بانک مقالات علوم محیطی

فلزات سنگين در بيشتر نقاط دنيا در فرم هاي فيزيكي و شيميايي گوناگون به عنوان آلوده كننده محيط زيست، وارد محيط مي گردند. ارايه راه حلي جهت تصفيه زيست شناختي پساب هاي صنعتي حاوي سرب از جمله اهداف اين پژوهش بوده است كه با غربال سازي (screening) باكتري هاي جاذب فلز سرب از ميان ديگر ميكروارگانيسم ها آغاز گرديد و از اين ميان نهايتا يكي از سويه هاي باكتريايي كه ماكزيمم توان جذب فلزي را از خود نشان مي داد، انتخاب شد. از ابتدا گزينش و جمع آوري اكثر نمونه ها تا حد امكان از مراكز و كارخانه هايي صورت گرفت كه قسمت عمده پساب آن ها را فلز سرب تشكيل مي داد. اين پژوهش در مجموع داراي دو مرحله مشخص غربال سازي بوده كه به ترتيب عبارتند از: انتخاب سويه هاي مقاوم به تراكم هاي بالاي سرب و جداسازي سويه هاي انتخابي بر حسب قابليت جذب فلز با اجراي مرحله اول غربال سازي، در حدود 35 سويه باكتريايي مقاوم به فلز سرب به دست آمده كه شامل طيفي از باكتري هاي گرم منفي و گرم مثبت بودند. لازم به ذكر است كه تمامي اين سويه ها قادر به تحمل غلظت 5mM از فلز سرب در محيط كشت اختصاصي حاوي اين فلز بودند. جهت دستيابي به هدف مرحله دوم غربال سازي از روش Pumpel و همكاران (1995) استفاده شد كه با فراهم آوردن امكان مجاورسازي كلني هاي آغشته به سرب با گاز سولفيد هيدروژن (H₂S)، به جهت عدم تشكيل رسوب سياه سولفيد سرب (PbS) در اطراف آن دسته از كلني هايي كه قادر به جذب فلز بودند، هاله هايي باريك و شفاف در اطراف اين دسته از كلني ها ظاهر مي گشت. بدين ترتيب از اين ميان، 8 سويه كه داراي هاله هاي تيپيك جذب فلز بودند، جداسازي شده و بيومس حاصل از آن ها با محلول فلزي مجاورسازي شد و نهايتا ميزان محتوي فلزي در فاز رويي حاصل از سانتريفوژ هر يك از اين نمونه ها به كمك دستگاه اسپكتروفتومتري جذب اتمي مورد سنجش قرار گرفت. بدين ترتيب نمونه اي كه ماكزيمم كاهش درصد فلزي را در فاز رويي نشان مي داد، معرف ماكزيمم جذب فلز توسط سويه مربوطه بود. در آزمايش تعيين فرايند جذب سرب، نتايج نشان داد كه ميزان جذب در نمونه فعال از نظر متابوليسمي بيشتر از نمونه هاي غير فعال است.

 نسخه قابل چاپ

امروزه محيط زيست و حفاظت از آن به آنچنان ارزش اخلاقي و اجتماعي تبديل شده است که حمايت کيفري از آن ضروري مي نمايد. در اين راستا ضعف ضمانتهاي حقوق مسووليت مدني و عدم کفايت تدابير حقوق اداري، ضرورت ياد شده را تقويت مي کنند. با اين حال کاربست حقوق کيفري براي حمايت از محيط زيست مستلزم ملاحظه بايسته هايي است که بدون توجه به آنها نمي توان به توفيق اين حقوق اميد بست. انتخاب رويکرد مناسب در مجازاتهاي زيست محيطي، شناسايي مسووليت کيفري براي اشخاص حقوقي ناقص حقوق محيط زيست و ايجاد و تقويت نهادهاي نظارتي مدرن و پيشرفته از جمله اين بايسته ها مي باشند.

 نسخه قابل چاپ

فاضلاب صنايع نساجي يکي از آلاينده هاي اساسي محيط زيست مي باشد که در صورت عدم تصفيه و تخليه به محيط زيست مشکلات زيادي را ايجاد مي نمايد. غلظت بالاي رنگ به علت اثرات نامطلوب آن بر فعاليت حياتي ميکروارگانيسم ها به طور قابل توجهي بازده تصفيه را در فرايند هاي بيولوژيکي تصفيه کاهش مي دهد. حذف بيولوژيکي مواد آلي از فاضلاب هاي صنعتي، با کاهش سميت تمامي زايدات، اثرات زيست محيطي دفع فاضلاب هاي صنعتي را کم مي کند.
هدف از انجام اين تحقيق بررسي عملكرد سيستم تصفيه بيولوژيكي بستر متحرك (MBBR) در تصفيه فاضلاب صنايع نساجي مي باشد. براي اين منظور يك راكتور MBBR به حجم 26 ليتر و از جنس پلکسي گلاس با فاضلاب مصنوعي با تركيبي از ملاس، اوره، نمک هاي با فرفسفات و غلظت هاي مختلف رنگ، تغذيه گرديد. محدوده تغييرات غلظت رنگ استفاده شده در اين تحقيق، 1، 10 و 15 ميلي گرم در ليتر با COD برابر 1000 ميلي گرم در ليتر و غلظت رنگ 15 و 25 ميلي گرم در ليتر با COD برابر 2000 ميلي گرم در ليتر مي باشد. پس از راه اندازي راكتور با فاضلاب مصنوعي با COD ورودي معادل 1000 ميلي گرم در ليتر و انطباق و سازگاري ميكروارگانيسم ها با شرايط موجود، رنگ با غلظت ورودي 1، 10 و 15 ميلي گرم در ليتر طبق يك دوره زماني مشخص به سيستم اضافه شد. مشخص شد كه با راهبري راكتور در دماي 23-28^oC، زمان ماند هيدروليكي 24 ساعت و COD ورودي 1000 ميلي گرم در ليتر، بازده حذف سوبسترا به ترتيب به ميزان %68.5، %89.15 و %90.46 مي رسد. اين ميزان براي بازده حذف رنگ به ترتيب به %61.56، %75.85 و %80.05 تغيير يافت كه نشان از افزايش بازدهي حذف COD و رنگ با افزايش غلظت رنگ ورودي مي باشد. با راهبري راكتور با COD معادل 2000 ميلي گرم در ليتر و با غلظت رنگ ورودي 15 و 25 ميلي گرم در ليتر، بازده حذف COD برابر %91.78 براي رنگ 15 ميلي گرم و %79.50 براي رنگ 25 ميلي گرم در ليتر به دست آمد. اين مقدار براي درصد حذف رنگ به ترتيب %79.7 و %64.21 بود كه نشان از كاهش بازده درصد حذف COD و رنگ با افزايش مقدار COD ورودي و غلظت رنگ به كار رفته مي باشد. همچنين بر اساس نتايج حاصل مشاهده شد كه در يك غلظت ثابت رنگ ورودي، با افزايش COD ورودي از 1000 به 2000 ميلي گرم در ليتر بازده و كارايي سيستم در حذف سوبسترا و مواد آلي تغيير چنداني نمي كند.
نتيجه : نتايج به دست آمده از اين تحقيق بيان مي دارد كه راكتور MBBR، هم از نظر حذف مواد آلي و هم از نظر حذف رنگ در تصفيه فاضلاب صنايع نساجي مي تواند كاملا موفق باشد و پساب تصفيه شده داراي كيفيت نسبتا يكنواخت مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

يكي از بزرگ ترين منابع آلاينده هوا در شهرهاي بزرگ، خودروهاي در حال تردد در خيابان ها مي باشد كه هزينه هاي كلاني اعم از جاني و مالي را بر شهروندان تحميل مي نمايد. به منظور كاهش اين خسارات، خودروسازان پيوسته فن آوري هاي جديدي را به خدمت مي گيرند، تا ميزان آلاينده هاي خروجي محصولات خود را کم تر نمايند. در سال هاي اخير با توليد خودروهاي مجهز به موتورهاي انژكتوري كه كنترل پاشش سوخت آن ها به صورت الكترونيكي توسط واحد كنترل موتور (ECU) صورت مي پذيرد، دستيابي به اين اهداف تا حدود زيادي ميسر شده است. در اين ميان نحوه تنظيم و كاليبره كردن سيستم مديريت موتور (EMS) اهميتي روزافزون يافته است. مهم ترين وظيفه تنظيم كننده سيستم مديريت موتور، رسيدن به نقطه بهينه آلاينده خروجي، مصرف سوخت و عملكرد خودرو است.
در اين تحقيق از طريق مدل سازي به روش DoE ضمن كاليبره كردن بهينه سيستم مديريت موتور، هزينه و زمان انجام اين كار نيز كاهش يافته و تاثير پارامترهاي مختلف بر عملكرد آن مورد بررسي قرار گرفته است. براي اين منظور با علم به ورودي هاي موجود نظير دور و بار موتور و خروجي هاي مطلوب مانند آلاينده هاي خروجي و گشتاور موتور از نرم افزار MBC MODEL استفاده گرديده كه از زيرمجموعه هاي نرم افزار MATLAB مي باشد. سپس براي بهينه كردن مدل فوق و اعمال تنظيمات مورد نظر از نرم افزار CAGE استفاده شده است.
نتايج اين تحقيق نشان مي دهد که با استفاده از اين روش مي توان تاثير كاليبراسيون سيستم مديريت موتور را بر پارامترهاي مختلف بررسي نمود و بسته به نياز، هر كدام از آن ها را تغيير داد تا با اعلام آن به واحد كنترل موتور بسته به شرايط موجود، فرمان لازم توسط اين واحد به عملگرهاي موتور داده شود. بدين ترتيب دسترسي به وضعيت بهينه موتور از لحاظ عملكرد، آلاينده هاي خروجي و مصرف سوخت، با کم ترين هزينه و زمان با دقت زياد حاصل مي گردد.

 نسخه قابل چاپ

با توجه به اين که رودخانه هاي کرج و جاجرود نه تنها به عنوان منابع مهم تامين کننده آب شرب مصرفي تهران به شمار مي آيند، بلکه به دليل مناسب بودن آب و هواي منطقه و موقعيت جغرافيايي آن و استقبال روزافزون مردم براي انجام مسافرت هاي تفرجي، اين دو رودخانه محل مناسبي براي انجام فعاليت هاي تفرجي محسوب مي شوند.
در اين تحقيق، با بررسي نتايج حاصل از آزمايش هاي فيزيکي، شيميايي، باکتريولوژيکي، آلاينده هاي کمياب (فلزات سنگين) آب رودخانه هاي کرج و جاجرود در طول سال هاي مطالعاتي (فروردين 81 لغايت اسفند 82) در بيست ايستگاه از مسير رودخانه کرج و بيست و سه ايستگاه از مسير رودخانه جاجرود که تقريبا هر ماه طبق يک برنامه منظم توسط آزمايشگاه آب و فاضلاب تهران انجام مي گيرد و نيز بررسي استانداردهاي فعاليت هاي تفرجي در کشورهاي مختلف و مقايسه تطبيقي پارامترهاي موجود در هر کدام از استانداردها با داده هاي موجود در هر ايستگاه، وضعيت کيفيت آب اين دو رودخانه در مورد فعاليت هاي تفرجي مختلف، مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از تحقيق مبين اين نکته است که شاخص هاي مورد توجه در اکثر استانداردها براي تفرج تماسي اوليه و ثانويه، دما، pH، اکسيژن محلول، BOD، کليفرم مدفوعي و کليفرم کل مي باشد. اين بررسي نشان مي دهد که اين دو رودخانه از نظر پارامترهاي فيزيکي، شيميايي در فعاليت هاي تفرجي اوليه و ثانويه مشکل قابل ملاحظه اي ندارند.
در بررسي هاي انجام يافته مشخص شد که معضل مهم هر دو رودخانه بالا بودن ميزان کليفرم مدفوعي، کليفرم کل و استرپتوکوک هاي مدفوعي نسبت به مقادير موجود در استانداردهاي تفرجي کشورهاي مختلف مي باشد و مقدار آن در رودخانه جاجرود به مراتب بيشتر است. اين مساله بيانگر تخليه بيش از حد فاضلاب هاي انساني است. بنابراين مقادير بسيار بالاي شاخص هاي ذکر شده باعث مي شود تا اين دو رودخانه بزرگ عملا براي مصارف تفرجي اوليه مانند شنا، آبتني، غواصي و ... و مصارف تفرجي ثانويه مانند موج سواري، قايقراني و ماهيگيري و ... غيرقابل استفاده باشد.

 نسخه قابل چاپ

موسيقي بيانگر پيوند جسم و روح انسان با محيط اطراف وي و نيز نمايانگر هماهنگي و هارموني بين اجزاي مختلف طبيعت است. موسيقي در ذات خود برگرفته از اصوات طبيعي است و به هر ميزان كه به طبيعت نزديك شود، در واقع به ذات خود نزديك شده است، زيرا اصوات چيزي نيستند جز روح طبيعت. در تهيه اين مقاله تاثير طبيعت و محيط زيست در کليه جنبه هاي موسيقي کنوني ايران مورد بررسي قرار گرفته است و با استفاده از مطالعات کتابخانه اي، بررسي منابع صوتي و مطالعات ميداني در نواحي مختلف ايران، مشخص گرديده است که در موسيقي كنوني ايران آنچه تاثير طبيعت و محيط زيست بر آن ها بيشتر مشهود است، موسيقي سنتي، موسيقي ملي و موسيقي محلي است.
موسيقي سنتي ايران بر اساس موسيقي دستگاه ها و رديف که در اصل مجموعه ملودي هايي است که به وسيله افراد مختلف در زمان هاي گوناگون جمع آوري شده، شکل گرفته و از ديدگاهي ديگر، منظومه اي از قطعات موسيقي نواحي مختلف ايران است كه پاره اي از عام ترين ويژگي هاي فرهنگي و طبيعي ايران را دارا مي باشد. در موسيقي ملي ايران که شامل آهنگ ها، تصانيف و ترانه هاي ايراني است، جلوه هاي زيست محيطي طبيعي ايران منعكس شده كه در اين مقاله پس از بررسي نمونه هاي مرتبط، جدولي از آن ها تهيه گرديده است.
هر ناحيه از ايران با توجه به موقعيت جغرافيايي، بافت فرهنگي اجتماعي و آيين هاي محلي، موسيقي مخصوص خود را دارد. طبيعت و محيط زيست بر رفتار و ذهنيت مردم مناطق مختلف و در نتيجه موسيقي آن ها تاثير متفاوتي مي گذارد. مردم هر منطقه بر اساس شرايط اوليه محيطي خود به انتخاب ساز و نغمه هاي موسيقي مي پردازند. موسيقي محلي مانند موسيقي خراسان، گيلان، مازندران، كردستان، لرستان، بلوچستان، آذربايجان و تركمن صحرا، از طبيعت بيشتر وام گرفته است و نقش طبيعت و محيط اطراف در آن بيشتر مشهود است.

 نسخه قابل چاپ

جذب زيستي جايگزين مناسبي براي روش هاي فيزيکي و شيميايي مرسوم براي حذف فلزات سمي از آب هاي زيرزميني و پساب ها است. در اين تحقيق، 99 سويه باکتري از 3 نمونه پساب از يکي از صنايع پتروشيمي ايران جداسازي شد. بررسي توان اين جدايه ها براي تحمل سرب با استفاده از محيط کشت PYT agar حاوي غلظت هاي مختلف از 4 تا 15 ميلي مول از Pb(NO₃)₂ انجام گرفت. جدايه هاي KAH1، KAH2 و KAH3 قادر به تحمل به ترتيب 15، 6.5 و 6.5 ميلي مول نيترات سرب بودند. اين سويه هاي با تحمل بالا برگزيده شده و توانايي جذب زيستي سرب آن ها با استفاده از اسپکتروفتومتر جذب اتمي بررسي شد. بيشترين توان در سويه KAH1 ديده شد و اين سويه بعد از 48 و 96 ساعت به ترتيب غلظت سرب را از 80 mg/l به 4.82 و 44.4 mg/l کاهش داد. نتايج آزمايش ها نشان دادند که جذب سرب تحت تاثير عوامل مختلف از جمله pH، غلظت اوليه محلول سرب و زمان تماس است. بر اساس ويژگي هاي ريخت شناسي، فيزيولوژي و بيوشيميايي سويه و مقايسه آن با صفات سويه هاي معتبر، اين سويه به طور موقت در جنس sp. strain KAH1 Bacillus قرار داده شد. حداکثر ظرفيت جذب زيستي سرب جدايه KAH1 برابر با (%97.67) 48.25 mg/g در4 pH ، با غلظت150 mg/l در زمان تعادل 4 ساعت بوده است.

در اين تحقيق شبکه عصبي مصنوعي جهت برآورد و پيش بيني غلظت گازهاي آلاينده هوا به کار رفته است. با توجه به خطر آلودگي هوا در شهر تهران و ايجاد مشکلات زيست محيطي و بيماري هاي خطرناک تنفسي و پوستي به ويژه براي کودکان و سالمندان و نياز شديد به کنترل آن، اين تحقيق در جهت برنامه ريزي و کنترل اين مشکل در تهران و همچنين شهرهاي بزرگ ديگر انجام گرفته است. براي اين منظور از آمار غلظت گازهاي آلاينده هواي ثبت شده توسط حسگر هاي (سنسور) نصب شده در ايستگاه بازار در سال هاي 1381 تا 1386 استفاده شده است (گاز NO). از مدل اتو رگرسيو و سري هاي زماني جهت تعيين ورودي هاي شبکه عصبي استفاده شده و بر اساس اين مدل غلظت گاز در زمان جاري به غلظت گازهاي 7 روز گذشته وابسته است. بنابراين ورودي هاي شبکه عصبي غلظت گاز در 7 روز گذشته و خروجي آن که در واقع پيش بيني شبکه عصبي مي باشد، غلظت گاز در زمان جاري مي باشد. سپس با استفاده از نرم افزار مطلب 7، مدل شبکه عصبي مصنوعي طراحي شده و اين پيش بيني انجام گرفته است. همچنين اين پيش بيني با استفاده از رگرسيون غير خطي نيز انجام گرفته و در پايان نتايج مدل ثبت گرديده و خطاي جذر ميانگين مربعات مدل شبکه عصبي با معادلات رگرسيون مقايسه شده است و مشاهده مي شود که خطاي مدل شبکه عصبي کمتر از روش رگرسيون است. مدل هاي ارايه شده توانايي چشم گيري در پيش بيني ميزان آلودگي هواي تهران را دارند.

 نسخه قابل چاپ

زمينه و هدف: توسعه پايدار طرح هاي حمل و نقل چه در زمينه برنامه ريزي و چه در زمينه اجرايي کردن طرح ها به نوعي منوط به همکاري و مشارکت مردم در اين پروژه هاي عمراني مي باشد. به طوري که اگراين همکاري متقابل در توسعه پايدار طرح هاي حمل و نقل صورت بگيرد شاهد تسهيل در برنامه ريزي و اجرايي کردن طرح ها خواهيم شد.
هدف اصلي مقاله بررسي عوامل موثر بر مشارکت مردم در حمل و نقل مي باشد تا با استفاده از زمينه ها و امکانات موجود با بهره گيري از الگوهاي مشارکتي، راهکارهاي کارآمد و مناسب را جهت بهبود مشارکت مردم در طرح هاي حمل و نقل پيشنهاد داد.
روش بررسي: بدين منظور پس از بررسي الگوها و شيوه هاي جلب مشارکت مردم در طرح ها و بررسي وضعيت موجود بخش حمل و نقل زميني در کشور با يک کار ميداني ميزان انگيزه مردم به مشارکت، عوامل موثر برانگيزه مردم به مشارکت، عوامل بازدارنده و عوامل تقويت کننده مشارکت در دو طرح جاده اي و ريلي تشخيص و اندازه گيري گرديد.
يافته ها: بررسي نشان داد بخش حمل و نقل زميني کشور در حال حاضر ساختار سازماني، قوانين و دستورالعملي مناسب جهت جلب مشارکت مردم ندارد و مردم بيشترين تمايل به مشارکت را در فاز اجراي طرح هاي حمل و نقل زميني دارند و از نظر آن ها بهترين شيوه جلب مشارکت ايجاد مکان دايمي جهت برگزاري جلسات غيررسمي پرسش و پاسخ با مردم منطقه تحت تاثير طرح حمل و نقل مي باشد. همچنين مهم ترين پارامترهادر تدوين الگو، تعيين نياز طرح به جلب مشارکت مردمي، تعيين سطح مشارکت، تعيين ذينفعان، چگونگي آگاهي رساني، اطلاع رساني، جمع آوري نظرات و عقايد و چگونگي ارايه بازخوردها و ارزيابي پيشنهادها و مشخص کردن پيشنهادهاي قابل قبول مي باشد.
بحث و نتيجه گيري: جهت اجرايي شدن اين الگو ابتدا مي بايست در راستاي اجراي طرح هاي مربوط واحدي به نام دفتر جلب مشارکت مردمي ايجاد گردد و کار جلب مشارکت هاي مردمي را به عهده بگيرد. همچنين به منظور تحقق مشارکت مردمي در امر برنامه ريزي توسعه پايدار طرح هاي حمل و نقل ضروري است تا موانع و محدوديت هاي موجود در اجرايي شدن اين الگو در سطوح چهارگانه ملي، منطقه اي، ناحيه اي و محلي از ميان برداشته شود.

 نسخه قابل چاپ

فلزات سنگين از آلاينده هاي خطرناک زيست محيطي هستند که از طريق ورود به زنجيره غذايي موجب بروز خطرات بهداشتي براي انسان، گياهان و ساير موجودات زنده مي شوند. در خاک هاي آلوده به فلزات سنگين، استفاده از گياهاني که توانايي رشد، سازگاري و جذب فلزات را دارند، به عنوان يکي از روش هاي پاک سازي اين خاک ها مطرح است. اين روش را گياه پالايشي مي نامند. در اين تحقيق، غلظت نيکل در خاک و شش گونه گياهي شامل . Centaurea virgata lam(گل گندم بوته اي)، .Euphorbia cheiradenia (فرفيون خوشه اي)، .(Scariorbia orientalis) (گاو چاق کن)، Cardaria droba (ازمک)، .( Gundelia tourmefotii) (کنگر خوراکي)، . Euphorbia macroclada(فرفيون شاخه ضخيم)، در اطراف معدن سرب و روي آهنگران، واقع در جنوب شرقي استان همدان اندازه گيري گرديد. تجزيه آماري داده ها در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي نامتعادل انجام گرفت. نتايج نشان داد که تفاوت غلظت نيکل در ريشه و اندام هوايي گونه هاي گياهي در سطح احتمال پنج درصد معني دار است. بيشترين و کم ترين مقدار جذب نيکل در اندام هوايي به ترتيب درEuphorbia macroclada و Centaurea virgate. lam با مقادير 23 و 6.7 ميلي گرم بر کيلوگرم ماده خشک بود. غلظت نيکل در اندام هوايي گياهان با(r=-0.331) pH ، ظرفيت تبادل کاتيوني (r=-0.83) و درصد ماده آلي (r=-0.46) خاک همبستگي معکوس و با شوري (r=0.37)، غلظت کل(r=0.2)  و قابليت جذب نيکل (r=0.7) در خاک همبستگي مستقيم نشان مي دهد.

 نسخه قابل چاپ

با توجه به اهميت شناسايي عوامل آلاينده محيطي و حفاظت در برابر آن ها، هدف از انجام اين طرح، تعيين ميزان راديواکتيويته طبيعي در منطقه معدن مس سونگون و مقايسه آن با سطح استاندارد جهاني است. در اين کار پژوهشي ميزان راديواکتيويته طبيعي در خاک و سنگ مناطق مختلف معدن مس سونگون اندازه گيري شده است. اکتيويته ويژه راديونوکلوئيدهاي ²³⁸U و ²³²Th و ⁴⁰k با به کار گيري سيستم طيف سنجي اشعه گاما و آشکارساز فوق خالص ژرمانيم (HPGe) اندازه گيري شده و آناليز طيف گاماي به دست آمده توسط نرم افزار Mastro و با در نظر گرفتن ضرايب خود جذبي نمونه ها، انجام يافته است.
محاسبات نشان مي دهند که ميزان عناصر فوق به خصوص ⁴⁰kدر بسياري از نقاط منطقه، از مقدار ميانگين جهاني ارايه شده توسط UNSCEAR, (2000) بالاتر است.
با توجه به اثرات بيولوژيکي تشعشع در انسان نتايج به دست آمده به لحاظ حفاظت در برابر پرتوها و سلامتي افرادي که در معدن مشغول فعاليت هستند، بسيار حايز اهميت است.

 نسخه قابل چاپ

بادگيرها از عناصر تاريخي معماري ايران مي باشند که ابداعي مهم در معماري بومي تلقي مي شوند. اين عناصر که با رويکرد اقليمي طراحي گرديده اند، به عنوان يک سيستم سرمايش ايستا شناخته شده اند و تهويه مطبوع را با بهره گيري از انرژي تجديد پذير باد فراهم مي آورند.
اين تحقيق با هدف بررسي بادگيرهاي اقليم گرم و خشک انجام گرفته و شهر يزد به عنوان شهر مطالعه موردي برگزيده شده است. بادگيرهاي يزد با فرم هاي متفاوتي ديده شده اند و اين تحقيق نشان مي دهد که ويژگي هاي شکلي آن ها نقش مهمي در عملکرد شان ايفا مي کند.
مطالعه با بررسي هاي ميداني انجام گرفته و نمونه هاي انتخابي که 54 نمونه بوده، به صورت تصادفي در 5 محله شهر يزد انتخاب شده است. روش تحقيق توصيفي-تحليلي است. ارتباط ميان معماري و عملکرد بادگيرها براي اولين بار انجام گرفته است و در ابتدا بادگيرهاي يزد گونه شناسي گرديده و سپس سرنمون ها براي تحليل عددي و محاسبه رفتار حرارتي انتخاب شده اند.
اين تحقيق با بهره گيري از علم ديناميک سيالات محاسباتي و استفاده از نرم افزار فلوئنت و تحليل عددي انجام گرفته است. خانه رسوليان به عنوان نمونه موردي در نرم افزار مدل سازي گرديده و سپس سه نمونه پلان بادگير در اين خانه مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج حاصل حاکي از تفاوت نتايج دما و رطوبت در اين سه مدل بود. پس از انجام محاسبات پلان برتر به لحاظ کارکرد رفتار حرارتي و تاثيرگذاري بر آسايش حرارتي مشخص گرديده است.

 نسخه قابل چاپ

شرايط محيطي و اقليمي در هر منطقه زمينه را براي بروز و شيوع برخي بيماري ها مساعد مي کند. سرطان نيز از جمله بيماري هايي است که عوامل عمده تاثيرگذار بر اين بيماري را عوامل محيطي مي دانند. ميزان بروز انواع آن، در نواحي جغرافيايي مختلف، متفاوت است. در سال هاي اخير در کشورمان اين ميزان افزايش پيدا کرده است. به خصوص در استان گيلان، سرطان معده شيوع فراوان دارد و سالانه جان صدها نفر را به خطر مي اندازد. استان گيلان، از نظر فراواني سرطان معده مقام اول را در کل کشور دارد. در اين تحقيق هدف، شناخت پراکندگي جغرافيايي شيوع سرطان معده در استان گيلان و ميزان شيوع آن در مناطق مختلف استان و تطابق آن با شرايط جغرافيايي و ارايه آن به صورت نقشه مي باشد. روش تحقيق توصيفي - تحليلي بوده و با استفاده از مطالعات کتابخانه اي و اسنادي و مشاهده مستقيم پرونده هاي پزشکي بيماران به تحليل جامعه آماري بيماران از سال 1380 تا 84 با نرم افزارهاي Excel و Minitab و تهيه نقشه پراکندگي جغرافيايي سرطان معده با نرم افزار Win Surfer 7 پرداخته شد. بر اساس نتايج حاصل مشخص شد که سرطان معده در نواحي شمالي، شمال غربي و شمال شرقي استان پراکنده مي باشد و گسترش جغرافيايي آن منطبق با نوع خاك حاوي عنصر موليبدن بوده و ناحيه شهرستان تالش و رشت بيشترين فراواني را دارا مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

شناخت و بررسي عوامل اصلي ايجاد سميت آلومينيوم در هر منطقه (به ويژه مناطق صنعتي) حايز اهميت مي باشد. در تحقيق حاضر، جهت بررسي تاثير فعاليت مناطق صنعتي بر تغييرات ميزان يون آلومينيوم محيط، در شش ناحيه صنعتي استان کرمان کارخانه لاستيک بارز، کارخانه سيمان کرمان، مجتمع مس سرچشمه، صنايع مس باهنر، منطقه صنعتي شماره 1 و منطقه صنعتي خضرا) و يک منطقه غيرصنعتي (شاهد) نمونه برداري از خاک، گياه و پساب صنعتي انجام گرفت. نمونه هاي خاک، از عمق 30 سانتي متري خاک جمع آوري شد و نمونه هاي گياهي نيز در هر منطقه با 10 عدد تکرارجمع آوري شدند. پس از نمونه برداري و آماده سازي نمونه ها، پارامترهاي: ميزان اسيديته، آلومينيوم قابل تبادل و آلومينيوم کل خاک، ميزان آلومينيوم گياه، ميزان اسيديته و غلظت آلومينيوم پساب صنعتي درآزمايشگاه تعيين گرديد. غلظت آلومينيوم قابل تبادل خاک با روش استخراج با محلول کلريد پتاسيم و ميزان آلومينيوم کل با روش هضم اسيدي و با استفاده از دستگاه جذب اتمي تعيين شد. اسيديته نمونه هاي خاک و پساب صنعتي با دستگاه pH متر سنجش شد. تجزيه آماري داده ها با روش one-way ANOVA (نرم افزارSPSS 10.0 ) انجام يافت. نتايج نشان داد که ميزان پارامترهاي آلومينيوم قابل تبادل در خاک، آلومينيوم پساب صنعتي و آلومينيوم تجمع يافته درگياهان دو ناحيه صنعتي مجتمع مس سرچشمه و صنايع مس باهنر، در مقايسه با ساير نواحي، شاهد و استانداردهاي جهاني EPA افزايش معني داري دارد. ميزان اسيديته خاک و پساب صنعتي نيز در اين دو منطقه نسبت به ساير نواحي کاهش معني داري داشت (اسيديته نمونه هاي خاک به حد بحرانيpH=5  نزديک بود). ميزان آلومينيوم کل خاک نواحي مجتمع مس سرچشمه و صنايع مس باهنر نسبت به مناطق ديگر افزايش چشمگيري نداشت. بنابراين افزايش آلومينيوم قابل تبادل در اين نواحي، نشان دهنده وجود شرايط لازم جهت آزاد شدن کاتيون هاي آلومينيوم از ذرات خاک مي باشد. بدين ترتيب مي توان گفت، وجود پساب صنعتي و دود متصاعد شده (ترکيبات سولفوري) از نواحي صنعتي مذکور (مجتمع مس سرچشمه و صنايع مس باهنر) موجب افزايش تدريجي يون آلومينيوم خاک و تجمع آن در گياهان مي شود. در نتيجه اين امر احتمال سميت آلومينيوم در نواحي کشاورزي و شهري افزايش يافته که مي بايست کنترل، ارزيابي و مديريت بيشتري در اين زمينه مهم صورت پذيرد.

 نسخه قابل چاپ

يکي از روش هاي معمول در تصفيه فاضلاب مراکز دفن زباله، استفاده مجدد از فاضلاب بر روي مراکز دفن زباله است. در اين روش، طي فرايند بي هوازي، مواد آلي فاضلاب حذف مي شود. در اين مطالعه دو سيستم مورد بررسي قرار گرفت. سيستم يک، که فقط شامل راکتور حاوي زباله تازه است، در اين سيستم فاضلاب پس از توليد بر روي زباله تازه بازگردانده مي شود. سيستم دو، شامل راکتور حاوي زباله تازه و راکتوري حاوي زباله خوب تجزيه شده است. در اين سيستم فاضلاب پس از خروج از زباله تازه، برروي راکتور حاوي زباله خوب تجزيه شده تخليه و سپس بر روي زباله تازه بازگردانده مي شود. نتايج آزمايشگاهي نشان داد که در سيستم يک، انباشتگي مواد آلي و NH₄⁺-N رخ مي دهد، اما حذف مواد آلي و NH₄⁺-N در سيستم دو بخوبي صورت مي گيرد، به طوري که در سيستم دو، بيشترين نرخ حذف مواد آلي mg COD/L.d 1000 و بيشترين نرخ حذف 105mg NH⁺₄-N/L.d NH₄⁺-N است و در راکتور حاوي زباله خوب تجزيه شده، رخ داده است. در طول مدت آزمايش، ميانگين بازده حذف مواد آلي در سيستم دو، 85% و ميانگين بازده حذف NH₄⁺-N برابر 34% مي باشد.