0

با کاربران همیشه همراه راسخون.......

 
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✍مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی می ­فرمودند:

 به عقیده من همه­ چیز مردانه­ اش خوب است الا گریه، که زنانه بودنش لطفش بیشتر است. معظم له می­ فرمودند: در قدیم بکائین زیاد بودند مثل آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله، میرزا ابوالقاسم عطار و میرزا اسماعیل ارباب، آیت الله العظمی سید احمد خوانساری رحمه الله در موقع ارتحال فرمودند: از دنیا می روم در حالی که دستم خالی است، ولی به یک چیز امید دارم و آن گریه بر امام حسین علیه السّلام است. وقتی از مرحوم «نظام رشتی رحمه الله» در عالم رویا می­ پرسند: از آن عالم چه خبر؟ مرحوم نظام می­ گوید:

شکر خدا را که در پناه حسینم
عالم از این خوبتر پناه  ندارد

💥سپس می­ پرسند: در آن عالم چه چیز به درد ما می ­خورد؟ ایشان فرموده بودند دو چیز:
1.تقوا، 
2.امام حسین علیه السّلام

📚آداب الطلاب، ج۱ ، ص ۴۳۸

سه شنبه 19 شهریور 1398  11:52 AM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

▼ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام▼

✍چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش می‌گیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید.

 می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند. 

نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد. 

وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود.

📚 از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص۳۴و۳۵

سه شنبه 19 شهریور 1398  12:39 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی

گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد. "عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟ دنيا دار ابتلاست...

 با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند. 
چطور مي‌شود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟ مي‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.  خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.

💥شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و مي‌خواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيري‌ات" را بطلبي...

سه شنبه 19 شهریور 1398  12:40 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

📕#حکایت_پرنده_نصیحتگو

یک شکارچی، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی‌شوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو می‌دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می‌دهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانه‌ات بنشینم به تو می‌دهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم. مرد قبول کرد. پرنده گفت:
پند اول اینکه:  سخن محال را از کسی باور مکن.

مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست.. گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور.برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.

پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متاسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت می‌شدی. مرد شگارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله‌اش بلند شد. پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟ مرد به خود آمد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو.

پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم.

پند گفتن با نادان خواب‌آلود مانند بذر پاشیدن در زمین شوره‌زار است.

✍برگرفته از: مثنوی معنوی
📔دفتر چهارم

سه شنبه 19 شهریور 1398  12:41 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✨﷽✨

✅اعتراف یزید بن معاویه

✍هنگامی که وسایل غارت شده کربلا را به شام، نزد یزید بن معاویه بردند، در میان آنها پرچم بزرگی وجود داشت که پاره پاره شده بود ولی دستگیره آن، صحیح و سالم بود. یزید با تعجب پرسید: «این پرچم را چه کسی حمل می کرد؟» پاسخ دادند: «عباس بن علی »

یزید از روی تعجب، چندین بار بلند شد و نشست و گفت: «به این پرچم نگاه کنید که بر اثر ضربات نیزه و شمشیر،جایی از آن سالم نمانده؛ به جز دستگیره آن که علمدار، آن را با دست خود حمل می کرده است.سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد که پرچمدار، تمام ضربات نیزه و شمشیر را که بر دستش وارد می شده تحمل می کرده ولی پرچم را رها نساخته است. این چنین است رسم وفاداری برادر نسبت به برادرش.» 
 
📚دین و تمدن(حومانی لبنانی) جلد ۱، 
ص ۲۸۸
‌‌

سه شنبه 19 شهریور 1398  12:45 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✅فضیلت زیارت عاشورا

✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در ڪتاب “داستانهای شگفت” حڪایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده‌اند که خلاصه آن چنین است:

یکی از علمای نجف حدود یک‌صد سال پیش،در خواب حضرت عزراییل را می‌بیند. پس از سلام می‌پرسد: از کجا می‌آیی؟ملک الموت می‌فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می‌پرسد: روح او در چه حالیست؟عرزاییل می‌فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ‌های عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.

آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است فرمود:نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت وبیان احکام! فرمود: نه گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا

💥نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی‌توانست بخواند، نایب می‌گرفت.

📚داستان‌های شگفت،  حکایت١١٠

چهارشنبه 20 شهریور 1398  11:35 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✍جوانی با دوچرخه اش با پيرزنی برخورد کرد
و به جاي اينکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جايش بلندشود، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود؛

سپس راهش را کشيد و رفت! پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است. جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجونمود؛ پيرزن به او گفت: زياد نگرد؛  مروت و مردانگی ات به زمين افتاد و هرگز آن را نخواهی يافت..

"زندگی اگر خالي از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هيچ ارزشی ندارد" "زندگی حکايت قديمي کوهستان است! صدا می کنی و مي شنوی؛پس به نيکی صدا کن، تا به نيکی به تو پاسخ دهند "

  ‌‌

شنبه 23 شهریور 1398  6:04 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

👌 داستان کوتاه پندآموز

✍ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب ، ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰن آﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺨﺮم ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم .. ﭘﯿﺮزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آﻧﺮوز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ. وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ . .

ﻣﺎت و ﻣﺒﻬﻮت اﺷﮑﺮﯾﺰان ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ.
اﺷﮑﻬﺎﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﺷﺎن ﻫﺪر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺮای اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازﻩ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﻫﺮﮐﺪام ﺑﺪﻧﺒﺎل ﺧﺸﻨﻮدی دﯾﮕﺮی ﺑﻮدﻧﺪ. ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﮔﺮ ﮐﺴﯽ را دوﺳﺖ داری ﯾﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮدن او ﺳﻌﯽ و ﺗﻼش زﯾﺎدی اﻧﺠﺎم دﻫﯽ.

ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺮف
ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ آن ﻋﻤﻞ ﮐﺮد🌹

✨امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
 «برای من به بازار رفتن و خرید یک درهم گوشت برای خانواده ام که میل به گوشت دارند، از بنده آزاد کردن دوست داشتنی تر است .»

📚 وسائل الشیعة ص ۲۵۱

شنبه 23 شهریور 1398  6:09 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✅فضیلت زیارت عاشورا

✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در ڪتاب “داستانهای شگفت” حڪایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده‌اند که خلاصه آن چنین است:

یکی از علمای نجف حدود یک‌صد سال پیش،در خواب حضرت عزراییل را می‌بیند. پس از سلام می‌پرسد: از کجا می‌آیی؟ملک الموت می‌فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می‌پرسد: روح او در چه حالیست؟عرزاییل می‌فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ‌های عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.

آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است فرمود:نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت وبیان احکام! فرمود: نه گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا

💥نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی‌توانست بخواند، نایب می‌گرفت.

📚داستان‌های شگفت،  حکایت١١٠

شنبه 23 شهریور 1398  6:10 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

@Pqd1361
#حکایت

💠 جنازه‌ای که کسی بالای سرش حاضر نشد؟!

🔹شيخ بهائى مى گويد : از مردى مورد اطمينان شنيدم ، گنهكارى از دنيا رفت ; همسرش براى انجام مراسم تغسيل و تكفين و تدفين از مردم درخواست كمك كرد ، ولى شدت نفرت مردم نسبت به آن گنهكار به اندازه اى بود كه كسى براى انجام مراسم حاضر نشد ، به ناچار كسى را اجير كرد كه جنازه را به مصلاى شهر ببرد ، شايد اهل ايمان به انجام مراسم اقدام كنند ، ولى يك نفر براى حضور در مراسم حاضر نشد !

🔹پس جنازه را به وسيله اجير به صحرا برد تا آن را بى غسل و كفن و نماز دفن كند .نزديك آن صحرا كوهى بود كه در آن كوه زاهدى مى زيست كه همه عمر به عبادت گذرانده بود و ميان مردمى كه در آن نزديكى مى زيستند مشهور به زهد و تقوا بود . همين كه جنازه را ديد از صومعه خود به سوى جنازه رفت تا در مراسم او شركت كند ، اهل آن اطراف وقتى اين مطلب را شنيدند به سرعت خود را به آنجا رساندند تا همراه عابد در مراسم مربوط به ميت حاضر شوند.

🔹مردم سبب شركت كردن عابد را در مراسم آن گنهكار از شخص عابد پرسيدند ، گفت : در عالم رؤيا به من گفتند فردا از محل عبادت خود به فلان موضع از صحرا برو ، در آنجا جنازه اى است كه جز يك زن كسى همراه او نيست ، پس بر او نماز گذار كه او مورد آمرزش و عفو قرار گرفته است .مردم از اين واقعه تعجب كردند و در دريايى از حيرت فرو رفتند . عابد همسر ميّت را خواست و از احوالات ميت پرسيد ، همسر ميت گفت : بيشتر روزها دچار يكى از گناهان بود .

🔹 عابد گفت: آيا عمل خيرى از او سراغ دارى؟ گفت: آرى سه عمل خير از او مى ديدم:
1️⃣ هر روز پس از ارتكاب گناه، جامه هايش را عوض مى كرد و وضو مى گرفت و خاشعانه به نماز مى ايستاد.
2️⃣ هيچ گاه خانه اش از يتيم خالى نبود و بيش از مقدارى كه به فرزندان خود احسان مى كرد به يتيم احسان مى نمود .
3️⃣ هر ساعت از شب بيدار مى شد مى گريست و مى گفت: پروردگارا! كدام زاويه از زواياى دوزخ را با اين گنهكار پُر خواهى كرد؟!

 📎برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز، نوشته استاد حسین انصاریان

شنبه 23 شهریور 1398  6:14 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی

گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد. "عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟ دنيا دار ابتلاست...

 با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند. 
چطور مي‌شود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟ مي‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.  خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.

💥شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و مي‌خواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيري‌ات" را....

شنبه 23 شهریور 1398  6:16 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

🔅💠🔅                         
💠🔅
🔅                 
🔴 کم خونی در کلام آیت الله تبریزیان : 

✍️از نشانه های کم خونی زرد شدن چهره و تارشدن دید بعد از برخاستن است به رغم آنکه امروزه مردم گرسنه نیستند ، ولی بر اثر ناسالم بودن غذا و آلودگی هوا مشکل کم خونی دارند . کم خونی براثر کمبود هموگلوبین یا گلبول قرمز و یا پلاکت پدید می آید. اولین درمان آن گوشت کباب یا بریان است که باید به عنوان غذا مصرف شود و درمان دارویی محسوب نمی شود .

✅ گوشت کباب شده 
گوشت سبب زیاد شده خون می شود ، به شرط آنکه بریان شود .

✅ باقلا با پوست 
 باقلا درمان کم خونی و خون ساز است ودرمانی ریشه ای به حساب می آید. زیرا مغز استخوان را ترمیم و زیاد می کند و مغز استخوان عضوی است که خون تولید می کند .امام صادق علیه السلام می فرمایند " خوردن باقلا مغز استخوان را زیاد می کند و سبب تولید خون تازه می شود .

✅ شکر نی شکر 
مراد از شکر ، شکری است که از نیشکر تهیه شده باشد . چنان که در روایت آمده است امام صادق علیه السلام حجامت کردند و به کنیز (یا دختر) امر کردند که سه تا قند بیاور سپس فرمودند زیرا شکر بعد از حجامت خون صاف وارد می کند و حرارت را قطع می کند . و همچنین درباره شکر نی شکر نقل شده است که خون زیاد را برمی گرداند و نیرو را زیاد می کند .

✅ خوردن تره 
تره درمان کم خونی است. چنان که در روایت آمده است. در مدینه به بیماری سختی مبتلا شدم و نزد امام کاظم علیه السلام آمدم ، امام فرمودند می بینم صورتت زرد است ، عرض کردم بله امام فرمودند تره بخور ، من هم خوردم و خوب شدم . البته زردی چهره می تواند معلول صفرا نیز باشد . ولی به قرینه روایات مراد کم خونی بوده .

سه شنبه 26 شهریور 1398  1:08 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

🔹در ٤٠ سالگی افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل همند.
(حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می آوردند)؛

🔸در ٥٠ سالگی زشت و زیبا مثل همند.
(مهم نیست چقدر زیبا باشین. توی این سن چروک ها و لک های تیره رو نمیشه مخفی کرد)؛

🔹در ٦٠ سالگی مقام بالا و پایین مثل همند.
(بعد از بازنشستگی حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رییسش اجتناب می کنه)؛

🔸در ٧٠ سالگی خونه‌ی بزرگ و کوچک مثل همند.
(تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه)؛

🔹در ٨٠ سالگی پول داشتن و نداشتن مثل همند 
(حتی موقعی که بخواین پول خرج کنین، نمی دونین کجا باید خرجش کنین)؛

 🔸در ٩٠ سالگی خواب و بیداری مثل همند. 
(بعد از بیداری نمیدونين چیکار كنين)؛

 💠زندگی رو آسون بگیرین. برای ابدیت چیزی ذخیره کنیم
پس تمام فشارهای زندگی رو فراموش کن و ازش لذت ببر

سه شنبه 26 شهریور 1398  1:09 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✅هشت خاصیت تربت امام حسین علیه السلام

1- امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
سجده كردن بر تربت امام حسين عليه السلام هفت حجاب را از (منع قبولى آن) نماز بر مى دارد.

2- ذكر با تسبيح تربت سيّدالشّهدا براى هر ذكر چهل حسنه در نامه اعمال مى نويسند، و حتّى بدون ذكر، تسبيح را در دست چرخاندن هر يك بيست حسنه دارد.

3 - هر گاه كام نوزاد را با تربت سيّد الشّهداء باز كنند مانند اكسيرى كه مس ‍ را به طلا مبدل ميسازد و وجود نوزاد را از هر پليدى دور نموده و محبّت اهل بيت رسول خدا صلی الله علیه و آله را در دل او مى كارد.

4 - بر لحد يعنى قبر هر ميّتى كه تربت كربلا باشد از عذاب قبر رهانيده ميشود.

5 - تربت كربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد كما اينكه بسيار تجربه شده است و در كتب مختلف ذكر گرديده است .

6 - خاك مقتل حسين بن على عليه السلام حصن ، يعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ، و هر كس آن را با خود حمل نمايد، محفوظ خواهد ماند.

7- آرام بخش تلاطم موّاج درياهاست يعنى هرگاه دريا به تلاطم آيد، و چاره از همه جا قطع گردد،كمى تربت كربلا بر آن بپاشند دريا آرام ميگيرد.

8 - تربت مظلوم كربلا تحفه حوريان بهشت است آن گاه كه در روز قيامت ماه و خورشيدى نيست تا نور افشانى كند و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گيرد،

💥 به دستور خداوند خاك كربلا كه تربت سيّدالشّهداء عليه السلام مى باشد برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود و نور عظيمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى كند و همه ديدگان را خيره مى سازد كما اينكه خورشيد چشم انسان را مى زند و كسى نمى تواند مستقيم به آن نگاه كند...

📚كشكول النور ج ۱ ص ۱۸۶
📚سفينة النّجاة ص۷۲ - بحار الانوار ج۱۰

سه شنبه 26 شهریور 1398  1:10 PM
تشکرات از این پست
amir1399
amir1399
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1398 
تعداد پست ها : 43
محل سکونت : ایلام

پاسخ به:با کاربران همیشه همراه راسخون.......

✅حکایتی زیبا و خواندنی
شکر نعمت

✍️روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا می زند. اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود. به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد
تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند!

کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود! بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!! بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید!! این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید!! اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند. به خداوند روی می آوریم!!

💥بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!!

سه شنبه 26 شهریور 1398  1:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها