هيچكس نميدانست كه اين ويلونزن همان «جاشوا بل» يكي از بهترين موسيقيدانان جهان است و نوازندهي يكي از پيچيدهترين قطعات نوشته شده براي ويلون به ارزش سه و نيم ميليون دلار ميباشد. جاشوا بل دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در يكي از تئاتر هاي شهر بوستون، برنامهاي اجرا كرده بود كه تمام بليط هايش پيشفروش شده بود و قيمت متوسط هر بليط يكصد دلار بود.
این يك داستان حقيقي است. نواختن جاشوا بل در ايستگاه مترو توسط واشينگتن پست ترتيب داده شده بود و بخشي از تحقيقات اجتماعي براي سنجش توان شناسايي، سليقه و الويت هاي مردم بود.
نتيجه: آيا ما در شزايط معمولي و ساعات نامناسب، قادر به مشاهده و درك زيبايي هستيم؟ لحظهاي براي قدرداني از آن توقف ميكنيم؟ آيا نبوغ و شگرد ها را در يك شرايط غير منتظره ميتوانيم شناسايي كنيم؟ يكي از نتايج ممكن اين آزمايش مي تواند اين باشد؛ اگر ما لحظهاي فارغ نيستيم كه توقف كنيم و به يكي از بهترين موسيقيدانان جهان كه در حال نواختن يكي از بهترين قطعات نوشته شده براي ويلون است، گوش فرا دهيم، چه چيز هاي ديگري را داريم از دست مي دهيم؟