بانک مقالات علوم محیطی

سطح آلودگي صوتي به ويژه در جوامع صنعتي و در سرتاسر زمين در حال افزايش است. اين آلودگي يکي از مهمترين مشکلات زيست محيطي به شمار مي رود. لذا براي کنترل و کاهش آلودگي صوتي برخي قواعد و مقررات داخلي و رويه هاي بين المللي در اين زمينه قابل توجه است. اين مقاله به دنبال بررسي جنبه هاي حقوقي آلودگي صوتي است. در بخش نخست مختصرا در خصوص اثرات آلودگي صوتي و مفهوم حقوقي آن بحث خواهد شد. در بخشهاي بعدي ما مقررات و قواعد حقوق ايران و فرانسه را بررسي نموده و در نهايت به بررسي تلاشهاي بين المللي در اين حيطه نظير سازمانهاي بين المللي و طرح مفهوم حق بر محيط زيست آرام با توجه به اسناد بين المللي خواهيم پرداخت.

 نسخه قابل چاپ

کرم ساقه خوار مهمترين آفت برنج در شمال کشور بوده که به صورت لاروهاي کامل در داخل ساقه هاي به جا مانده برنج و علف هاي هرز زمستان را سپري مي کند. به منظور تعيين استراتژي زمستان گذراني اين آفت و تغييرات مقاومت به سرما در آن، لاروهاي زمستان گذران از مزارع برنج موسسه تحقيقات برنج کشور در رشت طي ماه هاي مهر تا اسفند 1383 جمع آوري شدند. به دليل ريزش حدودا دو متر برف در اواخر بهمن نمونه برداري از لاروهاي زمستان گذران در اين ماه امکان پذير نبود. ميانگين نقطه انجماد بدن لاروهاي جمع آوري شده در مهرماه 18.8- درجه سانتي گراد بود اما از آبان اين دما به طور قابل ملاحظه اي افزايش يافت و به -12.4°C رسيد و تا قبل از ريزش برف در بهمن تغيير چنداني نکرد. نقطه انجماد لاروهاي جمع آوري شده در اسفند ماه باز هم افزايش يافت و به -8.2°C رسيد. بيش از 90 درصد از لاروهاي جمع آوري شده در ماه هاي مختلف پس از 24 ساعت تيمار در دماي 10- و نيز 15- درجه سانتي گراد زنده ماندند ولي درصد بقا در مورد لاروهايي که 24 ساعت در دماي 20- درجه سانتي گراد نگهداري شده بودند، از 30 درصد در مهرماه به 80 درصد در آبان و ماه هاي بعد از آن افزايش يافت. به دليل افزايش قابل توجه نقطه انجماد بدن لاروها در زمستان و زنده ماندن نمونه ها پايين تر از اين دما، به نظر مي رسد که لاروهاي زمستان گذران کرم ساقه خوار برنج در ايران جز حشرات مقاوم به سرما و يخ زدگي باشند. از آنجا که از اواخر آبان ماه نقطه انجماد و تحمل حشره به سرما تغييرات قابل ملاحظه اي يافته است، مي توان انتظار داشت که لاروهاي حشره در اين ماه وارد مرحله اصلي دياپوز شده اند.

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق سيستم هيدروشيمي زمينه، آلاينده هاي کشاورزي و حيواني، تغييرات مکاني و زماني و منشا آن ها در آب هاي زيرزميني دشت ايذه، واقع در شمال شرق استان خوزستان، مطالعه شده است. نمونه هاي آب زيرزميني از 34 چاه، يک پيزومتر، يک چشمه، و يک قنات در ماه هاي ارديبهشت، خرداد، شهريور، دي، و اسفند سال 1380 جمع آوري گرديده و جهت تعيين پارامترهاي هيدروشيمي و آلودگي مورد سنجش قرار گرفته است. آلودگي شديد نيتراته آب هاي زيرزميني به وسيله فعاليت هاي کشاورزي در نواحي وسيعي از دشت ايذه رخ داده است. فرآيند اصلي مسبب افزايش نيترات آب هاي زيرزميني ايذه اکسيداسيون آمونيوم ناشي از فروشويي سريع کودهاي غيرآلي اعمال شده بر زمين هاي کشاورزي مي باشد. غلظت نيترات آب هاي زيرزميني دشت ايذه از بهمن تا ارديبهشت ماه افزايش مي يابد و سپس دوباره روند کاهشي به خود مي گيرد. هر چند که امکان جذب باکتري ها توسط لايه سيلتي ماسه اي پوشاننده آبخوان آبرفتي ايذه وجود دارد، با اين حال آب هاي زيرزميني کم عمق ايذه از لحاظ باکتريايي شديدا آلوده مي باشند.

 نسخه قابل چاپ

در يك آزمايش يك ساله، ميزان عملكرد غده سير و تراكم هاي علف هاي هرز در سيستم هاي كوددهي ارگانيك و شيميايي با هم مقايسه شد. آزمايش در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با چهار تكرار اجرا شد. تيمارهاي كودي شامل كود سبز ناشي از شبدر برسيم (Trifolium alexanderinum)، ماشك گل خوشه اي (Vicia sativa) و لوبيا (Phaseolus vulgaris) و سه تيمار كود شيميايي 0، 80 و 120 كيلوگرم نيتروژن خالص بر هكتار از منبع اوره بود. بيشترين عملكرد غده در تيمار 120 كيلوگرم نيتروژن بر هكتار به دست آمد. با وجود كمتربودن جذب نيتروژن در تيمار شبدر نسبت به تيمار كودشيميايي 80kg N ha^-1، ولي عملكرد اقتصادي سير در هر دو تيمار اختلاف معني داري با هم نداشت. علت اين پديده را مي توان ناشي از افزيش تعداد ريشه سير به علت بهبود تعداد منافذ بيولوژيك و همچنين ناشي از كاهش بيوماس علف هاي هرز دانست. در تيمار شبدر برسيم، ماشك و لوبيا عملكرد غده سير به ترتيب 8660، 7500 و 6870 كيلوگرم بر هكتار بود. مقدار كل نيتروژن تجمع يافته در بيوماس سه گياه پوششي شبدر برسيم، ماشك و لوبيا به ترتيب 67.8، 40.5 و 36 كيلوگرم بر هكتار بود. شبدر برسيم به علت توليد بقاياي بيشتر، باعث كاهش 43، 39 و 31 درصد در بيوماس علف هاي هرز به ترتيب نسبت به تيمارهاي 120، 80 و صفر كيلوگرم نيتروژن بر هكتار شد. ماشك و لوبيا به علت توليد بقاياي كمتر، تاثير كمتري نسبت به شبدر بر روي رشد علف هاي هرز داشتند.

 نسخه قابل چاپ

ذرت (Zea mays L.) يکي از مهم ترين گياهاني است که زراعت آن در کشور رو به توسعه است. اين پژوهش مزرعه اي به منظور بررسي جنبه هاي اگروکولوژيک کاربرد کودهاي زيستي (بيولوژيک) از نوع باکتري هاي ترغيب کننده رشد گياه Plant Growth Promoting Rhizobacteria (PGPR) شامل: Azotobacter Chrococcoom، Azospirillum lipoferum، Azospirillum brasilense و Pseudomonas fluorescens بر سبز کردن گياهچه، فنولوژي (زيستگردي)، عملکرد علوفه سيلويي، عملکرد دانه، تسهيم ماده خشک و برخي ويژگي هاي مرتبط دو رگ هاي ديررس ذرت SC 700, SC 704 و يک دو رگ اميدبخش (B73×K18) با هدف تعيين مناسبترين دو رگ و موثرترين تلفيق باکتريايي، در طي سال هاي 83 و 84 به اجرا درآمد. تيمارهاي آزمايش شامل تلقيح بذرهاي دو رگ با تک تک باکتري ها و با تلفيق دو به دو و مجموع باکتري هاي PGPR و عدم تلقيح به عنوان تيمار شاهد بودند. نتايج بدست آمده مشخص کرد که کاربرد PGPR موجب افزايش درصد سبز کردن نهايي گياهچه، سرعت سبز کردن گياهچه، درجه روزهاي دوره پرشدن دانه، کاهش درجه روزهاي سبزکردن گياهچه و رشد رويشي، افزايش عملکرد علوفه سيلويي در هکتار، وزن تر بوته، عملکرد دانه هر بوته و در هکتار، کل وزن خشک بوته (زيست توده) و دانه و شاخص برداشت گرديد. همچنين نتايج نشان داد که مناسب ترين دو رگ ذرت در رابطه با توليد دانه، دو رگ SC700 و توليد علوفه سيلويي دو رگ SC704 بود. موثرترين PGPR در مورد توليد ذرت در سيستم کشاورزي پايدار تلقيح مايه تلفيق تمامي اين باکتري ها بود. بنابراين کاربرد کودهاي زيستي PGPR در زراعت ذرت مي تواند در افزايش توليد و عملکرد و در نتيجه توسعه اين زراعت نقش قابل ملاحظه اي داشته باشد.

 نسخه قابل چاپ

يون نيترات از مهم ترين آلاينده هاي منابع آب آشاميدني شهر اراک مي باشد. بر اساس نتايج آخرين تحقيقات، مشخص شده که غلظت نيترات حدود 80 درصد شبکه تامين آب آشاميدني اين شهر بالاي 10 ميلي گرم در ليتر (بر اساس نيتروژن) است که بر اساس استانداردهاي معتبر داخلي و بين المللي غير قابل مصرف براي آشاميدن مي باشد. از آنجا که در دنياي امروز تصميم گيري و برنامه ريزي در سطوح کلان در تمام زمينه ها به خصوص در مورد مسايل زيست محيطي بدون مشارکت مردم امکان پذير نيست، بنابراين لزوم آگاهي اقشار مختلف جامعه در مورد معضلات زيست محيطي هر منطقه بسيار ضروري است. هدف از انجام تحقيق تعيين ميزان آگاهي افکار عمومي مردم شهر اراک نسبت به آلودگي نيتراتي منابع آب آشاميدني اين شهر و سنجش نحوه برخوردهاي متفاوتي است که با اين معضل زيست محيطي داشته اند. اطلاعات و داده هاي لازم جهت تحقيق از پرسش نامه هايي به دست آمده است که در مناطق مختلف شهر توزيع و سپس جمع آوري و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت. تحقيقات اوليه نشان مي دهد که تقريبا 90 درصد افرادي که مورد پرسش واقع شده اند از پايين بودند کيفيت ظاهري آب آشاميدني شهر اراک با اطلاع هستند ولي تنها 38 درصد از افراد مزبور از بالا بودن غلظت نيترات در منابع آب آشاميدني شهر مطلع هستند. از اين ميان تنها 15 درصد از افراد مورد پرسش واقع شده، از مخاطرات بهداشتي بالا بودن غلظت آلاينده نيترات در آب آشاميدني آگاهي دارند و عکس العمل تقريبا جدي در قبال اين موضوع اتخاذ کرده اند. بر اساس نتايج اين تحقيق، اگر چه ارتباط منطقي بين سطح تحصيلات افراد و ميزان آگاهي از کيفيت آب آشاميدني وجود داشت، ولي ارتباطي بين سطح تحصيلات افراد با ميزان آگاهي از بالابودن غلظت نيترات و يا مخاطرات بهداشتي آن مشاهده نشد.

در اين تحقيق به منظور بررسي اثرات کارگاه هاي پرورش ماهي قزل آلاي رنگين کمان بر کيفيت آب رودخانه هراز و روند خود پالايي آن، چهار کارگاه تکثير و پرورش ماهي و ده ايستگاه نمونه برداري انتخاب شدند. اندازه گيري خصوصيات فيزيکوشيميايي و مواد مغذي آب شامل T^oC، DO، BOD₅، pH، سختي کل، TDS، TSS، کدورت، EC، PO₄، NH₄، NO₃ و NO₂ در هر دو ماه يکبار و در يک دوره يکساله صورت گرفت. نتايج حاصل از آناليزها نشان داد که دامنه مقدار متوسط پارامترها در ايستگاه هاي مختلف را در مدت بررسي براي دما، 8.9-11.7 درجه سانتي گراد، 8.7-11.3DO ميلي گرم در ليتر، 2.95-5.9 BODS ميلي گرم در ليتر، 7.4-7.9 pH، سختي کل 160-245 ميلي گرم در ليتر، 209-247 TDS ميلي گرم در ليتر، 62-156 TSS ميلي گرم در ليتر، کدورت 21.2-76 NTU، 389-491 EC ميکروموس بر سانتي متر، 0.014-0.115 PO₄ ميلي گرم در ليتر، 0.014-0.783 NH₄ ميلي گرم در ليتر، 0.74-1.49 NO₃ ميلي گرم در ليتر و 0.003-0.021 NO₂ ميلي گرم در ليتر متغير بود. در اين مطالعه مقادير پارامترهاي فوق در ايستگاه هاي مختلف داراي نوساناتي بوده و برخي از آن ها شامل DO، TSS، NH₄، و کدورت در ايستگاه هاي مختلف اختلاف معني داري داشتند که نتيجه تاثير مزارع پرورش ماهي و خودپالايي رودخانه مي باشد. اين فاکتورها در فصول مختلف سال نيز در تغيير بوده که علت اصلي آن تغيير شرايط محيطي و شدت فعاليت کارگاه ها مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

ويژگي هاي کششي، ميزان تراوايي نسبت به بخار آب و اکسيژن و ميزان حلاليت در آب در رطوبت نسبي (RH) تحت بررسي در فيلم هاي خوراکي تهيه شده از نشاسته نخود، اندازه گيري و با فيلم هاي خوراکي مرسوم و مورد استفاده مقايسه گرديد. افزودن گليسرول به فيلم هاي نشاسته نخود که تورم و باد کردگي گرانول هاي حاوي آميلوز و توزيع يکنواخت آنها در بين ژل هاي آميلو پکتين را در پي داشته، در رطوبت نسبي 90 درصد، به طور معني داري ميزان کش آمدگي فيلم را افزايش داد. با افزايش رطوبت نسبي از 51 به 90 درصد، قدرت کششي فيلم توليدي کاهش و ميزان کش آمدگي افزايش يافت. ميزان تراوايي بخار آب در اين فيلم 130 تا g mm/m²/d/kpa??? تعيين گرديد. ميزان تراوايي نسبت به اکسيژن در رطوبت نسبي کمتر از 40 درصد بسيار پايين (کمتر از (cm³ mm/m²/d/kpa 0.5 بوده و ميزان آن 1.2 تا 1.4 ((cm³ mm/m²/d/kpa در رطوبت نسبي 45 درصد شد. حلاليت در آب فيلم توليدي 32 درصد بود. فيلم نسبت به اکسيژن تراوايي پايين و قابليت کشش بالايي داشت.

 نسخه قابل چاپ

از عوامل متاثر از سياست هاي انساني محيط تغيير سيماي سرزمين ها است. «تغيير سيماي سرزمين» به مفهوم تغيير ساخت و عملکرد تماميت فضايي و بصري فضاي زيست انسان - يکي کننده جغرافيا، موجودات زنده، و مصنوعات انسان ساخت - به دنبال کنش ها و واکنش هاي متقابل بوم شناختي و انسان شناختي در طول زمان حاصل مي آيد. «تغيير بوم شناختي سيماي سرزمين» از جمله مفاهيم عمده در برنامه ريزي پايداري است که به عنوان يک اصل علمي در تصميم سازي هاي مربوط به کاربري زمين و پوشش زمين مورد استفاده قرار مي گيرد. پژوهشگران مطالعات تغيير سيماي سرزمين مسير «مطالعات تغيير بوم شناختي سيماي سرزمين» را راهبري کرده، پاسخگوي توسعه رويکردهاي ميان دانشي در اين زمينه هستند. روند اصلي اين تلاش هاي ميان دانشي لزوم تمرکز بر علت ها و معلول هاي تحرکات تخصيص زمين و پوشش زمين و اثرات بوم شناختي - انسان شناختي برنامه ريزي هاي سياستي و مديريتي توسعه پايدار سيماي سرزمين ها است. گرچه مطالعات تغيير بوم شناختي سيماي سرزمين تمرکز اصلي تلاش هاي پژوهشي مشترک در اين زمينه است، ليکن لزم شناسايي برنامه اي علمي که اين تشريک مساعي را مححق بگرداند مورد توجه بسيار است. اين مطالعه درصدد است راهبردي علمي در ارايه اين برنامه عملي معرفي نمايد تا سوالات و پيآمدهاي کليدي بحث، از جمله طبيعت ميان دانشي - دانشي مطالعات، پاسخ داده شوند. در مدلسازي استنتاجي مطالعه، به دنبال رويکردهاي «تعادل يابي سيستم هاي محيطي» و «پايدارسازي سيستم هاي سيماي سرزمين» مدل هاي برنامه ريزي پايداري محيط، «تعالي خواني عملکرد شبکه سيستم هاي بومي - انساني محيط» از طريق مطالعات ميان دانشي تغيير بوم شناختي - انسان شناختي فضا در بعد زمان (بومي – فضايي - زماني) قابل کنترل مي گردد. طي اين مقاله برنامه توسعه پژوهش در حوزه «مطالعات ميان دانشي تغيير بوم شناختي سيماي سرزمين» از طريق ارايه يک برنامه راهبردي، مشتمل بر چهار حوزه «جهان بيني پژوهش»، «قانونگذاري پژوهش»، «سياستگذاري پژوهش»، و «برنامه ريزي پژوهش»، معرفي مي گردد.

 نسخه قابل چاپ

شناخت ماهيت پيچيده جهان و درک فرآيندها و روابط ميان اجزا آن همواره يکي از اهداف علوم معاصر بوده است. از سويي پيچيدگي جهان در تضاد با سادگي قوانين فيزيکي قرار دارد. در دهه هاي اخير بررسي اين روابط و مطالعه آنها در شکل جديدي از علوم ارايه گرديده است که توانسته ماهيت اين فرايندها را توجيه نمايد. اگر چه درک اين رفتارها منجر به وضع قوانين جديدي نشده است اما ره يافت حاصل از آن مفاهيم فيزيک و رياضيات کلاسيک را به چالش کشيده است. در دهه هاي آخر قرن بيستم مطالعه رفتارهاي غيرخطي و پوياي سيستم ها و نتايج حاصل از آنها در قالب تئوري آشوب و نهايتا پيچيدگي ارايه و منجر به درک عميق تري از قوانين حاکم بر جهان شده است. در اين ميان پيچيدگي بواسطه ارتباط تنگاتنگ با تئوري آشوب، اغلب مفاهيم ارايه شده در اين تئوري را بسط داده و مجموعه حاصل از آن در قالب تئوري پيچيدگي ارايه کرده است. در اين رويکرد، برخلاف پندارهاي پيشين چنين انگاشته مي شود که قوانين يا رفتارهاي ساده مي توانند در بسط و تکرار خود منجر به بروز رفتارهاي بسيار پيچيده شوند. در عين حال رفتارهاي پيچيده در نتيجه تعاملات ميان سيستم پيچيده و محيط پيرامون آن حاصل مي شوند. در مجموعه سيستم هاي موجود سيستم هاي اکولوژيک از اهميت خاصي برخوردارند زيرا عامل مهمي در برقراري و تعادل چرخه حيات محسوب مي گردند. سيستم هاي اکولوژيک بخش عمده اي از طبيعت پيرامون ما را تشکيل مي دهند که شناخت فرآيندها و مکانيسم هاي حاکم و درک ماهيت روابط ميان اجزاي آنها مي تواند رهيافت مناسبي از چگونگي سازوکار سيستم هاي پيچيده فراهم آورد. سيماي سرزمين و به عبارتي ديگر منظر يکي از اين سيستم هاي اکولوژيک به شمار مي رود که با توجه به ويژگي هاي خود قادر است در مقابله با تغييرات پارامترهاي محيطي و اختلالات وارده به آن پاسخ مناسبي ارايه نمايد. شناخت اين فرآيندها مي تواند ره يافت مناسبي از مکانيسم هاي موجود در سيستم هاي اکولوژيک فراهم آورد و در نهايت زمينه مناسبي را براي شناخت عملکرد سيستم هاي پيچيده و در سطحي بالاتر، سيستم هاي زنده و رفتارهاي اجتماعي و سازماني آنها فراهم آورد.

 نسخه قابل چاپ

شهرستان اسلام شهر در 10 کيلومتري جنوب شهر تهران قرار دارد. بر اساس آخرين بررسي هاي به عمل آمده مساحت اين شهر در حدود 245 کيلومتر مربع است و جمعيتي قريب به 500 هزار نفر در آن زندگي مي کنند. شهرستان اسلام شهر در نواحي مياني شمال غرب فلات مرکزي ايران و در دشت جنوب تهران ساخته شده است. دشت جنوب تهران از سازند آبرفت هاي کنوني ريز دانه و رس هاي قرمز رنگ پوشيده شده است که منشا خاک هاي منطقه اسلام شهر نيز از آن است. با گسترش شهر و صنايع و... ميزان آلودگي خاک، آب و هواي شهرها نيز افزايش مي يابد. گزارش حاضر نتيجه يک طرح پژوهشي در مورد بررسي ميزان آلودگي خاک فضاهاي سبز داخل اين شهر است. در اين پژوهش مقادير تجزيه شده از نمونه هاي خاک فضاهاي سبز اسلام شهر با ميانگين پوسته فوقاني زمين و استاندارد خاک هاي دنيا از جمله خاک کشور چين (به دليل مشابهت زياد) مقايسه گرديد. نتايج به دست آمده از مقايسه اين داده ها نشان مي دهد که خاک فضاهاي سبز اسلام شهر از نظر آلودگي نزديک به درجه اول آلودگي خاک ها مي باشد. اين بدان معني است که اين خاک ها هنوز آلوده نيستند و از نظر کاشت گياهان و کشاورزي مشکل دار محسوب نمي شوند. اگر چه اغلب داده ها نزديک مرز آلودگي مرحله اول هستند. همچنين اين داده ها نشان مي دهند که مقدار غلظت عناصر اندازه گيري شده در نمونه هاي خاک فضاهاي سبز اسلام شهر نسبت به ترکيب بخش بالايي پوسته زمين غني شده اند. اين مطلب مويد آن است که اين خاک ها توسط کودهاي شيميايي، سموم کشاورزي و آلودگي هاي صنعتي و خودروها تا حدي آلوده شده اند. در نمونه هاي تجزيه شده از بخش هاي مختلف فضاهاي سبز اسلام شهر مشخص شد که نمونه هاي خيابان مهديه و نوري داراي آلودگي بيشتري نسبت به بقيه مناطق هستند و نمونه هاي ابتداي شهرک واوان از آلودگي کمتري برخوردار مي باشند. علت آن است که خيابان مهديه و نوري جايگاه تمرکز بخش عمده اي از تعميرگاه ها و محل تردد خوردوهاي سنگين و سبک است و خاک هاي آن محل از قدمت بيشتري نيز برخوردارند. در حالي که چنين عوامل آلوده کننده اي در ابتداي شهرک واوان کمتر بوده و خاک هاي آن محل نيز جوان تر هستند و کمتر تحت تاثير آلودگي قرار گرفته اند. نتايج اين پژوهش نشان داد که خاک فضاهاي سبز اسلام شهر در مرز آلودگي مرحله اول قرار دارند. با توجه به قدمت کم گسترش شهرنشيني در طي 15 سال گذشته در اين منطقه، اين داده ها نشان از سرعت زيادي آلودگي در اين خاک ها دارد.

 نسخه قابل چاپ

از آنجا كه كفتار راه راه در راس هرم غذايي قرار مي گيرد اطلاع از وضعيت زيستي آن كمك موثري در جهت حفظ ساير گونه ها خواهد بود. امروزه بيشترين تخريب هاي زيست محيطي متوجه زيستگاه ها است، لذا حفظ زيستگاه ها و مطالعه آنها به خصوص زيستگاه هاي گونه هاي مهمي چون كفتار از اهميت بسزايي برخوردار است. ارزيابي زيستگاه به عنوان يك راه حل عملي براي انجام اين مهم مطرح است. با ارزيابي زيستگاه مي توان مطلوبيت و تعداد واحدهاي زيستگاهي موجود براي اين گونه را به دست آورد. براي اين كار، ابتدا سه بخش در پارك ملي خجير به عنوان بخش هاي مطالعاتي گزينش گرديد. سپس ارزيابي زيستگاه به روش هاي HEP و رتبه دهي به متغيرهاي مختلف در سه بخش پارك انجام شد. در انتها نتايج حاصل از اين دو با يكديگر مقايسه گرديدند. فاكتورهاي عمده اي كه به عنوان متغيرهاي زيستگاهي براي ارزيابي زيستگاه حيوان مدنظر و مورد سنجش قرار گرفته شد عبارت بودند از فراواني لاشه و نزديكي به باغات ميوه، فاصله تا جاده، كاربري و پوشش اراضي و پستي بلندي، فاصله تا روستا، شدت حضور دام در منطقه، شدت تغيير كاربري اراضي و فراواني سگ هاي ولگرد در منطقه. بر اساس نتايج بالاترين نمايه مطلوبيت و بيشترين تعداد واحدهاي زيستگاهي به بخش شماره 3 با نمايه مطلوبيت 0.87 و تعداد واحدهاي زيستگاهي 3654 تعلق گرفت. همچنين مدلي براي مطلوبيت زيستگاه (HIS) كفتار راه راه ارايه گرديد كه مسلما يك HIS محلي براي منطقه مورد مطالعه خواهد بود. مدل مطلوبيت زيستگاه كفتار با استفاده از روش ميانگين هندسي و چهار متغير به دست آمد.

 نسخه قابل چاپ

در اين پژوهش سعي بر آن است تا با توجه به ضرورت تعامل طرح هاي توسعه در پهنه سرزمين كه مي تواند موجب تغييرات مخرب در حوزه هاي زيست محيطي گردد، با استفاده از تكنيك دلفي، مدل ارزيابي سلسله مراتبي و شاخص هاي زيست محيطي حوزه البرز، عمل سنجش حمل محيطي انجام شود. نتايج اين پژوهش امكان ارزيابي و سياست گذاري، برنامه ريزي منطقه اي و استراتژيك را براي به حداقل رساندن آسيب پذيري محيط زيست در اثر انجام طرح هاي توسعه فراهم مي سازد و مي تواند شرايطي را ايجاد كند كه با توجه به اولويت ها و حساسيت هاي شاخص هاي آسيب پذيري حوزه هاي زيست محيطي البرز، تعادل بين طرح هاي توسعه و محيط زيست امكان پذير گردد.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش با هدف بررسي تاثير استفاده از ناپليوس آرتميا غني شده با اسيدهاي چرب غيراشباع بلند زنجيره و ناپليوس تازه تخم گشايي شده به عنوان غذايي آغازين، بر رشد و بقا لاروهاي ماهي آزاد درياي خزر (Salmo trutta caspius) در مقايسه با غذاي كنسانتره تجاري، در 3 گروه غذايي كنسانتره، ناپليوس آرتميا تازه تخم گشايي شده، ناپليوس آرتمياي غني شده با اسيدهاي چرب غير اشباع بلند زنجيره به مدت 15 روز،‌انجام پذيرفت. ميزان رشد لاروهاي تغذيه شده با ناپليوس آرتميا تازه تخم گشايي شده نسبت به لاروهاي تغذيه شده با ناپليوس آرتميا غني شده با اسيدهاي چرب غير اشباع بلند زنجيره تفاوت معني داري را نشان نداد (P?0.05) ولي هر دو اين گروه ها ميزان رشد بيشتري را نسبت به لاروهاي تغذيه شده با غذاي كنسانتره تجاري نشان دادند. بقا لاروهاي تغذيه شده با ناپليوس آرتميا تازه تخم گشايي شده نسبت به لاروهاي تغذيه شده با ناپليوس آرتميا غني شده از اسيدهاي چرب غيراشباع بلند زنجيره تفاوت معني داري را نشان ندادند (P?0.05) اما هر دو اين گروه ها بقا بهتري نسبت به لاروهاي تغذيه شده با غذاي كنسانتره تجاري داشتند. در مجموع لاروهاي تغذيه شده با ناپلي آرتميا تازه تخم گشايي شده از ديگر گروه ها عملكردي بهتر داشته و براي غذايي آغازين لاروهاي ماهي آزاد درياي خزر برگزيده شد.

 نسخه قابل چاپ

استفاده از علم سنجش از دور در تهيه نقشه پراکنش اراضي و آمار سطح زير کشت گندم در شهرستان بهار همدان مدنظر قرار گرفته است. از اين رو با انجام مطالعات پايه در مورد اين محصول کشاورزي بر اساس سطح شهرستان و تحقيق در خصوص تکنيک هاي مناسب پردازش تصوير، تصاوير ماهواره اسپات در دو زمان مورد استفاده قرار گرفتند. تابع تحليل تشخيص به عنوان يک روش آماري چند متغيره براي طبقه بندي کلاس هاي کشاورزي بر روي تصاوير مورد استفاده قرار گرفت. تصاوير دو زمانه ماهواره spot با الگوريتم چند مقياسه قطعه بندي شدند. سپس خصوصيات آماري پيکسل هاي محاط در هر قطعه به عنوان متغيرهاي تحليل تشخيص در نظر گرفته شدند بعد از انجام تحليل تشخيص گام به گام، قطعات تصوير با استفاده از توابع تشخيص حاصله از نمونه هاي آموزشي در چند مرحله طبقه بندي شدند. دقت تفکيک و دقت طبقه بندي به عنوان مفاهيمي جداگانه شناخته شدند. از طرف ديگر تحليل تشخيص پيکسل مبنا با در نظر گرفتن پيکسل هاي هر باند به عنوان متغيرهاي ورودي تحليل به صورت جداگانه انجام پذيرفت. با مقايسه نتايج هر دو روش مشخص گرديد که روش پيکسل مبنا در تفکيک گندم از ساير کلاس ها از جمله جو دقت بيشتري دارد.

 نسخه قابل چاپ