيشترين عملکرد شبيه سازي شده دانه ذرت تحت سناريوي A1B (12234 کيلوگرم در هکتار)، سناريوي A2 (12662 کيلوگرم در هکتار) و سناريوي B1 (12653 کيلوگرم در هکتار) در دوره 2039-2010 در تاريخ کاشت 30 خرداد براي بجنورد به دست آمد. کمترين عملکرد شبيه سازي شده دانه ذرت تحت سناريوي A1B (3320 کيلوگرم در هکتار)، سناريوي A2 (2370 کيلوگرم در هکتار) و سناريوي B1 (3582 کيلوگرم در هکتار) در دوره 2099-2070 در تاريخ کاشت 15 خرداد و براي سبزوار به دست آمد. به طور کلي نتايج نشان داد که تغيير تاريخ کاشت ذرت از ارديبهشت به خرداد براي تمام نقاط به استثناي سبزوار مي تواند گزينه مناسبي براي کاهش آثار تغيير اقليم باشد.

 
كليد واژه: سناريوهاي تغيير اقليم، شبيه سازي رشد گياه زراعي، عملکرد ذرت، مدل گردش عمومي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 25 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):940-952.
 
پيش بيني تغييرات فصلي پارامترهاي اقليمي در 20 سال آتي با استفاده از ريزمقياس نمايي آماري داده هاي مدل HADCM3 (مطالعه موردي: استان خراسان رضوي)
 
اشرف بتول*,موسوي بايگي سيدمحمد,كمالي غلام علي,داوري كامران
 
* گروه مهندسي آب، دانشکده کشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به دليل تفکيک فضايي کم يا ساده سازي برخي پديده هاي خردمقياس در مدل هاي گردش عمومي جو، اين مدل ها نمي توانند تقريب درستي از شرايط آب و هوايي منطقه مورد مطالعه ارائه دهند، لذا بايستي خروجي آن ها تا حد ايستگاه هواشناسي ريزمقياس گردد. در اين تحقيق داده هاي مدل گردش عمومي جو HADCM3 با به کارگيري مدل LARS-WG5 طبق سه سناريويA1B ، A2 و B1 تاييد شده IPCC ريزمقياس شده و تغييرات فصلي بارش، دماي کمينه، دماي بيشينه و ساعت آفتابي استان خراسان رضوي در دوره 2030- 2011 مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که ميزان بارش در سه فصل پاييز، زمستان و بهار در تمام شهرهاي استان به استثناي تربت جام که در هر سه فصل مذکور و نيز کاشمر که در پاييز داراي روند کاهشي مي باشند، افزايش خواهد يافت. بيشترين ميزان افزايش بارندگي مربوط به شهر قوچان و کمترين آن متعلق به ايستگاه سرخس مي باشد. دماي کمينه در همه فصول و طبق هر سه سناريوي مذکور در غالب شهرستان ها داراي روند افزايشي است. تنها استثناي اين مورد نيز در شهرستان سرخس و در فصل پاييز بر مبناي سناريوي A1B رخ داده است. در رابطه با دماي بيشينه و ساعت آفتابي، هرچند سه سناريوي مطرح، الگوي يکساني را تبيين نمي کنند اما به صورت کلي مي توان گفت در 20 سال آتي، دماي بيشينه استان خراسان رضوي، افزايش و ميزان ساعت آفتابي کاهش خواهد يافت. همچنين با وجود تغييرات کمتر دماي بيشينه نسبت به دماي کمينه، افزايش دماي متوسط هوا در اين دوره قابل انتظار مي باشد. بنابراين طبق اين نتايج، شرايط اقليمي استان خراسان رضوي در 20 سال آتي تفاوت محسوسي با شرايط فعلي خواهد داشت و برنامه ريزي هاي بلندمدت و استراتژيک براي مديريت اين شرايط، ضروري به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: تغيير اقليم، ريزمقياس نمايي، مدل گردش عمومي جو، مدل LARS-WG5
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 20 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):881-891.
 
تعيين توزيع بهينه اندازه منافذ خاک با استفاده از شاخص هاي کيفيت فيزيکي خاک و بررسي عوامل موثر بر شاخص Sgi در جنوب شهر مشهد
 
شهاب آرخازلو حسين*,امامي حجت,حق نيا غلامحسين,كريمي عليرضا
 
* گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

بررسي کيفيت خاک به منظور حداکثر بهره برداري کشاورزي با حداقل تخريب زيست محيطي ضروري مي باشد. يکي از جنبه هاي اساسي در کيفيت خاک مطالعه شاخص هاي فيزيکي کيفيت خاک است که به پايداري ساختمان خاک و برقراري نسبت مناسب از آب و هوا در ناحيه رشد ريشه مربوط مي شود. بنابراين تعيين توزيع بهينه اندازه منافذ خاک داراي اهميت مي باشد و اين مطالعه با هدف تعيين توزيع بهينه اندازه منافذ بر اساس شاخص هاي فيزيکي کيفيت خاک و نيز تعيين عوامل موثر بر شيب منحني رطوبتي در نقطه عطف (شاخصSgi ) و تاثير نوع کاربري زمين بر شاخص هاي کيفيت فيزيکي خاک انجام شد. خاک هاي مورد مطالعه داراي رده بندي Haplocalcid بودند، کلاس بافت آنها از شني تا لوم رسي و درصد کربن آلي 0.2 تا 2.2 درصد متغيير بود. در اين مطالعه با برازش معادله وان گن اختن به داده هاي آزمايشي منحني رطوبتي خاک، شاخص Sgi و توزيع اندازه منافذ در چهل نمونه خاک شامل دو نوع کاربري مرتع و کشاورزي در جنوب دشت مشهد تعيين شد. همچنين بعضي ديگر از شاخص هاي فيزيکي کيفيت خاک مثل درصد کربن آلي (%OC)، جرم مخصوص ظاهري، نسبت جذب سديم (SAR)، ميانگين وزني قطر خاکدانه ها (MWD)، ظرفيت زراعي نسبي (RFC)، ظرفيت آب در دسترس گياه (PAWC)، تخلخل تهويه اي (AC) و شاخص پايداري ساختماني (SI) اندازه گيري شدند. در ادامه با استفاده از هشت شاخص کيفيت فيزيکي خاک توزيع بهينه اندازه منافذ خاک تعيين گرديد. همچنين همبستگي بين شاخص Sgi با ويژگي هاي خاک بررسي شد که در نتيجه آن همبستگي مثبت و معني دار بين شاخص Sgi و درصد کربن آلي، MWD،RFC  و PAWC و همبستگي منفي و معني دار با SAR در دو نوع کاربري کشاورزي و مرتع ملاحظه شد. علاوه بر اين مقايسه ميانگين شاخص ها بين دو نوع کاربري زمين نشان داد که از هشت شاخص مورد بررسي، شاخصهاي Sgi، MWD و PAWC با تغيير کاربري زمين از مرتع به کشاورزي به طور معني داري کاهش يافته اند.

 
كليد واژه: توزيع اندازه منافذ، شاخص Sgi، کيفيت فيزيکي خاک
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 21 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):892-904.
 
بررسي درجه حرارت هاي حداقل، ميانگين و حداکثر در خراسان جنوبي به منظور شناسايي مناطق مستعد کشت زعفران با استفاده از GIS
 
كوزه گران سعيد,موسوي بايگي سيدمحمد*,ثنايي نژاد سيدحسين,بهداني محمدعلي
 
* گروه مهندسي آب، دانشکده کشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

آگاهي از چگونگي تناسب و انطباق فعاليت هاي کشاورزي هر منطقه با شرايط آب و هوايي آن لازمه هرگونه فعاليت کشاورزي مي باشد. لذا شناخت اقليم و بررسي نيازهاي اکوفيزيولوژي گياهان زراعي از مهمترين عوامل موثر در توليد است. زعفران يکي از با ارزش ترين گياهاني است که در شرايط اقليمي خاص کشت مي شود و مراحل رشد و نمو آن منحصر به فرد است و بيش از 90 درصد توليد جهاني آن به ايران اختصاص دارد و علي رغم قدمت کشت آن در مقايسه با ساير محصولات زراعي در کشور توليد آن عمدتا بر دانش بومي متکي بوده است. با بررسي اثر پارامترهاي هواشناسي بر عملکرد زعفران و تعيين مناطق مساعد کشت زعفران بر اساس اين پارامترها مي توان در راستاي توسعه کشاورزي و اقتصادي در مناطق کشت زعفران پيشرفت زيادي نمود. آمار و اطلاعات 20 ساله ايستگاه هاي هواشناسي منطقه و عملکرد زعفران در مناطق مورد مطالعه، در يک دوره ده ساله، گردآوري و استفاده شد. آناليز رگرسيوني و ايجاد معادلات بر روي پارامترهاي درجه حرارت هاي حداقل، ميانگين و حداکثر و رابطه اين پارامترها بر عملکرد بوسيله نرم افزار  JMP 4انجام گرفت. سپس نقشه هاي رقومي پهنه بندي با استفاده از نرم افزار ArcGIS9.2 ترسيم شد. نتايج نشان داد که درجه حرارت حداقل در ماه هاي مهر، آبان، آذر و دي تاثيرگذارتر بر عملکرد نسبت به ساير ماه ها مي باشند. از نظر درجه حرارت ميانگين، ماه هاي مهر، آبان، آذر و دي موثرتر مي باشند. درجه حرارت حداکثر در ماه هاي آبان، آذر، دي و اسفند، بيشترين تاثير را بر عملکرد مي گذارد. همچنين با بررسي معادلات و نقشه هاي پهنه بندي ايجاد شده و نقشه پهنه بندي نهايي مشخص شد که اکثر مناطق استان در شرايط مناسب يا نيمه مناسب قرار دارند. مناطق شمال و شمال شرقي استان داراي بهترين موقعيت از لحاظ درجه حرارت هاي حداقل، ميانگين و حداکثر براي کشت زعفران بوده و مناطق مرکزي استان نيمه مستعد و جنوب و جنوب غربي استان نامستعد مي باشند.

 
كليد واژه: عملکرد زعفران، درجه حرارت حداقل، درجه حرارت ميانگين، درجه حرارت حداکثر، GIS
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 22 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مهر و آبان 1390; 25(4):905-911.
 
واسنجي و تغييرات سالانه ضرايب رابطه انگستروم- پرسکات (a و b) در مقياس هاي زماني مختلف (مطالعه موردي: ايستگاه تهران شمال (اقدسيه))
 
آقاشريعتمداري زهرا*,خليلي علي,ايران نژاد پرويز,لياقت عبدالمجيد
 
* گروه آبياري و آباداني، دانشکده مهندسي و فناوري کشاورزي، پرديس کشاورزي و منابع طبيعي، دانشگاه تهران
 
 

رابطه آنگستروم- پرسکات (A-P) يکي از رايج ترين روش هاي برآورد تابش کل خورشيدي (Rs) است. در اين روش تابش کل تنها با استفاده از تعداد ساعات آفتابي محاسبه مي شود. نکته مهم در کاربرد اين روش واسنجي ضرايب آن براي هر منطقه است. اگرچه ضرايب اين رابطه بصورت گسترده در سراسر جهان مطالعه و کاليبره شده اند، اين رابطه و ضرايب آن در مقياس هاي زماني مختلف چندان مورد ارزيابي قرار نگرفته است. در اين مقاله تغييرات ضرايب رابطه A-P در مقياس هاي زماني گوناگون و چگونگي تاثير اين تغييرات بر دقت برآورد Rs بررسي مي شود. براي انجام اين مطالعه از داده هاي بلندمدت ايستگاه تهران شمال (اقدسيه) در دوره زماني 15 ساله (2006-1992) استفاده شده و کاليبراسيون رابطه در دو مقياس زماني روزانه و متوسط ماهانه صورت گرفته است. در بررسي هاي صورت گرفته مشاهده شد که ضرايب رابطه A-P که با استفاده از داده هاي روزانه و ماهانه بدست مي آيند تفاوت آشکاري با يکديگر دارند و به طور کلي رابطه حاصل از تحليل داده هاي ماهانه داراي ضريب تبيين بالاتري (R2=0.92) است. در اين مطالعه همچنين قابليت جايگزيني روابط با يکديگر مقايسه شده و توان کاربرد داده هاي روزانه در روابط حاصل از داده هاي روزانه و ماهانه نشانگر انعطاف پذيري بالاي اين رابطه است.

 
كليد واژه: ايستگاه تهران شمال، برآورد تابش کل خورشيدي، مقياس زماني، واسنجي ضرايب رابطه آنگستروم- پرسکات
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 1 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):426-435.
 
بررسي اثرات قطع آبياري در مراحل مختلف رشد بر عملکرد و اجزاي عملکرد دانه و روغن ارقام کلزاي پاييزه
 
سليماني علي*,مرادي مسلم,نارنجاني ليلا
 
* گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد خوراسگان، اصفهان
 
 

به منظور بررسي عکس العمل ارقام پاييزه کلزا به قطع آبياري در مراحل مختلف رشد، آزمايشي در سال زراعي 85-84 در ايستگاه تحقيقات کشاورزي کبوتر آباد اصفهان اجرا شد. اين آزمايش به صورت کرت هاي يک بار خرد شده در قالب طرح پايه بلوک هاي کامل تصادفي با سه تکرار انجام شد. تيمارهاي آبياري در هفت سطح (D1: آبياري معمول يا آبياري پس از 80 ميلي متر تبخير از تشت تبخير کلاس A تا زمان رسيدگي، D2: قطع آبياري از مرحله ساقه دهي به بعد، D3: قطع آبياري از مرحله گلدهي به بعد، D4: قطع آبياري از مرحله خورجين دهي به بعد، D5: قطع يک آبياري در مرحله ساقه دهي و يک آبياري در مرحله گلدهي، D6: قطع يک آبياري در مرحله ساقه دهي و يک آبياري در مرحله خورجين دهي، D7: قطع يک آبياري درمرحله گلدهي و يک آبياري در مرحله خورجين دهي) در کرت هاي اصلي و دو رقم پر محصول کلزا (اکاپي و زرفام) در کرت هاي فرعي قرار گرفتند. نتايج نشان داد که اثر قطع آبياري بر ارتفاع گياه، تعداد خورجين در بوته، تعداد دانه در خورجين، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و روغن در سطح احتمال يک درصد معني دار بود و اثر معني داري بر درصد روغن دانه نداشت. پس از تيمار آبياري معمول، بيشترين عملکرد دانه و روغن به ترتيب توسط تيمارهاي D5، D6 و  D7حاصل شد که اختلاف آن با ساير تيمارهاي قطع آبياري معني دار بود. کمترين عملکرد دانه و روغن توسط تيمار قطع آبياري از مرحله ساقه دهي به بعد توليد شد. رقم زرقام به طور معني داري از نظر ارتفاع گياه، تعداد خورجين در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن نسبت به رقم اکاپي برتري داشت. بر اساس نتايج اين مطالعه جهت دستيابي به حداکثر عملکرد دانه و روغن در شرايط کم آبياري تيمارهاي قطع يک آبياري در مراحل ساقه دهي و گلدهي، قطع يک آبياري در مراحل ساقه دهي و خورجين دهي و قطع يک آبياري در مراحل گلدهي و خورجين دهي و رقم زرفارم در شرايط مشابه با مطالعه حاضر مناسب به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: قطع آبياري، تنش خشکي، عملکرد دانه و اجزاي آن، کلزاي پاييزه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 2 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):436-445.
 
توزيع فسفر و روي در اندام ها و در مراحل مختلف رشد گندم در مزرعه
 
زاهدي فر مريم*,كريميان نجفعلي,رونقي عبدالمجيد,يثربي جعفر,امام يحيي
 
* گروه علوم خاك، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

به منظور تعيين زمان بيشترين نياز گندم زمستاني (Triticum aestivum L.) به کود فسفري و چگونگي توزيع فسفر و روي در اندام هاي مختلف گندم رقم شيراز در مراحل مختلف رشد در شرايط مزرعه، نمونه هايي از اندام هاي مختلف گياه در هفت مرحله رشد گياه (از انتهاي پنجه زني تا رسيدن کامل دانه) جمع آوري و مقدار فسفر و روي آنها اندازه گيري شد. نمونه خاک محل رشد گياه نيز همزمان برداشته شد و براي همان عناصر مورد تجزيه قرار گرفت. نمونه برداري از سه قطعه مزرعه 5 هکتاري در سال زراعي 87-1386 انجام شد. نتايج نشان داد که غلظت فسفر و روي در اندام هوايي از انتهاي مرحله پنجه زني تا مرحله رسيدن کامل دانه کاهش يافت. غلظت فسفر و روي در برگ پرچم و شاخساره از مرحله شيري شدن تا رسيدن کامل دانه (مرحله 7 تا 9 رشد) کاهش يافت در حالي که در سنبله افزايش يافت. در اين تحقيق بين غلظت فسفر يا روي در گياه و خاک در مراحل مختلف رشد رابطه معني داري مشاهده نشد. شباهت تغييرات فسفر و روي در برگ پرچم و شاخساره نشان داد که غلظت فسفر و روي برگ پرچم (اغلب به عنوان تجزيه غير تخريبي) مي تواند به عنوان شاخص مناسبي براي ارزيابي وضعيت تغذيه اي گياه گندم زمستاني در شرايط مزرعه استفاده شود.

 
كليد واژه: تجزيه برگ پرچم، مراحل رشد گندم، کدهاي ده دهي زيداکس، تجزيه سنبله
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 3 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):446-458.
 
اثر لجن فاضلاب، مقدار رس و زمان بر شکل هاي شيميايي نيکل و کادميم در چند خاک آهکي
 
روانبخش محمدحسين*,فتوت امير,حق نيا غلامحسين
 
* گروه علوم خاك، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

اين مطالعه به منظور تعيين اثرات لجن فاضلاب، درصد رس و زمان بر توزيع گونه هاي نيکل و کادميم در فراکشن هاي مختلف خاک هاي آهکي انجام شد. به همين منظور آزمايشي با خاك هاي متفاوت به لحاظ درصد آهك (4 و 30)، درصد رس (8 و 40)، نيكل (صفر و 100 ميلي گرم بر کيلوگرم)، کادميم (صفر و 25 ميلي گرم بر کيلوگرم) و ماده آلي لجن فاضلاب (صفر و 50 تن در هکتار) در دو زمان (صفر و 60 روز) در قالب طرح كاملا تصادفي در آزمايشگاه انجام شد. نمونه ها به مدت دو ماه در دماي حدود 25 درجه و شرايط نزديک به ظرفيت مزرعه اي نگهداري شدند. در نهايت توزيع گونه هاي نيکل و کادميم در فراکشن هاي تبادلي + محلول، آلي، کربناتي و باقيمانده بوسيله روش عصاره گيري مرحله اي تعيين شدند. به طور کلي، نتايج نشان دادند که در طول آزمايش در مورد کادميم، قسمت اعظم آن در فاز کربناتي و در مورد نيکل در فاز باقيمانده مشاهده گرديد و با اعمال تيمارهاي مختلف تغييرات معني داري نشان داد. کاربرد لجن فاضلاب سبب افزايش معني دار نيکل کربناتي و آلي و کادميم آلي گرديد. مقدار کادميم و نيکل موجود در فاز کربناتي و آلي در خاک با درصد کربنات کلسيم 33 درصد و همچنين فرم باقيمانده نيکل و کادميم در خاک با آهک 4 درصد بالاتر بود. گذشت زمان سبب کاهش معني دار فرم هاي محلول تر در مورد هر دو فلز سنگين گرديد. در بافت رسي، نيکل و کادميم باقيمانده به طور معني داري بالاتر از بافت لوم شني بود. با افزودن نيکل و کادميم، تمام فراکشن ها به طور معني داري افزايش نشان دادند و همچنين افزودن نيکل و کادميم در اين آزمايش اثر ساير تيمار ها را تشديد نمود. در مجموع در اين مطالعه به نظر مي رسد کربنات کلسيم، درصد رس و ماده آلي نقش مهمي در نگهداري و جابجايي نيکل و کادميم در فراكشن هاي خاك دارند.

 
كليد واژه: شکل هاي شيميايي، کربنات کلسيم، لجن فاضلاب، درصد رس، زمان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 4 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):459-471.
 
ارزيابي کارايي روش هاي مقياس سازي معادله ريچاردز در مدل سازي نفوذ در حوضه آبريز (مطالعه موردي: حوضه مرغملک)
 
قهرمان بيژن*,صادقي مرتضي,محمدي جهانگرد
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

تغييرپذيري مکاني خاک ها تحليل مسايل مربوط به جريان آب در خاک را به ويژه در سطوح بزرگ مانند يک حوضه آبريز، مشکل مي سازد. يک راه حل در برخورد با مسايل تغييرپذيري، استفاده از روش هاي مقياس سازي مي باشد. اين تحقيق با هدف بررسي اثر تغييرپذيري هاي غيرخطي در سطوح بزرگ مانند يک حوضه آبريز بر کارايي روش هاي مقياس سازي معادله ريچاردز در مدل سازي نفوذ انجام گرفت. در اين مطالعه، روش واريک و همکاران با انتخاب توابع هيدروليکي ون گنوختن براي مقياس سازي معادله ريچاردز به کار گرفته شد و تغييرپذيري مقادير n (توان توابع هيدروليکي ون گنوختن) به عنوان تغييرپذيري غيرخطي مدنظر قرار گرفت. حوضه آبريز مرغملک از زيرحوضه هاي زاينده رود با مساحتي حدود 97 کيلومتر مربع مورد مطالعه قرار گرفت. به علاوه، 10 حوضه مجازي با درجه هاي مختلف از تغييرپذيري n که با روش تصادفي مونت کارلو ايجاد شدند، مورد ارزيابي قرار گرفتند. معادلات اصلي و مقياس شده ريچاردز با استفاده از مدل HYDRUS-1D براي شرايط نفوذ با بار آبي ثابت و رطوبت اوليه يکنواخت حل شدند. نتايج نشان دادند که به طور کلي ضريب تغييرات مقادير n در حوضه آبريز مرغملک (برابر با 2.57 درصد) به اندازه اي نيست که کارايي روش مقياس سازي را براي مدل سازي جريان نفوذ زير سوال ببرد. بر اين اساس، در اين حوضه، مي توان به جاي حل هاي منفرد در تک تک نقاط حوضه، با دقت مطلوبي از يک حل عمومي معادله ريچاردز استفاده کرد. نتايج ارزيابي ها در حوضه هاي مجازي نشان دادند که تغييرپذيري مقادير n تاثيري قابل ملاحظه بر خطاي بين حل هاي عمومي و منفرد دارد. بر اساس نتايج اين تحقيق، مي توان نتيجه گرفت که در حوضه هايي که در آن ها ضريب تغييرات مقادير n از 3 درصد تجاوز نمي کند، روش هاي مقياس سازي معادله ريچاردز مي توانند با دقت مطلوبي به کار روند.

 
كليد واژه: مقياس سازي، معادله ريچاردز، نفوذ، تغييرپذيري غيرخطي، حوضه آبريز مرغملک
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 5 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) مرداد و شهريور 1390; 25(3):472-484.
 
مقايسه تبخير - تعرق مرجع پنمن مانتيث ASCE و پنمن مانتيث فائو- 56 در بازه زماني ساعتي در ايستگاه هواشناسي فريمان
 
شيرمحمدي علي اكبرخاني زهرا*,انصاري حسين,عليزاده امين
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

تبخير - تعرق پتانسيل يکي از عوامل مهم سيکل هيدرولوژي است که بايد در طرح هاي آبياري، مطالعات هيدرولوژيکي و ... برآورد شود. در بسياري از مواقع و در شرايط گوناگون نياز به تخمين تبخير - تعرق مرجع در بازه هاي زماني ساعتي و يا حتي کوچکتر وجود دارد. هدف اين مطالعه مقايسه مقادير تخميني دو روش تبخير - تعرق گياه مرجع چمن پنمن مانتيثASCE  و پنمن مانتيث فائو-56 در بازه زماني يک ساعته در شهرستان فريمان استان خراسان رضوي و مقايسه مجموع 24 ساعته تبخير - تعرق گياه مرجع چمن پنمن مانتيث ASCE و پنمن مانتيث فائو-56 با مقادير تخميني روزانه محاسبه شده از معادله پنمن مانتيث فائو-56 روزانه مي باشد. داده هاي هواشناسي مورد نياز در يک دوره 278 روزه (اول مهر ماه 1387 تا چهاردهم مرداد ماه 1388) از ايستگاه هواشناسي اينترنتي خودکار نصب شده در يک مزرعه خصوصي واقع در شهرستان فريمان دريافت گرديدند. نتايج نشان داد که در طول روز تبخير - تعرق ساعتي پنمن مانتيث ASCE بيشتر از تبخير - تعرق ساعتي پنمن مانتيث فائو 56 مي باشد که بدين دليل است که در طول روز مقاوت سطحي در مدل تبخير - تعرق ساعتي پنمن مانتيث ASCE کمتر مي باشد در حاليکه در طول شب در روش تبخير - تعرق ساعتي پنمن مانتيث ASCE مقدار مقاومت سطحي بيشتر بوده و در نتيجه تبخير کمتر از روش تبخير - تعرق ساعتي پنمن مانتيث فائو 56 مي باشد. مقادير تبخير - تعرق يک ساعته پنمن مانتيث ASCE در حدود 18 درصد بيشتر از تبخير - تعرق يک ساعته پنمن مانتيث فائو 56 در اين منطقه مي باشد و مقادير تبخير - تعرق مجموع 24 ساعته پنمن مانتيث فائو در حدود 14 درصد کمتر از تبخير - تعرق مجموع 24 ساعته پنمن مانتيث ASCE مي باشد. اختلاف بين مقادير محاسبه شده تبخير - تعرق يک ساعته از دو روش در طول شب و روز وابستگي بسيار بالايي با سرعت باد در روز و شب داشته است. براي تمام طول سال مقادير تبخير - تعرق مجموع 24 ساعته پنمن مانتيث فائو 56 نسبت به مقادير تبخير - تعرق روزانه پنمن مانتيث فائو 56، در حدود 2.6 درصد بيش برآورد داشته است درحاليکه روش تبخير - تعرق مجموع 24 ساعته پنمن مانتيث ASCE نسبت به تبخير - تعرق روزانه پنمن مانتيث فائو 56، در حدود 17 درصد بيش برآورد داشته است. اين نتايج تاکيد مي کند که براي مواردي که نياز به استفاده از داده هاي يک ساعته و يا روزانه براي تمام طول مي باشد استفاده از داده هاي تبخير - تعرق يک ساعته و روزانه روش پنمن مانتيث فائو 56 توصيه مي گردد.

 
كليد واژه: تبخير - تعرق مرجع، مقاوت سطح، تبخير - تعرق پنمن مانتيث ASCE، تبخير - تعرق پنمن مانتيث فائو-56، مجموع ساعتي، فريمان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  9:26 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها