پاسخ به:بانک مقالات علوم و فنون دریایی
امكان غني سازي آرتميا اروميانا (Artemia urmiana) با باکتريهاي پروبيوتيکي با استفاده از مخلوط 5 گونه از باسيلوسهاي پروبيوتيکي گرم مثبت در اسفند ماه سال 1383 ارزيابي شد. آزمايش در طرح کاملا تصادفي در قالب 4تيمار از مخلوط باسيلوسهاي پروبيوتيکي به نامهاي آکوا- 1، آکوا- 2، آکوا- 3 و آکوا-4 و غلظتي معادل 3.18×105 باکتري به ازاي هرميلي ليتر در سوسپانسيون محيط غني سازي انجام شد. ارزيابي غني سازي ناپلي آرتميا با هر يک از مخلوط هاي باکتريايي مذكور ازناپليهاي آرتميا در زمانهاي صفر، 0.5، 2، 4، 8، 10 و 24 ساعت پس از شروع غني سازي، به طريق حجمي نمونه برداري و پس از انجام کشت ميکروبي، شمارش گرديد. نتايج نشان داد که با گذشت زمان باکتريهاي الحاق شده به ناپلي در تمام تيمارها افزايش پيدا کردند و بين زمان غني سازي و تعداد باکتريهاي الحاق شده به ناپلي همبستگي مثبت معنادار مشاهده شد (P<0.01). پس از 24 ساعت قرار گرفتن ناپلي در سوسپانسيون غني سازي، گونه هاي باکتريايي مخلوط آکوا -3 در بيشترين سطح (ناپلي/ باکتري 5.31±0.36×103) به ناپلي آرتميا الحاق گرديد و با ديگر مخلوطهاي باکتريايي اختلافات معنادار نشان داد (P<0.05). آزمايش نشان داد كه توانايي آرتميا اروميانا در ارتباط با غني شدن با باکتريهاي پروبيوتيک نسبتا بالاست و رفتار آن نيز در برابر هر يک از مخلوطهاي مختلف باکتريايي کاملا متفاوت است.
نسخه قابل چاپ
تاثير نگهداري کوتاه مدت (3، 6 و 9 ساعت) تخمکهاي يک ماده بالغ تاسماهي ايراني در خارج از بدن ماهي در محيط سلومي و محيط PSACF1 و در دماي 4oC و 18oC بر درصد لقاح، تفريخ و بدشکلي مورد مطالعه قرار گرفت. در اين آزمايش از يک مولد ماده و سه مولد نر رسيده استفاده شد. مولدان به روش رايج مورد تزريق قرار گرفتند و پس از جمع آوري اسپرم و تخمک، تخمکها فيلتر شدند. سلوم حاصل از آنها نيز براي آزمايشهاي مربوط به نگهداري تخمک مورد استفاده قرار گرفت. به منظور شبيه سازي مايع سلومي و طراحي محيط PSACF ترکيب 26 نمونه مايع سلومي استحصالي از 18 مولد ماده به طور جداگانه تجزيه شد، همچنين عوامل pH و فشار اسمزي براي هر نمونه تعيين و در نهايت محيطPSACF ساخته شد. اين آزمايش با 12 تيمار و 3 تکرار براي هر تيمار انجام شد. به منظور نگهداري تخمک از مقدارCC5 معادل 300 عدد تخمک براي هر ظرف استفاده شد که بعد از نگهداري به مدت 3، 6 و 9 ساعت براساس طرح آزمايش در محيط سلومي و محيط PSACF و در دماي 4oC و 18oC تخمکها لقاح داده شدند. تخمكها بعد از رفع چسبندگي به انکوباتور يوشچنکو منتقل شدند. درصد لقاح و تفريخ و لاروهاي بدشکل براي هر تکرار و تيمار تعيين شد. نتايج نشان داد كه تاثير زمان و محيط نگهداري بر درصد لقاح تفريخ و بدشكلي معنادار بود (P<0.05). دماي نگهداري روي درصد لقاح اثر معناداري داشت (P<0.05) اما اثر آن بر درصد تفريخ و بد شكلي معنادار نبود (P<0.05). به طور کلي درصد لقاح و تفريخ با گذشت زمان نگهداري از 3 ساعت به 9 ساعت كاهش يافته و درصد بدشکلي افزايش مي يابد. آثار متقابل دما و زمان و محيط بر درصد لقاح، تفريخ و بد شكلي معنادار بود (P<0.05). در مجموع بهترين تيماري که از نظر درصد لقاح و تفريخ و بدشکلي براي اهداف نگهداري پيشنهاد مي شود، تيمار 3 (محيط PSACF + دما 3h+18oc) مي باشد.
تاثير سطوح پروتئين و انرژي جيره غذايي بر رشد و تركيب بدن بچه ماهي آزاد درياي خزر (Salmo trutta caspius) در يك آزمايش تغذيه اي با سه سطح پروتئين 45، 50، و 0.55 و دو سطح انرژي کل 4200 و 4600Cal/g جيره غذايي در سه تكرار انجام شد. بچه ماهيان با ميانگين وزني 3.8±0.1g به مدت 60 روز با جيره هاي آزمايشي تغذيه شدند. نتايج نشان داد افزايش وزن بدن، ضريب تبديل غذايي، ضريب رشد ويژه و نسبت بازده پروتئين به طور معناداري تحت تاثير پروتئين و انرژي جيره قرار گرفتند (P<0.05). در يک پروتئين ثابت با افزايش انرژي، شاخصهاي رشد افزايش يافتند و در يک انرژي ثابت نيز شاخصهاي رشد با افزايش پروتئين تا سطح 50% افزايش داشتند. شاخصهاي رشد در ماهيان تغذيه كرده از جيره با پروتئين 50% و انرژي بالا 4600Cal/g، به طور معناداري بيشتر از ماهياني بود كه از ديگر سطوح پروتئين و انرژي تغذيه كرده بودند (P<0.05). از نظر تركيبات بدن ميزان پروتئين با افزايش پروتئين جيره افزايش اما بين پروتئين 50 و 55% از اين نظر اختلافي نبود (P<0.05). ميزان چربي بدن ماهياني كه از پروتئين بالاتر تغذيه كرده بودند به طور معناداري از ماهياني كه از پروتئين پايينتر استفاده كرده كمتر بود (P<0.05). ميزان رطوبت و خاكستر لاشه تحت تاثير سطوح پروتئيني جيره قرار نداشت. ميزان چربي بدن ماهياني كه از انرژي بالاتر تغذيه كرده بودند به طور معناداري بيشتر از ماهياني بود كه از انرژي كمتر تغذيه شده بودند (P<0.05)، اين وضعيت براي رطوبت رابطه عکس داشت. پروتئين و خاكستر نيز تحت تاثير ميزان انرژي جيره قرار نداشتند، با توجه به تتايج حاصل براي بچه ماهيان آزاد درياي خزر جيره با ميزان پروتئين 50% و انرژي کل 4600Cal/g پيشنهاد مي گردد.
Triops از سخت پوستان آبشش پاست و عموما بنام ميگوي بچه وزغي شناخته مي شود. اولين نمونه از Triops در سال 1383 از آبگيرهاي بهاري اطراف درياچه اورميه جمع آوري گرديد. خصوصيات مورفولوژيك و مورفومتريک نمونه ها به وسيله لوپ و ميكروسكوپ نوري بررسي شد و گونه آن با توجه به اطلاعات به دست آمده cancriformis تشخيص داده شد. بدن شامل سر و تنه (سينه و شکم) است كه به وسيله يك سپر بزرگ پشتي پوشانده شده است. ميانگين طول کل، طول سپر، عرض سپر و طول چنگال دمي بترتيب 4.40، 1.69، 1.50 و 2.14Cm اندازه گيري شد. قسمت جلوي سپر داراي يک جفت چشم مرکب برجسته و يک چشم کوچک در وسط آنها مي باشد. ناحيه دهاني سر داراي ضمايم خاصي شامل شاخكهاي اوليه و ثانويه و آرواره فوقاني و تحتاني است كه به وسيله يك زايده لب مانند پوشيده شده اند. سينه شامل 11 قطعه است و هر قطعه داراي يك جفت زايده (پاهاي سينه اي) مي باشد. يازدهمين جفت پاي سينه اي جنس ماده حامل کيسه تخم است. زوايد قبل از يازدهمين زايده به منظور حركت و گرفتن غذا بوده و اغلب براي تنفس به كار مي روند. قسمت ابتدايي شكم شامل 66 جفت عضو ضميمه نازك و مو مانند است كه با حركات منظم به حركت غذا به طرف شيار غذايي كمك مي كنند. ناحيه انتهايي شكم به دم و به دنبال آن دو شاخه بلند چنگال دمي ختم مي شود.
عوامل بسيار زيادي از قبيل باد، جزر و مد، چگالي و گراديان فشار باعث به وجود آمدن جريانهاي دريايي و اقيانوسي مي شوند. لايه هاي مختلف با داشتن چگاليهاي متفاوت، باعث حركت آب از لايه اي با چگالي بيشتر به سمت لايه اي با چگالي كمتر و در نتيجه ايجاد جرياني به نام زمينگردوار مي شوند. در اين تحقيق سواحل شمالي خليج فارس به دليل اهميت آن بررسي شدند. روش تحقيق براساس حل معادلات حاكم بر جريانهاي زمينگردوار و استفاده از روش تفاضلهاي متناهي2 با اعمال شرايط مرزي و اوليه و شرايط پايداري مناسب استوار است. با استفاده از داده هاي 30 ايستگاه در منطقه خليج فارس و همچنين محاسبه شيب بين دو لايه با در نظر گرفتن تغييرات چگالي و عمق در راستاهاي طول جغرافيايي (49o71' تا 52o34') و عرض جغرافيايي (26o25' تا 28o11') مقادير سرعتهاي u و v در فصل بهار به دست آمدند. نتايج حاصل با اندازه گيريهاي به عمل آمده و همچنين نتايج حاصل از مدلهاي رياضي براي خليج فارس مقايسه گرديد و تطابق نسبتا مناسبي را نشان داد. براساس نتايج ارائه شده در اين تحقيق، سرعت جريانهاي زمينگردوار طي فصل بهار به ميزان حداکثر 0.01m/s و حداقل آن در اين فصل به ميزان 0.0001m/s مي باشد.
تاثير چهار جيره فيتوپلانكتوني شامل Tetraselmis sp. Chaetoceros sp. Isochrysis galbana و مخلوط آنها بر پاروپاي Acartia clausi درياي خزر طي دوره بلوغ و در شرايط آزمايشگاهي مطالعه شد، عوامل توليد مثلي (توليد تخم و قابليت تخم گشايي) و تغذيه اي (ميزان توليد پلت مدفوعي) به عنوان شاخص استفاده شد. ميزان توليد تخم پاروپا طي زمان بسته به نوع جيره غذايي متفاوت بود.بيشترين و كمترين ميزان توليد تخم به ازاي هر ماده بالغ در روز به ترتيب در جيره مخلوط و جيره Tetraselmis sp. مشاهده شد و بين جلبك هاي I.galbana و Chaetoceros sp. اختلاف معنا داري ديده نشد (P ? 0.05). قابليت تخم گشايي در جيره هاي انفرادي اختلاف معناداري را با يكديگر نشان نداد، در حالي كه در جيره مخلوط بالاترين ميزان تخم گشايي ديده شد و با جيره هاي انفرادي اختلاف معناداري را نشان داد (P ? 0.05). ميزان توليد پلت مدفوعي نيز با افزايش سن موجود متفاوت بود، به طوري كه با افزايش سن موجود، روند كاهشي در ميزان توليد پلت مدفوعي ديده شد. بين جيره هاي انفرادي و مخلوط جلبكي از نظر توليد پلت مدفوعي اختلاف معناداري ديده نشد (P ?0.05). و تمام جلبك ها به وسيله A. clausi خورده شدند. بين ميزان توليد تخم و پلت مدفوعي ارتباط نزديكي مشاهده گرديد. نوع جيره غذايي بر طول عمر ماده هاي بالغ تاثير گذاشت. نتايج نشان داد كه هم آوري پاروپاي A. clausi به نوع غذا ارتباط دارد. بنابراين، براي توليد انبوه اين گونه زئوپلانكتوني جيره غذايي مخلوط به عنوان بهترين غذا و در مرحله بعد به ترتيب جلبك هاي I. galbana و Chaetoceros sp. به عنوان جيره هاي غذايي انفرادي اهميت دارند، در حالي كه جلبك Tetraselmis sp به عنوان يك جيره انفرادي محسوب نمي شود.
بازتاب امواج از ساحل و تاثير نفوذ پذيري بر ميزان آن با استفاده از روش منسارد بررسي شد. نتايج نشان داد با افزايش هد سيال، مقداري از آن به درون بستر نفوذ مي كند كه به آن مكش گويند. در اين حالت خطوط جريان به بستر نزديك شده، باعث افزايش سرعت جريان در نزديك بستر و تنش روي بستر تا 2.5 برابر مي شود. بر عكس با كاهش هد، سيال از درون بستر به بيرون تراوش مي كند و پديده جوشش حاصل مي شود. متوسط سرعت نيز در نزديك بستر كاهش پيدا مي كند و از تنش تا 70% كاسته مي شود. ضريب بازتاب امواج با افزايش تيزي موج براي سواحل نفوذ پذير تا 1.5 برابر كاهش مي يابد و همچنين با افزايش شاخص تشابه شكست ضريب بازتاب موج تا 2 برابر افزايش و با افزايش نفوذپذيري ضريب بازتاب كاهش مي يابد. براي بررسي نفوذ پذيري بر بازتاب امواج از 7 موج منظم در محدوده تيزي 0.02- 0.04 در آب عميق استفاده شد. در بحث جريان درون بستر با افزايش شيب بستر (1:3) براي نفوذ پذيري هاي خيلي كم، كم، متوسط، زياد و خيلي زياد نتايج مطالعات قبل و با كمي اختلاف در شكل جريان كه به صورت مارپيچي بيضوي كشيده بودند، به دست آمد.
تاثير چند استروئيد جنسي بر رسيدگي جنسي تخمك ها بررسي شد. مولدان بالغ از يك استخر پرورشي صيد و به آنها سرم فيزيولوژي، HCG، LRH-A2 و CPH تزريق گرديد. نمونه هاي خون از دوازده مولد در يك دوره 48 ساعته پس از تزريق اول، در يك برنامه تزريق دو مرحله اي برداشته شد. شش مولد از نه مولدي كه به آنها هورمون تزريق شد، تخم ريزي كردند. مقادير تستوسترون و 17 بتا- استراديول در اين مولدان در مقايسه با مولدان شاهد ابتدا افزايش يافت. در مولدان تخمريزي كرده و تخمريزي نكرده مقادير هر دو استروئيد به ترتيب پس از 24 و 30 ساعت پس از تزريق اول كاهش يافت. بيشترين مقدار 17 آلفا- هيدروكسي پروژسترون در مولدان تخم ريزي كرده سي ساعت پس از تزريق اول مشاهده شد. اين تغييرات همزمان با اوولاسيون تخمك ها بود. مقدار 17 آلفا- هيدروكسي پروژسترون در مولدان تخم ريزي نكرده تا انتهاي آزمايش افزايش يافت. تغييري در مقادير اين استروئيد در پلاسماي مولدان شاهد مشاهده نشد. بنابراين به نظر مي رسد كه 17 آلفا- هيدروكسي پروژسترون يكي از استروئيدهاي القا كننده بلوغ نهايي در تخمك هاي مولدان اين ماهي استخواني باشد.
با استفاده از نمونه برداري ماهانه از فراواني طولي ماهي شير حاصل از صيد تجاري در سواحل استان هرمزگان، شاخصهاي رشد برتالانفي اين گونه محاسبه گرديد. شاخص رشد 0.42 (K) (در سال) و طول (چنگالي) بي نهايت 140cm به کمک روش الفان تخمين زده شد. سن در طول صفر (t0) به کمک فرمول تجربي پائولي -0.26 محاسبه شد. در نهايت معادله رشد براي گونه فوق به صورت Lt=140[1-exp(-0.42(t+0.26))] محاسبه شد. مرگ و مير کل به کمک منحني خطي صيد 1.47 (در سال)، مرگ و مير طبيعي به وسيله فرمول تجربي پائولي 0.49 (در سال)، و مرگ و مير صيادي 0.98 (در سال) برآورد گرديد. رابطه طول چنگالي و وزن در ماهي شير به صورت W=0.0076FL2.9826 محاسبه شد. اين معادله نشان مي دهد که رشد ماهي شير همگون است. در اين تحقيق دلايل چندي نشان مي دهند که ذخاير ماهي شير در سواحل استان هرمزگان زير فشار صيادي است، از اين رو به منظور پايداري ذخاير آن بايد مديريت موثرتري در اين زمينه صورت گيرد.
در اين مقاله سعي شده است روابطي را براي ضرايب انعکاس و پراکنش صوت از سطح و بستر دريا ارايه دهيم. براي اين منظور از مدل دو مقياسي يا TSM براي مدل کردن ضريب پراکنش استفاده شد. در اين مدل، طيف به دو بخش بزرگ مقياس و کوچک مقياس تقسيم مي شود. بخش بزرگ مقياس ازبره (lobe) اصلي شاخص پراکنش شکل مي گيرد و بخش کوچک مقياس يک هاله را شکل داده و پراکنش را تعريف مي کند. بنابراين، ضرايب انعکاس و پراکنش سطح آب به ترتيب به شکل معادلات 12 و 14 و ضرايب انعکاس و پراکنش بستر نيز به شکل معادلات 15 و16 قابل تعريف خواهند بود.
در اين تحقيق آثار عوامل جوي بر اقليم خليج فارس و نقش آنها در تغييرات جريان هاي اين منطقه با استفاده از آمار دراز مدت تبخير، ميزان بارندگي و دماي آب براي ايستگاه هاي سواحل شمالي خليج فارس و مقايسه آنها با يكديگر، تفسير و بحث شد. نتايج حاصل بيانگر افزايشي در حدود Co1 در ميانگين دماي سال هاي اخير نسبت به يك دوره دراز مدت مي باشد كه اين موضوع تغييرات در ميزان تبخير، بارندگي، سرعت باد و افزايش ناپايداري ستون آب را در بر خواهد داشت.
تاثير محرك رشد اپتيمون و عوامل رشد و بازماندگي بچه فيل ماهي (Huso huso)، به مدت 8 هفته در كارگاه تكثير و پرورش ماهيان خاوياري آق قلا در استان گلستان بررسي شد. براي اين كار اپتيمون به جيره غذايي بچه فيل ماهي در سه سطح 0.15، 0.25 و 0.35% اضافه گرديد. آزمايش درون مخازن پلي اتيلن L500 كه با حدود L350 آب پر شده بود انجام شد. تعداد 25 قطعه بچه فيل ماهي (با وزن متوسط g 1.04± 21.2) درون مخازن ذخيره سازي و روزانه 5 وعده تغذيه شدند. نتايج نشان داد كه افزودن اپتيمون در جيره غذايي بچه فيل ماهي سبب افزايش وزن، ضريب رشد ويژه، شاخص وضعيت، ميزان بازماندگي و كاهش ضريب تبديل غذايي و شاخص قيمت شده است. حداكثر بهبود فاكتورهاي رشد در سطح 0.25% اپتيمون در جيره غذايي بچه فيل ماهي مشاهده گرديد. در ساير تيمارها اگر چه افزايش رشدي مشاهده گرديد اما اين تفاوت معنادار نبود. (P³0.05).
ارتباط غذايي پرندگان ساحلي و آبزيان از جمله تركيب گونه اي، ساختارهاي غذايي و ارجحيت غذايي آنها و همچنين تركيب گونه اي كفزيان، ساختار بستر، دانه بندي رسوبات، ميزان كل مواد الي (TOM)، شاخص هاي زيستي و ارتباط بين ماكروفون هاي تشكيل دهنده غذاي پرندگان ساحلي در خوريات ماهشهر از آذر ماه 78 تا مرداد 79 (8 ماه) مورد بررسي قرار گرفت. براساس، 99 قطعه پرنده از دو خور دورق و زنگي شكار شد كه به 5 خانواده، 10 جنس و 14 گونه متعلق بودند. بيشترين درصد فراواني آنها بترتيب به تليله شكم سياه، سليم طوقي و آبچليك پا سرخ تعلق داشت. بعد از بررسي محتويات معده اين پرندگان مشخص شد كه بيشترين درصد فراواني شاخص هاي غذايي لبه ترتيب به خرچنگ جنس Eurycarcinus sp. شكم پايان، سوسك ها و دوبالان مربوط بود. تركيب گونه اي پرندگان در مدت بررسي نشان داد كه بيشترين فراواني در هر دو خور به تليله شكم سياه، سليم طوقي و آبچيك پا سرخ مربوط بود. اين سه پرنده به عنوان پرندگان شاخص خوريات در زمستان شناخته شدند. همچنين سليم طوقي كوچك از پرندگان شاخصي است كه در بهار براي توليد مثل به خوريات مذكور مي آيد. بستر مورد مطالعه در تمام خوريات گلي بود. شاخص شانون (1<H<3) در خورهاي مورد بررسي نشان دهنده آلودگي متوسط اين خوريات بود. غناي گونه اي براي پرندگان ساحلي در خور زنگي بيشتر از خور دورق مشاهده شد. بين تنوع پرندگان شكار شده و تنوع شاخص هاي غذايي همبستگي مثبت وجود داشت كه اين همبستگي مثبت در خورزنگي بيشتر از خور دورق مشاهده شد.
کارايي شاخصهاي مختلف سنجش کيفيت در تعيين آثار ناشي از عمل پخت با بخار بر کيفيت ماهي کيلکاي معمولي ارزيابي شد. بدين منظور نمونه ها با استفاده از بخار اشباع 102-103oC به مدت 15 دقيقه در اتوکلاو با فشار 1.02 اتمسفر بخارپز شدند. شاخصهاي كيفي رطوبت، چربي كل، تركيب اسيدهاي چرب، اسيدهاي چرب آزاد، تيوباربيتوريك اسيد در ماهي خام و پخته شده اندازه گيري شد و با شاخص فلورسانس فازهاي آلي، آبي و نسبت آبي/آلي حاصل از استخراج چربي همان ماهيان مورد بررسي و مقايسه قرار گرفت. نتايج حاصل، شاخص فلورسانس را روش مناسبي براي ارزيابي اُفت كيفي محصول پخته شده در مقايسه با ديگر روشها معرفي مي كند.
باكتري هاي غالب شانه دار مهاجم درياي خزر، Mnemiopsis leidyi، با نمونه گيري از اعماق 5، 10 و 20m در سه تكرار در تابستان 1383 مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه هاي شانه دار ابتدا توسط سرم فيزيولوژي استريل هموژن و سپس در محيط آگار تريپتيك سويا در oC30 به مدت 72 ساعت كشت داده شد. از پرگنه هاي خالص رشد يافته پاساژ تهيه و سپس از نظر خصوصيات مرفولوژي، فيزيولوژي و بيوشيميايي با استفاده از روش هاي استاندارد باكتري شناسي مورد مطالعه قرار گرفتند. جنس هايي از كورينه باكتر، سودوتوبركلوزيس، ويبريو، ليستريا، يرسينيا، پروپيوني باكتر و انتروباكتر در نمونه هاي اخذ شده از عمق 5m و جنس هاي غالب ويبريو، ميكروكوكوس، انتروباكتر، ليستريا، اكتينوباسيلوس، باسيلوس مورگانلا در نمونه هاي اخذ شده از عمق 10m شناسايي شدند. جنس هاي ويبريو، انتروباكتر، آئروموناس؛ ميكروكوس و مورگانلا باكتريا نيز در نمونه هاي عمق 20m شناسايي شدند. نتايج نشان داد كه جنس هاي ويبريو و انتروباكتر در نمونه هاي 5m غالب بودند در حالي كه جنس هاي ليستريا، ويبريو و انتروباكتر در نمونه هاي عمق 10m و جنس هاي ويبريو و انتروباكتر در نمونه هاي عمق 20m غالب بودند.