0

هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 
qolameali
qolameali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 1301
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

نقل قول nikbakht88

 

نقل قول hamed_yurdum

 با سلام وعرض خسته نباشید.

من فعالیتهایی در تالار گفتگوی ازاد داشتم شاید بعضی از پست هایی که گذاشته بودم ربطی به تالار شما نداشت یا مربوط به تالار خودم بود ولی یادمه شما شدیدا عکس العمل نشان داده بودید... که حتی مسولین راسخون به من زنگ زدن گفتن پستها و گفتگوهای مذهبی و قرانی را در تالار خودتان بذارید.

همین کارا بشه ،بی وفایی که سهله ،مدیران فرار هم میکنند...

 

 

سلام و تشکر.

مدیر گرامی ممنونم که انصاف داشتید و اشاره فرمودید که "پست هایی که گذاشته بودم ربطی به تالار شما نداشت یا مربوط به تالار خودم بود". این نشون می دهد که با انصافید. اما از طرفی، کاربران یا مدیرانی شکایت دارند از اینکه مطالب تخصصی سایر تالارها را در تالار گفتگو قرار می دهیم. 

لذا، سعی شده تا فضای گفتگوی آزاد را بیشتر به به سمتی ببریم که در درجه اول به صورت گفتگو و بحث باشد و در درجه بعد جهت تنوع ، اطلاع رسانی و زنگ تفریحی برای کاربران محترم باشد.

اگر به خاطر شریف داشته باشید روزانه بیش از 60 مطلب راجع به دفاع مقدس و مسایل دینی توسط شما قرار داده می شد. با همان دیدگاه منصفانه تان حق بدهید که بنده به این کار معترض باشم. 

برای هر تالاری افتخار است که در رابطه با قرآن و مسایل دینی بحث شود اما بهتر است مسائل اساسی در همان تالار قران که جناب عالی مسئول آن هستند گذاشته شود. اما با وجود این شرایط، بنده مطالب شما را حذف نکردم و به همان توصیه اکتفا کردم (جهت اطمینان می توانید در تالار گفتگو مطالب ارزشمندتان را بیابید). 

انشاالله از دست بنده نرنجیده باشید. از شما و سایر عزیزان راسخونی دعوت می کنم تا در تالار گفتگوی آزاد بویژه در مورد مباحث آن شرکت فرمائید و سوالات و مسائل جدید را مطرح بفرمائید تا به بحث گذاشته شود.

 

موفق و سربلند باشید.

..................................................

سلام

درمورد مطلبی که نوشته اید و بنده آن را با رنگ آبی نشان داده ام یه نکته ای را خدمتتان عرض می کنم. این مطلب آبی رنگ ، اهداف تالار پاتوق راسخونی ها هستش که شما درمورد تالار خودتان بکار برده اید.

احتمالا شما از اینکه تالار پاتوق راسخونی ها ایجاد شد زیاد خوشتان نیامد و لابد این تالار را رقیبی برای تالار خودتان یعنی تالار گفتگوی آزاد می دانید.

چون مطالبی را خود شما در این تالار بیان کرده اید :

یکی از آن مطالبی که بیان کرده اید اینه که گفتید : امیدوارم پا توی کفش تالار ما نکرده باشید.

یا اینکه احتمالی که در مورد بازدیدکننده و مشارکت بالای این تالار داده اید ولی نتیجه را تخته شدن در همه ی تالار ها می دانید.که البته این ایراد به تالار گفتگوی آزاد هم وارد است.چون در تالار گفتگوی آزاد هم نوشته شده است که : در مورد هر چیز در این قسمت صحبت کنید.

از اینکه صحبت هایم کمی جدی شد عذر خواهی می کنم چون می خواستم ابهام ها رفع شود.انشالله شما مدیر گرامی که سطح اطلاعات و فهم بالایی هم دارید در این تالار حضور داشته باشید تا با همکاری یکدیگر زمینه ی رشد کاربران و خودمان را بالا ببریم.

بنده هم سعی می کنم در تالار گفتگوی آزاد بیایم و از مطالبتان استفاده کنم.

در پناه حق

گر نگه دار من آن است که من می دانم          شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

پنج شنبه 11 خرداد 1391  4:53 PM
تشکرات از این پست
aligh1372
nikbakht88
nikbakht88
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 5887
محل سکونت : تمام ایران سرای من است

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

نقل قول qolameali

 


سلام

درمورد مطلبی که نوشته اید و بنده آن را با رنگ آبی نشان داده ام یه نکته ای را خدمتتان عرض می کنم. این مطلب آبی رنگ ، اهداف تالار پاتوق راسخونی ها هستش که شما درمورد تالار خودتان بکار برده اید.

احتمالا شما از اینکه تالار پاتوق راسخونی ها ایجاد شد زیاد خوشتان نیامد و لابد این تالار را رقیبی برای تالار خودتان یعنی تالار گفتگوی آزاد می دانید.

چون مطالبی را خود شما در این تالار بیان کرده اید :

یکی از آن مطالبی که بیان کرده اید اینه که گفتید : امیدوارم پا توی کفش تالار ما نکرده باشید.

یا اینکه احتمالی که در مورد بازدیدکننده و مشارکت بالای این تالار داده اید ولی نتیجه را تخته شدن در همه ی تالار ها می دانید.که البته این ایراد به تالار گفتگوی آزاد هم وارد است.چون در تالار گفتگوی آزاد هم نوشته شده است که : در مورد هر چیز در این قسمت صحبت کنید.

از اینکه صحبت هایم کمی جدی شد عذر خواهی می کنم چون می خواستم ابهام ها رفع شود.انشالله شما مدیر گرامی که سطح اطلاعات و فهم بالایی هم دارید در این تالار حضور داشته باشید تا با همکاری یکدیگر زمینه ی رشد کاربران و خودمان را بالا ببریم.

بنده هم سعی می کنم در تالار گفتگوی آزاد بیایم و از مطالبتان استفاده کنم.

در پناه حق

 

علیک سلام. ممنون از اینکه به هر زبانی می فهمونید که حرف بنده در رابطه با پا توی کفش تالار ما کرده اید را به اثبات می رسونید. اگر شما یک هفته است که این رسالت را به گردن گرفته اید، بنده نزدیک به یکسال می شود که چنین خدمتی را داشته ام. از این لحظه به بعد بنده هیچ جوابی ندارم و هیچ نظری را در تالار شما نخواهم داشت تا زمانی که اهداف پاتوق شما دقیق مشخص شود و تفاوت آن با تالار گفتگو مشخص شود. مشکل خود را با قسمت روابط عمومی حل کنید.

پنج شنبه 11 خرداد 1391  5:54 PM
تشکرات از این پست
aligh1372
mahmoodsafari
mahmoodsafari
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 7673
محل سکونت : کهگیلویه و بویراحمد

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

با سلام خدمت تمامی دوستان راسخونی

با اجازه ی راسخون در محیط برنامه ی نیمباز به منظور ارتباط بیشتر راسخونی ها و تحقق شعار،راسخون یار همیشه همراه رومی تحت عنوان راسخون ایجاد کرده ام(کاربران عزیز میتوانند با جستجوی کلمه ی راسخون در محیط برنامه نیمباز روم را پیدا کنند).امیدوارم راسخونی های عزیز با داشتن نرم افزار مربوطه (چه بر روی موبایل و چه بر روی pc) به جمع ما پپیوندن.

با تشکر

پنج شنبه 11 خرداد 1391  6:12 PM
تشکرات از این پست
aligh1372
qolameali
qolameali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 1301
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

نقل قول mahmoodsafari

 

با سلام خدمت تمامی دوستان راسخونی

با اجازه ی راسخون در محیط برنامه ی نیمباز به منظور ارتباط بیشتر راسخونی ها و تحقق شعار،راسخون یار همیشه همراه رومی تحت عنوان راسخون ایجاد کرده ام(کاربران عزیز میتوانند با جستجوی کلمه ی راسخون در محیط برنامه نیمباز روم را پیدا کنند).امیدوارم راسخونی های عزیز با داشتن نرم افزار مربوطه (چه بر روی موبایل و چه بر روی pc) به جمع ما پپیوندن.

با تشکر

.............................

سلام

از شما بخاطر زحمتی که کشیدید ممنونم. خوب بود برنامه ای را که معرفی کردید را هم می گذاشتید.

با تشکر از شما

گر نگه دار من آن است که من می دانم          شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

پنج شنبه 11 خرداد 1391  8:40 PM
تشکرات از این پست
omegaa
omegaa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 1738
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

سلام

من امروز هدیه مو از راسخون گرفتم

خیلی کیف کردم

 

 

گوشی های ایرانی جی ال ایکس را با تخفیف بخرید

در صورت تمایل پیام بدید

پنج شنبه 11 خرداد 1391  10:04 PM
تشکرات از این پست
aligh1372
bivafa
bivafa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 1735
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

نقل قول nikbakht88

 

نقل قول qolameali

 


سلام

من معذرت میخواهم که بدون اجازه وارد بحثتون شدم.

اما اجازه میخواستم در واقع نظر خودم را در باره ی بحث پیش آمده میان 2همکار و  مدیر زحمت کش بیان کنم :

به نظر بنده و با تحلیلی که خودم داشتم تالار گفتگوی آزاد بر مبنای مباحثه در مورد موضوعات مختلف(و از قبل تعیین شده)است. بدین گونه که کاربری با ایجاد تاپیک جدید و زدن پست، موضوعی را مطرح کرده و به بحث میگذارد و سایر کاربران نیز در ادامه در همان تاپیک نظرات ،دیدگاه ها و اعتقادات خود را بیان میدارند. بر پایه ی چیزی که از مبانی این تالار متوجه شدم،قاعدتاً در آن کسی نمیتواند بی هدف و همینطوری از سَرِ تفریح پست بزند(چون تمام تاپیک هاو پست ها هدفمند هستند)

حال اینکه تالار پاتوق راسخونی ها دارای ماهیت جدا از این است، یعنی اینکه در آن جای بحث پیرامون موضوعی خاص نیست و هر کاربر باری به هر جهت و برای رفع خستگی و تنوع یه چیزی میگه و میره.....مثلاً یکی میاد 2بیت شعر مینویسه که حالت درونی خودش را نشان میدهد و یا در مورد مدیران و سایر کاربران میان اینجا باهم صحبت میکنند و به صورت درهم و ورهم از موضوعات مختلف حرف میزنند(بحث جدی نداریم! فقط حرف زدن معمولی)یه جورایی در پاتوق راسخونی ها هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکنیم.

خلاصه اینکه من از این 2تالار اینطوری برداشت کردم، اگر غیر از این هست بفرمایید. من امیدوارم مدیران به این شکل که گفتم قبول کرده باشند تا اختلافات حل و فصل گردد.

از هر دو همکار عزیزم میخواهم روابط گرم بین خودمون(یعنی مدیران) را حفظ کنیم و هدفمون رضایت کاربران و موفقیت راسخون باشه

خدانگهدر


بنده این پست را برای تاکید بیشتر علاوه بر تالار روابط همومی در اینجا هم گذاشتم .

همچنین میخواستم بدین گونه سایر کاربران و مدیران عزیز هم در جریان قرار بگیرند تا اگر پیشنهاد بهتری دارند بفرمایند.

ممنون


bivafa_rasekhoon@yahoo.com

 

جمعه 12 خرداد 1391  1:51 AM
تشکرات از این پست
iman_karbala qolameali aligh1372
mahmoodsafari
mahmoodsafari
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 7673
محل سکونت : کهگیلویه و بویراحمد

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

حافظ :

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صائب تبریزی:

هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

 

شهریار:

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد

نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

یاری

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خورشید و فلک سایم از این عزت کف پا را

روان و روح و جان ما همه از دولت شاه است

من مفلس کی‌ام چیزی ببخشم خال زیبا را

اگر استاد ما محو جمال یار می‌بودی

از آن خود نمی‌خواندی تمام روح و اجزا را

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

فدای مقدمش سازم سرودست و تن و پا را

من آن چیزی که خود دارم نصیب دوست گردانم

نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را

؟؟؟؟؟؟؟

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سریر روح ارواح را

مگر آن ترک شیرازی طمع کار است و بی چیز است؟

که حافظ بخشدش او را سمرقند و بخارا را

کسی که دل بدست آرد که محتاج بدنها نیست

که صایب بخشدش او را سرو دست و تن و پا را

رند تبریزی

اگــــر آن تـــــرک شیرازی بـــه دست آرد دل مـــا را

بــهــایـش هـــم بــبـــایـــد او بـبخشد کل دنیـــــا را

مـگــر مـن مـغـز خــر خــوردم در این آشفته بــازاری

کــه او دل را بــه دست آرد ببخشم مــن بــخارا را ؟

نه چون صائب ببخشم من سر و دست و تن و پا را

و نــــه چـــون شهریـــارانم بـبـخشم روح و اجــزا را

کـــه ایـن دل در وجـــود مــا خــدا داند که می ارزد

هــــزاران تــــرک شیـراز و هـــزاران عشق زیــبــا را

ولی گــر تــرک شـیــرازی دهـد دل را به دست مــا

در آن دم نــیــز شـــایـــد مـــا ببخشیمش بـخـارا را

کــه مــا تــرکیم و تبریزی نه شیرازی شود چون مـا

بـــه تــبــریــزی هـمـه بخشند سمرقـند و بـخـارا را

؟؟؟؟؟؟

عجب آشفته بازاری ، خریداران دانا را

همه ترکان تبریزی ، بت زیبای رعنا را

گشاد دست صائب بین ، پشیمان می شود منشین

خریداری چنین هرگز ، چه ارزان داده اعضا را

سر ودست بلورین را ، تن رعنای سیمین را

که بر کارش نمی آید ، بجایش دست و هم پا را

بیبن این را به آخر شد ، عنایاتش چه وافر شد

نه تنها جمله اجزا را ، چو مردان روح والا را

از این بهتر چه می خواهی ، زیانت می رسد باری

بیا ای ترک شیرازی ، ببر این مرده کالا را

بیا دلدار شیرازی ، ببین رند از سر مستی

چه می گوید نمی دانم ، مگر گم عقل برنا را

شماتت بر خریداران ، چو سنگ از آسمان باران

چرا اینگونه گفتن ها ، چنین عرضه تقاضا را

برابر می کند دل را ، که برتر می کند دل را

زعشق ترک شیرازی ، همو بخشد همان ها را

سر آخر چه می نازد ، به شهر خواجه می تازد

سخاوت می کند او هم ، سمرقند و بخارا را

بدور از قیل و این غوغا ، سر خود (بی نشان) بالا

دعا کردم یکایک را ، تو هم (انّا فتحنا) را

؟؟؟؟؟؟

کلام و درد حافظ سخاوت یا خساست نیست

نخواندی بیت دیگر را که فرموده شمایان را

“ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است

به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را”

؟؟؟؟؟؟

اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تن و جان و سر و پا را

جوانمردی بدان باشد که ملک خویشتن بخشی

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

و دکتر انوشه با کمی ور رفتن با اشعار فوق گفته:

اگر آن مه رخ تهران بدست آرد دل ما را

به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

نه بر آن دلبر شیرین که شور افکنده دنیا را

ویا در جایی دگر کمی طنزآلود

آگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا
سر و دست و تن و پا را ز خاک گور میدانیم

زمال غیر میدانیم سمرقند و بخارا را
و

عزراییل ز ما گیرد تمام روح اجزا را

چه خوشترمیتوان باشد؟؟ زآن کشک و دو من قارا

اما داستان باز هم ادامه یافت

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سریر روح ارواح را
مگر آن ترک شیرازی طمع کار است و بی چیز است؟

که حافظ بخشدش او را سمرقند و بخارا را
کسی که دل بدست آرد که محتاج بدنها نیست

که صایب بخشدش او را سرو دست و تن و پا را

تابه این شعر میرسیم که با کمی تغییر در وزن. حافظ را مسؤل تمام این دعاوی میداند

چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را
از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را
وجود او معمایی است پر از افسانه او افسون ببین! خود با چنین بخشش معما در معما را

دوستی گوید:

هر آنکس چیز می بخشد ،به زعم خویش می بخشد

یکی شهر و یکی جسم و یکی هم روح و اجزا را

کسی چون من ندارد هبچ در دنیا

و در عقبا نگوید حرف مفتی چون ندارد تاب اجرا را

محمد فضلعلی میگوید:

اگر یک مهرخ شهلا بدست آرد دل ما را

زیادت باشد او را گر ببخشم مال دنیا را

سر و دست و دل و پا را به راه دین می بخشند

نه بر گور و نه بر آدم گری بخشند این ها را

و در جواب دکتر انوشه  و شهریار و… محمد فضلعلی می گوید:

مگر ملحد شدی شاعر که روح و معنیش بخشی

نباشد ارزش یک فرد زیبا روح و معنا را

امام عصری و حاضر!  چنین بیهوده می گویی؟

که روح و معنیش بخشی یکی مه روی شهلا را ؟

وگر لایق بود اینها به خاک پای او بخشم

که نالایق بود دست و سر و هم روح و معنا را

و محمد فضلعلی در ادامه به طنز می گوید:

مگر یک مه رخ خاکی به معنا  چیز میبخشد؟

وگر روح ارزشش این گونه باشد عرش اعلا را؟

به یک مه روی تهرانی مگر معناش میبخشند؟

به یاوه چرت می گویی! ندانی این معما را!

الا ای حاتم طائی ! زجیب غیب می بخشی؟

نباشد ارزش یک بچه میمون ! روح ومعنا را!

من آن گلبرگ مغرورم که می میرم زبی آبی  ،  ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم

                          صــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جمعه 12 خرداد 1391  3:16 AM
تشکرات از این پست
aligh1372 Beshkan
mahmoodsafari
mahmoodsafari
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 7673
محل سکونت : کهگیلویه و بویراحمد

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!


 

پیرمرد کشاورزی برای پسرش در زندان نامه نوشت:"پسرم،توانایی شخم زدن را ندارم،کمکم کن"

 

پسر در جواب نوشت:"پدرجان!به هیچ عنوان به زمین دست نزن،چون جنازه ی شخصی که من کشتم در آنجا خاک شده!!"
همان شب چند تیم تجسس رفتن به خونه ی پیرمرد و تمام زمین ش را به دنبال جنازه زیر و رو کردن ولی پس از ساعت ها جست وجو دست خالی خانه را ترک کردند...
صبح روز بعد پسر برای پدرش نامه ای نوشت:"پدرجان!امیدوارم از شخم زمین راضی باشید!"

جمعه 12 خرداد 1391  3:18 AM
تشکرات از این پست
aligh1372
javid1000
javid1000
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 53859
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

با سلام وخسته نباشید

ولادت حضرت امام محمد تقي جواد الائمه عليه السلام را تبريك و تهنيت و ایام رحلت حضرت امام خمینی (ره) بر همگان تسلیت باد .

((من 20 سال دارم ، دانشجوی مهندسی عمران ، مجرد...))

افتخار بزرگی است که در سایت بزرگ راسخون مدیریت تالارهای تلفن همراه را بر عهده دارم...

نظرم راجب این تالار : بسیار تالار خوب و متنوعی میباشد..و جای همچین تالاری تو راسخون خالی بود ؛ امیدواریم با کمک مدیران و کاربران به بهترین تالارهای انجمن تبدیل شود....

پشنهاد = بعضی از کاربران چند پست پی در پی (ازنظر شعر )!!! میزنند؛ هر کاربری می تواند تعداد زیادی پستهای  پی در پی شعر و غزل و قصیده رمان جملات خواندنی یا...بزند ولی این جور کارها باعث زده شدن کاربران و محیطی سرد بر تالار حاکم می شود...

پشنهادم به مدیر تالار این می باشد که قوانینی بر این تالار وضع کند که هر کاربر فقط یک پست می تواند شعر و غزل ... یا شعر و غرل هایش را جمع کند و در یک پست بدهد تا اینکه یک صفحه کلا جای شعر باشد!! یا بصورتی باشد که کاربران با هم روش های کاربردی و بهتری برای جذب کاربران انجام دهند...

آرزوی موفقیت و سربلندی برای تمامی راسخونی های عزیز...

مدیریت:تالارهای دانشگاه،دانشجو

مدیریت سابق تالارهای تلفن همراه

صفحه اختصاصی:

civilica.com/p/98085

اولین مدرسه عشق که تأسیس شد  /  درس عشق علی و فاطمه تدریس شد
گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه ازلــی  /  اولـین کلمه که آمـوختند علـی بود علـی

جمعه 12 خرداد 1391  3:03 PM
تشکرات از این پست
bivafa hamed_yurdum mehdi0014 qolameali aligh1372
kaktoooos
kaktoooos
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 5
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

سلام حامدهستم فوق دیپلم مکانیک

شغلم آزاده(تعمیر کار موبایل هستم)

جمعه 12 خرداد 1391  9:34 PM
تشکرات از این پست
qolameali aligh1372
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

نقل قول mashhadizadeh

سلام بر دوستان گل

منم که حمید مشهدی زاده هستم ، 26 سال و 1 ماه و 4 روز از خداوند متعال عمر گرفتم و یک ماه و 3 روز هست که متأهل شدم .

تحصیلات : دانشجوی ترم 2 رشته مخابرات ( سیستم ) مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز هستم .

شغل : دانشگاه آزاد اسلامی شیراز تدریس می کنم .

فعالیت اینترنتی : افتخار فعالیتی 37 ماهه در سایت راسخون را دارم ، مدیر سایت های www.sanjeshdoc.ir و www.sanjeshdoc.org هستم .

پروژه های در دست مطالعه : انتقال سیگنال های مخابرات بر روی سیم های برق برای کاهش هزینه ها ، طراحی و ساخت ماشین حساب حرارتی جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد ، چگونگی تشکیل سیگنال های مخابراتی و مطالعه جهت کاهش تلفات و قطع شدن مکالمات ، جهت ارائه سمینار

در خدمت دوستان گل راسخونی هستم .

موفق و پاینده باشید

برازدر کوچک شما

حمید مشهدی زاده

 

مبارك باشه پس بگو چند وقتيه كم پيدا شدي سرت شلوغ شده ديگه كم مياي به سايت سر ميزني ايشالا كي شيريني ميدي؟

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

شنبه 13 خرداد 1391  1:00 AM
تشکرات از این پست
bivafa qolameali aligh1372
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

شرمنده دير شد زياد وقت نميكنم بيام به سايت سر بزنم خرداد ماه پر دردسريه خصوصا براي دانشجوها

من 25 ساله هستم و دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني هستم البته بگم كه ليسانسم مهندسي برق بوده و تو يه شركت بازرگاني تو زمينه تجهيزات برقي كار ميكنم الانم ايام آخر ترم و نزديك امتحاناي پايان ترمه كه واقعا سرم شلوغه دوست دارم زودتر امتحانا تموم شه زياد به سايت سر بزنم و فعاليت كنم

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

شنبه 13 خرداد 1391  1:09 AM
تشکرات از این پست
bivafa iman_karbala hamed_yurdum qolameali aligh1372
qolameali
qolameali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 1301
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

نقل قول mahmoodsafari

حافظ :

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صائب تبریزی:

هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

...................................

سلام

انصافا شعر زیبا و طنز آمیزی بود تا آخرش خواندم و لذت بردم.باز هم از اینگونه مطالب بگذارید. البته کوتاه و مفید که بشود راجع به آن هم بحث و گفتگو کرد.ضمنا از ایجاد پست های پی در پی خودداری کنید وبیشتر سعی تان بر این باشد که در بحث ها شرکت کنید.باز هم از گذاشتن شعری به این زیبایی تشکر می کنم.

با عرض معذرت دو پستی که بعد از این شعر گذاشته اید غیر فعال شد. یعنی فقط نمایش داده نمی شود ولی امتیاز آن برای شما ثبت شده است. انشالله که از دست بنده ناراحت نشده باشید. این کار فقط به خاطر رعایت حال دیگر کاربران است.

گر نگه دار من آن است که من می دانم          شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

شنبه 13 خرداد 1391  3:25 PM
تشکرات از این پست
aligh1372
qolameali
qolameali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 1301
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

 

نقل قول omegaa

سلام

من امروز هدیه مو از راسخون گرفتم

خیلی کیف کردم

....................................

سلام

خدا را شکر که شما خوشحال هستید.

گر نگه دار من آن است که من می دانم          شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

شنبه 13 خرداد 1391  3:29 PM
تشکرات از این پست
aligh1372
qolameali
qolameali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 1301
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!

سلام بر همه ی دوستان

پیشاپیش سالروز وفات حضرت امام خمینی(ره) را تسلیت عرض می نمایم. و همچنین یک تبریک هم بمناسبت ولادت امیرالمومنین علی(ع) می گویم.

در این روز ها می دانیم که طلا فروشی ها خلوت و بازار جوراب فروشی ها بسیار داغ است. هروقت روز ولادت حضرت فاطمه(س) می آید همه ی خانم ها راجع به طلا و جواهر صحبت می کنند ولی به این روز که می رسد(ولادت امیرالمومنین(ع) و روز پدر) همه از جوراب صحبت می کنند.

نمی دانم چرا اینقدر جوراب اهمیت پیدا می کند...!! تازه جالب اینجاست که پول جوراب را هم بعضا از خود شوهر می گیرند..!!

به نظر بنده شاید برای اینکه در روز پدر برای مرد ها طلا نمی گیرندو جوراب می گیرند دلیلش این باشه که طلا بر مرد حرام است و جوراب حلال است.

از شوخی که بگذریم به نظرم نه طلا و نه جوراب..! هیچ کدام باعث نمی شوند که روابط میان زن و شوهر مستحکم شود. آنچه مهم است عشق و علاقه ی واقعی زن و شوهر نسبت به یکدیگر می باشد.انشالله که همیشه محیط خانواده ها گرم و صمیمی باشد و سایه ی همه ی پدران و مادران از سر فرزندان کم نشود.

در پناه حق

گر نگه دار من آن است که من می دانم          شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

شنبه 13 خرداد 1391  3:56 PM
تشکرات از این پست
alibaet bivafa aligh1372
دسترسی سریع به انجمن ها