0

ادبیات دیوانی ترک (1)

 
mohamadsh74
mohamadsh74
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 2354
محل سکونت : خوزستان

ادبیات دیوانی ترک (1)

 

ادبیات دیوانی ترک (1) واحد شعر و ادب تبیان زنجان-

«نمونه‌هائی که از آثار ترکان قدیم (مربوط به پیش از میلاد) به دست آمده در دو لهجه است: لهجه شمالی «گوک تروک» و لهجة جنوبی «اویغور» پس از اسلام از قرن دهم میلادی به بعد او یغوری را به نام «لهجه خاقانی» خواندند. همه آثار ادبی ترک از قرن هشتم تا قرن سیزدهم میلادی تنها در این لهجه نوشته شده است.

در قرن پانزدهم این لهجه را به نام جغتای (پسر چنگیز) «جغتائی» خواندند. در تاریخ ادبیات همة آثاری را که بدین لهجه‌های نوشته شده مربوط به «لهجة‌ شرقی ترکی» می‌دانند.

لهجه‌هائی که از لهجة‌ شمالی «گوک تورک» به وجود آمده و آثار دوران بعد از اسلام آن از قرن سیزدهم بدین سوی پدیدار گردیده است در اصطلاح تاریخ ادبیات زبان ترکی «لهجة غربی ترکی» و یا «لهجة اوغوزی» Oguz خوانده می‌شود.

 همانگونه که ذکر شد در میان قرن هشتم و سیزدهم که دوران مهاجرتها و جا به جا شدن اقوام متکلم به لهجه‌ها بوده – به هیچ اثری در این لهجه‌ها بر نمی‌خوریم. در این سده‌ها یکه سوار میدان سخن گویندگان اویغوری (خاقانی)‌اند: از اثر معروف یوسف خاص حاجب «غود اتغوبیلیک» بگیرید تا «دیوان لغات ترک» محمود کاشغری و سخنان احمد به سوی و اشعار علی شیر نوائی و بابرشاه و ابوالقاضی بهادر خان که هر یک به جای خویش با سخن خود این فاصله را پر می‌کنند تا نوبت به گویندگان لهجة غربی- اوغوز- برسد.

با ‎آغاز قرن سیزدهم که دامنة موج مهاجرتها تا مرزنها اروپا کشانده شد و سلجوقیان در پهنة‌ وسیعی بساط فرمانروائی خویش را گستردند بهار ادبیات لهجه‌های غربی ترکی – اوغوز- آغاز شد.

از همان اول به علت شرایط اجتماعی و سیاسی، ادبیات برگزیدگان قوم، از سوئی از سخن عارفان و سالکان راه حق، از سوی دیگر از شعر و هنر تودة مردم جدا می‌شود و این جدائی در طی قرون همچنان به جای می‌ماند تا به شیوه‌های سخنوری نو در قرن بیستم می‌رسیم که خود داستان مفصلی دارد که باید در جای دیگر گفته شود.

پس برای شناختن ادبیات ترک درگذشته باید با چند اصطلاح آشنا شد. کلمة‌ «دیوان» یا «دیوانی» از مهمترین آنهاست. این کلمه در ترکی به هفت معنی به کار می‌رود:

1- دفتر مخصوص دولتی .

2- مجلس مشوت جنگی.

3- تختی که سلطان عثمانی بر آن می‌نشست.

4- دادگاه عالی.

5- آئین احترامی که در حضور بزرگان مراعات آن واجب بود.

6- مجموعه «مدونی» در موضوعی خاص مانند «دیوان لغات ترک».

7- مجموعة اشعا سرایندگان بزرگ که مورد نظر سخن شناسان برگزیده بودند چون «دیوان ندیم»، «دیوان باقی» و یا « دیوان فضولی».

اصلاح «ادبیات دیوانی» شاید از این معنی آخر سرچشمه گرفته باشد.

در هر صورت «ادبیات دیوانی» ترک به معنای «ادبیات ترک» به طور اعم نیست. چنانکه اشاره شد تنها شاخة‌ برومندی از آن است در کنار شاخه‌های دیگر، یعنی «ادبیات تودة‌ مردم» و «ادبیات تکایا».

اکنون باید دید که «ادبیات دیوانی ترک» در چه شرایطی به وجود آمد و چرا از ادبیات «مردم» و «تکایا»جدا شد.

یکی از خصوصیات «ادبیات دیوانی» انتساب آن به دربار است. این ادبیات در بیرون از آن، تکیه‌گاهی نداشت چنانکه در میانة‌ انقراض دولت سلجوقیان و آغاز قدرت و حشمت آل عثمان که کار به دست امرای سادة محلی افتاده بود رشتة‌ زرین این ادبیات نیز از هم گسست. برای اینکه بار دیگر شعرای دیوانی در صحنه ادبیات ترک پدیدار گردند می‌بایست تا دوران سلطنت ییلد یرم با یزید خان صبر کرد.

از خصوصیات دیگر « ادبیات دیوانی ترک» ایرانی بودن منشأ آن است. زبان فارسی در دربار سلجوقیان آناطولی زبان تشخص و رسمیت بود (همانند ارزشی که زبان فرانسه، وقتی در دربار تزارها و خاندانهای اشرافی روسیه داشت و بر زبان روسی ترجیح داده می‌شد): تا قرن سیزدهم میلادی که داستان ما ‎آغاز می‌گردد زبان فارسی نیز به اوج زیبائی و شکوه خود رسیده بود.

حکام فرمانروایان ترک در زیر تأثیر قدرت این ادبیات قرار می‌گرفتند و آن را به زبان ترکی مردم کوچه و بازار ترجیح می‌دادند. چون طرز تربیت اشراف ترک نیز طوری بود که از همان اوان طفولیت، زبانهای فارسی و عربی را بدانها می‌آموختند، در درک دقایق ادب فارسی اشکالی پیش نمی‌آید و آشنائی به این زبانها علامت مشخصه تربیت نیکو و تبار والا به شمار می‌رفت از اینرو وقتی که بنا شد سخن از شعر و ادب به میان آید، در محافل اشراف زادگان طبعاً الگوی فارسی رجحان یافت بدینگونه در این محافل بنیان سخن ترکی بر شالودة عرف ادب فارسی قرار گرفت.

 لکن چون هدف نشان دادن قدرت درک دقایق سخن بود و نکته بینی، بنا بر این لذت حل معما و کشف راز نیز بر لذت درک زیبائی شعر افزوده ناچار پس از مدتی تردید از میان سبکهای مختلف نظم فارسی سبک هندی بیشتر مورد نظر قرار گرفت.

در اینجا نکتة دیگری نیز در کار است: معیار شعر زیبا و سخن دلپذیر در همة‌ زمانها و مکانها یکسان نیست در زندگی ملتها دوره‌هائی فرا می‌رسد که به کلی مقیاسها دگرگون می‌شود.

مثلاً در دوران ایلخانیان تکذره نویسان ایران از شعرائی به عنوان «استاد بی‌نظیر و مسلم» سخن می رانند و ابیاتی را «بالاترین حد سخن آفرینی» معرفی می‌کنند که ممکن نیست با معیارهای کنونی مایة شگفتی نگردد و این اوصفا مبالغه‌ئی عظیم به شمار نیاید. در هر صورت وقتی که نظم فارسی الگوی ادبیات دیوانی ترکی قرار گرفت سخن شناسان ایران در آنزمان کلام مکلف و مصنع را ارج فراوان می‌نهادند از اینرو راهی که در پیش پای برگزیدگان ادب ترک گذشته شد راه پرپیچ و خمی بود که بعدها به سبک هندی منتهی شد.

از اینجاست که وصفی ماهر قوجاتورگ منقد ترک در تشریح وضع محیطی که شعر دیوانی ترک در آن به وجود آمد چنین می‌گوید:

«تا تمایل به لوکس و زینت دوستی شدت نداشت نظم به شیوة پرتکلف و سخن آرائی ایرانی آن دوران مورد توجه قرار نگرفت لکن همینکه برخی از امیران آناطولی اندک استقراری یافتند (در نیمه دوم قرن چهاردهم) به آئین شاهان سلجوقی و به تقلید پادشاهان ایران خواستند دستگاه با شکوهی برپا کنند. از ایران شاعرانی را به دربار خود خواندند و رسم کهن را تازه کردند این جریان پس از نیرو گرفتن عثمانیان شدت یافت و بار دیگر شعر دیوانی شکوفان شد»

داستان را از آغاز آن بازگوئیم: سر سلسله سخن سرایان «ادبیات دیوانی» ترک شاعری است به نام «خواجه دهانی» از اهل خراسان که در قرن سیزدهم میلادی در دربار سلطان علاءالدین سوم از سلجوقیان روم می‌زیست. برخلاف عرفای هم دورة‌ خویش شاعری بود منسوب به دربار. دربارة‌ او گفته‌اند که «کالای سخنش همه از ایران بود و بر پایة وصف باده و ساده».

 او شعر دیوانی ترک را با همة خصوصیات آن با مضامینی که خاص فارسی بود پایه‌گذاری کرد. بدینگونه دوران ادبیات دیوانی با قراردادهای خاص خود با کلیشه‌ها و تشبیهات و ابهامات و کنایات و زبان پیچیدة آن آغاز گردید. در این ادبیات شکل، اهمیت به سزائی دارد. بیت واحد کلام منظوم است. هر اندیشه‌ئی و مضمونی در قالب یک بیت جای می‌گیرد و ارتباط مضمون دو بیت که از پی هم آمده ضرورتی ندارد.

 قوافی بر حسب قراردادهای ایرانی و عربی به کار گماشته می‌شود. وزن، برخلاف معمول ادبیات تودئی ترک، چون نظم فارسی و عربی، بر مبنای عروض قرار گرفته است. این مسأله به طور غیر مستقیم در زبان شعر تأثیر فراوان کرد. زیرا برای سخن سرایان استعمال کلمات و ترکیبات عربی و فارسی در اوزان عروضی آسانتر می‌نمود؛ از سوی دیگر قبول تشبیهات و ابهامات و کنایات فارسی این امر را ضروری ساخت.

ادامه دارد.......

جمعه 5 خرداد 1391  12:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها