0

مسابقه شمیم آزادی (در سه محور)

 
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8846
محل سکونت : اصفهان

مسابقه شمیم آزادی (در سه محور)

 

 

 

 

بنام یگانه مهندس هستی

 

(چند نمونه از پاسخ های کاربران به بخش روایت ایثار مسابقه ی شمیم آزادی)

 

گریه و خنده - ترس و وحشت - روز وشب - مرگ و زندگی - هیجان وآرامش - بهشت وجهنم
در
"پایم روی مین بود"
 
1-پای قطع شده ی و خون آلود خود را برداشتم و به طرف بیمارستان شهر دویدم . اما همه جا خراب شده بود و از بیمارستان خبری نبود عده ای از سربازان که مرا در ان وضعیت می دیدند به همدیگر نگاه می کردند و می خندیدند کنار یکی از آنها ایستادم و گفتم بیمارستان صحرایی کجاست می خوام پای قطع شده خودمو پیوند بزنم باز هم سرباز نگاهی به دوستش کرد و هر دو خندیدند 
 
2-بعد از اینکه پایم را درآوردم برای اینکه چاشنی مین عمل نکند با دست چپم محکم رویه پوتین را فشار می دادم و با دست راست خاک توی پوتین می ریختم وقتی که پوتین از خاک پرشد، کوله ام را نیز روی پوتین گذاشتم محکم کوله را به سمت مین فشار می دادم تا مبادا چاشنی مین آزاد نشود
 
3-اینهمه زمین خدا اَد باید پای من بدبخت بره روی مین! خدا لعنت کنه بانی اساسشو.ای ساموئل زیمرمان وَر پریده اولین کسی بود که مین انفجاری مدرن را اختراع کرد! خدا بحق پنج تن لعنتش کند!! خدا انشاا... به زمین گرم بزندشون!! همینطوری توی این افکار چرند و پرندی بودم که از یه بار تو کتاب "آشنایی با صلاح های جنگی"خونده بودم که ناگهان......بووووم!!!
 
4-من گفتم پام روي مين مونده
گفت از عرشياني
گفتم بابا من از فرشيان هم نيستم چه رسد به عرشيان
گفت فاصله اي نداري
 
5-آروم نشستم و با یه تیکه چوب اطراف مینو کندم و بعد با چفیه ام مین را به پام محکم بستم، لی لی کنان به سمت مقر میرفتم که ...بمب...
 
6-از خودم پرسیدم واقعا من اینجا چکار میکنم؟من که تا حالا یه بارم خرمشهر نیومدم و فقط اسمشو شنیدم،اصلا من وسط خرابه های جنگ چه میکنم؟تو دوران جنگ که من هنوز بدنیا هم نیومده بودم؟
 
7-خاك اطراف مين را آهسته كنار زدم با تسمه به پايم بستم و يواش يواش قدم برداشتم رسيدم به يكي از رفقا گفتم نگاه كن پايم رفت روي مين الانم بستم به پايم چكار كنم يك نگاهي كرد ديدم زد زير خنده
 
8- هررزمنده رد می شد می ایستاد ما را نگاه می کرد که هندوانه می خوردیم وگریه می کردیم. شاید فکر می کردند ما موجی های عملیات هستیم . سرهامان را به تاسف به چپ وراست می چرخا ندیم ، های های گریه می کردیم هندوانه می خوردیم .اشک ازچشما نمان سرازیر بود آب هندوانه ازلب ولوچه مان
 
9-ناگهان احساس کردم موجودی روی زمین حرکت می کند و به من نزدیک می شود.
 
یک مار به سرعت به من نزدیک می شد. کارم تمام بود اشهد خود را خواندم و منتظر ماندم تا با نیش مار از پا در بیایم
 
10- مرگ رو جلو چشام می دیدم داشت بهم پوزخند تلخی می زد یه جوری که انگار داره منو مسخره می کنه. می خواستم برم یقه شو بگیرم بگم واسه چی منو مسخره می کنی اما یادم اومد پام گیر این مینه
 
11-پیش خودم گفتم آخه الان چه وقت نخل دیدن بود. عرق پیشونیم رو گرفته بود
 
12-به پائین نگاه کردم، پایم روی مین بود.یه آه جان سوزی کشیدم و خدا رو شکر کردم که پایم زیر یه مین خنثی شده رفته بود.به راهم ادامه دادم
 
13-در همین حالت شک و تردید بودم که ناگهان کسی به آرامی از پشت صدایم کرد:((بَر نِگرد....مُحکِم وایسا سَرِ جات !!))
 
زبانم قفل شده بود!!به آرامی کنار پایم نشست و شروع به وَر رفتن با مین کرد...ده پانزده ثانیه نگذشته بود که احساس کردم از روی زمین پاشد و دست روی کتفم گداشت:((مُ رُ مسخِره کِردی....این مین که کار نِمیکُنه))
 
نمیدانستم لبخند بزنم یا گریه کنم ،با حالت تعجب گفتم:((اِ اِ اِ اِ اکبر تویی که...مطمئنی...نِه...مُ می ترسُم))در همین حینا بود که یکدفعه هلم داد...مین منفجر شد...!!!
 
 
14- صد متری با ماشین فاصله داشتم که ناگهان صدای  انفجار مهیبی مرا به هوا پر تاب کرد و در یک چشم به هم زدن در چند متری به زمین کوبید.
بدنم گرم بود و دردی حس نمی کردم فکر کردم طوری نشده خواستم بلند شوم و بدوم و با سرعت از محل انفجار دور شوم با سر و صورت به زمین خوردم بله درست حدس زدید پای چپ من قطع شده بود.
وقتی به خود آمدم دیدم پای چپم از زیر زانو متلاشی شده و تکه های گوشت و استخوان و لباسم در هم آمیخته و بطور وحشتناکی آویزان شده است پای راستم وضعیت بهتر نداشت استخوان ساق پای راستم نیز خرد شده و گوشتهایش تکه تکه شده یود آما قطع نشده بود دست راستم از ناحیه مچ به پایین متلاشی و انگشتانم نیز استخوان هایش بیرون زده بود.
چه می بایست کرد ؟؟؟؟
 
15-نومید شدم موبایلم را به زحمت فراوانی از جیب سمت راست  شلوارم بیرون اوردم ............. خاموش بود...
 
16-چیزی که روش پا گذاشتی مین مشقیه
 
17-دلم و زدم به دريا و شهادتينم و گفتم و پامو از روش برداشتم و گفتم كه الانه كه حورياي بهشتي بيان من را ببرن
 
18--چشماتوببند و سریع فرار کن....یا زنده یا شهید! شایدم جانباز!!
 
-باشه.... بسم رب الشهدا..........
 
لحظه ای بعد.....بووووووووووم !!!  شهید!!!!!!!!
 
و اینچنین خونین شهر خونین تر شد..........
19- (yassinmoradi)پس از آزادسازی خرمشهر، وارد شهرم شدم. همه جا خرابه و با خاک یکسان شده بود. از نخلستان عبور کردم تا به خانه برسم. سکوت شهر را فراگرفته بود. قدم زنان، نظاره گر نخل های بی سر سوخته بودم که ناگهان وجود شیء ای را زیر پایم احساس کردم. به پائین نگاه کردم، پایم روی مین بود. ناگهان در همان جا به فکر مرگ افتادم می خواستم پایم را از روی مین بردارم چون میدانستم کسی به کمک من نمیاید یعنی کسی از ان مکان عبور نمیکرد که بخواهد کمکم کند اما ناگهان به یاد گفته ی پدرم افتادم ، که همیشه میگفت : ((در نا امیدی بسی امید است )) همان جا نشستم داشتم کرده ها و نکرده ها و بدهکاری ها و ........ را برسی میکردم که نا گهان چیزی به یادم افتاد با خودم گفتم اگر من بمیرم کسی از وجود مین با خبر نمی شود و ممکن است کسی دیگر نیز به این بلا دچار شود . پس با تمام تلاش بدون تکان خوردن دستم را دراز کردم و تکه چوبی نسبتا بلندی را برداشتم و لباسی که همراه داشتم را به سر ان وصل کردم و به صورت پرچم کمی دور تر برافراشتم . شروع به راز و نیاز کردم در حال گریه بودم که به خودم امدم و دیدم غروب شده در همان حال شروع به خواندن نماز شدم قبلا از معلممان شنیده بودم که در صورتی که امکان تکان خوردن نداشته باشیم میتوانیم همانطور فقط نماز را بخوانیم پس من نیز همین کار را کردم . چیزی برای خوردن نداشتم اولین باری بود که این قدر گرسنگی میکشیدم بر خوابم غلبه کردم و شروع به ذکر گویی نمودم. پس از مدتی وقتی به خود امدم صبح گاه بود از تشنگی به خود می پیچیدم . دیگر امید نداشتم میخواستم پایم را بردارم . پس اشهد خودم را خواندم و با نام الله میخواستم پایم را بردارم که صدای موتوری را از دور شنیدم شاید به این سو می امد پس بلند شدم و علم را در دست گرفتم و شروع به تکان دادن کردم خدا رو شکر که مرا دید و به سویم امد اما ناگهان با فریاد من ایستاد و پس از جویا شدن موضوع با احتیاط به سوی من امد او یکی از مبارزان بود و تخصش خنثی کردن مین بود به من اب داد و خود مشغول به خنثی کردن شد بعد از انجام ان به سوی موتور برگشتیم من جلو تر میرفتم و حواسم کاملا جمع خودم بود که ناگهان صدای مهبی شنیدم و به زمین پرتاب شدم دیدم یه مین زیر توده ای از الوار نخل پنهان شده بود و ان برادر مبارز بدون اطلاع پایش را روی ان گذاشته بود همانجا بی حرکت ماندم نمیدانم چرا شاید به دلیل مرگ او شاید به دلیل نریسیدن به فیض شهادت و شاید................ . اما هنوز پس از 30 سال هنوز هر موقع به او فکر میکنم به یاد یک قهرمان اصیل می افتم و تاسف میخورم
 
 (اعلان مسابقه)

 

 

1-مقدمه :

مقاومت مردم خرمشهر، حماسه ای از یاد نرفتنی است. چرا که مردم این شهر در حالی به مبارزه با دشمن پرداختند که از پیش برای این تهاجم و تجاوز آمادگی نداشتند. آنها با سلاح عزم و ایمان به مکتب و عشق و علاقه به میهن اسلامی شان، با دست خالی چنان مقاومت کردند که در تاریخ، بی نظیر ماند. به اعتقاد کارشناسان نظامی، مقاومت بی سابقه ای که در خرمشهر انجام شد، هرگز با دیگر مقاومت ها قابل مقایسه نیست. خرمشهر برای ملت ما تنها یک شهر نیست، بلکه تاریخ گویای پایداری، ایثار و جاودانگی انقلاب است. از این رو، سوم خرداد و فتح این شهر، آیینه گویایی از تاریخ و جغرافیای دفاع مقدس و جهاد آگاهانه و شجاعت مظلومانه این امت است.

روز سوم خرداد ماه، سالگرد حماسه آزادی و فتح خرمشهر پس از گذشت یک سال و نیم اشغال آن به دست بعثیان است. فتح خرمشهر، موجب برانگیختگی احساسات و عواطف پاک ملت ایران شد و هم دلی و وحدت را میان اقشار ملت پدید آورد. حماسه شگرف آزادسازی خرمشهر، پیروزی سروقامتانی را پدید آورد که با فتح آفرینی خود، نهایت ایثار، اوج مظلومیت، انتهای پاک بازی و منتهای توکل را رقم زدند. خرمشهر برای ملت ما تنها یک شهر نیست، بلکه تاریخ گویای پایداری، ایثار و جاودانگی انقلاب است.

 

امام خمينى(ره) هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد , گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را  آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او , و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش , در حال فرارسیدن است.

براین اساس و در راستای پاسداشت گوشه ای از فداکاری ها و از جان گذشتگی های هم میهنان عزیز و رزمندگان مبارز آن دوران و بمناسبت گرامیداشت یاد و خاطره امام راحل(ره)، سایت فرهنگی اطلاع رسانی راسخون تصمیم به برگزاری مسابقه ای تحت عنوان "شمیم آزادی" در سه بخش با عناوین ذیل گرفته است:

الف)بخش شمیم آزادی بمناسبت سالروز فتح خرمشهر

ب) بخش روایت ایثار بمناسبت سالروز فتح خرمشهر

ج) بخش یاد امام بمناسبت رحلت حضرت امام خمینی(ره)

 

2-شرح مسابقه: 

مسابقه در سه بخش برگزار می گردد

بخش اول: بخش شمیم آزادی بمناسبت سالروز فتح خرمشهر

بخش دوم: بخش روایت ایثار بمناسبت سالروز فتح خرمشهر

بخش سوم: بخش یاد امام بمناسبت سالروز رحلت جانگداز حضرت امام خمینی(ره)

با توجه به مدت زمان در نظر گرفته شده برای مسابقه، شرکت در هر سه بخش الزامی می باشد و کاربرانی که در هر یک از بخش ها مشارکت نداشته باشند از مسابقه حذف خواهند گردید.

الف)بخش شمیم آزادی بمناسبت سالروز فتح خرمشهر:

در این بخش، تعداد 17 تصویر جهت پوشش وقایع بازه زمانی ما بین حمله عراق به خرمشهر تا فتح آن توسط رزمندگان اسلام از محتوای 11  فیلم مستند انتخاب شده است. کاربران گرامی باید با استفاده از لینک داده شده به دانلود یا مشاهده مستقیم فیلم ها در سایت بپردازند و در نهایت مشخص کنند که هر یک از تصاویر را در کدام فیلم مشاهده نموده اند و در پاسخ ارسالی نام فیلم را برای آن تصویر ارسال دارند.

(مثال: اگر تصویر شماره 10 را در فیلم"انگیزه های الهی" مشاهده نموده اید، پاسخ برای آن تصویر انگیزه های الهی خواهد بود )

ب) بخش روایت ایثار بمناسبت سالروز فتح خرمشهر:

در این بخش، کاربر بخشی از یک داستان کوتاه را می خواند  و بر اساس احساسات قلبی و تراوشات فکری و با قرار دادن خود بجای رزمنده داستان، در محل نقطه چین و حداکثر در 10 سطر داستان خود را بیان می دارد.

ج) بخش یاد امام بمناسبت رحلت حضرت امام خمینی(ره):

در این بخش تعداد 5 سئوال تستی بمناسبت رحلت حضرت امام خمینی(ره) طرح شده است که کاربر به آنها پاسخ خواهد داد.

 

3- روش پاسخگویی به مسابقه:

در انتهای این پست، 3 کلید وجود دارد که هر کلید مربوط به یک قسمت از مسابقه می باشد. با کلیک بر روی کلید مورد نظر به آن مسابقه وارد شده و پاسخ های سئوالات آن مسابقه را بدست آورده و در محلی یاد داشت نمائید. در انتها و پس از یادداشت پاسخ های هر سه قسمت، کلید "ثبت پاسخ مسابقه" را  در انتهای این پست کلیک نموده و در صفحه باز شده، با توجه به راهنمایی انجام شده پاسخ های خود را وارد نمائید.

4-روند بررسی پاسخ ها و اعلام نتایج:

از بین کاربرانی که کلیه سئوالات مربوط به بخش های "شمیم آزادی"  و "یاد امام" را بطور صحیح پاسخ داده باشند، کاربرانی اولویت خواهند داشت که داستان ارسالی آنها در بخش "روایت ایثار"  به جهت محتوایی و کلامی نسبت به سایرین برتر باشد.

از بین کاربران برگزیده مذکور، بر اساس میزان استقبال از مسابقه، تعدادی به قید قرعه انتخاب و جوایزی به رسم یاد بود به آنها تقدیم خواهد شد.

 

5- زمان مسابقه:

مسابقه از 3 خرداد ماه 1391 مصادف با سالروز فتح غرورآفرین خرمشهر الی 30 خرداد ماه 1391 برگزار می گردد.

 

6- جوایز مسابقه:

بر اساس میزان استقبال از مسابقه، به تعدادی از کاربرانی که موفق به کسب حداکثر امتیاز مسابقه شده باشند، به قید قرعه و به رسم یادبود جوایزی بدین شرح تقدیم می گردد:

کمک هزینه سفر به مشهد مقدس، گیرنده دیجیتال تصاویر تلویزیونی، کارت هدیه، صفحه کلید و ماوس، صفحه کلید ژله ای، فلش مموری 16و8و4 گیگابایتی، ماوس، کیف راسخون، پک فرهنگی، هاب فانتزی، کیف cd در حجم 136 عددی و 250 عددی  و ...

 

7- تذکر و راهنمایی:

1-شرکت در هر سه بخش مسابقه جهت شرکت در قرعه کشی الزامی است.

2-سعی بر آن شده تا فیلم های کم حجم انتخاب شوند تا کاربران عزیز برای دانلود و تماشای آنها با مشکلی مواجه نشوند.

3-جهت سهولت در انتخاب فیلم مرتبط با هرتصویر، تصاویر بگونه ای انتخاب شده است که بیانگر نوعی مفهوم باشند که بر اساس آن مفهوم و با استفاده از نام فیلم، می توان حدس زد که آن تصویر مربوط به کدام فیلم است و سپس با مشاهده آن فیلم، روال پاسخگویی را تسریع نمود. بعنوان مثال: تصویری با مضمون "اسرای دشمن" می تواند مربوط به فیلم "تلفات و خسارات دشمن" باشد.

4-برای بخش تصویری مسابقه، هر پاسخ باید در یک سطر ارائه شود.

5-برای ارسال پاسخ های خود از دکمه پاسخ که در بالای همین پست قرار دارد ، استفاده فرمایید . پاسخ های  شما بعد از ارسال نمایش داده نخواهد شد  و هر کاربر تنها باید یکبار پاسخ مورد نظر خود را ارسال نماید . تنها  در صورت مواجه شدن با پیغام خطا پاسخ خود را مجدد ارسال نمایید ،با ارسال چندین پاسخ به مسابقه از طرف یک کاربر احتمال برکناری کاربر مذکور از مسابقه وجود دارد.

6-از کلیه شرکت کنندگان در مسابقه خواهشمندیم به پاس ارج نهادن به ارزش های دفاع مقدس و فداکاری های مردم و رزمندگان اسلام و بمنظور گسترش و محک دانش و آگاهی خود در رابطه با حماسه فتح خرمشهر، از دریافت پاسخ از سایت های اعلام کننده پاسخ های مسابقه خودداری نمایند.

 

 

 
       
شنبه 6 خرداد 1391  8:00 AM
تشکرات از این پست
aliasghar313 unknown softvswar sr1313 morkaz haj_ghodrat_allah alaleh70 ahmadir64 mollazhi54 qolameali bivafa faghfi alimir hobab1370 hojat20 giba22 drvahid farbooood mosaieb_kh skynima ali3049 yosef21 ayeneh omegaa dokoohe313 abdo_61 borna100 ali3439082 maryamalhaji iman_karbala rohisamadi world313
دسترسی سریع به انجمن ها