تو را در تشویش همیشه کودک برای مشقهای جامانده مدرسه
در همنشینی ریگ و آب در ساحل دریا
در همنشینی رنگ و حس در تابلوی غروب خورشید
در خش خش برگ های پائیزی زیر پای رهگذر
در تنهایی تک درخت بی برگ سرما زده بید در زمستان
در اضطراب صبحگاهی مادر برای خوراک کودک دبستانی
در تلاش یک مورچه برای کشیدن آذوقه بر روی دیوار گلی
در شوق غریب بره نوزاد برای سرپا ایستادن
در شکوه لبخند مادر وقتی که کودکش زبان به ماما باز می کند
در حس آرامش، نوازش پوست زیر قطره های باران
تو را در لابلای خط خط دفتر خاطرات زندگی
یافتم!