0

مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 6 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):53-62.
 
تاثير چند نوع قارچ ميکوريز آربسکولار و باکتري محرک رشد گياه بر شاخص هاي رشد و عملکرد دو رقم گندم در يک خاک شور
 
سادات عبدالوهاب,ثواقبي فيروزآبادي غلام رضا*,رجالي فرهاد,فرح بخش محسن,خاوازي كاظم,شيرمردي مصطفي
 
* گروه مهندسي علوم خاک، دانشکده مهندسي آب و خاک، پرديس کشاورزي و منابع طبيعي، دانشگاه تهران
 
 

هدف از انجام اين پژوهش بررسي تاثير چند نوع قارچ ميکوريز آربسکولار و باکتري محرک رشد گياه بر شاخص هاي رشد و عملکرد دو رقم گندم در يک خاک شور (dS/m 1/10 = ECe) بود. بدين منظور در قالب يک آزمايش فاکتوريل و طرح کاملا تصادفي با چهار تکرار، تاثير چهار سطح باکتري (سطح بدون باکتري، باکتري هاي سودوموناس فلورسنس سويه هاي4، 9 و 12)، سه سطح قارچ (سطح بدون قارچ، قارچ هاي گلوموس اتونيکاتوم و گلوموس اينتراراديسز) بر دو رقم گندم (رقم هاي سيستان و چمران به ترتيب مقاوم و نيمه مقاوم به شوري) بررسي شد. نتايج مقايسه ميانگين نشان داد که شاخص هاي رشد و عملکرد دو رقم به طور معني داري (05/0p<)متفاوت بود. کاربرد مجزاي قارچ گلوموس اتونيکاتوم و باکتري سودوموناس فلورسنس سويه 9 وزن تر و خشک اندام هوايي رقم سيستان را افزايش داد. تلقيح مجزاي قارچ گلوموس اتونيکاتوم در رقمهاي سيستان و چمران، وزن خشک ريشه را به طور معني داري نسبت به شاهد افزايش داد. تلقيح مجزاي رقم سيستان با قارچ گلوموس اتونيکاتوم وباکتري سودوموناس فلورسنس سويه 12 داراي بيشترين تعداد دانه در سنبله، وزن سنبله، وزن هزاردانه و عملکرد دانه بود. تلقيح مشترک قارچ گلوموس اينتراراديسز و باکتري سودوموناس فلورسنس سويه 12 ميزان کلروفيل برگ پرچم رقم سيستان را به طور معني داري افزايش داد. پيشنهاد مي شود جهت تاييد نتايج تيمارهاي فوق، آزمايش هاي مزرعه اي نيز صورت پذيرد.

 
كليد واژه: شوري، قارچ هاي ميکوريز آربسکولار، باکتريهاي محرک رشد گياه، شاخص هاي رشد و عملکرد گندم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 5 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):38-52.
 
پايش خشكسالي با استفاده از شاخص بارندگي و تبخير و تعرق استاندارد شده (SEPI)، توسعه يافته براساس منطق فازي
 
انصاري حسين*,داوري كامران,ثنايي نژاد سيدحسين
 
* گروه مهندسي آب، دانشکده کشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

خشکسالي به عنوان يک پديده طبيعي خزنده است که با کمبود رطوبت نسبت به شرايط نرمال به کندي آغاز و به آرامي گسترش مي يابد. اين پديده به شدت بر همه جوانب فعاليت هاي بشري تاثير گذاشته، در حالي که نه تعريف جامع و کاملي براي آن ارايه شده است، و نه شاخص مناسب و عمومي براي پايش آن مورد استفاده قرار گرفته است. لذا براي تدوين مدل مناسبي جهت ارزيابي و تحليل خشکسالي از مدل فازي استفاده شد. بررسي کاربرد منطق فازي در پايش خشکسالي ايستگاه همديدي مشهد نشان داد که استفاده از اين منطق امکان پايش دقيق تر و مناسب تر خشکسالي را بدست مي دهد. براي پايش خشکسالي با ترکيب دو تابع عضويت فازي مربوط به شاخص بارندگي استاندارد شده (SPI) و يک شاخص فرضي تبخير و تعرق استاندارد شده (SEI)، شاخص جديدي با نام شاخص تبخير و تعرق و بارندگي استاندارد شده (SEPI) ارايه شده است. در مدل فازي انتخابي نهايي نيز 81 قانون استفاده شد که در هر مرحله اجرا حداقل 2 و حداکثر 4 قانون فعال مي شود. نتايج حاصل از مدل نشان داد که شاخص SEPI ، کليه مزاياي شاخص SPI از جمله امکان محاسبه در مقياس هاي زماني متفاوت را دارد. به علاوه تاثير پارامتر درجه حرارت بر وقوع خشکسالي ها نيز در ان لحاظ شده است. بررسي نتايج حاصل از پايش خشکسالي با شاخص هاي SEPI با SPI، همبستگي بيش از 90 درصد را بين مقادير اين دو شاخص براي کليه مقياس هاي زماني نشان داد. پايش خشکسالي ايستگاه همديدي مشهد با شاخص SEPI نشان مي دهد که در مقياس هاي زماني 1 تا 3 ماهه، فراواني وقوع خشکسالي زياد و تداوم اين پديده کوتاه است، اما با افزايش مقياس زماني از فراواني وقوع خشکسالي کاسته شده ولي تداوم خشکسالي ها افزايش يافته است. نتايج پايش با شاخص SEPI همچنين نشان مي دهد که وقوع خشکسالي هاي با تداوم و شدت بالا در کليه مقياس هاي زماني در سال هاي 2000 و 2001 ميلادي اتفاق افتاده، البته طولاني ترين خشکسالي با بيش از 3 سال تداوم در کليه مقياس هاي زماني نيز در بازه سال هاي 1995 تا 1998 رخ داده است.

 
كليد واژه: منطق فازي، شاخص خشکسالي، شاخص بارندگي استاندارد شده، شاخص بارندگي و تبخير و تعرق استاندارد شده
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 

 7 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):63-74.
 
شبيه سازي تحليلي پديده مسلح شدن بستر رودخانه
 
خضريان مرضيه*,مجدزاده طباطبايي محمدرضا,موسوي ندوشني سيدسعيد
 
* دانشگاه صنعت آب و برق، تهران
 
 

فرسايش گزينشي ذرات در بستر رودخانه هاي آبرفتي، اغلب منجر به پيدايش لايه اي زبر بر روي بستر رودخانه هاي شني مي شود. اين پديده اغلب در بازه هايي که ورودي رسوبات در بالادست کاهش مي يابد اتفاق مي افتد. لايه ي زبر سطحي بوجود آمده، لايه مسلح ناميده مي شود. تشکيل لايه مسلح بر روي بستر رودخانه فرسايش ذرات از بستر را متوقف مي سازد. در اغلب موارد براي شبيه سازي اين پديده از مدل هاي عددي استفاده مي شود. کاربرد اين مدل ها در برخي موارد پيچيده است. در اين مقاله مدلي با پايه ي تحليلي گسترش داده شده است. اين مدلي يک بعدي و يک لايه است و پارامتر هاي مختلف موثر در پديده مسلح شدن را مورد بررسي قرار مي دهد. در نهايت اين مدل قابليت پيش بيني عمق فرسايش تا رسيدن به لايه مسلح و توزيع دانه بندي لايه مسلح را دارا است. معادلات ديفرانسيل حاکم بر پديده مسلح شدن به صورت تحليلي در هر گام زماني حل شده اند. گام هاي زماني به قدر کافي کوچک انتخاب شده اند که بتوان معادلات را به صورت تحليلي براي جريان يکنواخت حل کرد. نتايج پيش بيني شده توسط مدل با نتايج آزمايشگاهي و مدل هاي عددي مقايسه شد. نتايج نشان داد مدل از قابليت خوبي در شبيه سازي پديده مسلح شدن برخوردار است.

 
كليد واژه: مدل تحليلي، انتقال رسوب، مسلح شدن، عمق فرسايش، دانه بندي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 12 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):118-131.
 
بررسي نوسان پذيري اقليمي در شمال شرق ايران
 
بنايان اول محمد,محمديان آزاده*,عليزاده امين
 
* گروه پژوهشي اقليم شناسي بلاياي جوي، پژوهشکده اقليم شناسي مشهد
 
 

نوسانات اقليمي در يک منطقه اثرات شديدي بر منابع آب و خاک مي گذارد. بدين منظور در اين مطالعه روند تغييرات سري زماني سالانه و فصلي با استفاده از آزمون من-کندال و حداقل مربعات خطا بررسي گرديد. اين پارامتر ها که مستقيم يا غير مسقيم بر نوسانات اقليمي شمال شرق کشور تاثير مي گذارند عبارت بودند از: دما (کمينه، بيشينه و متوسط)، رطوبت نسبي (کمينه، بيشينه و متوسط)، بارش، سرعت باد، وقايع حدي (تعداد روزهاي همراه با بارش، تعداد روزهاي همراه با بارش 10 ميلي متر و بيشتر، تعداد روزهاي با دماي بيشينه بيش از 30 درجه سانتي گراد، تعداد روزهاي با دماي کمينه 4- درجه سانتي گراد و کمتر، تعداد روزهاي با ديد 2 کيلومتر و کمتر، تعداد روزهاي همراه با طوفان رعد و برق، برف و گرد و خاک، دامنه دما) و پوشش ابري آسمان (تعداد روزهاي داراي آسمان صاف، نيمه ابري و ابري) و تبخير- تعرق مرجع (محاسبه شده با روش فائو – پنمن - مانتيث). نتايج اين مطالعه نشان داد که به عنوان مثال در ايستگاه مشهد به رغم وجود روند افزايشي در دما و روند کاهشي در رطوبت، هيچ گونه روندي در مجموع بارش سالانه مشاهده نمي گردد. همچنين روند افزايشي تعداد روزهاي داراي آسمان صاف و روند کاهشي تعداد روزهاي ابري در کليه ايستگاه ها به جز ايستگاه مشهد مشاهده مي گردد.

 
كليد واژه: روند، دما، رطوبت، بارش، سرعت باد، وقايع حدي اقليمي، پوشش ابري اسمان، تبخير-تعرق مرجع
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 13 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):132-144.
 
تغييرات مکاني غلظت سرب و روي در خاک هاي سطحي و ارتباط ان با مواد مادري و نوع کاربري در بخشي از استان همدان
 
تقي پور مرضيه,خادمي حسين*,ايوبي شمس اله
 
* گروه خاکشناسي دانشکده کشاورزي، دانشگاه صنعتي اصفهان
 
 

در سال هاي اخير تجمع عناصر سنگين در خاک در بسياري از نقاط جهان به يک مشکل زيست محيطي مهم تبديل شده است. از آنجاييکه در ارتباط با وضعيت پراکنش عناصر سنگين در خاک هاي استان همدان اطلاعاتي وجود ندارد، اين مطالعه با هدف بررسي تغييرات مکاني فلزات سنگين سرب و روي در برخي از خاک هاي سطحي اطراف شهر همدان و درک ارتباط احتمالي آن با نوع استفاده از اراضي و مواد مادري خاک ها صورت گرفت. تعداد 263 نمونه خاک سطحي مرکب از عمق 10-0 سانتي متري از منطقه مطالعاتي به وسعت 1600 کيلومترمربع جمع آوري شد. موقعيت نقاط توسط دستگاه موقعيت ياب جهاني تعيين و کاربري محل شامل مرتع، گندم ديم، کشاورزي آبي و مناطق شهري ثبت گرديد. همچنين شش نوع ماده مادري غالب منطقه شناسايي و از هر نوع سه نمونه برداشت شد. مقدار سرب و روي کل و قابل جذب در نمونه هاي خاک و مقدار کل اين عناصر در نمونه هاي سنگ عصاره گيري و با استفاده از دستگاه جذب اتمي تعيين شد. برخي از ويژگي هاي خاک مانند هدايت الکتريکي، بافت، pH، ماده آلي و ظرفيت تبادل کاتيوني نيز در نمونه ها اندازه گيري شد. تغييرنماي همه جهته مقدار کل عناصر مورد مطالعه ترسيم و سپس الگوي مناسب بر آن ها برازش داده شد. در نهايت به وسيله روش کريجينگ نقشه پراکنش مکاني عناصر مورد مطالعه ترسيم گرديد. ميانگين غلظت روي کل و قابل جذب در منطقه مطالعاتي به ترتيب 4/71 و 5/2 ميلي گرم بر کيلوگرم و ميانگين غلظت سرب کل و قابل جذب به ترتيب 24 و 5/2 ميلي-گرم بر کيلوگرم مي باشد. نتايج آناليز هاي زمين آماري نشان داد که مدل کروي بهترين مدل برازش داده شده بر غلظت کل سرب و روي مي باشد. دامنه تاثير براي سرب 9750 متر و براي روي 11550 متر تخمين زده شد. بر اساس نقشه هاي پراکنش سرب و روي، عامل موثر بر روند افزايشي اين عناصر، نوع کاربري است. آناليز سنگ هاي بستر در منطقه نيز نشان داد که شيل هاي واقع در قسمت هاي جنوب شرقي و غرب منطقه، داراي غلظت بالايي از عنصر روي (2/96 ميلي گرم بر کيلوگرم ) هستند. بنابراين با هواديدگي اين سنگ ها روي به خاک اضافه شده است. علاوه بر کاربري، نوع مواد مادري منطقه نيز عامل مهم ديگر در کنترل غلظت روي کل است. از بين خصوصيات خاک تنها ماده آلي همبستگي بالايي با غلظت سرب (35/0r2=)و روي (33/0(r2=نشان داد.

 
كليد واژه: تغييرات مکاني، عناصر سنگين، مواد مادري، نوع کاربري، تغييرنما، کريجينگ، همدان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 14 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):145-153.
 
کارايي روي در ارقام متفاوت گندم در يک خاک آهکي دچار کمبود روي
 
مشيري فرهاد,معزاردلان محمد*,طهراني محمدمهدي,ثواقبي فيروزآبادي غلام رضا
 
* گروه علوم خاک ، دانشکده مهندسي آب و خاک پرديس کشاورزي و منابع طبيعي، دانشگاه تهران
 
 

به دليل حاکميت شرايط آهکي در خاک، کمبود روي يک عامل محدود کننده توليد گندم در ايران محسوب مي شود. يکي از راه هاي مقابله با اين مشکل، کاشت ارقامي است که کارايي جذب روي بيشتري داشته باشند. در اين تحقيق تفاوت ده رقم گندم (نه رقم گندم نان و يک رقم گندم دوروم) نسبت به کمبود روي در گلخانه مطالعه شد. دو سطح روي (صفر و 10 ميلي گرم روي در کيلوگرم خاک) در چهار تکرار به کار رفت. در آزمايش ديگر‏، ترشح فيتوسيدروفر از ريشه دو رقم گندم با کارايي روي متفاوت (حاصل از نتايج آزمايش گلخانه‏اي) مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که علايم کمبود روي از قبيل ظهور لکه هاي کم رنگ و نکروزه و کاهش ارتفاع گياه در ارقام الوند، مهدوي و دوروم بيشتر بود. در شرايط کمبود روي، وزن خشک اندام هوايي در اغلب ارقام کاهش يافت. ميزان کارايي روي ارقام بين 4/80 و 2/106 درصد متغير بود. ارقام پيشتاز و داراب بيشترين کارايي روي و ارقام الوند و مهدوي کمترين کارايي روي را داشتند. کاربرد روي، غلظت روي را در اندام هوايي تمام ارقام افزايش داد. جذب روي در ارقام مختلف در شرايط کمبود و کفايت روي متفاوت بود. به طور متوسط، ارقامي که کارايي روي بيشتري داشند، کارايي بيشتري نيز در جذب روي داشتند. حساسيت متفاوت ارقام همبستگي خوبي با غلظت روي در اندام هوايي نداشت. در مقابل، مقدار کل روي در اندام هوايي رابطه بهتري با حساسيت ارقام نسبت به کمبود روي داشت. در شرايط کمبود روي، توانايي متفاوت ارقام گندم در ترشح فيتوسيدروفر مشاهده شد. پيشتاز به عنوان رقم روي کارا فيتوسيدروفر بيشتري نسبت به رقم الوند با کارايي روي کمتر توليد کرد. جذب بيشتر روي در ارقام روي کارا مي‏تواند به آزادسازي بيشتر فيتوسيدروفر از ريشه آنها وابسته باشد.

 
كليد واژه: ارقام گندم، روي کارايي، غلظت روي، جذب روي، فيتوسيدروفر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 15 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):154-165.
 
نقش آنزيم ACC دآميناز باکتريايي در کاهش اثرات منفي شوري بر رشد کلزا
 
اخگر عبدالرضا*,خاوازي كاظم
 
* گروه خاكشناسي دانشگاه ولي عصر رفسنجان
 
 

در اين تحقيق به منظور پي بردن به نقش آنزيم ACC دآميناز در کاهش اثرات منفي شوري بر گياه کلزا، در يک آزمون گلداني، سويه Pseudomonas fluorescens strain P12 که يک باکتري ريزوسفري مفيد و داراي توان توليد ACC دآميناز است با سويه موتانت آن (Pm12) که از طريق شيميايي و با استفاده از ماده جهش زاي اتيل متان سولفونات (EMS) فاقد فعاليت آنزيم ACC دآميناز شده بود مقايسه گرديد. نتايج بدست آمده از آزمون مقايسه کاربرد باکتريP12 با باکتري موتانت آن (Pm12)، نشان داد که سويه تيپ وحشي توانست هم در شرايط شور و هم در شرايط غير شور کليه شاخص هاي رشد کلزا شامل وزن تر و خشک اندام هوايي، وزن خشک ريشه، طول اندام هوايي و مقدار سبزينگي برگ را نسبت به سويه موتانت به طور معني داري افزايش دهد. همچنين براساس نتايج بدست آمده از اين آزمون، گياهان مايه زني شده با P12 نسبت به گياهان مايه زني شده با Pm12 مقدار سديم، پتاسيم، کلسيم و منيزيم بيشتري جذب کردند. اين افزايش جذب در گياهان تيمار شده با سويه P12 مي تواند حاصل افزايش رشد ريشه و در نتيجه افزايش سطح جذب ريشه باشد. تحقيق حاضر، از طريق مقايسه رفتار باکتري تيپ وحشي P12 و موتانت Pm12، بطور مستقيم نشان داد که آنزيم ACC دآميناز عامل توانايي سويه P. fluorescens P12 در افزايش رشد گياهچه هاي کلزا و همچنين افزايش تحمل آن در حضور سطوح مختلف شوري به عنوان عامل بازدارنده رشد مي باشد.

 
كليد واژه: ACC دآميناز، سودوموناس، شوري، کلزا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 16 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):166-179.
 
مدل سازي آزمايشگاهي و عددي الگوي جريان در سرريزهاي استوانه اي
 
اسماعيلي كاظم*,نقوي بنيامين,كورش وحيد فاطمه,يزدي جعفري
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

سرريزها از رايج ترين وسايل اندازه گيري شدت جريان در مجاري روباز بوده که هنوز در بسياري از تحقيقات مهندسي مورد استفاده قرار مي گيرند. دلايل زيادي از جمله انحناي خطوط جريان روي سرريز، عدم توزيع هيدرواستاتيک فشار، تماس آب با جداره سرريز و موجب تفاوت شدت جريان محاسبه شده و اندازه گيري شده از روي سرريز مي گردد. لذا ضريب تخليه سرريز که نسبت دبي واقعي به دبي تئوري (محاسباتي) را نشان مي دهد بطور معمول کمتر از واحد است. در مورد سرريزهاي استوانه اي تغييرات فشار و سرعت در محدوده سرريز به گونه اي است که بر ميزان جريان عبوري از روي آن اثر متفاوت دارد و اين موضوع افزايش بيش از واحد ضريب سرريز را در پي دارد. در اين تحقيق مدلهايي از سرريز استوانه اي مورد آزمايش قرار گرفت و تغييرات فشار و سرعت در آزمايشگاه اندازه گيري و سپس شرايط هيدروليکي روي سرريز از طريق نرم افزار فلوئنت مدلسازي شد. نتايج بدست آمده حاکي از تطابق خوب الگوي جريان روي سرريز اندازه گيري شده در آزمايشگاه و مدلسازي شده با فلوئنت دارد. همچنين مشاهده مي شود که محل تشکيل عمق بحراني قبل از تاج سرريز و جدايش جريان از روي سرريز در ناحيه انتهايي آن صورت مي گيرد. محل جدايش بستگي به شدت جريان عبوري از روي سرريز داشته و با افزايش ان به سمت پايين دست منتقل مي شود. براي تعيين محل تشکيل عمق بحراني و نيز محل جدايش لايه جريان از سرريز روابط تحليلي بدست امد که با نتايج آزمايشگاهي هماهنگي مناسبي را نشان  داد.

 
كليد واژه: سرريز استوانه اي، توزيع سرعت و فشار، جدايش تيغه اي، عمق بحراني، فلوئنت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 17 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):179-189.
 
مقياس سازي تابع هدايت هيدروليکي خاک با استفاده از عامل مويينگي موثر
 
صادقي مرتضي*,گهردوست منفرد محمدرضا,قهرمان بيژن
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

براي تخمين تغييرپذيري مکاني توابع هيدروليکي خاک، روش هاي مقياس سازي توسعه يافتند و به گستردگي به کار رفته اند. از اين ميان، روش هاي داراي پايه فيزيکي به دليل امکان تخمين فاکتورهاي مقياس از روي ويژگي هاي فيزيکي خاک، مطلوب تر يافت شده اند. در اين مقاله، يک روش جديد و داراي پايه فيزيکي براي مقياس سازي تابع هدايت هيدروليکي خاک شرح داده شده است. در اين روش، استفاده از عامل مويينگي موثر (hcM) براي مقياس سازي محور مکش آب خاک در تابع هدايت هيدروليکي پيشنهاد شده است. با اين روش، داده هاي مربوط به همه خاک هاي طبيعي، از شن تا رس، مي توانند با يک منحني نمايي يکتا، به عنوان منحني مرجع، نمايش داده شوند. اين روش با 396 سري از داده هاي هدايت هيدروليکي، شامل همه کلاس هاي بافتي خاک، برگرفته از پايگاه UNSODA، صحت سنجي گرديد. براي تعيين hcM از برازش مدل هاي بروکس-کوري و گاردنر-فيليپ و نيز از يک روش مستقل از مدل استفاده گرديد. نتايج يک عملکرد قابل قبول را براي روش پيشنهادي نشان دادند. چنانکه از برازش مدل هاي بروکس-کوري و گاردنر-فيليپ و از روش مستقل از مدل، مقادير ميانگين خطاي مطلق هدايت هيدروليکي نسبي بين داده هاي مقياس شده و منحني مرجع به ترتيب برابر با 019/0، 056/0 و 059/0 به دست آمد. در اين روش، توانايي برازش مدل هاي مذکور را مي توان به عنوان تنها محدوديت براي مقياس سازي برشمرد. چنانکه مدل هاي مذکور بتوانند با دقت بالايي به داده هاي هدايت هيدروليکي برازش داده شوند، عملکرد مقياس سازي بالا خواهد بود و برعکس.

 
كليد واژه: مقياس سازي، هدايت هيدروليکي غيراشباع خاک، عامل مويينگي موثر، منحني مرجع نمايي يکتا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 18 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) فروردين و ارديبهشت 1389; 24(1):180-188.
 
کارايي جذب فسفر در ذرت، چغندرقند و بادام زميني
 
خراساني رضا
 
 
 

توانايي گياهان مختلف در رشد و نمو در خاک هايي با فسفر قابل استفاده کم، متفاوت مي باشد. به عبارت ديگر گياهان از نظر کارايي استفاده از فسفر در اين گونه خاکها با هم اختلاف دارند. اين توانايي مي تواند از طريق مقايسه «کارايي جذب فسفر» از خاک توسط گياه و بررسي عوامل موثر در آن مورد ارزيابي قرار گيرد. در اين پژوهش کارايي جذب فسفر توسط سه گياه ذرت، چغندر قند و بادام زميني با سه سطح فسفر کم، متوسط و زياد و سه برداشت (دو دوره رشد) در يک طرح کاملا تصادفي بصورت کشت گلداني در خاکي با فسفر قابل استفاده کم در اتاق رشد مورد بررسي و مقايسه قرار گرفت. نتايج عملکرد نسبي رويشي نشان داد که گياه چغندر قند نسبت به دو گياه ديگر کارايي بيشتري در استفاده از فسفر دارد. اين توانايي چغندر قند مربوط به کارايي زياد جذب فسفر بود بطوريکه مقدار جذب فسفر در چغندر قند در تيمار کم فسفر در برداشت سوم 29 ميليگرم فسفر بر گياه بود که اين مقادير براي ذرت و بادام زميني به ترتيب 19 و 8/ 0 ميلي گرم فسفر بر گياه بود. کارايي جذب فسفر زياد چغندر قند در مقايسه با دو گياه ديگربيشتر مربوط به زياد بودن جريان به درون يا اينفلاکس فسفر درخاک بود. مقدار جريان به درون فسفر در گياه چغندر قند در تيمار کم فسفر در دوره اوليه رشد حدود 4 و 22 بار بيشتر از ان به ترتيب براي ذرت و بادام زميني بود. بعنوان يک نتيجه گيري کلي مي توان گفت که رشد و نمو خوب گياه چغندر قند در تيمار کم فسفر به علت زياد بودن کارايي جذب فسفر توسط اين گياه بود و اين کارايي جذب فسفر زياد با زياد بودن جريان به درون فسفر قابل توجيه است.

 
كليد واژه: کارايي جذب فسفر، جريان به درون فسفر، چغندرقندر، ذرت، بادام زميني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 1 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) زمستان 1388; 23(4):1-15.
 
بررسي رد پاي اکولوژيک آب در بخش کشاورزي ايران
 
عربي يزدي اعظم*,امين‌ زاده علي,محمديان فرشاد
 
* دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

عدم توازن بين عرضه و تقاضاي آب در کشور مديريت منابع آب را، بخصوص در بخش کشاورزي، با چالش روبرو ساخته است. در اين ارتباط مبادلات بين المللي محصولات کشاورزي و جابجايي آب نهفته در آن ها که به آن آب مجازي گفته مي شود مي تواند يکي از راه کارهاي مديريت آب باشد. مبادلات آب مجازي براي هر کشور بايد بر اساس بهينه سازي و در نظر گرفتن سياست هاي اجتماعي – اقتصادي و مزيت هاي اقليمي آن کشور صورت گيرد. براي اين منظور قبل از هر گونه برنامه ريزي لازم است بر اساس الگوهاي غذايي و مصرف مورد قبول کشور، رد پاي اکولوژيک آب محاسبه شود و مشخص گردد که براي جمعيت کشور از نظر تامين موادغذايي و رفع آلودگي هاي حاصل از مصرف آن ها به چه ميزان آب موردنياز است. در اين مقاله رد پاي اکولوژيک آب بر مبناي داده هاي صادرات و واردات موادغذايي در سال 1385 محاسبه شده است. نتايج نشان مي دهد که رد پاي اکولوژيک آب کشور در سال مذکور 104 ميليارد مترمکعب بوده است. در سال 1385 کشور با واردات خالص آب مجازي و کسر صادرات آب مجازي بدون در نظر گرفتن راندمان آبياري 12 و بر مبناي راندمان آبياري 60 درصد 20 ميليارد مترمکعب از منابع آب داخلي خود را ذخيره کرده است که اگر قرار بود اين مقدار محصول در داخل کشور تهيه شود لازم بود 112 ميليارد آب در کشاورزي مصرف شود که چنين مقداري در دسترس نمي باشد.

 
كليد واژه: آب مجازي، رد پاي آب، شاخص شدت مصرف، واردات، صادرات، شاخص خودكفايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 

 2 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) زمستان 1388; 23(4):16-27.
 
ارزيابي و برآورد تبخير - تعرق خيار گلخانه اي در مراحل مختلف رشد
 
فتحعليان فريده*,موذن زاده روزبه,نوري امامزاده اي محمدرضا
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شهركرد
 
 

برآورد دقيق ميزان آب مصرفي يک گياه در کل دوره رشد و آگاهي از چگونگي مصرف اين ميزان آب در دوره هاي مختلف رشد گياه مي تواند نقش بسيار مهمي در مديريت حاکم بر منابع آب، مديريت توام آب و خاک و اعمال برنامه هاي منظم و صحيح آبياري داشته باشد. اين موضوع در محيط درون گلخانه با شرايطي مختص به همين محيط همراه مي گردد. هدف از اين تحقيق ارايه يک مدل پيشنهادي به منظور برآورد مناسب و دقيق تبخير - تعرق خيار گلخانه اي است. در اين راستا از دو ميکرولايسيمتر مشابه با قطر 28 و ارتفاع 30 سانتيمتر، به صورت همزمان، براي كشت خيار در گلخانه استفاده شد. تبخير - تعرق اين گياه به روش وزني و به صورت روزانه در هر دو ميکرولايسيمتر اندازه گيري گرديد. از داده هاي ميکرولايسيمتر اول براي اشتقاق مدل هاي پيشنهادي و از داده هاي ميکرولايسيمتر دوم براي اعتبار سنجي مدل هاي مذکور استفاده شد. مدل هاي پيشنهادي در تمامي مراحل رشد از طريق ريشه ميانگين مربعات خطا (RMSE)، رسم مقادير اندازه گيري شده در مقابل مقادير برآورد شده و آماره t ارزيابي شدند. مدل پيشنهادي در ابتدا براي تمام دوره رشد اين محصول و در قالب يک تک معادله رگرسيوني با متغيرهاي مستقلي نظير شيب منحني فشار بخار و رطوبت نسبي ارايه گرديد. ولي از آنجا که عملکرد اين تک معادله مناسب ارزيابي نشد (RMSE=46.61 درصد)، براي هر کدام از مراحل چهار گانه دوره رشد، معادله اي مجزا پيشنهاد گرديد. نتايج نشان داد که مدل هاي پيشنهادي، برآورد مناسبي از تبخير - تعرق خيار گلخانه اي داشته است. متوسط مقادير تبخير- تعرق به کمک مدل هاي پيشنهادي در چهار مرحله رشد به ترتيب 398/0، 79/1، 428/3 و 061/2 ميليمتر به دست آمد. مقادير RMSE نيز براي چهار مرحله رشد به کمک مدل هاي پيشنهادي 78/15، 48/11، 11/9 و 08/7 درصد به دست آمد. ضريب تبيين حاصل از رسم مقادير اندازه گيري و برآورد شده از 4/0 (استفاده از يک تک معادله) تا 95/0 (استفاده از معادلات مختلف در مراحل متفاوت رشد) متغير بود. از سوي ديگر مدل هاي پيشنهادي بسيار معني دار بودند (p<0.05).

 
كليد واژه: گلخانه، ميکرولايسيمتر، تبخير – تعرق، خيار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:37 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 3 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) زمستان 1388; 23(4):28-38.
 
تاثير کودهاي مختلف نيتروژن بر نيتروژن آلي محلول (DON) و نيتروژن معدني محلول (DIN) در دو خاک آلفي سول شمال ايران
 
مصدقي منا,لكزيان امير*,حق نيا غلامحسين,فتوت امير,حلاج نيا اكرم
 
* گروه علوم خاك، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

نيتروژن آلي محلول (DON) يکي از بخش هاي مهم مواد آلي محلول (DOM) خاک است که سهم قابل توجهي از نيتروژن محلول خاک را به خود اختصاص داده و به عنوان منبع مهم نيتروژن در بسياري از اکوسيستم هاي آبي و خاکي در نظر گرفته مي شود. نيتروژن معدني محلول (DIN) نيز که شامل نيترات، نيتريت و آمونيوم مي باشد از شکل هاي ديگر نيتروژن در محلول خاک بوده که از ديدگاه تغذيه گياهي داراي اهميت است. عمليات مديريتي خاک همانند کوددهي مي تواند بر غلظت و حرکت DON و DIN در خاک تاثيرگذار باشد. هدف از اين تحقيق بررسي مقايسه اي اثر کودهاي نيتروژن بر کميت DON و DIN دو خاک آلفي سول در شمال ايران بود. بدين منظور آزمايشي با آرايش فاکتوريل و در قالب طرح کاملا تصادفي با 400 کيلوگرم کود نيتروژن از سه منبع اوره، نيترات آمونيوم و سولفات آمونيوم به همراه شاهد در شش زمان (صفر، 7، 14، 28، 42 و 60 روز) با سه تکرار و در دو خاک مختلف انجام شد. تغييرات DON، DIN ((NO3+NO2) و NH4) و pH در طول مدت زمان 60 روز و در شش زمان مورد بررسي قرار گرفت. نتايج اين آزمايش نشان دادند که افزودن کودهاي نيتروژن به هر دو خاک باعث کاهش ميزان DON گرديد. اما ميزان (NO3+NO2) و NH4 افزايش پيدا کرد. در بين کودهاي نيتروژن کود سولفات آمونيوم به دليل کاهش pH، بيشترين تاثير را در کاهش غلظت DON داشت. نتايج اين تحقيق همچنين نشان داد که دامنه نوسانات DON در مدت زمان 60 روز و در شرايط آزمايشگاهي به طور متوسط بين 11 تا 75 درصد بوده است. در هر دو خاک در ابتداي آزمايش DON غالب ترين شکل نيتروژن محلول بوده و بر عکس در انتهاي آزمايش مجموع نيترات و نيتريت بخش عمده نيتروژن کل محلول خاک را به خود اختصاص دادند.

 
كليد واژه: كودهاي نيتروژن، نيتروژن آلي محلول (DON)، نيتروژن معدني محلول (DIN)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:37 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 4 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) زمستان 1388; 23(4):39-47.
 
تاثير دما و دي اکسيدکربن بر شکل هاي نيتروژن محلول در يک خاک آهکي
 
حلاج نيا اكرم*,حق نيا غلامحسين,لكزيان امير,رمضانيان باجگيران عاطفه
 
* گروه علوم خاك، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

افزايش غلظت دي اکسيدکربن و ساير گازهاي گلخانه اي در سال هاي اخير و در نتيجه آن افزايش دماي کره زمين ممکن است بر چرخه هاي بيوشيمياي عناصر در خاک تاثير گذار باشد. به منظور بررسي تاثير دما و غلظت گاز دي اکسيدکربن و اثر متقابل آنها بر شکل هاي نيتروژن محلول خاک آزمايشي در قالب طرح كاملا تصادفي با آرايش فاکتوريل با دو سطح دمايي 25 و 35 درجه سانتيگراد و دو سطح غلظت گاز دي اکسيدکربن به مقدار 350 و 750 ميليگرم در ليتر بر روي يک خاک آهکي با يك درصد کود گاوي پوسيده به همراه 200 کيلوگرم در هکتار کود اوره انجام شد. تغييرات غلظت شکل هاي نيتروژن محلول خاک شامل نيتروژن محلول کل، نيتروژن معدني محلول، نيتروژن آلي محلول، مجموع نيترات و نيتريت و آمونيوم در طي 60 روز بررسي شد. نتايج نشان داد که تاثير افزايش غلظت دي اکسيدکربن در دماهاي 25 و 35 درجه سانتيگراد بر غلظت شکل هاي مختلف نيتروژن محلول خاک متفاوت بود. در دماي 25 درجه سانتيگراد افزايش غلظت دي اکسيدکربن موجب افزايش نيتروژن آلي محلول و کاهش نيتروژن معدني محلول و مجموع نيتريت و نيترات گرديد و بر مقدار نيتروژن محلول كل تاثير معني داري نداشت. در حالي که در دماي 35 درجه سانتيگراد افزايش غلظت دي اکسيدکربن از 350 به 750 ميليگرم در ليتر غلظت نيتروژن محلول كل، نيتروژن معدني محلول و مجموع نيتريت و نيترات را افزايش داد و بر مقدار نيتروژن آلي محلول تاثير معني داري نداشت. افزايش غلظت دي اکسيدکربن در دماهاي بالاتر موجب افزايش تجزيه فرم هاي آلي نيتروژن گرديد. در بررسي روند تغييرات غلظت شکل هاي نيتروژن محلول در طي زمان نشان داده شد که تغييرات نيتروژن آلي محلول نسبت به ساير شکل ها در طي زمان زيادتر بود. افزايش غلظت دي اکسيدکربن در دماي 35 درجه سانتيگراد موجب وقوع زود هنگام حداکثر و حداقل غلظت نيتروژن آلي محلول نسبت به ساير تيمارها در طي زمان گرديد. نتايج اين تحقيق نشان داد که افزايش دما به همراه افزايش دي اکسيدکربن موجب تحريک و افزايش سرعت واکنش هاي بيوشيميايي نيتروژن در خاک گرديد.

 
كليد واژه: نيتروژن محلول كل، نيتروژن آلي كل، نيتريت و نيترات، دي اكسيد كربن، دما
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:37 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي)

 5 : آب و خاك (علوم و صنايع كشاورزي) زمستان 1388; 23(4):48-54.
 
تاثير دور آبياري و بستر کشت بر عملکرد و برخي پارامترهاي رشد کاهو (Parris Island) در كشت بدون خاك (كيسه اي)
 
داوري كامران,نعمتي سيدحسين,قهرمان بيژن*,سياري نسرين,شاهين رخسار پريسا
 
* گروه مهندسي آب، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

اين آزمايش در سال 1382-1381 در گلخانه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد به اجرا درآمد. آزمايش بر اساس طرح كرت هاي خرد شده در قالب طرح كاملا تصادفي با چهار تكرار انجام شد. به طوري كه دور آبياري در سه سطح شامل 12 بار در روز، 4 بار در روز و 2 بار در روز در كرت هاي اصلي و سه بستر پرليت جديد، پرليت استفاده شده و سبوس برنج در كرت هاي فرعي قرار گرفتند. بذر كاهو مورد استفاده پاريس ايسلند (Parris Island) بود. فاکتورهايي نظير عملكرد (وزن تر)، وزن خشك و ارتفاع تحت تاثير دور آبياري قرار گرفتند. بر اساس نتايج به دست آمده، دور آبياري 4 بار در روز با 39/466 گرم بيشترين عملكرد و وزن خشك گياه و دور آبياري 12 بار در روز با 94/386 گرم كمترين عملكرد و وزن خشك گياه را دارا بودند. همچنين دور آبياري 12 بار در روز موجب افزايش ارتفاع گياه گرديد. بين بسترهاي مورد آزمايش از نظر صفاتي نظير عملكرد و وزن خشك گياه اختلاف معني داري وجود داشت. بستر پرليت استفاده شده نسبت به ساير بسترها موجب افزايش عملكرد و وزن خشك گياه گرديد و اين در حالي بود كه بستر سبوس برنج كمترين عملكرد و وزن خشك گياه را دارا بود. اثر متقابل معني داري بين دور آبياري و بستر از نظر كليه صفات ديده نشد.

 
كليد واژه: دور آبياري، بستر، كشت بدون خاك، پرليت، سبوس برنج، كاهو
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:37 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها