0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي گياهي پاييز 1390; 3(9):1-12.
 
پاسخ هاي فيزيولوژيک و بيوشيميايي نارنگي پيج روي پايه سيترنج تحت تنش دماي پايين
 
تاجور يحيي*,فتوحي قزويني رضا,حميداوغلي يوسف,حسن ساجدي رضا
 
* گروه علوم باغباني، دانشكده كشاورزي، دانشگاه گيلان، رشت، ايران
 
 

تنش دماي پايين، يکي از عوامل محيطي مهم محدودکننده در توسعه کشت و توليد مرکبات است. در اين پژوهش تاثير تنش دماي پايين بر شاخص هاي بيوشيميايي و فيزيولوژيک نارنگي پيج بر روي پايه سيترنج (نهال دو ساله)، در شرايط کنترل شده انکوباتور (با رطوبت نسبي %65±5 و شدت نور 15000 لوکس) بررسي گرديد. آزمايش به صورت طرح کاملا تصادفي با اعمال تيمار دماهاي پايين (6-، 3-، 0، 3، 6 و 9 درجه سانتيگراد) و شاهد (25±2 درجه سانتيگراد) اجرا شد. مقايسه ميانگين تيمارها نشان داد که کمترين مقدار کلروفيل کل (1.513 ميلي گرم در گرم وزن تازه برگ)، رنگ سبز (%61.25) و محتوي آب برگ (%33.55 وزن تازه برگ) در تيمار دمايي 6- درجه سانتيگراد به دست آمد. بيشترين مقدار پرولين (48 ميلي گرم در گرم وزن تازه برگ) در دماي 3- و حداکثر کربوهيدرات (55.3 ميلي گرم در گرم وزن تازه برگ) نيز در صفر درجه سانتيگراد حاصل شد. همچنين، بيشترين مقدار آب گزيدگي (51 تا 75%) و نشت يوني (%75.66) در دماي 6- درجه بود. بيشترين مقدار پراکسيداسيون ليپيدها (2.643 ميکروگرم مالون دآلدئيد در گرم وزن تازه برگ)، ظرفيت آنتي اکسيداني (%63.5) و فنل (2.863 ميلي گرم در گرم وزن تازه برگ) نيز در دماي 3- درجه بود. حداکثر فعاليت آنزيم سوپراکسيد ديسموتاز (8.44´104 واحد آنزيمي در گرم وزن تازه برگ) در 3 درجه سانتيگراد مشاهده گرديد. به عنوان نتيجه گيري مي توان گفت که نارنگي پيج (روي پايه سيترنج) از طريق افزايش برخي از شاخص ها، همچون پرولين، کربوهيدرات، و ظرفيت آنتي اکسيداني قادر به تحمل تنش يخبندان تا دماي 3- درجه سانتيگراد است.

 
كليد واژه: آنتي اکسيدان ها، تنش دماي پايين، مرکبات، نارنگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي گياهي زمستان 1390; 3(10):71-86.
 
القاي مقاومت در Dunaliella نسبت به پاراکوات، توسط برخي پيش تيمارها
 
مددكار حق جو مريم*
 
* گروه زيست شناسي، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ايران
 
 

تاثير پاراکوات که يک علف کش القا کننده تنش اکسيداتيو است، بر روي جلبک سبز تک سلولي Dunaliella طي 24 ساعت، در نمونه هاي پيش تيمار شده در دماي 14 درجه سانتيگراد،Buthionine Sulfoximine (BSO)  و L-Galactonic Acid g-lactone (GAL)، بررسي شد. کاهش شديد رنگدانه ها (کلروفيل ها و بتاکاروتن)، وزن تر سلول و تخليه مخازن آسکوربات و گلوتاتيون که در نهايت سفيدشدگي و مرگ سلولي را به دنبال داشت، تحت شرايط تيمار با پاراکوات در دماي معمولي مشاهده شد. پيش تيمار سرما سبب افزايش وزن تر سلول ها، مقدار کلروفيل هاي a و b و بالا ماندن سطح بتاکاروتن، نسبت بتاکاروتن به کلروفيل کل و همچنين، تهي نشدن مخازن آسکوربات و گلوتاتيون سلول ها، پس از تيمار نمونه ها با پاراکوات گرديد. سفيدشدگي در همه نمونه هاي پيش تيمار شده با سرما مشاهده نشد و همه سوسپانسيون ها سبز باقي ماندند. با آنکه نمونه پيش تيمار شده با GAL (پيش ساز آسکوربات) در دماي معمولي، افزايش درخور توجه مقادير کلروفيل هاي a و b و باقي ماندن مقدار اندک آسکوربات احيا در تعداد اندک سلول هاي باقيمانده، پس از افزودن پاراکوات را نشان داد، اما تخليه کامل مخزن گلوتاتيون، افزايش درخور توجه آسکوربات اکسيد شده و به طور عمده کاهش شديد تعداد سلول ها، مشاهده شد و سبب بي رنگ شدن سوسپانسيون گرديد. پيش تيمار با BSO (ممانعت کننده سنتز گلوتاتيون) در دماي معمولي و پس از افزودن پاراکوات سبب سفيد شدن و مرگ نمونه شد، اما در نمونه هاي تيمار شده با سرما و پيش از افزوده شدن پاراکوات، از افزايش مقدار گلوتاتيون جلوگيري نمود و پس از افزودن آن نيز سبب پايين نگه داشتن مقدار گلوتاتيون گرديد، ولي اين نمونه سبز باقي ماند. به نظر مي رسد پيش تيمار سرما به طور عمده و پيش تيمار با GAL تا حدودي، مي توانند سبب القا و تحريک سيستم آنتي اکسيداني سلول شوند که تنها در مورد نمونه هاي سرما ديده، بقاي سلول ها و سبز ماندن سوسپانسيون تحت شرايط تنش پاراکوات مشاهده مي شود.

 
كليد واژه: القاي سيستم آنتي اكسيداني، بيوتيونين سولفوكسايمين، پاراكوات، پيش تيمار سرما، L- گالاكتونيك اسيد g- لاكتون، جلبك Dunaliella
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي گياهي پاييز 1390; 3(9):13-25.
 
اثر شوري بر محتواي رنگدانه اي و رشد دو رقم گياه کلزا (Brassica napus)
 
چاپارزاده نادر*,زرندي مياندوآب ليلا
 
* گروه پژوهشي بيوتکنولوژي گياهان شورپسند، دانشگاه تربيت معلم آذربايجان، تبريز، ايران
 
 

شوري يکي از مهم ترين عوامل محدودکننده رشد و توليد گياهان در سراسر دنياست. شناسايي ارقام متحمل به شوري و بهبود تحمل گياهان، موثرترين روش براي افزايش عملکرد است. به منظور بررسي واکنش ارقام کلزا به شوري از نظر تغييرات رشدي و محتواي رنگدانه اي، آزمايشي به صورت فاکتوريل در قالب طرح کاملا تصادفي با چهار تکرار انجام شد. شوري از نوع کلريد سديم در سه سطح 0 (شاهد)، 175 و 350 ميلي مول بر روي دو رقم کلزا به نام هاي Brassica napus L. cv. Sarigol و Brassica napus L. cv. Hyola308 در مرحله 3-4 برگچه اي اعمال شد. وزن خشک بخش هوايي و ريشه، محتواي کلروفيل a و b، کاروتن ها و گزانتوفيل ها، آنتوسيانين ها، فلاونوئيدها و در نهايت ترکيبات جذب کننده UV در برگ ها مطالعه شدند. نتايج کاهش وزن خشک ريشه در هر دو رقم را در شرايط شوري بالا نشان دادند. در رقم Sarigol افزايش معني دار وزن خشک بخش هوايي در شوري 175 ميلي مول مشاهده شد ولي تاثير شوري از اين نظر روي رقم Hyola308 معني دار نبود. از نظر محتواي کلروفيل، تنها در رقم Sarigol، کلروفيل a در شوري پايين افزايش يافت و کلروفيل در شوري بالا کاهش معني داري نشان داد. افزايش رنگدانه هاي کمکي (کاروتنوئيدها) در رقم Hyola308 مي تواند علت مقاومت اين رقم به شوري و ثبات ساختارهاي فتوسنتزي باشد. تمايل به کاهش رنگدانه هاي غيرفتوسنتزي که در هر دو رقم در شوري بالا مشاهده مي شود، معني دار نيست. بنابراين، عدم آسيب پذيري رنگدانه هاي اصلي و کمکي فتوسنتزي در شرايط شوري، مي تواند علت بسيار مهمي براي بردباري گياه کلزا به شوري تلقي شود.

 
كليد واژه: رنگدانه، رشد، شوري، کلزا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : زيست شناسي گياهي پاييز 1390; 3(9):27-38.
 
وابستگي زنده ماني جداکشت هاي مريستم شاخه با جنبه هاي ريخت شناختي آن در انگور (Vitis vinifera)
 
گوهري غلام رضا,فريدي نيچران سميه,نقي لو سميه,مطلبي آذر عليرضا,دادپور محمدرضا*
 
* گروه علوم باغباني، دانشکده کشاورزي، دانشگاه تبريز، تبريز، ايران
 
 

کشت مريستم شاخه، يکي از روش هاي کارآمد براي زدودن بيماري هاي ويروسي از گياهان آلوده به شمار مي آيد. شناسايي بخش مريستمي و جداسازي آن، نخستين گام براي بنيان گذاري کشت مريستم است. جدا کردن مريستم شاخه به تنهايي با داشتن اندازه اي بسيار کوچک و بي رنگ، به ويژه هنگامي که آغازنده هاي برگي و اندام هاي ديگر آن را همراهي نکنند، بسيار دشوار است. در اين آزمايش، شناسايي مريستم شاخه در گياه انگور که داراي الگوي نموي پيچيده و ساختاري بسيار ريز است، انجام گرديد. در اين روش، مريستم زنده با فلورسئين دي استات 0.1 (FDA) درصد به همراه فوشين اسيد 0.05 درصد در آب، رنگ آميزي شد. مريستم رنگ آميزي شده، پس از رديابي با استروميکروسکوپ فلورسنس (پرتو 510 نانومتر) و جداسازي، در محيط موراشيگ- اسکوگ (1.2) کشت شد. نتايج نشان داد که مريستم انگور از سه دوره نموي برخوردار ست که ميزان اندام زايي در آنها يکسان نيست. مريستم جدا شده از دوره اي با اندام زايي بيشتر، ميزان زنده ماني بيشتري را در بنيان گذاري جداکشت نشان داد. همچنين همراهي آغازنده برگي و آغازنده وامانده (آغازنده مشترک پيچک و گل آذين) با مريستم، شانس زنده ماني آن را به طور معني داري افزايش داد. نتايج اين آزمايش نشان دادند که بهترين جداکشت براي انجام کشت مريستم انگور، مريستم همراه با آغازنده برگي و آغازنده وامانده است که از جوانه هاي جا گرفته در گره پيچک دار پاييني به دست آمده باشد.

 
كليد واژه: انگور، اندام زايي، زنده ماني، فلورسئين دي استات، کشت مريستم، مريستم شاخه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : زيست شناسي گياهي پاييز 1390; 3(9):39-51.
 
تاثير ساليسيليک اسيد بر رنگيزه هاي فتوسنتزي، محتواي قند و آنزيم هاي آنتي اکسيداني در گياه کلزا تحت تنش سرب
 
رنجبر منيره*,لاري يزدي حسين,برومندجزي شيدا
 
* گروه زيست شناسي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد فلاورجان، فلاورجان، ايران
 
 

به منظور بررسي تاثير غلظت هاي مختلف نيترات سرب (0.25، 0.5، 0.75، 1، 1.5 و 2 ميلي مولار) و ساليسيليک اسيد با غلظت هاي مختلف 5 و 10 ميکرومولار بر ميزان رنگيزه هاي کلروفيل a، b و a+b، تغيير قندهاي محلول و نامحلول و آنزيم هاي آنتي اکسيداني در ريشه و اندام هوايي بر روي گياهان 20 روزه کلزا رقم اکاپي (Okapi)، پژوهش حاضر در محيط کشت هيدروپونيک با سه تکرار انجام گرفت. آناليزهاي آماري به وسيله نرم افزار SPSS و مقايسه ميانگين ها با استفاده از آزمون دانکن انجام شد. نتايج نشان داد که با افزايش غلظت سرب در محيط هوگلند، گياهان نتوانستند دو غلظت بالاي سرب (1.5 و 2 ميلي مولار) را تحمل کنند و از بين رفتند، به علاوه تنش سرب ميزان کلروفيل a، b و a+b، همچنين ميزان قندهاي محلول و نامحلول را در ريشه و اندام هوايي به طور معني داري کاهش داد، در حالي که فعاليت آنزيم هاي کاتالاز و پراکسيداز را به طور معني داري افزايش داد.(P<0.01)  کاهش در ميزان کلروفيل a در همه تيمارها نسبت به کلروفيل b بيشتر بود. به کارگيري ساليسيليک اسيد در محيط حاوي سرب، ميزان کلروفيل a را به طور معني داري افزايش داد (P<0.05)، ولي تاثير معني داري بر ميزان کلروفيل b و a+b نداشت. در حالي که فعاليت آنزيم هاي کاتالاز و پراکسيداز با استفاده از ساليسيليک اسيد در محيط حاوي سرب کاهش يافت، ولي اين تاثير بر ميانگين فعاليت آنزيم کاتالاز ريشه معني دار نبود.(P<0.05)  افزايش قندهاي محلول و نامحلول و کاهش فعاليت آنزيم هاي اکسيدازي توسط ساليسيليک اسيد با وجود سرب در محيط، نشان دهنده نقش اين ترکيب در افزايش مقاومت گياه در برابر تنش سرب است. بنابراين، ساليسيليک اسيد در کاهش آسيب هاي اکسايشي نقش موثري نشان داد.

 
كليد واژه: پراکسيداز، ساليسيليک اسيد، سرب، قند محلول، قند نامحلول، کاتالاز، کلروفيل، کلزا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : زيست شناسي گياهي پاييز 1390; 3(9):53-62.
 
بررسي جذب و تجمع سرب در مراحل مختلف رشد و نمو بابونه آلماني (Matricaria chamomilla)
 
صادري سيده زهره,زرين كمر فاطمه*,زينلي حسين
 
* گروه علوم گياهي، دانشکده علوم زيستي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران
 
 

آلودگي ناشي از حضور فلزات سنگين در خاک هاي کشاورزي، يکي از مهمترين مشکلات اکولوژيک در سطح جهان است. بر اساس داده هاي آژانس حفاظت محيط زيست، سرب مهمترين فلز آلاينده است. در اين تحقيق، با توجه به اهميت دارويي و صنعتي بابونه آلماني، پاسخ اين گياه در رويارويي با آلودگي سرب در سه مرحله رزت، ساقه دهي و غنچه دهي مطالعه شد. بدين منظور، بذر اين گونه در شرايط گلخانه کاشته شد و نمونه هاي گياهي در مرحله رزت به محيط هيدروپونيک منتقل شده، تحت تيمار نيترات سرب با غلظت هاي 0، 60، 120، 180 و 240 ميکرومول قرار گرفتند. رشد ريشه و اندام هوايي پس از طي هر يک از مراحل نموي اندازه گيري شد. بر اساس نتايج حاصل از مطالعات در هر سه مرحله رشد، با افزايش جذب سرب بيوماس ريشه و اندام هوايي کاهش يافت. با توجه به نتايج حاصل با افزايش غلظت سرب تا 180 ميکرومول، غلظت اين فلز در ريشه و اندام هوايي بابونه آلماني در هر سه مرحله نمو افزايش يافت. نتايج حاکي از تجمع بالاي سرب در ريشه اين گونه نسبت به اندام هوايي بود که در مرحله رزت نسبت به دو مرحله ديگر بيشتر قابل توجه بود. در واقع، اين گونه با تجمع سرب در ريشه به خصوص در مراحل اوليه رشد اين توانايي را دارد که از انتقال اين فلز به بخش هاي هوايي و بروز سميت در گياه جلوگيري کند.

 
كليد واژه: بابونه آلماني، سرب، گياهان دوري گزين، مراحل نموي گياه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي گياهي پاييز 1390; 3(9):63-73.
 
بررسي اثر غلظت هاي متفاوت نيتروپروسايد سديم (SNP) در تخفيف صدمات اکسيداتيو ناشي از تنش خشکي در گياه گوجه فرنگي
 
نصيبي فاطمه*
 
* گروه زيست شناسي، دانشکده علوم، دانشگاه شهيد باهنر، کرمان، ايران
 
 

تنش خشکي يکي از مهم ترين تنش هايي است که از رشد گياهان جلوگيري مي کند. اين تنش با ايجاد اختلال در تعادل بين توليد گونه هاي فعال اکسيژن (ROS) و فعاليت هاي دفاعي آنتي اکسيدان گياه، ايجاد تنش اکسيداتيو مي کند. نيترو پروسايد سديم (SNP) به طور معمول به عنوان ترکيب رهاکننده اکسيد نيتريک در گياهان استفاده مي شود. در اين آزمايش اثر غلظت هاي متفاوت SNP در تخفيف تنش اکسيداتيو ناشي از خشکي در گياه گوجه فرنگي بررسي شد. نتايج حاصل از اندازه گيري ميزان پراکسيداسيون ليپيد و محتواي رنگيزه هاي فتوسنتزي نشان داد که غلظت هاي پايين SNP مي تواند گياهان را در برابر تنش اکسيداتيو محافظت کند، زيرا در گياهان پيش تيمار شده با SNP، ميزان پراکسيداسيون ليپيدي و صدمه به رنگيزه ها کاهش يافت. در اين پژوهش رابطه بين اين مکانيسم هاي دفاعي و فعاليت آنزيم هاي آنتي اکسيدان نيز بررسي شد. بررسي ها نشان دادند که تنش خشکي فعاليت آنزيم هاي آسکوربات پراکسيداز، گاياکول پراکسيداز و کاتالاز را افزايش داد. غلظت هاي 100 و 200 ميکرومولار SNP در گياهان تحت تنش خشکي، فعاليت APX را افزايش داد و تاثير معني داري بر فعاليت گاياکول پراکسيداز نداشت، ولي فعاليت CAT را کاهش داد. در گياهان تحت تنش خشکي افزايش در فعاليت PAL نيز مشاهده گرديد، ولي پيش تيمار گياهان با 100 و 200 ميکرومولار SNP تاثير معني داري بر فعاليت اين آنزيم تحت تنش خشکي نداشت؛ اما پيش تيمار با 500 ميکرومولار SNP، فعاليت اين آنزيم را تحت تنش خشکي کاهش داد. محتواي فنل ها در گياهان شاهد و تحت تنش خشکي تفاوت معني داري نشان نداد و پيش تيمار با 100 ميکرومولار SNP نيز تاثير معني داري بر مقدار آنها نداشت، اما پيش تيمار با 200 و 500 ميکرومولار SNP مقدار اين ترکيبات را تحت تنش خشکي کاهش داد. با توجه به اين نتايج در گياه گوجه فرنگي، پيش تيمار با غلظت هاي 100 ميکرومولار يا کمتر SNP مي تواند احتمالا از طريق تداخل با ROS يا القاي آنزيم هاي آنتي اکسيداتيو نقش حفاظتي در برابر خشکي داشته باشد.

 
كليد واژه: اکسيد نيتريک، ترکيبات فنلي، تنش اکسيداتيو، تنش خشکي، گوجه فرنگي، نيتروپروسايد سديم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي گياهي پاييز 1390; 3(9):75-96.
 
بررسي فلور چادگان در استان اصفهان
 
يوسفي مهدي*,صفري رضا,نوروزي مصطفي
 
* دانشگاه پيام نور، گروه زيست شناسي، تهران 4697-19395، ج.ا. ايران
 
 

فلور گياهي منطقه چادگان واقع در 115 کيلومتري غرب مرکز استان اصفهان بررسي شد. منطقه مورد مطالعه يک منطقه کوهستاني با وسعت حدود 10000 هکتار، شامل پستي و بلندي هاي متعدد از جمله تپه هاي کوتاه و دشت هاي کوچک است. ميزان متوسط بارندگي ساليانه 324.3 ميلي متر و ارتفاع منطقه بين حداقل 1950 و حداکثر 3915 متر از سطح دريا (متوسط 2932 متر) است. در مجموع 339 گونه گياهي متعلق به 204 جنس و 54 تيره شناسايي شد. تيره Asteraceae با دارا بودن 27 جنس و 49 گونه و نيز جنس گون از خانواده Fabaceae با دارا بودن 25 گونه به ترتيب بزرگترين تيره و جنس منطقه را تشکيل مي دهند. در حدود 5% گونه ها فانروفيت، 11% کامفيت، 44% همي کريپتوفيت، 13% ژئوفيت و 27% تروفيت هستند. بررسي طيف زيستي و غلبه شکل هاي زيستي همي کريپتوفيت و تروفيت (مجموعا 71%)، نشانگر فلور خاص مناطق کوهستاني مرکزي ايران است. از نظر توزيع جغرافيايي %64.6 گياهان به ناحيه ايراني-توراني، %9.7 چندمنطقه اي و %25.7 به ساير نواحي تعلق دارد. همچنين، تعداد 29 گونه که بو م زاد ايران هستند، 3 گونه در حال انقراض، 3 گونه نادر و 15 گونه آسيب پذير در اين منطقه شناسايي شدند.

 
كليد واژه: اشکال زيستي، چادگان، فلور
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي گياهي تابستان 1390; 3(8):69-76.
 
مطالعه ژن عامل رونويسي متصل شونده به عناصر پاسخ دهنده به تنش کم آبي در برخي ارقام گندم نان ايران
 
محسن زاده ساسان*,كريمي انداني جواد,محبت كار حسن
 
* بخش زيست شناسي، دانشکده علوم، دانشگاه شيراز، شيراز، ايران
 
 

پروتئين عامل رونويسي متصل شونده به عناصر پاسخ دهنده به تنش کم آبي، يکي از عوامل مهم رونويسي است که در بسياري از گياهان نقش کليدي را در تحمل پذيري به تنش هاي محيطي ايفا مي کند و تنها ويژه عالم گياهي است. تنش اسمزي از قبيل خشکي، شوري و سرما، يکي از مهم ترين تنش هاست. اين پروتئين به عناصر پاسخ دهنده به تنش هاي اسمزي متصل شده، باعث بيان چندين ژن مي شود که در نهايت با اعمال تغييرات بيوشيميايي و فيزيولوژيک باعث ارائه پاسخ مناسب به تنش محيطي اعمال شده مي شود. خصوصيت اصلي اين ژن، داشتن توالي حفاظت شده با نام ناحيه AP2 است که محصول آن به صورت پروتئين، به توالي خاصي از DNA متصل مي شود. جداسازي و تعيين خصوصيات قسمتي از ژن اين عامل مهم رونويسي از ارقام گندم نان اميد، سرداري و زرين که بومي يا کشت شونده در ايران بوده، به ترتيب نيمه حساس، مقاوم و نيمه مقاوم به سرما هستند، صورت گرفت. استخراج DNA و mRNA، ساخت cDNA، طراحي پرايمرهاي اختصاصي، PCR، الکتروفورز، عبور از ستون به منظور خالص سازي نمونه ها و تعيين توالي DNA، به شناسايي توالي هاي اين ژن در ارقام مذکور منجر شد. تجزيه و تحليل هاي مختلف بيو انفورماتيک نشان داد که آن ها داراي ناحيه AP2 بوده و متعلق به زيرخانواده عامل رونويسي متصل شونده به عناصر پاسخ دهنده به تنش کم آبي متعلق هستند. اين توالي ها با شماره هاي دسترسي  FC556848،FC556856 و FC55849  در بانک جهاني ژن(NCBI)  به ثبت رسيد.

 
كليد واژه: جداسازي ژن، عامل رونويسي، گندم اميد، گندم سرداري، گندم زرين، ناحيه AP2
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي گياهي تابستان 1390; 3(8):77-89.
 
مطالعه سيتولوژيک و مورفولوژيک هيبريدهاي حاصل از تلاقي دو گونه ديپلوئيد پنبه بومي بندرعباس و آريا با گونه آربورئوم (Gossypium arboreum)
 
هراتي زهرا,وفايي تبار موسي الرضا*,خسروشاهلي محمود
 
* بخش تحقيقات پنبه، مرکز تحقيقات کشاورزي استان تهران، ورامين، تهران، ايران
 
 

تحقيق حاضر به منظور بررسي رفتار کروموزوم ها در ميوز و خصوصيات کمي و کيفي الياف پنبه (Gossypium) در گونه هاي G. herbaceum. (هرباسئوم) (بومي ايران)، G. arboretum (آربورئوم)، هيبريد حاصل از تلاقي هرباسئوم با آربورئوم و نتاج بک کراس چهارم آنها صورت گرفت. در اين تحقيق از ارقام بومي آريا و بومي بندرعباس (گونه هرباسئوم) و رقم VTDL (گونه آربورئوم) استفاده شد. صفات ظاهري در هيبريد F1 آربورئوم با هرباسئوم حد واسط اين دو گونه بود و در جمعيت هاي حاصل از نتاج بک کراس چهارم آنها نيز حد واسط و تا حدودي متمايل به گونه هرباسئوم بود. نتايج مربوط به مطالعات رفتار کروموزومي نشان داد که در هيبريدهاي F1 کوادري والان هاي مجاور و متناوب با فراواني نسبتا بالايي تشکيل مي گردد. در جمعيت هاي حاصل از نتاج بک کراس چهارم نيز کوادري والان با فراواني پاييني تشکيل شده بود. علاوه بر آن، ناهنجاري هاي ديگر مانند وجود يوني والان، تري والان و چند دسته شدن کروموزوم ها در متافاز 2 و آنافاز 2 نيز مشاهده شد که به دنبال آن انحراف از حالت تتراد ديده شد.

 
كليد واژه: پنبه (Gossypium)، ميوز، G. herbaceum (هرباسئوم)، G.arboretum (آربورئوم)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي گياهي تابستان 1390; 3(8):13-26.
 
تاثير پلي آمين هاي اگزوژن بر رشد، فتوسنتز و متابوليسم فنل ها در گياه توتون تحت تنش شوري
 
حاجي بلند رقيه*,ابراهيمي نشمين
 
* گروه زيست شناسي گياهي، دانشکده علوم طبيعي، دانشگاه تبريز، تبريز، ايران
 
 

در اين پژوهش، تاثير سديم کلريد (غلظت 50 ميلي مولار) و دو نوع پلي آمين (غلظت 0.5 ميلي مولار) بر روي رشد و فتوسنتز گياه گليکوفيت توتون (Nicotiana rustica L.) در محيط کشت هيدروپونيک بررسي گرديد. شوري منجر به کاهش رشد گياه منجر گرديد. کاربرد پوترسين در شرايط شاهد (بدون شوري) موجب افزايش و اسپرميدين موجب کاهش رشد آن ها شد. پوترسين تنها در ريشه عامل تخفيف اثر تنش شوري بود، ولي اسپرميدين اين کار را در هر دو اندام انجام داد. بدون کاربرد پلي آمين ها، شوري موجب کاهش معني دار مقدار کلروفيل a و نسبت کلروفيل  a/bگرديد، ولي پس از کاربرد پلي آمين ها اين دو شاخص افزايش يافت. هرچند کاربرد پلي آمين ها موجب کاهش تثبيت خالص CO2 در گياهان شاهد گرديد، ولي در گياهان تيمار شده با شوري آن را افزايش داد. مقدار فنل کل برگ ها تحت تاثير تنش شوري قرار نگرفت، ولي کاربرد پوترسين در شرايط شوري موجب کاهش مقدار فنل ها و اسپرميدين موجب افزايش آن گرديد. فعاليت فنيل آلانين آمونيالياز و پلي فنل اکسيداز در برگ ها تحت تاثير شوري کاهش يافت، ولي کاربرد پلي آمين ها به ترتيب موجب افزايش و کاهش فعاليت اين دو آنزيم شد. کاهش رشد در گياهان شاهد تحت تاثير کاربرد اسپرميدين، احتمالا نتيجه کاهش فتوسنتز و مقدار پروتئين و افزايش مقدار فنل هاي برگ بوده است. تخفيف اثر تنش شوري مي تواند نتيجه بهبود برخي واکنش هاي فتوشيميايي برگ و افزايش تبادل گاز فتوسنتزي باشد. هرچند متابوليسم ترکيبات فنلي به شدت تحت تاثير کاربرد پلي آمين ها قرار گرفت، ولي ارتباطي بين تغيير در متابوليسم فنل ها و اثر تخفيف دهندگي پلي آمين ها ديده نشد.

 
كليد واژه: توتون، تنش شوري، پلي آمين، ترکيبات فنلي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي گياهي تابستان 1390; 3(8):1-11.
 
تاثير برهمکنش آرسنيک و ساليسيليک اسيد بر رشد و برخي از شاخص هاي فيزيولوژيک گياه بابونه (.Matricaria recutita L)
 
فاضليان نسرين,اسرار زهرا*
 
* گروه زيست شناسي، دانشکده علوم، دانشگاه شهيدباهنر، کرمان، ايران
 
 

در اين تحقيق تاثيرات ساليسيليک اسيد بر سميت آرسنيک در گياهان بابونه (Matricaria recutita)، از طريق بررسي ميزان رشد و برخي از شاخص هاي بيوشيميايي اين گياه مطالعه شده است. تيمار آرسنيک در گياهان بابونه به مدت 14 روز باعث تجزيه شديد کلروفيل و کاهش رشد گياه گرديد. همچنين، تجمع گونه فعال اکسيژن در گياهان بابونه تحت تنش آرسنيک به طور معني داري افزايش يافت و به پراکسيداسيون ليپيدها منجر گرديد و افزايش ميزان آلدئيدهاي غشا اين مطلب را تاييد نمود. پيش تيمار ساليسيليک اسيد (افشانه سازي با 0.1 و 0.5 ميلي مولار ساليسيليک اسيد به مدت 10 روز قبل از تنش آرسنيک) در گياه بابونه در اکثر موارد سبب افزايش ميزان رشد، فتوسنتز، آنتوسيانين ها و قندهاي احيا کننده شد، در حالي که پراکسيداسيون ليپيدها، پراکسيد هيدروژن و تجمع آرسنيک کاهش يافت. نتايج نشان داد که ساليسيليک اسيد توانسته است تا حدودي باعث بهبود رشد و افزايش مقاومت گياهان بابونه نسبت به تنش آرسنيک گردد.

 
كليد واژه: آرسنيک، بابونه، پراکسيداسيون ليپيدها، پراکسيد هيدروژن، رنگيزه هاي فتوسنتزي، ساليسيليک اسيد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي گياهي بهار 1390; 3(7):11-28.
 
شناسايي واحدهاي اکوسيستمي و بررسي قابليت تفکيک آنها در طبقه بندي جنگل (مطالعه موردي: جنگل راش دارکلا)
 
اسماعيل زاده اميد*,حسيني سيدمحسن,طبري مسعود,اسدي حامد
 
* گروه جنگلداري، دانشکده منابع طبيعي و علوم دريايي نور، دانشگاه تربيت مدرس، نور، ايران
 
 

هدف اين تحقيق طبقه بندي اکوسيستمي جنگل راش دارکلا و تعيين مهمترين خصوصيات محيطي موثر در تفکيک واحدهاي مزبور است. براي اين منظور، تعداد 52 قطعه نمونه به صورت سيستماتيک- انتخابي با ابعاد شبکه شناور 100 و 200 متري به مساحت 400 مترمربعي با تاکيد بر اصل توده معرف، در سطح منطقه پياده شد. با استفاده از تحليل TWINSPAN و بر مبناي درصد تاج پوشش گونه ها، تعداد 5 واحد اکوسيستمي طبقه بندي گرديد. تجزيه و تحليل واحدها با استفاده از تحليل واريانس يک طرفه و تحليل تشخيص و بر اساس خصوصيات توپوگرافيک رويشگاه، عوامل فيزيکي- شيميايي خاک و شاخص هاي تنوع زيستي گياهي انجام شد. نتايج تحليل تشخيص نشان داد که سه متغير توپوگرافيک ارتفاع از سطح دريا، شيب دامنه، شمال گرايي به همراه درصد رس خاک، به عنوان تنها متغير خاک و سه متغير تنوع شانون- وينر، تنوع سيمپسون و يکنواختي پيلو به عنوان شاخص هاي تنوع زيستي گياهي به ترتيب اهميت در توابع چهارگانه تشخيص قرار گرفتند که هر کدام در سطح خطاي 1 درصد معني دار بودند. توابع حاصله، صحت طبقه بندي واحدهاي اکوسيستمي را 90.4 درصد برآورد. نتايج اين تحقيق نشان داد که خصوصيات توپوگرافي و شاخص هاي تنوع زيستي از اهميت بيشتري نسبت به عوامل فيزيکي- شيميايي خاک در الگوي پراکنش جوامع گياهي منطقه برخوردار بوده، طبقه بندي اکوسيستمي هرچند که بر مبناي آناليز پوشش گياهي تعيين مي شود، اما مي تواند پيش بيني قابل قبولي از خصوصيات محيطي منطقه ارائه کند.

 
كليد واژه: واحدهاي اکوسيستمي، TWINSPAN، تحليل تشخيص، عوامل خاکي، توپوگرافي و تنوع زيستي گياهي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : زيست شناسي گياهي بهار 1390; 3(7):41-53.
 
ارزيابي جوانه زني، مقدار کلروفيل و رشد گياه اقاقيا (.Rubinia pseudoacacia L) در پاسخ به آلودگي نفت خام
 
عسكري مهرآبادي مهري*,نوري ميترا,اميني فريبا,بيگي فاطمه
 
* گروه زيست شناسي، دانشکده علوم، دانشگاه اراک، اراک، ايران
 
 

در کشورهاي توليدکننده نفت، آلودگي خاک به نفت خام، يکي از مهمترين آلودگي هاي زيست-محيطي محسوب مي شود. آلوده شدن خاک به نفت خام به هنگام استخراج، انتقال و پالايش آن رخ مي دهد. آلودگي سبب آسيب به محيط، جمعيت گياهي و جانوري مي شود. در اين پژوهش، تاثير غلظت هاي مختلف نفت خام (0%، 2%، 4%، 6%، 8% و 10% وزني/وزني) بر جوانه زني، رشد و مقدار کلروفيل اقاقيا بررسي شد. نتايج کاهش معني دار درصد جوانه زني دانه و طول ريشه چه را متناسب با افزايش غلظت نفت خام نشان دادند. شاخص هاي رشد مانند ارتفاع گياه، تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک ريشه و بخش هوايي گياه اقاقيا در خاک آلوده به نفت خام (0%، 1%، 2%، 3%، 4% حجمي/ وزني) روند کاهشي را نشان دادند. در غلظت هاي بالاتر از 4%، گياهان هيچ گونه رشدي نداشتند. بيشترين سطح برگ (503 سانتي مترمربع) در شاهد و کمترين سطح برگ (13 سانتي مترمربع) در تيمار 4% در پايان هفته دوازدهم اندازه گيري شد. با افزايش آلودگي تا 4% مقدار کلروفيلb کاهش داشت. بيشترين مقدار کلروفيل a در تيمار 2% اندازه گيري گرديد. بنابراين، نفت خام مي تواند سبب القاي تنش هاي محيطي در گياه اقاقيا گردد.

 
كليد واژه: آلودگي نفت خام، اقاقيا، رشد و جوانه زني گياه، کلروفيل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي گياهي بهار 1390; 3(7):97-102.
 
اثر تنش هاي سرمايي بر ايجاد پروتئين ضد يخ و افزايش پراکسيداسيون ليپيدها در دو گونه مرکبات شمال ايران (مقاله كوتاه)
 
سريري ريحانه*,گلواني مجيد,فتوحي قزويني رضا,جعفريان وهب
 
* بخش بيوشيمي، دانشکده علوم، دانشگاه گيلان، رشت، ايران
 
 

مرکبات شمال از نظر کيفيت و تطابق با ذائقه ايرانيان از اهميت کشاورزي و تجاري برخوردارند. بهبود کيفيت اين محصولات از اهداف مهم کشاورزان و دانشمندان اين رشته است. در پژوهش حاضر، پاسخ دو گونه از مرکبات، نارنج  (Citrus aurantium)و سيترنج (هيبريدي از پرتقال شيرين و نارنج Citrus sinensis x Poncirus trifoliate) به تنش سرما از طريق بررسي وجود پروتئين ضد يخ و تغيير پراکسيداسيون ليپيدها در گونه هاي مرکبات مذکور بررسي گرديد. نتايج نشان داد هر دو گونه مرکبات مورد بررسي بر اثر اعمال دماهاي زير صفر، پروتئين ضد يخ با وزن مولکولي تقريبا 23 کيلو دالتون توليد نمودند و پراکسيداسيون ليپيدي در هر دو گونه تا حدي افزايش يافت.

 
كليد واژه: مرکبات، گونه هاي اکسيژن فعال، پراکسيداسيون ليپيدي، پروتئين ضد يخ، سوپراکسيد ديسموتاز، کاتالاز، آسکوربات پراکسيداز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 1 خرداد 1391  8:33 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها