بانک مقالات علوم محیطی

راكتور UASB به سرعت جاي خود را در بين سيستم هاي متداول تصفيه فاضلاب ها، خصوصا فاضلاب هاي سخت تصفيه شونده مثل فاضلاب صنايع و شيرابه محل دفن زباله باز كرده است. اين رآکتور، رايج ترين هاضم با بيومس ماندگار است. شيرابه محل دفن زباله، يکي از آلوده ترين انواع فاضلاب است که به دليل استفاده وسيع از مراکز دفن زباله هاي شهري براي دفع نهايي پسماندها، نگراني هاي بهداشتي و زيست محيطي فراواني ايجاد کرده است. مهم ترين اثر سوء زيست محيطي شيرابه، تاثير آن بر كيفيت آبهاي زيرزميني و سطحي، در صورت راهيابي به اين محيط هاست. از اقدامات اساسي براي کاهش كميت و افزايش كيفيت شيرابه كنترل بر روي مواد ورودي به مرکز دفن (زايدات و آب) و خروجي از آن (شيرابه و گاز) است. ولي در هر صورت شيرابه در محل دفن توليد خواهد شد كه ورود مقدار كمي از آن به خاك و سفره آب زيرزميني مي تواند سطح وسيعي از اين منابع را آلوده سازد. با توجه به اين موارد قوانين موجود مدام محدودكننده تر مي شوند و تصفيه شيرابه را ضروري و اجتناب ناپذير مي كنند. براي بررسي مشخصه هاي مختلف در سيستم بي هوازي تصفيه شيرابه، پايلوتي بر اساس فرايند UASB، طراحي و ساخته شد و رفتار سيستم در رژيم ناپيوسته و پيوسته، مورد بررسي قرار گرفت. طراحي راكتور بر اساس قدرت تصفيه روش انتخابي و بارگذاري متعارف صورت گرفت و راه اندازي با شيرابه رقيق شده مركز دفن زباله انجام شد. در مرحله ناپيوسته غلظت COD ورودي از 1200 mg/l الي 6443 mg/l، ميزان بارگذاري 1.36-6.6 kgCOD/m³.d و همچنين زمان ماندهاي هيدروليكي تا 21.6 ساعت متغير بود. همچنين در شرايط راهبري پيوسته، ميزان COD ورودي تا 25960 mg/l و ميزان بارگذاري آلي تا نزديك به 30 kgCOD/m³ افزايش يافت. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه در ميزان بارگذاري 4.48 kgCOD/m³.d و COD ورودي 4000 mg/l سيستم UASB، 90% كارايي در حذف آلودگي در راهبري ناپيوسته دارد. همچنين در شرايط راهبري پيوسته در بار آلي 22.6 kgCOD/m³.d و COD برابر با 20000 mg/l و HRT برابر با 21.2 ساعت و 38.8 ساعت سيرکولاسيون و بازده حذف COD برابر 63.5% به دست آمد. 

 نسخه قابل چاپ

هم اكنون كمپوست پسماندهاي جامد شهري در شهرهاي مختلف كشور توليد مي شود. به علت معضل دفع پسماندهاي جامد شهري در برخي نقاط كشور، توليد كمپوست، بويژه در دهه اخير از سوي شهرداري هاي مختلف توجه بيشتري را به خود معطوف کرده است. اما يكي از مشكلات اصلي كه تاكنون در مسير توليد كمپوست وجود داشته است، كيفيت پايين اين محصول است. بر اساس بررسي به عمل آمده طي اين تحقيق، برخي از مشكلات كيفي كمپوست ايران روشن شده است. پايين بودن نسبت كربن به نيتروژن در برخي كمپوست ها (بويژه كمپوست تهران)، بالا بودن درصد برخي فلزات سنگين (بخصوص مس و روي در كمپوست تهران)، كم بودن درصد نيتروژن، فسفات و پتاسيم (NPK) در اكثر كمپوست ها و بالا بودن نسبي هدايت الكتريكي برخي كمپوست ها (به ويژه كمپوست تهران) از جمله علل افت كيفيت كمپوست در ايران به شمار مي آيند. در بين مشخصه هاي مختلف، فقط مقدار pH و مواد آلي كمپوست هاي ايران در سطح قابل قبول قرار دارد. اين موضوع نشان مي دهد كه براي ارتقاي كيفيت كمپوست در ايران تدوين و استقرار نظام كنترل كيفيت و نيز تهيه استانداردهاي ويژه ايران از جمله ضرورت هاي اوليه به شمار مي آيد. همچنين، در صورتي كه فرايندها و روش هاي توليد كود آلي در كارخانه هاي مختلف كشور اصلاح شود، توليد كمپوست پذيرش بيشتري پيدا مي کند كه نتيجه آن تقاضاي بيشتر براي مصرف بود. 

 نسخه قابل چاپ

با رشد روزافزون صنايع، فاضلاب هاي پيچيده تري توليد شده و روش هاي تصفيه نيز پرهزينه تر و غيراقتصادي تر مي شود. فاضلاب فيبر، نوعي فاضلاب اسيدي است که در سال هاي اخير روش هاي مختلف تصفيه فيزيکي، شيميايي و بيولوژيکي بر روي آن بررسي شده است. يکي از روش هاي فيزيکوشيميايي، روش جذب سطحي است. از آنجا که مواد زايد بيولوژيکي، ارزانقيمت بوده و در طبيعت فراوان يافت مي شود، جذب آلودگي فاضلاب فيبر توسط اين مواد مي تواند روش مناسب و ارزان قيمتي براي حذف COD از محلول فاضلاب باشد. در اين تحقيق، آثار pH محلول، غلظت هاي اوليه COD در محلول، زمان تماس، زمان ته نشيني و غلظت کربن هاي تهيه شده بر بازده حذف COD بررسي شد. تجربيات گذشته نشان مي دهد که بازده حذف COD در 0.5 ساعت زمان ته نشيني و 2.5 ساعت زمان تماس بهينه است. همچنين نتايج، ارتباط به نسبت يکنواختي را بين غلظت اوليه COD فاضلاب و غلظت جاذب در آن نشان مي دهد. در حقيقت هر چه فاضلاب غليظ تر باشد، جاذب بيشتري مورد نياز است. در شرايط بهينه، به ازاي هر 1 g/lit کربن پوسته گردو و هسته خرما، به ترتيب شاهد در حدود 19% و 11% حذف COD خواهيم بود. شرايط بهينه براي حذف COD به وسيله کربن پوسته گردو pH=2 و غلظت 3 gr/lit و به وسيله کربن هسته خرما pH=7 و غلظت 5 gr/lit است. در شرايط بهينه حداکثر بازده حذف COD توسط کربن پوسته گردو 57% و توسط کربن هسته خرما 54% است. آزمايش جاذب ها بر روي آب مقطر نشان مي د هد که کربن پوسته گردو خود عامل افزايش COD آب مقطر است در حالي که کربن هسته خرما تاثيري بر افزايش COD آن ندارد. بنابراين مصرف دوز بهينه کربن هاي مورد نظر بسيار حايز اهميت است. هدف از اين تحقيق آزمايشگاهي، بررسي امکان استفاده از کربن هاي طبيعي تهيه شده به روش آزمايشگاهي جهت کاهش COD کارخانه فيبر ايران فاضلاب و در نهايت مقايسه جاذب ها با پليمرها بوده است. همچنين توسط تصاوير بسيار دقيق SEM از کربن هاي تا 500 برابر بزرگ نمايي تهيه شده است. تصاوير مذکور به وضوح خلل و فرج کربن هاي پوسته گردو و هسته خرما را نشان مي دهد که در نتيجه فرايند مناسب تهيه و فعال سازي کربن ها بوده است. در مقايسه تصاوير قبل و بعد از فرايند جذب، جذب آلاينده ها بروشني قابل مشاهده است؛ به گونه اي که پس از فرآيند جذب، خلل و فرج کربن ها به طور کامل توسط آلاينده هاي جذب شدني پر شده است. 

 نسخه قابل چاپ

شهر بم واقع در جنوب شرقي کشور ايران در شرق استان کرمان، شهري کويري با بستر طبيعي و فرهنگي خاص خود و منفک از ساير شهرهاي کويري ايران است. در شهر بم از ديرباز هماهنگي و تعادلي بين بستر طبيعي و فرهنگي وجود داشته است. از عناصر منحصر به فرد بستر طبيعي، سفره هاي پر آب زيرزميني هستند که حاصل شکل خاص حوزه هاي آبريز و آبخوان هاي منطقه اند. از عناصر ويژه بستر فرهنگي علاوه بر ابنيه تاريخي مي توان به وجود نخلستان ها و قنات ها اشاره كرد. هدف از اين مقاله، شناخت ويژگي هاي بسترهاي طبيعي و فرهنگي و نحوه انطباق و ارتباط بين آنها و علل بروز اختلال در اين رابطه متعادل در گذر زمان است. با مرور متون نوشتاري و تصويري شهر بم مربوط به قبل و بعد از زلزله، برداشت هاي ميداني، تحليل نقشه ها و تلفيق داده هاي مرتبط با مشخصه هاي طبيعي از جمله هيدرولوژي (سطحي و زيرزميني)، ژئومرفولوژي و پوشش گياهي و مشخصه هاي فرهنگي شامل باغ ها و ساخت و سازها، پس از شناسايي ويژگي ها و عناصر بستر طبيعي و فرهنگي، به نظر رسيد تعادل مذکور در طول زمان دچار خدشه شده است. با تهيه نقشه هاي دوران متفاوت قبل و بعد از زلزله و لايه برداري و روي هم گذاري اطلاعات دسته بندي شده (مربوط به پوشش گياهي، هيدرولوژي، سطوح ارتفاعي) و تحليل عکسهاي هوايي شهر بم در سالهاي متفاوت ،تعادل رو به زوال بين بستر طبيعي و فرهنگي و عامل اختلال توسعه بي رويه شهر بدون توجه به توان و استعداد منابع و اراضي و کاربري باغها شناخته شد. با روي دادن زلزله در دي ماه سال 1382 و مطرح شدن مقوله احيا و بهره وري از بازسازي شهر بم، اين مقاله سعي در ارايه پيشنهادها و توصيه هايي در زمينه بازسازي شهر بم به گونه اي هماهنگ با بستر طبيعي و فرهنگي با ارزش شهر دارد. روش مطالعه در اينجا مي تواند براي بررسي شهرهاي کويري مشابه که در اثر توسعه شهر، در ساختار طبيعي شان انقطاع ايجاد شده، در ارتباط با فرصت هاي خواسته و ناخواسته بازسازي قابل تعميم باشد. 

 نسخه قابل چاپ

راحتي و سلامت انسان در محيط طبيعي، رابطه مستقيمي با وضعيت آب و هوا از قبيل دما، نور خورشيد و رطوبت نسبي دارد. دماي ظاهري شاخصي است كه براي بررسي تاثير توام دما و رطوبت نسبي بر احساس راحتي انسان معرفي شده است. در اين پژوهش مقادير بيشينه دماي ظاهري و همچنين ميانگين اين دما در مقياس روزانه و ماهانه براي شهرهاي شيراز، بندر عباس، بيرجند و اردبيل در دوره زماني 1982-2004 محاسبه و با مقادير دماي مشاهده شده مقايسه شد. بررسي ها نشان داد كه، به دليل افزايش توام دما و رطوبت نسبي در بندر عباس، دماي ظاهري در اين شهر به ميزان زيادي بالاتر از دماي مشاهده شده آن قرار مي گيرد و مردم اين ناحيه از كشور در معرض خطر تنش گرمايي و عوارض ناشي از آن قرار دارند. دماي ظاهري شيراز و بيرجند به دليل رطوبت نسبي كم، پايين تر از دماي مشاهده شده اين شهرها قرار گرفت كه تا اندازه اي در احساس رضامندي هوا در اين شهرها موثر است. نتايج حاصل از بررسي دما نشان داد که خطر وقوع گرمازدگي، آفتابزدگي، انقباض حرارتي عضلات و تحليل رفتگي حرارتي به ترتيب در شهرهاي بندر عباس، شيراز و بيرجند در روزها و ماههاي گرم تابستان، بخصوص در روزهاي مربوط به ماههاي تير و مرداد بيشتر است كه شدت اين خطر به صورت كمي تعيين شد. تعيين دماي ظاهري بيشينه روزانه در مناطق مورد مطالعه مشخص كرد كه به دليل بالا بودن دما در ساعات گرم روز تنش گرمايي به صورت جدي سلامت مردم را تهديد مي كند. 

 نسخه قابل چاپ

ارزيابي حساسيت سواحل در واقع سنجش غناي زيستي فوق العاده سواحل به دور از کانون هاي آلوده ساز با ملاک ها و معيارهاي مشخص و از پيش تعيين شده است. هدف از فرايند ارزيابي حساسيت در سواحل استان بوشهر عينيت بخشيدن به توانايي سواحل استان براي انتخاب مناطق تحت حفاظت در ناحيه ساحلي کشور به شمار مي رود. بدين منظور در اولين گام، محدوده مورد مطالعه با توجه به آخرين يافته هاي طرح مديريت يکپارچه مناطق ساحلي تعريف شد. سپس بر اساس داده هاي موجود و زمين مرجع کردن و تهيه فتوموزائيک تصاوير ماهواره اي لندست و IRS و برداشت زميني، کار شناسايي و تهيه نقشه هاي پايه در دو محدوده تاثيرگذار بالا دست که مرز دهستان هاي ساحلي را شامل مي شود و محدوده تحت تاثير مستقيم (يا ناحيه كرانه اي) در عرصه اي به وسعت 384810 هکتار صورت گرفت. در اين تحقيق طرح ريزي مدل نويني به منظور گزينش مناطق تحت حفاظت در نوار ساحلي با استعانت از روش تحليل سلسله مراتبي و با کمک نرم افزار ArcGIS انجام شد. اين مدل براي سنجش حساسيت ذاتي منطقه و آسيب پذيري بالفعل منطقه، با توجه به کانون هاي آلوده ساز و در نهايت ارزيابي حساسيت منطقه براي تعيين مناطق تحت حفاظت سازمان محيط زيست در سامانه اطلاعات جغرافيايي و تحت برنامه ArcGIS به صورت مدل رياضي خطي طرح ريزي شد. در مدل نوين ارزش عوامل تاثيرگذار بر حساسيت به صورت يکسان اعمال نشده است، بلکه با تعيين ضرايب وزني، ارزش و اهميت هر يک از عوامل با توجه به ميزان حساسيت وارده بر محيط مشخص شده است. در کل، در محدوده مورد مطالعه، 2994.21 هکتار از منطقه با حساسيت خيلي زياد، 2701.76 هکتار با حساسيت زياد، 42124.19 هکتار با حساسيت متوسط و 290056.80 هکتار با حساسيت کم ارزيابي شد. 

 نسخه قابل چاپ

خروجي هاي گزارش ارزيابي پيامد فعاليت ها بر محيط زيست (ا.پ.ف.م.) به منزله يک سامانه پشتوانه تصميم گيري همواره تابعي از مرزهاي محدوده مطالعاتي خواهد بود. اين در حالي است که مرز محدوده مطالعاتي ممکن است در برگيرنده دو ماهيت «فيزيکي» و «غير فيزيکي» از نظر نوع اطلاعات ورودي به الگوهاي ارزيابي باشد. در اين مقاله ابتدا شش مطالعه موردي ارزيابي منظر، تجمعي، تخريب جنگل به دليل رشد جمعيت، تخريب سيماي سرزمين، آلودگي هوا و آلودگي رودخانه که در برگيرنده تعداد زيادي از گونه هاي مختلف پروژه هاي ارزيابي مي تواند باشد، مطرح شده است. سپس تحديد منطقه هاي مطالعاتي با توجه به ديدگاههاي هدف محور و مساله محور در ا.پ.ف.م. در هر کدام از محدوده هاي مطالعاتي، با توجه به محدوديت هاي منطقه مطالعاتي انجام شده است. هدف محوري و تصميم محوري دو بحثي است که اساس آن بيشتر بر تجربه هاي ارزياب و نتيجه هاي کار ميداني تا ارزش هاي محيط زيستي استوار شده است.در جمع بندي اين مقاله، تاکيد بر نهايي کردن مرز محدوده هاي ا.پ.ف.م. با توجه به کمرنگ شدن يا حذف پيامد فعاليت هاي محيط زيستي و پيامدهاي تجمعي و محدوديت هاي نرم افزاري شده است. براي مثال در ا.پ.ف.م. آبگيري سد بر منظر اطراف، توپوگرافي کوهستاني منطقه و مرز درياچه سد براي مشخص کردن مرز محدوده ارزيابي در نظر گرفته شد، و براي نشان دادن پراکنش آلاينده ها در اطراف دودکش نيروگاه، محدوديت هاي نرم افزاري مرز محدوده را تحديد کرد. در مطالعه هاي موردي مرز پارک ملي، يا مناطق حساس زيستي وجود نداشت، ولي در صورت لزوم مي توان نظر واحد مسوول پروژه و نيز وجود اکوسيستم هاي حساس، و يا منطقه هاي حفاظت شده را نيزبراي مرز نهايي در نظر گرفت. 

 نسخه قابل چاپ

اين تحقيق به منظور ارزيابي توان منابع اكولوژيك حوزه معرف كسيليان براي كاربري كشاورزي بر اساس رهيافت تجزيه و تحليل سيستمي صورت پذيرفت. منطقه مورد مطالعه در جنوب استان مازندران واقع شده است. در اين مطالعه از داده هاي رقومي توپوگرافي، نقشه هاي كاغذي، آمار هواشناسي، تصاوير ماهواره اي، سامانه اطلاعات جغرافيايي، نرم افزارهاي بانك اطلاعاتي و صفحه گسترده استفاده شد. فرايند مطالعه شامل شناسايي منابع اكولوژيك، ايجاد پايگاه داده، پردازش داده، تلفيق داده ها و در نهايت مدل سازي توان اكولوژيك براي فعاليت هاي كشاورزي است. براي تهيه نقشه يگان هاي زيست محيطي، لايه هاي منابع اكولوژيكي پايدار به روش دو دويي رويهم گذاري شدند و در هر مرحله از همپوشاني، لايه هاي تلفيقي به روش مخدوم كدگذاري شدند. سرانجام، بانك اطلاعات توصيفي نقشه نهايي يگان هاي زيست محيطي با داده هاي منابع اكولوژيك ناپايدار كامل شد. سپس هر يك از واحدهاي زيست محيطي با معادله هاي خطي مدل اکولوژيک كشاورزي مدل سازي شد. نتايج نشان داد كه منطقه از 437 يگان زيست محيطي تشكيل شده است. با توجه به اين كه حدود 26% اراضي حوزه داراي كاربري كشاورزي است، يگان هاي زيست محيطي حداقل از نظر يكي از منابع اكولوژيك براي فعاليت هاي زراعي داراي محدوديت هستند. عوامل محدودكننده كاربري كشاورزي در منطقه مورد مطالعه شامل دماي هوا، بارندگي، اسيديته خاك، عمق خاك، تكامل يافتگي خاك، دانه بندي خاك، زهكشي خاك، بافت خاك و شيب زمين هاي زراعي بود. 

 نسخه قابل چاپ

راحتي و سلامت انسان در محيط طبيعي، رابطه مستقيمي با وضعيت آب و هوا از قبيل دما، نور خورشيد و رطوبت نسبي دارد. دماي ظاهري شاخصي است كه براي بررسي تاثير توام دما و رطوبت نسبي بر احساس راحتي انسان معرفي شده است. در اين پژوهش مقادير بيشينه دماي ظاهري و همچنين ميانگين اين دما در مقياس روزانه و ماهانه براي شهرهاي شيراز، بندر عباس، بيرجند و اردبيل در دوره زماني 1982-2004 محاسبه و با مقادير دماي مشاهده شده مقايسه شد. بررسي ها نشان داد كه، به دليل افزايش توام دما و رطوبت نسبي در بندر عباس، دماي ظاهري در اين شهر به ميزان زيادي بالاتر از دماي مشاهده شده آن قرار مي گيرد و مردم اين ناحيه از كشور در معرض خطر تنش گرمايي و عوارض ناشي از آن قرار دارند. دماي ظاهري شيراز و بيرجند به دليل رطوبت نسبي كم، پايين تر از دماي مشاهده شده اين شهرها قرار گرفت كه تا اندازه اي در احساس رضامندي هوا در اين شهرها موثر است. نتايج حاصل از بررسي دما نشان داد که خطر وقوع گرمازدگي، آفتابزدگي، انقباض حرارتي عضلات و تحليل رفتگي حرارتي به ترتيب در شهرهاي بندر عباس، شيراز و بيرجند در روزها و ماههاي گرم تابستان، بخصوص در روزهاي مربوط به ماههاي تير و مرداد بيشتر است كه شدت اين خطر به صورت كمي تعيين شد. تعيين دماي ظاهري بيشينه روزانه در مناطق مورد مطالعه مشخص كرد كه به دليل بالا بودن دما در ساعات گرم روز تنش گرمايي به صورت جدي سلامت مردم را تهديد مي كند. 

 نسخه قابل چاپ

نمونه هاي رسوب مغزي مي تواند اطلاعات جامعي را در مورد محيط هاي آبي در اختيار قرار دهد. ميزان رسوبگذاري، تغييرات شرايط آب و هوايي در دوران هاي مختلف و غلظت عناصر سنگين از جمله مهم ترين مطالعات رسوبات مغزي به شمار مي آيند. در اين تحقيق با هدف بررسي آلودگي فلزات سنگين، يك نمونه مغزي به طول 70 سانتيمتر از مركز درياچه زريوار در جوار شهر مريوان واقع در استان كردستان برداشت شد. نمونه مغزي پس از برش توسط اسيدهايHF- HCl- HNO3  مورد تجزيه كامل قرار گرفت و غلظت كل عناصر سنگين به دست آمد. سپس با استفاده از روش تفكيك شيميايي پيوند عناصر سنگين به دست آمد و براين اساس سهم طبيعي و انسان ساخت عناصر محاسبه شد. نتايج تفكيك شيميايي نشان داد كه بخش چشمگيري از عناصر در فاز انسان ساخت قرار دارد. فراواني عناصر در فاز انسان ساخت به شرح زير است:

Pb(76.2%)>Mn(53.3%)>Co(50.6%)>Cu(47.4%)>Zn(27.5%)>Ni(18%)>Fe(7.9%

تحقيق حاضر نشان داد كه بهره گيري از علم آمار، نظير آناليز خوشه اي بتنهايي براي تجزيه و تحليل داده ها به منظور مشخص‏کردن وضعيت آلودگي كافي نيست. براي مثال نتايج تفكيك شيميايي حاكي از آلودگي است ولي نتايج آناليز خوشه اي مبين محيط آلوده نيست. بغير از عنصر مس، بخش اعظم عناصر مورد مطالعه داراي پيوند سست و سولفيدي با رسوبات هستند كه امكان آزاد سازي آنها در اثر تغييرات جزيي در خصوصيات فيزيكي و شيميايي آبهاي فوقاني وجود دارد. همچنين حضور درصد كمي از منگنز و آهن به صورت سولفيد نشان دهنده تبديل شرايط اكسايش به شرايط احيا، در درياچه زريوار است. با توجه به آمار به دست آمده شرايط فعلي درياچه از نظر آلودگي در وضعيت نامناسبي قرار دارد و با افزايش شرايط احيا، امكان آلودگي بيشتر نيز وجود دارد.

 نسخه قابل چاپ

رشد سريع و روز افزون مصرف بنزين در كشور از يك سو و وجود ذخاير غني گاز طبيعي كه ايران را در دومين جايگاه از اين نظر در سطح بين المللي قرار داده است، موجب شده جايگزيني گاز طبيعي فشرده (CNG) به جاي بنزين در بخش حمل و نقل به يكي از مهم ترين اولويت هاي بخش انرژي در كشور تبديل شود. ناوگان تاكسي راني شهر تهران به منزله يكي از بخش هاي حمل ونقل عمومي از مهم ترين مصرف كنندگان بنزين محسوب مي شود كه زمينه سازي براي استفاده از CNG به جاي بنزين در اين بخش مي تواند عامل موثري در همگاني شدن و توسعه سريع تر CNG در كشور باشد. در اين مطالعه، پس از بررسي ساختارهاي توليد، توزيع و انتقال گاز طبيعي در كشور، آخرين وضعيت توسعه صنعت CNG در ابعاد بين المللي و نيز در ايران بررسي شده است. در ادامه پس از طرح مباني نظري امكان سنجي اقتصادي، مدل نرم افزاري مطالعه سودآوري جايگزيني كه در محيط Excel اجرا شده و نتايج مدل در چند سناريو مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. نتايج نشان مي دهد، جايگزيني CNG به جاي بنزين در تاكسي هاي شهر تهران از نظر اقتصادي، طرحي توجيه پذير است. همچنين، نتايج تغيير برخي مشخصه هاي ‏موثر در مدل از جمله ميزان مصرف گاز پس از جايگزيني، تغيير در هزينه هاي سرمايه گذاري و تغيير در قيمت گاز و بنزين نشان مي دهد طرح از سودآوري بالايي برخوردار بوده و در كليه سناريوهاي محتمل مورد بررسي، همچنان توجيه پذير است.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

يک راه حذف بيولوژيکي گوگرد، استفاده از باکتري هاست. بيشترين گونه هاي باکتريايي براي حذف ترکيبات گوگردي غير آلي، گونه هاي تيوباسيلوس فرواکسيدانس، تيوباسيلوس تيواکسيدانس و تيوباسيلوس اسيدوفيلوس هستند. براي بررسي نقش باکتري هاي مزوفيل تيوباسيلوس فرواکسيدانس و تيوباسيلوس تيواکسيدانس در حذف گوگرد از زغال، ابتدا نمونه زغال تجزيه و آزمايش هاي حذف گوگردي در کشت هاي خالص و مخلوط باکتري هاي تيوباسيلوس فرواکسيدانس و تيوباسيلوس تيواکسيدانس انجام شد. اکسيداسيون ميکربي پيريت که بيشترين منبع گوگرد غيرآلي در زغال است، يک فرآيند چند مرحله اي پيچيده است که سرعت اين فرآيند 1000 بار بيشتر از نوع شيميايي آن است. نتايج به دست آمده از استعمال باکتري ها نشان داد که کشت خالص تيوباسيلوس تيواکسيدانس در محيط بدون گوگرد عنصري 0.36 ميلي مولار و در محيط واجد گوگرد عنصري 7.43 ميلي مولار و تيوباسيلوس فرواکسيدانس به ترتيب 0.19 و 1.37 ميلي مولار اسيد سولفوريک توليد کرده است. ميزان اسيد سولفوريک توليد شده در کشت مخلوط باکتري ها نيز به ترتيب 0.92 و 7.86 ميلي مولار نشان داد. بنابراين بهترين کارايي در حذف گوگردي، استفاده از کشت هاي مخلوط تيوباسيلوس فرواکسيدانس و تيوباسيلوس تيواکسيدانس است که شرايط بهينه آن درصد وزني جامد کمتر از 3، دماي 30 تا 35 درجه سلسيوس،pH  برابر 2 و زمان 16 روزاست. مطالعه اين نوع از ميکروارگانيزم ها داراي اهميت اقتصادي زياد است و راه حلي را نسبت به مسائل محيط زيستي که بيشتر کشورها با آن روبه رو هستند فراهم مي کند.

 نسخه قابل چاپ

صنعت گردشگري، بويژه بوم گردي به عنوان رويکردي جديد براي توسعه همزيستي انسان و اجتماع، به منظور بهره وري اقتصادي، امروزه در توسعه مناطق جايگاه چشمگيري يافته است. در استان چهارمحال و بختياري كه به سبب طبيعت زيبا و بيشتر بکر آن به نام هايي چون «زيباي خفته» در زاگرس، «سرزمين لاله هاي واژگون»، «بام ايران» و...ناميده مي شود، از مزيت نسبي برخوردار است.هدف اين پژوهش ارزيابي و امکان سنجي توان هاي اکوتوريستي استان چهارمحال و بختياري با استفاده از مدل بررسي  SWOTاست. در اين مدل ارزيابي كننده «نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهديدها» بهترين راهبرد براي فرآيند برنامه ريزي راهبردي طبيعت گردي محسوب مي شوند. روش جمع آوري داده ها و تحليل اطلاعات مورد نياز نيز بيشتر اسنادي، تحليلي و پيمايشي است. يافته هاي تحقيق از بررسي توانايي  هاي اين استان در زمينه صنعت نوپاي اکوتوريسم، حاکي از اين واقعيت است که اين استان به لحاظ موقعيت جغرافيايي خاص خود و واقع شدن بين دو قطب صنعتي اصفهان و خوزستان، داشتن آب و هوايي مطبوع و دلپذير، بويژه در فصل بهار و تابستان و بهره مندي از مناظر چشم نواز طبيعي، ظرفيت تبديل شدن به يکي از قطب هاي بزرگ طبيعت‏گردي کشور را داراست. مانع اساسي و ضعف بزرگ در راه رسيدن به اين هدف به تعدد تصميم گيران و مسايل مديريتي و ضعف در زير ساخت ها باز مي گردد. راهکارهاي اين پژوهش مي تواند در بهينه سازي وضع موجود و ساماندهي اکوتوريسم در اين استان موثر باشد.

 نسخه قابل چاپ

با گسترش شهرها و مراكز سكونتي، بسياري از اجتماعات گياهي محو و نابود مي شوند. نمونه بارز اين موضوع در ارتفاعات استان تهران مشهود است. در حالي كه مساحتي كمتر از 5 درصد سطح حوزه هاي كوهستاني شمالي استان تهران را توده هاي درختي و درختچه اي تشكيل مي دهد، همين سطح ناچيز نيز با خطر جدي تجاوز و تخريب روبه روست. به نظر مي رسد گسترش شبكه جاده هاي ارتباطي در البرز، افزايش تقاضاي زمين در مناطق ييلاقي و افزايش بي رويه ارزش زمين، ناشناخته ماندن توده هاي جنگلي و ضعف مديريت منابع طبيعي طي سالها، از جمله عوامل گسترش ساخت و ساز در عرصه هاي ملي كوهستاني باشد. بدين ترتيب، شناسايي و معرفي توده هاي جنگلي به عنوان اولين گام در حفاظت و مديريت مد نظر قرار گرفت. جنگل هاي طبيعي استان تهران كه بيشتر مربوط به كوهستان هاي البرز جنوبي اند، در ناحيه رويشي ايران و توراني قرار گرفته و دربردارنده پوشش گياهي خاص اين ناحيه هستند. درختان و درختچه هاي فلور كوهستاني ايران وتوراني به طور عمده به صورت پراكنده رويش داشته و در برخي مناطق به طور متراكم تر تشكيل توده هاي جنگلي، يا بيشه هايي را مي دهند (الگوي پراكنش خوشه اي). اين توده ها نقاط برجسته ناحيه رويشي ايران و توراني بوده و زيستگاه جانوران و پرندگان متعددي نيز هستند. در واقع بايد از اين توده ها به  منزله اكوسيستم هاي ويژه و ارزشمند ياد كرد. در اين تحقيق سعي شده است تا اين گونه اكوسيستم ها در محدوده استان تهران، شناسايي و معرفي شوند. بااين هدف بيش از 70 توده، شناسايي و معرفي شد. تيپ جنگلي استان به سه تيپ سوزني برگ، پهن برگ درختي و پهن برگ درختچه اي تقسيم شد و جمع بندي داده ها بر اين اساس صورت گرفت: در گروه اول، ارس (Juniperus polycarpos )، در گروه دوم، بنه (Pistacia mutica) و در گروه سوم، شير خشت (Cotoneaster spp.) و بادام كوهي (Amygdalus lycioides)  گونه درختي و يا درختچه اي غالب هستند. همچنين رويشگاه هايي با غلبه نارون، سيب وحشي (سيب ترش)، بيد، صنوبر، توس، بادامك، سماق، زرشك و نسترن وجود دارند. مساحت عموم توده هاي موجود از حدود نيم تا 400 هكتار متغير است. در اين تحقيق فلور درختچه اي و درختي استان نيز ارايه شده كه شامل بيش از يكصد و ده گونه است. خانواده گل سرخيان با بيش از 40 گونه، 37 درصد فلور درختي و درختچه اي استان را تشكيل مي دهد. در مجموع، ارس، بادام كوهي، زرشك، نسترن، بنه، شيرخشت، ارجنك (تنگرس)، راناس، بادامك، تا، پلاخور، سماق و بيد از عناصر اصلي درختي و درختچه اي بومي استان تهران به شمار مي آيند. عمده عناصر درختي و درختچه اي استان مربوط به ناحيه رويشي ايران وتوراني بوده و فقط در وسعت 340 هكتار در شمال شرق استان، عناصر رويشي هيركاني مشاهده مي شود.

 نسخه قابل چاپ