پاسخ به:بانک مقالات علوم محیطی
15 : محيط شناسي تابستان 1387; 34(46):139-148. |
|
بررسي جنبه هاي مختلف امنيت زيست محيطي با رويکرد مکتب انتقادي |
|
مصلي نژاد عباس* |
|
* دانشكده حقوق و علوم سياسي، دانشگاه تهران |
|
روندهاي امنيت ساز در دوران بعد از جنگ جهاني دوم، تحت تاثير انديشه هاي واقع گرايي قرار گرفت. اين امر واکنشي نسبت به رويکردهاي ايده آليستي و نهادگرا محسوب مي شد. مکتب انتقادي، مبادرت به نقد واقع گرايي کلاسيک و ساختاري نمود. نظريه پردازان جديد امنيت، بر موضوعات فراگير و تهديدات متنوع تاکيد داشته و آنرا فراتر از رقابت کشورها مي دانند. آنان بر اين اعتقادند که موضوعاتي همانند گرم شدن کره زمين، فرسايش لايه ازن و ساير مسايل زيست محيطي در زمره تهديدات آينده بشريت محسوب شده و کشورها با «تهديدات مشترک» جديدي روبرو ساخته است. تغييرات پارادايميک در حوزه روابط بين الملل نشان مي دهد که توسعه مفهوم امنيت به نحوي که تهديدات و خطرات زيست محيطي را در برگيرد، به ظهور رويکردي بسيار فراگير انجاميده است. تعيين هر گونه روند امنيت ساز براساس نشانه هاي تهديد شکل مي گيرد. اگر نيروها و يا عناصر تهديدکننده تغيير يابد، در آن شرايط روندهاي جديدي براي مقابله با تهديد ايجاد مي شود. اولين نشانه تهديد امنيت زيست محيطي را مي توان در محدوديت هاي استفاده از منابع دانست. در حال حاضر، در سطح جهان تغييراتي در ترکيب شيميايي جو، تنوع ژنتيک گونه هاي ساکن در کره زمين، و چرخه مواد شيميايي حياتي در اقيانوس ها، جو، زيست کره در حال وقوع است که هم از نظر ابعاد و هم از نظر آهنگ، سابقه اي براي آن نمي توان يافت. بنابراين نظريه پردازان مکتب انتقادي اين موضوع را مورد پرسش قرار مي دهند که اگر امنيت سازي داراي اولويت هاي مختلفي است؛ بنابراين سلامتي و بقا جامعه انساني چه جايگاهي دارد. اين افراد نسبت به رشد سريع فعاليت هاي اقتصادي و عدم توجه سرمايه داري به روندهاي زيست محيطي ابراز نگراني کرده اند. تهديدات ناشي از توليد فزاينده و توسعه سريع و همچنين منابع تجديدناپذير و منازعات منطقه اي از جمله تهديدات اصلي در اين زمينه به شمار مي روند. بحران هويت اجتماعي ناشي از پناهندگي، مهاجرت و حاشيه نشيني که دليل عمده آن را در دهه هاي اخير مي توان تخريب محيط زيست دانست موج جديدي از نگراني هاي دستيابي به امنيت پايدارجهاني را ايجاد نموده است. يکي ديگر از دلايل ظهور جنبش هاي اجتماعي در قالب مکتب انتقادي را مي توان فقدان منابع اقتصادي ناشي از تخريب محيط زيست دانست. نظريه پردازان مکتب انتقادي تلاش دارند تا معناسازي جديدي را براي موضوعات امنيتي ايجاد نمايند. آنان درصددند تا «تهديد مشترک جديد» را برجسته نموده و زمينه هاي همکاري متقابل را جهت نيل به ايجاد امنيت فراگيربا مفهوم جديدش فراهم سازند.
|
|
كليد واژه: |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
چهارشنبه 10 خرداد 1391 9:08 AM
تشکرات از این پست