0

هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران
چهارشنبه 14 بهمن 1394  4:04 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

مردی در حال ور رفتن با ماشین جدیدش بود.

دختر 4 ساله اش سنگی برداشته بود و بدنه ماشین را خراش می داد.

وقتی مرد متوجه شد با عصبانیت دست دخترک را گرفت و از روی خشم چند ضربه محکم به دستش زد

غافل از اینکه با آچار در دستش این ضربات را وارد می کرد.

در بیمارستان، دخترک بیچاره به خاطر شکستگی های متعدد، انگشتانش را از دست داد.

وقتی دختر پدرش را دید، با چشمانی دردناک از او پرسید: «پدر انگشتانم کی رشد می کنند؟»

پدر خیلی ناراحت شده بود و حرفی نمی زد.

وقتی از بیمارستان خارج شد، رفت به سمت ماشین و چندین بار به آن لگد زد.

حالش خیلی بد بود. نشست و به خراش های روی ماشین نگاه کرد.

دختر نوشته بود: «دوستت دارم بابا.»

چهارشنبه 14 بهمن 1394  4:07 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را

و دریایى غرق نمی کند “موسى” را

مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد

تا برد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش

دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند

از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!

که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ، نمی توانند

او که یگانه تکیه گاه من و توست

پس ؛

به“تدبیرش” اعتماد کن ،

به “حکمتش” دل بسپار ،

به او “توکل” کن ؛

و به سمت او “قدمی بردار” ،

 تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی

چهارشنبه 14 بهمن 1394  4:08 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

خدای من خدایست که اگر سرش فریاد بکشم :

به جای دست رد به سینه ام ، نوازشم می کند و می گوید :

من که میدانم جز من کسی را نداری ...!

چهارشنبه 14 بهمن 1394  4:14 PM
تشکرات از این پست
carcar
carcar
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 474
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

به نسل های بعد بگویید ...

که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...

نسل ما خود پیاز بود ...

که هر که ما رو دید گریه کرد

 

پنج شنبه 15 بهمن 1394  6:04 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

بوی عید می آید ...

      بوی بهار می آید ...

            بوی سالی جدید می آید ...

                      

امیدوارم با آغاز سالی تازه

               افکارمان هم تازه شود

شنبه 17 بهمن 1394  2:26 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

دلم ماهی کوچکی ست ...

در انحصار یک تنگ شیشه ای ...

در این تنگنای دلتنگی ...

که نفس در نفس حبس می شود ...

حتم دارم روزی در نبودنت ...

ماهی دلم ...

در آب ...

غرق می شود ...

 

شنبه 17 بهمن 1394  2:32 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

یک اتفاق ساده:

داره بارون میاد.

 

تو می باری....

چشمان من خیس می شود.

دوشنبه 19 بهمن 1394  4:57 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

چه برف قشنگی!

دستم را از پنجره بیرون می کنم

برف،

نیامده آب می شود.

یادت،

نیامده می رود.....

دوشنبه 19 بهمن 1394  4:58 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

نمی دانم چرا امشب پلک دلم مدام می پرد
می دانم تو از سفر بیایی،
شعرم ذوق می کند
دل بنفشه غنج می رود
خواب باغچه تعبیر می شود
و ماه،
تاصبح در آسمان جشن می گیرد.

دوشنبه 19 بهمن 1394  4:58 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

ماهی ها هنوز  هم عاشق می شوند،

در شهر سنگ و

                      سیمان و

                                    آهن سرد.

شهر صورتک های پنهان

شهر حسرت نان و پنیر و ریحان.

دیگر اینجا

دوره گردها آواز نمی خوانند،

در شهر سنگ و

                     سیمان و

                                  آهن سرد.

دوشنبه 19 بهمن 1394  4:59 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

من هستم، و
درخت هست، و
خدا.
طرحی میکشم از راز نگاهت
روی درخت خشکیده
که زخم های تنش
یادگار بی برگی زمستان است.
 
درخت، شکوفه می کند.
خدا، لبخند می زند.
و من،
تازه،
عاشق می شوم.
دوشنبه 19 بهمن 1394  4:59 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

صبح، شب، صبح، شب، صبح....

این همه تکرار،

این همه دروغ، این همه نقاب

خسته از این همه "ما آدمها"

می روم

تا

با آدم برفی عکس یادگاری بگیرم.

دوشنبه 19 بهمن 1394  5:00 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

راستش دیشب دلم برای روی ماهت تنگ شده بود.

دلتنگیهایم را برای آسمان نجوا میکردم.

چشمانم که سنگین شدند، دیگر صبح شده بود.

خورشید بسنگینی بالا می آمد؛ آرام و غمزده.

انگار دل پری داشت,

پر از درد دل شبهای آدمهای روی زمین!

دوشنبه 19 بهمن 1394  5:00 PM
تشکرات از این پست
bayati0011
bayati0011
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 1530
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

تنها نامت کافی بود

تا ضربان قلب مرد بالا برود

بی هیچ نگاهی......

حتی از پشت آن عینک دودی

روی چشمان نابینا.

دوشنبه 19 بهمن 1394  5:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها