0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):92-100.
 
بررسي اثر كلسيم نيترات بر توزيع سديم و پتاسيم در جوانه ‎هاي برنج در شرايط شوري
 
امين پناه هاشم,سروش زاده علي
 
 
 يكي از مهمترين اثرات سوء شوري بر رشد گياهان زراعي تجمع برخي يونهاي سمي بويژه سديم در بافتهاي گياه است. آغشته كردن بذرها با كلسيم نيترات مي تواند از طريق كاهش جذب و تجمع يونهاي كلر و سديم، جوانه زني را به هنگام شور بودن محيط بهبود بخشد. هدف اين پژوهش ارزيابي اثر آغشته كردن بذر با كلسيم نيترات بر توزيع يون  پتاسيم در جوانه هاي دو رقم برنج در شرايط شور بود. بهمين منظور، آزمايشي بصورت فاكتوريل درقالب طرح كاملاً تصادفي با سه تكرار انجام گرديد. تيمارها شامل چهار غلظت متفاوت كلسيم نيترات (0، 1، 5، 10 ميلي مولار) ، ماده كلات كننده كلسيم غشاي سلول ( EGTA پنج ميلي مولار )، چهار غلظت مختلف سديم كلريد (0، 50، 100، 150 ميلي مولار) و دو رقم برنج (گرده و طارم) بود. در هر دو رقم، با افزايش غلظت سديم كلريد، غلظت پتاسيم در ريشه چه و ساقه چه كاهش يافت. در مقابل، غلظت سديم و نسبت سديم به پتاسيم در اين اندامها افزايش يافت. مصرف ماده EGTA موجب كاهش غلظت پتاسيم و افزايش مقدار سديم و نسبت سديم به پتاسيم در ريشه چه و ساقه چه هر دو رقم شد. برعکس، كلسيم نيترات با غلظت 10 ميلي مولار در تمام غلظتهاي سديم كلريد باعث افزايش مقدار پتاسيم و كاهش مقدار سديم و در نتيجه كاهش نسبت سديم به پتاسيم در ريشه چه و ساقه چه شد. اين نتايج نشان داد كه آغشته كردن بذرها با كلسيم نيترات بر كاهش اثرات سوء شوري موثر است.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران پاییز 1384; 18(3):248-260.
 
اثر آزوسپيريلوم و اسيديته قليائي آب آبياري بر عملكرد دانه و ميزان پروتئين ارقام زراعي گندم
 
مستاجران اكبر,عموآقايي ريحانه,امتيازي گيتي
 
 
 

در ايـن پژوهش اثر آلودگي و عدم آلودگي بذرهاي گندم بـه باكـتـري آزوسپيريلوم برازيلنس (Azospirillum brasilense)، ميزان محصول، مقدار پروتيين و درصد رسوب پروتئين دانه ارقام گندم تحت تيمار  آب آبياري با اسيديته قليائي مورد بررسي قرار گرفت. براي اين منظور با استفاده از طرح آماري كرتهاي خرد شده در سه تكرار كه شامل سه رقم گندم زراعي (قدس، اميد و روشن) در دو حالت تلقيح بذرها با آزوسپيريلوم و بدون آزسپيريلوم بود اين پژوهش انجام گرفت. در طول دوره رشد نيز از آب آبياري با اسيديته قليايي (مقادير اسيديته 7، 9 و 11) آبياري انجام گرفت. در پايان فصل زراعي ميزان عملكرد دانه، مقدار ازت و پروتئين در ماده خشك دانه و درصد رسوب پروتيين هر نمونه اندازگيري شد. نتايج پژوهش حاكي از اثر معني دار فاكتورهاي آزوسپيريلوم و اسيديته قليايي آب آبياري بر عملكرد دانه، مقدار پروتيين و ميزان رسوب پروتيين دانه در ارقام گندم بود. افزايش اسيديته آب آبياري باعث كاهش ميزان عملكرد گندم،  مقدار پروتيين و ميزان رسوب پروتيين شد. حداكثر كاهش عملكرد (22/17 درصد كاهش عملكرد به ازاي يك واحد افزايش در اسيديته قليايي)، پروتيين و رسوب پروتيين در رقم اميد مشاهده گرديد و كمترين كاهش (7/10 درصد به ازاي افزايش يك واحد در اسيديته قليايي) در رقم روشن اندازه گيري شد. در نمونه هاي آلوده به آزوسپيريلوم كليه شاخصهاي اندازه گيري شده در مقايسه با نمونه هاي غير آلوده افزايش معني داري را نشان داد. نتايج اين پژوهش مشخص نمود كه آزوسپيريلوم مي تواند با تعديل شرايط نامناسب (اسيديته قليايي) در بالا بردن عملكرد دانه (7/10 درصد)، ميزان پروتيين (5/15 درصد) و ميزان رسوب پروتيين (9/7 درصد) ارقام گندم نقش مثبت و معني داري را ايفا كنند. از لحاظ آماري اثر متقابل آزوسپيريلوم، رقم گندم و اسيديته بر ميزان عملكرد معني دار بود اما بر ميزان پروتئين و رسوب پروتيين معني دار نبود. در همين راستا اثر متقابل هر دو تيمار روي شاخصهاي اندازه گيري شده معني دار بود و لذا لازم است در هنگام انتخاب آزوسپريلوم و رقم گندم براي تلقيح توجه بيشتري صورت گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):101-109.
 
بررسي  تاثير انباشتگي Cr+3 و Cr+6 بر رشد و ميزان كلروفيل در گياه جعفري (Petroselinum crispum)
 
ذاكر آرزو,لاهوتي مهرداد,ابريشم چي پروانه,اجتهادي حميد
 
 
 

کروم يک عنصر غذايي ميکرو براي انسان به شمار مي رود. فرم سه ظرفيتي اين عنصر، يک ترکيب ضروري در تنظيم رژيم غذايي انسان و جانوران است و موجب کارايي متابوليسم چربيها و قندها مي گردد.از جمله راههاي مبارزه با کمبود کروم در جيره غذايي انسان و عوارض نامطلوب ناشي از آن، استفاده از گياهاني است که کروم را در بافتهاي خود انباشته مي سازند. بدين منظور، چگونگي انباشته شدن Cr+3 و Cr+6 و تأثير آن بر رشد و ميزان کلروفيل در گياه جعفري مورد بررسي قرار گرفت. گياهچه هاي جعفري در محيط کشت هيدروپونيک حاوي غلظتهاي مختلفCr+3 (1/0، 25/0، 75/0، 1، 5/1، 2 و 3 ميلي گرم در ليتر) و Cr+6 (1/0، 25/0، 5/0 و 75/0 ميلي گرم در ليتر) قرار گرفتند و پس از مدت زمان معيني تأثير غلظتهاي مختلف يونهاي مزبور بر وزن خشک و طول ريشه و اندام هوايي، ميزان کلروفيل كل، کلروفيل a و b در برگهاي گياهان و نيز ميزان انباشتگي اين عنصر در ريشه و اندام هوايي مورد بررسي شد.تجزيه و تحليل آماري داده ها انجام و ميانگينها در سطح 5% مقايسه گرديد. نتايج نشان داد که جذب هر دو فرم يوني کروم، رشد و ميزان کلروفيل را در گياهان به شدت تحت تأثير قرار مي دهد بطوريکه با افزايش غلظت کروم در محيط، طول و وزن خشک ريشه و اندام هوايي، ميزان کلروفيل كل، کلروفيل a و b بتدريج کاهش يافت. در تيمار Cr+3، کاهش وزن خشک ريشه در غلظت mg/lCr+3 3 و اندام هوايي در غلظتهاي mg/lCr+3 3 و2 معني دار بود.در حاليکه در تيمار Cr+6، کاهش معني دار وزن خشک ريشه و اندام هوايي تنها در بالاترين غلظت يعني 0.75mg/l مشهود بود. در تيمارهاي 0.75mg/lCr+3 و بالاتر موجب کاهش معني دار طول ريشه و اندام هوايي گرديد اما در گياهان تيمار شده با Cr+6 کاهش معني دار طول ريشه در غلظت 0.75mg/l و اندام هوايي در غلظتهاي 0.75mg/l و0.5 نسبت به گياهان شاهد ديده شد. کاهش معني دار ميزان کلروفيل در تيمارmg/lCr+3 3 و در تيمار Cr+6 در غلظتهاي 25/0، 5/0 و 75/0 ميلي گرم در ليتر مشاهده گرديد. افزايش غلظت کروم در محيط کشت، موجب افزايش قابل توجه کروم ريشه و اندام هوايي شد که اين انباشت در ريشه ها بسيار بيشتر از بخش هوايي بود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):120-128.
 
تبديل زيستي الكل به آلدهيد در .Bacillus sp سويه L2
 
درويش علي پورآستانه شكيبا,سپهر شايسته,صعودي محمدرضا
 
 
 

با دهيدروژناسيون و بيواکسيداسيون ترکيبات آلي نظير برخي ترکيبات آليفاتيک وآروماتيک نفتي ، محصولات ارزشمندي را مي توان بدست آورد. بکارگيري روشهاي بيوتکنولوژيک نظير استفاده ازآنزيمهاي دهيدروژناز ميکروبي به توليد فراورده هاي پايه شيميايي مي انجامد که صدها بار گرانبهاتراست . بمنظورغربال گري باکتريهاي توانا در به تبديل زيستي گروه هيدروکسيل به آلدهيد، ترکيبات آليفاتيک وآروماتيک، 14 سويه از جنس باسيلوس ويک سويه از جنس کوکوس از خاکهاي نواحي جنگل شمال ايران جداسازي شد. وجود آنزيم الکل دهيدروژناز و مقدار آن بروش اسپکتروفتومتري با تعيين غلظتNADH توليد شده در واکنش، مشخص گرديد. فعاليت آنزيمي اکثر سويه هاي غربال شده در دامنه اي بين 7/0-2/0 واحد به ازاي هر ميلي گرم پروتئين بدست آمد. دربين سويه هاي جدا شده ، Bacillus megaterium سويه L2 بيشينه (حداکثر) فعا ليت آنزيمي معادل 8/0 واحد به ازاي هر ميلي گرم پروتئين را نشان داد. اين آنزيم ويژگي سوبسترايي وسيعي براي ترکيبات آلي از خود نشان داده ، بطوريکه باکتري واجد اين آنزيم توانست مجموعه اي از ترکيبات شامل گزيلل ، بنزيل الکل و ترکيبات آليفاتيک نظير اتانل ، بوتانل ، پروپانل ، متانل و سيکلوهگزان را بعنوان تنها منبع کربن در يک محيط سنتتيک به مصرف برساند. اين سويه در همه موارد، توانايي دهيدروژناسيون ترکيبات مورد بررسي را نشان داد، ولي فعاليت آنزيمي آن براي ترکيبات آليفاتيک بيشتر از ترکيبا ت آروماتيک بوده است. در يک بررسي مشخص شد که سوبستراي بنزيل الکل در حضور عصاره خام آنزيمي فراتر از حد کاتاليز مي شود و ترکيبات حاصل از واکنش با تراکمهاي مختلف توليد مي نمايد. از جمله آنها 4-هيدروکسي -4- متيل -2-پنتانون استکه يکي از فراوانترين محصولات نهايي مخلوط واکنش آنزيمي با تراکم 6/45 درصد مي باشد. لذا انتظارمي رود که با استخراج و تخليص آنزيمها بتوان انواعي از واکنش- هاي آنزيمي يا فرآيندهاي تبديلي نظير بيواکسيداسيون را هدايت نمود.

 
كليد واژه: تبديل زيستي ، دهيدروژناز، تركيبات آليفاتيك، تركيبات آروماتيك، باسيلوس (Bacillus)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):110-119.
 
اثر تنش غرقابي بر القاء تنش اكسيداتيو و غلظت عناصردر گياه فلفل(.Capsicum annum L)
 
ملك احمدي فاطمه,منوچهري كلانتري خسرو,ترك زاده مسعود
 
 
 

 تنش غرقابي اثرات مورفولوژيک و فيزيو لوژيک مهمي بر گياهان وحشي و زراعي دارد. اين تنش زماني ايجاد مي شود که خاک با آبياري بيش از حد و يا زهکشي ضعيف روبرو شده باشد. از اثرات مهم غرقابي مي توان به کاهش مقدار جذب آب و جذب مواد غذايي گياه اشاره کرد. تأثير ديگر اين تنش توليد گونه هاي اکسيژن فعال (Ros) و ايجاد تنش اکسيداتيو در بافتهاي گياهي است. اندازه گيري غلظت مالون دآلدئيد شاخصي براي تعيين مقدار پراکسيداسيون ليپيدهاي غشاء مي باشد و افزايش غلظت اين ماده در طول تنش، نشانگر افزايش پراکسيداسيون اسيدهاي چرب غشائي در حضور راديکالهاي آزاد اکسيژن است. در اين مطالعه، بذرهاي گياه فلفل(Capsicum annum L.) در گلدانهاي حاوي ورميکوليت کاشته شد، سپس گلدانها به اتاق رشد با شرايط کنترل شده دما 23/27 (شب/روز) و دوره نوري 8/16 ساعت (شب/ روز) منتقل شدند. بعد از سه هفته، گياهان بمدت 3، 5 و 7 روز تحت تيمار غرقابي قرار گرفتند. پس از برداشت، مقدار آنتي اکسيدانهايي مانند آسکوربيک اسيد، کاروتنوئيدها و ميزان پراکسيداسيون ليپيدها و غلظت عناصر معدني اندازه گيري شد. افزايش غلظت آسکوربيک اسيد در برگ گياهان تحت تنش نسبت به شاهد مشاهده گرديد. مقدار کلروفيل b در گياهان تحت تيمار 5 و7 روز تنش غرقابي نسبت به شاهد در سطح معني دار 5 درصد کاهش نشان داد. تنش غرقابي باعث کاهش معني دار مقدار کاروتنوئيدها نسبت به شاهد شد. در تمامي گياهان تحت تيمار تنش غرقابي، افزايش معني دار در مقدار مالون دآلدئيد مشاهده گرديد. مقدار يون پتاسيم درگياهان تحت تيمار تنش غرقابي کاهش معني داري نسبت به شاهد نشان داد، در صورتيکه مقدار يون سديم در گياهان تحت تيمار، در مقايسه با شاهد دو تا سه برابر افزايش نشان داد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):129-140.
 
كلون كردن، تعيين توالي و مطالعه خصوصيات ژن و cDNA بتا 1و4 اندوگلوكونازI قارچ Trichoderma reesei
 
زهري ساميان صابر,زماني محمدرضا,مطلبي مصطفي,بابايي علي
 
 
 

اندوگلوكاناز از آنزيمهاي سلولازي مي باشد که پيوندهاي بتاگلوكوزيدي را بطور اتفاقي در ملكولهاي سلولز قطع نموده وتوليد قطعات كوتاه اليگوساكاريدي مي كند. در اين تحقيق، تعداد 6 جدايه قارچ تريکودرما از نظر توليد آنزيمهاي سلولازي در محيط مندلز مورد بررسي قرار گرفته و جدايه Trichoderma reesei PTCC5142 با توليد U/ml 37/0 بعنوان فعالترين جدايه از نظر توليد آنزيم بتا 1 و 4 اندوگلوکاناز انتخاب گرديد. همچنين جهت شناسايي ژن كد كننده آنزيم بتا 1 و 4 اندوگلوکانازI (eglI) از جدايه انتخابي، استخراج DNA ژنومي بروش CTAB صورت گرفت. براي تکثير اين ژن از دو پرايمر اختصاصي (EB1, EF1) استفاده گرديد و قطعه مورد انتظار بطول bp 1524 بدست آمد. الگوي هضم آنزيمي (restriction pattern) توسط دو آنزيم EcoRV و PstI قطعه مذكور را تأييد كرد و پس از کلون در وکتور pBluscript SK (+) جهت تعيين توالي مورد استفاده قرار گرفت. همچنين توسط RT-PCR ، cDNA ژن مذکور تهيه (bp 1380) و بعد از تأييد و کلون کردن در وکتور pBluscript SK(+) تعيين توالي گرديد. مقايسه توالي DNA ژنومي و cDNA مربوطه نشان داد که توالي کد کننده اين ژن پروتئيني بطول 459 اسيد آمينه را کد مي نمايد. توالي DNA بدست آمده از اين ژن با توالي ثبت شده ژن بتا 1و4 اندوگلوکانازI در gene bank مربوط به قارچ T. reesei VTT-D-80133 ، سه نوکلئوتيد اختلاف داشت در صورتيکه در سطح پروتئين اختلاف به دو اسيد آمينه در ناحيه کاتاليتيکي اين آنزيم محدود مي گردد. مقايسه ساختمان سوم ناحيه کاتاليتيکي اين آنزيم با آنزيم eglI قارچ T. reesei VTT-D-80133 نشان مي دهد که موقعيت نسبي اتمهاي(backbone (1480 بين دو ساختار مذکور با RMSD برابر با%0.47 و بر اساس 370 کربن a معادل در دو ساختار با RMSD برابر %0.4 تطبيق مي کند.

 
كليد واژه: تريكودرما، آنزيمهاي سلولازي، بتا 1 و 4 اندوگلوكاناز، سلولز، eglI
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):150-156.
 
اثر نوسكاپين بر التهاب حاصل ازكاراژينان در موش صحرايي (رات)
 
خاك پور ميترا,شفيعي معصومه,رستمي پروين,صدوقي مهرانگيز,محموديان مسعود
 
 
 

نوسكاپين يك داروي تسكين دهنده سرفه مي باشد كه اخيراً عملكرد مخالف آن نسبت به پاسخهاي ناشي از برادي‌كينين شناخته شده است. با توجه به نقش برادي كينين در ايجاد التهاب، در اين مطالعه اثر نوسكاپين بر التهاب حاصل از كاراژينان در موش سفيد صحرايي نر سالم بررسي گرديد. موشهاي صحرايي از نژاد ويستار در 8 گروه توزيع شدند. التهاب حاد كف پا توسط تزريق زير جلدي 1/0 ميلي‌ليتر محلول كاراژينان 1% ايجاد شد. دوزهاي 5/. ، 1، 2، 5، و 10 ميلي گرم نوسكاپين بر كيلوگرم وزن بدن و ايندومتاسين بعنوان داروي شناخته شده ضد التهاب (10 ميلي گرم بر كيلوگرم وزن بدن) يك ساعت قبل از تزريق كاراژينان، بصورت داخل صفاقي تزريق شدند. ضخامت كف پا قبل از تزريق كاراژينان و در زمان 1، 2 و 3 ساعت بعد از تزريق به كمك كوليس اندازه گيري شد. التهاب با مقادير 1 تا 10 ميلي گرم بر كيلوگرم نوسكاپين در ساعتهاي دوم و سوم، كاهش معني داري نشان داد. بيشترين اثر ضد التهابي نوسكاپين در ساعت سوم با مقدار 5 ميلي گرم بازاء هر كيلوگرم بدست آمد كه مشابه اثر ايندومتاسين در همين زمان بود. افزايش دوز بميزان 10 ميلي گرم بر كيلوگرم، اثر ضد التهاب را كاهش داد.

 
كليد واژه: نوسكاپين، التهاب، كاراژ ينان، رات
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : زيست شناسي ايران بهار 1384; 18(1):24-35.
 
اثر يون كلسيم بر وضعيت رشد، تجمع عناصر غذايي و الگوي الكتروفورزي پلي پپتيدها در گياه .Descurainia sophia L تحت تنش شوري
 
مظفري حسين,منوچهري كلانتري خسرو
 
 
 

کلسيم نقش مهمي در مقاومت گياهان به تنش شوري دارد. در تحقيق انجام شده، تاثير نمکهاي مختلف کلسيم (سولفات، کلريد و نيترات کلسيم) و غلظتهاي متفاوتي از اين عنصر بر مقاومت گياه Descuriania sophia به تنش شوري، مورد بررسي قرار گرفت. گياهان مورد نظر در گلدانهاي حاوي ورميکوليت کاشته شد و قبل از اعمال تيمارها، بمدت يک هفته با محلول هوگلند آبياري گرديد. پس از 8 هفته تيمار با محلولهاي نمک کلسيم وکلريد سديم (شامل 0، 25، 50، 75 و 100 ميلي مولارکلريد سديم و5 ميلي مولار نمکهاي کلسيم)؛ پارامترهاي طول ريشه و ساقه، وزن تر اندامهاي گياه و غلظت يونهاي Na+, Ca2+, K+ , Fe2+,Zn2+ در اندامهاي گياه به روش جذب اتمي مورد سنجش قرار گرفت. براي بررسي اثر تيمارهاي شوري و کلسيم بر الگوهاي پلي پپتيدي، پروتئينهاي ساقه و ريشه گياه به روش SDS-PAGE الکتروفورز گرديدند. داده هاي بدست آمده با استفاده از طرح کامل تصادفي و آناليز واريانس يکطرفه (آزمون (LSD تحليل آماري گرديدند. نتايج حاصل نشان داد، که تيمارهاي 5 ميلي مولار کلريد کلسيم توام با 50 ميلي مولار کلريد سديم و 5 ميلي مولار سولفات کلسيم همراه با 50 ميلي مولار کلريد سديم تأثير بهتري نسبت به ساير تيمارها، در سطح معني دار 5 در صد، بر صفات مورفولوژيک (وزن خشک و تر، طول اندامهاي گياه) و شيميايي (غلظت عناصر پتاسيم، آهن و روي) گياه دارد. مقايسه الگوهاي پلي پپتيدي حاصل از الکتروفورز نيز تاثير کلسيم را در سنتز پروتئينهاي گياه تحت تنش نشان داد. الگوي پلي پپتيدها در تيمارهاي شوري توام با کلسيم، مشابه تيمارهاي شوري بدون کلسيم نبوده و پلي پپتيدها از لحاظ وزن مولکولي و غلظت در اين دونوع تيمار متفاوت بودند. در تيمارهاي 25 و 50 ميلي مولار کلريد سديم، پروتئين KD 56 نسبت به ساير تيمارها بيشتر بود و همچنين در تيمارهاي 25، 50 و 75 ميلي مولار اين نمک سديم، چندين پروتئين با وزن مولکولي در محدوده KD 170-66 وجود داشته که در تيمار هاي حاوي کلسيم وجود نبود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):141-149.
 
مطالعه پروفيل پلاسميدي و مقاومت آنتي بيوتيكي در Pseudomonas aeruginosa بيمارستاني
 
عبدي عالي احيا,نيك بين وجيهه سادات,فيض آبادي محمدمهدي,غروي سارا,فلاحي زهرا
 
 
 

Pseudomonas aeruginosa يكي از مهمترين پاتوژنهاي انساني فرصت طلب است كه در همه جا حضور دارد و به طيف وسيعي از عوامل ضد ميكروبي مقاومت ذاتي نشان مي دهد. هدف از پژوهش حاضر مقايسه الگوي مقاومت آنتي بيوتيكي و .پروفيل پلاسميدي در سويه هاي بيمارستاني P. aeruginosa است. مدت 8 ماه 104 سويه P. aeruginosa از نمونه هاي باليني مختلف (خلط ، ادرار، خون، مدفوع و...) و بخشهاي محيطي بيمارستان (سينک، مايع دستشويي، دست کارکنان، تخت بيماران و...) جمع آوري گرديد، و تست حساسيت آنتي بيوتيک به روش انتشار در آگار (Kirby-Bauer) بر روي آنها انجام شد. از روش ليز قليايي (( Alkaline Lysis نيز بمنظور استخراج پلاسميد سويه هاي مورد بررسي استفاده گرديد. ازميان 104 سويه P. aeruginosa 8 درصد آنها سويه هاي محيطي بودند.مقاومت آنتي بيوتيکي مشاهده شده سويه ها بدين شرح مي باشد: لينکومايسين(100 درصد) ، سفتيزوکسيم(99 درصد) ، لومه فلوکساسين(94درصد)، سفتازيديم (60درصد)، تيکارسيلين(50 درصد)، سفترياکسون، (44 درصد)،سفوپرازون (37 درصد)،توبرامايسين وسيپروفلوکساسين 10mg(35درصد)، پيپراسيلين و جنتامايسين(34 درصد)، کربني سيلين (25 درصد)، سيپروفلوکساسين ?? mg(24 درصد)، آميکاسين(22 درصد) و ايمي پنم(1 درصد). 8/29 درصد سويه ها واجد پلاسميد مي باشد که در 15 پروفيل پلاسميدي مختلف قراردارند و 7/61 درصد کل سويه هاِي مقاوم به حداقل 10 آنتي بيوتيک را تشکيل مي دهند. بين بعضي از پلاسميدها ومقاومت به بعضي آنتي بيوتيکها نيزارتباط معنا داري مشاهده شد. با توجه به اينکه تمام سويه هاي جدا شده MDR هستند، تنها 8/29 درصد سويه ها واجد پلاسميد مي باشند، بنابراين مقاومت در آنها بيشتر کروموزومي است. گرچه فرکانس پايين پلاسميد در سويه هاي P. aeruginosa مطالعه ارتباط آنرا با مقاومت آنتي بيوتيکي محدود مي سازد اما بدليل آسانتر بودن اين روش نسبت به ساير روشهاي تايپينگ ملکولي، مي توان از اين روش بهمراه روشهاي ديگر در رد يابي منشاء سويه ها استفاده شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي ايران بهار 1384; 18(1):60-68.
 
بررسي روشهاي مختلف تکثير دو گونه مرتعي از سرده Aeluropus در شرايط كنترل شده
 
رضوي خديجه,ملبوبي محمدعلي,فرهي آشتياني صادق,قناتي فائزه,محسن زاده ساسان
 
 
 

گياهان بياباني ايران با شرايط زيستي دشوار اين مناطق طي ساليان متمادي سازگاري يافته اند . در نتــيجه داراي پتانسيل ژنتيکي وسيعي جهت تحمل تنشهاي غير زيستي از جمله شوري و خشکي هستند . از جمله گياهان اين منطقه مي توان از سرده Aeluropus  نام برد که از خويشاوندان نزديک گندم است. در اين پژوهش، شرايط متفاوت كشت دو گونه A. lagopoides و A. littoralis  به روشهاي كشت بذر، تکثير رويشي گياه و کشت هيدروپونيک، و نيز استفاده از تيمارهاي هورموني مناسب براي کشت کالوس، کشت تعليقي و باززايي گياهان مزبور در شرايط درون شيشه اي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه تكثير از طريق استولون يكي از مناسب ترين روشهاي تكثير رويشي براي اين دو گونه است. همچنين با استفاده از غلظت 2 ميلي گرم بر ليتر اكسين و 1 تا 2 ميلي گرم بر ليتر از سيتوكينين مي توان بيشترين در صد كالوس زايي را از جداكشتهاي نوك ريشه القا نمود. كالوسهاي كوچك و شكننده شيري رنگ براي ايجاد كشت تعليقي گياهان مذكور استفاده شد. در عمل براي ايجاد كالوسهاي جنين زا از کشت تعليقي، تركيبي از هورمونهاي كينتين و اكسين مناسب بود. از اين تجربيات مي توان در آينده براي بررسيهاي مولکولي پاسخ گياه به تنشهاي شوري و خشکي استفاده نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران بهار 1384; 18(1):77-84.
 
تاثير باندهاي مختلف اشعه ماورا‌ بنفش بر رنگيزه‌ هاي موجود در برگ‌ سويا (.Glycine max L)
 
انتشاري شكوفه,ترك زاده مسعود,منوچهري كلانتري خسرو,قربانلي مه لقا
 
 
 

در اين تحقيق تأثير باندهاي مختلف اين اشعه بر مقدار كلروفيل a و b، كلروفيل كل، آنتوسيانين، كاروتنوئيدها، فلاوونوئيدها و پيگمانهاي جذب كننده UV در برگ گياه سويا مورد مطالعه قرارگرفته است. آزمايشها نشان‌داد كه درگياهان تحت تيمار با اشعه (2.37 m-2) UV-A مقدار اين رنگيزه‌ها در مقايسه با گياهان كنترل تغييرات معني‌داري نشان نمي دهد.
در گياهاني كه تحت تابش با اشعه (
1.15 wm-2) UVB و (2.66 wm-2)UV-C قرار داشتند مقدار كاروتنوئيدها كاهش يافت اما در مقايسه با كلروفيل اين كاهش چشمگير نبود كه احتمالاً دليل آن حساسيت بيشتر كلروفيلها نسبت به تابش با اشعه ماوراءبنفش مي‌باشد. احتمال ديگر افزايش سنتز كاروتنوئيدها مي‌باشد كه يك واكنش تدافعي گياه در مقابله با اين اشعه محسوب مي‌شود، زيرا رنگيزه‌ها نقش سميت‌زدائي اشكال مختلف اكسيژن فعال، و خاموش نمودن كلروفيل برانگيخته سه تائي در بافتهاي فتوسنتزي را بعهده دارند. مقدار فلاوونوئيدها و پيگمانهاي جذب كننده UV در گياهان تحت تيمار افزايش معني‌داري را نشان دادند. در گياهان تحت تيمار با UV-B و UV-C تجمع آنتوسيانينها مشاهده شد كه اين افزايش نسبت به كنترل معني‌دار بود. از آنجايي‌كه اين تركيبات در ناحيه طيف ماوراءبنفش جذب بالايي دارند مانع عبور اين اشعه به بافتهاي حساس شده و بالطبع از اثرات مضر آن جلوگيري مي‌كند. همچنين نقش اين رنگيزه‌ها در فرونشاندن راديكالهاي پراكسيد هيدروژن و ساير گونه‌هاي اكسيژن فعال مي‌تواند يك واكنش تدافعي گياهان در مقابل تابش اشعه ماوراء بنفش  درنظر گرفته شود .

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):157-164.
 
مطالعه حشرات شكارگر كنه قرمز اروپايي در سميرم اصفهان و بررسي زيست شناختي كفشدوزكStethorus gilvifrons Mulsant در آزمايشگاه
 
امامي محمدسعيد,اربابي مسعود
 
 
 

طي سالهاي 80-1379 شناسايي و فراواني حشرات شكارگر كنه قرمز اروپايي و همچنين بررسي زيست شناختي كفشدوزك شكارگر Stethorus gilvifrons Mulsant درباغات سيب منطقه پادناي سميرم و آزمايشگاه حشره‌شناسي بخش تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي اصفهان مورد بررسي و مطالعه قرار گرفت. بمنظور جمع‌آوري حشرات شكارگر هر دو هفته يكبار از باغات سيب آلوده به كنه قرمز اروپايي در منطفه پادنا نمونه‌برداري شد. نمونه‌برداري به روش تكان‌دادن شاخه‌هاي آلوده به كنه قرمز اروپائي روي پارچه سفيد ، جمع‌آوري بوسيله اسپيراتور و بررسي آزمايشگاهي برگهاي آلوده به كنه قرمز انجام گرفت. حشرات شكارگر شنـــاســـايي شده شامل كفشدوزكهاي Stethorus gilvifrons Mulsant  ، Stethorus punctillum Weise ، Scymnus pallipes Mulsant ،Scymnus flavicollis Redtenbacher ، سنك شكارگر Orius niger Wolff ، تريپس شكارگر Aeolothrips intermedius Bagnall  و بالتوري  شكارگر Chrysoperla carnea Stephen مي‌باشد. در ميان حشرات شكارگر جمع‌آوري شده،  كفشدوزك S. gilvifrons با فراواني 8/27 درصد گونه غالب را تشكيل مي‌دهد. زيست شناسي اين كفشدوزك در شرايط حرارتي 25 تا 28 درجه سانتي‌گراد ، رطوبت نسبي 5 55± درصد و 14 ساعت روشنايي ، 10 ساعت تاريكي بررسي گرديد. طول دوره رشدي كفشدوزك از تخم تا ظهور حشره كامل بطور متوسط 72/14 روز ، ميزان كل تغذيه سنين لاروي از كنه تارتن دو نقطه‌اي بطور متوسط 34/212 عدد و ميزان تخمريزي روزانه حشرات ماده بطور متوسط 6 عدد تخم ثبت گرديد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : زيست شناسي ايران بهار 1384; 18(1):36-47.
 
تغييرات فيزيولوژيكي و بيوشيميايي القا شده با نوع نيتروژن در گياه برنج (رقم طارم)
 
حدادچي غلام رضا,منصوري معصومه
 
 
 

برنج از محصولات کشاورزي ارزشمند است که باتوجه به مصرف آن بعد از گندم در مرتبه دوم اهميت قرار دارد. بر روي اين گياه تحقيقات فراواني صورت گرفته است که از آن جمله آثار تغذيه اي انواع ترکيبات ازت دار بخصوص نيترات و آمونيوم است. باتوجه بنوع ازتي که اين گياه مصرف مي کند مسيرهاي سوخت و سازي خاصي شروع به فعاليت مي کنند که مرتبط با ظهور پديده هاي فيزيولوژيکي همچون پيري و تغيير ترکيبات آلي است. در اين پژوهش مشخص گرديد که در قياس با آمونيوم ، تيمار نيتراتي موجب افزايش رشد بخش هوائي شده ليکن به لحاظ آماري (درسطح 5%) معني دار نبوده ولي براي ريشه معني دار است. در قياس با نيترات تيمار آمونياکي موجب افزايش نسبت وزن بخش هوائي به ريشه مي شود که مويد بازدارندگي رشد توسط آمونيوم است و در ريشه شديدتر از بخش هوائي است. در تيمار آمونياکي نسبت به نيتراتي مقدار کربوهيدراتهاي محلول و نامحلول در بخش هوائي و ريشه کاهش معني داري نشان دادند. گرچه مقدار کلروفيل در تيمار آمونياکي نسبت به نيتراتي داراي افزايش معني داري بود، ليکن در نسبت کلروفيل هاي a و b دو تيمار تفاوت معني داري مشاهده نشد. احتمالا باتوجه به نقش ازت در سنتز کلروفيل، تسريع در جذب ازت آمونياکي موجب سنتز بيشتر کلروفيل شده است. در تيمار آمونياکي پروتئين در هر دو بخش هوائي و ريشه، و پرولين فقط در بخش هوائي افزايش معني دار نشان داد. احتمالا در تنش با آمونيوم افزايش پرولين و برخي از پروتئينها ضرورت پيدا کرده که مرتبط با سم زدايي آمونيـوم مي باشد. افزايش مقدار فنل کل در هوگلند نيتراتي نسبت به آمونياکي مشاهده گرديد، اما به لحاظ آماري معني دار نبود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : زيست شناسي ايران تابستان 1384; 18(2):165-171.
 
آناليز كاريولوژيك گونه هاي جنس سنجاب زميني(Spermophilus mammalia : Rodentia) در ايران
 
مرادي قرخلو محمد,وحدتي اكبر
 
 
 

اين مطالعه برروي 48 نمونه جمع آوري شده سنجاب زميني از خاستگاهاي اصليCenter of origin))و مناطق مختلف ايران جمع آوري شده انجام گرفته و ويژگيهاي كاريولوژيك آنها را بطور مجزا مورد بررسي قرار داده است.  درگونه 1823،Spermophilus fulvus Lichtenstein تعداد كروموزومها 36 (?n) عدد است. كروموزوم X بعنوان بزرگترين كرورموزوم متاسنتريك، و كروموزوم Y كوچكترين كروموزوم آكروسنتريك در بين كاريوتيپ مي باشند. كروموزومهاي اتوزومي از بزرگ به كوچك رديف شده اند 11 جفت آنها ساب متاسنتريك ، پنج جفت تلوسنتريك و يك جفت ديگر متاسنتريك است. در گونه 1835 Spermophilus xanthoprymnus Bennet,، تعداد كروموزومها 42 (?n) عدد است. كروموزوم X با اندازه متوسط و متاسنتريك مي باشد، كروموزوم Y آكروسنتريك دركاريوتيپ كوچكترين كروموزوم مي باشد. هفت جفت از كروموزومهاي بزرگ و متوسط ساب متاسنتريک، چهار جفت و ساب تلوسنتريك و هشت جفت ديگر آكروسنتريك است. يگ جفت نيز كوچك و متاسنتريك مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران بهار 1384; 18(1):15-23.
 
مطالعه توليد آنزيم سلوبيوهيدرولاز در قارچ Trichoderma reesei
 
قجقي فرهاد,مطلبي مصطفي,زماني محمدرضا
 
 
 

سلوبيوهيدرولاز از آنزيمهاي سلولازي مي باشد که بهمراه دو آنزيم اندوگلوکاناز و بتاگلوكوزيداز باعث تجزيه ملكولهاي سلولز مي شوند.  در اين تحقيق، تعداد 30 جدايه قارچ تريکودرما از نظر توليد آنزيمهاي سلولازي در محيط swollen cellulose مورد بررسي قرار گرفته و جدايه Trichoderma reesei (PTCC5142) با ايجاد هاله اي به قطر 16 ميلي متر بعنوان فعالترين جدايه انتخاب گرديد. براي مطالعه ميزان فعاليت آنزيمهاي سلولازي از محيط  مندلز (Mandels) استفاده شد که در آن شرايط محيطي مختلف شامل دما (25، 28 و 32 درجه سانتيگراد(، منابع كربني (CMC, Avicel, Filter paper) ، القا كننده ها (لاکتوز و سلوبيوز)، 4 ) pH، 5، 6 و 7) و زمان کشت) روزانه تا 14 روز) مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصله نشان داد که دماي 29 درجه سانتيگراد، CMC بعنوان بهترين منبع كربني, لاكتوز به عنوان عامل القا كننده, pH برابر 5 و روز هفتم کشت بعنوان شرايط بهينه توليد آنزيم سلوبيوهيدرولاز در اين قارچ مي باشند. مقايسه توليد اين آنزيم در جدايه هاي مختلف در شرايط بهينه بدست آمده نشان داد که جدايه T.ressei (PTCC4142) با توليد U/ml 45/4 بعنوان فعالترين جدايه از نظر توليد آنزيم سلوبيوهيدرولاز مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:16 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها