0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):15-26.
 
بررسي ترکيب شيميايي اسانس گياه مارگريت از تيره مرکبان در مراحل مختلف نمو و مقايسه ترکيب هاي اسانس گل و دانه هاي گرده در ابتدا و انتهاي فصل گلدهي
 
مجد احمد*,شريف شوشتري مريم,پورپاك زهرا,معين مصطفي
 
* گروه زيست شناسي، دانشکده علوم زيستي، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: گياه مارگريت (Chrysanthemum maximum Ramond) از خانواده مرکبان است که شاخه هاي بريده آن در گلفروشي ها زياد و کشت آن در فضاي سبز رايج شده است.
هدف: دراين پژوهش شناسايي مواد تشکيل دهنده اسانس گياه در مراحل مختلف نمو و بررسي مقايسه اي ترکيب هاي گل و دانه هاي گرده در ابتدا و انتهاي فصل گلدهي بررسي شده است
.
روش بررسي: گياهان مارگريت در مراحل مختلف رويشي، پيش گلدهي و زايشي و همچنين گل ها و دانه هاي گرده در ابتدا و انتهاي فصل گلدهي براي بررسي تغييرات کمي و کيفي اسانس جمع آوري شدند. گياهان جمع آوري شده با روش تقطير با آب (براي مراحل رويشي، پيش گلدهي و گلدهي) و روش خيساندن در هگزان نرمال (براي گل ها و دانه هاي گرده ابتدا و انتهاي فصل گلدهي) اسانس گيري شدند و ترکيب اسانس ها توسط دستگاه هاي
(GC) و (GC/MS) شناسايي شدند.
نتايج: بيشترين مقدار اسانس مربوط به مرحله پيش گلدهي است که در آن 21 ترکيب شناسايي گرديد. از ترکيب هاي مشترک و شاخص مراحل نموي مي توان به
-pinene? و –caryophyllene? اشاره کرد و در گل ها و دانه هاي گرده در ابتدا و انتهاي فصل گلدهي سه ترکيب سزکويي ترپن Caryophyllene oxide، –caryophyllene? و spathulenol مشاهده مي شود.
نتيجه گيري: آناليزهاي
GC/MS نشان داد که سزکويي ترپن ها عمده ترين ترکيب هاي تشکيل دهنده اسانس گياه مارگريت محسوب مي شوند و بهترين زمان براي کسب اسانس بيشتر، مرحله پيش گلدهي است.

 
كليد واژه: اسانس، گياه مارگريت، سزکويي ترپن ها، مراحل نموي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):1-14.
 
القا و رشد ريزغده هاي سيب زميني (Solanum Tuberosum. L) رقم سانته، در پاسخ به غلظت هاي مختلف بنزيل آمينوپورين (BAP) و ساکارز در شرايط کشت بافتي
 
عبادي مصطفي,ايران بخش عليرضا*
 
* گروه زيست شناسي، واحد علي آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامي، علي آباد کتول، ايران
 
 

مقدمه: سيب زميني (Solanum tuberosum L.) مهم ترين فرآورده غذايي غيرغله اي جهان است. در نگاه تجاري، اين محصول پس از گندم، برنج و ذرت، رتبه چهارم را دارد. بنابراين، شناخت چگونگي نمو غده ها براي بهبود کيفيت آن و نيز عوامل کنترل کننده بنيانگذاري و رشد غده ها از اهميت زيادي برخوردار است.
هدف: اثرات غلظت هاي گوناگون بنزيل آمينوپورين
(BAP) و ساکارز به عنوان ترکيبات القايي بر ريزغده - زايي، بر زمان ريزغده ايي، تعداد، وزن تر و خشک ريزغده ها مورد بررسي قرار گرفت.
روش بررسي: براي مطالعه اثر تيمارهاي هورموني و قندي از کشت دو مرحله اي استفاده شد. در مرحله اول از محيط
MS مايع داراي  mgl-1 GA3+0.5mgl-1BAP0.4+ ساکارز 20 gl-1 براي تکثير شاخه ها استفاده شد. جداکشت هاي تک گره اي در برابر نور سفيد (4000-5000 LUX) و بر روي شيکر، به مدت يک ماه رشد داده شدند. در مرحله دوم، از محيط هاي MS مايع القا ريزغده زايي داراي غلظت هاي گوناگون ساکارز (mg-110، 5، 2، 1) در تاريکي پيوسته استفاده شد. ريزغده زايي طي 10 هفته پس از القا، مورد بررسي قرار گرفت.
نتايج: در محيط هاي القايي داراي غلظت هاي پايين ساکارز
(30 gl-1)، افزايش غلظت هاي BAP اثر القايي بر ريزغده زايي نداشت. افزايش غلظت ساکارز تا سطح  40 gl-1و تنها در غلظت هاي زياد BAP، با تاخير زماني در پايان هفته چهارم، ريزغده ها القا شدند. در اين حال، ريزغده ها از تغيير الگوي رشد مريستم انتهايي و حجيم شدن بخش زيرراسي بن رست رشد يافتند. با افزايش BAP، ريزغده ها بزرگتر و به صورت چسبيده به ساقه به وجود آمدند. با افزايش ساکارز تا سطح 60 gl-1، حتي در غلظت هاي پايين BAP، القا ريزغده ها طي دو هفته نخست و با تاخير زماني تا هفته ششم صورت پذيرفت. اين ريزغده ها در محيط خارج از شيشه دوام زيادي نداشتند. در غلظت هاي زياد ساکارز و BAP، افزون بر القا ريزغده ها تا پايان هفته دوم، ميانگين تعداد ريزغده تحت تاثير قرار گرفتند. در محيط هاي القايي داراي غلظت هاي بالاي ساکارز (80 gl-1)، با افزايش غلظت BAP تا 10 mgl-1، خفتگي ريزغده ها افزايش يافت و از سلامتي بيش تري برخوردار بودند. بيشترين نسبت وزن خشک ريزغده ها به وزن خشک شاخه ها، در غلظت هاي بالاي  10 mgl-1 BAPو سطوح بالاي ساکارز 8% به دست آمد. محيط هاي داراي 5 mgl-1 BAP و 80 gl-1 ساکارز داراي ميانگين بيشترين تعداد ريزغده بودند، در حالي که بالاترين وزن تر ريزغده ها در محيط هاي داراي 5 mgl-1 BAP و 60 gl-1 ساکارز به وجود آمدند. در هرحال، غلظت هاي بالاي ساکارز همراه با افزايش غلظت BAP، توانستند مدت زمان القا و تشکيل ريزغده ها را به کوتاه ترين زمان يعني 2 هفته برساند. ساکارز و BAP، هر دو، بر تغييرات وزن تر ريزغده ها نقش دارند. افزايش غلظت ساکارز، اثري معني داري بر افزايش وزن خشک و ماده سازي در ريزغده ها دارد.
نتيجه گيري: براي انتخاب محيط القايي مناسب، افزون بر تعداد و وزن تر ريزغده هاي القا شده، شاخص هايي چون سلامتي، مدت زمان خفتگي، و نسبت وزن خشک ريزغده ها به وزن خشک شاخه ها نيز بايد مورد توجه قرار گيرند
.

 
كليد واژه: سيب زميني، BAP، ساکارز، ريزغده زايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):27-40.
 
مطالعه کشت بافت گياه کنجد (.Sesamum indicum L)
 
چلبيان فيروزه*,سينك سلين,جعفري سايه
 
* گروه زيست شناسي، دانشکده علوم زيستي، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
 
 

مقدمه:گياه کنجد به تيره Pedaliaceae تعلق دارد.اين تيره شامل 60 گونه مي باشد.کشور اتيوپي احتمالا به عنوان مبدا اصلي کنجد اهلي (Sesamum indicum L.) مي باشد. گياه کنجد يکي از گياهان مهم روغني، صنعتي و دارويي به شمار مي رود.
هدف: بدست آوردن دانه رست سترون از بذر گياه کنجد، کشت موفق اجزاي مختلف دانه رست، تعيين محيط مناسب براي کال زايي و اندام زايي و مقايسه عوامل تنظيم کننده رشد بر تشکيل کال و اندام زايي مي باشد
.
روش بررسي: در اين پژوهش، کشت درون شيشه ايي گياه کنجد در محيط کشت پايه
MS با استفاده از هورمون هايIAA ،Kin  وNAA  بررسي شد. از قطعات ريشه، ساقه،برگ و جوانه رويشي دانه رست هاي سترون رشد يافته در محيط کشت پايه فاقد هورمون، به عنوان جداکشت استفاده گرديد. از طرح بلوک کاملا تصادفي با 3 تکرار و در هر تکرار 4 نمونه استفاده گرديد.
نتايج: بهترين محيط کشت از بين محيط کشت هاي فوق جهت کال زايي، از نظر اندازه و پايداري کال ها محيط هاي کشت داراي
10 IAA و Kin 2،10 IAA  و Kin 5،10 NAA  و Kin 2،10 NAA  و Kin 5، 20 NAA و10 Kin  بر حسب ميلي گرم بر ليترتشخيص داده شد. از بين جدا کشت هاي مورد استفاده، جداکشت مريستم راسي در محيط کشت داراي 2mg/l IAA و 10mg/lKin بعد از تشکيل کال و اندام زايي، بيشترين ميانگين تشکيل گياه کامل داشت، اين گياهان داراي بيشترين پايداري در محيط کشت و سپس در محيط طبيعي نسبت به گياهان نو پديد حاصل از جوانه رويشي در محيط هاي کشت با غلظت هاي متفاوتي از Kin/IAA و NAA/Kin بودند. جداکشت برگي نيز در محيط کشت  10mg/l IAAو 20mg/l kin، بعد از کال زايي به تشکيل گياه کامل منتج شد. اندام زايي در کال هاي حاصل از جداکشت هاي ريشه و ساقه مشاهده نشد.
نتيجه گيري:از بين جداکشت هاي ذکر شده، جداکشت جوانه رويشي بهترين جداکشت براي باز تمايز گياهک کامل بود و محيط کشت
MS داراي  2IAAو mgl-110Kin بهترين محيط براي باز تمايز گياهک کامل از گياه کنجد تشخيص داده شد.

 
كليد واژه: کنجد (.Sesamum indicum L)، کشت بافت، تکثيرو مريستم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):41-52.
 
ارزيابي فعاليت ضد قارچي Bacillus Cereus عليه قارچ هاي بيماريزاي گياهي Verticillium Dahliae وPhytophthora Infestans
 
اخوان سپهي عباس*,سلسله ذاكري شادي,رضاپناه محمدرضا
 
* گروه ميکروب شناسي، دانشکده علوم زيستي، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: اغلب گونه هاي جنس باسيلوس از جمله باسيلوس سرئوس (Bacillus cereus) توانايي توليد ترکيبات ضدقارچي را دارا مي باشند که اين ترکيبات ضدقارچي به گروه ايتورين تعلق دارند و به همين دليل اين باکتريها يکي از مهمترين انواع باکتري هايي هستند که ميتوانند در مبارزه بيولوژيک عليه قارچهاي بيماريزاي گياهي مورد استفاده قرار گيرند.
هدف: انجام اين تحقيق با هدف بررسي اثرات ضدقارچي چندين جدايه از باکتري باسيلوس سرئوس عليه برخي از قارچهاي بيماريزاي گياهي و تعيين نوع متابوليت هاي ضدقارچي توليد شده توسط آنها انجام شد
.
روش بررسي: به منظور بررسي اين نوع ترکيبات و فعاليت ضدقارچي، جدايه هايي از باکتري باسيلوس سرئوس (اعم از جدايه هاي بومي که از نمونه هاي خاک جداسازي شدند و همچنين چندين جدايه استاندارد) در محيط نوترينت براث و در انکوباتور شيکردار (30 درجه سانتيگراد و 100 دور در دقيقه) براي 24 ساعت کشت داده
شد و فعاليت ضدقارچي آنها عليه قارچهاي ورتيسيليوم داهلي ((Verticillium dahlia بامشخصه ATCC 29091 و فيتوفتورا اينفستانس(Phytophthora infestans)  با مشخصه ATCC16981 طي روش کشت چاهک گذاري مورد بررسي قرار گرفت و بهينه سازي شرايط رشد براي جدايه منتخب اين باکتري در همين محيط و براي پارامترهايي مانند منابع کربن (گلوکز، فروکتوز، لاکتوز و ساکارز) و نيتروژن (عصاره مخمر، پپتون، نيترات آمونيم و نيترات سديم)، اسيديته(pH~4-6, 7, 8-10)  و دما (32-35?C, 29-32?C, 26-29?C) به منظور افزايش ميزان توليد متابوليت هاي ضدقارچي انجام شد. اين متابوليت ها جداسازي و از طريق روش HPLC، با ايتورين A و سورفاکتين خالص مقايسه گرديد. همچنين فعاليت ضدقارچي و اثرات سينرژيستي ايتورين A، سورفاکتين و متابوليتهاي ضدقارچي باسيلوس سرئوس طي روش کشت چاهک گذاري بررسي شد.
نتايج: نتايج نشان داد که اين باکتري و متابوليتهاي آن مي توانند از رشد قارچهاي فوق الذکر جلوگيري نمايد و همچنين در محيط نوترينت براث حاوي قند گلوکز و پپتون با
pH خنثي و دماي 32-35?C توانايي توليد برخي از پپتيدهاي ضدقارچي گروه ايتورين شامل ايتورين A و سورفاکتين را داراست. ترکيبات فعال بصورت پيکهايي در کروماتوگرام HPLC متابوليت هاي تخليصي باکتري مشخص شدند که زمان ظهور اکثر آنها مشابه با ايتورين A و سورفاکتين بود. ميانگين قطر هاله عدم رشد ورتيسيليوم داهلي در روش چاهک گذاري در برابر ميزان 50 µl از مخلوط حاوي باسيلوس سرئوس، متابوليت هاي خالص شده آن، غلظت mg/ml1 ايتورين A يا سورفاکتين و مخلوط آنها مورد بررسي قرار گرفت و نتايج به ترتيب 20، 16، 10 و 10 و 14 ميليمتر و براي مخلوط سه تيمار آخر 24 ميليمتر بدست آمد.
نتيجه گيري: نتايج حاصل نشان مي دهد که اين باکتري و متابوليت هاي ضدقارچي توليد شده توسط آن ميتواند در کنترل بيولوژيک بسياري از قارچهاي بيماريزاي گياهي و در نتيجه کنترل خسارت وارده به بسياري از انواع محصولات کشاورزي، مورد استفاده قرار گيرد
.

 
كليد واژه: ايتورين، باسيلوس سرئوس، ورتيسيليوم داهلي، فيتوفتورا اينفستانس، کنترل بيولوژيک
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):91-98.
 
بررسي درون شيشه اي فرم جنسي قارچ عامل زوال درختان آزاد در ايران
 
عراقي ميرمعصوم*,رهنما كامران,مصطفي معصومه
 
* گروه گياه پزشکي، دانشگاه علوم کشاورزي و منابع طبيعي گرگان، ايران
 
 

مقدمه: فرم جنسي قارچ عامل زوال درختان آزاد از نظر تاکسونوميکي حايز اهميت زيادي است.
هدف: تحقيق حاضر با هدف بررسي مشخصات فرم جنسي جدايه هاي مختلف قارچ عامل زوال درختان آزاد جداسازي شده از منطقه جنگلي توسکستان در استان گلستان انجام گرديد
.
مواد و روش ها: در اين راستا، طول گردن و عرض پايه پريتسيوم و نسبت اين دو براي جدايه ها در شرايط درون شيشه محاسبه گرديد. هر کدام از جدايه ها به همراه دو جدايه استاندارد شامل تيپ هاي جنسي
A و B روي محيط کشت 2 MEA درصد حاوي پودر چوب آزاد کشت و در دماي 20 درجه سانتي گراد نگهداري گرديدند.
نتايج: نتايج نشان داد که اين جدايه ها با داشتن طول گردني بلندتر (540- 380 ميکرون با ميانگين حدود 454 ميکرون) و عرض پايه کوتاهتر (110 - 80 ميکرون با ميانگين حدود 97 ميکرومتر) از
Ophiostoma ulmi (گونه رايج و بيماري زا روي نارون) قابل تمييز هستند. همچنين متوسط نسبت طول گردن به عرض پايه پريتسيوم براي جدايه ها 4.7 محاسبه شد. امکان استفاده از ابعاد پريتسيوم به عنوان يکي از فاکتورهاي مهم تفکيک و شناسايي قارچ مهاجم زوال درختان آزاد مي تواند قابل ملاحظه و بحث باشد.
نتيجه گيري: اين تحقيق نخستين گزارش از تشکيل و بررسي درون شيشه اي فرم جنسي قارچ
O. novo-ulmi جداسازي شده از درختان آزاد در ايران مي باشد.

 
كليد واژه: بيماري زوال درختان آزاد، فرم جنسي، استان گلستان، Ophiostoma ulmi، Ophiostoma novo-ulmi
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):111-120.
 
بررسي خواص ضد باکتريايي و ضد قارچي اسانس گونه هايي از سه جنس آويشن (Thyme) و دو اکوتيپ کاکوتي و گونه مرزه بختياري (Satureja bachtiarica)
 
محمدپور قاسم*,مجد احمد,نژادستاري طاهر,مهرابيان صديقه,حسين زاده كلاگر اباصلت
 
* گروه زيست شناسي، واحد علوم و تحقيقات، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: امروزه درمان طبيعي بيماري هاي با منشا ميکروبي با استفاده از مواد داراي منشا گياهي از اهميت زيادي برخوردار مي باشد.
هدف: در پژوهش حاضر اثر ضد ميکروبي اسانس هاي گونه هاي مختلف جنس آويشن
(Thyme) شامل آويشن کوهي مازندران، آويشن شيراز، آويشن دنايي و نيز گياهان کاکوتي شيراز، کاکوتي مازندران و مرزه بختياري، بر روي باکتريهاي اشريشياکلي، سودوموناس آئروژينوزا، استرپتوکوکوس پيوژن، استافيلوکوکوس آرئوس و همچنين دو گونه از قارچ کانديدا آلبيکنس مورد بررسي و مقايسه قرار گرفت.
روش: اسانس روغني تمام نمونه ها بعد از خشک شدن گياهان در سايه، به روش تقطير با آب و با استفاده از دستگاه کلونجر جداسازي شد. بررسي اثرات ضد ميکروبي و ضد قارچي اسانس ها در غلظت هاي 20%، 10%، 6/6%، 5% و 4% در
DMSO با روش ديسک بلانک بر باکتريها و قارچهاي مذکور انجام گرفت.
نتايج :حاصل از اندازه گيري قطر هاله عدم رشد در سه بار تکرار بر آزمايش نشان داد که حداقل غلظت بازدازنده
(MIC) اسانس مرزه بختياري بر روي باکتريها و قارچهاي مورد آزمايش در مقايسه با اسانس ديگر گياهان به طور معني داري کمتر ( MICبا غلظت کمتر از يک درصد) مي باشد. اسانس آويشن دنايي، آويشن شيراز و آويشن مازندران بيشترين اثرات را بر روي مهار رشد باکتريها و قارچها دارند که بسته به نوع اسانس و نوع باکتري يا قارچ، شدت اثرات متفاوت است. اسانس گياهان کاکوتي مازندران و کاکوتي شيراز در مقايسه با ساير اسانس ها کمترين اثر را بر روي گونه هاي مختلف باکتريها و قارچهاي مورد آزمايش نشان داد.
نتيجه گيري: با توجه به اينکه اسانس مرزه بختياري بيشترين اثر ضدميکروبي را در بين ديگر اسانس هاي گياهي مورد بررسي در اين تحقيق داشت، استفاده از اسانس اين گياه مي تواند به عنوان فرآورده اي آنتي سپتيک در درمان عفونت هاي باکتريايي و قارچي بر عليه اين ميکروارگانيسم به کار گرفته شود که اين مساله نيازمند تحقيقات بيشتر مي باشد
.

 
كليد واژه: آويشن، مرزه بختياري، کاکوتي، اثر آنتي باکتريايي، اثر ضد قارچي، اسانس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1387; 18(1/70 (ويژه نامه زيست شناسي)):1-8.
 
سروتايپينگ انتروويروسها و نقش آنها در ايجاد مننژيت آسپتيک کودکان 14-0 سال
 
ميرپور ميرساسان*
 
* گروه ميكروبيولوژي، واحد لاهيجان، دانشگاه آزاد اسلامي، لاهيجان، ايران
 
 

به منظور بررسي نقش انتروويروس ها در ايجاد مننژيت آسپتيک و سروتايپينگ (تعيين هويت) اين ويروسها در کودکان زير 14 سال که با علايم باليني مننژيت آسپتيک به بيمارستانهاي بهرامي، امام حسين (ع)، شهدا تجريش، مفيد، کودکان تهران، علي اصغر (ع)، امام خميني (ع) و تختي از آذر ماه سال ???? تا آذرماه 1374 مراجعه نموده بودند، اقدام به جمع آوري نمونه مايع مغزي نخاعي (CSF) همراه با تنظيم پرسشنامه شد و در بخش ويروس شناسي انستيتو پاستور ايران به جداسازي انتروويروسها از مايع مغزي نخاعي بر روي 2 نوع کشت سلولي مداوم HeLa و GMK2 و تعيين هويت اين ويروسهاي جدا شده با استفاده از آنتي سرم هاي L.B.M Pools مبادرت گرديد. اين مطالعه بر روي 266 بيمار با علايم مننژيت آسپتيک انجام پذيرفت. در اين بررسي 15% از بيماران با علايم مننژيت آسپتيک مبتلا به مننژيت انتروويروسي بوده اند. بيشترين موارد بيماري در گروه سني زير يک سال قرار داشتند (%42.5) و در فصل تابستان ديده شدند (%50). ارتباط معني دار آماري بين متغير فصل و جداسازي انتروويروسها وجود داشت (P<0.005). همچنين اختلاف معني دار آماري بين فصل تابستان و ساير فصل ها در ايجاد مننژيت انتروويروس و مننژيت آسپتيک غير انتروويروس ديده شد (P<0.001). انترويروسهايي که در اين مطالعه جدا گشتند، شامل ويروسهاي کوکساکي گروه B سروتيپ هاي B5 (%95) و B4 (%5) بودند.

 
كليد واژه: انتروويروس، مننژيت آسپتيک، کوکساکي ويروس B5، کوکساکي ويروس B6
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):53-60.
 
بررسي ساختار تشريحي اندام هاي زايشي و تکوين گل در گياه کور .Capparis spinosa L
 
اربابيان صديقه*,جعفري مرندي سايه,مجد احمد,خسروي نسرين
 
* گروه زيست شناسي، دانشکده علوم زيستي، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: کور (کبر) يکي از گياهاني است که داراي خواص دارويي، خوراکي وکاربرد زينتي مي باشد. در طب سنتي ايران اين گياه استفاده مي شود.
هدف: با توجه به اهميت گياهان دارويي و عدم دسترسي دقيق به ساختار تشريحي اندام هاي زايشي و مراحل تکوين گل گياه کور
Capparis spinosa ، در اين پژوهش ساختار تشريحي اندام هاي زايشي در با استفاده از روش هاي متداول سلول - بافت شناختي و به کارگيري ميکروسکوپ نوري بررسي شد. ساختار دانه گرده با استفاده از ميکروسکوپ الکتروني نگاره (SEM) مطالعه شد.
نتايج: از تمايز بخش هاي جانبي مريستم هاگزاي پريمورديوم پرچمي و از بخش هاي عمقي و مياني آن پريمورديوم برچه اي تشکيل مي شود. برگه پاي گل و کاسبرگ از فعاليت باقيمانده حلقه بنيادي ايجاد مي شوند. تخمک خميده است و دانه هاي گرده سه ناحيه شيار رويشي دارند و طول آنها حدود 21 تا 23 ميکرون مي باشد آراستار اگزين از نوع صاف يا دانه دار است
.
نتيجه گيري: مطالعه مريستم رويشي و زايشي و مراحل تکوين گل و بررسي ساختار تشريحي در اندام هاي اين گياه از نتايج مهم اين پژوهش مي باشد
.

 
كليد واژه: کور، مريستم زايشي، دانه گرده، SEM، پريمورديوم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1387; 18(1/70 (ويژه نامه زيست شناسي)):9-16.
 
اثر رژيم غذايي حاوي روغن كنجد بر يادگيري فضايي موش هاي صحرايي نر پير
 
شفاهي منيره*,معاضدي احمدعلي
 
* گروه زيست شناسي، واحد آزادشهر، دانشگاه آزاد اسلامي، آزادشهر، ايران
 
 

با توجه به نقش تغذيه اي روغن كنجد و نظر به اين كه مصرف اين روغن اختلالي در دستگاه قلب و گردش خون بوجود نمي آورد. در اين تحقيق اثر روغن كنجد بر يادگيري فضايي موشهاي سفيد آزمايشگاهي پير با استفاده از ماز T شکل مورد بررسي قرار گرفت. موشهاي مورد آزمايش به گروههاي دو، سه و چهار هفته و گروه شاهد تقسيم شدند. گروه شاهد از رژيم غذايي معمولي و گروههاي دو، سه و چهار هفته اي در مدت مورد نظر از رژيم غذايي حاوي روغن كنجد 10 درصد استفاده كردند و تعداد 8 سر موش براي هر گروه آزمايشي انتخاب شدند .نتايج نشان مي دهد كه مصرف رژيم غذايي حاوي روغن كنجد 10 % به مدت دو و سه هفته تاثير معني داري روي برخي كميت هاي اندازه گيري شده مرتبط با يادگيري فضايي نداشته، هر چند كه ميانگين تاخيرها طي روزهاي يادگيري و طي تست خاموشي به طور معني داري (P<0.05) کاهش مييابد در حاليکه در گروه چهار هفته اي به طور معني داري (P<0.001) يادگيري فضايي افزايش مي يابد.

 
كليد واژه: روغن كنجد، يادگيري فضايي، موش، اسيد چرب
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1387; 18(1/70 (ويژه نامه زيست شناسي)):17-30.
 
بهينه سازي توليد همزمان آميلاز، پکتيناز بوسيله قارچ آسپرژيلوس اوريزه
 
جعفري زهره,فلاحيان فتح اله,مجد احمد,آذين مهرداد*
 
* پژوهشكده بيوتكنولوژي، پژوهشگاه فناوريهاي نوين، سازمان پژوهش هاي علمي و صنعتي ايران، تهران، ايران
 
 

تاكنون روشهاي توليد آنزيمها بخوبي مورد بررسي قرار گرفته است اما توليد همزمان دو يا چند آنزيم و تلاش براي ايجاد شرايط واحدي براي توليد بهينه آنها بخوبي در متون علمي مورد توجه قرار نگرفته است. به منظور بهينه سازي توليد همزمان آنزيم آميلاز و پكتيناز که واجد اهميت اقتصادي هستند از قارچ آسپرژيلوس اوريزه Aspergillus oryzae PTCC 5164 به عنوان منبع توليد کننده قارچي اين آنزيم ها و روش آماري تاگوچي استفاده شد. تعيين فعاليت آنزيم ها بوسيله روش DNS انجام شد. در آزمايشهاي اوليه، بيشترين ميزان توليد آنزيم هاي پكتيناز و آميلاز به ترتيب با استفاده از پكتين مركبات، آرد نشاسته ذرت بعنوان ماده اوليه سوبسترا حاصل شد. محيطهايي با منابع كربني مخلوط، شامل نسبت هاي مختلفي از سبوس گندم، پكتين مركبات و آرد نشاسته ذرت طراحي شد و بهترين شرايط براي بالاترين ميزان توليد اين آنزيمها مشخص گرديد. در نتيجه بعد از اجراي روش تاگوچي، به ترتيب افزايش ???.??% و ???.?% براي مقادير توليدي آميلاز و پکتيناز نشان داده شد. در مرحله بعدي، در نقطه بهينه تركيبي، كه نقطه ميانگين مورد محاسبه نقاط قبلي بود، با توجه به شرايط آغازي، توليد آنزيمهاي مذکور به ترتيب افزايش ???.??% و ???% را براي آميلاز و پکتيناز داشت. نتايج نشان داد که استفاده از روش آماري براي پروسه هاي ميكروبي و بيوتكنولوژي بسيار مناسب است، زيرا با تعداد آزمايشهاي كمتر مي توان به نتيجه مطلوب رسيد.

 
كليد واژه: آميلاز، بهينه سازي، پکتيناز، آسپرژيلوس اوريزه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):61-70.
 
بررسي اثر ضددردي عصاره الکلي بخش هاي هوايي گياه مريم گلي(Salvia sclarea) در موش هاي کوچک نر بالغ آزمايشگاهي
 
عيدي اكرم*,عيدي مريم,مازوجي علي,سيدعلي مرتضايي سپيده
 
* گروه زيست شناسي، واحد علوم و تحقيقات، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: بخش هاي هوايي گياه Salvia sclarea از تيره نعناع در بسياري از کشورها جهت مقاصد پزشکي و آرايشي کشت مي گردند.
هدف: در تحقيق حاضر، اثرات ضددردي عصاره اتانلي بخش هاي هوايي گياه
Salvia sclarea در موش هاي کوچک آزمايشگاهي نژاد NMRI مورد بررسي قرار گرفت.
روش بررسي: فعاليت ضددردي عصاره اتانلي گياه به وسيله تست فرمالين و تست انقباضات شکمي در اين حيوان ارزيابي گرديد. عصاره اتانلي با دوزهاي 10، 50 و 100 ميلي گرم بر کيلوگرم وزن بدن به صورت درون صفاقي تزريق گرديد. گروه کنترل سرم فيزيولوژيک را به عنوان حلال عصاره اتانلي دريافت نمودند.
نتايج: نتايج تحقيق حاضر نشان داد که عصاره اتانلي گياه درد را در تست فرمالين کاهش مي دهد. عصاره اتانلي گياه اثرات ضددردي را در برابر بروز انقباضات شکمي توسط اسيد استيک نشان داد
.
نتيجه گيري: داده هاي تحقيق حاضر نشان مي دهد که بخش هاي هوايي گياه
Salvia sclarea  داراي اثرات ضددردي مي باشد، هر چند مطالعات بيشتري براي تعيين اثرات درماني آن مورد نياز مي باشد.

 
كليد واژه: Salvia sclarea، درد، موش کوچک آزمايشگاهي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):71-82.
 
جداسازي و بررسي ويژگي هاي فيزيولوژيکي مخمرها و گزينش سويه هاي برتر جهت توليد اتانول بعنوان سوخت
 
سيدصيام دوست الناز*,ملكزاده فريدون,فلاحيان فتح اله,مظفري نورامير,رضوي محمدرضا
 
* گروه زيست شناسي، واحد علوم و تحقيقات، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: با توجه به رشد جمعيت جهان، مصرف زياد انرژي، محدوديت منابع نفتي تامين کننده انرژي و افزايش قيمت سوخت در آينده، جايگزين کردن يک منبع انرژي ديگر امري ضروري محسوب مي شود. اتانول يک سوخت قابل تجديد و بي خطر است و جايگزين بسيار مناسبي براي نفت مي باشد که توليد جهاني آن عمدتا بر پايه تخمير قندها توسط مخمرها است. بعلت نقش مهم مخمرها در فرآيند تخمير و توليد اتانول، مطالعه ويژگي هاي فيزيولوژيکي آنها جهت افزايش توليد اتانول در سال هاي اخير مورد توجه قرار گرفته است.
هدف: جداسازي مخمرها از زيستگاه طبيعي آنها همچون ميوه ها و منابع غذايي تخميري مختلف، بررسي ويژگي هاي فيزيولوژيکي آنها به منظور يافتن سويه هايي با توان فيزيولوژيکي بالا براي بکارگيري در صنعت توليد اتانول، هدف اين پژوهش بوده است
.
روش بررسي: از انواع آب پنير، خيار شور، ماست، کشمش، خرما، سيب و انگور سفيد و قرمز، آلو، هلو نمونه گيري شد. براي جداسازي روش رقت سريال بکار گرفته شد و پس از برررسي مورفولوژيکي، خالص سازي صورت گرفت. براي مطالعه ويژگي هاي فيزيولوژيکي، آزمايش هاي مقاومت به غلظت هاي مختلف اتانول بين
(1-13) % (v/v) در محيط کشت GPY و محيطهاي با فشار اسمزي بالا، رشد در دماهاي متفاوت، تخمير قندهاي مختلف، تجزيه و مصرف منابع کربن و نيتروژن متنوع، سازگاري با محيط هاي فاقد ويتامينها بکار گرفته شد و بر اين اساس سويه هاي برتر گزينش و براي شناسايي جنس و گونه و معرفي آنها ازS rDNA Ribotyping 28 استفاده شد.
نتايج: 40 کلني مخمر جداسازي و خالص سازي شدند. بر اساس ويژگي هاي فيزيولوژيکي، 4 سويه
MS3, MS2, MS1 MS5,، انتخاب شدند و به ترتيب در آنها مقاومت به اتانول % 12، %11، %8 و %6 و حداکثر دماي قابل رشد 42، 37، 40، 37 بود. در محيط هاي کشت با فشار اسمزي بالا همگي رشد کردند و در محيط هاي فاقد ويتامين ها به استثناي سويه MS5 سازگاري نشان دادند. هر 4 سويه توانايي تجزيه و مصرف منابع کربن و نيتروژن متفاوت و تخمير قندهاي گلوکز، فروکتوز و مانوز را داشتند و قندهاي گالاکتوز، ساکارز و رافينوز توسط سويه هاي MS2 و MS3، مالتوز، تره هالوز و سلوبيوز به ترتيب توسط سويه هاي MS2،MS3  و MS5 تخمير شدند. در توالي يابي ژن rDNA 28S، سويه هاي MS1، MS2،MS3  و MS5 به ترتيب %81، %100، %99 و %88 تشابه با سويه هاي شناخته شده نشان دادند.
نتيجه گيري: در بررسي مقاومت به اتانول و فشار اسمزي بالا، 4 سويه منتخب مقاومت قابل توجهي نشان دادند و بعلت اينکه تحمل بالا به قند و اتانول در مخمرها با افزايش توليد اتانول نسبت مستقيم دارد، اين سويه ها مي توانند براي توليد کارآمد اتانول مفيد باشند، علاوه بر اين، توانايي رشد سويه
MS1 درoC  42 و MS3 در oC 40، تخمير قندهاي مختلف توسط سويه هاي MS2 و MS3، تخمير سلوبيوز توسط سويه MS5 در بهينه سازي توليد اتانول مي تواند موثر باشد. با شناسايي 4 سويه، جنس و گونه سويه هاي MS2 و MS3 تعيين شد اما مشخص شد که دو سويه MS1 و MS5 مخمرهايي متعلق به گونه، جنس يا حتي سطوح تاکسونومي بالاتر جديد مي باشند و براي تعيين اين موارد نياز به بررسي هاي بيشتر مي باشد.

 
كليد واژه: مخمر، اتانول، فشار اسمزي بالا، حرارت بالا، تخمير
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):83-90.
 
روش توليد آزمايشگاهي کيت هاي جاذب اکسيژن
 
رفيع زاده علي*,احمدي دافچاهي عباس,رحمتي بهناز,پورمحمد ليلا,شريعتي شهاب
 
* گروه پرستاري مامايي، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامي، گيلان، ايران
 
 

هدف: توليد آزمايشگاهي کيت هاي جاذب اکسيژن مي باشد.
روش بررسي: در اين تحقيق، سعي شد، ضمن شناسايي دقيق تر عوامل شيميايي سازنده کيت و مکانيسم عملکرد آن، نمونه هاي مختلفي ساخته شود و سپس، کيفيت نمونه هاي توليد شده با استفاده از روش هاي کروماتوگرافي گازي
(GC) و تغيير رنگ شناساگر اکسيژن در جار بي هوازي (ظرفي غير قابل نفوذ که هيچ گونه تبادل گازي با محيط خارج ندارد و براي کشت باکتري هاي بي هوازي مورد استفاده قرار مي گيرد) در هر مرحله مورد بررسي قرار گيرد تا به حد استانداردهاي مورد نظر برسد.
نتايج: با تغيير مقدار مواد موثر در هر مرحله از ساخت نمونه ها، روند حذف اکسيژن و به موازات آن افزايش فشار گاز دي اکسيد کربن بهبود يافت تا در نمونه نهايي، اين نسبت به ايده آل ترين حالت خود رسيد
.
نتيجه گيري: امکان توليد صنعتي چنين کيتي به منظور رفع نيازهاي داخل کشور و رسيدن به خودکفايي در اين زمينه، در حد موارد مشابه خارجي در داخل کشور وجود دارد
.

 
كليد واژه: کيت هاي شيميايي جاذب اکسيژن، گازپک
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 10 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):99-110.
 
توليد بيوديزل از ميکروجلبک Chlorella Vulgaris و تعيين برخي از خواص فيزيکي و شيميايي آن
 
تركيان بلداجي مهدي*,نجفي بهمن,حجازي محمدامين
 
* گروه صنايع غذايي، واحد ورامين، دانشگاه آزاد اسلامي، ورامين - پيشوا، ايران
 
 

مقدمه: پايان پذيري سوخت هاي فسيلي و آلودگي زيست محيطي ناشي از احتراق آن، موجب بحران انرژي و بحران زيست محيطي شده است. در همين راستا سوخت هاي جايگزين و در راس آن بيوديزل بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته اند.
هدف: منشا توليد بيوديزل روغن هاي گياهي و چربي هاي حيواني مي باشد. ميکروجلبک ها با قابليلت رشد سريع و توليد حجم بالاي روغن مي توانند به عنوان منبعي جديد براي بيوديزل مطرح باشند
.
روش بررسي: در اين تحقيق از ميکروجلبک
Chlorella vulgaris براي توليد بيوديزل استفاده گرديد. براي پرورش ميکروجلبک از فتوبيوراکتور کانالي سرپوشيده استفاده گرديد. دماي 25 OC، pH 6.7 و شدت نور 230 (?.mol.photon/m2.s)  به عنوان شرايط محيط رشد ميکروجلبک انتخاب شد. به دليل سخت بودن ديواره سلولي اين نوع ميکروجلبک، ديواره آن با دستگاه آلتراسونيک در دماي 40 OC شکسته شد و جهت عملکرد بهتر و توليد اقتصادي تر، بيوديزل به روش ترانس استريفيکاسيون و با متيلاسيون مستقيم بر روي پودر ميکروجلبک، توليد گرديده و به کمک حلال هگزان از بيوماس ميکروجلبک استخراج شد. سپس سوخت بيوديزل توليد شده با استفاده از دستگاه GC-MASS آناليز گرديد.
نتايج: اسيدهاي چرب 18 کربنه با 54% بيشترين نوع اسيد چرب موجود در بيوديزل مي باشد. اسيد لينولئيک با 47%، اسيد پالماتيک با 20% و اسيد لينوسريک با 19% بيشترين سهم را به خود اختصاص داده اند. نقطه ريزش و نقطه ابري شدن بيوديزل به ترتيب 11- و 0
oc بدست آمد. همچنين ارزش  حرارتي بيوديزل 40900 kj/kg تعيين گرديد.
نتيجه گيري: هرچند وجود برخي از اسيدهاي چرب اشباع نشده باعث افزايش نقطه ابري شدن و نقطه ريزش گرديد اما ميکروجلبکها با رشد سريع مي تواند به عنوان يک منبع خوب براي توليد بيوديزل مطرح شوند.

 
كليد واژه: بيوديزل، ميکروجلبک، فتوبيوراکتور، اسيد چرب
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 12 : علوم پايه (دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات) زمستان 1389; 20(1/78 (ويژه زيست شناسي)):121-122.
 
مطالعه برهمکنش داروي لومفلوکساسين با سرم آلبومين انساني با روش طيف سنجي
 
همايوني تبريزي مسعود,يغمايي پريچهر,ابراهيم حبيبي آزاده,مسرورنيا محبوبه,خان چمني جمشيد*
 
* گروه زيست شناسي، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامي، مشهد، ايران
 
 

مقدمه: برهمکنش داروي لومفلوکساسين با سرم آلبومين انساني بوسيله طيف سنجي فلورسانس ودورنگ نمايي دوراني براي اولين بار مطالعه شد.براي تشخيص شرکت تيروزين وتريپتوفان در تشکيل کمپلکس از دو طول موج متفاوت استفاده شد. در طول موج 280 نانومتر هم تيروزين وهم تريپتوفان در برعم کنش با دارو شرکت دارند. در طول موج تحريکي 295 نانومتر تنها تريپتوفان شرکت مي کند.
هدف: مطالعه اتصال سرم آلبومين انساني به لومفلوکساسين و تعيين تعداد مکان اتصال و تمايل داروي لومفلوکساسين به سرم آلبومين انساني است
.
روش بررسي: طيف نشري فلورسانس سرم آلبومين انساني آزاد و مخلوط سرم آلبومين انساني اندازه گيري شده است
.
نتايج: با استفاده از طيف سنجي فلورسانس تعداد مکان اتصال 1.5 ثابت اتصال 1.22 و تمايل دارو به پروتئيني 1.64 بر مول بدست آمد.
نتيجه گيري: برهمکنش سرم آلبومين انساني با لومفلوکساسين در طيف نشري انتقال به سمت طول موجهاي کمتر مشاهده شده که نشان مي دهد اسيد آمينه تريپتوفان در جايگاه اتصال قطبي تر مي شود و آرايش فضايي پروتئين تغيير کرده است. دورنگ نمايي دوراني نيز مويد همين است
.

 
كليد واژه: سرم آلبومين انساني، لومفلوکساسين، طيف سنجي فلورسانس، دورنگ نمايي دوراني، تمايل اتصال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  7:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها