واحد اقتصاد تبیان زنجان-
بیمه، عقدى است مستقل و لازم و همانند سایر عقود لازمهاز یکطرف مشمول ادله عامه نسبت به تعهد و التزام طرفین را ملزم به محترم شمردن آن و مراعات شرائطى که مورد توافق طرفین در عقد بیمه قرار گرفته است، مىشمارد و از طرف دیگر باید شرائط کلى صحت عقد در انعقاد قرار داد بیمه لحاظ شود.
بعض از علماء اسلام چون ادله عامه «اوفوا بالعقود» یا «المومنون عند شروطهم» را به عقودى که در زمان نزول حى رواج داشته منحصر دانستهاند; بیمه را مشمول عناوین دیگر از قبیل: هبه مشروط، صلح، ضمان و ... دانسته و مسایل آن را بر بیمه، منطبق کردهاند.
اگر چه بیمه از جهاتى شباهت به عناوین یاد شده دارد ولى روشن است که هر یک از عناوین فوق در اصطلاح و عرف جامعه، معنایى ویژه داشته و شرائط ویژه بخود دارد.
اگر چه مشترکاتى بین مصادیق آن هست ولى تفاوتهایى دارند که حدود هر یک را مشخص مىکند. «بیمه» خود قرارداد خاصى است که در عرف جامعه ارتباطى با عناوین دیگر فقهى ندارد بلکه یک قرارداد رسمى و مستقل است که بیمه گر و بیمه گذار با شرائط ویژهاى بین خود منعقد کرده و ملتزم به مراعات آن مىباشند.
اما اینکه این نوع قرارداد در زمان نزول وحى وجود خارجى نداشته، موجب نمىشود که ادله عامه مانند: «اوفوا بالعقود»، شامل آن نشود. ما مىدانیم که شرع مقدس در «باب عبادات» اصطلاحاتى ویژه خود دارد که بیان آن نیز در زبان وحى آمده است، خواه حقیقتشرعیة را بپذیریم یا معتقد به حقیقت متشرعه باشیم. اما در باب معاملات، اصطلاح خاصى از خود ابداع نکرده است بلکه احکام ویژه اى را در رابطه با همان مصطلحات جارى در عرف جامعه، بیان فرموده است. حضرت امام خمینى قدس سره الشریف در فراگیرى عموماتى مانند «اوفوا بالعقود» گوید:
«... فلا شبهة فى انه لیس للشارع فى باب المعاملات اصطلاح خاص و وضع مخصوص مقابل العقلاء فما هو المسمى لدى العقلاء هو المسمى لدى الشارع و ان تصرف فى بعضها او کلها بزیادة قید او شرط على المسمى...» بیع، اجاره و ... عناوینى بوده که پیش از نزول وحى هم، در مبادلات اجتماعى، جریان داشته است اما مصادیق آن ممکن است گونه هایى داشته باشد، شرائط درستى و نافذ بودن این گونه عقود به لحاظ دو طرف آن، یا شرائط دیگر از سوى شرع مقدس، بیان شده است. ممکن است موارد بسیارى از بیع و اجاره داشته باشیم که در عصر نزول وحى نبوده و اثرى از آن وجود نداشته است.
در هر صورت «اوفوا بالعقود» فراگیر است و شامل هر عقد و قراردادى مىشود مگر عقدى که به جهتى از جهات دیگر فسادى داشته باشد که از قلمرو قاعده خارج شود.
فسادى که موجب بطلان عقد مىشود یا فساد شرعى است که به عللى شرع مقدس آن را فساد دانسته باشد یا فساد عقلى است که عقل سالم و فطرت پاک انسانى که عطیه الهى است آن را فساد بداند. در «عقد بیمه» مىبینیم که همه خردمندان و صاحبنظران و دوراندیشان جامعه از اقشار مختلف، لزوم و صحت آن را امضاء کرده و در بسیارى از موارد اگر بدون استفاده از بیمه و قبل از انعقاد قرارداد بیمه، اقدامى صورت پذیرد آن را زشت مىشمارند و از جهتشرعى نیز اگر شرائط صحت تحقق عقود، مراعات شود مانعى براى نافذ بودن و اعتبار آن وجود ندارد. بنا بر این دلیلى نداریم که از فراگیرى و شمول قواعد عامه نسبت به عقد بیمه، جلوگیرى کنیم.