0

ادبیات غرب ومکتب کلاسیسم

 
mohamadsh74
mohamadsh74
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 2354
محل سکونت : خوزستان

ادبیات غرب ومکتب کلاسیسم

 

ادبیات غرب ومکتب کلاسیسم واحد شعر و ادب تبیان زنجان-

 شروع ادبیات غرب و مکتب های ادبی از کلاسیسم آغاز می شود.ادبیات کلاسیک از ادبیات یونان تبعیت می کند و از همین رو است که ادبیات یونان را بعد ها به نام ادبیات کلاسیک می شناسند. پس اجازه دهید ابتدا با ادبیات یونان و تقسیم بندی آن آشنا شویم.

 ادبیات یونان شامل سه بخش :

 1-حماسی( ایلیاد و اودیسه)

2- تراژدی( هملت)

 3- کمدی است .

منظور از آثارکلاسیک یونان ، بخشی است که به تراژدی مربوط می شود. تراژدی واقعه ای است که با حالتی عادی و شاد شروع می شود و با پایانی غم انگیز به انتها می رسد. در تراژدی شخصیت قهرمان از یک کمال مطلوب به یک نامطلوب سقوط می کند .به همین جهت است که در تراژدی با گذار رو به رو می شویم .

گذار از ناپختگی به تجربه؛ ولی این تجربه به بهای گرانی حاصل می شود . در هر تراژدی شخصیت ابتدا برتر از آدم های معمولی است و یک قهرمان محسوب می شود ولی در انتها در حد یک انسان معمولی در می آید تا از پس روایت خوانده شده، خواننده به نکته ای آموزنده و عبرت آموز برسد.

ارسطو در باب تفاوت تراژدی و کمدی تذکر می دهد« کمدی در پی آن است که انسان ها را بدتر از آن که در زندگی روزمره هستند نشان دهد و تراژدی می خواهد آنان را بهتر نمایش دهد»(درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاطون تا بارت،ص29)

ارسطو معتقد است علت اینکه قهرمان تراژدی باید دارای تمام فضایل اخلاقی باشد، این است خواننده با همذات پنداری با قهرمان و دل سوزاندن نسبت به سرنوشت او بانی اعتلای روح خود شود. « ارسطو در تاکید بر تاثیر عاطفی تراژدی به همان جنبه شعری اهمیت می دهد که افلاطون اعتراض زیادی به آن داشت. ولی ارسطو این تاثیر عاطفی را ذاتا مضر نمی داند.»( همان ،ص33)

 ارسطو می گوید« رنج ،روح را پالایش می دهد» ارسطو بر عکس افلاطون که هنر را تقلیدی می داند،او هنر را « کاتارسیس» امری تهذیب کننده و پالاینده می شمارد.ارسطو بر اساس نوشته های تراژدی یونانی اصول کلاسیسم را در کتاب «فن شعر» تدوین و جمع آوری می کند .او معتقد است هر متنی دارای مقدمه- بدنه و نتیجه است.او در بوطیقایش به وحدت سه گانه ی ( زمان – مکان- مضمون) اشاره می کند

1- مکان: یک مکان واحد و مشخص که در واقعییت وجود داشته باشد.

2- زمان: حضور توالی زمان. زمان مانند زندگی با تمام جزئیاتش مطرح می شود

3-وحدت کنش و موضوع: کنش، عمل و ترتیب توالی اعمال شخصیت ها و علت و معلولی در یک داستان که به وحدت موضوعی ختم شود.

«رویدادهای مختلف باید چنان ترتیب داده شوند که اگر یکی از آن ها در جایی دیگر قرار گیرد یا حذف شود، تاثیر یکپارچگی به شدت لطمه ببیند.»(همان ،ص33)

حال می توان به اختصار اینطور نتیجه گرفت که اصول تراژدی شامل این نکات کلیدی است:

1- آموزنده و عبرت آموز باشد.

2- گذار از مطلوب به نامطلوب.

3- رعایت توالی زمان در امر روایت( داشتن روایتی ساده و سر راست .ارزش در سادگی است)

4- عقلانی و باور پذیر بودن که حاصل خرد گرایی است.

5- بحث تناسب و اعتدال در روایت: رعایت اعتدال در بیان مصیبت ها و نابسامانی ها. در آثار کلاسیک معمولا مرگ و نیستی روایت می شود و صحنه های فجیع به نمایش در نمی آید.

6- ایجاد حس همدلی در تراژدی برای تعالی روح

7- وحدت سه گانه زمان/مکان/ موضوع

8- کشمکش عقل ، احساس یا وظیفه ، عشق

که نکته آخر باز می گردد به مضامین داستان های کلاسیک که به کشمکش بین دو وجه از ارزش ها مانند عقل و احساس/ عشق و وظیفه توجه دارد.

در انتها و در این مجال اندک اجازه دهید، گفته ی نیچه را یادآور شویم که:

« تراژدی ساخته دوران یونان و نشانه ی ذهنیت فلسفی و نبوغ یونانی است»

جمعه 5 خرداد 1391  12:51 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها