بانک مقالات علوم محیطی

پيامد افزايش جمعيت انسان، افزايش مصرف منابع و کاهش تنوع زيستي است. روند فزاينده نرخ انقراض موجب شد انسان به منظور استفاده از ارزش هاي سودمند و ذاتي گونه ها اقدام به حفاظت از آنها کند و نتيجه اين کار شکل گيري مناطق حفاظت شده است. پژوهش مذکور با هدف زون بندي منطقه شکار ممنوع ديلمان و درفک، به منظور دستيابي به الگوي بهينه حفاظت و توسعه به انجام رسيده است. طي فرايند زون بندي، پس از شناسايي منابع اكولوژيكي و اقتصادي- اجتماعي (در مقياس 1.25000) با استفاده از سيستم اطلاعات جفرافيايي (GIS) ،تجزيه و تحليل وجمع بندي داده هاي اكولوژيكي (مبتني بر رهيافت سيستمي) منجر به تفكيك 8817 يگان زيست محيطي غير تكراري درمنطقه شد.سپس با تهيه مدل هاي اكولوژيكي ويژه پاركداري و مقايسه آنها با توان اكولوژيكي يگان هاي زيست محيطي، يگان ها براي زون هاي مختلف ارزيابي شده است. در نهايت، اولويت بندي و ساماندهي زون ها به شيوه رايج آن در ايران بر مبناي 18 سناريو انجام گرفت ودر نقشه زون بندي به عنوان واحدهاي برنامه ريزي تهيه گرديد. نتيجه مطالعه حاكي از آن است كه در منطقه مورد مطالعه زون هاي امن 23.6% ، امن مشروط 0.5% حفاظتي 45.2%، حفاظتي و فرهنگي 0.3% ، حفاظتي و بازسازي 8.7% ، بازسازي 5%، تفرج متمركز 0.04، تفرج گسترده 8.8% ، استفاده ويژه 0.007 درصد و زون ساير استفاده ها 9.7% منطقه را به خود اختصاص داده اند.

 نسخه قابل چاپ

به منظور بررسي تاثير کاربرد فاضلاب شهري در ميزان تجمع عناصر سنگين در خاک و گياهان تحت کشت، فاضلاب شهري قسمتي از غرب ساري و قسمت مرکزي قائم شهر که براي آبياري اراضي زيرکشت زراعي برنج مصرف مي شد در سال 1384 مورد بررسي قرار گرفت. در زمان برداشت برنج، ريشه، اندام هوايي، دانه و خاک اراضي نمونه برداري شد (شاهد و تحت تاثير فاضلاب). پس از برداشت برنج از ريشه و اندام هوايي شبدر، اسفناج و علوفه نيز نمونه برداري صورت پذيرفت. سپس ميزان کادميوم، نيکل، سرب و کروم در خاک، ريشه، اندام هوايي و دانه برنج و ريشه و اندام هوايي اسفناج، شبدرو علوفه اندازه گيري شد. نتايج نشان داد که با استفاده از فاضلاب شهري براي کمک در آبياري اراضي، ميزان کادميوم، نيکل، سرب و کروم در خاک افزايش يافت. با افزايش مقدار آهک و مواد آلي خاک، ميزان سرب کل تجمع يافته در خاک افزايش معني داري نشان داد و ساير عناصر با مقدار آهک و مواد آلي همبستگي معني داري نشان نداده اند. ميزان کادميوم، نيکل، کروم و سرب تجمع يافته در ريشه بيشتر از اندام هوايي و دانه برنج بود و در اراضي تحت تاثير فاضلاب شهري، ميزان عناصر مورد بررسي افزايش يافت، اما به حد سمي بودن نرسيد. ميزان سرب در اندام هوايي اسفناج و دانه برنج نسبت به شاهد بيش از 2 برابر بود که نياز به بررسي بيشتر دارد. ضريب انتقال سرب، کادميوم، نيکل و کروم به دانه برنج به ترتيب افزايش يافت، اما دراندام هوايي اسفناج، ميزان انتقال به ترتيب در کروم، نيکل، سرب و کادميوم افزايش نشان داده است.

 نسخه قابل چاپ

در پروژه هاي راهسازي به منظور كاهش آسيب رساني به منابع محيط زيستي و نيل به اهداف توسعه پايدار، ناگزير بايد مشخصه هاي محيط زيستي در فرايند مسيريابي دخالت داده شوند. براي رسيدن به اين هدف از مسيريابي به شيوه خودكار، با سامانه هاي اطلاعات جغرافيايي (GIS) استفاده ومسير راه آهن رشت به انزلي به عنوان نمونه موردي انتخاب شد. در همين رابطه ابتدا مشخصه هاي تاثير گذار بر مسيريابي راه آهن شناسايي شدند. اين مشخصه ها شامل شيب، خصوصيات زمين شناسي، خصوصيات خاك، پوشش اراضي، رودخانه ها، راهها و ميراث فرهنگي هستند. داده هاي مشخصه هاي ياد شده جمع آوري، يا تهيه شدند. نقشه هاي شيب، رودخانه ها و راهها از نقشه هاي توپوگرافي رقومي مقياس 1:25000 استخراج شدند و نقشه پوشش اراضي با استفاده از تصاوير ماهواره لندست 7 مربوط به سال 2000 ميلادي تهيه شد. به اين منظور ابتدا تصاوير مورد تصحيح هندسي قرار گرفته وزمين مرجع شدند. بر اساس تصاوير رنگي تركيبي، طبقه بندي به روش تلفيقي صورت گرفت و نقشه پوشش اراضي تهيه شد. همچنين نقشه هاي معتبر و موجود زمين شناسي، خاك و ميراث فرهنگي با استفاده از ميز رقومي گر، رقومي و مورد استفاده قرار گرفتند. در مرحله بعد با استفاده از روش مقايسه دو به دو بر مبناي نظرات متخصصان محيط زيست و راهسازي، لايه هاي موجود وزن دهي شده و سپس روي هم گذاري شدند. در نهايت بر اساس الگوريتم مسيريابي در نرم افزارIdrisi مسيرهايي به صورت خودكار طراحي شدند. با استفاده از فرايند تحليل سلسله مراتبي (AHP) مسير بهينه از بين اين مسيرها و مسيرهاي تهيه شده به روش دستي (توسط ديگر گروههاي كاري تهيه شده اند) انتخاب شد. نتايج نشان مي دهد كه مسيرهاي طراحي شده به شيوه خودكار از لحاظ محيط زيستي به مراتب از مسيرهاي طراحي شده با روش دستي بهتر مي باشند. در نتيجه پيشنهاد مي شود در پروژه هاي جديد راهسازي از فناوري نو GIS و نظرات متخصصان محيط زيست به منظور كاستن از خسارات محيط زيستي وبالا بردن دقت و سرعت بهره گرفته شود.

 نسخه قابل چاپ

آلودگي هوا از پيامدهاي فعاليت بشر، به ويژه در قرن بيستم است كه آثار مستقيم و غير مستقيمي بر انسان و محيط پيرامون آن دارد. محققان محيط زيست و اكولوژيست هاي انساني مطالعات زيادي در زمينه تحليل كمي و پيش بيني آلودگي هوا انجام داده اند. سري هاي زماني يكي از روش هاي مطالعه تغييرات زماني پديده هاي طبيعي است. اهميت مطالعه زماني آلودگي هوا در تاثير فصلي آن برسلامتي انسان است. در اين مطالعه، مجموعه زماني غلظت روزانه SO₂، O₃، TSP، NO₂،NO ، CO، CH₄،NOx و NMVOC ناشي از صنعت پتروشيمي اصفهان مورد بررسي قرار گرفت. توابع خود همبستگي سري هاي مورد مطالعه نشان دادند SO₂ و O₃ با زمان رابطه نداشته و از پديده هاي كاملا تصادفي اند. نتايج رگرسيون زماني نيز نشان دهنده تغييرات غير خطي آلاينده ها در طول زمان است كه مي تواند ناشي از آثار فصلي باشد. تابع چگالي طيفي و نمودار تجمعي مقادير نرمال نيز غير خطي بودن و نوسان هاي فصلي سري هاي مورد بررسي را نشان داد.

 نسخه قابل چاپ

امروزه مطالعات مکانيابي به منظور توسعه صنعتي به ويژه در مورد نيروگاه هاي حرارتي بسيار متداول شده است. در اين گونه مطالعات مشخصه هاي مختلف مورد توجه قرار مي گيرند. در تحقيق حاضر در مرحله اول انواع نيروگاه هاي حرارتي و نحوه کارکرد آنها مورد بررسي قرار گرفت، سپس وضعيت نيروگاه هاي حرارتي موجود در کشور و اثرات محيط زيستي آنها تشريح شد و در مرحله بعد مشخصه هاي موثر در فعاليت نيروگاه، انتخاب محل و عملکرد آن مشخص و به سه دسته فني، محيط زيستي و اقتصادي- اجتماعي به شرح زير تقسيم بندي گرديد: الف- مشخصه هاي محيط زيستي (شيب، آب، گسل، هواشناسي، خاک، زمين شناسي و پوشش گياهي) ب- مشخصه هاي اقتصادي- اجتماعي (سوخت، راه و مراکز جمعيتي) ج- مشخصه هاي فني (خطوط برق، بار مصرف و ارتفاع از سطح دريا). در نهايت مدل محيط زيستي براي نيروگاه هاي حرارتي ارايه شد که در آن مناطق از نظر قابليت احداث نيروگاه، به سه طبقه مناسب، کمي مناسب و نامناسب تقسيم بندي گرديدند.

 نسخه قابل چاپ

سرو نقره اي از گونه هاي مهم براي جنگل کاري در اکوسيستم هاي تخريب يافته و نيز فضاي سبز شهري و برون شهري است و در اين تحقيق سعي شده است تاثير تيمارهاي مختلف سايه بر روند رشد ارتفاعي و زنده ماني نهال هاي سرو نقره اي، بررسي شود. به همين منظور از طرح آزمايشي يك عامله كاملا تصادفي با 4 تكرار استفاده شد. بدين صورت كه ابتدا 24 كرت مربعي تهيه و در هر يك از آنها تعداد 24 گلدان نهال سرو نقره اي قرار داده شد و سپس بر روي 16 كرت (384 گلدان)، 4 نوع سايبان مصنوعي با ميزان عبوردهي نور صفر، 33، 50 و 67 درصد تعبيه شده و تعداد 4 كرت (96 گلدان) زير سايبان تاج درختان نهالستان و 4 كرت نيز به عنوان تيمار شاهد بدون ايجاد سايبان و با نور كامل خورشيد ايجاد شد و بدين ترتيب در مجموع 576 گلدان سرو نقره اي به عنوان نمونه مورد آزمايش قرار گرفت و سپس در نه مرحله زماني مقدار ارتفاع و تعداد نهال هاي زنده ثبت شد. نتايج نشان داد که در تير ماه که بيشترين ميزان رشد ارتفاعي نهال ها در آن صورت گرفته است (40.6%)، تحت تاج پوشش درختان گردو بيشترين رشد ارتفاعي ونهال هاي تحت نور کامل کمترين رشد ارتفاعي و بيشترين نرخ مرگ و مير را داشته اند. اين افزايش رشد ارتفاعي در ماه هاي بعدي فصل رويش ملاحظه نشد ودرنتيجه ملاحظه مي شودکه تفاوت معني داري در ارتفاع نهايي نهال هاي تحت اين تيمار و تيمار نور کامل نمي توان تشخيص داد اما تيمار هاي سايه مصنوعي موجب افزايش ارتفاع نهال ها نسبت به تيمار نور كامل شدند. به طور کلي باتوجه به نتايج تحقيق حاضر مي توان ضمن توصيه حفاظت ويژه از نهال ها در تير و مرداد، استفاده از سايه بان هايي راکه بتوانند 33 درصد نور مستقيم را از خود عبور دهند براي پرورش نهال هاي سرو نقره اي در مناطق مشابه پيشنهاد کرد.

 نسخه قابل چاپ

امروزه مفهوم شهرها بدون فضاي سبز در اشکال گوناگون آن، غير قابل تصور است. گسترش شهرها باعث تشديد عوارض توسعه شهري بي رويه و ناپايدار شده است، که تشديد آلودگي هاي محيطي از مهم ترين اين عوارض به شمار مي آيد که خود زمينه ساز از بين رفتن فضاهاي سبز درون شهري و تغيير کاربري اين گونه اراضي است. اين گسترش فناوري آنچنان در روان و احساس بشر قرن بيست و يکمي آثار نامطلوب گذاشته که همبستگي ذاتي و ديرينه انسان ها با طبيعت به جدايي کشيده شده و آثار آن در انسان خموده، عصبي و به ظاهر متحرک نمايان شده است و يگانه وجه پيوند دهنده بين انسان و طبيعت، پناه بردن انسان به دامان فضاهاي سبز عمومي و پارک هاي شهري است. اهميت فضاهاي سبز شهري تا بدان حد است که امروزه وجود اين کاربري به عنوان يکي ازشاخص هاي توسعه يافتگي جوامع به حساب مي آيد. هدف اين تحقيق ارزيابي کيفي نقش پارک ها و فضاهاي سبز شهري و بهينه سازي قابليت هاي استفاده شهروندان از آن در شهرکرد است که به صورت موردي پارک لاله و ملت در اين شهر مورد بررسي قرار مي گيرد. روش انجام تحقيق به صورت اسنادي- تحليلي و پيمايشي است و بخش اعظم اطلاعات به صورت توزيع پرسشنامه بين مراجعان به پارک اخذ شده و تحليل نهايي بر روي آن صورت گرفته است. يافته هاي تحقيق نشان مي دهند که پارک ها و فضاهاي سبز شهري از مهم ترين عوامل موثر در شکل دهي به پايداري اجتماعي و همبستگي هاي شهري اند ولي عواملي مانند مشکلات زندگي شهري، ايمني پارک و فضاهاي سبز، امنيت و متناسب نبودن امکانات مورد نياز براي گروه هاي مختلف سني و جنسي دراين مکان ها از جمله عوامل کاهش تمايل شهروندان براي استفاده از اين عرصه ها مي باشند.

 نسخه قابل چاپ

افزايش شهر نشيني و تمركز جمعيت و به دنبال آن افزايش حمل و نقل در شهر ها آثار ناگوار زيادي بر شرايط زيستي محيط شهري دارد. بخشي از آلودگي كه از طرف حمل و نقل و راهها به محيط وارد مي شود مربوط به آلاينده هاي فلزات سنگين همچون سرب و كادميوم است. هدف اين تحقيق، بررسي ميزان و روند توزيع آلاينده هاي سرب و کادميوم در خاك حاشيه خيابان هاي شهري است. بدين منظور چهار سايت در حاشيه خيابان هاي شهر اصفهان انتخاب شدند و در آنها نمونه هاي خاک در سطح (0 تا 5 سانتيمتر) و در عمق (50 تا 55 سانتيمتر) تا فاصله 50 متري از لبه خيابان ها برداشت شدند. نتايج بررسي آماري داده هاي مربوط به مقادير سرب و کادميوم نمونه ها نشان داد كه خاك حاشيه خيابان ها به فلزات سنگين آلوده بوده، به طوري كه استاندارد حداكثر مجاز اين فلزات در خاك كشاورزي را تامين نمي كند. مشاهده شد که غلظت سرب و كادميوم خاک در هر سايت با افزايش فاصله از لبه خيابان به طور غير خطي كاهش مي يابد از تحليل رگرسيون داده هاي نرمال شده غلظت سرب و کادميوم، مدل رگرسيون لگاريتمي، به عنوان الگوي مناسبي براي توزيع غلظت اين فلزات در خاک حاشيه خيابان ها شناسايي شد. نتايج اين تحقيق مي تواند در معماري و طراحي شهري، برنامه ريزي کاربري اراضي شهري و مديريت حمل و نقل و كنترل ترافيک شهري استفاده شود.

 نسخه قابل چاپ

اكوسيستم ها و ساختارهاي فيزيكي جوامع انساني با شرايط اقليمي بهنجار تنظيم شده اند ودر زمان رخداد پديده هاي اقليمي حدي، به ندرت مي توانند خود را تجهيز و آماده كنند. در نتيجه تغيير در زمان وقوع رويدادهاي حدي اغلب مي تواند آثار چشمگيري بر اكوسيستم ها و جامعه نسبت به تغيير در شرايط متوسط جوي داشته باشد.در اين بررسي رفتار وپيش بيني دوره بازگشت رويدادهاي اقليمي حدي مانند خشکسالي وسيل و تجزيه وتحليل شاخص هاي حدي كه در شرايط دمايي و بارش هاي حدي رخ مي دهند، دربسته نرم افزاري به نام شاخص هاي اقليمي حدي ECIS مورد توجه قرار گرفت. در ECIS روند و دوره بازگشت شاخص هاي حدي در دوره آماري استاندارد (1990-1961) و دهه آخر قرن بيستم (2000-1990) تعيين شد و براي ارزيابي كمي، مقدار بارش در خشکسالي با دوره بازگشت ده ساله در ايستگاه هاي شاخص نواحي اقليمي ايران محاسبه شد.نتايج تحقيق نشان مي دهد كه دوره بازگشت شاخص هاي حدي گرم و بارش دهساله و دوره بازگشت شاخص هاي حدي سرد طولاني تر شده است و در نهايت فراواني وقوع شاخص هاي حدي گرم وبارش بيشتر و شاخص هاي حدي سرد كمتر شده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين تحقيق طبقه بندي گروه هاي اکولوژيک ذخيره گاه سرخدار افراتخته و بررسي ارتباط آنها با شاخص هاي تنوع زيستي گياهي بوده است. اين مطالعه بر اساس روش براون- بلانکه انجام گرفت. طبق اين روش ابتدا واحد هاي رويشي همگن با استفاده از عمليات صحرايي و عکس هاي هوايي مشخص شد و سپس تعداد 41 رولوه 400 متر مربعي به صورت انتخابي در اين واحدها پياده شدند. مطالعه شاخص هاي تنوع زيستي بر مبناي داده هاي وفور گونه ها و با استفاده از فرمول هاي متداول بررسي تنوع زيستي شامل سيمپسون و شانون- وينر به عمل آمد. در طبقه بندي گروه هاي اكولوژيك از روش طبقه بندي پوشش گياهي با به كارگيري تجزيه و تحليل هاي گونه هاي شاخص دو طرفه وگراديان مستقيم CCA و بهره گيري از نرم افزار PC- Ord for Win  4.17 استفاده شد. در اين ارتباط ابتدا تعداد چهار گروه اکولوژيک به وسيله تجزيه و تحليل گونه هاي شاخص دو طرفه بر اساس داده هاي حضور- غياب و وفور گونه ها تفکيک شد و سپس با استفاده از تجزيه و تحليل CCA، بررسي روابط بين توزيع قطعات نمونه و شاخص هاي تنوع زيستي به عمل آمد. نتايج نشان داد که گروه هاي اکولوژيک از نظر پوشش گياهي، شاخص هاي تنوع زيستي و متغيرهاي فيزيوگرافي ارتفاع از سطح دريا، شيب و جهات دامنه کاملا از يکديگر متمايزند با افزايش ارتفاع و شيب و در نتيجه شرايط زيستي سخت تر، تنوع و غنا کاهش يافته است.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله اختصاص به بررسي رابطه برخي از انواع آلودگي هاي محيطي با پديده آلودگي هاي رفتاري در فضاهاي شهري دارد. بررسي هاي مقدماتي ومطالعات نظري به ساختن فرضيه اي با مضمون «همزماني و هم مکاني انواع آلودگي هاي محيطي با وقوع انواع انحرافات و ناهنجاري هاي رفتاري» انجاميد. سپس در چارچوب فرايند ساختن مدل تحليلي، مفاهيم انواع آلودگي هاي محيطي تبيين شده و بر اين اساس شاخص هاي محيطي هر يک استنتاج و سپس به فهرست چک ليست نحوه انجام مشاهده هاي ميداني و برداشت اطلاعات مبدل شدند در بخش مطالعه موردي با استفاده  توامان روش هاي مشاهده مستقيم و غير مستقيم (پرسشنامه)، دوازده فضاي شهري نمونه (معرفي شده ازسوي نيروي انتظامي به عنوان جرم خيزترين نقاط شهر تهران) مورد بررسي قرارگرفت و اطلاعات مورد نياز اين نقاط گردآوري و سپس در مقايسه با شرايط ساير فضاهاي شهري تحليل شد. نتايج به دست آمده حاکي از وجود رابطه اي احتمالي و امکاني بيشتر بين دو پديده آلودگي هاي محيطي (به عنوان متغير مستقل اين مطالعه) و آلودگي هاي رفتاري (به عنوان متغير وابسته) و اثبات فرضيه مطالعه است. بر اين اساس مي توان چنين نتيجه گرفت که؛ ازطريق مديريت و برنامه ريزي محيطي، حتي مي توان از پيدايش آلودگيهاي رفتاري نيز پيشگيري کرد.

 نسخه قابل چاپ

به منظور بررسي هيدروژئوشيمي منابع آبي شهر گرگان با استفاده از روش تحليل عاملي و تحليل خوشه اي از اطلاعات مربوط به دو دوره نمونه برداري در بهار و زمستان استفاده شده است. بر اساس ماتريس همبستگي، در فصل هاي بهار و زمستان بجز فسفات، بيكربنات و پتاسيم بيشتريون هاي آب زيرزميني همبستگي به نسبت بالايي با هدايت الكتريكي دارند. در بهار، کلر با يون منيزيم بيشترين همبستگي را نشان مي دهد در حالي که در زمستان بالاترين همبستگي بين کلسيم و سولفات وجود دارد. نمودارهاي خوشه اي فصل بهار نشان دهنده آن است که بين يون هاي کلر و منيزيم آب زيرزميني شباهتي بيش از 88% و بين يون هاي سولفات وکلسيم شباهتي بيش از 80% وجود دارد ،در حاليکه بيشترين شباهت در فصل زمستان بين يون هاي سولفات و کلسيم (بيش از 88%) و سپس کلر و منيزيم (بيش از 80%)، وجود دارد براين اساس و با توجه به ماتريس همبستگي، تيپ غالب آب زيرزميني در فصل بهار كلريد منيزيک و در زمستان سولفات کلسيک بوده است. باتوجه به روش تحليل عاملي، سه عاملي که بر ترکيب شيميايي آب زيرزميني شهر گرگان موثرند عبارتند از: فرايند هاي هيدروژئوشيميايي آبخوان، زيرا اغلب كاتيون ها و آنيونها داراي بار عاملي بالا هستند. تغذيه از طريق آبهاي سطحي (رودخانه و ...)، به دليل اينکه باعث افزايش غلظت بي كربنات و فسفات آب زيرزميني شده است. و فعاليت هاي انساني (نشت پساب هاي شهري و چاه هاي جذبي خانگي و...)، زيرا نيترات داراي بالاترين بار عاملي است غلظت نيترات در آب زيرزميني بيشتر متاثر از نفوذ فاضلاب هاي شهري و آبشويي كودهاي كشاورزي است. ضمن اينكه در عامل سوم غلظت سديم و کلر، افزايش چشمگيري داشته است.

 نسخه قابل چاپ

نگراني در مورد آثار دراز مدت فلزات سنگين به عنوان آلاينده هاي زيست محيطي افزايش يافته است و مشخص شده که پايش زيستي مي تواند روش مطلوب و رضايتمندي براي اندازه گيري ميزان فلزات سنگين و در دسترس بودن زيستي آنها باشد. به دليل پيچيدگي هاي شناسايي آثار زيستي در زيستگاه،اندازه گيري مقادير آلاينده منطقي تر است. بيان شده است که پرندگان به سبب قرار داشتن در سطح تغذيه اي بالا در اکوسيستم و همچنين حساسيت پذيري بالاي آنها به مواد سمي، شاخص هاي مفيدي براي آلودگي فلزات سنگين هستند. به همين علت تحقيق حاضر که از لحاظ طبقه بندي مطالعات سم شناسي در مرحله بررسي قرار مي گيرد، به اندازه گيري ميزان فلزات سنگين Cd, Cr, Cu, Zn و Fe موجود در اندام هاي کبد، کليه و عضله گونه ماهي خوار باکلان بزرگ Phalacrocorax carbo در تالاب انزلي در سال 1382 پرداخت. نتايج آزمون هاي آماري نشان داد که غلظت Cd موجود در کبد افراد بالغ به طور معني داري از افراد نابالغ بالاتر بود (a=0.05) که مي تواند به در معرض قرار گيري مزمن پرنده با غلظت کم و طولاني مدت اين عنصر مربوط شود. ميزان Zn و Fe موجود در عضله ماده در سطح اطمينان 95% و 99% و Cr موجود در کليه جنس نر در سطح اطمينان 99% بالاتر است. همچنين مقايسه ميانگين غلظت عناصر مورد نظر در هر سه اندام با مقادير ارايه شده جهاني براي پرندگان آبزي نشان مي دهد که ميزان Cd و Cr از مقادير ارايه شده کمتر است، با وجود اين، بالا بودن اين عناصر در برخي نمونه ها نشان مي دهد که پرندگان در محيط زيستشان در معرض اين فلزات قرار دارند. ميزان Fe, Zn وCu  در برخي اندام ها بالاتر از مقادير ارايه شده است. به طور کلي فعاليت هاي مختلف انساني در قسمت هاي اطراف تالاب و ورود فاضلاب هاي گوناگون را مي توان منبع اصلي آلودگي و عامل موثر بر افزايش اين فلزات دانست. بنابراين مسير يابي منابع آلاينده در محدوده اين زيستگاه از اهميت زيادي برخوردار است. نتايج تحقيق حاضر مي تواند در پايش مستمر فلزات سنگين در باکلان بزرگ تالاب انزلي مورد استفاده قرار گيرد.

 نسخه قابل چاپ

پراكنش مكاني درختان يكي از مولفه ‎هاي مهم اكولوژي جنگل است كه بررسي آن در هر منطقه از مقدمات و ضروريات اندازه‎ گيري و مطالعات پوشش گياهي به حساب مي ‎آيد. به منظور بررسي پراکنش گونه ملج در بخش هاي پاتم، نم خانه، گرازبن و چلير در جنگل آموزشي و پژوهشي خيرودکنار نوشهر، با توجه به وسعت منطقه مورد مطالعه و پراکنده بودن پايه هاي ملج در اين سطح، روش نمونه برداري بدون پلات استفاده شد. پس از جنگل گردشي و شناسايي پايه هاي ملج با قطر برابر سينه بزرگتر از 10 سانتيمتر، عوامل فيزيوگرافي ثبت شدند. نتايج اين مطالعه حاکي از آن است که گونه ملج در منطقه مورد مطالعه از ارتفاع 330 متر تا ارتفاع 1315 متر بالاتر از سطح دريا پراکنش دارد.بيشترين تعداد پايه هاي ملج در جهت شمالي و کمترين تعداد، در جهت شرقي مشاهده شد. در رابطه با شيب، اين گونه از اراضي مسطح تا اراضي پرشيب بيش از صددرصد انتشار پيدا مي کند، اما تعداد پايه هاي ملج در شيب هاي کم بيشترين است. از نظر شکل زمين، گونه ملج در منطقه مورد مطالعه در دامنه ها و دره ها بيشترين پراکنش را داشته است.

 نسخه قابل چاپ

در اين مطالعه تنوع زيستي گونه هاي چوبي و زادآوري در دو جامعه راشستان و راش- ممرزستان درمجموعه نمخانه که دومين مجموعه جنگل تحقيقاتي- پژوهشي خيرودكنار است، مورد مقايسه قرار گرفت. آماربرداري با روش تصادفي سيستماتيک و با شبکه 200×200 متر در سطح 250 هکتار (هرجامعه 125 هکتار) با60 قطعه نمونه (در داخل هر قطعه، نمونه 5 ميکروپلات 3×3 پياده شده است) انجام گرفت. درهرميکروپلات  3×3متر تمام پايه هاي گونه هاي چوبي شمارش شده است. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد که جامعه راشستان داراي تنوع و غناي بيشتري نسبت به جامعه راش- ممرزستان است. تاثيرشاخص هاي يکنواختي در مقايسه با غنا در افزايش تنوع زيستي بيشتر است. ميزان نشانه گذاري زياد گونه هاي مختلف بخصوص درختان ممرز به نفع گونه راش در جامعه راش- ممرزستان باعث کاهش تنوع زيستي شده است. تعداد نهال در جامعه راشستان بيشتر از جامعه راش- ممرزستان ولي تعداد شل و خال کمتر است.

 نسخه قابل چاپ