سردرگمی در جهت گیری تربیتی فرزند باعث می شود تا والدین هیچ برنامه ای برای فعالیت های روزانه فرزندانشان نداشته باشند. اگر قرار است یک «والد» موفق تربیت کنیم، این کودک ابتدا باید ثبات هیجانی، صبوری و بردباری پیدا کند، باید توانایی هایی خودش را بشناسد، باید در کودکی فرصت های کافی برای بروز هیجانات و انرژی های درونی اش داشته باشد تا هم آنها را تخلیه کرده باشد و هم در بزرگسالی باعث رشد او شود. در خصوص آسیب شناسی نحوه استفاده خانواده ها از فناوری های ارتباطی گفتگویی با دکتر اصغر نکاح عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی انجام شده است که در ادامه به نظرتان می رسد.
میان سن کودک و استفاده از کامپوتر، موبایل و بازی های رایانه ای چه نسبتی برقرار است؟ آیا می توان مقطع سنی خاصی ر ا برای تهیه این وسایل در نظر گرفت؟
تعیین محدوده سنی برای یک وسیله ممکن نیست، اما ما می توانیم با مشخص کردن اصول و راهبردهای اساسی زندگی، به خانواده ایرانی کمک کنیم تا متناسب با فضای خودش، با این ابزار برخورد کند. مثلا نوجوانی را در نظر بگیرید که به اینترنت یا بازی های رایانه ای یا موبایل وابسته شده است و از فعالیت های تحصیلی خود بازمانده، ما باید متناسب با آن خانواده، راهکار ارائه دهیم. ولی در یک خانواده سنتی، یا خانواده ای که در ابتدای دوران رشد فرزندان هستند، نیاز به راهبردهای دیگری است. به طور کلی، تکنولوژی هایی که مورد نیاز ضروری ما نیست، هر چه دیرتر و کمتر در اختیار کودکان قرار گیرد، بهتر است.
این راهبردهای اساسی که به آن اشاره کردید، شامل چه مواردی است؟
اولین مسئله این است که والدین ابتدا باید تکلیف خودشان را برای فرزندپروری مشخص کنند و بعد همه خواسته های خود را با آن بسنجند. سردرگمی در جهت گیری تربیتی فرزند باعث می شود تا والدین هیچ برنامه ای برای فعالیت های روزانه فرزندانشان نداشته باشند. اگر قرار است یک «والد» موفق تربیت کنیم، این کودک ابتدا باید ثبات هیجانی، صبوری و بردباری پیدا کند، باید مسئولیت پذیری را بیاموزد، بایستی توانایی تعامل با دیگران را کسب کند، توانایی هایی خودش را بشناسد، باید در کودکی فرصت های کافی برای بروز هیجانات و انرژی های درونی اش داشته باشد تا هم آنها را تخلیه کرده باشد و هم در بزرگسالی باعث رشد او شود. کودکی که آستانه تحمل پایینی دارد، کودکی که توانایی برقراری ارتباط را ندارد، و کودکی که توانایی مشاهده کردن، توصیف کردن، استدلال و استنباط کردن را ندارد، هر وسیله ای در اختیار او قرار بگیرد، باعث می شود تا از این بستر طبیعی فاصله پیدا کند. این کودک هر چه بیشتر بازی رایانه ای انجام دهد، از دنیای واقعی بیشتر فاصله می گیرد و در دنیای مجازی غوطه ور می گردد. از فضای فرهنگی تربیتی که باید در آن رشد کند، و با دیگران تعامل کند تا خودش بعدها تبدیل به یک والد گردد، فاصله می گیرد و در فضایی غیرواقعی قرار می گیرد.
اگر مهارت های بنیادی کودک به درستی شکل نگیرد، بعد از آن به راحتی قابل آموزش نیست و تا پایان عمر برای او مشکلاتی را خواهد ساخت. از دست دادن این دوران طلایی، خلایی به همراه دارد که قابل جبران نیست. هر چه کودک از تعامل با پدر و مادر، همسالان و بزرگسالان نزدیک خودش دور شود، در معرض آسیب های این فناوری ها قرار گرفته است. اگر فناوری هایی چون تلویزیون، موبایل و کامپیوتر، فرزند را از بستر رشد طبیعی دور کند، آسیب زا خواهد بود. برای گزینش اینکه چقدر و چه موقع فناوری وارد زندگی شود باید به این موضوع دقت کرد.
مسئله دیگری که اهمیت بسیار زیادی داردی، نوع استفاده پدر و مادر از وسایل ارتباطی است. به عنوان مثال، اگر مادر خانواده به جای مشاهده فیلم، به استفاده از نرم افزارهای مفید و مناسب خودش بپردازد، به صورت عملی بهترین آموزش را به فرزندان خود داده است. از طرف دیگر، والدین باید زمانی را برای پارک رفتن، شعر، قصه و معما حل کردن، بازی با همسالان و ورزش های گروهی، ارتباط با مسجد و کتابخانه و کانون های فرهنگی و سایر فعالیت های اجتماعی اختصاص دهند. اگر سفره فعالیت های فرهنگی و اجتماعی خانواده رنگین و متنوع باشد و کارکردهای اصلی رایانه به فرزند آموزش داده شود، آسیب های آن به حداقل خواهد رسید. اگر فعالیت های خلاقانه، رشددهنده، معنوی، تعاملی و مفید در کنار استفاده از رایانه برای فرزند وجود داشته باشد، مدیریت صحیحی بر فناوری صورت گرفته است.
یکی دیگر از نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، «مدیریت زمان» کودک است؛ یکی از بزرگ ترین اشتباهات رایج، انتقال این وسایل به اتاق فرزندان است. این باعث می شود تا نه مدیریتی بر زمان فرزند وجود داشته باشد، نه کنترلی بر نحوه استفاده فرزندان. باید بدانیم که حتی بهترین بازی های کامپیوتری برای فرزند مناسب نیستند.خانواده ها باید بر استفاده فرزند از کامپیوتر نظارت دقیق داشته باشند، و پیش از فرزند، از محتوای بازیها و سی دی هایی که در اختیار او قرار می گیرد مطلع گردند.
برخی از خانواده ها احساس می کنند اگر فرزندشان توانایی کار با کامپیوتر و اینترنت را نداشته باشد، نسبت به همسالان خود عقب خواهد افتاد؛ بنابراین معتقدند که فرزندشان فارغ از این که در آینده قرار است چه شغلی داشته باشد، باید حتما بتواند با رایانه کار کند و هرچه زودتر این امکانات به او عرضه شود، باعث تسریع پیشرفت او خواهد شد. یا در مورد موبایل، بسیاری از خانواده ها، برای رفع نگرانی و دسترسی راحت تر به فرزندشان دست به تهیه آن می زنند. با در نظر گرفتن این موارد و نکته هایی که در خصوص تربیت فرزند بیان کردید، تکلیف والدین چه می شود؟
من این نگرانی را صحیح نمی دانم؛ زیرا امروز مشاهده می کنیم که کارکرد اصلی وسایلی مانند رایانه در خانواده ها به بهره برداری های غیرضروری مانند بازی و تماشای فیلم تبدیل شده است. اگر مقایسه ای بین دانش آموزان همسن انجام شود، مشاهده خواهید کرد که بسیاری از آنها توانایی کار با نرم افزارهای ابتدایی مانند آفیس را هم ندارند! از طرفی دیگر آیا این صحیح است که چون قرار است فرزند ما در آینده، مهارت رانندگی را بیاموزد، از همان کودکی ماشین را در اختیار او قرار دهیم؟
آیا این باور درست است که همه فرزندان ما باید وارد دانشگاه شوند یا باید بتوانند با تمام فضای اینترنت آشنا شوند؟ به نظر من این طرز تفکر اشتباه است. برخلاف باور عمومی، رایانه نمی تواند پژوهشگر تربیت کند. اصلا این طور نیست؛ پژوهشگر باید توانایی انتخاب سوژه، دقت در مشاهده و روحیه نقادی داشته باشد. آیا ابزارها در افزایش این توانایی ها نقشی دارد؟ فناوری باید برای افزایش بهره وری و استفاده از این توانایی ها به استخدام فرد درآید، در حالی که ابزارهایی چون اینترنت و رایانه، افراد را به سمت نابودی این توانایی ها می برد. کپی برداری و استفاده از نرم افزارهای ترجمه و… روحیه پژوهش گری را در بین دانشجویان از بین برده است. به اعتقاد من می توان عرضه این فناوری ها را تا زمانی که اجباری برای در اختیار قرار دادن آن ها وجود ندارد، به تاخیر انداخت، مثلا تا پایان دوره راهنمایی یا دبیرستان. یعنی عرضه بر اساس نیاز واقعی باشد.
به نظر شما مهمترین آسیب های شناختی که از رهگذر ورود وسایل ارتباطی به خانه، متواجه خانواده ها می شود کدامند؟
یکی از بنیادی ترین آسیب های پنهان فناوری، پایین آوردن آستانه تحمل انسان ها در برخورد با محیط و دیگران است. رایانه به فرزند ما می آموزد که هرچه اراده کند، باید خیلی سریع در اختیار او قرار بگیرد. این کودک در آینده حتی مشاغلی که نیاز به صبر و شکیبایی دارند را نمی پذیرد و به سراغ کارهایی که زودبازده و پرریسک هستند می رود.
آسیب دیگر، فاصله گرفتن از دنیای واقعی و فرار از مسئولیت پذیری به دلیل عدم مشارکت در فعالیت های شخصی و جمعی است. کودک به جای آنکه بیاموزد باید کارهای شخصی اش را خودش انجام دهد و در قبال آنها مسئول است، زمان خود را صرف نشستن پای رایانه می کند. این کودک در آینده در قبال مسئولیت های بزرگ زندگی هم هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهد.
آسیب دیگر دور کردن کودکان از فضای واقعی است. فرو رفتن در دنیای خیالی و مجازی آسیب های فراوانی را کودک وارد می کند. حتی تعاملات و ارتباطات اجتماعی در دنیای مجازی مانند بازی های گروهیِ مجازی و یا شبکه های اجتماعی چون فیس بوک، آسیب های جدی به همراه دارد. خانواده ها باید با جایگزینی و استفاده از امکانات و ابزارهای ارتباطی و اجتماعی مناسب، به واقع گرایی و مسئولیت پذیری فرزندانشان کمک کنند. هر چقدر کودک ما زمان بیشتری را صرف رایانه کند، از تعامل با افراد دیگر بازمانده و در مهارت های ارتباطی دچار ضعف خواهد بود. رضایت، سعادت و موفقیت افراد، بیش از آنکه به دانش و داشته های آنها وابسته باشد، به میزان احساس فرد نسبت به خودش و رضایت از موقعیت فعلی اش بستگی دارد. فناوری اگر درست مورد استفاده قرار نگیرد ممکن است فرد را از فرزند بودن، دوست بودن، شهروند بودن، همسر بودن و یک انسان واقعی بودن دور کند.
همچنین یکی از عوامل اصلی در اختلالات خواندن و نوشتن در نوجوانان و جوانان، استفاده نامناسب از فناوری است. بنیاد خواندن بر شنیدن است، اگر کودکی از 2 سالگی تا 6 سالگی مهارت خوب شنیدن را بیاموزد، دامنه واژگان آنها افزایش می یابد و بعدا در دوره های تحصیلی، توانایی درک آنها در خواندن و نوشتن افزایش می یابد. هر چه خانواده ها، در انتقال دانش عمومی، روش های درک و فهم و تجزیه و تحلیل به وسیله داستان، بازی و تعامل را در کودک نهادینه کنند، در یادگیری های بعدی موفق تر خواهند بود. کودکی که اوقات خود را با کامپیوتر و ماهواره سپری می کند، نمی تواند تعاملات اجتماعی مناسبی برقرار کند و از طرفی با فرهنگ و سنت های جامعه دچار تضاد می گردد. اگر رشد ماهیچه عضلانی حرکتی ادراکی کودک، درست و کامل صورت گیرد، بعدها توانایی پردازش اطلاعاتی بهتری خواهد داشت.
متاسفانه کودکان ما امروز به جای انجام بازی-های ظریف و حرکتی و یادگیری مهارت دیدن و شنیدن، از ابتدا با موس و کیبورد آشنا می گردند. این کودک در آینده تحمل و توانایی قلم به دست گرفتن را نخواهد داشت و به این شکل بسیاری از فرصت های بنیادی را از دست می دهد. به عنوان مثال، شما توجه کنید به این نکته که نقاشی کشیدن با رایانه، خلاقیت کودک را از بین می برد. چون تنها با یک دکمه رنگ می زند، با یک حرکت موس شکل خود را ترسیم می کند و… در حالی که نقاشی با قلم و بر روی کاغذ، وقت زیادی از کودک می گیرد، ذهن او را درگیر می کند و از همه مهمتر به خلاقیت او می انجامد.
ما باید به جایی برسیم که با ورود هر فناوری، ابتدا به فلسفه وجودی آن فناوری و بعد به همساز کردن آن فناوری با سبک زندگی خودمان بپردازیم، با این نگاه جامع است که می توان در آینده خانواده ها را در مقابل آسیب های آن واکسینه کرد. به نظر من، همان قدر که فناوری آسایش را فراهم کرده، در مقابل آرامش را سلب کرده است. یعنی فلسفه وجودی بسیاری از وسایلی که امروزه در اختیار ماست، بیشتر آسایش ماست، اما این وسایل به علت کاربردهای ثانویه پیچیده ای که پیدا کرده اند، باعث سلب آرامش شده اند. البته آسیب این وسایل با هم تفاوت هایی دارند. به عنوان مثال، بسیاری از خانواده ها هنوز در نحوه استفاده از ابزار قدیمی چون تلویزیون، دارای برنامه مشخصی نیستند و بیشتر اوقات خود را بیهوده در کنار آن می گذرانند. امروزه یکی از عوامل اصلی در فقر ارتباطی بین اعضای خانواده های ما، همین تلویزیون است. تا حدی که حتی در زمان صرف غذا و مجالس میهمانی، تمام حواس را به خود معطوف کرده است. ما باید بدانیم فناوری مفید است اما اگر قرار باشد، فناوری با فعالیت اصلی زندگی روزمره ما تداخل پیدا کند و جایگزین آنها شود، آسیب های جبران ناپذیری برجای می گذارد. پس ابتدا باید روی فرهنگ استفاده کارآمد و هدفمند از فناوری اقدام کنیم.
به اعتقاد من، آموزش و پرورش در نحوه ورود و کنترل این ابزار در زندگی نقش مهمی دارد. معلمان باید ابتدا، آموزش های لازم را ببینند و سپس به درستی استفاده های مفید از این ابزار را به دانش آموزان آموزش دهند. متاسفانه آموزشهایی که در زمینه کامپیوتر در مدارس داده می شود، نادرست و غیرضروری است. می توان به جای پرداختن به سخت افزار کامپیوتر، قیمت آن ها، تاریخچه رایانه، و زبان های برنامه نویسی منسوخ، به آموزش مهارت کار با ویندوز، عیب یابی و استفاده از ابزارهای آفیس پرداخت. آموزش و پرورش باید به یک استراتژی واحد و منسجم در زمینه سن و میزان ورود رایانه به خانواده ها برسد.
منبع :رصد